چکیده

تخصص گرایی و روی گردانی از سیستم سازی های کلان در فلسفه را می توان از رویه های نسبتاً رایج فیلسوفان تحلیلی دانست. با این همه، فیلسوف معاصر نیکولاس رشر، به عنوان یکی از استثناهای این سنت، نه تنها با این الگو بیگانه است که حتی آن را آسیبی روش شناختی می داند. این نوشتار در میان آثار رشر به مبانی فلسفی این نظرگاه، روش شناسی فلسفی برآمده از آن و روش های جزیی راهبردی آن می پردازد. رشر با اتکا بر مبانی معرفت شناختی خود (به ویژه انسجام گرایی) معتقد است که باید با رویکردی کل نگر و با نظر به تمام زمین فلسفه به حل مسایل آن پرداخت. با اینکه نوع سیستم سازی رشر، به جهت عدم غفلت از جزییات مولفه های سیستم، از برخی ایرادات در امان است، اما همچنان از منظر روش شناختی محتاج اصلاح یا تکمیل است. از مهم ترین خلاهای این دیدگاه فقدان یک الگوی ضابطه مند در مدیریت تعادلی میان جامع نگری و تخصص گرایی و همچنین در تعیین مرزهای بیشینگی سیستم است.

تبلیغات