فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۳٬۲۷۷ مورد.
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
99 - 113
حوزههای تخصصی:
در متون زرتشتی بشارات هایی درباره ی ظهور سه منجی الهی داده شده است که در زمان های مختلف و با فاصله های زمانی بسیار دور از هم قیام می کنند و بشریت، به ویژه زرتشتیان را که در زیر بار ظلم و ستم به سر می برند، نجات می دهند و عدل الهی را در سراسر جهان می گسترانند. علائم و خصوصیاتی که برای این سه منجی و زمان ظهور آنان بیان شده، توسط رهبران بهائیت تأویل شده است و ادعا کرده اند که خود ایشان همان منجیان زرتشتی اند. ما در این مقاله با استمداد از روش توصیفی تحلیلی، این ادعا را به چالش کشیده ایم. با توجه به عدم تطابق علائمی مانند «تولد منجیان از نطفه ی زرتشت و مادرانی باکره»، «توقف آفتاب در زمان آغاز مأموریت منجیان»، «نو شدن جهان توسط آخرین منجی»، «پایان جهان» و «زنده شدن مردگان توسط سوشیانت» بر رهبران بهائی، این نتیجه حاصل می شود که علائم ظهور منجیان زرتشتی با ادعاهای بهائیان همخوانی ندارد.
معقولیت ایمان عمل گرایانه به خدا به مثابه ارزشی متعالی از منظر جاشوا گلدینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جاشوا گلدینگ، در تقریر نوین خویش از استدلال های عملی، به ایمان به خدا به عنوان ارزشی متناهی ولی متعالی اشاره می کند. به باور او، دستیابی به ارتباط خوب با خدا دارای ارزش بالقوه متعالی است و حصول ارتباط خوب با خدا را از طریق سبک زندگی مؤمنانه از احتمال بالاتری نسبت به سبک زندگی نامؤمنانه می داند. گلدینگ با افزودن مؤلفه ارزش متناهی متعالی به استدلال خود سعی در رفع اشکال استدلال عملی پاسکال و توجیه عمل گروانه زندگی مؤمنانه دارد. از آنجا که گلدینگ ارزش عملی ایمان به خدا را بالاتر از بدیل های نامؤمنانه می داند، این مقاله می کوشد به دفاع از ادعای گلدینگ بپردازد. به دلیل آن که استدلال گلدینگ مبتنی بر ارزش شناسی خداباوری است، استدلال های موافقان و مخالفان ارزش شناسی خداباوری نیز در این مقاله بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد ادعای مخالفان ارزش وجود خدا در سطح غیرشخصی از مقبولیت برخوردار نیست. در سطح شخصی نیز استدلال معنای زندگی مخالفان ارزش وجود خدا قابل دفاع نیست. مدافعان برهان اختفای الهی نیز، با انکار بحث ارزش شناسی خداباوری، استدلال مخالفان ارزش وجود خدا را با اشکال مواجه می کنند. بنابراین، با توجه به استدلال موافقان ارزش وجود خدا، خدا به عنوان موجود خیری که به لحاظ اخلاقی کامل است ضرورتاً به ارزش هر وضعیت اموری که در آن وجود دارد می افزاید. از این رو، ادعای استدلال عمل گروانه گلدینگ در تلقی ارزش مدارانه از ارتباط خوب با خدا قابل دفاع است.
تحلیل و بررسی ماهیت عیسی مسیح(ع) از منظر فرقه های یکتاپرست صدر مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
با بررسی منابع مسیحی و گروه های صدر مسیحیت می توان مدعی شد که مسیحیت از آغاز، دین توحیدی بوده است که ریشه های یکتاپرستی آن را می توان از میان آن گروه ها مشاهده کرد. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی درصدد تحلیل و شناسایی گروه های یکتاپرست صدر مسیحیت و همچنین مسیح شناسی از منظر آنهاست. یافته های پژوهش حاضر گویای این مطلب است که فرقه های یکتاپرست صدر مسیحیت، حضرت عیسی(ع) را صرفاً یک انسان و پیامبر خداوند معرفی میکردند و در اعتقادات آنها خبری از تثلیث نبود. آنان ضمن التزام به شریعت موسوی، حضرت عیسی(ع) را مخلوق خدا می دانستند و با تعالیم پولس مخالف بودند و به توحیدِ به دور از تثلیث اعتقاد داشتند. روشن است که مهم ترین دلیل بر صحت اعتقادات یکتاپرستان صدر مسیحیت در مورد عدم الوهیت و ماهیت حضرت عیسی(ع)، مهر تأیید عقل بر باورهای آنان است؛ زیرا عقل به هیچ وجه نمی پذیرد که خدا جسم انسانی به خود گیرد یا اینکه انسانی دارای الوهیت باشد.
«آزادی» به مثابه مسئله ای فلسفی و الهیاتی در اندیشه مری دیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
111 - 128
حوزههای تخصصی:
مری دیلی الهی دان و فیلسوف قرن بیستم است که در آخرین تطور اندیشه ای خود، به نحو رادیکال الهیات مسیحی و نظام های مبتنی بر آن را محدودکننده زنان و مشروعیت بخش به سلطه مردان قلمداد کرده است. او معتقد است که این الهیات در آموزه ها، نمادها و نهاد خود یعنی کلیسا، سلسله مراتبی عمل کرده و با تبدیل زنان به دیگری، آنها و تجربیات و آگاهی هایشان را انکار و منحرف نموده است. خدای پدر، مسیح، هبوط، کلیسا و اخلاق مذکرمحور، اموری هستند که دیلی به مثابه پایه های جنسیت نگری الهیات از آنها عبور می کند. او خدا را از مقوله فعل می داند و آن را «هست-ن» نام می گذارد و به جای ایده تجسد مردانه از خدا، «ظهور ثانی»، یعنی شهود پویای وجود را به عنوان طریق ارتباط خدا با موجودات بیان کرده، «هبوط» را به جای خروج از تعالی، به معنای ورود به آن قلمداد می کند. فضای جدید از منظر او، کیهان خواهری است که از طریق «زن -شدن» محقق می شود. زن-شدن عبارت از تحقق هستا-یی زنان از طریق مشارکت با هست-ن است و دارای دو لبه فردیت و مشارکت است. وجه جمعی زن-شدن یا همان خواهری به دلیل شمول دایره هست-ن است که در نتیجه آن، موجودات متناهی با امری مشارکت فعال دارند که همگی در آن شریک اند و این سبب تحقق مشارکت جمعی هستی شناسانه کیهانی می شود. انقلاب زنان، اختصاصی به زنان ندارد؛ زیرا به دنبال دوجنسیتی شدن انسان و عبور از دوگانه های جنسیتی است، اما این زنان اند که با شهود وجود، آن را آغاز کرده، این بصیرت را به نحوی دریافت می کنند که به دیگران نیز سرایت می دهند. ازآنجاکه زنان بیگانگانِ همیشگی نظام الهیاتی بوده اند، نسبت به مردانی که تحت این ظلم نبوده اند، شرایط متفاوتی دارند و براین اساس، «برابری» راهکار کافی برای سفر به سوی دوجنسیتی شدن نیست. پرتکرارترین واژه در ادبیات دیلی، «آزادی» است. از نظر او، آزادی امری سیاسی، جنسی یا اجتماعی صرف نیست. او آزادی را به معنای انسان شدن و مشارکت در وجود و آن را در ارتباط با غایت و سعادت مطرح می کند. براین اساس، آزادی در نگاه او مسئله ای فلسفی و الهیاتی است.
اناجیل و چالش آیات الحاقی؛ بررسی آیات الحاقی در کدکس ها و ترجمه های اناجیل اربعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
91 - 109
حوزههای تخصصی:
باور مسیحیان بر این است که تمام اناجیل، الهام الهی اند؛ یعنی نه چیزی بدان افزوده و نه از آن کاسته شده است؛ درحالی که قدیمی ترین نسخه ای که از اناجیل در دسترس است، دست کم سیصد سال با زمان ادعایی تدوین آن فاصله دارد و نسخه های متأخرتر نیز تا حدود نهصد سال. همین نکته سبب شده است که آیات مختلفِ نسخه های گوناگون اناجیل با یکدیگر تفاوت داشته باشند؛ ادعایی که وحیانی بودن و تحریف ناپذیری متن اناجیل را با چالش مواجه می سازد. این تحقیق که بر پایه اسناد کتابِ مقدسی صورت گرفته، درصدد است تا با اتخاذ روشی توصیفی تحلیلی، آیات الحاقی مورد ادعا در کدکس ها و ترجمه های اناجیل را بررسی و دیدگاه های ارائه شده در این زمینه را بیان کند. اشاره به طرح و تدبیر الهی بر وجود آیات ادعایی، ناتوانی نسخه نویسان در انتقال صحیح متن اصلی، و امکان وجود خطاهای کم اهمیت در متن کتاب مقدس، ازجمله دیدگاه هایی است که در زمینه آیات الحاقی عهد جدید مطرح شده اند.
بررسی تطبیقی نقش توحید ربوبی در نجات موسی(ع)، از دیدگاه تورات و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
73 - 90
حوزههای تخصصی:
ماجرای به آب افکنده شدن و نجات موسای نوزاد از کشته شدن به دست فرعون یکی از درون مایه های مشترک تورات و قرآن است. روایت دو کتاب در کنار پاره ای مشترکات، تفاوت های مهمی با یکدیگر دارند. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، این مشترکات و تفاوت ها، به ویژه نقش توحید ربوبی در نجات موسی(ع) را بررسی می کند. هدف پژوهش نشان دادن تفاوت ها، مشترکات و امتیازات روایت قرآن و تورات، برتری و توحیدی بودن روایت قرآن و بشری بودن روایت تورات از دیدگاه قرآن است. قرآن با برجسته کردن نقش خداوند در نجات موسی(ع)، تصویری عینی و گویا از توحید در ربوبیت الهی و بطلان ادعای ربوبیت فرعون را نشان می دهد، اما صبغه توحیدی روایت تورات در این حادثه بسیار ضعیف است. قرآن برخلاف تورات، افکنده شدن موسی(ع) در آب، نجات وی، شیر نخوردن او از زنان و بازگشت وی به آغوش مادر را با تدبیر خدای یگانه می داند.
بازخوانی رویکردهای مطالعه و مواجهه با ادیان در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
165 - 182
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش، شناسایی و بازخوانی رویکردهای مطالعه و مواجهه با ادیان در ایران معاصر است تا ضمن مطالعه توصیفی آنها، به تحلیل مختصات و ویژگی های آنها به منظور خودآگاهی بیشتر در زمینه مطالعات ادیانی پرداخته شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سه رویکرد سنتی، روشنفکری و تحقیقات دین شناسی تطبیقی، دارای سه مدل فرقه ناجیه، قهوه خانه سورات و تطبیقی هستند که در مؤلفه هایی نظیر توجه به دیگریِ دینی، اصل گفت وگو و وحدت میان ادیان اشتراک دارند، اما در خاستگاه، ضرورت های فرهنگی و سبک گفت وگو از یکدیگر متمایزند. مدل فرقه ناجیه با سیاست غالب تمایز و مدل قهوه خانه سورات با سیاست غالب تشابه، از مدل تطبیقی که بر هم گرایی موازی تشابه و تمایز تأکید دارد، متمایزند. شرایط تکثر فرهنگی دینی جهان معاصر، به ضمیمه حقیقت جویی انسان در میان گزینه های متنوع دینی، ضرورت تحقیقات دین شناسی تطبیقی به شکل روشمند را بیش ازپیش برجسته کرده است. این تحقیقات، اگرچه از تحقیقات نوین ماکس مولر در جهان نوین پررنگ شده اند، تبار خود را تا کارهای ابوریحان بیرونی و شهرستانی در فرهنگ اسلامی نشان می دهد.
نقد و بررسی نظریه های معرفت در مکتب فلسفی سانکهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
121 - 137
حوزههای تخصصی:
مکتب فلسفی سانکهیه به عنوان یکی از قدیمی ترین نظام های فلسفی هند از مکاتبی است که تقریری نظام مند از نظریه های معرفت به دست داده است. در فلسفه سانکهیه معرفت یا پرامه همان دانش معتبر است که عبارت است از: شناخت قطعی درباره یک شیء از راه تصرف بودهی که آگاهی پوروشه در آن انعکاس می یابد. در فلسفه سانکهیه معرفت بر دو نوع است: 1. معرفت درست؛ 2. معرفت نادرست. در تفکر سانکهیه در بحث از نظریه های معرفت، یکی از رویکرد های موجود، نظریه ی معرفت انعکاسی است که از سوی متفکران مکتب سانکهیه، یعنی واچسپتی میشره و ویجنانه بهیکشو به دو صورت تفسیر شده است. نظریه ی دیگر، نظریه ی معرفت فضیلت است. در فلسفه سانکهیه، نظریه ی معرفت فضیلت به مجموعه ای از نظریه های معرفت شناختی اطلاق می شود که به جای توجه به باور، به صاحب باور نظر دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که فلسفه سانکهیه در باب معرفت، نظریه های مهمی عرضه کرده است و در نوع خود از اعتبار معرفت شناختی برخوردار است. ابتکار اصلی فلسفه سانکهیه، طرح نظریه ی معرفت فضیلت است که درواقع، چرخشی بنیادین از تمرکز به تحلیل ماهیت معرفت به سوی صاحب معرفت است.
بررسی مفاهیم آزادی وعدالت اجتماعی در نهج البلاغه و لیبرالیسم در رهیافت تحلیل گفتمان انتقادی
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
43 - 61
حوزههای تخصصی:
رویدادها به مثابه گفتمان، نظام اندیشه ای و دستگاهزبانی را تولید می کنند که مفاهیم در درون آن سامانه زبانی معنادار می شوند. براین اساس نظام زبانی بازنمونی ازپیوند عناصرزبانی بامؤلفه های غیرزبانی وانعکاس دهنده بافتار است. مفاهیم آزادی و عدالت اجتماعی درگستره زیست اجتماعی درتوالی زمانی ازاهمیت ویژه ای برخوردار بوده ونوع روایت یا برداشت ازآنها نیز همبسته به قرارداشتن درنظام گفتمانی خاص است که درآن سامانه تکون یافتند. البته هرنظام گفتمانی دردستگاه زبانی ویژه دارای دال مرکزی است و مقوله بندی ها نیز برپایه آن صورت می گیرد. پژوهش حاضر باشیوه توصیفی وتحلیل گفتمان انتقادی به عنوان نظریه میان رشته ای در زبان شناسی به دنبال صورت بندی برداشت ها ازاین مفاهیم و چگونگی ارتباط میان آنها درگفتمان نهج البلاغه و لیبرالیسم است. ناهمسانی مواجهه بااین مفاهیم به دلیل دال مرکزی، روایتگرها و موقعیت ها درگفتمان ها از یافته های این پژوهش است. براین اساس گفتمان لیبرالیسم به مثابه متن ازجهت تقدمی، رأی به اولویت آزادی داده اما نهج البلاغه همکنشی، باهم آیی این مفاهیم درعرصه اجتماعی را روا دانسته است.
تجلی صفاتی خدا در تنخ و قرآن با تأکید بر تفاسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
7 - 24
حوزههای تخصصی:
تجلی و شناخت خداوند از طریق صفات، ازجمله مسائل مهم در تنخ و سنت و عرفان یهودی و قرآن و سنت و عرفان اسلامی است که مقایسه ی نظرات این دو می تواند نتایج تازه ای به دنبال آورد که با استفاده از روش های توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که تجلی صفاتی خدا در هر دو کتاب و تفاسیر عرفانی آنها برای همگان قابل درک است؛ اما طریقه ی آشکار شدن خدا بر انسان، در مواردی در این دو یکسان نیست. تجلی صفاتی در قرآن و تنخ فقط مختص عرفا، سالکان و انبیا نیست و انسان های عادی نیز به اندازه ی فهم خودشان می توانند تجلی الهی را درک کنند. هرچند بیان تجلیات الهی در هر دو کتاب دارای مراتب و اشتراکات قابل توجهی نیز است، اما تجلی صفاتی خدا و راه های دستیابی به آن در تنخ دامنه ی گسترده ای دارد و افراد زیادی می توانند این نوع تجلی را شاهد باشند؛ ولی در قرآن کریم خواص و در موارد محدودی برخی از عموم مردم می توانند از درک چنین تجلی ای برخوردار باشند.
بررسی دیدگاه هسکر به مثابل پاسخ نوخاسته گرایان جوهری به مسئلۀ آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
173 - 185
حوزههای تخصصی:
آگاهی یکی از چالش های اصلی فلسفه ذهن در دوره معاصر است. به عبارتی مسئله بزرگ فلسفی در گفتمان معاصر این است که آگاهی چگونه ممکن است و مغز چگونه سبب آن می شود و این تحت عنوان «مسئله سخت» و فقدان توضیح در خصوص آن «گسست تبیینی» نامیده شده است. هسکر برای پاسخ به مسائل حوزه آگاهی نظریه نوخاستگی جوهر ذهنی را ارائه کرده است. از نظر او آگاهی جوهری ذهنی است که از ماده طی فرایندی پیچیده، نوخاسته و ایجاد می شود. اما آیا این نظریه می تواند مشکلات نظریات پیشین در حوزه آگاهی را مرتفع کند؟ در این نوشتار ابتدا مبانی فکری پیروان نوخاسته گرایی جوهری مورد تدقیق و بررسی قرار می گیرد و سپس مبتنی بر تحلیل و بررسی ماهیت آگاهی چالش های آگاهی و پاسخ های ارائه شده مشخص می شود که هرچند هسکر و پیروان نظریه نوخاسته گرایی جوهری با قبول شهود «من» تلاش علمی مؤثری برای حل وفصل برخی چالش ها کرده اند، تعارض های ناشی از شهود «من» و فیزیکالیسم را کماکان نتوانسته اند مرتفع کنند. مسائلی همچون علت نوخاستگی، دوگانه تعین پذیری و تبیین ناپذیری، رابطه تحویل ناپذیری با تقلیل علّی و تعلیق قوانین، تعارض با اصل طرد و بستار و استقلال یا وابستگی جوهر ذهنی به ماده مسائلی است که نظریه جوهر ذهنی نوخاسته را با مشکلات و چالش های متعدد مواجه ساخته است.
عبور از معرفت شناسی معرفت محور به معرفت شناسی فهم محور در فلسفۀ دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه دینِ فهم محور، علاوه بر بررسی عقلانیت باورهای دینی، به نحوه حصول فهم دینی و عوامل مؤثر در آن نیز توجه دارد و بنابراین بلندهمت تر از معرفت شناسی معرفت محور، در کنار توجه به عقل و استدلال، بر ابعاد دیگری همچون ابعاد تجربی، عملی، احساسی، اجتماعی و فرهنگی دین نیز تأکید می کند. در این نگاه فلسفی به دین، از مجموع بینش های به دست آمده در این ابعاد مختلف برای تقویت فهم بیشتر دین و ایمانی عمیق تر استفاده می شود. معرفت شناسی فهم محور هم به نوعی باعث گسترش در وظایف فیلسوف دین می شود و هم به تغییر تمرکز در فلسفه دین از اختلاف به گفتگو، از عقلانیت معطوف به افراد به خرد به دست آمده توسط جوامع، و از اختلافات به عنوان چالش معرفتی به تنوع به عنوان یک فرصت معرفتی، کمک می کند و در هم افزایی سنت های مختلف دین نیز مؤثر است.
راهبردهای تنظیم هیجان در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
هیجان یک حالت روان شناختی پیچیده و شامل مولفه های تجربه ذهنی، پاسخ فیزیولوژیکی و واکنش رفتاری یا بیانی است. تنظیم هیجانات، به عنوان، فرایند ها یا فعالیت هایی تعریف شده است که افراد می توانند آن ها را ردیابی، ارزیابی کنند و بر ماهیت، سیر و ابراز هیجانات تأثیر بگذارند، این توانایی، کارکردی انطباقی دارد. هدف مطالعه حاضر، شناسایی انواع هیجان ها و راهبردهای تنظیم هیجان از دیدگاه قرآن بود که برای این منظور، از روش تحلیل محتوا و سبک شناسی کامپیوتری استفاده شد. یافته ها نشان داد، قرآن در آیات مختلفی به هیجان هایی مانند شادی، ترس، خشم، اندوه و ناامیدی پرداخته است و راهبردهایی مانند بخشش، ذکر خدا، توکل، صبر، پذیرش، تعدیل انتظارات و خواسته ها و تسلیم، برای تنظیم هیجانات در قرآن کریم توصیه شده است. براین اساس می توان نتیجه گیری کرد که متخصصان سلامت روان می توانند با استفاده از آموزه ها و راهبردهای قرآنی تنظیم هیجان، مکانیسم های مقابله ای و مراقبت مناسب را برای مدیریت هیجان ها به مراجعان خود ارائه دهند.
بررسی نقش حضرت عیسی(ع) در آموزه های اصلی مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
37 - 52
حوزههای تخصصی:
اصول کلی عقاید هر دین و آیینی، از تعالیم مؤسس آن خط مشی می گیرد و پیروان آن به نوعی ادامه دهنده راه رهبر خود هستند. جایگاه آورنده یک دین، همواره در طول تاریخ به صورت برجسته در پیشبرد اهداف آن نمایان بوده است. مسیحیت نیز چنان که از نامش پیداست محوریت آن با عیسی مسیح(ع) است و طبیعی می نماید که باید آموزه ها و دگماهای اصلی مسیحیت، براساس سخنان و رفتارهای حضرت عیسی(ع) شکل گرفته باشد. اگر ثابت شود که چنین معتقدات و باورهای بنیادینی در یک دین، ریشه در معارف و اعتقادات بنیان گذار آن ندارد، می تواند در اصلِ مشروعیت آن خدشه ای جدی وارد کند. نقش حضرت عیسی(ع) در آموزه های اصلی مسیحیت را می توان از عهد جدید استخراج کرد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با محور قرار دادن نوشته های عهد جدید درصدد پاسخ گویی به نقش حضرت عیسی(ع) در شکل گیری آموزه ها و دگماهای اصلی مسیحی است. نتایج حاصله حکایت از آن دارد که حضرت عیسی(ع) در مهم ترینِ این اصول، ازجمله اصل «تثلیث»، «الوهیت عیسی»، «گناه نخستین»، «فیض» و «فدا» نقشی نداشته است؛ بلکه تعالیم او از این امور تهی است.
شخصیت حضرت مریم (س) از منظر قرآن کریم و عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
7 - 20
حوزههای تخصصی:
حضرت مریم(س) به سبب جایگاه مادری حضرت عیسی(ع) از جایگاه ویژه و ممتازی در اسلام و مسیحیت برخوردار است، اما با بررسی آیات قرآن کریم روشن می شود که این بانوی گرامی از منظر قرآن کریم، جدا از ویژگی مادر بودن برای حضرت عیسی(ع)، خود دارای صفات برجسته انسانی و طهارت ویژه بوده است، اما در عهد جدید شخص ایشان مقام چندان بلندی ندارد و گاهی در حد و اندازه شأن یک انسان معمولی نیز با وی مواجهه صورت نگرفته است. پس از چند قرن، به مرور در سنت کلیسایی توجه ویژه ای به او معطوف شده است و تا حد پرستش او پیش رفته اند؛ گویا در جهان مسیحیت پس از یک مواجهه تفریط گونه با این شخصیت مُطَهَّره در سده اول، به سوی یک تلقی افراطی از شخصیت و جایگاه او تا رساندن وی به مقام شایسته پرستش در سده های بعدی گام برداشته اند. در این پژوهش برآنیم که به صورت مقایسه ای، با روش تحلیل محتوا، شخصیت و جایگاه حضرت مریم(س) را در قرآن کریم و عهد جدید و الهیات مسیحی بررسی کنیم و نشان دهیم که توصیف حقیقی از این بانوی گرامی، در قرآن کریم صورت گرفته است. در ضمن، نقدگونه ای نیز به باورهای سنت کلیسایی درباره شخصیت و مقام حضرت مریم(س)، ارائه خواهیم کرد.
مواجهه قرآن با برداشت های نمونه شناسانه مسیحی از داستان یونس(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
37 - 52
حوزههای تخصصی:
حضرت یونس(ع) ازجمله شخصیت هایی است که هم در قرآن و هم در کتاب مقدس عبری از ایشان سخن به میان آمده است. داستان قرآنی یونس(ع) بیش از آنکه با داستان کتاب مقدس عبری همسو باشد، به داستان ایشان در نوشته های آبای کلیسای سریانی که بازتابی از عقاید مسیحیان عصر نزول است، شباهت دارد. ازهمین رو می توان قرآن را در گفت وگو با این تفاسیر مسیحی از داستان یونس(ع) دانست. مطابق برداشت های مسیحی از برخی عناصر داستان یونس(ع)، سرگذشت ایشان در راستای مسیح شناسی استفاده می شود و براین اساس پژوهش حاضر با استفاده از روش مطالعات تطبیقی و با رویکرد تحلیلی تبیینی در پی پاسخی برای این پرسش بوده است که قرآن چگونه با برداشت های نمونه شناسانه مسیحی از داستان یونس(ع) در عصر نزول مواجهه داشته است؟ پاسخ به دست آمده این است که نه تنها قرآن نمونه شناسی مسیحی را انکار می کند، بلکه به نظر می رسد داستان پیامبران را در رابطه با پیامبر اسلام روایت می کند و نمونه شناسی و پیامبرشناسی خاص خود را توسعه می دهد. همچنین با حذف بخش هایی از داستان یونس(ع)، که در میان مسیحیان رایج بوده، در جهت نفی یا کم اهمیت نشان دادن عقاید رایج مخالف با آموزه هایش گام برداشته است.
بررسی نقش عقل در کمال انسان از نظر پاپ ژان پل دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
49 - 66
حوزههای تخصصی:
در ادیان برای رسیدن به کمال مؤلفه های مختلفی وجود دارد. تأکید مسیحیت بر ایمان است؛ اما پاپ ژان پل دوم در جهت ارج نهادن به عقل به عنوان مؤلفه ی مؤثر در کمال، آن را همتای ایمان در کشف حقیقت می داند. مقاله ی حاضر به روش توصیفی تحلیلی با بررسی متون مقدس کاتولیک، بیانات پاپ و اسناد کلیسا، درصدد بررسی نقش عقل در کمال انسان از نظر پاپ است. عقل از طریق شناخت مبدأ و صفاتش باعث تقویت ایمان و ایجاد کمال در انسان می شود. رسیدن به کمال، علاوه بر شناخت گزاره های عقلی یا ایمانی، نیاز به نوعی وفاداری در قالب زندگی اخلاقی دارد. لازمه ی آین زندگی اخلاقی، شناخت خیر است که از طریق عقل تحقق می یابد. خیر مطلق مفهوماً توسط عقل درک می شود. التزام درونی برای عمل به خیر توسط وجدان است که عقل داوری های آن را تنظیم می نماید. همچنین عقل لزوم تنظیم اعمال بر اساس خیر برین را درک می کند. کمال کاتولیک بازگشت به قداست اولیه بوده و سهم عقل در کسب این قداست، تأثیر بر بعد بیرونی قداست هماهنگی بیرونی میان انسان و مخلوقات است. در بعد درونی، عقل دچار تنگنای انسان شناسانه است و با وجود تلاش پاپ برای ارج نهادن به جایگاه عقل در کمال، همچنان محل تردید است.
خداباوری در مکتب فلسفی سانکهیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
115 - 128
حوزههای تخصصی:
در میان ادیان و مکاتب فلسفی هند که قریب به اتفاق آنها عمل گرا هستند مکتب سانکهیه از حیث طرح مباحث نظری و نظام مقولاتی پیچیده، جایگاه فلسفی ویژه ای دارد. دو مقوله ی «پوروشه» (نفس) و «پراکریتی» (ماده)، اصول اساسی متافیزیک به ظاهر دوگانه انگار سانکهیه است. بدین سبب، برخی فرزانگان و شارحان این نظام فکری درباره ی مسئله ی وجود خداوند به منازعه پرداخته اند. اغلب شارحان متقدم بر پایه ی باور به نفوس متعدد ازلی و نیز مفهوم خاص علیت نزد فیلسوفان سانکهیه، برآن اند که خداوند بدان گونه که در ادیان توحیدی مطرح است، در مکتب سانکهیه جایی ندارد؛ اما شارحان متأخر این نظام فکری که حائز پیروان بیشتری هستند، بر این باورند که وجود خداوند به عنوان روحی کامل و ناظر بر عملکرد خلاقانه ی پراکریتی، ضرورت دارد؛ ولی همیشان ایده ی خود را به حسب متافیزیک مکتب سانکهیه، به درستی تبیین نکرده اند. پژوهش پیش رو به روش توصیفی تحلیلی «مسئله ی خداباوری» را در این نظام فکری می کاود؛ اینکه باور به وجود خداوند یکتا به چه میزان با سایر سازه های اصلی متافیزیک سانکهیه سازگار است؟ پس از بررسی پیش فرض ها و دلایل طرفین نزاع، به نظر می رسد که پوروشه در نظام فکری سانکهیه همان خداوند است؛ ولی شارحان ناخداباور، پوروشه را با مقوله ی «انانیت» (دومین معلول پراکریتی) خلط کرده اند.
چگونگی بهره برداری آیین بودا از ظرفیت رنج در تبیین انسان شناسی و استلزامات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
83 - 98
حوزههای تخصصی:
مواجهه ی ادیان با مقوله ی رنج دارای جوانب مختلفی است که از منظرهای گوناگون به آن پرداخته شده است. در این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی به بررسی چگونگی استفاده ی آیین بودا از ظرفیت رنج در تبیین و تشریح جوانب انسان شناسانه می پردازد. در این مقاله رویکردهای مختلف آیین بودا در بهره برداری از ظرفیت رنج برای تبیین و توصیف دامنه های گسترده ای از ویژگی های انسانی مطرح می شود. همچنین در ادامه به استلزامات انسان شناختی اشاره می گردد و بیان می شود که نسبت رنج با طبیعت انسان چگونه است و وجود رنج چه نسبتی با اختیار انسان دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بهره برداری آیین بودا از ظرفیت رنج، به مثابه ی یک ابزار مؤثر در تبیین انسان شناسی است و این آیین اعتقاد دارد که رنج نه تنها جزء حتمی زندگی، بلکه فرصتی برای تحول است. در این راستا، آیین بودا رنج را به دو دسته ی طبیعی و غیرطبیعی، و اختیاری و غیراختیاری تفکیک می کند و نتیجه ی تحمل رنج را رسیدن به نیروانه می داند.
خاستگاه هند و اروپایی آموزه رواقی آتش سوزی سرانجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
105 - 120
حوزههای تخصصی:
اساطیر سرانجام جهان در بسیاری از ادیان باستانی، عموماً با توصیف بلایای آخرزمانی همراه است. از میان این فجایع آخرزمانی، بن مایه ی «آتش سوزی سرانجام در متون فرجام شناسانه رواقی» به واسطه ی محوری بودن نقش این اسطوره پایان هستی، جایگاهی ویژه دارد. بسیاری از پژوهشگران بر اساس وجود روایت های همسان از این بن مایه در متون آخرت شناسانه ی هندوایرانی، بر خاستگاه های هندوایرانی آن تأکید داشتند. البته شواهد اسطوره شناسی کهن این بن مایه در یونان باستان و نیز وجود نمونه های همسان در دیگر اقوام هندواروپایی نیز امکانی بر خاستگاه های هندواروپایی آن بن مایه بود. مسئله ی این پژوهش بر این مبنا، بررسی خاستگاه بن مایه ی «آتش سوزی سرانجام» در متون فلسفه ی رواقی یونان است. این پژوهش بر اساس منابع کتابخانه ای و شیوه ی توصیفی تحلیلی به بررسی مستندات فلسفی، دینی و اسطوره ای یونان باستان و دیگر اقوام هندواروپایی پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که خاستگاه این بن مایه، باورهای فرجام شناسانه ی اقوام اولیه ی هندواروپایی بوده است که در آن، هستی طی ادواری نامتناهی با فجایعی چون آتش سوزی و سیل از میان می رود و بار دیگر هستی نو باززایی می شود.