فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
تعداد فرزندان در خانواده و اثرگذاری آن بر کسب سرمایة انسانی فرزندان (مورد مطالعه: جوانان 15 تا 19 ساله مناطق شهری ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایة انسانی به دانش، مهارت و دیگر توانایی هایی گفته می شود که به افزایش کیفیت و سطح توسعه منجر می شوند. سرمایه ای که در سنین پایین تر کسب شود تأثیر قوی تری در موفقیت های سنین بالاتر دارد. خانواده مهم ترین واحد تأثیرگذار در کسب و سرمایه گذاری در حوزة سرمایة انسانی در سنین پایین است و هم چنین موفقیت های آیندة آن ها را نیز تعیین می کند. در سال های اخیر، خانوادة ایرانی با کاهش باروری، بالا رفتن سطح سواد والدین و سطح رو به بالایی از طلاق مواجه بوده است. با استفاده از داده های پیمایش گذران وقت انجام شده در سال های 1387 و 1388، در این مقاله قصد بررسی اثر تعداد فرزندان در کسب سرمایة انسانی فرزندان 15 تا 19 سالة خانوارهای شهری ایران را داریم. نمونة مورد بررسی شامل 2183 فرزند 15 تا 19 ساله است که ازدواج نکرده اند. نتایج نشان می دهد که بین شمار فرزندان و کسب سرمایة انسانی رابطة منفی برقرار است. تفاوت گسترده ای در کسب سرمایة انسانی بین خانواده های با یک و دو فرزند و خانواده های با سه فرزند و بیش تر وجود دارد. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان دهندة اثرگذاری معنادار جنسیت و سن فرزندان و سطح تحصیلات مادران در کسب سرمایة انسانی است. با وجود این متغیرهای کنترل کننده هنوز اثر تعداد فرزندان پایدار است. این نتیجه می تواند نشان از پذیرش و تداوم تعداد کم فرزندان (خانواده های دو فرزندی) در آینده باشد.
تأثیر احساس استیگما (داغ اجتماعی) در سلامت روان مادران کودکان با اختلالات طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۴۱
123-139
حوزههای تخصصی:
مراقبت از کودک اتیسم طاقت فرسا است و استرس زیادی برای والدین ایجاد می کند. یکی از منابع مهم استرس که سهم قابل ملاحظه ای در پایین آوردن سلامت روان دارد، شدت علائم اتیسم (اتیسم بهر) و احساس استیگما است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر احساس استیگما، سن و اتیسم بهر کودک در سلامت روان مادران با کودکان دارای اختلالات طیف اتیسم (ASD) بود. 94 تن از مادران کودکان اتیسمی که در مراکز آموزشی و توانبخشی ویژه کودکان اتیسم آموزش می دیدند. پرسش ن امه های سلام ت روان ی عموم ی (GHQ)، احساس استیگما که توسط محققان تهیه و هنجاریابی شد و مقی اس درج ه بندی اتیسم گیلیام (GARS) را پر کردند. مدل معادله ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که احساس استیگما تأثیر مستقیم و اتیسم بهر و سن کودک تأثیر غیرمستقیم به واسطه احساس استیگما بر سلامت روان مادران داشت. بر اساس این مدل 70% تغییرات فردی در سلامت روان مادران را می توان بر اساس احساس استیگما پیش بینی کرد. طبق یافته های این تحقیق، به منظور بالا بردن سطح سلامت روان مادران کودکان اتیسم، برنامه های آموزشی برای قدرتمندسازی در برابر استیگما به شدت توصیه می شود.
بررسی رابطه ی بین سبک زندگی و سبک فرزندپروری مادران شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه رابطه ی بین سبک فرزندپروری والدین و سبک زندگی مادران شهر ایلام را مورد بررسی قرار داده است. والدین برای به ثمر رسیدن فرزندان هر یک وظایفی را بر عهده دارند، که در این میان بیش ترین سهم در تربیت و تأثیرپذیری بر فرزندان را مادران بر عهده دارند؛ مادر از ابتدایی ترین مراحل پیدایش به عنوان مربی همراه انسان است. بنابراین سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی مادران که بر گرفته از سبک زندگی آنها است برای تربیت فرزندان سالم لازم و ضروری است.
در این پژوهش ابتدا مطالعات انجام شده در این حوزه مرور گردید، سپس بر اساس نظریه ی مبتنی بر آراء بوردیو و گیدنز شش فرضیه ارائه شد. جهت آزمون فرضیه ها 400 نفر از مادران شهر ایلام به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. روش تحقیق این مطالعه پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه بوده است. نتایج حاصل از آزمون اتا نشان دهنده همبستگی بین متغیر های ابعاد سبک زندگی و سبک فرزندپروری والدین است؛ از همه مهم تر همبستگی بین سبک زندگی مادران با سبک فرزندپروری مقتدرانه می باشد. و هم چنین نتایج بدست آمده در سطح تحلیل رگرسیون لجستیک، آماره های سبک فرزندپروری نشان می دهد که سبک های زندگی به ترتیب 7/72، 6/76، 6/79، 1/74 درصد به درستی سبک های فرزندپروری مقتدرانه، آسان گیر، مستبدانه و بی توجه را پیش بینی می کنند. بنابراین این پژوهش تایید کننده این موضوع است که انتخاب سبک های زندگی مختلف، سبک های فرزندپروری متفاوت را رقم می زند.
بررسی رابطه بین معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج و رضایت زناشویی در زنان و مردان متأهل دانشجو در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۴۱
33-52
حوزههای تخصصی:
علی رغم روند رو به افزایش معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج در بین جوانان و هم چنین نارضایتی های زناشویی در زوج ها در ایران، مطالعات بسیار اندکی به بررسی رابطه بین این دو پدیده پرداخته اند. این مقاله با هدف بررسی رابطه بین تجربه معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج اعم از رابطه دوستی و رابطه پیشرونده (منظور رابطه جنسی) و رضایت زناشویی تهیه شده است . این مقاله بر اساس داده های بخش کمی یک مطالعه ترکیبی تهیه شده است که در سال 1390-1389 انجام شد. در این مقاله، 299 دانشجوی زن و مرد متأهل سنین 18 تا 40 ساله که به روش دو نمونه گیری مرحله ای سهمیه ای و خوشه ای در همه مقاطع تحصیلی از 7 دانشگاه منتخب در تهران اعم از دولتی و آزاد انتخاب شدند، بررسی شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه خود ایفایی بدون نام بود که اعتبار و روایی آن بررسی شد و پایلوت گردید. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که بیشترین ضریب تأثیر روی رضایت زناشویی مربوط به میزان شناخت از همسر در بدو ازدواج می باشد(B= /0- 269 *0 /182 * /0 435-0/02) و پس از آن تجربه معاشرت های متعدد با جنس مخالف قبل از ازدواج است که بیشترین ض ریب ت أثی ر منفی را ب ر رضایت زن اشوی ی دارد (P>0/05,B=0/282=- ، ). هم چنین تجربه معاشرت های متعدد به طور غیرمستقیم از طریق ناسازگاری مذهبی با همسر بر کاهش رضایت زناشویی تأثیر می گذارد (0/02-، 435/ 0* 0/182* 0/269=B). لذا تعدد رابطه های قبل از ازدواج با جنس مخالف که معمولاً با انگیزه هایی غیر از ازدواج می باشند، می تواند تعیین کننده رضایت کمتر زناشویی پس از ازدواج باشد. برعکس شناخت بیشتر از خصوصیات همسر، به عنوان عامل مثبت در رضایت زناشویی می باشد. مطالعات بیشتر با حجم نمونه بالاتر می تواند به تأئید نتایج فوق کمک کند. نتایج فوق می تواند در اصلاح بسیاری از باورهای نادرست در بین جوانان به کار آید.
جامعه شناسی تاریخی نظام خانواده در ایل قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام عشایری قشقایی دارای تاریخی کهن است که در جهت شرایط زندگی کوچ نشینی شکل گرفته است. خانواده، کوچکترین واحد اجتماع و هسته اصلی ایل است که نظام طبقاتی حاکم بر آن در امر ازدواج، نقش مهمی ایفا می کند. مرد دارای اقتدار و تصمیم گیرنده نهایی است و زن نیز در عین تابعیت، نقش تعیین کننده ای در مدیریت امور خانواده دارد. خانواده به ظاهر مستقل، اما نفوذ گروه های خویشاوند در ابعاد و جنبه های مختلف آن کاملاَ مشهود است. در این پژوهش، سعی شده با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی – تحلیلی، نهاد خانواده در ایل قشقایی از منظر تاریخی بررسی شود. این مطالعه نشان می دهد خانواده در نزد ایل قشقایی از لحاظ ساختاری،گسترده، تک همسر، پدر سالار و درون همسر(ازدواج درون گروهی) است.
خشونت علیه زنان در خانواده (مطالعه موردی شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴۲
149-163
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی میزان و انواع خشونت اِعمال شده علیه زنان در خانواده ها و تأثیر عوامل اجتماعی مؤثر بر خشونت انجام یافته است. این پژوهش به روش پیمایش و با کمک پرسش نامه بر روی 384 نفر از زنان متأهل شهر اردبیل که حداقل یک سال از ازدواج آن ها می گذرد، انجام گرفته است. با توجه به ناهمگنی اقتصادی و اجتماعی شهر اردبیل، از شیوه چند مرحله ای برای نمونه گیری استفاده شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، متغیرهای تصور فرمانبردارانه زن از نقش خود در خانواده، تصور سلطه گرایانه مرد از نقش خود در خانواده و تفکیک نقش های جنسیتی زن و مرد، تأثیر مستقیم و معناداری بر خشونت علیه زنان دارند و سطح زندگی خانواده، مذهبی بودن زن و تحصیلات زن و مرد بر خشونت علیه زنان تأثیر معکوس و معنی داری داشته است. بر اساس نتایج رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان، کل متغیرهای مستقل 45/6 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند. جامعه پذیریِ نقش های جنسیتی (سه متغیر تصور فرمانبردارانه، تصور سلطه گرایانه و تفکیک نقش های جنسیتی) بیش ترین تأثیر را در خشونت علیه زنان در جامعه ایفا می کنند.
بررسی پذیرش تمایز موقعیت جنسی بر نابرابری قدرت در خانواده (نمونه شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین پذیرش تمایز موقعیت جنسی و نابرابری قدرت در بین خانواده هاست. چارچوب نظریه پژوهش، نظریات تفاوت جنسی، نابرابری جنسی و ستمگری جنسی است. روش تحقیق پیمایش، جامعه آماری زنان شهر خرم آباد، حجم نمونه صد نفر از زنان و مردان خرم آبادی شیوه نمونه گیری تصادفی نظام مند و روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه است. نتایج و یافته های تحقیق نشان می دهد که نابرابری قدرت در بین خانواده های خرم آبادی وجود دارد و زنان تحت سلطه مردان قرار دارند؛ به گونه ای که زنان این نابرابری را همسان و تقریباً مانند مردان پذیرا هستند و تنها بین متغیر تحصیلات، با نابرابری قدرت در خانواده رابطه منفی وجود دارد و دیگر متغیرهای سن، شغل و مدت زندگی مشترک، هیچ یک بر ساختار قدرت اثرگذار نیست.
بررسی ظرفیت های مادران در تربیت اجتماعی فرزندان با تکیه بر یافته های دینی و علمی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
زن و مرد به عنوان ارکان اصلی خانواده، متناسب با ظرفیت های جسمی و روان شناختی نقش های ویژه ای در خانواده به عهده دارند. زنان و مادران به دلیل برخورداری از توانمندی های خاصی که دارند در بُعد تربیت اجتماعی فرزندان از جایگاه انحصاری برخوردارند. پژوهش حاضر با هدف تبیین و بررسی ظرفیت های مادران در تربیت اجتماعی و جامعه پذیر کردن رفتارهای فرزندان با تکیه بر یافته های دینی و علمی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی−تحلیلی و استنباطی است، به این منظور پس از شناسایی و استخراج ظرفیت های زنان و مادران و نقش آنان در نظام خانواده از نگاه متون دینی، به تحلیل محتوای آنها پرداخته و ظرفیت های مادران در تربیت اجتماعی فرزندان بررسی شد. مادران و زنان به دلیل برخورداری از ظرفیت های زیستی−اجتماعی منحصر به فرد، برخورداری از جایگاه عاطفی خاص، مجهز بودن به ظرفیت های کلامی و غیرکلامی، ایمنی بخشی به واسطه شوهرداری نیکو و بهره مندی از ظرفیت های یادگیری مشاهده ای، نقش تعیین کننده ای در تربیت اجتماعی و اخلاقی فرزندان دارند.
مطالعه ی الگوی فضایی شیوع ازدواج در بین زنان زیر 20 سال شهری و فرزندآوری آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمان وقوع ازدواج تأثیر بلافصل و بدون واسطه ای را بر باروری اعمال می کند. در چند سال اخیر، سن ازدواج زنان بویژه در مناطق شهری کشور افزایش یافته است اما با این حال باز شاهد ازدواج دختران شهری در سنین پایین هستیم. به طوری که بر طبق آمارهای سرشماری 1385، حدود 432 هزار نفر از زنان 19-10 ساله مناطق شهری حداقل یکبار ازدواج کرده اند. از آنجا که ازدواج های زودرس یا سنین پایین شروع ازدواج، با میزان باروری ارتباط مستقیم دارد، مقاله ی حاضر به مسأله ی شیوع ازدواج در بین زنان شهری کمتر از 20 سال و فرزندآوری آنان در سطح شهرستانی از بُعد فضایی نظر افکنده است. این مطالعه با استفاده از داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 انجام گرفته است. برای بررسی رابطه ی معناداری بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است؛ سپس از شاخص خودهمبستگی فضایی (موران) و شاخص محلی پیوند فضایی (لیسا) برای نشان دادن تغییرات و گرایش و عدم گرایش شهرستان ها به تشکیل خوشه های هم جوار، استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین درصد شهرنشینی و نرخ ازدواج دختران نوجوان شهری و فرزندآوری آنان رابطه و همبستگی منفی وجود دارد و توزیع فضایی آن ها در سطح کشور یک توزیع تصادفی است. نتایج ضریب همبستگی نشانگر آن است که با افزایش درصد سطح تحصیلات و اشتغال زنان از نرخ ازدواج دختران نوجوان شهری و فرزندآوری آنان کاسته می شود. بین نرخ ازدواج دختران نوجوان و میزان فرزندآوری آنان در مناطق شهری رابطه و همبستگی مثبتی وجود دارد و شاهد گرایش شهرستان ها به تشکیل خوشه های نیمه متمرکز در زمینه ی این دو متغیر هستیم. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که متغیرهای نرخ ازدواج دختران نوجوان شهری، درصد شهرنشینی و درصد زنان بی سواد مجموعاً 43 درصد از تغییرات میزان فرزندآوری زنان نوجوان شهری را تبیین می کند.
ارزش های پست مدرن خانوادگی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۳
281-296
حوزههای تخصصی:
برخی تحقیقات داخلی نشان از ظهور ارزش های پست مدرن خانوادگی در جامعه در حال تحول ما، پیش از ملحق شدن به جوامع فراصنعتی و حتی صنعتی دارد. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی ارزش های پست مدرن خانوادگی و عوامل مؤثر بر آن در شهر تهران، انجام شد. جامعه آماری پژوهش افراد 18 سال و بالاتر شهر تهران بوده و به شیوه نمونه گیری 1 PPS ، 600 نمونه از این جامعه آماری انتخاب شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان می دهد: در شهر تهران عناصری از ارزش های پست مدرن خانوادگی به چشم می خورد که از نسل اول به سوم سیر صعودی داشته و متأثر از مصرف رسانه، احساس ناامنی اقتصادی، تجرد، نسل و درآمد است. رگرسیون چند متغیره نشان می دهد متغیرهای مذکور 24 درصد از ارزش های پست مدرن خانوادگی را تبیین می کنند. توجه به عوامل اثرگذار نشان می دهد که با به کارگیری سیاست های اقتصادی و فرهنگی مناسب، می توان راه را بر گسترش ارزش های پست مدرن خانوادگی بست. یافته های پژوهش تأییدکننده تئوری اینگلهارت در تغییر ارزش هاست.
بررسی و مقایسه نقش سبک های دلبستگی و راهبردهای تنظیم هیجان در پیش بینی مشکلات رفتاری هیجانی نوجوانان شبه خانواده و غیر شبه خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۴
491-512
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه نقش سبک های دلبستگی و راهبردهای تنظیم هیجان در پیش بینی مشکلات رفتاری هیجانی نوجوانان شبه خانواده و نوجوانان غیر شبه ه خانواده انجام گردید. مطالعه حاضر یک پژوهش علّی مقایسه ای بوده و جامعه پژوهش را تمامی نوجوانان مراکز شبه خانواده و نوجوانان ساکن استان اردبیل بودند. 30 نفر از نوجوانان شبه خانواده به شیوه داوطلبانه و 30 نفر از ن وجوانان غیر شبه خانواده به شی وه تصادفی انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، فهرست مشکلات رفتاری و پرسشنامه سبک های دلبستگی پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد دلبستگی اضطرابی، اجتنابی و نشخوارگری در نوجوانان شبه خانواده و دلبستگی اضطرابی و فاجعه پنداری در نوجوانان غیرشبه خانواده درونی سازی رفتاری را پیش بینی نمودند. در نوجوانان شبه خانواده، نشخوارگری و دلبستگی اضطرابی و در نوجوانان غیر شبه خانواده راهبرد ملامت دیگران، دلبستگی اضطرابی، ارزیابی مجدد مثبت، فاجعه پنداری و نشخوارگری برونی سازی رفتاری را پیش بینی نمودند. همچنین نوجوانان شبه خانواده بیشتر دارای سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی هستند و کمتر از سبک دلبستگی ایمن برخوردارند و از راهبردهای ناسازگارانه ملامت خویش، نشخوارگری، فاجعه پنداری و ملامت دیگران بیشتر استفاده کرده و نشانگان درونی سازی در آنان بیشتر از نوجوانان عادی است. بنابراین نوجوانان شبه خانواده بیشتر از راهبردهای هیجانی ناسازگارانه و سبک های دلبستگی نا ایمن برخوردارند.
مادر از نگاه اسلام و روان شناسی و تعیین مولفه های نقش مادری بر اساس متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
مسایل فرزندان طلاق در ایران و مداخلات مربوطه: فراتحلیل مقالات موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد طلاق در سال های اخیر به افزایش تعداد فرزندان طلاق انجامیده است. فرزندانی که مسائل و مشکلاتشان از دید بسیاری پنهان مانده است. جدایی والدین بی شک برای اکثر فرزندان، پدیده ای سهمگین به شمار می آید. تحقیقات صورت گرفته در این مورد نشان می دهد که این کودکان در طول زندگی خود با آسیب های روانی و اجتماعی فراوانی مواجه اند.
در این پژوهش، که به روش فراتحلیل انجام گرفته است، پژوهش های داخلی مربوط به حوزه ی فرزندان طلاق- که در مجلات علمی پژوهشی داخلی به چاپ رسیده اند- مورد تحلیل قرار گرفته، و نهایتاً 20 مقاله بدست آمده و مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که پژوهش های داخلی عمدتاً به سلامت روان و زیر مقیاس های آن توجه کرده و در نتیجه نشان می دهند که وضعیت فرزندان طلاق در مقایسه با فرزندان یتیم و عادی نامطلوب تر است. همچنین برخی از این پژوهش ها نیز نشان دهنده تاثیر مثبت برنامه های مداخله ای، بر وضعیت فرزندان طلاق است. سرانجام اینکه، آنچه در این مطالعات مورد غفلت واقع شده، بررسی آسیب های اجتماعی است که فرزندان طلاق را تهدید می کند.