مطالب مرتبط با کلیدواژه

بازاندیشی انتقادی


۱.

بحران کرونا و بازاندیشی فرهنگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۰۰ تعداد دانلود : ۷۹۱
این مقاله تحلیلی فرهنگی از پیامدها و تأثیرات فرهنگی بحران ویروس کرونا در ایران است. در ماه هایی که بحران ویروس کرونا شکل گرفته است این پرسش در کانون توجه جامعه و اندیشمندان ایران بوده است که این بحران چه دلالت هایی برای شیوهٔ زندگی و فرهنگ در ایران دارد؟ نگارنده در پی ارزیابی این پرسش است. در قسمت مقدمهٔ مقاله هدف و چگونگی و پرسش های اصلی مقاله را توضیح داده می شود. در قسمت دوم مقاله به تحیلی از مسئله مندی فرهنگ در ایران امروز پرداخته می شود و این که چگونه ذهنیت جمعی مردم ایران متأثر از بحران ویروس کرونا هوشیار و حساس و شده و  به پرسشگری از امور بدیهی و طبیعی فرهنگ می پردازد. سپس سه دیدگاه دربارهٔ نحوهٔ صورت بندی کردن این پرسشگری ارائه می شود: 1) گفتمان تداوم؛ 2) گفتمان گسست؛ و 3) گفتمان بازاندیشی انتقادی. در قسمت سوم مقاله این گفتمان ها شرح داده می شود. رویکرد نگارنده به موقعیت کرونایی همسو با گفتمان بازاندیشی است. از این رو بخش مهم مقاله را به ویژگی ها و ابعاد این بازاندیشی انتقادی اختصاص داده شده است. نگارنده استدلال می کند که انفجار اطلاعات و دانش، آشنایی زدایی، بازاندیشی در نظام اولویت ها، دیجیتالی شدن مضاعف، افزایش توانش تطبیقی، افزایش تقاضای اجتماعی برای دانش، و در نهایت افزایش سوژگی و عاملیت، مجموعه عواملی هستند که گفتمان بازاندیشی را شکل می دهند. روش نگارنده در این مقاله تحلیل دیدگاه های شکل گرفته دربارهٔ پیامدهای فرهنگی بحران کرونا در ایران است. در عین حال، از تجربه های زیسته و درک های شهودی ام نیز کمک گرفته ام. تجزیه وتحلیل نظری مفاهیم و دیدگاه ها یکی از راهبردها برای فهم روایت های شکل گرفته از پیامدهای بحران کروناست.
۲.

درس واقعی کرونا برای نهاد ورزش در جهان امروز

کلیدواژه‌ها: گفتمان ورزش بیگانگی ورزشی بازاندیشی انتقادی بحران کرونا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۳۵۹
این مقاله تأملی نظرورزانه درباره موقعیت نهاد ورزش در جهان امروز و امکان بازاندیشی انتقادی در این نهاد در بستر بحران کروناست. در این مقاله تلاش می شود این پرسش مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد که بحران کرونا چه درسی برای گفتمان و نهاد ورزش مدرن در دنیای امروز و تحولات آینده می تواند داشته باشد. استدلال و مسئله مورد طرح این است که نهاد ورزش مدرن برای کمک به تأمین سلامت عمومی انسان در جامعه مدرن از قرن نوزدهم به این سو گسترش یافت. گفتمان ورزش مدرن متأثر تحولات ساختاری جامعه شهری و صنعتی جدید شکل گرفت. از همان ابتدای ظهور این گفتمان، اقتصاد و سیاست هم در آن اهمیت داشت، ولی به هر حال تأمین سلامت عمومی نیز یکی از ارکان این گفتمان بود. اما در فرایند تحولات تاریخی نهاد ورزش، به تدریج مقوله سلامت عمومی انسان در حاشیه قرار گرفت و فراموش شد. علاوه بر این، گسترش فعالیت های ورزشی، برای سلامت و پایداری طبیعت و محیط زیست نیز مخاطره آمیز گردید. سیطره ارزش های ابزاری، مانند تجاری شدن و سیاسی شدن افراطی و همچنین بسط رقابت خصومت آمیز و سیطره آن بر گفتمان ورزش، نکات انتقادی است که در این مقاله تحلیل می شود. برای این منظور در بخش نخست، مسئله کرونا و ورزش صورت بندی می شود. در بخش دوم، تاریخ شکل گیری گفتمان ورزش در جهان مدرن توضیح و چگونگی برآمدن و بالیدن این نهاد از حیث هدف ها و فلسفه وجودی آن شرح داده می شود. سومین بخش به تحلیل درس واقعی کرونا برای گفتمان و نهاد ورزش اختصاص دارد. این مقاله از منظر نظریه های انتقادی ورزش می باشد و از طریق تحلیل مفهومی تلاش شده است تا مسئله بیگانگی ورزشی توضیح داده شده و افق تازه ای برای بازاندیشی در گفتمان ورزش مطرح گردد. این مقاله صرفاً طرح مسئله است و جنبه تحلیلی و نظرورزانه دارد.
۳.

معرفت تاریخی در عصر تدوین طرح واره ای نظری در بازاندیشیِ انتقادیِ تاریخ نگاریِ اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تاریخ نگاری اسلامی معرفت تاریخی بازاندیشی انتقادی عصر تدوین جامعه شناسی معرفت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۶ تعداد دانلود : ۲۵۸
بازنمایی وقایع تاریخی در میراث تاریخ نگاری اسلامی، مبتنی بر نظامی پیشینی از مسائل، مفاهیم و مفروضاتی است که از دل کشمکش های گفتمانی جامعه اسلامی برآمده است. بازتولید این نظام پیشینی در اذهان اندیشه وران مسلمان، مانع از پویایی تفکر تاریخی و ارائه خوانشِ تاریخی همساز با دشواره های جامعه اسلامی می شود. با عنایت به این امر، ارائه رهیافتی جهت گسست معرفتی از این نظام پیشینیِ مسائل، مفاهیم و انگاره ها، شرط هرگونه پویایی در تاریخ پژوهی اندیشه وران مسلمان است. با عطف نظر بدین مهم است که مقاله پیش رو، طرح واره ای نظری در بازاندیشیِ انتقادیِ تاریخ نگاری اسلامی را صورت بندی نموده است. روش صورت بندی این طرح واره نظری، پاسخ به سه پرسش پیرامون: چشم انداز، برهه تاریخی و مدل نظری ِبازاندیشیِ مزبور است. بر اساس این طرح واره نظری، باید «جامعه شناسی معرفت» را چشم اندازی مناسب در بازاندیشی تاریخ نگاری اسلامی انگاشت؛ زیرا جامعه شناسی معرفت با پذیرش «تعین وجودی معرفت»، روح تاریخیت را بر تراث اسلامی می دمد. از سوی دیگر، تداوم و تصلبِ مسائل، مفاهیم و انگاره های عصر تدوین در غالب گزارش های تاریخی، ما را بدین نکته رهنمون می کند که باید نقش بحران های «عصر تدوین» در صورت بندی نظریه های شناخت را موضوع بازاندیشی انتقادی قرار داد. «جامعه شناسی معرفتِ مانهایم» نیز مدل نظری است که با بازشناسی نسبت چالش های عصر تدوین با صورت بندی نظریه های شناخت در این برهه تاریخی، به بازاندیشی انتقادی تاریخ نگاری اسلامی رهنمون می شود؛ زیرا هم تبیین بسنده ای از کشمکش هایِ گفتمانیِ عصرِ تدوینِ ارائه می دهد و هم با تجویزِ بررسی های درزمانی و هم زمانی، فهمی روشمند و عمیق از انگاره های حاکم بر تاریخ نگاری اسلامی فراهم می آورد.