ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۱۹۸۱.

معناشناسی منطقی گفتار و گذار به جهان اینترسابجکتیو در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هوسرل سوژه گفتار منطق پدیدارشناسی استعلایی معناشناسی منطقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۲۲۲
هوسرل در روش پدیدارشناسی دریچه ای نوین را به بحث تجربه می گشاید که به واسطه تعریف نوین شناخت و در راستای پیشگیری از خطای فلاسفه پیشین -به ویژه تجربه باوران کلاسیک- صورت گرفته است؛ به نحوی که شناخت، دیگر مبتنی بر تجارب بی واسطه از جهان نیست، بلکه بر پایه تجارب التفاتی که بر شهود بی واسطه ابژه ها تکیه دارد، صورت می پذیرد. پیامد این برداشت، دستیابی به تجربه زنده است. بنابراین، برای هوسرل، شناخت جهان پیرامون مبتنی بر زیسته هایی است که بر حیث التفاتی آگاهی استوارند. سخن گفتن از این جهان التفاتی در اندیشه هوسرل به واسطه معانی ایدئال صورت می گیرد و این دسته از معانی حول محور یک خوداستعلایی قرار دارند که مرکز کنش ها و حالات التفاتی است. بنابراین، تحلیل کنش گفتاری این «خود» به شکل معناشناختی و بر پایه منطق استعلایی صورت می پذیرد و از نگرش نحوی جداست. هوسرل این تغییر جدید را در راستای تحویل بردن سوژه استعلایی به جهان اینترسابجکتیو صورت می دهد. در این پژوهش، هدف ما این است که چگونگی تاثیر معناشناسی منطقی بر گفتار و گذار به جهان اینترسابجکتیو را مورد تحلیل قرا دهیم.
۱۹۸۲.

چگونه دربارۀ هیچی حرف بزنیم: تعریف پذیری و تقسیم بندی های پوچ گرایی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پوچ گرایی نیهیلیسم نفی معناباختگی ابزورد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۱ تعداد دانلود : ۳۴۱
نیهیلیسم یا پوچ گرایی فلسفی، به معنی باور به عدم، ترجیح دادن نیستی به هستی، و درکل نفیِ بنیادین جنبه ای از شناخت ها یا ارزش های انسانی است؛ اما چگونه می شود در فلسفه دربارۀ چیزی بحث کرد که ادعا می شود نیست؟ برای پاسخ به این سؤال باید به سؤالات جزئی تری پاسخ داد؛ اعم از اینکه چگونه می توان پوچ گرایی را تعریف کرد و ارائۀ تعریف تا چه حد به شناختن پوچ گرایی کمک می کند؟ پوچ گرایی را به چه روش هایی می توان تقسیم بندی کرد؟ همچنین، باتوجه به تعاریف و انواع پوچ گرایی، معادل های فارسی پوچ گرایی چه نقاط ضعف و قوتی دارند؟ پوچ گرایی را می توان براساس تاریخ به قبل و بعد از نیچه، براساس رویکرد به فعال و منفعل، براساس وسعت به فردی و اجتماعی، و براساس زمینۀ بحث به شناختی و ارزشی تقسیم کرد. در همۀ این تقسیمات، پوچ گرایی نفی کننده است؛ پس تعریف هایش هم توصیفاتی هستند دربارۀ «چگونه نه گفتن» یا «به چه چیزی نه گفتن». همۀ نظریه هایی که تفکرات پیشین خود را از ریشه نفی کرده اند، به طور نسبی پوچ گرایانه هستند و درعین حال «ممکن است» نسبت به اندیشه های متأخر خود، ایجابی تلقی شوند. پس به طورکلی درمقابل متافیزیک، پوچ گرایی قرار گرفته است و به طور نسبی درمقابل هر فلسفه ای، پوچ گراییِ آن فلسفه؛ اما پوچ گرایی فقط یک طرز فکر مستقل نیست؛ بلکه روشی برای آزمودن متافیزیک و هر فلسفۀ دیگر است. پوچ گرایی بدیهی بودن خود فلسفه را هم به پرسش می کشد؛ اینکه برای کلی ترین سؤالات ذهن ما باید پاسخی وجود داشته باشد؛ یعنی پرسش را به پرسش می کشد. سؤالات ما لزوماً پاسخ دادنی نیستند؛ اصلاً لزوماً سؤالات معناداری نیستند.
۱۹۸۳.

بازنگری در رابطه اخلاق هنجاری و کاربردی (در پرتو بحران کرونا)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اخلاق کاربردی - حرفه ای ربط هنجاری - کاربردی بلایای فراگیر اخلاق بلایا اخلاق سلامت عمومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۵ تعداد دانلود : ۳۳۹
نظریه های مختلف در اخلاق هنجاری، معیارهای متفاوتی برای فعل اخلاقی ارائه می دهند. در عین حال تصور غالب این است که به کار بستن هر یک از نظریه های اخلاق هنجاری می تواند مسائل اخلاقی عملی را حل کند. بدین ترتیب عموماً معتقدند که اخلاق کاربردی- حرفه ای، چیزی بیش از اخلاق هنجاری نیست. اما عده زیادی از فیلسوفان اخلاق و متخصصین اخلاق حرفه ای با این رویکرد قیاسی درباره ربط هنجاری-کاربردی مخالفند و با اعتقاد به رویکردی فرایندیبه اخلاق کاربردی ادعا می کنند که اخلاق کاربردی، صرفاً مبتنی بر یک مجموعه اصول پیشینی در اخلاق هنجاری نیست و نیاز به بهره گیری از تجربه های انسانی در شرایط خاص دارد. بلایا و حوادث طبیعی و بشری، بزنگاه هایی هستند که معیارهای اخلاق هنجاری در شرایط عادی را به چالش می کشند و ضرورت مطالعات ویژه ای (تحت عنوان اخلاق بلایا) را یادآوری می کنند. در این راستا و به بهانه فراگیر شدن بیماری کرونا، مقاله حاضر به این مسئله می پردازد که آیا چالش اخلاقی اولویت بندی و تریاژ بیماران کرونایی برای دریافت منابع و خدمات درمانی را می توان صرفاً بر اساس نظریه های اخلاق هنجاری حل کرد؟ پاسخ این مقاله به این پرسش منفی است. رویکرد مختار مقاله، مبتنی بر یک فرایند رفت وبرگشتی تأملی بین دو سطح قواعد عام و قضاوت های خاص (موردی) اخلاقی است. در واقع در هر موقعیت حرفه ای، رابطه بین عام و خاص و هر دو سوی این رابطه، قابلیت تغییر دارند و متخصصین اخلاق حرفه ای تشخیص می دهند که در آن مورد، کدام یک از طرفین رابطه (یا هر دو) را در جهت انسجام با دیگری تغییر دهند.
۱۹۸۴.

کاراندیشی؛ چارچوبی برای تحلیل نسبت کار و معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کار کاراندیشی معنای کار مراتب کار فراغت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۰ تعداد دانلود : ۳۳۱
مسئله اصلی در مقاله پیش رو این است که چگونه می توان در چارچوب نگرشی فلسفی که می توان آن را «کاراندیشی» نامید، به مهم ترین پرسش ها درباره «معنابخشی» کار و مباحث مرتبط با آن پرداخت. به همین منظور تلاش شده است تا ابتدا معنا و اهمیت کاراندیشی تبیین و در پرتو آن، نسبت کار با انسان و انسانیت بررسی شود و دو رویکرد کاراندیشی با «رویکرد بازآفرینی معنای کار» و کاراندیشی با «رویکرد معنوی» توضیح داده شود. در ادامه، نشان داده شده است که کار لزوماً ابزار نیست و می تواند هدفی ذاتی در زندگی قلمداد شود؛ به همین دلیل، برخلاف نظر رایج در میان بسیاری از اندیشمندان، می تواند نه پدیده ای ذاتاً نامطلوب و معنازدا، بلکه خوشایند و معنابخش در شمار آید؛ بنابراین، مرز میان ساعات اشتغال و اوقات فراغت بسیار سیال می شود. به تعبیر بهتر، اوقات فراغت نباید به گونه ای معنا شود که در مقابل کار قرار گیرد یا حتی به مثابه مکملی برای آن باشد. اوقات فراغت، زمان بیکاری نیست، بلکه شرایطی است مساعد برای انجام دادن کارهای مهم، اما مورد علاقه ای که بدون کنترل بیرونی یا انگیزه های صرفاً اقتصادی شایسته است که آن را از سر اختیار، علاقه و داوطلبانه پی گرفت. البته بر پایه سطح بندی ارائه شده از مراتب کار (شغل، حرفه، رسالت یا ندای درون)، همه افراد نمی توانند به این مرتبه از معنابخشی کار دست پیدا کنند و کار آرمانی خویش را یافته یا خلق نمایند.
۱۹۸۵.

لِم های فلسفی ساختن هنر از منظر دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لم ها پارارگون مغاک دریدا حقیقت در نقاشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۷ تعداد دانلود : ۴۱۱
نخستین مقاله کتاب حقیقت در نقاشی، «پارارگون/Parergon»، را بعضی به «پیرامون کار» و یا «پیراکار» ترجمه کرده اند. اما «پارارگون» برای دریدا چیزی بیش از معنای لغوی صرف است. در بیان بی مأواییِ پارارگون، دریدا آن را «نه کار و نه بیرون از کار» می داند، «پارارگون نه در درونْ جایی دارد و نه در بیرونْ، نه در ماورأ و نه در مادون قرارگرفته است». دریدا این واژه را از نقد سوم برگرفته است. فصل «Lemmes» نقطه عزیمت دریدا در این کتاب است. در این مقاله، کلیدواژه «لِم» (فوت وفن، شگرد) را معادل کلیدواژه فرانسوی «Lemmes» قرار داده ایم و آن چه دریدا لم های کار می خواند، که فی الواقع روش هایی برای فلسفی ساختن هنر هستند، را بررسی کرده ایم. روش هایی که هنر را در ساختار متافیزیکیِ فلسفه محدود ساخته اند و آن را در حالتی اولیه و راستین تعریف می کنند. این روش ها شامل: لم هجوآمیزِ زمان، لم آموزه های هنر، لم حلقه های مدور و لم سوم یا میانی است. در این حین به مفهوم «مغاک» خواهیم پرداخت. مفهومی که نشانگر برخورد ذهن و عین (سوژه و ابژه) به عنوان یکی از مسائل تعیین کننده فلسفه است و خاصه پس از کانت دغدغه ای جدی برای تعریف سوبژکتیویته بوده است. از دیگر ارجاعات مغاک (شکاف، خلیج) در متن دریدا، اشاره به فاصله پرنشدنی دو نقد نخست کانت، و افزون بر آن رابطه نومن و فنومن است.
۱۹۸۶.

تأمّلات نقّادانه در تقسیمات صفات الهی به «ثبوتی -سلبی» و «ذاتی -فعلی» و ارائه ی طرح تلفیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تقسیمات صفات الهی ثبوت و سلب شیخ کلینی تمایز صفات ذاتی از صفات فعلی هاشم حسینی تهرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۳ تعداد دانلود : ۲۱۳
از میان تقسیمات متنوّع اوصاف الهی، دو تقسیم ثنائی «ثبوتی سلبی» و «ذاتی فعلی» در آثار اندیشمندان امامیه، تبلور بیشتری داشته است. نگاه  اوّل که ریشه در آثار اهل سنّت دارد، بر یک تحلیل ساده ی عقلی مبتنی است. این تقسیم از حیث مصداق یابی واجد ابهاماتی است؛ از جمله تعداد و مصادیق هر دسته از صفات، ارجاع یکی از اقسام به دیگری و تسرّی آن از ذات به افعال الهی. امَا تقسیم «ذاتی فعلی» بنابر منابع موجود، توسّط محدّثان امامیه طرح شده، هم ایشان در تبیین ملاک تمایز و مصادیق آن کوشیده اند. تقسیم اخیر جامع صفات وجودی خداوند است و ظاهراً تنها نقطه ضعف آن، عدم شمول بر صفات تنزیهی ایزد یکتا است. بنابراین به نظر می رسد، تلفیق دو تقسیم پیشین، رافع مجموع ایرادات یادشده باشد؛ چنان که علّامه حسینی تهرانی، اوصاف الهی را به چهار دسته ی «ثبوتیِ ذاتی»، «ثبوتیِ فعلی»، «سلبیِ ذاتی» و «سلبیِ فعلی» تقسیم کرده است.
۱۹۸۷.

نسبیت عام و فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقش فلسفه فیزیک و فلسفه فلسفه نسبیت عام اینشتین شلیک فریدمن ارمان و نورتن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۶ تعداد دانلود : ۴۴۲
آیا فلسفه برای فیزیک مفید است؟ پاسخ بسیاری از فیزیک دانان و فلاسفه مثبت است؛ اما هستند کسانی که مفید بودن فلسفه برای علم را به چالش می کشند. سه اعتراض عمده را می توان در خط فکری این دسته تشخیص داد: 1. اعلام مرگ فلسفه، که بیان می دارد فلسفه مرده است و چیز جدیدی به ما نخواهد آموخت؛ 2. استدلال یا چالش تاریخی-ندانم گرایانه، که بیان می دارد هیچ شاهد تاریخی مبنی بر مفیدبودن فلسفه برای علم وجود ندارد، یا دست کم شناخته شده نیست. 3. استدلال «جداکردن حساب»، که بیان می دارد فلسفه و علم دو حوزه کاملاً جداگانه هستند. هدف این مقاله پاسخ دادن به این سه اعتراض است؛ اما برای این کار مطالعه موردی ارتباط نسبیت عام و فلسفه را اساس قرار می دهد. با نظر کردن به تاریخچه شکل گیری و بسط نسبیت عام، استدلال خواهیم کرد که: 1. فلسفه ورزی سبب تدقیق و فهم مفاهیم اساسی «هموردایی» و «ناوردایی» شده است. 2. شواهد تاریخی روشنی له تاثیرگذاری مثبت فلسفه بر بسط مفاهیم نسبیت عام، به عنوان یکی از مهم ترین نظریه های فیزیکی و همچنین، شواهد انکارناپذیری له نقش آفرینی برخی فلاسفه در تکامل این نظریه وجود دارد. 3. فیزیک و فلسفه، در بحث از پرسش های بنیادی، دو حوزه به شدت درهم تنیده هستند.
۱۹۸۸.

در باب امکان استخراج یک نظریه ی معنای زندگی از دیدگاه ویتگنشتاین متقدم ( با تمرکز بر تراکتاتوس) و چیستی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تراکتاتوس ویتگنشتاین متقدم معنای زندگی خوانش گرامری - استعلایی بی - زمانی مهمل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۲۰۸
در این پژوهش در وهله اول در جستجوی نظریه معنای زندگی در ویتگنشتاین متقدم با تأکید بر رساله منطقی- فلسفی هستیم. اما خوانش هایی که تا کنون از رساله منطقی- فلسفی بوده است، سخن گفتن از گزاره های فلسفی را میسر و ممکن نمی کند؛ چون همه آن ها به شکلی ظاهر فقرات 6.54 و 7 را پذیرفته اند که معنای ترک سخن گفتن از گزاره های غیر علمی است. بنابراین، سخن گفتن از یک نظریه معنای زندگی در ویتگنشتاین متقدم با مانعی بزرگ روبرو می شود. به همین دلیل، بخش ابتدایی این نوشتار به بررسی و حل این مشکل و پیشنهاد خوانشی برای حل آن می پردازد. این کار  با اقتباس خوانش گرامری- استعلایی می شود. در مرحله بعد، پاسخ های ممکن ویتگشنتاین به مسأله معنای زندگی را از رساله منطقی-فلسفی عرضه می کنیم. در پایان، بهترین پاسخ ممکن ویتگنشتاینی را به مسأله معنای زندگی متمرکز بر رساله منطقی- فلسفی معرفی می کنیم . در آخر، معلوم می شود که ویتگنشتاین معنای زندگی را در گِروی نوعی جاودانگی می داند که متضمن بی زمانی است، نه نوعی جاودانگی متضمن زمانی بس دراز.
۱۹۸۹.

مبانی انتقاد هراکلیتوس از شاعران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هراکلیتوس شاعران انتقاد زبان لوگوس معما

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸ تعداد دانلود : ۲۵۴
در این مقاله پس از اشاره ای مختصر به اصول نظرات هراکلیتوس، به بررسی سبک بیان او می پردازیم و این شیوه ی معماگونه ی بیان را به دیدگاه او درباره ی زبان پیوند می دهیم. از این منظر، زبان دست کم یکی از معانی مورد اشاره ی هراکلیتوس در استفاده از مفهوم لوگوس است و بنابراین از نظر او تعمق در زبان راهی برای دست یافتن به حقیقت عالم است. مبتنی بر این تفسیر به بررسی قطعاتی خواهیم پرداخت که در آن ها هراکلیتوس به انتقاد از شاعران پرداخته است و نشان خواهیم داد که این انتقاد نیز می تواند اساسا مبتنی بر دیدگاه هراکلیتوس در خصوص زبان دانسته شود. هراکلیتوس این معنا را القاء می کند که شاعران ناتوان از دست یابی به عمق زبان هستند و به تعبیری از حل معمای زبان عاجزند. به این ترتیب به تعبیری می توان گفت که مقصود هراکلیتوس در نقد شاعران، به در کردن آنان از میدان رقابت در فهم زبان است.
۱۹۹۰.

مطالعه تطبیقی جهان های موازی فیزیک و جهان های ممکن دیوید لوئیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جهان های موازی جهان های ممکن مکان - زمان لوئیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۸ تعداد دانلود : ۲۲۵
در نگاه نخست به نظر می رسد می توان شباهت هایی بین جهان های ممکن مورد نظر لوئیس و نظریه جهان های موازی فیزیک یافت. هر دو این نظریات به امکان وجود جهان هایی بیش از جهانی که در آن زندگی می کنیم، اشاره دارند. پس از رساله اورت، توجه فیزیک دانان به چندجهانی و جهان های موازی جلب شد. اکنون جهان های موازی یکی از نظریه های مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران حوزه فیزیک است. دیوید لوئیس با تکیه بر فیزیکالیسم و رئالیسم موجهاتی از جمله طرفداران نظریه جهان های ممکن است. در این مقاله کوشیده ایم با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی ابتدا مبانی دو نظریه را تبیین کرده و سپس نظریه لوئیس را در مورد جهان های ممکن با توجه به نظریه جهان های موازی مورد بررسی قرار دهیم. هر دو نظریه وجود جهان های دیگر را ممکن می دانند. نظریه لوئیس شش ویژگی اصلی دارد: ۱- وجود و واقعیت جهان های ممکن، ۲- عدم وجود رابطه علی میان جهان های ممکن، ۳- شباهت جهان های ممکن با جهان ما و تفاوت در محتوای جهان ها، ۴- عدم امکان تقلیل جهان های ممکن، ۵- نمایه ای بودن واقعیت و ۶- اتحاد مکان- زمان اجزای هر جهان و مجزا بودن روابط زمان-مکان جهان ها. نتایج پژوهش نشان می دهد در صورتی که جهان های موازی، زمانی به عنوان یک حقیقت علمی مورد تأیید قرار بگیرند، آنگاه ممکن است ویژگی های دوم، سوم و ششم نظریه لوئیس با واقعیت فیزیکی در تضاد قرار بگیرند. در صورت وجود تضاد -به جهت بنیادی بودن این ویژگی ها- نظریه جهان های ممکن لوئیس دچار تزلزل فراوان خواهد شد.
۱۹۹۱.

نگاهی تاریخی به واژه های مدینة و مدنی در گزارش های عربی کتاب های فلسفی یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدینه مدنی πόλις اخلاق نیکوماخوس خطابه ی ارسطو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۷۱
بی گمان، اصطلاح شناسی از ضرورت های هر دانشی است که اگر تاریخی انجام شود، سودش دوچندان است. در میان اصطلاحات فلسفه ی عملی که گر چه نام آشناست و در علوم قرآن و نیز تاریخ و عرف فراوان بکار می رود؛ اما به عنوان زبان زدی فلسفی به ویژه با نگاه تاریخی بررسی نشده، واژه ی مدنی است که صفت نسبی مدینه است. این اصطلاح که در میراث جهان اسلام پربسامد است، در عنوان سومین شاخه ی حکمت عملی، «الفلسفه المدنیه»، بکار رفته و اصطلاح نام ور و بنیادین «مدنی بالطبع» که در انسان شناسی فلسفی و فلسفه ی علوم اجتماعی محور است، از آن ساخته شده است؛ ازاین رو، پرداختن بدان ضروری است؛ به ویژه بررسی آن در مطالعات تمدنی نیز لازم است؛ زیرا واژه ی تمدن نیز مبتنی بر آن است. این مقاله با بررسی مدینه و مدنی در فرهنگ های اصیل لغت تازی مانند العین ، مختار الصحاح ، تهذیب اللغه و نیز در برخی کتاب های مرتبط با علوم قرآنی، راه را برای تحقیق آن در گزارش های عربی متن های فلسفی یونانی می گشاید که با پژوهش آن ها به نظر می رسد که مترجم ناشناس خطابه ی ارسطو پیشگام در به کارگیری مدینه و مشتقات آن در ترجمه ی πολις یونانی و مشتقاتش است و در استعمال مدینی به عنوان صفت نسبی مدینه نیز منحصر به فرد است و شاید نشان قدمت آن باشد. در این میان، گویا کندی در به کارگیری وصف مدنی مقدم است و نیز اسحاق در ترجمه ی اخلاق ارسطو، مدینه و مشتقاتش را هرچند تحت اللفظی ست، به عنوان برابر نهاد πολις یونانی و واژه های برگرفته از آن، بیش از سیاسه و مشتقاتش که در عربی رایج تر است، می پسندد و بهره می برد.
۱۹۹۲.

مجردگراییِ جادویی درباره جهان های ممکن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جهان های ممکن دیوید لوئیس مجردگرایی انضمامی گرایی مجردگرایی جادویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۱۸۲
لوئیس در بخش سوم کتابش، درباره کثرتِ جهان ها، با ارائه طبقه بندیِ سه گانه جالبی از انواعِ نظریاتِ مجردگرایانه درباره جهان های ممکن، انتقاداتی را علیه این نظریات اقامه می کند. اگرچه انتقاداتِ لوئیس به این نظریات عموماً ساختاری روشن و سنجیده دارند، اما مشکلات زیادی درباره فهمِ انتقادِ اصلیِ لوئیس به نوعِ سومِ نظریات مجردگرایانه، یعنی آنچه او مجردگراییِ جادویی یا معجزه آسا می نامد، وجود دارد. در این مقاله تلاش کرده ام که با دفاع از انتقادات لوئیس به مجردگرایی جادویی نشان دهم که هسته اصلیِ نقد لوئیس به مجردگراییِ نوعِ سوم، ناظر بر تشخیصِ مشکلی روش شناختی در این دست نظریات است. نظریه مجردگراییِ جادویی انتظاراتِ ما از یک نظریه حقیقیِ متافیزیکی را برآورده نمی کند. مجردگرایی جادویی، نسبت به انواع دیگر نظریات واقع گرایانه درباره جهان های ممکن و صدق های موجهه، قدرت تبیینی کمتری دارد، زیرا نظریه انضمامی گرایانه و همچنین نظریات مجردگرایانه زبان شناختی و تصویری می توانند تبیین های معقول و قابلِ فهمی درباره این نکته عرضه کنند که چگونه و به چه معنا یک جهان ممکن یک وضعیت امور ممکن را بازنمایی می کند. اما نظریه مجردگرایانه نوع سوم با غیرقابلِ تحلیل دانستن رابطه بازنمایی، به عنوانِ کلیدی ترین عنصر یک نظریه متافیزیکی درباره جهان های ممکن، نمی تواند لوازم یک نظریه متافیزیکی باکفایت را برآورده کند.
۱۹۹۳.

تفسیر هیدگر از اصل این همانی به مثابه امکان نظام آزادی نزد شلینگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام آزادی این همانی شلینگ هیدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۲۶۳
رساله پژوهش های فلسفی در باب ذات آزادی انسان (1809) شلینگ، تلاشی برای بنیان گذاری نظام آزادی است. محوری ترین مفهوم در نظام شلینگ، مفهوم «این همانی» است که با تفسیر صحیح آن و یافتن وحدت میان مفاهیم متضاد آزادی و ضرورت، دغدغه اصلی او در نظریه ایدئالیسم مطلق توجیه می شود. اصلی که در جستجوی بنیادی برای شکل گیری نظام و راه حلی برای سازگاری نظام و آزادی به آن تمسک می جوید این همانی به معنای صحیح آن است که در همه خدا انگاری به عنوان تنها نظام ممکن عقل ممکن می گردد. تمرکز هیدگر بر تفکر شلینگ با نگارش رساله شلینگ در باب ذات آزادی انسان و تفسیر چندین باره او در سال های 1936 و 1941 اهمیت این رساله در تاریخ اندیشه غربی را آشکار کرد. هیدگر چگونگی امکان نظام آزادی را مطابق با تفسیری از اصل این همانی که نشان دهنده اتصال و پیوند درونی موجودات در بنیاد هستی است، ممکن می داند و این به معنای اندیشیدن در ذات هستی است. در این پژوهش نشان داده می شود که بنا بر نظر شلینگ چگونه سوءتفسیر از این اصل، امکان ناسازگاری نظام و آزادی را در تعبیرهای مختلف همه خداانگاری فراهم می آورد و تفسیر هیدگر از این اصل چگونه راه به پرسش از چیستی اصل واحد و بنیادین موجودات [تئوس] می برد.
۱۹۹۴.

بررسی نسبت عقل و دین در اندیشه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت عقل فلسفه دین الهیات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴ تعداد دانلود : ۲۶۱
در عقل گرایی جدید که با دکارت شروع می شود، معرفت فراتر از عقل جایی ندارد و هر آن چه با عقل شناختنی نباشد، در حوزه معرفت جای نمی گیرد. از آنجا که دکارت ایمان را از سنخ معرفت نمی-شمارد، میان عقل و دین تفاوتی ماهوی می گذارد و آن دو را به دو معنای کاملاً مختلفی تفسیر می نماید؛ به این معنا که ایمان را از تبار باور شمرده و آن را با اعتماد و اطمینان برابر می داند. ایمان برخلاف معرفت و عقلانیت که به تدریج و برپایه تلاش آدمی به دست می آید، دفعتاً رخ می دهد و وحی الهی نه به تدریج و تدرُّج بلکه در ضمن تغییری دفعی ما را به مقام اعتقادی مصون از خطا برمی کشد. دکارت در باب ارتباط روش ریاضی با مقولات دینی نیز معتقد است که اساساً روش ریاضی در حوزه ایمان کاربردی نداشته و به حوزه معرفت عقلانی محدود است. وی در داوری میان دین و عقل، به سود دین حکم می کند و الهیات را به مثابه علم غیر ممکن می شمارد.
۱۹۹۵.

رویکرد معرفت شناختی در اثبات عقل مفارق در سنت اسلامی: تحلیل انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقل مفارق معرفت شناسی ذهول ادراک کلی تبیین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۲ تعداد دانلود : ۲۲۴
یک دسته از ادله اثبات عقل مفارق ادله مبتنی بر رویکرد معرفت شناختی اند که در این جستار به تحلیل انتقادی سه دلیل از آن ادله خواهیم پرداخت. ما در این پژوهش نشان می دهیم که این ادله بیشتر شبیه به تبیین اند تا استدلال بر وجود عقل مفارق یعنی بیشتر شبیه به فرضیه های روشنگری هستند که علاوه بر برقراری سازگاری در یک نظامْ فهم چگونگی امکان یک امر را به ما می دهند. دراین صورت، اولا، رقیب بردارند یعنی می توان فرضیه ها و تبیین های رقیب ارائه داد؛ ثانیا، چون ظاهرا همه این مسائل چندتباری اند در علوم مختلف می توان تبیین هایی دیگر برای این امور عرضه کرد تبیین هایی که هر کدام بخشی از حقیقت را روشن می سازند؛ ثالثا، با توجه به ملاک های اولویت تبیین شاید امروزه دیگر این تبیین ها خیلی موفق نباشند. با این همه، اگر این ادله را استدلال و توجیه برای وجود عقل مفارق بدانیم، همچنان خلل های فراوانی دارند و از رسیدن به مقصود بازمی مانند.
۱۹۹۶.

منطق استعلایی امیل لاسک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لاسک منطق استعلایی نوکانتیسم مکتب بادن هایدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۸ تعداد دانلود : ۳۶۱
امیل لاسک (1915-1875) آخرین نوکانتی و نقطۀ اوج این سنت شمرده می شود. او در گسست و پیوست سنت نوکانتی قرار می گیرد. وی از سویی نوکانتی است، زیرا با پروژۀ «منطق استعلایی» کانت توافق دارد. کانت و سایر نوکانتی ها در هر دو مکتب ماربورگ و بادن مقولات را نه همچون ارسطو به عنوانِ اموری هستومند در ابژه، که در فاهمۀ سوژه می جستند. ولی از سوی دیگر لاسک، به تأسی از مفهوم اعتبار (Geltung/validity) نزد لوتسه، طرحی دیگر در افکند و قلمرو سومی غیر از ابژه و سوژه برای مقولات تعریف کرد. به نظر او، مقولات اساساً هستنده (entity) نیستند که در سوژه یا ابژه تقرر داشته باشند. مقصود ما در این مقاله بازسازی آرای فیلسوفی است که به رغمِ اهمیت بسیارش، تقریباً فراموش شده و در این بازسازی، ضمن به تصویر کشیدن جایگاه او در تاریخ فلسفه اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست، زمینه را برای نشان دادن دقیق تر نحوۀ تأثیر او بر هایدگر فراهم می کنیم. مدعای اصلی مقاله آن است که لاسک نوآوری های فراوانی در اقوال سنتی فلسفه داشته و زمینه را برای ویرانگری سنت فلسفی غرب توسط هایدگر فراهم می کند.
۱۹۹۷.

ساختار بنیادین انقلاب های علمی: پارادیم کوانتوم؛ پارادایم علم قَدَر خداوند(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اندازه گیری پارادیم کوانتوم قدر علمی قدر عینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۱۹۵
فیزیک کوانتومی صرفاً یک نظریه نیست؛ بلکه شیوه ای از تفکر است که می تواند در سایر رشته های علمی به کار رود و از اصول و مفاهیم آن به صورت رویکردی علمی در رشته هایی از قبیل کامپیوتر، اطلاعات، زیست شناسی، ارتباطات، روان شناسی و علوم تربیتی استفاده شود. بر خلاف پارادایم نیوتونی که به جزءگرایی و تمرکز بر اجزای کارکردی توجه دارد، پ ارادایم کوانتومی، کل گراست و بر روابط، متمرک ز اس ت. ب ر مبن ای پ ارادایم کوانت ومی، ک ل جه ان متشکل از انرژی است که حالت پای ه ای ای ن ان رژی (حال ت س اکن و غی ر برانگیخت ه ان رژی منبع) خلأ کوانتومی نامیده می شود. به عبارت دیگر جهان، میدان بیک ران ان رژی اس ت ک ه در آن هیچ جای خالی وجود ندارد.ای ن می دان را «خ لأ کوانت ومی» ن ام نه اده ان د؛ ول ی خ لأ مذکور، تهی نیست و همه اشیا و پدیده ها را در بر می گیرد. اندازه گیری که قلب نظریه کوانتوم است، یکی از وجوه افتراق اساسی مکانیک کوانتوم با مکانیک کلاسیک به شمار می آید. در مکانیک کوانتومی به تعریف دقیقی از اندازه گیری نیاز است. در کوانتوم مکانیک، مشاهده شیء میکروسکوپی به تغییر عمده در حالت آن ذره منجر می شود. بنابراین اندازه گیری در مکانیک کوانتومی با اندازه گیری در مکانیک کلاسیک که در آن مشاهده و اندازه گیری تأثیر چندانی بر جسم ندارد، متفاوت است. پیش فرض معمول درباره اندازه گیری این است که سیس تم م ورد ان دازه گی ری واجد کمیتی است و آن کمیت دارای مقداری اس ت ک ه ان دازه گی ری م ی شود. بن ابراین اندازه گیری خاصیتی را آشکار می کند که سیستم قبلاً واجد آن بوده است؛ به طوری که حتی اگر اندازه گیری روی سیستم صورت نگرفته بود نی ز سیس تم ای ن خاصیت را م ی داشت. به نظر می رسد قلب نظریه کوانتوم همان علم قَدَر (در مبحث قضا و قدر) خداوند متعال است. قدر یعنی اندازه، اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی و در اصطلاح به این معناست که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده و آن را بر اساس محاسبه و سنجش آفریده است. قدر نیز به اعتبار مرتبه بر دو قسم است: ۱. قدر علمی: علمی که منشأ حدود و اندازه اشیاست؛ ۲. قدر عینی: نفس تعین وجود و اندازه وجود اشیا از آن جهت که به واجب الوجود منتسب است. منظور از قدر در این تحقیق، قدر علمی است. در نتیجه به نظر می رسد پارادیم کوانتوم قادر است معضلات علوم مختلف را حل کند؛ زیرا بر یک حقیقت محض (علم قدر خداوتد تبارک و تعالی) مبتنی است.
۱۹۹۸.

تحلیل آماری از استعاره های علیت در کتاب الشواهد الربوبیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علیت استعاره مفهومی الشواهد الربوبیه ملاصدرا لیکاف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹ تعداد دانلود : ۲۳۵
نظریه استعاره های مفهومی بیان می دارد که فهم مفاهیم انتزاعی به واسطه مفاهیم عینی و کمتر انتزاعی امکان پذیر می شود. لیکاف و جانسون، «علیت» را به عنوان یکی از مفاهیم انتزاعی معرفی می کنند که به واسطه استعاره های مفهومی گوناگونی فهم و توصیف می شود. علیت، چه در زبان متعارف و روزمره و چه در متون علمی و تخصصی، به واسطه ساز و کارهای شناختی واحدی مفهوم سازی می شود. این پژوهش در چارچوب نظریه استعاره مفهومی، واژگان گوناگونی را که به منظور توصیف علیت در کتاب <em>الشواهد الربوبیه</em> به کار گرفته شده است، تحلیل می کند. مهم ترین استعاره های مفهومی به کاررفته در <em>الشواهد الربوبیه</em> در توصیف علیت استخراج شده است. هر یک از این استعاره ها به واسطه مشتقات یک یا چند ریشه لغوی در متن کتاب ظهور و بروز می یابد. با محاسبه فراوانی به کارگیری تمام واژگانی که ذیل استعاره ای، علیت را توصیف می کنند، فراوانی آن استعاره در کتاب <em>الشواهد الربوبیه</em> استخراج می شود. استعاره های معرفی شده در این پژوهش به ترتیب فراوانی آماری در کتاب <em>الشواهد الربوبیه</em> عبارت اند از: «علیت حرکت به سمت خارج است» (306)؛ «علیت اساس و پایه قرارگرفتن است» (156)؛ «علت نقطه آغاز است» (120)؛ «علیت ساختن است» (117)؛ «علیت بر جای گذاشتن نشانه است» (112)؛ «علیت انتقال دارایی ها است» (61).
۱۹۹۹.

مسئله شناسی شخص انگاری خداوند(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خداوند شخصی متشخص تشخص شخص وار انسان وار شخص انگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۲ تعداد دانلود : ۲۰۱
شخص انگاری خداوند یکی از مباحث کمابیش جدید الهیات غربی است که خداوند را وجودی شخص وار و انسان گونه قلمداد می کند. در این بررسی پرسش اصلی این است که حقیقت شخص انگاری خداوند به چه معناست و چه ویژگی ها و مؤلفه هایی دارد؟ می توان گفت مهم ترین مسئله برای اثبات شخص انگاری خداوند، شناخت مفهوم، ویژگی ها و مؤلفه های شخص انگاری است. در این مقاله، نخست با تبیین حقیقت تشخّص خداوند، مفهوم شخص وارگی را مفهومی مرکب گونه دانستیم؛ زیرا مفهوم متمایزی به نام تشخّص نداریم که در شمار سایر اوصاف باشد. ازاین رو عناصر و ملاک هابی برای آن وجود دارد که از جمله آن ها: حیات، علم، تعقل، اختیار، ذهن داشتن، تخاطب و تفاهم پذیری و تکلم، پذیرش مسئولیت و داوری اخلاقی و تمایز از دیگران است. براین اساس، تشخّص وصفی کمالی و دارای تشکیک است. ازاین رو اگر خداوند دارای ملاک های تشخّص، هرچند به صورت تشکیکی باشد، می توان شخص انگاری خداوند را اثبات کرد.
۲۰۰۰.

بیان امر الهی در پیکرسازی گیاهی (بر اساس پدیدارشناسی روح و درس گفتارهای زیباشناسیِ هگل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر الهی دین طبیعی پیکرسازی دین گیاهی هگل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۹ تعداد دانلود : ۲۷۹
در «پدیدارشناسیِ روح»، شواهدی دال بر این همانیِ مطلق و امر الهی وجود دارد. امر الهی در نزد هگل ذاتِ عقلانی دارد؛ بنابراین امر الهی بی کرانه، می بایست در موجودِ کران مند حضور یابد تا روح، خود را در جهان محقق سازد. این پویش و عزیمتِ روح در «دین طبیعی» و به موازاتِ آن در هنر نمادین پدیدار می شود. «پیکره های گیاهی» نخستین ریختِ تن یافته امر الهی اند. این ریختِ بدوی ابتدا به صورت ستون های ساده نشان داده می شود که کمترین «کار» بر روی آن ها انجام شده است. این ستون ها عمدتاً از ملحقات معماری هستند. پیکره های گیاهیِ مستقل به ندرت یافت می شوند، زیرا در این مرحله روح آزاد نیست و شناخت او از خویشتن در حدّ شناختِ گیاهان است. در «دین گیاهان» معصومیتی وجود دارد که با آغاز زیستِ جانوری و پیکار و پویشِ ناشی از آن، از دست می رود. با پایان دین طبیعی و هنر نمادین، پیکره های گیاهی به صورتِ «رفع شده» در ادیان و هنر ادوارِ بعدی تداوم می یابد. دین گیاهی، سرآغاز بیان امرِ الهیِ تن یافته در ادیان است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان