فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
122 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه وضعیت اجتماعی زنان در عصر قاجار است. یافته های این مطالعه نشان داد که تاریخ جامعه قاجار، روایت یک پدرسالاری تمام عیار است. زنان به مثابه یک طبقه اجتماعی، تحت سلطه کامل مردان قرار داشتند. اگرچه آنها نیمی از افراد جامعه را تشکیل می دادند ولی گویی در جامعه نبودند و از نظرها پنهان مانده بودند. زنان در خانه در پسِ پرده و در جامعه در پسِ روبنده بودند. نه چهر ه هایشان دیده و نه سخن ها و دردهایشان شنیده می شد. حتی نام شان بر زبان ها برده نمی شد. بردن نام زن و دیدن چهره او و هم کلام شدن با آنها، همه تابویی خطرناک و گناهی نابخشودنی بود. هر مردی در خیابان باید از آنها فاصله می گرفت. جنس دوم و پست تر از مردان محسوب می شدند. گرچه به ظاهر آزاد بودند اما در بند سلطه جنسیتی گرفتار مانده بودند. ابزار شهوت قلمداد می-شدند که دیدن شان می تواند شهری را به آشوب کشاند. به همین دلیل آنها را به کنج خانه ها رانده و به کار اطفای شهوت مردان گمارده بودند. خروج دختران از خانه برای تحصیل و آموزش را موجب گسترش فساد در جامعه می-دانستند. با همین منطق، مدرسه رفتن آنها را نیز ممنوع کرده بودند. اشتغال درآمدزا هم عرصه ای مردانه بود که زنان را به آن هیچ راهی نبود. لذا نه فرصتی برای تحصیل پیش رویشان باز بود و نه امکان اشتغال برایشان هموار بود. هم در آموزش و فرهنگ، فرودست بودند و هم در اقتصاد، تهیدست. نه شغلی درآمدزا به آنها داده می شد و نه حق تحصیل به آنها اعطا می شد.
بازنمایی سبک زندگی در مجموعه های تلویزیونی (مورد مطالعه: سیمای مرکز استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
43 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی و مبتنی بر تحلیل نشانه شناختی فیلم انجام گرفته که میدان مورد مطالعه آن، سه سریال تولیدی صدا و سیمای استان ایلام (محصول سال های 88 تا 92) و شامل «قال و قه واله» ،«برا و به ش» و «هر که را خوی» است. لذا نوع نمونه گیری در این پژوهش مبتنی بر نمونه گیری هدفمند است. شیوه تحلیل داده ها بر اساس تحلیل نشانه شناختی فیلم ، که طی آن ابتدا عبارات معنایی و مفاهیم بازنماکننده ی سبک زندگی استخراج شده و در آخر، تحلیل جامعه شناختی فیلم و تفسیر داده ها انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که در این سریال ها سه نوع سبک زندگی سنتی ، بینابین و مدرن معرفی و بازنمایی می شود که دراین بین ، سبک زندگی سنتی در متن (مرکز) و سبک زندگی مدرن و بینابین در حاشیه قرار می گیرد. شبکه محلی سیمای مرکز ایلام از طریق سریال های موجود با بازنمایی شکل خاصی از سبک زندگی به عنوان سبک غالب بر پذیرش و تقویت سبک زندگی سنتی تأکید کرده و در برابر سایر سبک های موجود در جامعه (سبک زندگی مدرن و بینابین) مقاومت کرده یا از آن به عنوان سبک حاشیه ای / نامتعارف یادکرده است و جامعه ایلام را تحت عنوان جامعه سنتی معرفی و بازنمایی می کند.
بازتاب و بن مایه های جامعه شناختی و اجتماعی شعر در ادب معاصر در مقایسه با سایر ادوار شعر فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
137 - 163
حوزههای تخصصی:
شعر معاصر به نوعی گره خوردگی روحیه حماسی با مضامین و مولفه های اجتماعی است که به مقتضای فضای جامعه و به جهت تقویت اعتلا و پیشرفت مردم جامعه به بیان مفاهیم و ارزشهایی چون دلاوری شجاعت، ریا، بی باکی، سیاست، روش کشورداری، آداب مردم داری، تهذیب اخلاق، دادگری وعدالت، فقر، آزادی ومیهن پرستی می پردازد. دراین میان، ادب وهنر برخلاف پندار بسیاری از زندگی اجتماعی می تراود و یکی از اصول ضروری حیات اجتماعی است و پا به پای تحولات جامعه تغییر می پذیرد؛ پس ادب و هنر صرفاً پدیده ای ساخته شده ادیب نیست؛ بلکه مسائل اجتماعی ازعوامل مهم پدید آوردن ادب است؛ چرا که ادیب روح زندگی مردم عصر خویش را می فهمد و شادی و غم آنها را می شناسد. هدف از این پژوهش پرداختن به تعهد اجتماعی هنرمند و ادیب به عنوان یکی از رکن های اصلی مورد بررسی در جامعه شناسی ادبیات است. شاعر و نویسنده متعهد نارضایتی ناشی از اختلافات و ناهمگونه جامعه را که دال بر تحولات و تغییرات آن جامعه است در اثر خود جلوه می دهد. در این مقاله پس از بررسی های لازم در تاریخ سیاسی و سپس اجتماعی دوره معاصر به بررسی مسایل اجتماعی و جامعه شناختی در آثار بزرگان ادب معاصر چون "ملک الشعرای بهار، نیما یوشیج، فرخی یزدی، پروین اعتصامی و شهریار" می پردازد. نتیجه این پژوهش، بازتاب آرمان و رسالت اجتماعی و چالش های موجود در جامعه به عنوان بزرگترین رهاورد شعر معاصر در بین ادوار شعر فارسی است.
مطالعه جامعه شناختی شکل گیری رفتارهای جمعی نمایشی در بستر تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا، مورد مطالعه شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه جامعه شناختی شکل گیری رفتارهای جمعی نمایشی در بستر تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا با روش گراندد تئوری انجام شده است. سؤال اصلی این مطالعه این است که ویروس کرونا چگونه می تواند بر شکل گیری رفتارهای جمعی تأثیر بگذارد؟ و تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا چگونه اجتماعات نمایشی (وحشت زده) را به وجود می آورد؟ روش انجام این پژوهش از نظر رویکرد پژوهشی، کمی و از نظر گردآوری اطلاعات، روش نظریه زمینه ای است. جامعه آماری شهروندان کرمانشاه هستند که به صورت نمونه گیری هدفمند تعداد 20 نفر از آن ها مورد مطالعه قرار گرفت. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار مکس کیودا مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان داد چهار مضمون اصلی که شامل؛ رشد احساسات منفی، سردرگمی و بدبینی، رشد وسواس های فکری - عملی پیرامون بدن و شستشو و تغییر سبک زندگی، دغدغه های فکری پیرامون به خطر افتادن سلامت خانواده، دغدغه های اقتصادی و ترس از دوران پسا کرونا بر رفتارهای جمعی کنشگران جامعه تأثیرگذار هستند.
پدیدارشناسی ادراک زنان سرپرست خانوار از خود در دو عرصه خصوصی و عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
251 - 293
حوزههای تخصصی:
هویت زنان سرپرست خانوار در هر جامعه ای در قالب نقش های جنسیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرزندپروری در دو عرصه خصوصی و عمومی تعریف می شود. هدف از مطالعه حاضر، واکاوی و بازنمایی تجربه زیسته این زنان در مناسبات خویش در دو عرصه خصوصی و عمومی آنان است. این پژوهش با رویکردی پدیدار شناسی انجام شد. میدان پژوهش، شهر مشهد و شرکت کنندگان زنان سرپرست خانوار در تابستان 1400بودند که با روش هدفمند از نوع ملاکی و با بیشینه پراکنش انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد و در اتمام 21مورد با اشباع نظری به پایان رسید. تحلیل روایت مشارکت کنندگان با روش کلایزی و نرم افزار MAXQDA نسخه 12 انجام شد. مرور مصاحبه ها، چهار مضمون اصلی نقش های خانوادگی، اجتماعی، ویژگی های زنانه و ارتقاء خودپنداره را آشکار ساخت. در ادراک زنان سرپرست خانوار، عرصه خصوصی، قلمروی خاص آنان محسوب می شود که با مضمون مراقبت و زنانگی گره خورده است. در این عرصه، مضامین خانه داری، رسیدگی به فرزندان و امور خانه پررنگ است. در عرصه عمومی این گونه زنان، به فعالیت های اقتصادی مشغولند. ناتوانی های مالی، شناختی، جسمی و عملکردی در این حوزه شناخته ترین عوامل تأثیر گذار در حضور کم رنگ تر آنان در فعالیت های عمومی است. پاردایم هایی ادراکی در این گونه از زنان از خود وجود دارد که می تواند موضوع تفکر و پژوهش در عرصه جنسیت، زنانگی و سرپرستی خانوار باشد.
Identification and Pathology of Organizational Syndromes in Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Present research was conducted aimed to investigate the pathology and ranking of organizational syndromes in Iran education and present its model.
Methodology: This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was combined (qualitative and quantitative). The research population in the qualitative section was the documents and texts of education pathology and experts in this field and in the quantitative section were the managers and teachers of Isfahan and Yasuj cities in 2019-20 academic year. The research sample in the qualitative section were 10 people who were selected according to the principle of theoretical saturation by purposive and snowballs sampling methods and in the quantitative section were 375 people who were selected according to Krejcie and Morgan table by multi-stage cluster sampling method according to the proportion of the ratio volume of cities. Data were collected by methods of take noting, semi-structured interview and researcher-made questionnaire whose psychometric indicators were confirmed. The qualitative data were analyzed with methods of open, axial and selective coding and quantitative data were analyzed with methods of exploratory factor analysis, Friedman test and structural equation modeling in MAXQDA-18, SPSS-25 and LISREL-8.8 software.
Findings: The findings of the qualitative section showed that in Iran education there were 78 indicators and 17 organizational syndromes including structural alienation, discrimination and politicking, immobility, incompatibility, pressure, structural mastery, explosive, tension and distress, narcissistic, caution, impulsive, non-commitment, neglect, terrorism, group thinking, lack of communication and silence. The findings of the quantitative section showed that in Iran education, respectively the syndromes of narcissistic, lack of communication, discrimination and politicking, group thinking, structural alienation, tension and distress, structural mastery, caution, pressure, terrorism, neglect, immobility, explosive, incompatibility, non-commitment, impulsive and silence had higher rankings. Other findings showed that the organizational syndromes model had a good fit and all of them had a significant effect on organizational syndromes (P<0.05).
Conclusion: According to the identified syndromes and their effect, in order to improve the performance and effectiveness of the education organization, can be reduced the negative effect of the syndromes by improving the activities and relationships internal-organization and external-organization.
مفهوم ظل اللهی در عصر نادرشاه و تحولات اجتماعی- سیاسی براساس تکوین مناسبات جدید دانش- قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم متعددی جهت توجیه حکومت خلق شده و نظام دانش که اغلب توسط علمای دینی تولید می شد، تلاش کرده است آن را متناسب با شرایط تاریخی در ارتباط با خداوند تعریف و تثبیت کند. مفهوم ظل الله یکی از این مفاهیم است که در قالب نظام باورها برای حاکمان تعریف شده و به کار رفته است. این مفهوم اغلب در پیوند با مفاهیم مشروعیت بخش دیگر چون فره ایزدی و ... به یک معنا درنظر گرفته شده درحالی که به گسست های معنایی آن در بستر تاریخی توجه نشده است. بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که مفهوم ظل اللهی در زمانه نادرشاه در نظام دانش قدرت چگونه تعریف شده و چه کارکردی داشته است؟ این پژوهش با استفاده از مباحث نظری دانش قدرت فوکو و رویکرد «تاریخ مفهوم» به تبیین مفهوم ظل اللهی، در عصر نادرشاه و پیامدهای آن خواهد پرداخت. نتایج این پژوهش نشان از آن دارد که در عصر نادری گسستی در نظام دانش صورت گرفته و دیوان سالاران مورخ به عنوان تولیدکنندگان دانش تلاش کردند با توجه به جدایی نادر از نظام مشروعیت ساز عصر صفوی برای او جایگاه متفاوتی تعریف کنند. به همین دلیل مفهوم ظل الله در این عصر به معنای موقعیتی مستقل و در ارتباط مستقیم با خدا در نظام دانش و قدرت تبیین شده و برای نادر به کار رفته است. این نظام جدید دانش قدرت که در عصر نادری شکل گرفت، بعدها به تغییری بزرگ در تاریخ ایران منجر شد و در تحولات و تطورات نظم اجتماعی سیاسی ایران یاری رساند.
تبیین جامعه شناختی موانع توسعه با تاکید بر توسعه اجتماعی- فرهنگی (مورد مطالعه: شهر بیله سوار)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توسعه مستلزم تغییر است و توسعه ای که به پیشبرد جامعه می اندیشد، بدون ایجاد تغییرات عمیق در ساختارهای اجتماعی- فرهنگی به وجود نخواهد آمد. مقاله حاضر به تبیین موانع توسعه شهر بیله سوار با تاکید بر توسعه اجتماعی- فرهنگی و درک و تفسیر افراد درگیر و بومی این منطقه از توسعه می پردازد. روش تحقیق این پژوهش کیفی و از نظریه زمینه ای برای تحلیل و ارائه داده ها استفاده شده است.در این پژوهش اطلاعات مشاهده ای و اسنادی توسط محقق گردآوری و اطلاعات مصاحبه ای نیز با اساتید دانشگاه، مدیران و افراد صاحب منصب خبره در حوزه اجتماعی و فرهنگی شهرستان جمع آوری شده است. برای تعیین افراد مورد مصاحبه، از روش نمونه گیری کیفی- هدفمند و اشباع نظری استفاده شد. بر اساس یافته ها، شرایط علی ، بافت قومی و قبیله ای، عدم نخبه گرایی، وابستگی به دولت و ضعف سرمایه اجتماعی شناسایی شد. ضعف سرمایه فرهنگی، عدم کارایی و اثربخشی و فقدان روحیه فزونخواهی بعنوان شرایط مداخله گر انتزاع گردید. مشکلات اکولوژیک و پایین بودن میزان سرمایه گذاری هم در شرایط بستری یا زمینه ای طبقه بندی شده اند. توسعه نامتوازن بعنوان مقوله هسته این مطالعه انتزاع گردید و تعارض با وضع موجود و سازگاری با شرایط حاکم بعنوان مقوله تعامل یا راهبرد که تداوم توسعه نیافتگی ، کیفیت پایین زندگی ساکنان و مهاجرت پیامدهای چنین کنش ها و واکنش هایی است. نتایج تحلیل داده های پژوهش حاضر و مدل زمینه ای ارایه شده نشان می دهد که مردم شهر بیله سوار علل توسعه نیافتگی را به مثابه توسعه ای ناموزون و ناهماهنگ تفسیر می کنند که این عناصر ناموزون به طور کلی و در امتداد با یکدیگر باعث شده اند پدیده ای به نام توسعه نیافتگی در این شهر به وجود آید.
شناسایی و اولویت بندی عناصر هویت فرهنگی در تکوین و پایداری هویت قوم ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مقاله حاضر شناسایی و اولویت بندی عناصر هویت فرهنگی زمینه ای در تکوین و پایداری هویت قوم ترک است.روش مطالعه: روش تحقیق به صورت کیفی-کمّی بود. بخش کیفی از طریق مصاحبه با 22 نفر از خبرگان آذری ساکن در شهر تهران و مراکز استان های ترک زبان به روش گلوله برفی در سال 1399 تا رسیدن به اشباع نظری صورت پذیرفت. بخش کمّی با 384 نفر از ساکنین مراکز استان های آذری نشین با استفاده از فرمول کوکران به روش تصادفی طبقه ای انجام شد. ابزار سنجش در بخش کیفی، چک لیست و پرسشنامه نیمه ساختاریافته بود. ابزار سنجش در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از شاخص های شناسایی شده توسط خبرگان بود. جهت روایی سنجی مضامین مصاحبه ها؛ دو مرحله متوالی از نظرسنجی با خبرگان استفاده شد. جهت سنجش روایی پرسشنامه محقق ساخته از اعتبار محتوایی و اعتبار سازه ای و جهت سنجش پایایی نیز از آلفای کرون باخ بهره گرفته شد.یافته ها: یافته ها در بخش کیفی نشان داد؛ بر اساس روش «تحلیل مضمون» حاصل از مصاحبه با خبرگان؛ از بین 144 مضمون، 74 کد طبقه بندی شده، 12 مضمون فرعی و در نهایت چهار مضمون اصلی شامل 1. جغرافیا 2. زبان 3. نگرش فردی 4. ویژگی های شخصیتی هستند که شاخص های آنها به عنوان عناصر هویت فرهنگی زمینه ای در تکوین و پایداری هویت قوم ترک شناسایی شدند. یافته ها در بخش کمّی نیز نشان داد؛ بر اساس تحلیل عاملی اکتشافی انجام شده پنج عامل: 1. ویژگی های شخصیتی 2. زبان 3. تفاوت جنسیتی 4. نگرش فردی 5. جغرافیا عناصر هویت فرهنگی زمینه ای در تکوین و پایداری هویت قوم ترک شناسایی شدند. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد: هویت فرهنگی زمینه ای در سطح زیاد در تکوین و پایداری هویت قوم ترک نقش دارد که عامل جغرافیا و زبان پراهمیت ترین و تفاوت جنسیتی کم اهمیت ترین نقش را دارا هستند.نتیجه گیری: جغرافیا و زبان، مهم ترین عناصرِ هویت فرهنگی زمینه ای در تکوین و پایداری هویت قوم ترک می باشند.
نقش پیشگیرانه پلیس در سیاست جنایی مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
129 - 162
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کاهش موفقیت و کارایی ابزارهای سنتی پلیس در پیشگیری از جرم و بزهکاری موجب افزایش جرم و ظهور شکل های نوین بزهکاری در جامعه شده است. مشارکت هرچه وسیع تر تشکل های مردمی و نهادهای غیردولتی و دولتی با پلیس در پیشگیری از جرم و اصلاح این روند تأثیر دارد؛ بنابراین هدف از این تحقیق، شناسایی نقش پیشگیرانه پلیس در سیاست جنایی مشارکتی است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت داده ها و شیوه اجرا، از نوع پژوهش های کیفی است. مشارکت کنندگان در پژوهش، خبرگان و کارکنان کلانتری های سطح شهر تهران هستند. نمونه گیری به شیوه هدفمند و به روش گلوله برفی تا حد اشباع نظری است که در این پژوهش تعداد یازده نفر است. ابزار مورد استفاده برای گردآوری داده ها، مصاحب، نیمه ساختاریافته است و برای روایی تحقیق از روش های بازبینی توسط همکاران و بررسی توسط مشارکت کنندگان استفاده شد. همچنین برای پایایی از پایایی باز آزمون استفاده شد؛ که پایایی محاسبه شده برابر 93٪ است. تجزیه وتحلیل داده ها، با استفاده از روش تحلیل مضمون به صورت کدگذاری سه مرحله ای داده ها انجام شد. یافته ها: بر اساس مصاحبه های صورت گرفته درباره نقش پیشگیرانه پلیس در سیاست جنایی مشارکتی در پژوهش حاضر تعداد 286 مقوله، شناسایی و منجر به تدوین تعداد یازده مفهوم شد که عبارت اند از: مشارکت سازمان ها و ادارات دولتی، مشارکت سازمان های مردم نهاد، مشارکت اقشار مردم، مشارکت از طریق پیشگیری محله محور، آموزش عمومی، مشارکت در پیشگیری از جرائم سایبری، مشارکت از طریق افزایش آگاهی و تعامل، برگزاری جلسات با معتمدین، برون سپاری وظایف، مشارکت نهادهای علمی، فرهنگی و اجتماعی، صلح و سازش از طریق عدالت ترمیمی. نتیجه گیری: در شرایط کنونی جامعه، پلیس زمانی می تواند در عرصه تأمین نظم و امنیّت موفق باشد که از ظرفیت مردمی همچون سرمایه ای ملی و اجتماعی در مقوله سیاست جنایی مشارکتی پلیسی به نحو صحیح استفاده کند؛ این مشارکت جامعه مدنی مستلزم مشارکتی فعال، هدفمند و سنجیده وفق برنامه های پیشگیری از جرم است.
فوکو و لکان؛ دلالت هایی جامعه شناختی بر ادراک بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
3 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر قسمی مطالعه پساساختارگرایانه بیماری و سازوکارهای ادراک آن بوده که در صدد است شکلی از یک جامعه شناسی پزشکیِ نظری و مفهومی را صورت بندی نماید. به این منظور از ظرفیت های نظری آراء فوکو و لکان برای توضیح ادراک بیماری و فرآیندهای شکل گیری آن بهره گرفته شد. نظریه فوکویی هرمنوتیک خود (سوژه) ، و مفهوم لکانیِ امر نمادین ، دلالت های متفاوتی بر ادراک بیماری و نحوه شکل گیری آن به دست می دهد؛ دلالت هایی که علیرغم تمایزها، بر گزاره های بنیادی مشابهی نیز استوارند. وفق هستی شناسیِ هر دو متفکر، بدن یک ساحتِ نوشتاری ست که توسط دال های فرهنگی، کدنویسی و رمزگذاری شده است؛ لذا ادراک بیماری، چیزی جز شناخت تحلیلیِ حاصل از بازخوانی نشانگان مرضی بر متن بدن نیست. خوانشی که بواسطه متقاطع کردن متن بدن با گفتمان پزشکی و دانش تخصصی به مثابه اَبر متن دربرگیرنده آن صورت می پذیرد. دستاورد نهایی این پژوهش، استنتاج و صورت بندی مکانیسم بینامتنیّت در ادراک بیماری در اندیشه هر دو متفکر است؛ مکانیسمی که به موجب آن متن بدن به واسطه مواجهه با گفتمان پزشکی به مثابه متن پیشینی و در برگیرنده آن، به تفسیر در می آید.
ارائه مدل ساختاری شهروندی زیست محیطی بر مبنای شهریت و سرمایه فرهنگی در بین شهروندان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی و رشد سریع آن، بر اقتصاد و محیط زیست یک منطقه تأثیر زیادی دارد. همچنین روحیات و شیوه زندگی مردم شهرنشین با گسترش شهرنشینی دستخوش دگرگونی های نسبتاً زیادی می شود. از آنجایی که شهروندی زیست محیطی در یک محیط اجتماعی و فرهنگی تحت عنوان "شهر" شکل می گیرد و تحت تأثیر بسیاری از عوامل فرهنگی می باشد، تحقیق حاضر با هدف مطالعه ارائه مدل ساختاری شهروندی زیست محیطی بر مبنای شهریت و سرمایه فرهنگی در بین شهروندان تبریزی انجام یافته است. روش مورد استفاده در تحقیق حاضر پیمایشی است. از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جهت جمع آوری داده های مورد نیاز استفاده شده است. جامعه آماری ساکنان بین 64-15 سال کلان شهر تبریز به تعداد 407 نفر بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران تعیین و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، برای مطالعه انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که بین متغیر شهریت و شهروندی زیست محیطی (658/0) و همچنین بین متغیر سرمایه فرهنگی و شهروندی زیست محیطی (736/0) همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. ضرایب مسیر مربوط به شهریت نشان داد که مدیریت شهری، بهداشت محیطی و امکانات و فناوری شهری به ترتیب با مقادیر 52/0، 45/0 و 72/0 واریانس شهریت را تبیین می کنند. همچنین ضرایب مسیر مربوط به سرمایه فرهنگی نشان داد که سرمایه فرهنگی عینیت یافته، تجسم یافته و نهادی به ترتیب با مقادیر 53/0، 65/0 و 68/0 واریانس سرمایه فرهنگی را تبیین می کنند.
مقایسه اثربخشی روش های نمایش خلاق و بازی نمایشی بر نگرش اجتماعی و توانایی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش مفاهیم دینی، تغییر نگرش اجتماعی و ایجاد توانایی معنوی در کودکان نیاز به شناسایی و به کارگیری اصول مؤثر دارد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر روش نمایش خلاق و بازی نمایشی بر نگرش اجتماعی و توانایی معنوی دانش آموزان در درس هدیه های آسمانی پایه سوم ابتدایی است. این پژوهش با روش شناسی ترکیبی و با طرح متوالی اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی در منطقه 3 شهر تهران که در سال تحصیلی 1397 1396 مشغول تحصیل بودند تشکیل می دهد. روش نمونه گیری در این پژوهش، نمونه گیری در دسترس است. حجم نمونه تحقیق، شامل 60 دانش آموز پایه سوم ابتدایی است که به صورت تصادفی به دو گروه گواه (روش بازی نمایشی) و گروه آزمایش (روش نمایش خلاق) تقسیم شده اند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه استاندارد نگرش اجتماعی و توانایی معنوی است که روایی آن توسط متخصصین و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ ( 91%) تأیید شده است. تحلیل استنباطی داده ها نیز به روش تحلیل مانکوا انجام شده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که روش نمایش خلاق نسبت به روش بازی نمایشی در ارتقاء نگرش اجتماعی و توانایی معنوی تأثیر بیشتری داشته است (05/0P<).
Providing a Model of Effective Components on Assessment the Quality of Educational Services in Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to identify the effective components on assessment the quality of educational services in education and provide a model for it. Methodology: This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was qualitative. The research population was articles of related to research and management experts in the field of educational services in Tehran, which according to the principle of theoretical saturation, number of 10 people of them were selected as the sample by purposive sampling method. The research tool was a semi-structured interview that lasted 30 to 45 minutes for each person and its structure and internal validity and its external reliability was confirmed. Data were analyzed with coding method in NVIVO software version 10. Findings: According to the analysis, the main theme of assessment the quality of educational services in education had 44 free themes in the form of 9 sub-themes including research activities, teachers, curriculum, school physical environment, learning resources, learning process, cultural-religious activities, cultural activities and sports activities. Conclusion: According to the results, to improve the quality of educational services in education can be done by improving the sub-themes and free themes of each of them until provide a basis for improving and promoting the education system.
ترس از جرم در فضای عمومی شهری از منظر زنان (مطالعه موردی: زنان شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترس یکی از نام آشناترین واژه هایی است که هر فردی به طور غریزی از بدو تولد تا زمان مرگ، آن را به هر شکلی تجربه می کند. هدف این پژوهش ترس از جرم در فضای عمومی از منظر زنان در شهرها(مطالعه موردی: زنان شهر بابل) در سال 1398بود. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه پژوهش را زنان 18 تا 60 ساله ساکن شهر بابل تشکیل داده اند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 350 نفر تعیین شد و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. برای تحلیل داده های پژوهش، از آزمون های ضریب همبستگی با نرم افزار spss24 و تحلیل معادلات ساختاری با نرم افزار Amos25 استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، محاسبه و مناسب ارزیابی شد که بر اساس آن ضریب متغیرهای پژوهش و ابعاد آن بیش از 0.7 بود. در این پژوهش با به کارگیری آمار استنباطی رابطه متغیرهای فاصله اجتماعی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی و کنترل غیررسمی، بی نظمی با ترس از جرم سنجیده شد که رابطه همه متغیرها مورد تائید قرار گرفت. نتایج نشان داد که این متغیرهای فاصله اجتماعی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی و کنترل غیررسمی، بی نظمی با ترس از جرم رابطه معنی داری دارند. با استفاده از نرم افزار Amos25 و رسم مدل مقدار تغییرات متغیر وابسته به وسیله متغیرهای مستقل تبیین شد.
واکاوی دگرگونی های خانوادگی در فرایند گذارِ زندگی مشترک زنان و مردان با کمک نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۶
145 - 166
حوزههای تخصصی:
این جستار یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود که با هدف واکاوی دگرگونی های خانوادگی زندگی مشترک زنان و مردان به روش کیفی، با راهبرد نظریه داده بنیاد مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری تمامی مردان و زنان متأهل شهر تهران بودند که پژوهشگر با توجه به هدف خود با استفاده از نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و نمونه های در دسترس نمونه های خود را انتخاب کرد. در نهایت تعداد 19 نفر در این فرایند مشارکت داشتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه باز و مصاحبه حضوری بود، پرسش های مقدماتی زیر نظر استاد راهنمای رساله دکتری تهیه شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها طی فرایند کدگذاری باز، محوری و اصلی انجام گرفت. در نتیجه فرایند کدگذاری، در نهایت پدیده اصلی با عنوان دگرگونی های خانوادگی با موضع گیری های ناهمسو مفهوم سازی شد که شامل مقوله های محوری برداشت های دوگانه از دگرگونی خانوادگی و سازگاری و پذیرش اجباری دگرگونی ها مقوله بندی شد. مشارکت کنندگان علل، زمینه ها و شرایط مداخله گر متفاوتی را در شکل گیری این دگرگونی های خانوادگی عنوان کرده اند که به پیامدهای متفاوتی انجامید. این پیامدها در مقوله اصلی تغییر الگوهای پذیرفته شده خانوادگی با مقولات محوری فردگرایی مدرن، دگرگونی کارکردمحور و تغییر نقش ها مقوله بندی شد. البته مشارکت کنندگان از استراتژی های متفاوتی برای مواجهه با این دگرگونی ها استفاده کردند که در فرایند کدگذاری در دو مقوله محوری درک موقعیت و ابعاد خانواده مفهوم سازی شد.
احیاء زندگی شبانه در بافت فرسوده شهری خیابان لاله زار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت فرسوده شهری بخش بزرگی از شهر های ایران را تشکیل می دهد بسیاری از مناطق تهران با چنین مسائلی رو به رو است و لزوم ساماندهی این فضا های شهری بیشتر بر ما آشکار می شود. لذا مفهومی به نام زندگی شبانه به وجود می آید که به تشویق فعالیت های گوناگون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ساعات بیشتری از شبانه روز توجه دارد. استفاده شبانه روزی از فضا نه تنها آن را مستهلک نمی کند؛ بلکه حضور و فعالیت مستمر شهروندان را بر آن اهمیتی می-بخشد که چه مردم و چه مدیران شهری در حفظ و نگهداری آن کوشاتر می گردند. در این مقاله با توجه به شاخص های موثر بر زندگی شبانه و نیز شناخت کلی از ویژگی های مختلف شهر تهران و ویژگی های محدوده تاریخی لاله زار به ارائه راهکارهایی در جهت ایجاد کاربری پیشین به منظور سرزندگی، کاهش آسیب های اجتماعی و کالبدی، جذب سرمایه و بازگرداندن هویت اصلی این محدوده پرداخته شده است. این مقاله، بنا بر ماهیت موضوع از دو روش کیفی و کمی، استفاده شده است. در ادامه داده های مورد نیاز از جامعه آماری منتخب جمع آوری شده و پس از دسته بندی و استخراج با روش آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که شاخص های زندگی شبانه از جمله احساس امنیت، دسترسی به حمل و نقل عمومی، جذابیت و زیبایی فضا، افزایش ساعات فعالیت ها و همچنین برگرداندن کاربری گذشته در ساعاتی از شب می تواند موجب جذب مردم و پویایی این فضا باشد و نیز هویت اصلی این خیابان را تا حدودی به آن باز گرداند.
بررسی تأثیر ارزش های اخلاقی و اعتماد اجتماعی براحساس امنیت (پژوهشی در مورد شهروندان ابهری)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امنیت اجتماعی از شاخص های اساسی رفاه انسان ها محسوب می شود و رشد جامعه و افراد آن در گرو تأمین این نیاز اساسی است. فراهم شدن این بستر هم در بعد عینی(حفاظت در مقابل خطر) و هم در بعد ذهنی آن(احساس ایمنی که همان احساس امنیت در جامعه می باشد) بسیار مهم است. امنیت اجتماعی متأثر از عوامل متعددی است. در پژوهش حاضر سعی شده است تا از میان متغیرهای متعددی که بر امنیت اجتماعی اثرگذار هستند، تأثیر ارزش های اخلاقی و اعتماد اجتماعی براحساس امنیت در میان شهروندان ابهری مورد بررسی قرار گیرد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه شهروندان18 سال به بالای شهر ابهر در سال 1398 است. نمونه 360 نفری این پژوهش به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. روش انجام پژوهش پیمایش بوده و جمع آوری داده ها با پرسشنامه است. یافته ها نشان داد که متغیرهای ارزش های اخلاقی و اعتماد اجتماعی بر احساس امنیت تأثیر دارد. از میان ابعاد احساس امنیت، بعد احساس امنیت اقتصادی شهروندان پایین است. همچنین رابطه بین سن و احساس امنیت نیز تایید شد. احساس امنیت به میزان30/0 توسط متغیر ارزش های اخلاقی و13/0توسط متغیر اعتماد اجتماعی تبیین می شود. نتایج بررسی نشان داد که احساس امنیت با ارزش های اخلاقی و اعتماد اجتماعی رابطه دارد به همین جهت توجه مسئولین به افزایش اعتماد و درونی کردن ارزش های اخلاقی می تواند گامی مثبت در فرآیند ارتقا احساس امنیت در شهروندان باشد.
مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد گشتالت درمانی و واقعیت درمانی بر سبک های هویت دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
121 - 132
حوزههای تخصصی:
ند هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد گشتالت درمانی و واقعیت درمانی بر سبک های هویت دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر تهران بود.روش شناسی: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول مدارس دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری قرارگرفتند. در این پژوهش گروه آزمایش اول 10 جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزش مشاوره گروهی گشتالت درمانی و گروه آزمایش دوم 10 جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزش مشاوره گروهی واقعیت درمانی را دریافت کردند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی (1989) بود.داده ها به وسیله روش تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی و نرم افزار SPSS نسخه 22، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مشاوره گروهی واقعیت درمانی تاثیر بیشتری نسبت به گشتالت درمانی بر سبک های هویت داشت. واقعیت درمانی با تأکید بر آزادی انسان و رفتار مسئولانه، به ترغیب دانش آموزان به شناسایی ارزش هایشان و تعیین اهداف، اعمال، موانع و در نهایت تعهد به انجام اعمال در راستای دستیابی به هویت تلاش می کند. بنابراین مشاوره گروهی واقعیت درمانی روشی موثر در سبک های هویت دانش آموزان است. (001/0P˃).بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش بین گروه آزمایش اول مشاوره گروهی گشتالت درمانی، گروه آزمایش دوم واقعیت درمانی و گروه گواه در سبک های هویت تفاوت معنی دار وجود دارد
اثربخشی نمایش خلاق بر تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان تیزهوش پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
366 - 375
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی نمایش خلاق بر تنظیم شناختی هیجاندر نوجوانان تیزهوش پرخاشگر بود.روش پژوهش: در این مطالعه شبهآزمایشی از طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان تیزهوش دختر که در مدارس استعدادهای درخشان شهر تهران مشغول به تحصیل هستند تشکیل دادند. روش نمونهگیری در این پژوهش نمونهگیری در دسترس بود. تعداد نمونه برابر با 30 نفر (۱۵ نفر در گروه شاهد و ۱۵ نفر در گروه آزمایش) بود. ابتدا پرسشنامههای پرخاشگری باس و پری (1992) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) تکمیل شد. سپس نوجوانان به تصادف به دو گروه آزمایش و شاهد گمارش شدند. گروه آزمایش طی 12 جلسه در برنامه نمایش خلاق شرکت کردند. پس از اتمام جلسه دوازدهم، و 1 ماه پس از آن (به منظور بررسی ماندگاری برنامه درمانی) پرسشنامهها مجدداً توسط آزمودنیهای هر دو گروه تکمیل شد.به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که تنظیم شناختی هیجان گروه آزمایش پس از مداخله در مقایسه با گروه شاهد به طور معنادار )01/0(p< افزایش یافت.بحث و نتیجهگیری: به نظر می رسد که برنامه درمانی نمایش خلاق روش مداخله مناسبی برای بهبود تنظیم شناختی هیجان است، بنابراین میتوان از این برنامه برای ارتقاء سلامت نوجوانان تیزهوش پرخاشگر استفاده نمود.