ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳٬۳۲۸ مورد.
۱.

تکلیف ناگهانی؛ مردم نگاری از جشن تکلیف دختران 9 ساله در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جشن تکلیف دختران 9 ساله دختران مکلف مردم نگاری مناسک گذار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۶۲
هدف: جشن تکلیف در کشور ایران دو سال بعد از برپایی جمهوری اسلامی، در عرصه عمومی به مثابه آیین گذار مذهبی برای دختران تعریف شد. با گذشت زمان این جشن تبدیل به یک رویداد مهم برای دختران گردید تا جایی که با تبلیغات گسترده در رسانه ملی و حتی حضور شخصیت های سیاسی تراز اول مملکت برگزار گشت، از طرفی این جشن در عرصه های عمومی همچون حرم مطهر رضوی، تالارها، هتل ها و مدارس برگزار می شود. هدف این مقاله بررسی دقیق چگونگی برگزاری جشن تکلیف به مثابه آیین گذار و مبدائی برای انجام فرایض دینی برای دختران در عرصه عمومی بود.روش شناسی: ما در این پژوهش با شرکت در چند جشن تکلیف برای شناسایی اینکه چه اتفاقاتی در آن رخ می دهد و چگونه رخ می دهد نیازمند روش کیفی و رویکردی مردم نگارانه بودیم. به این منظور میدان های مطالعاتی این پژوهش 4 مدرسه دخترانه، حرم مطهر رضوی، تالارها و هتل های منتخب برای برگزاری جشن در شهر مشهد در نظر گرفته شدند. داده ها با استفاده از مشاهده مشارکتی و گفت وگوی غیررسمی جمع آوری و مقوله بندی شد و سپس یک روایت کلی از این جشن در جهت ایجاد یک فهم تئوریک ارائه شده است.یافته ها: براساس یافته های این پژوهش، هفت مقوله ی مشترک از دل 4 جشن تکلیف برگزارشده، استخراج شد که به ترتیب عبارتند از: 1- تولدی دیگر؛ پرتاب از کودکی به بزرگ سالی، 2- مداحی بر وزن ترانه؛ جبران در مرحله ی بحران، 3- سرودها؛ آوای انتظارات جامعه از دختران، 4- پوشش خاص؛ ارائه تصاویر یک وجهی 5- هدایای مذهبی، 6- مسابقه ای برای آموزش و تحکیم مرزهای جنسیتی، 7- سوگندنامه؛ غلبه ی فرایض سیاسی بر فرایض دینی.نتیجه گیری: این آیین گذار مذهبی به دنبال تعریف هویتی جدید برای دختران است. آن چه از یافته های مطرح در جشن دریافت می شود این است که کودکان توسط جشن تکلیف، طبق نظریه ون جنپ و ترنر مرحله پیشاگذار را طی کرده و در مرحله گذار یا بحران قرار دارند. در این مرحله این جشن ها نه تنها برای پذیرش تکالیف دینی بلکه برای تعهد به ارزش های انقلابی نیز طراحی شده اند. این جریان در سوگندنامه ها، سخنرانی ها و سرودها به وضوح دیده می شود. به علاوه این جشن به دنبال پررنگ کردن و مهم جلوه دادن برخی از واجبات دینی و ارائه تصاویری یک وجهی از آن است. در این رابطه مشخصا رعایت حجاب و خواندن نماز برای دختران به عنوان مهم ترین واجب شرعی معرفی شده و تاکید بر آن در مقوله هایی مثل سرودها، پوشش خاص و هدایای مذهبی دیده شده است. از طرفی داشتن حد و مرز با نامحرم با تعریف هویت جدید و پرتاب به بزرگسالی قرابت دارد چراکه با تعریف هویت جدید برای کودکان می شود این قبیل مرزبندی ها و قبول واجبات شرعی دیگر را عملی کرد. مجموع این مقوله ها نقش مهمی در شکل گیری هویت دینی و انقلابی دختران دارند. در نهایت این مقاله توصیف عمیقی از جشن تکلیف و چگونگی برگزاری آن با رویکرد انتقادی ارائه کرده است
۲.

واکاویِ مردم شناختیِ سیمای مردم در داستان های "آبجی خانم" و "مرده خورها" ی صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آبجی خانم سیمای مردم صادق هدایت عناصر مردم شناختی مرده خورها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۶۹
هدف: در این جستار، موضوع  اصلی، شناخت عناصر مردم شناختی و واکاوی سیما و رفتار مردم در داستان های «آبجی خانم» و «مرده خورها» و پرداختن به دو مبحثِ چیستی اجتماعی و کیستی مردمانی است که در این دو داستان به آنها اشاره شده است. روش: با توجه به کیفی بودن تحقیقات مردم شناختی، و ارتباط پژوهشگر با محتوای داستان های کوتاه هدایت، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. همچنین از روش های مطالعه اسناد و مدارک (کتابخانه، آرشیو، اینترنت) و ابزارهایی مانندکتاب ها، اسناد، مقالات، اینترنت و فیش برداری استفاده شده است. در این پژوهش مکاتب نظری کارکردگرایی، ساختارگرایی و فرهنگ و شخصیت مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: دورانی که هدایت در آن زیسته است، مصادف است با دوران گذار از سنت به مدرنیته. این دوران بر روی هدایت و خلق شخصیت داستان هایش تأثیر داشته است. میزان تعلق خاطر هدایت به فرهنگ عامه و تبلور عناصر فرهنگی و استفاده از آن ها در نوشته هایش، اهمیت او را در میان نویسندگان ایرانی دو چندان نموده است. در خلال داستان های آبجی خانم و مرده خورها، رگه هایی از عناصر فرهنگ عامه ایران که شامل سرزنش ها، دشنام ها، نفرین ها، دعاها، اشعار عامیانه، اصطلاحات و ضرب المثل ها بود، شناسایی و تحلیل مردم شناختی شد. نگاه ویژه هدایت به طبقات پایین جامعه و ساختار فرهنگی خاص آنان و تأکید بر شخصیت ها و سیمای مردمان آن دوران، او را وارد قلمرو مردم شناسی نموده است. در این پژوهش سیما و رفتار پدر، مادر، زن، مرد، خواهر، هوو، همسایه و کارگر مورد واکاوی قرار گرفت. در داستان های آبجی خانم و مرده خورها شاهد تأثیر هر چه بیشتر اجتماع و فرهنگ حاکم در آن دوران بر روی شخصیت های اصلی داستان ها هستیم. هدف هدایت از خلق چنین آثاری، آشنایی هرچه بیشتر مردم با عناصر و مؤلفه های فرهنگی و نقش آنها در زندگی روزمره مردم می باشد و یاد آوری این نکته که رفتار، اعتقادات و باورهای عامیانه اطرافیان می تواند زمینه تباهی افراد دیگر را به دنبال داشته باشد. نتیجه گیری:  از نتایجی که از این پژوهش به دست آمد می توان به این موارد اشاره نمود: تجلی نقش فولکلور در داستان های کوتاه آبجی خانم و مرده خورهای هدایت و تأثیر مدرنیته بر تغییر جایگاه پدر در خانواده (داستان آبجی خانم) که قبلاً ریاست خانواده را بر عهده داشته است. همچنین ترسیم موشکافانه سیمای شخصیت های داستان ها و شناسایی مؤلفه های مردم شناختی توسط پژوهشگر. هدایت بر روی برخی اعتقادات خرافی و نادرست انگشت می گذارد و آن ها را به سخره می گیرد و برخی از مناسک و آداب و رسوم را دست و پاگیر می داند که همین ها از دید او، موجبات عقب افتادگی مردم و به تبع آن، بحران های شخصیتی و اجتماعی را به همراه داشته است
۳.

تحلیل نشانه بوم زیست رابطه طبیعت و فرهنگ در داستان «مینا و پلنگ»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه بوم زیست طبیعت فرهنگ مینا و پلنگ کندلوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۵۳
هدف: مینا و پلنگ یک داستان فولکلور عشقی میان پلنگ و دختر سرخ چشم مازنی به نام مینا است که نه تنها به دلیل محتوای عشقی بی مانند، بلکه از دیدگاه بوم زیست و عشق به جانوران نیز مورد اهمیت است . نشانه شناسی با بررسی رابطه بین «فرهنگ»، «طبیعت» و «انسان» و نشان دادن نوع رابطه های حاکم در یک جامعه ، می تواند به بازسازی روابط اشتباه انسان با دنیای پیرامونی و بهبود تعامل های درست ، کمک کند. در این تحقیق، با استفاده از یک نظام فرآیندی که بر رابطه بین سطوح زبانی (سطح صورت و محتوا) متکی است، به شناسایی اسباب و لوازم تولید معنا در قالب فرآیندها و در ابعاد مختلف کنشی، تنشی، شوِشی، شناختی، زیبایی شناختی و ... پرداخته می شود. این تحقیق با روش نشانه معناشناسی گفتمانی ، روایت مینا و پلنگ را شناسایی کرده و به تحلیل فرآیندهای معناسازی و تبیین نظام های گفتمانی پرداخته است. سپس بااستفاده ازاصول نشانه شناسی بوم زیست رابطه انسان و حیوان را مورد تحلیل قرار داده است. روش شناسی: دو کنش گر اصلی داستان یعنی مینا و پلنگ، روند طبیعی زیست انسانی و حیوانی خود را به دلیل شوش دلبستگی به یکدیگر از دست داده و در واقع با هیجان و جادوی حس عاطفی عشق ، یک «کنشگر حیوانی» یعنی پلنگ از سپهر نشانه ای حیوانیت دور شده است. پلنگ دراین فرآیند در گام اول هویتی فراحیوانی یافته و به موجودی انسان گونه و با ویژگی های روحی و احساسی انسانی تبدیل گردید و در گام بعدی وارد سپهر نشانه ای عشق به معشوقه شده است و جان خود را در راه رسیدن به دلدارش فدا می کند. در نقطه مقابل، مینا با فارغ شدن از نفسانیات و امیال انسانی ، دل در گرو عشق حیوانی می بندد و در گام اول وارد سپهر نشانه بوم زیستی گردید و در گام دوم با نیروی عشق به استعلایافتگی رسیده است و او نیز وارد سپهر نشانه ای عشق گردید و بدین ترتیب هر دو برای همیشه تاریخ در بین مردم کندلوس زنده و جاودانه شده اند.  یافته ها: یافته های این تحقیق نشان می دهد که چگونه بر اثر دگردیسی روابط انسان و طبیعت درون سپهر نشانه ای، بوم زیست نشانه ای شکل می گیرد و تقابل بین انسان و حیوان در بوم زیست این روایت ، تبدیل به وضعیت تعامل و آمیختگی شده و این رابطه تعاملی راه برای بروز اسطوره عشق هموار شده است . تعامل دو سپهر نشانه ای انسان و حیوان موجب تبدیل «من» و «دیگری» به «مای» فرهنگی شده و در نتیجه قدرت عشق ، حیوان وحشی ، رام انسان گردیده و با همین نیرو، کنشگر اصلی داستان تبدیل به اسطوره عشق به حیوانات و محیط زیست و نماد دوستی انسان و حیات وحش شده است . انتقال نشانه ها و نمادها از نظام مادی و زمینی به نظام استعلایی و اسطوره ای از مجرای فرهنگ و تاریخ است . در این فرآیند، انتقال از عنصر مادی به اسطوره گی ، موضوعی حیاتی و کلیدی است . آمیختگی دو سپهر نشانه ای متفاوت انسان و طبیعت منجر به شکل گیری سپهر نشانه بوم زیست جدیدی شده است که ویژگی های آن، محبت و دوست داشتن یکدیگر، ورود به دنیای عشق و عاشقی و جاودانگی است .
۴.

بازاندیشی در روابط معنایی کافه به مثابه سبک زندگی جوانان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کافه سبک زندگی جوانان شهری اوقات فراغت فضای فرهنگی شهری پاتوق جوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۶
هدف: این نوشتار با هدف بازاندیشی درباره تجربه حضور جوانان در کافی شاپ و بازاندیشی در نظام روابط معنایی کافه به دنبال پاسخ به پرسش، چرایی استقبال جوانان از کافه ها در شهر تهران است. این مقاله به بررسی کافه روی به مثابه سبک زندگی جوانان مناطق 2 و 6 تهران می پردازد و تلاش می کند ویژگی های سبک زندگی این گروه از جوانان را مشخص کند. روش شناسی: رویکرد مسلط بر پژوهش، مردم نگاری تفسیری است که سعی در شناسایی نظام روابط معنایی حاکم بر کافه ها از خلال مصاحبه های نیمه ساختار، مشاهده و مشاهده مشارکتی با روش نمونه گیری هدفمند با 30 نفر از جوانان ( 18 تا 30 سال ) تهرانی حاضر در کافه ها، دارد  یافته ها: اغلب مخاطبان این فضاهای فرهنگی شهری گروهی از جوانان طبقه متوسط شهرنشین هستند که برای دستیابی به تجربه ای متفاوت و برای تعاملات غیر رسمی آن را انتخاب می کنند. کافی شاپ بخشی از سبک زندگی یا اوقات فراغت این جوانان است. محدودیت مکان برای فراغت، رهایی از سلطه ساختاری، امنیت مکان، رهایی و آزادی، رؤیت پذیری اجتماعی، عدم پیشداوری و خودسانسوری از جمله مسائلی است که میل و رغبت جوانان برای حضور در کافی شاپ ها را افزایش داده است که در نهایت به فعالیتی منظم و متداوم تبدیل شده است و بخشی از سبک زندگی آنان را پوشش می دهد نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که کافی شاپ برای جوانان مکان رهایی از خشونت های فرهنگی و مکان نمایش اختیار عاملیت در برابر جبر ساختار است. همچنین به جوانان این امکان را می دهد، در فضای خصوصی سازی شده ی خود که هنجارهای خرده فرهنگ آنان پذیرفته شده است، به دور از کنترل گری بزرگترها و دیگری ناظر بر آنها در جامعه، تصویر واقعی خود را در کنار دیگر همسالان و همالان به نمایش بگذارند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که کافه ها از معنای اولیه و مکانمندی خود خارج شده اند و این محیط اجتماعی روابط و شبکه زنجیره ای پیچیده و درخور توجهی را در خود شکل داده است که می توان ارزش ها و فرهنگ جوانان را در آنها جست و جو کرد و این احساس رهایی و پذیرش می تواند به ما در درک نیاز امروزه  جوانان و حل شکاف های ایجاد شده در میان این گروه و خانواده ها کمک کند.
۵.

خان ننه، آینه ای برای زمان: بازخوانی جامعه شناختی سرمایه اجتماعی بین نسلی در شعر شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شهریار مدرنیته خانواده سرمایه اجتماعی بین نسلی جامعه پذیری هویت نسلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۳
هدف: سرمایه اجتماعی به طور عام و سرمایه اجتماعی بین نسلی به طور خاص، از مفاهیم کلیدی در جامعه شناسی محسوب می شوند که با تسهیل ارتباط بین اعضای نسل های مختلف، به تقویت انسجام اجتماعی و تثبیت هویت ملی و فرهنگی کمک می کنند. بر این اساس، هدف این پژوهش، بررسی نقش شعر «خان ننه» اثر استاد شهریار به عنوان ابزاری هنری و ادبی برای انتقال مفاهیم اجتماعی و تقویت پیوندهای بین نسلی در مواجهه با چالش های مدرنیته است. این مطالعه با به کارگیری نظریات جامعه شناختی، در پی نشان دادن این است که چگونه شعر می تواند به عنوان رسانه ای قدرتمند، ارزش های فرهنگی و اجتماعی را میان نسل ها منتقل کرده و در حفظ هویت جمعی در عصر جهانی شدن نقش ایفا کند.  روش شناسی: برای فهم شعر «خان ننه»، با توجه به ضعف روش های تجربی در تحلیل پدیده های پیچیده انسانی و اجتماعی، از روش هرمنوتیک نظری به عنوان یک روش کیفی، استفاده شد. در گام نخست، عواطف و احساسات نهفته در متن شعر بررسی شد، سپس روابط بین بخش های مختلف شعر تحلیل گردید تا ساختار کلی و پیوندهای مفهومی آن درک شود. در ادامه، زمینه های اجتماعی و سیاسی مرتبط با شعر مورد توجه قرار گرفت تا متن در بستر تاریخی و فرهنگی خود تفسیر شود. برای اطمینان از اعتبار و پایایی یافته ها، اقداماتی مانند بازخوانی مکرر متن، توجه به ابعاد مختلف مفاهیم و دریافت بازخورد از خبرگان انجام شد.یافته ها: با توجه به روش شناسی به کارگرفته شده در این مطالعه، یافته ها نشان می دهند، مادربزرگ ها به عنوان محورهای خانواده، نقش مهمی در انتقال فرهنگ، ارزش ها و تجربیات به نسل های بعدی دارند. این انتقال اغلب از طریق ابزارهای نمادین مانند سوغات ها صورت می گیرد. در شعر «خان ننه»، سوغات ها نمادی از انتقال ارزش ها و خاطرات هستند و نشان دهنده نقش مادربزرگ ها در حفظ فرهنگ های محلی هستند. این انتقال ارزش ها با نوستالژی نیز پیوند عمیقی دارد. نوستالژی به عنوان یک احساس مثبت و گذشته محور، به حفظ صمیمیت و تقویت پیوندهای اجتماعی کمک می کند. مادربزرگ ها با بازگو کردن خاطرات گذشته، حس نوستالژی را در نسل های جوان برمی انگیزند و به حفظ هویت های محلی در عصر جهانی شدن کمک می کنند. این نقش مادربزرگ ها در انتقال ارزش ها، به جامعه پذیری دینی نیز گسترش می یابد. آن ها با انتقال آموزه های دینی و مذهبی، نقش مهمی در شکل دهی هویت دینی نسل های بعدی ایفا می کنند. علاوه بر این، مادربزرگ ها در شکل دهی نگرش های فرهنگی نسبت به مرگ نیز تأثیرگذار هستند. آن ها با انتقال نگرش های دینی و فرهنگی درباره مرگ، به نسل های جوان کمک می کنند تا زندگی را با عمق بیشتری درک کنند. در شعر «خان ننه»، این مفاهیم به وضوح دیده می شوند و نشان دهنده نقش مادربزرگ ها در حفظ انسجام خانوادگی و انتقال ارزش ها در عصر جهانی شدن هستندنتیجه  گیری: در عصر جهانی شدن، علیرغم پیشرفت های مادی و فناوری، هویت تاریخی، فرهنگی و جایگاه خانواده تا حد زیادی تضعیف شده اند. این روند، نگرانی هایی جدی درباره گسست نسلی و کاهش سرمایه اجتماعی بین نسلی ایجاد کرده است. شهریار در شعر «خان ننه» با زبانی هنرمندانه، بر ضرورت انتقال و حفظ میراث فرهنگی و اجتماعی تأکید می کند. او با محوریت قراردادن ارتباط پایدار بین نسل ها، هشدارهایی درباره پیامدهای فردگرایی افراطی و نادیده گرفتن ریشه های فرهنگی ارائه می دهد. شهریار در این شعر با نگاهی ژرف نگرانه، هشدار می دهد که بی توجهی به میراث فرهنگی و اجتماعی، بنیان های جامعه را سست کرده و روابط بین نسلی را در معرض خطر قرار می دهد. این دغدغه ها به ویژه در ارتباط با حذف یا کمرنگ شدن کانال های سنتی جامعه پذیری مطرح می شوند. چنین خطری نه تنها هویت خانوادگی نسل ها را تهدید می کند، بلکه می تواند به گسست هویت نسلی و در نتیجه، گسست هویت قومی و ملی منجر شود. از این رو، شعر «خان ننه» به عنوان اثری ادبی و جامعه شناختی، ضرورت بازسازی و تقویت پیوندهای بین نسلی را برای حفظ هویت جمعی در عصر جهانی شدن یادآور می شود
۶.

بررسی روابط بینامتنی افسانه ساری گَلین آذربایجان با حکایت شیخ صنعان عطار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسانه بینامتنیت ترانه ساری گلین آذربایجان شیخ صنعان عطار عشق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۵۲
هدف: این پژوهش در پی تحلیل معنایی و مضمونی ترانه ساری گلین آذربایجان و افسانه عاشقانه مرتبط با آن و تبیین جایگاه بینامتنی آن بر پایه نظریه بینامتنیت ژرار ژنت با حکایت شیخ صنعان عطار است تا ضمن بررسی تفاوت ها و شباهت های این دو داستان، به دریافت شایسته تر ترانه ساری گلین دست یابد. بررسی بینامتنی برای شناخت پیشینه و نقد متون ادبی یا هنری و نیز تشخیص اصالت و خلاقیت آن ها بسیار موثر است. در این پژوهش چنانچه ترانه ساری گلین آذربایجان و افسانه عاشقانه ای که پیرامون آن وجود دارد به صورت تطبیقی و بینامتنی با اثر ادبی حکایت شیخ صنعان عطار مورد بررسی قرار گیرد می تواند نکات و وجوه تازه ای درباره این اثر فراهم کند و سبب درک عمیق تر و فهم بهتر ترانه ساری گلین شود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی و شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی است. در این پژوهش ابتدا برای کسب اطلاعات در مورد ترانه ساری گلین با تعدادی از اساتید و پژوهشگران در زمینه موسیقی فولکلوریک آذربایجان مصاحبه و بعد از آن به روش کتابخانه ای در خصوص حکایت شیخ صنعان عطار و مبانی نظری، اطلاعاتی گردآوری شده و سپس با تکیه بر نظریه بینامتنیت ژرار ژنت تحلیل درون مایه و شخصیت ها و کنش های این دو متن انجام می گیرد. یافته ها: شخصیت های اصلی و رویدادهای این دو، از قبیل عشق یک مسلمان به دختری مسیحی، شروط ازدواج و روی برگرداندن از اسلام و چوپان شدن عاشق، پایان زندگی دختر مسیحی از فراق یار، نشان دهنده شباهت مضمونی بسیار بینشان می باشد؛ مضمونی که بیان کننده عشقی ناکام و دلداگی پرشوری است. شخصیت پردازی های افسانه ساری گلین که آشکارا از شخصیت های حکایت شیخ صنعان عطار بهره گرفته و مردی مسلمان دلباخته دختری مسیحی می شود و نیز مضمون دقیق و مشترک عشقی که مسائل دینی مخل و بازدارنده آن است و ناکامی در وصالش ریشه در باورهای دینی دارد و همچنین شرط سخت گذر از اسلام برای رسیدن به معشوق که عینا از حکایت شیخ صنعان عطار گرفته شده است ایضا جان سپردن دختر ترسا از فراق حق تعالی و مرگ ساری گلین از فراق یار و دل شکستگی و غم عشق این جهانی که اختلاف در روایت فرجام دختر مسیحی با توجه به اینکه در بینامتنیت صریح متن دوم نسبت به متن اول تفاوت هایی دارد و تشابه و تاکید بر پایان زندگی دختر مسیحی در هر دو حکایت است؛ رابطه بینامتنی صریح را بین تمامی این موارد برقرار می کند. همچنین چوپانی گله بره در افسانه ساری گلین می تواند نشانه و اشاره ای به خوک رانی در حکایت شیخ صنعان عطار باشد که بخشی از بینامتنیت ضمنی است. نتیجه گیری: در نهایت این بررسی بینامتنی روشن کننده تاثیرپذیری افسانه ساری گلین آذربایجان از حکایت شیخ صنعان عطار و سبب درک بهتر ترانه ساری گلین شد و به نظر می رسد افسانه ساری گلین در واقع، روایتی عامیانه از حکایت شیخ صنعان عطار است
۷.

تحلیل شیوه های تعدیل قربانی انسان در متون منظوم روایی تا قرن هفتم بر اساس نظریه های قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات فارسی آیین تعدیل قربانی انسان نظریه های قربانی متونِ نظمِ روایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۵۴
هدف: قربانی، عملی آیینی است که در آن، اشیاء یا موجوداتی وقف می گردیدند و به برخی قدرت های ماوراءِ طبیعی پیشکش می شدند. بشر از دیرباز به منظور ایجادِ پیوند و گسترش ارتباط، میان خود و اُمور قدسی به تقدیم انواع قربانی ها پرداخته است. از آیین های کهن و بسیار گسترده ای که ارزش کیفی خاصّی برای آدمی داشته و با اجرای آن، آدمی می کوشید با نیروهای طبیعی، پیوند برقرار کند و به یاری آن خود را در نظم جهانی دخیل سازد، آیین قربانی کردنِ انسان است. رفته رفته با گذر از مراحل آغازین حیات و گسترش عقلانیّت، جوامع می کوشند به جای قربانی کردن همنوعان، به شیوه های جایگزینی برای قربانی انسانی متوسل شوند.روش شناسی: این پژوهش می کوشد به روش توصیفی-تحلیلی در متو ن نظم روایی حماسی، غنایی و عرفانی تا قرن هفتم و بر اساس نظریه های قربانی به بررسی چاره اندیشی های بشر جهت تعدیل قربانی های انسانی بپردازد.یافته ها: براساس نتایج این پژوهش، شیوه های تعدیل قربانی در پنج دسته با عناوین: سوراخ کردن گوش و ریختن مقداری از خون، خراشیدن صورت، بریدن زلف، جامه دریدن، واگذاری کودکان به معابد مقدّس، ختنه و اخته کردن طبقه بندی می شود. در موردِ شیوه های تعدیل قربانی انسانی در متون روایی نیز باید گفت: شیوه های تعدیل در متون عرفانی نمود و دگرگونی معنایی خاصّی نسبت به متون حماسی و غنایی دارد. موارد تعدیل در متون عرفانی، اغلب جنبه نمادین و رمزی می یابند، مثلاً خراشیدن صورت، بریدن زلف و کوتاه کردن مو، دریدن جامه(تمثیلی از جسم) و اخته کردن به ترتیب در مفاهیم کاستن زیبایی افراد و سرکوب نفس، نفی خودبینی و عدم توجه به جذابیت های ظاهری، گشایش روحانی و رهایی از تعلّقات دنیوی و قطع طبیعت نفسانی و خوارداشت آن به منظور تزکیه و ارتباط با منشأ قدسی به کار می رود. در تحلیل مصادیق تعدیل قربانی انسانی نیز نظریه های تعدیل قربانی از ماکس وِبر، بلاگردانی فریزر، جلب رضایت خدایان از بویس کارآمدتر و انعطاف پذیرتر از سایر نظریه هاست.
۸.

تجلی زمان و مکانِ اسطوره ای در آیین های موسیقایی خانقاه های کُردستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیین های کُردستان اتنوموزیکولوژی خانقاه های قادری و نقش بندی زمان و مکانِ اسطوره ای میرچا الیاده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۵۴
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش نمادین زمان و مکان در آیین های مختلفِ خانقاه های کُردستان، شناسایی و دسته بندی مفاهیم چندلایه ای مرتبط با سازهای موسیقایی راه یافته به این خانقاه هاست. طریقت های قادری و نقش بندی از معدود رویکردهای عرفانی پدیدآمده در دوران اسلامی هستند که همچنان توانسته اند استمرار آیینی خود را در مناطقی از کُردستان حفظ نمایند. مشخصه ویژه این دو طریقت، استفاده از موسیقی در برگزاری آیین های مختلف و سماع و ذکر دسته جمعی است. حاصل هم زمانی این عوامل سبب ایجاد تغییر حالت روحانی در برخی از مریدان می شود که در اصطلاح عارفانه به آن جذبه می گویند. با آنکه مدت زمان جذبه کوتاه است و غالباً  بیش تر از نیم ساعت به درازا نمی کشد، این تجربه با فریادهای مکرر و بالا پایین پریدن های مریدان همراه می گردد. استفاده از سازهای موسیقایی دف، تاس، دوتَه پلَه و شمشال در آیین های خانقاهی با مجموعه ای از کنش های ذهنی، اعتقادی و تاریخی همراه است. استفاده از آلات موسیقی در برگزاری برخی از آیین ها، نوع خاص سماع مذهبی و ذکر دسته جمعی و آمیختگی آن ها با موقعیت های زمانی مشخص، پژوهش حاضر را با این پرسش مواجه ساخت که استفاده از آلات موسیقی و اشارت های زمانی و مکانی در این طریقت ها دارای چه معانی هستند و بر چه مفاهیمی دلالت می کنند؟ این مقاله در پی آن است تا نشان دهد که چگونه یک گفتمان عرفانی اسلامی بر مبنای چارچوبی اسطوره ای، جهان بینی ها و اصول خود را بنیان گذاشته و توانسته است تا در طول سده های متمادی به حیات فرهنگی خود در همین ساختار ادامه دهد. روش شناسی: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به شیوه توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده است. اطلاعات مورد استفاده در آن به صورت کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده اند. برای پاسخ دادن به پرسش مطرح شده و یافتن ابعاد نمادینی که بر سازهای موسیقی و جلسات ذکر و سماع دروایش و صوفیان سایه افکنده است، از آراء میرچاه الیاده در باب امر مقدس و نامقدس بهره برده شد. در دستگاه فکری الیاده تقابل مقدس/نامقدس به صورت ناملموسی در هستی و هر آنچه در آن حضور یافته است، وجود دارد. از آنجا که نشانه های این تقابل در نزد انسان مذهبی پررنگ تر است در تحلیل داده های این پژوهش از این تقابل استفاده گردید. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهند که زمان و مکان در آیین های خانقاهی بازنمایی نمادینی از زمان و فضا در جهانِ اساطیری هستند و طریقت ها برای گذار از جهان نامقدس با ایجاد شکاف در زمان و مکان فیزیکی و انجام رفتارهای نمادین در موقعیت های مختلف، مقدمات راه یافتن به جهان مقدس را فراهم ساخته اند. بازنمایی نمادین زمان و فضا در آیین های مختلف خانقاه ها به صورت های متنوعی بروز یافته است و از جمله آن ها می توان به انعکاس یافتن شکل هندسی مقدس در قالب دایره در ساختار فُرمی سازها و ساختار خاص سماع و ذکر مذهبی، در نواختن نمادین سازهای موسیقی و همچنین در تکرار قاعده مند و ادواری آیین ها اشاره کرد
۹.

سیر تحول زیبایی شناسی خودتزیینی موی زنانه (مورد مطالعه: زنان عشایر عرب کتی روستای حصار بالای ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیبایی شناسی بومی خودتزیینی موی زنانه عشایر عرب کُتی ورامین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۸
هدف: خودتزیینی موی زنانه یکی از مهم ترین مولفه های فرهنگی-تاریخی ایران است، بطوری که امروز نیز شاهد اهمیت این مولفیه فرهنگی در گفتمان های مختلف هستیم. پرسش اصلی این است که مولفه های تاثیرگذار در زیبایی شناسی خودتزیینی سنتی  و امروزی موی زنانه چیست؟   روش شناسی: در این پژوهش تلاش شد تا با روش تحقیق تحلیلی-توصیفی و با مطالعیه میدانی مردم نگارانه ( مصاحبه و مشاهده مشارکتی) به واکاوی مولفه های تاثیرگذار در  زیبایی شناسی خودتزیینی سنتی و امروزین موی زنانه و دخترانیه عشایر عرب کتی به عنوان بزرگترین عشایر عرب تهران ساکن در روستای حصار بالای ورامین بپردازیم و بر همین اساس با بهره مندی از ادبیات نظری انسان شناسی زیبایی شناسی و بدن سعی در واکاوی این مولفه ها داریم.   یافته ها: یافته ها نشان می دهد که هویت قومی، سن، جایگاه اجتماعی و اقتصادی در زیبایی خودتزیینی سنتی موی زنان و دختران نقش مهمی را ایفا می کند و طی یکصدسال اخیر، عواملی همچون مداخلات سیستم های حکمرانی در چگونگی خودتزیینی مطلوب و الگوهای خودتزیینی مد روز جهان که از طریق رسانه های مختلف بازتولید می شود و موجب تغییرات مولفه های زیبایی خودتزیینی مو در میان زنان و دختران جوان شده است و  اغلب سعی در بازتولید« موی مطلوب دوران» را دارند اگرچه در برخی موارد مولفه های زیبایی شناسی مد روز با مولفه های سنتی تقابل دارد، ااما غلبیه مولفه های دوران حاضر بر سنت مشهود است
۱۰.

مطالعه تعامل قوم لر با دولت ملی ایران و پنداشت آنها از قومیت و دولت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قوم لر دولت ملی عشایر بویراحمدی قومیت ملیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۵۲
هدف: قوم لر یکی از اقوام باستانی ایران است که در مناطق غربی و جنوب غربی کشور، به ویژه در استان های لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، ایلام و بخش هایی از خوزستان و چهارمحال و بختیاری ساکن هستند. تاریخ تعامل قوم لر با دولت های مختلف ایران، از جمله دوره های صفویه، قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی فراز و نشیب های زیادی داشته است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر و تاثر و نوع رابطه قوم لر با دولت ملی ایران و همچنین ادراک آنها از مفهوم دولت ملی است. روش شناسی: روش تحقیق این پژوهش، تاریخی–انتقادی است. اهمیت و ضرورت این پژوهش درک بهتر از روابط بین قومی و تاثیر آن بر همبستگی ملی و سیاست گذاری های دولت است. براین اساس پرسش اصلی این پژوهش این است که نوع رابطه قوم لر با دولت ملی ایران و ادراک این قوم از این مفهوم با توجه به تاثیر و تاثیری که از آن گرفته اند چگونه بوده است؟ یافته ها: بر پایه رهیافت نظری این مقاله که محرومیت نسبی است، یافته ها حاکی از آن است که درک قوم لر از دولت ملی ترکیبی از تجربه های تاریخی، فرهنگی و سیاسی است که نقش مهمی در شکل دهی به تعاملات و همکاری های آنها با دولت مرکزی ایفا می کند. قوم لر از زمان تاسیس دولت ملی در ایران، نوعی دیوار را در بین خود و حاکمیت احساس کرد که در زمان رضاشاه، این شکاف هویتی موجب تنش های بسیاری از جمله نبرد تامرادی بین دولت مرکزی و قوم لر و بویراحمدی ها شد. این تنش ها البته در بین دیگر اقوام مانند اعراب و کردها نیز با دولت مرکزی وجود داشت. در زمان پهلوی دوم نیز تقابل بین دولت ملی و قوم لر با ضریب کمتر وجود داشت و با وقوع انقلاب اسلامی، با توجه به مشارکت قوم لر، و عشایر بویراحمدی در جریان انقلاب اسلامی، نوعی تساهل بوجود آمد که البته نیاز به رفع برخی از نیازهای قوم لر از طرف دولت ملی در مناطق لر نشین وجود دارد
۱۱.

رهیافت ساختارگرایی در باستان شناسی و کاربرد آن در تحلیل مواد فرهنگی بر جای مانده از گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باستان شناسی ساختارگرایانه دوگانگی های متضاد همزمانی همنشینی جانشینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۴۳
هدف: علم باستان شناسی به عنوان مطالعاتی که همواره به دنبال کشف حقایق گذشته بوده؛ شناخته می شود. امر کشف حقیقت به منظور بازسازی تاریخ و فرهنگ در باستان شناسی با بهره گیری از داده های مادی بر جای مانده از گذشته صورت می گیرد. این آثار به عنوان نشانه هایی از گذشته بیانگر افکار مردمانی بوده که آن ها را ساخته و مورد استفاده قرار داده اند. گروهی از مواد فرهنگی به دست آمده از محوطه های باستانی به صورت نمادین در بین مردمان گذشته مورد استفاده قرار می گرفته و استفاده از روش های تجربی و آزمایشگاهی در اکثر مواقع امکان رسیدن به پاسخ در ارتباط با این گروه از آثار را ندارند و همچنین غالب مطالعاتی که تا به امروز بر روی این گروه از آثار انجام شده وجه علمی نداشته و عمدتاً به صورت درک شهودی باستان شناس از آثار بوده و هیچ پایه علمی ندارند. در پژوهش حاضر سعی خواهد شد تا رهیافت باستان شناسی ساختارگرایانه که یکی از رهیافت های رایج در باستان شناسی شناختی و روندگرا در دنیا بوده معرفی و تببین شود و شیوه ها و اصول کاربرد آن در تحلیل مواد فرهنگی نمادین شرح داده شود. این روش تا به امروز آن گونه که باید در باستان شناسی ایران تبیین و مورد استفاده قرار نگرفته است. لذا به عنوان یکی از رهیافت های علمی در تفسیر داده های نمادین در باستان شناسی، معرفی و تبیین آن ضروری و راهگشا خواهد بود. روش شناسی: به منظور دست یابی به اهداف مورد نظر سعی گردیده است تا با مطالعه و تجزیه و تحلیل مکاتب ساختارگرایی در زبان شناسی و همچنین انسان شناسی و شناخت قواعد و اصول ساختارگرایی در این مکاتب به راهکارهایی قابل استفاده در باستان شناسی به منظور تحلیل گروه خاصی از مواد فرهنگی باقی مانده از گذشته دست یابیم . فلذا این پژوهش از نوع کاربردی با ماهیت تحقیقات توسعه ای بوده که رویکرد استراتژیک دارد. از طرفی اطلاعات و داده های پایه ای این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. نتیجه گیری: با توجه به این که ساختارگرایی از زبان شناسی ریشه گرفته و در انسان شناسی توسط لوی استروس قوام پیدا کرده است؛ لذا با بررسی آن در این دو مکتب اصول چهارگانه ای آشکار گردید که با استفاده از آن ها می توان اقدام به تحلیل مواد فرهنگی باستان شناسانه کرد. این اصول و شاخصه ها بدین قرار هستند: 1- تعریف مجموعه به هم پیوسته با ویژگی همزمانی اعضای آن، 2-توصیف مواد و داده های فرهنگی این مجموعه، 3- بهره گیری از تضادها و دوگانگی ها به منظور رسیدن به معنا و 4- استفاده از اصول همنشینی و جانشینی در ساختارهای تعریف شده از مواد وداده های فرهنگی. با به کارگیری این مراحل به صورت منفرد و یا به صورت همزمان با هم، این امکان برای باستان شناس فراهم می آید تا به ادراکی از حقیقت مواد فرهنگی برجای مانده از گذشته و باورهای مردمان گذشته دست یابد. به این ترتیب باستان شناس با به کار گیری این مراحل از ساختارگرایی در باستان شناسی بهره خواهد گرفت
۱۲.

انسان شناسی فاجعه: مطالعه موردی نسل دوم بازماندگان جنگ تحمیلی ایران و عراق (مورد: فرزندان جانبازان قطع نخاعی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنگ فرزندان جانبازان قطع نخاعی تجربه زیسته فاجعه خانواده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۱
هدف: انسان شناسان مطالعه جنگ را به عنوان یک «واقعه اجتماعی» از نظر ماهیت، منشأ، روش، ابعاد و زمینه ها مطالعه نموده و پیامدهای فرهنگ و اجتماعی آن را مورد اهمیت قرار می دهند. جنگ تحمیلی بر عرصه های مختلف جامعه به ویژه ابعاد انسان شناختی تأثیر گذاشته و همچنان بی تاثیر نیست. با این وجود بی توجهی و سکوت اندیشمندان علوم انسانی به ویژه در جامعه ایران در این زمینه به خوبی قابل مشاهده است.جنگ یکی بزرگترین فجایع انسانی و طبیعی در دنیا است. در جنگ ایران و عراق با یکی از بزرگترین خسارات انسانی در کشور مواجه ایم. جانبازان قطع نخاعی به عنوان بازماندگان آن، از جایگاه مهمی در شناخت و تبیین مسئله جنگ برخوردار هستند. فرزندان آنها به عنوان نسلی جدید و پویا پس از جنگ و دوره پساجنگی دارای مشکلات و مسائل فراوانی در تجربه زیسته خود از این موقعیت خانوادگی هستند. پرسش مهم در این پژوهش این است که فاجعه چه تاثیرات مستقیم و غیر مستقیمی بر خانواده جانبازان خواهد گذاشت و فرزندان جانبازان در زمینه خانوادگی به عنوان یکی از اعضای مهم خانواده با چه تجربه ای در ابعاد فردی و اجتماعی مواجه هستند؟روش شناسی: به اقتضای موضوع و هدف این پژوهش که بررسی تجربه زیسته فرزندان جانباز قطع نخاعی است، روش اتخاذی همان روشی است که تحت عنوان پدیدارشناختی است. روش پدیدارشناختی شاخه ای از روش کیفی است که با روش کمی و پیمایشی متفاوت خواهد بود. روش کیفی روشی مطلوب در حوزه و مطالعات مردم شناختی قرار دارد و روشی که فرصت و امکان کافی برای درک و فهم و بازنمایی پیچیدگی های موضوع را برای محقق و پژوهشگر اجتماعی فراهم می سازد. سوژه های مورد مطالعه فرزندان جانباز قطع نخاعی از نظر «جنسیت» فرزندان «پسر» و «دختر» و همچنین از نظر «سنی» از حداقل سنی که هستند که فرد بتواند به راحتی به سوالات پاسخ دهد و در سنین بالاتر محدودیتی وجود نداشته باشد. نمونه ها در «محدوده مکانی» استان تهران و استان قم محدود خواهد شد.یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از تیپولوژی آنان به سه گروه است: ۱. به شدت وابسته از نظر روابط و تعاملات خانوادگی ۲. گریزان از خانواده و واکنش های رفتاری تند در برابر خانواده ۳. در نهایت فرزندانی که به ناچار موضع تحمل و مدارا را در پیش گرفتند. مهم ترین دلایل ایجاد مسائل در گروه دوم و سوم آسیب پذیری چندگانه در تجربه زیسته این فرزندان است. از بعد فردی: آسیب های روحی و روانی پس از حادثه، آسیب های جسمی ناشی از عضویت در چنین خانواده هایی، از بعد خانوادگی: نقش پذیری به جای والدین، الگوی تربیتی والدین خودمحور، تعارضات ناشی از فرزندخواندگی، تعارضات معنایی و هویتی درون خانوادگی، از منظر فرهنگی: عدم حمایت اجتماعی و تاثیرات منفی حمایت های نظام سیاسی در قالب سیاست گذاری صرفاً تبلیغی و اغراق آمیز. با توجه به رویکردهای انسان شناسی شناختی و انسان شناسی فاجعه سعی در فهم و تحلیل تجربه زیسته فرزندان جانبازان قطع نخاعی و در جهت فهم و درک کیفیت زندگی آن ها شده است
۱۳.

مطالعه انسان گرایانه پیکرنگاری قلمدان های لاکی دوره قاجار بر پایه نظریه توجه بصری (TVA) بوندسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی شناختی بوندسن (1948 م.) قاجار قلمدان پیکرنگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۶
هدف- ازاین رو، اهداف این نوشتار عبارت اند از: مطالعه بازتاب مفاهیم شناختی انسان گرایانه بین صورت و اعضای بدن در حال انجام یک عمل در صحنه های اجتماعی پیچیده با سطوح مختلف تعامل اجتماعی و عوامل فردی در مقابل اجتماعی به تصویر کشیده شده در صحنه های پیکرنگاری قلمدان های لاکی قاجار در موزه ملی ملک و همچنین، تحلیل مفاهیم شناختی پیکرنگاری در پی بررسی شخصیت انسانی این پیکره هاست. پرسش های که در این مقاله مطرح می شود، به این ترتیب است که نقوش انسانی مصور شده بر قلمدان های لاکی دوره قاجار در چه سطوح مختلفی از تعامل اجتماعی و عوامل فردی ترسیم شده اند؟ نقوش پیکرنگاری این قلمدان ها غالباً دارای چه مفاهیم انسان گرایانه هستند و توجه بصری به این شخصیت ها در زمینه صحنه های اجتماعی و فردی به چه صورت تبیین می شود؟روش شناسی- این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای طبق رویکرد مفاهیم شناختی انسان گرایانه بر پایه نظریه توجه بصری بوندسن به شناسایی و مطالعه پیکرنگاری مصور شده بر روی قلمدان های لاکی دوره قاجار می پردازد.یافته ها- در تحلیل پیکره های انسانی قلمدان لاکی دوره قاجار باید به مفاهیم شناختی انسان گرایانه چون شخصیت آن ها توجه کرد. علاوه بر این، بررسی پیکرنگاری قلمدان لاکی دوره قاجار نشان می دهد که نقوش ترسیم شده انسانی از الگوهای زیبایی شناسی تقریباً مشابه و متأثر از ورود تفکرات هنری اروپایی تبعیت کرده است. چنانچه در طراحی پیکرنگاری تقلیدی ناقص از واقع گرایی در طراحی ها دیده می شود.نتیجه گیری- نتایج نشان می دهد که بر اساس نظریه توجه بصری (TVA) بوندسن و تحلیل پیکرنگاری قلمدان های لاکی، پیکرنگاری شخصیت انسان در دو سطح کُنش فردی و اجتماعی در نقاشی منجر به تأثیرگذاری در جذب رفتار مخاطب در جلب توجه بصری محسوب می شود و بازنمایی کُنش های فردی در مقایسه با صحنه هایی با کُنش های اجتماعی، منجر به جهت دهی بیشتر کاوش های بصری در پیکرنگاری قلمدان های فوق شد. همچنین، توجه بصری در صحنه های اجتماعی پیچیده ای؛ چون صحنه نبرد بر فعالیت پیکره های انسانی و نوع شخصیت آن ها متمرکز می شود، درحالی که در چهره نگاری، توجه بصری به چهره ترسیم شده معطوف می شود
۱۴.

باز تعریف ابعاد مختلف سرزندگی در مراکز تجاری شهر تهران: مطالعه موردی مراکز تجاری چند منظوره بزرگ مقیاس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابعاد سرزندگی پژوهش کیفی تهران سرزندگی مراکز تجاری بزرگ مقیاس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۰
هدف: سرزندگی به طور مشخص به مفهوم تنوع فعالیت ها در عرصه همگانی و سازگاری آن با فضاهای شهری در چهارچوب نظامی از قرارگاه های رفتاری به حساب می آید. در این بین مراکز تجاری با دربرداشتن سهم قابل توجهی از مساحت مجموع شهر و نیز پرمخاطب ترین فضا در میان شهروندان به سبب بهره مندی از برقراری تعاملات مطلوب اجتماعی در مکان، برآورنده نیازهای متفاوت انسانی با ارائه اختلاطی از کاربری ها می باشند. سرزندگی از جمله کیفیت های مطلوب زندگی قلمداد می شود که در همبستگی اجتماعی شهروندان نقش بسزایی دارد. هدف نهایی برنامه ریزی شهری تأمین شرایط مناسب زندگی در شهر و محیط های وابسته به آن از جمله مراکز خرید است که رابطه نزدیکی با مفهوم سرزندگی و قابل زندگی بودن در شهر دارد. هدف از این پژوهش ارتقاء کیفیت محیطی مراکز تجاری چندمنظوره بزرگ مقیاس کنونی و آتی شهر تهران بوسیله شناخت و بازتعریف ابعاد سرزندگی در این فضاهاست.روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش دلفی در مرحله انتخاب مراکز تجاری و روش تحلیل محتوا در مرحله بازشناسی مولفه های سرزندگی انجام شد. برای انجام این پژوهش، از ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد. جامعه این پژوهش مراکز تجاری بزرگ شهر تهران و متخصصان معماری، معماری منظر، طراحی شهری و برنامه ریزی شهر بودند. در نمونه گیری کیفی جهت انتخاب مراکز تجاری مطلوب، 19 مورد با استفاده از روش دلفی برگزیده شد. در گام بعدی جهت مصاحبه با متخصصین موضوعی، در ایﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌ ﻪ به بهره گیری از روش نمونه گیری نظری ﺑﺎ 46 ﻧﻔﺮ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. برای کدگذاری و تحلیل متن مصاحبه ها از نرم افزار اطلس تی آی استفاده شد. به منظور سنجش قابلیت اعتماد و تائیدپذیری یافته های پژوهش از روش های تماس مستمر با محیط پژوهش، ارائه یافته ها به برخی از اعضای جامعه پژوهش و اخذ نظرات ایشان و نیز کدگذاری توسط پژوهشگری دیگر بهره گرفته شد.یافته ها: در ابتدا براساس مولفه ها و معیارهای سرزندگی که در مرور پیشینه ها و نیز مبانی نظری به دست آمده است، تحلیل معمارانه 19 مرکز تجاری منتخب انجام شد. سپس با مرور مجموعه اطلاعات و داده های حاصل از مصاحبه با اساتید و کارشناسان و بررسی آن ها از زوایای گوناگون، سرانجام 58 مفهوم در ارتباط با سرزندگی فضایی از طریق کدگذاری باز استخراج  شد. پس از طی شدن مراحل تقلیل داده ها، در پاسخ به پرسش پژوهش، 11 بعد برای مفهوم سرزندگی در مراکز تجاری شهر تهران به دست آمد که شامل احیای مکان، تعلق به مکان، تناسبات فضایی، انسجام موقعیت ها،مردم داری، زیبایی شناسی منظر، ایمنی، تنوع، کالبد بنا، ارتباطی و گشایش فضایی است.نتیجه گیری: پژوهش حاضر به صورتی خاص بر مراکز تجاری و سرزندگی آنها از ابعاد خاص پژوهش تمرکز داشته است. فضاهای تجاری با در بر داشتن «فرم» در بعد کالبد و «محتوا» در بعد فعالیت به صورتی مکمل، در دو مولفه عین و ذهن در قالب عناصری زیبایی شناختی، بصری، کالبدی، ادراکی در یکدیگر عجین شده اند و دارای بارمعنایی واجد اهمیتی هستند. این موضوع برانگیختن حس خاطره انگیزی، سرزندگی و غنای حسی در لبه خیابان و فضاهای ارزشمند پیرامونی را سبب می گردد که می تواند به صورتی بسیار اثرگذار به عمق بافت های ساختمانی اطراف خیابان نیز نفوذ نماید. طبق نتایج به عمل آمده از سایر پژوهش ها، مبتنی بر نتایج حاضر، بایستی فرآیندهای طراحی کیفیت گرا را جایگزین فرآیندهای طراحی کمیت گرا به منظور نیل به مقاصد تفریحی برجسته از جمله مراکز تجاری در راس قرار داد. سرزندگی با ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، زیبایی شناسی و کالبدی یک محیط مرتبط است و می تواند ضمن پوشش دادن تمامی نیازهای مرتبط با ابعاد تاثیرگذار این پژوهش در جهت نیل به اهداف مطرح برآید
۱۵.

چگونگی درک زمان –فضا (با نگاهی به بوف کور صادق هدایت )(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر زمان حس های شناختی احساسات رفتار فضاهای اجتماعی - ذهنی و مکانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۶۷
هدف: با مطالعه ادبیات هر جامعه ما به این خواست نزدیک می شویم که تجربه گسسته انسان چگونه در روایت معنادار می شود. نویسنده ملزم است هنگام پرداخت روایت، درکی از ساختارهای شناخت ذهنی افراد جامعه یا حداقل ذهن خود برای ارتباط برقرار کردن با دیگری و جهان داشته باشد. از آن جا که مهم ترین اصل در روایت، برای معنادار کردن تجربه بشری، پرداختن به امر زمان است. وگرنه نویسنده نمی تواند روایتی  در معنای تعریف ژانر رمان شکل دهد و ممکن است، صرفا به ماجراها، کنش ها و احساسات شخصیت ها توجه کند. نویسنده هنگامی تلاش می کند تجربه بشری را با درکش از امر زمان معنادار کند، خواه ناخواه فضاهای اجتماعی، مکانی–ذهنی جامعه خویش را  نیز شکل می دهد. پس ما با مطالعه ادبیات و فهم درک نویسنده از امر زمان–فضا، به فهم ساختار شناخت و فضاهای زندگی جامعه نویسنده هم نزدیک می شویم.  روش شناسی: برای نزدیک شدن به فهم چگونگی درک زمان–فضای صادق هدایت، در  ابتدا تلاش شده تحلیلی از جامعه  نویسنده که در آن زندگی می کرده، داشته باشیم و سپس با استفاده از روش شناسی تحلیل محتوا، مضمون های روایت را در رابطه با چگونگی درک نویسنده از امر زمان و فضاهای زندگی  استخراج شود. برای استخراج مضمون های روایت در جهت هدف مطالعه، مهم است نویسنده معنایابی موقعیت شخصیت ها را در نظر دارد یا کنش و احساسات آن ها را در نظر می گیرد و مفاهیم ذهنی خود را به آن ها غالب می کند. سپس تلاش می شود ارتباط مفاهیم تحلیلی جامعه نویسنده با مضمون های روایت نویسنده، تحلیل شود. یافته ها: جامعه ایران در تاریخ زندگی نویسنده (دوران مشروطه)، دچار تغییرات گسترده و ناگهانی از بالا توسط حاکمیت به صورت تغییر فضاهای زندگی شده است. این تغییرات فضایی، مردم را به لحاظ شناختی و فضایی دچار گسست از گذشته کرده است. طبیعی است درک امر زمان در این موقعیت دچار آسیب شود، چون افراد از یک سو به خاطر تغییرات فضایی نمی توانستند خود را به راحتی به گذشته متعلق بدانند و از سوی دیگر جامعه قادر نبود روش شناسی علم جوامع غربی را برای فهم پیشرفت در آینده درک کند. از آن جا مردم به راحتی نمی توانستند برای گذراندن زندگی روزمره خود وارد تولید اقتصادی شوند.  در موقعیت جامعه ایران، حاکمیت خواهان ساخت دولت –ملت با فروش منابع طبیعی و وارد کردن مدرنیته از بالا شد و روشنفکرین ایرانی که نویسندگان ادبیات هم جزو آن ها هستند خواهان حاکمیت قانون همراه با آزادی های سیاسی و فردی شدند. در این جا نویسنده ای همانند هدایت که می خواهد موقعیت شخصیت داستان خود را معنایابی کند، او را معلق در فضایی گسترده نشان می دهد که زمان حال ابدی را به فهم و درک زمان گذشته و آینده ترجیح می دهد. او نه به دنبال تعریف امر زمان از خلال مفاهیم دینی نه مفاهیم زندگی روزمره بر اساس نقش های فرهنگی و نه بر اساس حس های شناختی است. در نتیجه هنگامی شخصیت در فضایی گسترده و زمان حال ابدی معلق است، در این فضا شخصیت ترجیح می دهد در احساسات خود وول بخورد لذت ببرد یا درد بکشد. و نه تنها به دنبال درک قوانین اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در حال تغییر هستند، نباشد بلکه احساسات را نیز به عنوان یک منبع شناخت فردی درک نکند
۱۶.

واکاوی مردم شناختی چالش های اجتماعی- فرهنگی پیش روی جامعه معلولین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسیب های اجتماعی معلولیت زنان معلول تهرانی مردم نگاری چالش های اجتماعی-فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۱
هدف-معلولیت پدیده ای زیستی، اجتماعی است که تمام جوامع صرف نظر از میزان توسعه یافتگی با آن مواجه هستند. گروه هایی که توجه به نیازهای زیستی آنان در محیط اجتماعی می تواند امکان حرکت مستقل و فارغ از کمک دیگران را برای ایشان فراهم کند، در نتیجه بر پویایی زندگی این گروه تأثیر شایان دارد. در پژوهش حاضر که با عنوان «ریشه ها و علل بروز آسیب های اجتماعی پیش روی زنان معلول تهرانی» انجام شد. هدف از انجام این مطالعه واکاوی تجربه زیسته زنان معلول تهرانی از آسیب های اجتماعی بود. روش شناسی-به منظور دستیابی به هدف تحقیق، رویکرد کیفی پدیدارشناسی انتخاب شد. روش نمونه گیری نیز به صورت ترکیبی از دو رویکرد نمونه گیری در دسترس و نمونه گیری گلوله برفی بود که تا اشباع نظری ادامه یافت. فرآیند شناسایی نمونه ها و آماده سازی و مصاحبه با 30 شرکت کننده حاصل شد. و داده ها با استفاده از رویکرد کلایزی تحلیل شد. یافته ها-یافته ها حاکی از آن است که ریشه ها و علل بروز آسیب های اجتماعی پیش روی زنان معلول تهرانی عبارتند از: ضعف قوانین و مقررات؛ ضعف برنامه ریزی در حوزه آموزش و توانمندسازی زنان معلول؛ ضعف در آگاهی بخشی و فرهنگ سازی؛ همچنین نحوه مواجه زنان معلول با این پدیده عبارتنداز: عدم پذیرش و پنهان سازی پذیرش و مواجهه و  خودتوانمندسازی می باشد. نتیجه گیری- در جامعه با افراد دارای معلولیت به نحوی برخورد می شود که آن ها را ناتوان جلوه داده و فعالیت های اجتماعی و حضور در اجتماع را از آن ها سلب می کنند و یا به نحوی با آن ها رفتار می شود که خودشان از حضور در جامعه احساس خوبی نداشته باشند و ترجیح دهند در خانه بمانند. آگاهی کلی فرهنگ در مورد نحوه درمان و تعامل با معلولیت، از ابتدا نیاز به تغییر دارد؛ باید به فرزندان آموخت که تفاوت دوستان معلول شان را نه تنها مسخره نکنند، بلکه آن تفاوت و تلاش های فرد معلول را بستایند. اگر کودکان این چنین بیاموزند و چنین آموزه هایی از سنین ابتدایی صورت بگیرد، تمایز بین اقشار مختلف جامعه کاسته و مشارکت اجتماعی بیشتری صورت خواهد گرفت
۱۷.

مردم نگاری مجازی بر ساخت مفهوم «دین پیش پاافتاده» در اینستاگرام (مطالعه موردی: صفحات جعفر غفوری، حمیدرضا نامداری و سجاد شهیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دین پیش پاافتاده اینستاگرام دین داری نمایشی مشاهده مشارکتی قوم نگاری مجازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۶۱
هدف: با گسترش دسترسی به شبکه های اجتماعی، پیوند میان دین و رسانه ابعاد جدید و قابل توجهی پیدا کرده است. یکی از این ابعاد، حضور شخصیت های دین مدار رسمی و غیررسمی در این بستر بوده است. در ایران نیز بسیاری از شیعیان با فعالیت اینستاگرامی خود، امر دینی را در این بستر امتداد بخشیده اند؛ روحانیون، مداحان، سلبریتی ها و بلاگرهای مذهبی از طرفی و از طرفی دیگر کاربرانی که از شهرت کمتری برخوردار بوده و به دنبال برساخت هویت دینی خود در این بستر بوده اند. هدف از این پژوهش مردم نگاری مجازی فعالیت دسته دوم بر اساس مفهوم «دین پیش پاافتاده» است.روش شناسی: بر این اساس با استفاده از روش مردم نگاری مجازی در بازه 90 روزه، فعالیت نمونه تحقیق مطالعه و ارزیابی شد. برای جمع آوری داده ها از روش مشاهده مشارکتی برخط، و برای تحلیل، از تحلیل مضمون استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش در دو محور اصلی قرار گرفتند؛ محور اول مؤلفه های برساخت دین پیش پا افتاده و محور دوم شیوه و چگونی برساخت آن است. در محور اول یافته ها در دو مضمون اصلی «احساس تکلیف دینی» و «کنش های دینی نمایشی» تنظیم شده است. بر این اساس یک فرد مذهبی با توجه به بستر اینستاگرام، خود را موظف به تبلیغ دین اسلام می داند؛ یکی از منابع اصلی شکل گیری چنین احساس مسئولیتی، دسترسی به شبکه های اجتماعی (خصوصاً اینستاگرام) است. به این ترتیب اینستاگرام که یک رسانه دوسویه و تعاملی است، امکان تولیدمحتوا را در اختیار کاربران قرار داده و  تبدیل به بستری برای نمایش کنش های دینی آن ها شده است. این نوع دین داری دارای ویژگی هایی مانند ریا، غیرمعمول بودن، عدم اصالت، تقلیدی بودن و... است که امر دینی را به نحوی بازنمایی کرده که منجر به تعجب یا تمسخر کاربران شود.نتیجه گیری: نمونه تحقیق با استفاده از چنین مؤلفه هایی توانسته اند دین را به ژانر اینستاگرامی تبدیل کنند که مانند سایر ژانرهای این بستر، دارای مؤلفه های خاصی برای دیده شدن، جلب توجه و نمایشی شدن است. همچنین شیوه برساخت دین داری پیش پاافتاده با «تغایر تکنولوژیک» و «نفوذداری کاذب» بوده است. به طورکلی نمونه موردمطالعه تکنولوژی های رسانه ای را به مثابه ابزار می دادند و بعضاً با گستره دسترسی و پیشرفت تکنولوژی اهداف دینی یا شخصی خود را تعیین کرده اند. با این حال نمونه تحقیق سازوکار استفاده از این بستر را نمی دانستند؛ از طرفی دیگر آن ها خود را اینفلوئنسرهای اینستاگرامی می دانند؛ درحالی که غالب مؤلفه های اینفلوئنسری و نفوذ در اینستاگرام را ندارند. بنابراین انگاره نادرستی از خود داشته و سعی در تنظیم فعالیت رسانه ای خود بر این اساس را داشته اند. نمونه تحقیق با پیش پا افتاده سازی مصادیق دینی مانند مداحی، زیارت، نذری و.. سعی بر کسب شهرت و جلب توجه بیشتر در اینستاگرام داشته است؛ لذا دین پیش پاافتاده اینستاگرام که ماحصل رسانه ای شدن دین است، تبدیل به ابژه شهرت افزایی مقطعیِ نمونه موردمطالعه شده و تبدیل به عنصر مادی و دنیوی شده که در خدمت اهداف رسانه ای-نمایشی کاربران قرار گرفته است
۱۸.

مطالعه مردم شناختی روستای کندوله از توابع شهرستان صحنه؛ کاربرد یک رویکرد تک نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مردم شناسی بومگردی زران تعزیه الماس خان کندوله ای صدای پای بهار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۰
هدف-پژوهش مونو گرافی به طور سنتی با انسان شناسی همبسته است. مونوگرافی گاه با نام دیگری مانند تک نگاری نیز به کار می رود واژه موتوگرافی هم به فرایند پژوهش اطلاق میشود هم به محصول فرایند، محصول عبارت است از گزارش نوشته شده، یعنی موتوگرافی آنچه مورد بررسی قرار گرفته است. واژه ی مونو گرافی از انسان شناسی ناشی شده است. در فرهنگ انگلیسی رندم هاوز مونوگرافی چنین تعریف شده است شاخه ای از انسان شناسی که با توصیف علمی فرهنگها سرو کار دارد فرایند پژوهش مونوگرافی عبارت است. از فرایند فراهم آوردن توصیفهای علمی از نظام ها فرایندها و پدیده های تربیتی در موقعیتهای خاص آنها موتوگرافی مستلزم پژوهش دست اول و عمیق در ویژگیهای یک فرهنگ معین و الگوهای موجود در آن ویژگی هاست، امروزه در تحقیقات جامعه شناسی رایج ترین روش برای شناخت یک جامعه روستایی روش مونوگرافی است. روستای کندوله مرکز دهستان کندوله از توابع بخش دینور شهرستان صحنه در استان کرمانشاه در فاصله ۵۲ کیلومتری شهر صحنه و ۷۵ کیلومتری مرکز استان (کرمانشاه) قرار گرفته است. برخی بنای روستای کندوله را به دوران آل بویه نسبت میدهند. گفته میشود این محل در اصل مکان قلعه رکن الدوله بوده است که بعدها به صورت «کندوله» درآمده است. کندوله در ناحیه کوهستانی استقرار یافته و از نوع روستاهای کوهپایه ای است. این روستا جزء ۱۴ روستای هدف گردشگری استان کرمانشاه است که قدمتی زیاد و طبیعتی بکر و ویژه دارد. از این پژوهش مطالعه مردم شناختی روستای کندوله به صورت تک نگاری است.روش شناسی- پژوهش حاضر به صورت کیفی، از نوع توصیفی با رویکرد مونوگرافی است.یافته ها- نگارنده با توجه به تجربه زیسته و با تکیه بر مشاهدات و پژوهش های میدانی که از طریق مصاحبه، مشاهده و عکسبرداری انجام شده به گردآوری داده ها پرداخته است. در توصیف ویژگی ها با رویکرد تک نگاری و به منظور شناخت کامل روستا سعی برآن شده است تا تمامی سطوح تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی در نظر گرفته شود.نتیجه گیری-در نهایت نیاز به تهیه طرح جامع گردشگری روستای کندوله با توجه به قابلیت ها و توانمندی های بالقوه و بالفعل این منطقه و اجرایی نمودن آن توسط مدیریت توانمند، راه اندازی اقامتگاه های بوم گردی، مدیریت روستایی می تواند از طبقات بالای منازل قدیمی و سنتی جهت اسکان و اقامت گرشگران استفاده و از طبقات زیرزمین آن برای اجرای برنامه هایی نظیر موسیقی کردی، رقص محلی و...، احداث بازارچه های فصلی در زمان برگزاری جشنواره های فرهنگی فرصت مناسبی برای فروش صنایع دستی، فرآورده های دامی و محصولات باغی می باشد. احداث آلاچیق ها و استراحتگاها در داخل محوطه باغها و تاکستان ها و اجاره دادن آنها به گردشگران که باعث درآمدزایی برای اهالی روستا می شود، ایجاد سازوکارهای مناسب برای بهره گیری از جاذبه های زمستانی، همانند (کوههای پوشیده شده از برف ، کرسی نشینی، پخت آشهای محلی و سنتی مثل ترخینه برای گردشگران، دمنوش های گیاهی و...) در راستای جذب گردشگران زمستانی. کندوله زادگاه شاعران و علمای برجسته کردی بوده است. از جمله الماس خان کندوله ای، ملک بیستون، ملارضا و مرحوم محمد باقر بانیانی از شاعران خوش قریحه کندوله ای هستند. آرامگاه الماس خان، از شاعران کرد در این منطقه، متاسفانه در سال های اخیر دچار تخریب شده است و نیاز به مرمت دارد
۱۹.

مطالعه انسان شناختی پدیده دعا و دعانویسی در شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دعا و دعانویسی تفاوت های نسلی مشکلات روزمره دعاهای خطرناک پیامدهای دعا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۱
هدف: مردم شناسی به عنوان یک علم اجتماعی، به مطالعه ی جوامع انسانی و فرهنگ ها می پردازد. یکی از جنبه های مورد بررسی در این علم، باورها و آیین های دینی و مذهبی است که دعا و دعانویسی نیز در این حوزه قرار می گیرد. دعا در دین رسمی یک عمل عبادی و معنوی است و وسیله ای است برای ارتباط مستقیم با خداوند، ابراز نیازها، و درخواست های فردی و جمعی در نظر گرفته می شود. در دین غیررسمی(یا دین عامیانه) دعا از جایگاهی مشابه با دین رسمی برخوردار است، اما با این تفاوت که در این حالت، دعا راه ارتباطی مستقیم برای ارتباط با خدا، ابراز نیاز و درخواست به شمار نمی آید بلکه معتقدان به دعا، آن را به عنوان باور و عملی در نظر دارند که از طریق قدرت و توانایی شخصیت های تحت عنوان دعانویس، ملا و سید به دنبال تاثیرگذاری بر رویدادهای مختلف زندگی خود و دیگران هستند. به همین دلیل می توان گفت که دعا و دعانویسی موضوعی پیچیده است که در برخی از مواقع شکل جادو به خود می گیرد و در شرایط دیگر، بخشی از باورها و کردهای دینی به شمار می آید. این تحقیق به بررسی باورها، تنوع دیدگاه ها، تفاوت های نسلی و جنسیتی، و دلایل مراجعه به دعا نویسان در استان ایلام پرداخته و نقش دعا و دعانویسی در مواجهه با مشکلات مختلف روزمره را مورد بررسی قرار می دهد. بنابراین تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سوالات می باشد که چه عواملی در باور به دعا و دعانویسی در استان ایلام نقش دارند و چگونه تفاوت های نسلی و جنسیتی بر این باورها تاثیر می گذارند؟ همچنین چه دلایلی باعث مراجعه افراد به دعانویسان می شود و نقش دعا و دعانویسی در مواجه با مشکلات روزمره چیست؟ این پژوهش تلاش دارد تا فهم بهتری از تأثیرات اجتماعی و فرهنگی دعا و دعانویسی در جامعه ای خاص به دست آورد. روش شناسی: کار جمع آوری داده ها از طریق مطالعه میدانی(مشاهده جزییات آیین ها، نحوه اجرای دعاها و باورهای مرتبط) و مصاحبه و گفتگو(به منظور دستیابی به دیدگاه ها و تجربیات شخصی افراد و گروه های مختلف) استان ایلام و با تاکید بر شهر ایلام انجام گرفت. در ادامه داده های جمع آوری شده با استفاده از شناسایی تم ها، الگوها و مفاهیم  کلیدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که باور به دعا و طلسم پدیده ای چندوجهی و پیچیده است که تحت تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی و نسلی قرار دارد و به سه دسته اصلی تقسیم می شوند: مؤمنان به دعا و طلسم، بی اعتقادان، و مرددین.  افراد با توجه به تجربیات شخصی و محیط اجتماعی خود، دیدگاه های متفاوتی نسبت به دعا و طلسم دارند.  تحقیق نشان داد که اعتقاد به دعا و طلسم در نسل های قدیم بیشتر از نسل های جوان است و زنان بیش از مردان به دعا اعتقاد دارند. عوامل فرهنگی، اجتماعی و تجربیات متفاوت زنان از زندگی، نقش مهمی در این باور دارند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق بیانگر آنست که افراد به دلایل مختلفی از جمله حل مشکلات روزمره، مشکلات روحی و روانی، مشکلات خانوادگی و اجتماعی، و بیماری ها به دعا نویسان مراجعه می کنند. همچنین، دعانویسی در برخی موارد می تواند تأثیرات منفی و مخربی نیز داشته باشد. این تحقیق همچنین به تفاوت ها و انواع دعانویسان، روش های اجرای دعا، مکان ها و وسایل مورد استفاده، و پیچیدگی اعمال آنها می پردازد و نشان می دهد با وجود پیشرفت های تکنولوژیکی و تغییرات اجتماعی، دعا و دعانویسی همچنان نقش مهمی در فرهنگ و باورهای مردم این منطقه ایفا می کنند و این نشان دهنده ترکیب عمیق باورهای مذهبی و فرهنگی با نیازهای روانی و عاطفی افراد است
۲۰.

مردم نگاری شبکه ای کنش ها و چالش های حجاب استایل های اینستاگرامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اینستاگرام حجاب استایل مد حجاب مردم نگاری شبکه ای رسانه اجتماعی تحلیل مضمون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۷۹
هدف: اخیراً سبک های پوشش حرفه ای و مد در میان قشر مذهبی و محجبه نفوذ کرده است، و شاهد آن هستیم که بانوان مذهبی جامعه هم در کنار آنکه دغدغه پوشیدگی لباس خود را دارند، به دنبال ست کردن روسری، ساق دست و کیف و کفش خود هستند؛ این پدیده گاهی اوقات شکل افراطی به خود می گیرد. ریشه آن را می توان در جریان حجاب استایل ها و بلاگرهای حجاب جستجو کرد. جریانی که موجب شده بخشی از اقشار مذهبی هم از فلسفه حجاب فاصله بگیرند. حجاب استایل ها و بلاگرهای حجاب علاوه بر برنامه ریزی برای استحاله چادر و حجاب قشر مذهبی، اهداف سیاسی را نیز دنبال می کنند. بر این اساس، هدف از انجام مطالعه حاضر، واکاوی کنش ها و چالش های حجاب استایل ها در رسانه اجتماعی اینستاگرام است.روش شناسی: این مطالعه با رویکرد تفسیرگرا، از استراتژی پژوهش مردم نگاری شبکه ای (نتنوگرافی) برای واکاوی کنش ها و چالش های حجاب استایل های اینستاگرامی بهره می برد. در این راستا، کامنت ها و پست های منتشر شده در 6 ماه اخیر توسط 5 حجاب استایل اینستاگرامی با استفاده از نمونه گیری قضاوتی هدفمند گردآوری و تحلیل شد. افزون بر این، با 6 نفر از فعالین حوزه حجاب و عفاف نیز مصاحبه های بدون ساختاری صورت گرفت.   یافته ها: مضامین شناسایی شده برای آسیب های حجاب استایل های اینستاگرامی مشتمل بر تغییر در مفهوم حجاب، استفاده ابزاری از حجاب، ترغیب به مصرف غیرعقلایی، استانداردسازی نامناسب، و شکل گیری تقابل و تفرقه بود. به علاوه، مضامین احصاء شده برای راهکارهای مواجهه موثر با حجاب استایل های اینستاگرامی شامل ارائه الگوی مناسب حجاب مطابق با ارزش های اسلامی، توسعه زیرساخت های اجتماعی و فرهنگی و قانون گذاری مناسب برای فضای مجازی بود.نتیجه گیری: در ابتدا بلاگرهای حجاب، درصدد معرفی بُعد اجتماعی حجاب بودند اما در عمل نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه تبلیغی نادرست از پوشش حجاب در عرف جامعه شکل گرفت. حجاب استایل ها با تبدیل حجاب به استایل و استفاده از عبا به جای چادر، به دنبال عادی سازی این نوع از پوشش هستند و فعالیت این بلاگرها نه تنها تأثیر مثبتی در پذیرش حجاب نداشته است بلکه ارزش های حجاب را دچار تغییرات منفی کرده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان