ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۱۴۴۱.

واکاوی معنای تعلیم و تعالی آدمی در نظام فکری سقراط-افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام تربیتی سقراط و افلاطون دیالکتیک سقراط و افلاطون رشد و تعالی آدمی سقراط و افلاطون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۳ تعداد دانلود : ۲۸۹
بررسی مسئله تعلیم وتربیت نزد سقراط-افلاطون و سوفیست ها به معنای بررسی نگرش ایشان نسبت به رشد انسان در هستی و چگونگی حرکت آدمی در مسیر نیک بختی خویش است. در دوران کلاسیک یونان، سوفیست ها بیان کردند که تلاش برای کشف قواعد هستی امری بیهوده است. از نظر ایشان انسان تربیت یافته و نیک بخت با یادگیری مهارت های انضمامی نظیر سخنوری و کاربست این مهارت ها در زندگی اجتماعی شکل می گیرد. در برابر این شیوه تربیتی، سقراط معتقد بود که معنای حقیقی تربیت نمی تواند منحصر در این نوعِ از آموزه ها باشد بلکه انسان باید نسبت به خودِ نیک بختی معرفت پیدا کند. آدمی تا زمانی که معرفتی حقیقی نسبت به معنای نیک بختی نداشته باشد هرگز نمی تواند جایگاه خواسته ها و امیال خود و مهارت هایی نظیر سخنوری را در جهت نیل به نیک بختی راستین دریابد. سقراط با بیان ایده خیر به عنوان منشأ و غایت نیک بختی و با طرح تمثیل غار نشان می دهد که هستی شامل واقعیات ذومراتب است. او ضمن نقد تعریف و کاربست سوفیست از سخنوری، شاگردان او را فاقد معرفت دانسته و رشد حقیقی را در دیالکتیک می باید. دیالکتیکِ سقراط بیانگر ضرورت طی کردن مراتب واقعیت همراه با پرسش از حقیقت جایگاه هر امری توسط انسان است. در همین راستا او به گفت وگو با مردمان جامعه خویش می پرداخت. در این نظام تربیتی، مربی فردی است که با واقعیت عالم آشنا بوده و با ایجاد پرسش، مرتبه فهم متربی و تناقضات دانسته های وی را به او نشان می دهد. بدین ترتیب او را نسبت به جهل خود، آگاه کرده و بستر حرکتی مشترک را برای یافتن حقایق ایجاد می کند.
۱۴۴۲.

سلامتی، بیماری و درمان در مکتب فکری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامتی بیماری درمان نفس بدن اصالت وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۹ تعداد دانلود : ۲۴۲
تبیین سلامتی و بیماری از مسائل مهم فلسفی است. سلامتی و بیماری در مکاتب فلسفی به عنوان کیف نفسانی معرفی شده است که به اجسام تعلق نمی گیرد و فقط در موجودات صاحب نفس به وجود می آید؛ اما در تعریف سلامتی و بیماری توجه بر بدن و عملکرد آن بوده است. علم پزشکی نیز برای تأمین سلامتی و رفع بیماری، عمدتاً در پی آرام بخشی بدن است. معضلات علم پزشکی نظیر درمان ناپذیری بعضی بیماری ها، بیماری های صعب العلاج و طولانی شدن پروسه درمان در بعضی بیماری های به ظاهر شناخته شده این ظن را میآفریند که تبیین سلامتی و بیماری نیازمند تغییر باشد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و کتابخانه ای به واخوانی حقیقت سلامتی و بیماری در فلسفه های مبتنی بر أصالت وجود خصوصاً حکمت متعالیه پرداخت. نتیجه این بود که متناسب با گزینش حکمت متعالیه به جای فلسفه سینوی، سلامتی و بیماری نیز نحوه ای از وجود یا تجلیی از موجودات تبیین گردد. در فلسفه متعالیه هر موجود ظهوری از حق  تعالی است که خود دارای ظهورات نفس و بدن است. نفس نسبت به بدن دارای اولویت و جامعیت بوده و برقراری سلامتی نفس و بدن، ایجاد بیماری و درمان آن تحت تدبیر نفس است. بنابراین در تبیین سلامتی و بیماری باید از امور مربوط به نفس استفاده کرد. بر این اساس درمان را نیز می توان منوط به تعالی بخشی نفس دانست و استفاده از دارو را معدّ تعالی  بخشی نفس خواند.
۱۴۴۳.

Criticism of Classical Divine Command Ethics: A comparative study between Wainwright's objections and the objections of Muslim rationalist theologians(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: William Wainwright Divine command ethics Ralph Cudworth moral rationalism Muslim rationalist theologians

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۹ تعداد دانلود : ۲۲۰
This article first explains the classical version of the Divine command ethics in both Christian and Islamic traditions, and then by pointing out its coherency, at least in appearance, with Divine sovereignty and absolute power, it tries to show why this idea is not accepted by a significant number of the Christian and Muslim theologians. William Wainwright answers this question by using Ralph Cudworth’s objections to Divine command ethics. In total, he considers seven objections and criticisms as the main reasons for Christian theologians’ turning away from the theory. By presenting these seven objections, which are mainly taken from Ralph Cudworth’s book, we try to find similar examples in the Islamic tradition and compare them with Wainwrights’ arguments. Some of these objections can be seen in both Christian and Islamic traditions of moral rationalism. But some of them, despite the similarity in content, have different formulations. Also, some objections are specific to Christian or Islamic theology. Last but not least, there are intra-religious objections based on revelations in Islam and Christianity against the theory of Divine command, which is not the subject of my discussion in this article.
۱۴۴۴.

تحلیلی بر کاربرد مفهوم پارادایم در جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پارادایم تامس کوهن جامعه شناسی جامعه شناسی معرفت نسبی گرایی معرفتی قیاس ناپذیری پارادایم ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۲ تعداد دانلود : ۲۷۴
موضوع مقاله حاضر بررسی و تحلیل چگونگی کاربرد مفهوم پارادایم در جامعه شناسی است. بنابراین مقاله هدف خود را نه در نقد نظریه پارادایمی کوهن بلکه در نقد چگونگی کاربرد مفهوم پارادایم در جامعه شناسی جستجو می کند. برای رسیدن به این هدف سعی شده است تا با استفاده از روش اسنادی و بهره گیری از منابع و پژوهش های معتبر، چند موضوع مورد بررسی قرار گیرد: اول؛ بیان طرحی کلی از نظریه انقلاب علمی تامس کوهن و جایگاه مفهوم پارادایم در این نظریه برای مقایسه آن با کاربردش در جامعه شناسی، دوم؛ بررسی مفهومی واژه پارادایم و شباهت ها و تفاوت های آن با سایر واژه های مصطلح در علوم اجتماعی، سوم؛ مشخص نمودن بعضی کاربردهای صورت گرفته از مفهوم پارادایم در جامعه شناسی و نقد آنها. مطابق یافته های پژوهش می توان گفت نه خود مفهوم پارادایم، بلکه دو ویژگی که کوهن برای آن قائل است، یعنی نسبی گرایی معرفتی و قیاس ناپذیری پارادایم ها با موضوع جامعه شناسی یعنی، تعیّن اجتماعی معرفت، دارای سنخیت هستند. به عبارتی از نظرگاه جامعه شناسی معرفت مفهوم پارادایم از حیث خصلت های نسبی گرایی و قیاس ناپذیری با جامعه شناسی دارای سنخیت است، اما از حیث ویژگی تحول پارادایمی، که مبتنی بر انقلاب علمی است، سنخیتی با جامعه شناسی ندارد و کاربرد آن نه تنها با مشکل روبرو است، بلکه به واسطه ایجاد ذهنیت پارادایم یافته به محدود شدن بینش انتقادی محققان جامعه شناسی منجر می گردد. بنابراین از دید پژوهش حاضر بهتر است در علومی مانند جامعه شناسی به جای مفهوم پارادایم از مفاهیم رایج این علوم استفاده نمود، مفاهیمی مانند «گفتمان».
۱۴۴۵.

جایگاه برهان در منطق بر اساس ابتناء آن بر علیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کلید واژه: منطق برهان علیت تفکر یقین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۲۲۳
جایگاه برهان در منطق بر اساس ابتناء آن بر علیت چکیده تعریف برهان یعنی "قیاس مؤتلف یقینی" بیانگر این امر مهم است که راز رفعت و عظمت این صناعت در دانش منطق را باید از سویی در رابطه غرض آن با غرض تدوین منطق و از سوی دیگر در راز صدق وصول به غرض صناعت برهان در صورت رعایت قوانین مندرج در آن جستجو کرد. در این نوشتار با روش تحلیلی-استدلالی این نتیجه به دست می آید که اولاً دانش "منطق" با غرض تجمیع قواعد عاصم ذهن از خطا در تفکر تدوین شد و صناعت "برهان" با غرض تجمیع قواعد روش کسب علم ممتنع الخطأ در این دانش جای گرفت، و ثانیاً از آنجا که کسب "یقین" در گرو دو اصل "تفکر بر مدار واقع" و "استعمال عنصر ضرورت در تفکر" است و قانون علیت تنها قانون تأمین کننده این دو اصل است، بلندمرتبگی "برهان" به ابتناء آن بر قانون "علیت" باز می گردد.
۱۴۴۶.

سعادت و نسبت آن با معنای زندگی از منظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنا زندگی فارابی خدا نفس نفس ناطقه روح نامیرا سعادت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۴ تعداد دانلود : ۲۰۰
پرسش اصلی این مقاله آن است که با نظر به مسأله معنای زندگی در فلسفه معاصر، چه نظریه ای در این باب از فلسفه فارابی(معلم ثانی) قابل استخراج و صورت بندی است و نظریه او ذیل کدام یک از نظریه های مطرح گنجانده می شود. در این نوشتار با نظر به پیوند بنیادین میان آموزه های خداباور(الهیاتی) و سعادت اندیش فارابی(مبتنی بر شناخت نفس و روح نامیرای انسان)، معناگرایی فراطبیعت گرایانه فرض گرفته شده است. فارابی به عنوان یک فیلسوف خداباور و معتقد به روح نامیرا با پیروی از اندیشه فلاسفه یونان، نظامی را طراحی می کند که بر اساس آن زندگی دنیوی انسان با نظر به هدف عالی که همان رسیدن به سعادت و نیک بختی است، معنادار می شود.زمانی که فراطبیعت گرایی فارابی به نحو مستقل از نظریات مشابه مورد ارزیابی قرار می گیرد، می توان نظریه ای مبتنی بر کشف (در برابر جعل) معنای واحد در زندگی، (در برابر کثرت گرایی)، که عینیت (در برابر ذهن گرایی) را در عمل (و نه در اندیشه و باور) به شکل کلی (نه به صورت جزئی) از نظام فلسفی و فکری فارابی استخراج نمود. بر این مبنا رسیدن به سعادت حقیقی که بر پایه معرفت و حکمت الهی و کسب فضایل علمی و عملی استوار است، به زندگی انسان معنا می بخشد و غایت قصوای او است. از منظر فارابی انسان در زندگی به سعادتی که همان معنای زندگی او است، جز در ربط با خدا دست پیدا نمی کند.
۱۴۴۷.

تحلیل فلسفی تمایزهای حقایق وجودی و ماهوی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: واقعیت اصالت وجود حقایق وجودی ماهیت حد وجود تعین وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۱۱۲
مطابق با اصالت وجود، متن واقع، وجود است. پس واقعیت داشتن همه حقایق به وجود است. حقایق موجود به وجود، در یک تقسیم، به حقایق وجودی و حقایق ماهوی تقسیم شده اند. از آنجا که این تقسیم، فلسفی است، باید ریشه در واقع داشته باشد. در میان کلمات حکما تفاوت هایی برای نحوه تحقق این دو بخش بیان شده است. از جمله اینکه ماهیت حد وجود است یا تعین وجود است و...؛ لذا در این مقاله با توجه به اهمیت این تقسیم در فلسفه، صدق این ملاک ها و براهینی که منجر به بیان این تفاوت ها شده است، بررسی شده است. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و از طریق فیش برداری بوده و نگارش و ویرایش مطالب به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. نتیجه ای که در این مقاله با بررسی این براهین به دست می آید، این است که هیچ یک از این ملاک ها نمی توانند بیانگر یک معیار جامع و مانع برای بیان تفاوت صحیح و دقیق بین این دو قسم باشند؛ چراکه یا معیارها صحیح و مطابق با واقع نیستند یا اگر هم صحیح باشند، نمی توانند مثبت تفاوتی نفس الامری میان این دو نوع از واقعیت باشند. به عبارت دیگر ملاک های مطرح شده هم با اشکال بر دلیل و هم با اشکال نقضی مواجه اند؛ لذا هیچ یک نمی توانند یک ملاک فلسفی دقیق قلمداد شوند.
۱۴۴۸.

قضایای حقیقیه و خارجیه نزد شمس الدین سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خارجیه حقیقیه ذهنیه اخص اعم شمس الدین سمرقندی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳
شمس الدین سمرقندی در دو کتاب قسطاس الأفکار و شرح القسطاس تحلیل هایی از قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه ارائه کرده است که متفاوت از منطق دانان پیش از او است و از این رو، نسبت هایی میان آن قضایا برقرار کرده است که پیامدهای جدیدی در روابط استنتاجی میان آنها دارد. او در موجبه ها، قضیه خارجیه را به «وجود خارجیِ» طرفین و قضیه حقیقیه را به «امکانِ» وجود خارجی طرفین مشروط کرده و قضیه ذهنیه را نامشروط به این دو شرط دانسته است. او هم چنین در موجبه ها، قضیه خارجیه را اخص از حقیقیه و حقیقیه را اخص از ذهنیه برشمرده و به عکس این نسبت ها در سالبه ها حکم کرده است و در بیان این احکام میان کلیه ها و جزئیه ها هیچ تمایزی قائل نشده است. این نسبت های استنتاجی مورد ادعای سمرقندی متفاوت است با نسبت های بیان شده در آثار دیگر منطق دانان مسلمان مانند افضل الدین خونجی و قطب الدین رازی که گویا تنها منطق دانان مسلمانی هستند که صراحتا به این بحث پرداخته اند. در این مقاله به تجزیه و تحلیل مدعیات سمرقندی و نقد و بررسی آنها پرداخته و نشان داده ایم که نسبت های استنتاجی مورد ادعای سمرقندی با مثال هایی که برای قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه می آورد مطابقت نمی کنند و از این رو، از دقت کافی برخوردار نیستند.
۱۴۴۹.

واکاوی در سبک تدریس به روایتی ساختارزدایانه؛ دریدا در این باره چه می گوید؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام آموزشی سبک تدریس ساختارزدایی دریدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۲۱۲
اساسا چرا دریدا ساختارزدایانه، وضع موجود در نظام آموزشی به طور عام و سبک تدریس به طور خاص را به پرسش می گیرد؟ سبک تدریس متعارف چگونه است که ساختارزدایی، کنشگرانه به نسوج آن ورود یافته و متعلَق درونی آن می شود. مساله مهم در ساختارزدایی هم به چالش کشیدن ساختارهای صلب شکل یافته در نظام آموزشی و سبک تدریس و هم مواجه شدن با امکان های مسکوت مانده آن است. سبک تدریس به عنوان شکل دهنده بخشی از وضعیت نظام آموزشی در مواجهه با ترجیحات رفتاری فرد این قابلیت را پیدا می کند تا به صورت ساختارهای صلب و از پیش تعیین شده عیان شود. در چنین وضعیتی ساختارزدایی وارد عمل شده و به مثابه ویروسی بنیادهای از پیش تعیین شده سبک های متعارف را بر هم ریخته و آن ها را به پرسش می گیرد. دریدا تلقی تازه ای از سبک تدریس ساختارزدا در نسبت با روش تدریس ارائه می دهد. در پژوهش حاضر نخست، نسبت میان سبک و روش تبیین می شود. دریدا تاکید می کند ساختارزدایی روش نیست. روش تبعیت از قوانین از پیش تعیین شده است؛ اما ساختارزدایی زداینده هر نوع متعلق بیرونی است؛ لذا به وجهی انتقادی به نقد روش های تدریس می پردازد. سپس در ادامه چگونگی ورود ساختارزدایی به مثابه امری تسهیل کننده در فرایند آموزش و سبک تدریس ساختارزدا مورد واکاوی قرار خواهد گرفت. 
۱۴۵۰.

تحلیل قاعده فرعیه و هلیات بسیطه در اندیشه ملاصدرا و اثرپذیری وی از دشتکی و دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هلیات ملاصدرا فرعیه میرداماد فلسفه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۵۴
در عبارات ملاصدرا در تقریر قاعده فرعیه و کاربست آن با متون ناسازگاری مواجه ایم. این نوشتار سعی دارد بر اساس جدال های دوانی و دشتکی در این دو مساله، ریشه این ناسازگاری ها را بدست دهد. در ادامه نشان می دهیم مبنای نهایی ملاصدرا در تحلیل قاعده فرعیه کدام است و بالطبع روشن می شود ناسازگارهای ملاصدرا در موارد کاربست این قاعده چگونه قابل تحلیل است؟ هلیات بسیطه یکی از موارد کاربست این قاعده اند و اختلاف تعابیر ملاصدرا در تحلیل هلیات بسیطه ناشی از اختلاف مبانی وی در تحلیل قاعده فرعیه است و با روشن شدن مبنای نهایی وی در قاعده فرعیه، نظریه نهایی ملاصدرا در تحلیل هلیات بسیطه نیز روشن خواهد شد و متون خلاف آن نیازمند بازسازی است.
۱۴۵۱.

مفهوم تعلیم و تربیت در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه فلسفه تعلیم و تربیت مفهوم تعلیم مفهوم تربیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۷
تبیین مفهوم تعلیم و تربیت در جهان بینی صدرایی که هم جامعیت دارد و هم به نگاه دین نزدیک تر است در بنای فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بسیار ضروری و تأثیرگذار است. در ارائه تعاریف و تبیین مفاهیم هم علاوه بر رعایت سنخیت با ریشه های لغات، باید انطباق و تناسب آنها با فلسفه و جهان بینی مقبول هم مورد لحاظ و اهتمام باشند، این امر ما را به بازنگری در فهم معانی این واژه ها در این چارچوب فرامی خواند. لازمه این امر تتبع و تحقیق و تدقیق در کتب لغت و نیز اهتمام به تأمین نظر جهان بینی صدرایی است. کاربرد واژه تعلیم در مواردی است که با تکرار زیاد، اثری در نفس متعلم ایجاد می شود و این امر با رمز اصلی تعلیم در نگاه صدرایی که رسوخ هیئت حاصل از تکرار در نفس است کاملاً همخوان است. تربیت را از چهار ریشه دانسته اند که در همه موارد معنای افزایش و ازدیاد هست و این معنا با حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول و اشتداد مرتبه وجود انسانی در آثار صدرالمتألهین سازگاری دارد و آنچه موجب ازدیاد و شدت و افزونی خود متربی بشود، و وجود آن را اشتداد بخشد، تربیت نامیده می شود. آنچه برای اشتداد وجود انسان، باید افزایش یابد، تقواست و اصل و روح تقوا، ایمان است که دستیابی به لایه اول ایمان با تعلیم و لایه دوم با سلوک است و لایه سوم هم پس از کسب تقوا از طرف خداوند افاضه خواهد شد.
۱۴۵۲.

عقل در محدوده دین تنها از نگاه ابوحامد محمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقل ایمان دین محدودیت عقل غزالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۶۹
غزالی ضمن تأکید بر وجود ارتباط محکم بین عقل و دین بر این باور است که برخی از عقاید دینی نیازمند تأیید عقلی به معنای عقل نظری است، اما عقل را در درک عملی دین ناتوان دانسته است و دین را ارزشمندتر از عقل می داند. او معتقد است عقل مقدمه ای است برای ورود به ساحت دین. بنابراین او عقل را به کلی کنار نگذاشته و آن را مقدمه ای برای رسیدن به ساحت دین در نظر گرفته است و نقش آن را در دریافت حقایق دینی می پذیرد. این متکلم دست عقل را در رساندن انسان به سعادت حقیقی کوتاه می داند، و مقام عقل را در مقابل مقام ایمان تنزل می بخشد. در واقع او عقل را شارح دین می داند. با این وجود او بین عقل و دین پیوند عمیقی قائل است و عقل را بهترین پشتیبان برای دین به حساب می آورد. غزالی فقط با عقلی مخالف است که به توان خود و بدون مبنا قرار دادن روش های دیگر سعی می کند به باور برسد. از این رو در این مقاله به ارتباط عقل و دین پرداخته شده است. روش این تحقیق از نوع روش کیفی با استفاده از مطالعه هرمنوتیکی شخصیت و متون غزالی می باشد.
۱۴۵۳.

عقل و معیار اعتدال گرایی از دیدگاه کلام امامیه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: معیار اعتدالگرایی کلام اسلامی امامیه عقل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۸ تعداد دانلود : ۲۳۳
این نوشتار در پی آن است که معیار اعتدال گرایی را از دیدگاه کلام امامیه بررسی نماید. به این منظور معیار اعتدال گرایی را به لحاظ معناشناختی و روش شناختی کاویده و به اعتدال در معنای اعم آن بر اساس قرآن و روایات پرداخته ایم. سپس آیات و روایات دال بر اعتدال را با تفاسیر و روایات مرتبط با آن ها محک زده و مبنای اعتدال اسلامی را به دست داده ایم و تأیید آن بر اساس سیره معصومین: را بررسی کرده ایم. در امتداد بحث، مسئله حجیت عقل در اثبات اعتدال نیز مطرح شده است. با تطبیق دادن سیره و روش اعتدالی این بزگواران به عنوان معدن رسالت وامامت با آیاتی که به اعتدال در روش و منش حکم دارند، معیارهای اعتدال گرایی و افراط گرایی به این نحو معین شد که مرجعیت و حجیت کتاب، سنت و عقل و استفاده از آن ها در خصوص حد اعتدال باید مدنظر قرار گیرد و هرآنچه با سیره ائمه: منافات داشته باشد به مثابه خروج از مسیر اعتدال گرایی بوده و مورد وثوق نیست.
۱۴۵۴.

مسئله انگاری «استظهار هرمنوتیکی» و «عدم نیل به مراد مؤلف» در اصول فقه و فلسفه آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک فلسفی پیش ذهنیت شخصی استظهار هرمنوتیکی مراد مؤلف فلسفه اصول فقه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳ تعداد دانلود : ۲۶۷
طرح مبانی مسائل نوپدید در هر علمی سبب پیشرفت و تطور منطقی و منظم در آن علم می گردد. یکی از مسائل جدیدی که در اصول فقه و فلسفه آن باید کاویده شود، مبانی مارتین هایدگر و شاگرد او هانس گئورگ گادامر در مورد فهم و خوانش از متن است که با عنوان «هرمنوتیک فلسفی» یاد می شود. «عدم نیل به مراد مؤلف» و «درست انگاری استظهارهای شخصی با پیش ذهنیت های جزئی و نه نوعی» به عنوان دو آموزه مهم آن، نفوذ عمیق و گسترده ای در این دو دانش دارد. بر این بنیاد، مسئله اصلی مقاله پیش رو تحلیل امکان طرح دو اصل هرمنوتیکی فوق به عنوان گزاره های مسائل اصول فقه و فلسفه آن می باشد. بر اساس برایند یافته های پژوهش، اصول مهم هرمنوتیک فلسفی هم در اصول فقه و هم در فلسفه آن باید ارزیابی و از مسائل آن تلقی گردد. در این راستا آموزه «امکان نیل به مراد متکلم و متکلم محوری» به عنوان یکی از مبانی تصدیقی اصول فقه در دانش فلسفه اصول باید گنجانده شود و «درست انگاری استظهارهای شخصی و نه نوعی» -که در ابواب متعددی از جمله اوامر، نواهی، عام و خاص، مطلق و مقید، قطع و ظن کاربرد دارد- باید به عنوان جزئی از مسائل اصول فقه، حجیت آن توسط اصولیان طرح و بررسی گردد.
۱۴۵۵.

بررسی و نقد مؤلفه های فمنیسم رادیکال براساس دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: فمنیسم رادیکال علامه طباطبایی خانواده ازدواج مادری فایرستون تساوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱ تعداد دانلود : ۱۴۲
فمنیسم در نگاه کلی، نظریه ای است که معتقد است زنان باید در جنبه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، به فرصت ها و امکانات مساوی با مردان دست پیدا کنند. در این نظریه با گرایش های متعددی روبه رو هستیم. فمینیسم رادیکال یکی از جنبش های موج دوم فمینیسم می باشد. فمینیست های رادیکال اموری مانند ازدواج، تولیدمثل، مادری و به طور کلی خانواده را نفی کرده و با آن به مقابله می پردازند. همچنین ازدواج را با فحشا یکسان دانسته و مادری را باری بر دوش زنان قلمداد می کنند و هدف از مادری را سرکوب زنان می دانند. در مقابل، افراد و جریان های متعددی از فلاسفه غربی یا اسلامی، مؤلفه های فمنیسم رادیکال را مورد بررسی و نقد قرار داده اند. گاهی هم نظریات ایشان می تواند به نوعی معیاری در راستای تبیین این امور باشد. در فضای اسلامی، اندیشمندان بزرگی همچون علامه طباطبایی1 ازدواج را امری فطری و طبیعی دانسته و تولیدمثل و فرزندآوری را یگانه عامل فطری ازدواج می داند. از دیدگاه ایشان، میان مادر و فرزندش رابطه ای علی و معلولی برقرار است که از واقعیت سرچشمه می گیرد، نه اینکه قراردادی و یا حاصل تعلیم و تربیت باشد. نمونه دیگری که دارای تأثیرات قابل توجه در مباحث پیش روست، نگاهی است که ایشان به مبحث "کرامت ذاتی انسان" دارند. همچنین موارد متعدد دیگری در نظرات ایشان می توان یافت که براساس آنها می توان بسیاری از مؤلفه های فمنیسم را مورد بررسی قرار داد. مقاله حاضر سعی در انجام این مهم دارد.
۱۴۵۶.

بررسی انتقادی استدلال گونه پرستی پیتر سینگر در حقوق حیوانات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گونه پرستی حیوان حقوق حیوانات انسان و حیوان پیتر سینگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۴ تعداد دانلود : ۲۶۴
یکی از مهم ترین دلایل پیتر سینگر، از مدافعان حق حیات حیوانات، گونه پرستانه بودن بسیاری از رفتارهای انسان با حیوانات است. او حیوان را دارای حق توجه برابر با انسان می داند و توجه ویژه انسان به افراد نوع خود را «گونه پرستی» می نامد و هرگونه استفاده از حیوان را استفاده ابزاری و نادرست می شمرد. از نظر او گونه پرستی به مثابه نژادپرستی است و همان گونه که نژادپرستی به لحاظ اخلاقی نادرست است، گونه پرستی نیز نادرست و غیر اخلاقی است. در این مقاله، ضمن بررسی و نقد این استدلال سینگر، مشخص می شود که آنچه محکوم است، ترجیح بدون دلیل یک نوع بر نوع دیگر است که در مقایسه انسان با حیوان، به دلیل وجود برتری های خاص نوع انسان منتفی است و با توجه به جایگاه خاص انسان در هستی، تفاوت رفتار در مواجهه با انسان و حیوان، متفاوت با نژادپرستی بوده و در نتیجه، استفاده هدفمند و مسئولانه انسان از حیوان مجاز است و برتری انسان نه تنها تجویز نگاه برتری جویانه او به حیوان نیست، بلکه باید موجب رعایت بیشتر حقوق حیوان شود. بدون ادعا بودنِ منطق ضد گونه پرستی، بی توجهی به تفاوت شأن و منزلت انسان و حیوان و توجه نکردن به جایگاه انسان در عالم هستی، از جمله نقدهایی است که می توان به سینگر وارد کرد.
۱۴۵۷.

سوسور به روایت دریدا : نوشتار به مثابه امر غاصب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوسور دریدا تفاوت نوشتار غاصب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۳۴۲
دریدا نقش به سزایی در معرفی سوسور به گفتمان فلسفی و زبان شناختی زمانه ما دارد. این مقاله ضمن پرداختن به بنیادهای فکری سوسور و تاثیر گذاری سوسور بر دریدا بر آن است که نقد ساختارزدایانه دریدا نسبت به سوسور در مسأله نوشتار را مورد تحلیل قرار دهد. سوسور در کتاب دوره زبان شناسی عمومی، با تقسیم بندی قلمرو زبان به دو بخش بیرون و درون، نوشتار را از قلمرو درونی زبان بیرون رانده و آن بازنمایی زبان تلقی می کند. سوسور نوشتار را غاصب جایگاه گفتار دانسته و آن را امر حاشیه ای تلقی می کند. اما دریدا معتقد است سوسور با تعیین حدود درون و بیرون برای زبان و خروج نوشتار از قلمرو درونی زبان، نتوانست از متافیزیک میتنی بر حضور تخطی کند. وی با طرح مفهوم Differance به وجه مستقل نوشتار نسبت به گفتار اشاره داشته و نوشتار را از به انقیاد درآمدن گفتار خارج می کند. به باور دریدا، اختیاری بودن نشانه می تواند دال را از انقیاد مدلول بیرون آورده و دال های متکثر ایجاد کند. از نگاه وی، Differance نشان دهنده امکانی برای شدن های مستمر در متن است و این شدن ها زنجیره بی پایانی از دال ها را به همراه خواهد داشت.
۱۴۵۸.

بازخوانی نمایشنامه اوه! ای روزهای زیبا اثر ساموئل بکت بر اساس اصول اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بکت آه ای روزهای زیبا انتخاب آزادی مسئولیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹ تعداد دانلود : ۱۸۲
اگزیستانسیالیسم، مکتبی فلسفی مبتنی بر اصالت بشر و سه اصل آزادی، انتخاب و مسئولیت است. این نگرش در نمایشنامه های ساموئل بکت، نویسنده فرانسوی ایرلندی تبار سده بیستم و برنده جایزه نوبل ادبی 1969، ازجمله آه! ای روزهای زیبا بازتاب یافته است. بکت همواره مستقل بود و هیچگاه وارد بازیهای سیاسی نشد. او درباره آثارش سخن نمیگفت. ازهمین رو هر کس از منظر خود آثارش را تفسیر میکند و برخی که شناخت درستی از او ندارند، بکت را انسانی ناامید و آثارش را مبهم نشان میدهند. این پژوهش، به ترتیب، پس از بدست دادن خلاصه، خاستگاه، فردسانها و ساختار نمایشنامه، با بهره گیری از نمایشنامه، از منظری نو، با روش کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی، نشان میدهد بکت در نمایشنامه آه! ای روزهای زیبا با توصیف موقعیت انسانی و صحنه پایانی زندگی دو فردسان، بدنبال نقد ایستایی، رکود و انفعال انسان است. بیشتر انسانها، در عین آزادی، از اندیشیدن، تلاش برای پیش بردن جامعه و پذیرفتن مسئولیت گریزانند. بدون هیچ اراده ای، میلی به شدن و تغییر زندگی خود و دیگران ندارند و با تنبلی و ناآگاهی، پذیرای استثمار و استعمار میشوند. بکت مانند دیگر اگزیستانسیالیست ها، رهایی انسان را در خودسازی، بیداری و قدرت اراده و انتخاب میداند. کلیدواژه ها بکت، آه! ای روزهای زیبا، اگزیستانسیالیسم، انتخاب، آزادی، مسئولیت.
۱۴۵۹.

بررسی و نقد رابطه سیاست و اخلاق در هنر در پراگماتیسم پیامبرانه کرنل وست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پراگماتیسم پیامبرانه کرنل وست سیاست اخلاق هنر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۲۱۶
در پراگماتیسم پیامبرانه کرنل وست، اخلاق و سیاست در هنر پیوندی عمیق دارند. او فیلسوفی است که بررسی و مبارزه با نژادپرستی در مرکز تفکراتش قرار دارد. در رویکرد وست اخلاق تبدیل پایه زیبایی شناسی و سیاست می شود. او تصویری از زندگی اخلاقی ارائه می دهد که در آن بر منحصربه فرد بودن ویژگی های انسان ها تأکید می شود. هدف او از پراگماتیسم پیامبرانه، ارائه پاسخ به مشکلات کوتاه مدت و تفسیرهای مداوم فرهنگی در دوران تاریخی مشخص است. وست نهیلیسم را شرّ و در تضاد با دموکراسی می داند. از نظر او بدون هنر نمی توان شرایط سخت مبارزه با نهیلیسم را تاب آورد. او معتقد است هنر با اصالت – هنر با دغدغه مشترک با ستمدیدگان و رنگین پوستان– دارای خاصیت ضد نهیلیستی است؛ که در عالی ترین سطح می توان آن را در هنر سیاه پوستان آمریکایی مشاهده کرد. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی-انتقادی، پس از بررسی و تبیین نظریات وست، رابطه سیاست و اخلاق در هنر از نگاه وست مورد بررسی و نقد قرار می گیرد.
۱۴۶۰.

تحلیل و نقد تقویمِ اگویِ دیگر در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اگوی دیگر دیگری پدیدارشناسی استعلایی ادموند هوسرل تقویم قصدیت بیناسوبژکتیو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۷ تعداد دانلود : ۲۸۱
این مقاله قصد دارد تا رهیافت هوسرل در تقویم دیگری، به مثابه اگوی دیگر را، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. آنچه از بیان هوسرل در تأمل پنجم تأملات دکارتی برمی آید، تقویم دیگری به عنوان آغازی برای پی ریزی جهانی است که در آن، عینیت و ابژکتیویته، برای همه در دسترس باشد. هوسرل این جهان را بیناسوبژکتیو نام می نهد. روایت هوسرل از این تقویم، شامل دو گام اساسی است: در گام نخست، تقلیل دوم به اجرا گذارده می شود که به واسطه آن، از تمامی قصدیت ها، انگیزه ها، معانی و جز آن، معطوف به دیگرانِ غیر از من، قطع نظر می شود. سپس با بیان مشخصه ادراک دیگری به مثابه یک حضور غیر مستقیم، معنای دیگری در یک ادراک غیرمستقیم شبیه ساز و به واسطه یک انتقال معنایی در فرآیند جفت وجورسازی، از بدن من به بدن دیگری منتقل می شود. دست کم می توان سه نقد جدی بر این توصیف وارد ساخت: 1. اپوخه دوم، تمامی معناهای معطوف به دیگری را از اگو سلب می کند و بنابراین، هرگونه ارجاعی به دیگری که بناست معنایش را از اگو دریافت کند، منتفی است؛ 2. توصیف هوسرل از بدن، بسیاری از جوانب درباره آن را مغفول می گذارد؛ و حتی در نقطه آغاز، تفاوت ادراکی میان ادراک بدنِ من وبدن دیگری را مورد ملاحظه قرار نمی دهد؛ 3. بیان هوسرل برای تمیز میان ارگانیسم و شبه ارگانیسم، نا روشن، مبهم و نابسنده است. بیان عباراتی مبهم مانند رفتار متغیر اما هماهنگ، و نیز عدم ارائه معیاری برای تشخیص رفتار هماهنگ یک ارگانیسم، از مواردی است که توصیف هوسرل را دچار دشواری می کند.    

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان