مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
جامعه عشایری
حوزه های تخصصی:
"مقوله اسکان جامعه عشایری، امروزه شاید مهم ترین بحثی است که در مورد این جامعه در سطح کشور مطرح می باشد. عشایر ایران در اوایل سده اخیر، یک بار طعم تلخ اسکان اجباری را که توسط حکومت پهلوی اول بر آنان تحمیل گردید، تجربه نمودند. اما امروزه مقوله اسکان در قالب جدیدی جدای از اسکان اجباری و بر اساس دیدگاه گروهی از متولیان امور عشایر کشور مطرح شده است. ایشان بر این اعتقاد می باشند که دیگر دوره زندگی کوچ نشینی گذشته و وقت آن رسیده که کوچ نشینان به زندگی یکجا نشینی روی آوردند.
دشت بکان فارس محل اجرای یکی از مهم ترین طرح های اسکان عشایر در کشور بوده است که در اجرای این طرح حدود پانصد خانوار عشایری از چهار تیره یکی از طوایف ایل قشقایی، دراین دشت، اسکان داده شده اند. هدف این مطالعه در ابتدا بررسی مشکلات ناشی از اجرای این طرح و مطالعه پیامدهای آن می باشد و سپس به منظور رفع مشکلات موجود و اجرای هر چه موفق تر طرح های اسکان آتی، به ارایه راهکارها و خط مش هایی مبادرت شده است. روش پژوهش به کار گرفته شده در این مطالعه از نوع کیفی بوده است. در مطالعات میدانی از سه شیوه مشاهدات میدانی، مصاحبه در قالب گروه های متمرکز و مطالعه مورد عمیق، بهره گرفته شد. مطالعات اسنادی و مصاحبه های انفرادی با برنامه ریزان و مجریان طرح از دیگر شیوه های پژوهشی مورد استفاده در این مطالعه بوده است. یافته ها نشان می دهد که توزیع امکانات واگذاری به خانوارهای اسکان داده شده، بدون توجه به ویژگی های جمعیتی و سایر شرایط خانوارهای عشایری بوده است.
با توجه به اینکه هدف اجرای طرح اسکان تغییر ساختار تولیدی و معیشتی خانوارهای مشمول طرح از زندگی دامپروری به زندگی کشاورزی بوده است، در بعد کشاورزی، ساکنان منطقه با مشکلات عدیده ای مواجه هستند که کمبود منابع آبی، پایین بودن کیفیت زمین های زراعی واگذار شده به دلیل پستی و بلندی و شرایط اقلیمی منطقه و ناکافی بودن میزان دانش فنی و مهارتی خانوارها در مورد فعالیت های کشاورزی از اهم آنها بوده است. دامداری منطقه نیز به دلیل فشار زیاد دام های موجود بر مراتع دشت، عدم امکان کشت علوفه در حد مورد نیاز دامداران و طولانی بودن دوره سرما در این دشت از وضعیت مطلوبی برخوردار نمی باشد. تخریب و فرسایش شدید پوشش گیاهی و منابع آب دشت بکان از هم اکنون مقوله پایداری اکولوژیکی منطقه را به زیر سوال برده است. در پایان بر اساس یافته های این مطالعه، به ارایه راهکارهایی مبادرت شده است که به طور خلاصه عبارتند از: تاکید توامان بر بعد نرم افزاری و سخت افرازی طرح های اسکان؛ ضرورت اتخاذ روش های برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی طرح های اسکان عشایر بر اساس بینش بین رشته ای؛ اتخاذ سیاست های تشویق و حمایت از کانون های اسکان خود جوش؛ لزوم داشتن بینشی بلند مدت و آینده نگر در اجرای طرح های توسعه ای و اسکان به دلیل توجه به وضعیت جوانان؛ و در نهایت اهمیت توجه به جنبه های اکولوژیکی به دلیل ویژگی های جامعه عشایری و الزام مطالعه و پیش بینی پیامدهای زیست محیطی قبل از تصویب و اجرای هر گونه طرحی در رابطه با امور عشایر.
"
اسکان عشایر و توسعه و بهبود حیات اجتماعی آنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله امکان توسعه و بهبود زندگی عشایر ایران در دو حالت کوچ و اسکان در قالب یک چارچوب مفهومی منسجم و با استفاده از یک مقیاس چند بعدی مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده بیانگر این واقعیت است که الگوی برخورد دولت های مدرن با جامعه سنتی عشایری مبتنی بر امکان شناسی صحیح اسکان و توسعه نبوده، بلکه بیشتر جنبه سیاسی داشته است. در زمانی که عشایر مایل به ادامه کوچه بوده اند حکومت پهلوی اول و دوم آنان را به اسکان اجباری و ناخواسته وادار کرده است. ولی در دهه های اخیر که نظام ایلی دچار فرو پاشی گردیده و عشایر داوطلب اسکان برای بهره مندی از امکانات جامعه مدرن بوده اند، دولت اسکان عشایر را به طور جدی برنامه ریزی و اجرا نکرده است. واقعیت این است که امروز با توجه به از شکل افتادگی نظام ایلی، عشایر ایران با مساله آنومی و پیامدهای منفی آن روبرو شده اند. در چنین شرایطی توسعه و بهبود زندگی عشایر در قالب نظام ایلی مقدور نیست. بنابراین دولت باید با درک این ضرورت نسبت به شناخت وضعیت موجود، ترسیم وضعیت مطلوب و امکان شناسی اسکان و توسعه عشایر اقدام و با اتخاذ سیاست اسکان داوطلبانه و برنامه ریزی شده ساماندهی زندگی آنان را با توجه به شرایط امروزی ایران و جهان و با مشارکت خود آنان در جهت کاهش تضادها و ارتقا انسجام ملی به فرجام رساند
بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در جامعه عشایری (مطالعه موردی: شهرستان چرداول، استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۰ و ۶۱
155 - 180
حوزه های تخصصی:
جامعه عشایری بخشی از جمعیت فعال و تلاشگر کشورمان است که با تولید مواد اولیه و خام و ایفای نقش قابل توجه در تصمیمات سیاسی کشور و حراست از مرزها، در دهه های گذشته، مورد توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان قرار گرفته است؛ با وجود این، در سال های اخیر به واسطه افزایش مشکلات متعدد برای این قشر، درصد جمعیت آنها به صورت روزافزونی کاهش یافته است؛ از این رو، بررسی مسائل اجتماعی مربوط به آنها از جمله بررسی و تحلیل سرمایه اجتماعی در راستای کاهش این مشکلات از مهمترین اقداماتی است که مورد توجه محققان قرار گرفت. هدف از پژوهشِ توصیفی - تحلیلی حاضر، بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در جامعه عشایری بود که به صورت موردی در میان عشایر شهرستان چرداول از توابع استان ایلام انجام گرفت. با توجه به نبود اطلاعات دقیق در مورد تعداد خانوارهای عشایر شهرستان چرداول، 120 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده نیز از نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که میانگین سه شاخص اصلی سرمایه اجتماعی (مشارکت، اعتماد و انسجام) در میان عشایر شهرستان چرداول، به ترتیب با مقادیر 74/3، 73/3 و 81/3 در سطح 99 درصد اطمینان از میانگین مبنا (عدد 3) بیشتر و بالاتر از حد متوسط است. در خصوص وضعیت کلی سرمایه اجتماعی نیز نتایج نشان داد که میانگین سرمایه اجتماعی، 76/3 بوده و در سطح 99 درصد اطمینان، بالاتر از میانگین مبنا قرار گرفته است. بررسی عوامل مرتبط با سرمایه اجتماعی جامعه عشایری مورد مطالعه هم نشان داد که در میان متغیرهای مورد بررسی، سه متغیر «دسترسی به وسایل ضروری»، «دسترسی به خدمات» و «فاصله تا مراکز ضروری»، دارای رابطه معناداری با سرمایه اجتماعی بوده اند که ضریب همبستگی آنها به ترتیب، 287/0، 481/0 و 398/0- می باشد.
تحلیل نگرش و رفتار زیست محیط گرایانه جوامع عشایری پس از اجرای طرح مدیریت مشارکتی جنگل و مرتع نمونه مطالعه: بخش بازفت استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل مشکلات و چالش های زیست محیطی، بازشناسی نگرش و رفتار انسان با محیط زیست اهمیت زیادی پیدا کرده است. در این میان، جوامع روستایی و عشایری با توجه به ارتباط و بهره برداری مستقیم از منابع محیطی، بیشتر در مرکز توجه قرار گرفته اند. پژوهش حاضر نیز به دنبال بررسی و تحلیل نگرش و رفتار محیط گرایانه جوامع عشایری بخش بازفت از توابع شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری پس از اجرای طرح مدیریت مشارکتی جنگل و مرتع (جایکا) است. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی و ازنظر ماهیت و روش جزو پژوهش های توصیفی تحلیلی مبتنی بر پیمایش است. به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش اسنادی و میدانی و از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه عشایر ساکن در 5 روستایی است که طرح جایکا در آنها اجرا شده است. براساس سرشماری سال 1395، تعداد کل عشایر برابر با 2236 نفر و 442 خانوار بوده است که با استفاده از فرمول کوکران 206 خانوار به مثابه نمونه انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، T تک متغیره و تحلیل عاملی و چندمعیاره PSI به کار رفته است. نتایج آزمون T تک نمونه ای برای نگرش محیط گرایانه عشایر نشان داد طرح جایکا تأثیر زیاد و معناداری بر تغییر نگرش جامعه عشایری روستاهای درگیر در این طرح داشته و با توجه به میانگین نتایج حاصل شده نیز نگرش خودخواهانه عشایر ساکن در روستاهای مطالعه شده بیشتر از دو نوع نوع دوستانه و زیست کره بوده است. افزون بر این، نتایج به دست آمده از آزمون تحلیل عاملی نشان داد از مجموع 13 عامل، 6 عامل درمجموع 69.98درصد از واریانس را تبیین می کنند و در بین این 6 عامل، مهم ترین آن در رفتار زیست گرایانه، مسئولیت پذیری اجتماعی دربرابر محیط زیست است که با مقدار ویژه 13.60، درمجموع واریانس 36.75 را در کل واریانس ها به دست آورده است. با توجه به نتایج به دست آمده، طرح جایکا سبب تغییر رفتارهای زیست محیط گرایانه عشایر منطقه پژوهش شده است که بهره برداران اصلی محیط زیست منطقه اند.
ضرورت توسعه پایدار در مناطق عشایری استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه پایدار جامعه عشایری، فرآیندی است که در آن سیاست های طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی و دیگر سیاست ها چنان طراحی شده باشند که از نظر اقتصادی، اجتماعی و بوم شناسی پایدار باشد. جامعه عشایری به عنوان جامعه سوم در کنار سایر جوامع (شهری - روستایی) در ایران به جامعه ای اطلاق می شود که معیشت مبتنی بر دامداری، و استفاده از مراتع می باشد. بنابر این بررسی توسعه پایدار در جامعه عشایری استان فارس حائز اهمیت فراوانی است. این پژوهش در این راستا از جامعه آماری منطقه مورد نظر با استفاده از فرمول کوکران تعداد 60 نمونه(نفر) انتخاب گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده و روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از تکنیک های مشاهده و مصاحبه انجام گرفت. میزان ضریب آلفای کرونباخ برای ساختار اقتصادی 88/0 بدست آمده و با استفاده از نرم افزار (19 (SPSSمیزان همبستگی ساختار اقتصادی از طریق آزمون پیرسون با فاکتورهایی مانند تعداد دام های عشایر، میزان درآمد سالانه از دامداری و سابقه بهره برداران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بدست آمده بین میزان ساختار اقتصادی با میزان درآمد سالانه از دامداری و سابقه بهره برداران رابطه مستقیم معنی دار و با تعداد دام رابطه عکس معنی داری وجود دارد و نشان دهنده رابطه تنگاتنگ جامعه عشایری با ساختار اقتصادی آن ها است. از جمله نتایج حاکی از ضعف اقتصادی بهره برداری های عشایری، بهران مدیریت و تخریب ناشی از چرای مفرط، افزایش هزینه های تعلیف دستی دام، نگرش منفی به روند زندگی آتی عشایر، عدم حمایت کافی از بیمه عشایر توسط دولت، نبود بازار مشخص خرید و فروش دام، مهاجرت فصلی جوانان عشایر به شهرها برای تأمین هزینه های زندگی به دلیل ناکافی بودن درآمد، همچنین جامعه عشایر مورد مطالعه تحت نظام ایلی توان پتانسیل توسعه خود را به دلیل محدودیت های جمعیتی( اکولوژیکی) اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی را تا حدودی از دست داده است و اقتصاد عشایر مورد مطالعه دارای ضعف های اساسی می باشد. بنابر این ترسیم افق آتی و داشتن برنامه بلند مدت و میان مدت برای این جامعه می تواند در توسعه پایدار جامعه عشایری کشور مؤثر واقع گردد.
واکاوی تغییرات نسلی در سبک زندگی جامعه عشایری(مطالعه موردی: طایفه بایاری، استان کهگیلویه و بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه عشایری ایران، دوره ای گذار از سبک زندگی سنتی به سبک زندگی جدید را تجربه می کند که این گذار از منظر تغییرات رخ داده در سبک زندگی دو نسل قبل و بعد از انقلاب در عشایر طایفه بایاری استان کهگیلویه و بویراحمد قابل توجه می باشد. در این تحقیق، وضعیت سبک زندگی ۲۵۸ نفر در دو نسل مختلف از این طایفه با به کارگیری تکنیک های مصاحبه، مشاهده و پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است و داده های تحقیق از طریق به کارگیری آزمون های آماری مناسب و با کمک نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل گردیده است. نتایج حاصل بیانگر تفاوت معنادار بین دو نسل جامعه عشایری از منظر مؤلفه ها و عادتواره های سبک زندگی می باشد که تا حدی به شکاف نسلی منجر شده است. بیشترین تغییرات در دو مؤلفه ی سطح مشارکت و بهداشت بوده است و در ارتباط با به کارگیری لهجه، تفاوت معناداری در بین افراد دو نسل مشاهده نشده است. با توجه به نقش بی بدیل عشایر در اقتصاد کشور و بر اساس نتایج تحقیق، ضرورت تدوین و اجرای برنامه های متناسب در جهت کنترل تغییرات نسلی جامعه عشایری اجتناب ناپذیر خواهد بود.
بازتاب نمودهای فرهنگی در نظام ساختاری و نقوش پوشاک مردان جامعه عشایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
95 - 109
حوزه های تخصصی:
پوشاک با توجه به جنبه حفاظتی اش یکی از اساسی ترین نیاز های بشر محسوب می گردد، اما علی رغم این هدف مشترک در میان جوامع گوناگون راهکار های مشترک در شکل دهی به آن صورت نگرفته است و نمی توان دو جامعه ای را یافت که از این منظر نظام مشابهی را پیروی نمایند. در این میان پوشاک عشایری به عنوان نمونه ای از هنر قومی، دارای نظام ساختاری و نقوش منحصر به فردی است که پایداری خود را بعد از گذر سالیان متمادی حفظ نموده است و امکان مطالعه در لایه های پنهان آن را میسر می سازد. بنابراین شناسایی چگونگی بازتاب فرهنگ در نظام ساختاری، شکل و نقش پوشاک عشایری مساله اصلی تحقیق حاضر است. از این رو با هدف شناسایی رابطه بین اعتقادهای دینی- مذهبی با نظام ساختاری پوشاک و بازتاب مؤلفه های فرهنگی- تجسمی در قالب نقوش پوشاک، سوال اصلی مطرح شده این بود که فرهنگ چه نقشی در شکل دهی به ساختار، نقش و رنگ پوشاک عشایری دارد؟ در این تحقیق از روش انسان شناسی کارکردگرا با هدفی کاربردی و ماهیت توصیفی-تحلیلی استفاده شد و اطلاعات لازم از طریق منابع کتابخانه ای و روش میدانی با ابزار های اصلی فیش برداری و مشاهده مشارکتی کسب گردید. تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش بر حسب رویکرد کیفی اتخاذ شده مبتنی بر تحلیل یافته های متنی، تصویری و اسنادی است که تحلیل محتوای مربوط به سه بخش سرپوش، پاپوش و تن پوش مردان بختیاری به عنوان نمونه مورد مطالعه از زوایای رنگ، شکل و نقش مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاصله نشان داد که شکل گیری پوشاک مردان بختیاری ریشه در اعتقاد های مذهبی و اسطوره ای آنها دارد و در میان آنها نشانه هایی از آیین های مهرپرستی و و زرتشتی همچنان پابرجاست. در نهایت طراحی هماهنگ با شیوه زندگی عشایری، ارتباط نظام ساختاری پوشاک با عقاید مذهبی و جایگاه ماورایی آن از مهم ترین دلایل پایداری شکل و نقش پوشاک مردان بختیاری است.
طراحی الگوی مدیریت توسعه گردشگری عشایری با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری – تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق عشایرنشین شاهسون با جذابیت های فرهنگی و طبیعی منحصر به فرد بعنوان یکی از مهمترین گزینه های توسعه اکوتوریسم در شمالغرب ایران مطرح است. با این وجود چارچوب و عوامل توسعه گردشگری عشایری در مطالعات پیشین کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. بر این اساس مطالعه حاضر با بهره گیری از رویکرد مدلسازی ساختاری-تفسیری، ارائه الگوی توسعه گردشگری عشایری را هدف قرار داده است. بدین منظور داده های مورد نیاز با رویکرد تحقیق کیفی– کمی جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت. ابتدا با استفاده از نمونه گیری قضاوتی و از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خبرگان گردشگری شامل اساتید دانشگاه، کارشناسان گردشگری و عشایری، ابعاد و عوامل تاثیر گذار بر توسعه گردشگری عشایری شناسایی و دسته بندی گردید. در مرحله بعد با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) روابط بین ابعاد تعیین و بصورت یکپارچه مورد تحلیل قرار گرفته و استفاده از تحلیل MICMAC متغیر مستقل، وابسته، تاثیرگذار و دو وجهی کلیدی در توسعه گردشگری عشایری شناسایی شدند. نتایج نشان داد که توانمندسازی جامعه عشایری با قرار گرفتن در ربع اول ماتریس به عنوان کلیدی ترین متغیر دو وجهی، یکی از مهمترین پیشران های توسعه گردشگری عشایری به شمار رفته و تقویت و توسعه آن باید در اولویت سیاست گذاری و برنامه ریزی توسعه گردشگری عشایری قرار گیرد. از طرف دیگر سرمایه های اجتماعی، کنشگری دولت، عوامل ساختاری-نهادی با قرار گرفتن در ربع دوم ماتریس از جمله متغیرهای استراتژیک تاثیرگذار بر توسعه گردشگری عشایری شناسایی شدند.
سنجش سطوح زیست پذیری کانون های اسکان عشایری بخش مرکزی شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله راهبردهای برنامه ریزی توسعه جامعه عشایری کشور، اسکان است که با اهداف خدمات رسانی، عمران و توسعه اجرا شده است. هدف این پژوهش، سنجش سطوح زیست پذیری کانون های اسکان عشایری در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد بوده است که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. رویکرد پژوهش، رویکرد ترکیبی (کمی – کیفی – کمی) است. داده های لازم با ابزار پرسشنامهء محقق ساخته، مشاهده و مصاحبه های نیمه ساخت یافته بدست آمد. جامعهء آماری پژوهش، چهار کانون اسکان عشایر بود که در مجموع 272 خانوار داشتند و به صورت تمام شماری مورد پرسشگری قرار گرفتند. تحلیل داده ها با بهره گیری از روش های تحلیل مسیر و تاپسیس صورت گرفت. نتایج نشان می دهد معیار اشتغال و درآمد بیشترین اثر مستقیم معنی دار را روی زیست پذیری دارد. خانوارهای عشایری برخوردار از یک محیط سکونتی آرام، امن، متعادل و پایدار با برخورداری از رفاه اجتماعی، کیفیت زندگی بالاتری دارند. همچنین، بین اندازه جمعیت و نزدیکی به کانون های برتر شهری، با زیست پذیری کانون ها رابطه مستقیم معنادار آماری وجود دارد. در بررسی اثرات غیرمستقیم، معیار جایگاه اقتصادی زنان بیشترین اثر غیرمستقیم معکوس (منفی) را بر زیست پذیری کانون های اسکان نشان می دهد. همچنین، رابطه علّی مدیریت بهینه آب و مرتع حاکی از اثر غیرمستقیم معنی دار بر روی زیست پذیری است؛ بدین معنی که خانوارهای متکی بر دام داری، به اثرات محیط زیستی کم توجه بوده و بیشترین بهره کشی از طبیعت را به عمل می آورند. همچنین، از دیدگاه ساکنان، کانون منصورآباد در سطح اول زیست پذیری و کانون تلخدان با امتیازهای مناسب و اختلاف کمتر رتبه دوم را دارد. کانون های حسین آباد و دلی بَجَک به ترتیب در سطوح سوم و چهارم هستند.
تأملی بر ماندگاری نقوش کهن در قالی های ذهنی باف (مطالعه موردی عشایر ساکن منطقه حفاظت شده بهرام گور در شرق نیریز و قشقایی در استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۳
86 - 106
بیان مسئله: نقوش قالی به مانند سایر نقوش سرشار از رمز و راز و پیچیدگی ساختاری و معانی نمادین است. برخی از این نقوش در طول زمان تغییرکرده و برخی از آن ها در بستر اقلیم، فرهنگ یا جوامع با فرهنگ خاص در طول تاریخ دوام آورده و ماندگارشده و هم اکنون هم به خاستگاه خود متصلند با توجه به آنچه گفته شد، علل ماندگاری و استمرار این نقوش در طول دوره های تاریخی در بستر و زمینه ها سوالی است که با مطالعه موردی قالی های عشایری منطقه بهرام گور نیریز و قشقایی استان فارس به آن پاسخ داده می شود.هدف: شناخت دلایل استمرار نقوش قالی های عشایری در دوره های مختلف تاریخی هدف این پژوهش است.روش پژوهش: رویکرد این پژوهش کیفی است که با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و میدانی و همچنین شواهد بصری به شیوه تحلیلی تاریخی، یافته های آن ارائه می شود.یافته ها: یکی از عوامل موثر در تغییر و تحولات هنری تغییرات اجتماعی و سبک زندگی است. با وجود مستقل بودن جامعه عشایری از جوامع شهری در طی قرون متمادی، احتیاج جامعه شهری به قالی های عشایری باعث دخل و تصرف گاه به گاه در نقش پردازی برخی از قالی های عشایری در طول تاریخ شده و علت دیگر تغییرات در نقوش تبادلات و ارتباطات یا برخوردهای فرهنگی بوده است. اما ثبات امکانات مادی و عدم تغییر نحوه زندگی جامعه عشایری در طی قرن های متمادی موجب شده تا برخی از نقوش قالی جامعه عشایری در طول دوره های تاریخی، با ثبات متداوم تر باشد.