هدف این مطالعه، بررسی نوع و چگونگی درک و شناخت کودکان مدارس ابتدایی و پیش دبستانی از خداوند است. مرور پیشینه پژوهشی نشان داد که تاکنون در این رابطه پژوهش های اندکی در ایران صورت گرفته است. برای رسیدن به این هدف، از پژوهش کیفی با رویکرد تلفیقی استفاده شد. جامعه هدف این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی و پیش دبستانی شهرستان چادگان بودند و تعداد نمونه 42 نفر از این جامعه بود که از طریق نمونه گیری از نوع هدفمند انتخاب شدند. روش های جمع آوری اطلاعات کیفی شامل مصاحبه با کودک، مصاحبه با معلمان باتجربه و نقاشی کودکان بوده است. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوایی استفاده شد و نتایج نشان داد کودکان با توجه با مراحل رشد شناختی پیاژه و با توجه به ویژگی های آن مرحله، شناخت های متفاوتی از خداوند در تصورشان دارند. البته موضوعاتی مثل پیامبران، قرآن، دعاها و تعداد زیادی از مسائل مربوط به خداوند نیز در سیر پژوهش مورد تأکید قرار گرفته است تا به طور جامع از درک کودکان مقطع ابتدایی از خداوند شناخت حاصل شود. یافته ها بیانگر آن است که کودکان ابتدا با مفاهیمی که مصداق های محسوس و عینی دارند آشنا می شوند و به میزانی که ذهن آنها رشد می یابد و تواناتر می شود، مفاهیم مجردتر و انتزاعی تر را درک می کنند. مفاهیم خاص دینی، مانند مفهوم خدا، معاد، پیامبر، نماز، حج، نیایش و معجزه، مانند سایر مفاهیم از قاعده کلی شکل گیری مفاهیم در ذهن کودک پیروی می کند. توجه به این نکته سبب می شود که آموزش دینی، مانند سایر آموزش ها، متناسب با ظرفیت های ذهنی آنان تنظیم و ارائه شود