مطالب مرتبط با کلیدواژه

بازاندیشی انتقادی


۱.

بحران کرونا و بازاندیشی فرهنگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۲۵ تعداد دانلود : ۸۶۹
این مقاله تحلیلی فرهنگی از پیامدها و تأثیرات فرهنگی بحران ویروس کرونا در ایران است. در ماه هایی که بحران ویروس کرونا شکل گرفته است این پرسش در کانون توجه جامعه و اندیشمندان ایران بوده است که این بحران چه دلالت هایی برای شیوهٔ زندگی و فرهنگ در ایران دارد؟ نگارنده در پی ارزیابی این پرسش است. در قسمت مقدمهٔ مقاله هدف و چگونگی و پرسش های اصلی مقاله را توضیح داده می شود. در قسمت دوم مقاله به تحیلی از مسئله مندی فرهنگ در ایران امروز پرداخته می شود و این که چگونه ذهنیت جمعی مردم ایران متأثر از بحران ویروس کرونا هوشیار و حساس و شده و  به پرسشگری از امور بدیهی و طبیعی فرهنگ می پردازد. سپس سه دیدگاه دربارهٔ نحوهٔ صورت بندی کردن این پرسشگری ارائه می شود: 1) گفتمان تداوم؛ 2) گفتمان گسست؛ و 3) گفتمان بازاندیشی انتقادی. در قسمت سوم مقاله این گفتمان ها شرح داده می شود. رویکرد نگارنده به موقعیت کرونایی همسو با گفتمان بازاندیشی است. از این رو بخش مهم مقاله را به ویژگی ها و ابعاد این بازاندیشی انتقادی اختصاص داده شده است. نگارنده استدلال می کند که انفجار اطلاعات و دانش، آشنایی زدایی، بازاندیشی در نظام اولویت ها، دیجیتالی شدن مضاعف، افزایش توانش تطبیقی، افزایش تقاضای اجتماعی برای دانش، و در نهایت افزایش سوژگی و عاملیت، مجموعه عواملی هستند که گفتمان بازاندیشی را شکل می دهند. روش نگارنده در این مقاله تحلیل دیدگاه های شکل گرفته دربارهٔ پیامدهای فرهنگی بحران کرونا در ایران است. در عین حال، از تجربه های زیسته و درک های شهودی ام نیز کمک گرفته ام. تجزیه وتحلیل نظری مفاهیم و دیدگاه ها یکی از راهبردها برای فهم روایت های شکل گرفته از پیامدهای بحران کروناست.
۲.

درس واقعی کرونا برای نهاد ورزش در جهان امروز

کلیدواژه‌ها: گفتمان ورزش بیگانگی ورزشی بازاندیشی انتقادی بحران کرونا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۴۴۳
این مقاله تأملی نظرورزانه درباره موقعیت نهاد ورزش در جهان امروز و امکان بازاندیشی انتقادی در این نهاد در بستر بحران کروناست. در این مقاله تلاش می شود این پرسش مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد که بحران کرونا چه درسی برای گفتمان و نهاد ورزش مدرن در دنیای امروز و تحولات آینده می تواند داشته باشد. استدلال و مسئله مورد طرح این است که نهاد ورزش مدرن برای کمک به تأمین سلامت عمومی انسان در جامعه مدرن از قرن نوزدهم به این سو گسترش یافت. گفتمان ورزش مدرن متأثر تحولات ساختاری جامعه شهری و صنعتی جدید شکل گرفت. از همان ابتدای ظهور این گفتمان، اقتصاد و سیاست هم در آن اهمیت داشت، ولی به هر حال تأمین سلامت عمومی نیز یکی از ارکان این گفتمان بود. اما در فرایند تحولات تاریخی نهاد ورزش، به تدریج مقوله سلامت عمومی انسان در حاشیه قرار گرفت و فراموش شد. علاوه بر این، گسترش فعالیت های ورزشی، برای سلامت و پایداری طبیعت و محیط زیست نیز مخاطره آمیز گردید. سیطره ارزش های ابزاری، مانند تجاری شدن و سیاسی شدن افراطی و همچنین بسط رقابت خصومت آمیز و سیطره آن بر گفتمان ورزش، نکات انتقادی است که در این مقاله تحلیل می شود. برای این منظور در بخش نخست، مسئله کرونا و ورزش صورت بندی می شود. در بخش دوم، تاریخ شکل گیری گفتمان ورزش در جهان مدرن توضیح و چگونگی برآمدن و بالیدن این نهاد از حیث هدف ها و فلسفه وجودی آن شرح داده می شود. سومین بخش به تحلیل درس واقعی کرونا برای گفتمان و نهاد ورزش اختصاص دارد. این مقاله از منظر نظریه های انتقادی ورزش می باشد و از طریق تحلیل مفهومی تلاش شده است تا مسئله بیگانگی ورزشی توضیح داده شده و افق تازه ای برای بازاندیشی در گفتمان ورزش مطرح گردد. این مقاله صرفاً طرح مسئله است و جنبه تحلیلی و نظرورزانه دارد.
۳.

معرفت تاریخی در عصر تدوین طرح واره ای نظری در بازاندیشیِ انتقادیِ تاریخ نگاریِ اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تاریخ نگاری اسلامی معرفت تاریخی بازاندیشی انتقادی عصر تدوین جامعه شناسی معرفت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۵ تعداد دانلود : ۳۴۹
بازنمایی وقایع تاریخی در میراث تاریخ نگاری اسلامی، مبتنی بر نظامی پیشینی از مسائل، مفاهیم و مفروضاتی است که از دل کشمکش های گفتمانی جامعه اسلامی برآمده است. بازتولید این نظام پیشینی در اذهان اندیشه وران مسلمان، مانع از پویایی تفکر تاریخی و ارائه خوانشِ تاریخی همساز با دشواره های جامعه اسلامی می شود. با عنایت به این امر، ارائه رهیافتی جهت گسست معرفتی از این نظام پیشینیِ مسائل، مفاهیم و انگاره ها، شرط هرگونه پویایی در تاریخ پژوهی اندیشه وران مسلمان است. با عطف نظر بدین مهم است که مقاله پیش رو، طرح واره ای نظری در بازاندیشیِ انتقادیِ تاریخ نگاری اسلامی را صورت بندی نموده است. روش صورت بندی این طرح واره نظری، پاسخ به سه پرسش پیرامون: چشم انداز، برهه تاریخی و مدل نظری ِبازاندیشیِ مزبور است. بر اساس این طرح واره نظری، باید «جامعه شناسی معرفت» را چشم اندازی مناسب در بازاندیشی تاریخ نگاری اسلامی انگاشت؛ زیرا جامعه شناسی معرفت با پذیرش «تعین وجودی معرفت»، روح تاریخیت را بر تراث اسلامی می دمد. از سوی دیگر، تداوم و تصلبِ مسائل، مفاهیم و انگاره های عصر تدوین در غالب گزارش های تاریخی، ما را بدین نکته رهنمون می کند که باید نقش بحران های «عصر تدوین» در صورت بندی نظریه های شناخت را موضوع بازاندیشی انتقادی قرار داد. «جامعه شناسی معرفتِ مانهایم» نیز مدل نظری است که با بازشناسی نسبت چالش های عصر تدوین با صورت بندی نظریه های شناخت در این برهه تاریخی، به بازاندیشی انتقادی تاریخ نگاری اسلامی رهنمون می شود؛ زیرا هم تبیین بسنده ای از کشمکش هایِ گفتمانیِ عصرِ تدوینِ ارائه می دهد و هم با تجویزِ بررسی های درزمانی و هم زمانی، فهمی روشمند و عمیق از انگاره های حاکم بر تاریخ نگاری اسلامی فراهم می آورد.
۴.

مفهوم پتانسیل فرهنگی در نظام نظری مرتضی فرهادی تاملی در مساله ابداع مفاهیم نظری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مرتضی فرهادی انسانشناسی بوم زاد پتانسیل فرهنگی فرهنگ ایرانی بازاندیشی انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۲۴
هدف: یکی از موضوعات مهم در علوم اجتماعی ایران، طرح پرسش از امکان طرح مفاهیم نظریات علوم اجتماعی بدیع است. اینکه علوم اجتماعی ایرانی تواسنته در نسبت با زیست بوم ایران و در بستر مطالعات جهانی، مفاهیم نظری خاصی را ابداع کند و این مفاهیم در نسبت با موادر مشابه جهانی چه مختصاتی داشته اند، پرسش محوری در این مقاله است. بر این اساس به جای طرح مباحث نظری به سراغ مطالعه موردی نظام مفهومی یکی از کسانی که در ایران تلاش کرده نظام نظری و مفهومی جدید بسازد رفته ام. از این منظر مساله آنست که آیا محققان ایرانی در آثار تولید شده خودشان که حاصل پژوهش های میدانی آنها در جامعه ایرانی باشد، توانسته اند ابداع مفهومی و نظری خاصی داشته باشند. مرتضی فرهادی انسان شناس و جامعه شناس در دانشگاه علامه بواسطه نیم قرن مطالعات میدانی در جامعه ایرانی تلاش کرده حول پادارایم یاریگری، نظریه اجتماعی و نظام مفهومی خاص خودش را بسازد.روش شناسی: در این مقاله به مفهوم پتانسیل فرهنگی در نظام نظری او و در بستر آثار علمی او پرداخته شده است. مرتضی فرهادی که بیشتر برای نظریه پردازی اش درباب مفهوم یاریگری و فهم جامعه بر اساس این ویژگی بنیادین در روابط انسانی شهرت داردو در کنار کارهای نظری و میدانی گسترده ای که برای توسعه این مفهوم و کاربست آن انجام داده، ابداع های نظری و مفهومی فرعی ای هم داشته که قابلیت های لازم برای کاربست در مطالعه فرهنگ و جامعه را دارند. در این میان مفهوم پتانسیل فرهنگی یکی از آن مفاهیم است.یافته ها: پتانسیل فرهنگی بیانگر چارچوب های شناختی، ارزشی و مهارتی یک گروه اجتماعی (در سطح روستا، شهر و تمدن) است که در بستر تاریخ و از خلال تجارت آنها برای تنظیم رابطه شان با محیط زیست شکل گرفته است. از این رو این مفهوم دلالت های خاصی در نسبت با پروبلماتیک پایداری دارد . پتانسیل فرهنگی عملا بخشی از میراث ناملموس یک فرهنگ است که مستلزم بازشناسی و استفاده خلاقانه از آن برای مواجهه با مشکلات پیش روی جوامع است. پتانسیل فرهنگی، مفهومی نسبتا سیال است که بیشتر به خاطر سیال بودن مفهوم فرهنگ این خصیصه را پیدا کرده است. به همین سبب پتانسیل فرهنگی از یک سو دانش ها را شامل می شود و از سوی دیگر ارزش ها و همچنین مهارت ها و توانایی ها و حتی الگوهای روابط اجتماعی. بر این اساس مفهوم پتانسیل فرهنگی نوعی خوشه بندی درونی بین عناصر یک فرهنگ و مولفه های تشکیل دهنده آن است.نتیجه گیری: فرهادی سعی کرده که نه تنها ازین مفهوم برای بازشناسی وضعیت فعلی جامعه امروز و تاریخ آن استفاده کند، بلکه همچنین از این مفهوم برای آسیب شناسی وضعیت امروز و بحران های آن و مهمتر از همه برای سیاستگذاری و ارائه راهکارهایی برای آینده این فرهنگ و جامعه استفاده کند. از این منظر این مفهوم نوعی ابزار نظری برای بازاندیشی انتقادی برای فهم گذشته، حال و آینده جامعه است