فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: STEAM is the term given to a growing field of research and practice that integrates arts and social sciences into traditional sciences, technology, engineering, and mathematics subjects. The purpose of this study is to develop a STEAM-based educational learning package of social sciences textbooks and investigate its effect on the attitude, problem-solving ability, and creativity of sixth-grade primary school students of Bushehr in Iran. The design thinking model was used to design the training package. Methodology: The present study was quantitative applied research. The research design is quasi-experimental with pre-test and post-test with the experimental and control group (unequal control group). The statistical population of this study included all students studying in the sixth grades of public primary schools in Busher in the academic year 2020-2021. Due to the nature of the research which is quasi-experimental and also with respect to the subject drop, 44 participants were considered as the statistical sample (22 students in each group) and they were selected by "accessible" purposeful sampling and randomly divided into experimental and control groups. The STEAM training package was designed in 13 sessions and each training session took a 35-minute duration in the form of 14 projects, and its implementation lasted for 2 months. In order to design each social science lesson project, a focus group meeting was held with the members. Data were collected based on three questionnaires: Hepner and Kruskal's problem-solving skills test, Shaffer's creative attitude survey, and Aiken's scientific attitude test. The face validity of the educational package was confirmed using experts' opinions. In order to check the hypotheses of this research, covariance analysis was used. Findings: The presuppositions of the statistical test of covariance analysis, including the Kolmogorov- Smirnov test for the normality of the research variables and Levin's test for the homogeneity of the variances of the educational variables were confirmed. After that, the effects of the implementation of the steam-based educational package were investigated, and the results of the covariance analysis showed that the implementation of the educational package had an effect of (0.94) on creativity and problem-solving (0.90), and attitude (0.97) on students. The results of the Kolmogorov-Smirnov test showed that the creativity, attitude, and problem-solving skills variables of students have a normal distribution (p> 0.05). The results of the Levin test indicate that these assumptions are confirmed (p> 0.05). Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that the STEAM-based training package increases problem-solving ability, creativity, and a positive attitude towards the course of social sciences.
Formulating the Academic Buoyancy Model Based on Life Expectancy with the Mediating Role of Happiness in Students
حوزههای تخصصی:
Purpose: Academic buoyancy is one of the effective variables in the academic field and learning environment of students. Therefore, the objective of this research was to design the academic buoyancy model based on life expectancy with the mediation of happiness in female high school students in Hamedan city. Methodology: The methodology of this research was correlational and SEM. The statistical population included all female students of the second secondary school in Hamedan city, and the statistical sample was selected based on the number of items used in the questionnaires as 370 people with the multi-stage cluster sampling method. Academic buoyancy (Hosseinchari and Dehghanizadeh, 2013), life expectancy (Hallajian, 2019), and Oxford happiness (Argyl et al., 1989) scales were used to collect data. For data analysis, a structural equation test was used in the PLS-3 software environment. Findings: The results showed that life expectancy has a direct and positive effect on academic buoyancy (β = 0.36, p <0.01) and happiness (β = 0.46, p < 0.01). Happiness also has a direct and significant effect on academic buoyancy (β = 0.34, p<0.01). Also, happiness has a significant mediating role in the relationship between life expectancy and academic buoyancy (β = 0.16, p<0.01). Conclusion: since life expectancy creates a more positive atmosphere, it can be effective in increasing the feeling of happiness, and happiness creates buoyancy in the academic environment, followed by an increase in academic buoyancy.
نقش میانجی خودکنترلی و معنای زندگی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی با تعارض زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱شماره ۱۵
33 - 60
حوزههای تخصصی:
از جمله مشکلات زوجین، تعارضات زناشویی است که در صورت حل وفصل نشدن می تواند زمینه ساز طلاق گردد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکنترلی و معنای زندگی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی و تعارض زناشویی است. روش پژوهش توصیفی-همبستگی است که در قالب الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد متأهل ساکن شهرستان به شهر بودند که از این بین ۲۲۵ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که پس از اجرا، ۲۰۵ پرسشنامه جمع آوری شد. از پرسشنامه های سبک زندگی اسلامی، تعارض زناشویی، خودکنترلی و معنای زندگی به منظور جمع آوری داده ها استفاده شد. نرم افزار SPSS و AMOS برای بررسی برازش مدل و روش بوت استرپ در برنامه ماکرو، پریچر و هایز (۲۰۰۸) برای بررسی نقش متغیرهای میانجی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد الگوی ساختاری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و تمامی متغیرهای برون زا و میانجی می توانند ۴۹ درصد از تغییرات تعارضات زناشویی را پیش بینی کنند که این میزان در حد متوسط است؛ همچنین خودکنترلی و معنای زندگی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی و تعارض زناشویی نقش میانجی گرانه دارند. بنابراین، سبک زندگی اسلامی، خودکنترلی و معنای زندگی از عوامل مؤثر در کاهش تعارض زناشویی هستند که مشاوران و روان شناسان می توانند از آن برای کاهش و جلوگیری از طلاق استفاده کنند.
مسائل نیروی انسانی متخصص؛ چالش های تحصیلی، کار و اشتغال به روایت دانش آموختگان دکتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی چالش های دانش آموختگان مقطع دکتری به ویژه در حوزه اشتغال تعریف شد و همچنین مسائل متعدد مرتبط با آموزش، پژوهش، امکانات و انتظارات در دوران تحصیل، پس از تحصیل و اشتغال آنها را مورد کاوش قرار داد. رویکرد نظری در تحلیل داده ها، رویکردی مرتونی است. جمعیت آماری این مطالعه، فارغ التحصیلان شانزده دانشگاه برتر کشور را شامل می شد که از سال 1393 تا 1398 فارغ التحصیل شده بودند. تعداد کل فارغ- التحصیلان دکتری این پنج سال، بالغ بر 16069 نفر بود که رایانامه 12434 نفر قابل دسترس گردید و پرسشنامه های الکترونیک به رایانامه آنان ارسال شد. یکی از یافته های مهم این است که از لحاظ بازار کار، دانشگاه ها بیشترین مصرف کننده نیروی انسانی متخصص با درجه دکترا هستند و بخش های دیگر اقتصادی، صنعتی و خدماتی، پذیرای کافی برای نیروی انسانی با سطح بالای تخصصی نیستند. در زمینه اشتغال، فارغ التحصیلان زن مقطع دکتری، فاصله قابل توجهی در یافتن اشتغال از مردان دارای این مدرک داشته اند (%54 در مقابل 79%)، به ویژه برای شغل های دولتی (%59 در مقابل 69%). در مقوله مهم رضایت از کار، ابراز گسترده پاسخگویان - هم زنان و هم مردان شاغل با مدرک دکترا - از کافی نبودن حقوق و مزایای شغلی وجود داشت (بیش از 75% پاسخگویان). اما نکته هشداردهنده و مهم تر این بود که بیش از 70% از دارندگان مدرک دکتری، تمایل به مهاجرت به خارج از کشور داشته اند.
واکاوی تجربه خشونت خانگی علیه زنان شاغل (مورد مطالعه: زنان شاغل شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی علیه زنان نوعی رفتار پرخاشگرانه است که در روابط نزدیک و خانوادگی رخ می دهد. خشونت علیه زنان، یکی از خشن ترین نتایج نابرابری های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف است که پیامدهای جبران ناپذیری را برای قربانی ایجاد می کند. به نظر می رسد که دسترسی به منابع در زنان شاغل، سبب تجربه خشونت در بین آنها شده و آنان نیز از خشونت خانگی مستثنی نیستند. مطالعات قابل توجهی در ارتباط با خشونت خانگی علیه زنان خانه دار شده، ولی در ارتباط با زنان شاغل، مطالعات محدود بوده است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجربه خشونت خانگی و درک زنان شاغل از این خشونت در شهر تهران است. در بخش روش شناسی از روش کیفی و راهبرد نظریه زمینه ای استفاده شد. انتخاب مصاحبه شوندگان به صورت هدفمند بود و تعداد 12 زن شاغل به مدت بیش از سه ماه بررسی شدند. هفت مقوله اصلی و یک مقوله هسته از خلال کدگذاری داده ها استخراج شد. «چرخه اشتغال زنان و تجربه خشونت» به عنوان مقوله نهایی انتخاب گردید و در پایان مدل پارادایمی مستخرج از داده ها طرح شد. نتایج بیانگر آن است که زنان شاغل در شهر تهران، درکی متنوع از خشونت خانگی داشته، انواع این خشونت را تجربه می کنند. به نظر می رسد که نوع و میزان خشونت اقتصادی و اجتماعی در زنان شاغل، متفاوت از زنان خانه دار باشد.
تقابل های اجتماعی در جامعۀ موسیقایی قرون نخستین اسلامی (دورۀ اموی و عصر اول عباسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه موسیقی ایران در دوره های مختلف تاریخی کنش ها و تقابل هایی را تجربه کرد و نسبت به سایر حرفه ها و گروه های اجتماعی تعارضات بیشتری را ازسر گذراند. تقابل های موسیقی دانان با سایر نهادهای جامعه ازجمله حکومت، مذهب، مردم و حتی تقابل های درون گروهی موسیقی دانان در دوره های مختلف با شدت و ضعف هایی جلوه یافت. مسئله اصلی در تحقیق حاضر، یافتن انواع تقابل های اجتماعی جامعه موسیقایی قرون نخستین اسلامی (دوره اموی و عصر اول عباسی) است. در قرون اولیه اسلامی، در پی حمایت و توجه طبقات مختلف جامعه و در رأس آن، خلفای اسلامی، دوره ای درخشان در تاریخ موسیقی رقم خورد. هدف از تحقیق حاضر شناسایی و تحلیل گونه هایی از تقابل های درون گروهی و برون گروهی مبتنی بر نظریه تقابل اجتماعی در این دوران است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که جامعه موسیقی قرون نخستین اسلامی با چه تقابل های اجتماعی ای درگیر بوده است؟ به علاوه، این تقابل ها به چند گروه قابل تفکیک هستند؟ نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که لایه های درگیر تقابل ها با موسیقی دانان در دو شاخه عمده درون گروهی و برون گروهی جای دارند. همچنین، تقابلات درون گروهی موسیقی دانان، ازجمله طبقه بندی آن ها، تقابل بین سنت گرایان و نوگرایان، مسابقات و مناظرات و نقد و داوری موجب بالندگی و پویایی جامعه موسیقایی آن روزگار شد. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و گردآوری داده ها از طریق رجوع به منابع کتابخانه ای صورت گرفته است.
طراحی مدل شکوفایی کارکنان در زندگی سازمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۳۹۶-۳۶۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آرزوی هر سازمانی داشتن کارکنان دارای عملکرد برتر است. شکوفایی کارکنان به علّت نتایج مثبت برای کارکنان و سازمان مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل شکوفایی کارکنان در زندگی سازمانی با رویکرد مدل سازی ساختاری – تفسیری است. روش: این تحقیق از لحاظ مخاطب استفاده از پژوهش بنیادی – کاربردی، از هدف پژوهش، توصیفی و از لحاظ بعد زمان تحقیقی مقطعی است. در نهایت از نظر روش گردآوری داده ها، تحقیقی آمیخته و پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق خبرگان و کارکنان سازمان تأمین اجتماعی استان لرستان بودند که تعداد آنها 150 نفر گزارش شد. براساس معیارهای مشخص، 15 نفر به روش غیراحتمالی قضاوتی به عنوان خبره انتخاب شدند. برای شناسایی عوامل سازنده شکوفایی، ضمن استفاده از مطالعات گذشته، اقدام به مصاحبه با خبرگان (4 نفر) و کارکنان (3 نفر) شد. بعد از شناسایی عوامل و طراحی پرسشنامه پژوهش، پرسشنامه مذکور در اختیار 15 خبره مورد نظر قرار داده شد. یافته ها: 22 عامل به عنوان عوامل سازنده شکوفایی کارکنان در سازمان شناسایی و پرسشنامه پژوهش براساس آن طراحی شد. نتایج آزمون مدلسازی ساختاری -تفسیری نشان داد که 22 عامل مذکور در پنج سطح قرار می گیرند. نتایج آزمون میک مک نشان داد که عوامل حمایت های سازمانی، خودکارآمدی، مدیریت سازمان، جبران خدمت مناسب، حجم کار متناسب، تعامل و تناسب بین کار – خانه، تناسب شخص – سازمان، تناسب شخص – شغل، رفتار شهروندی همکاران و ارتباطات سازمانی اثربخش، در میان عوامل مؤثر در شکوفایی کارکنان، دارای نقش مستقل هستند و عوامل امنیت شغلی، رضایت شغلی، توسعه مسیر شغلی، فرهنگ سازمانی دانش محور، صلاحیت های حرفه ای، پیشرفت فرد، آموزش های مرتبط، امیدواری کارمند، خوش بینی، بهزیستی عاطفی و بهزیستی اجتماعی، عوامل وابسته تحقیق هستند. بحث: شکوفایی کارکنان تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند مدیریت سازمان، حمایت های سامانی، ارتباطات سازمانی، تناسب های شغلی، خودکارامدی و ... است. سازمان ها با شناخت عوامل مؤثر بر شکوفایی کارکنان و تلاش در جهت تقویت عوامل مثبت و کاهش عوامل منفی می توانند به شکوفایی آنان کمک نمایند. افرادی که شکوفا
مسئولیت اجتماعی دانشگاهها در مقابله با بحران ویروس کرونا؛ با روش فرا ترکیب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۵
122-81
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از خصیصه های نظام آموزش عالی، مسئولیت پذیری اجتماعی است. در شرایط کنونی، اعضای خانواده آموزش عالی و همچنین سایر کنشگران اجتماعی انتظار دارند که دانشگاه متعهدانه عمل کند و با به کارگیری دانش و فناوریهایی که در اختیار دارد مشکلات ناشی از شیوع ویروس کرونا را تسکین و خاتمه دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدل مفهومی مؤلفه های مسئولیت اجتماعی دانشگاه در مقابله با بحران کرونا (کووید-19) است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی و با روش اسنادی و فراترکیب انجام شده است. برای تحلیل اطلاعات از روش هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شد. در مجموع 21 منبع مرتبط، معتبر و جدید برای انجام فراترکیب نهایی انتخاب شد که درنهایت 77 کد، 11 مفهوم و 6 مؤلفه اصلی از آنها استخراج شد. یافته ها: مؤلفه های مسئولیت اجتماعی دانشگاه در مقابله با کرونا شامل شش مؤلفه شناسایی تغییرات (به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، فناوری و زیست محیطی)، افزایش دانش اجتماعی، استقرار مدیریت بحران (با هدف توسعه مشارکت پذیری)، ایجاد ساختار انعطاف پذیر (سازگار با تحولات محیطی)، داشتن الگوی ارتباطی کارآمد و مؤثر با جامعه و ابعاد اجرایی و ارائه راهکار است که روی هم اثرگذار هستند. بحث: مدل استخراج شده از روش فراترکیب پژوهش حاضر می تواند برای ارزیابی نقش مسئولیت اجتماعی دانشگاه برای مقابله با کرونا موردتوجه مسئولان نظام آموزش عالی کشور قرار گیرد.
تدوین و اعتبار یابی الگوی برنامه درسی تلفیقی در آموزش مجازی دوره ابتدایی در شرایط همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
137 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تحلیل و تبیین الگوی برنامه درسی تلفیقی در آموزش مجازی دوره ابتدایی در شرایط همه گیری کووید-19 بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر روش، آمیخته از نوع اکتشافی متوالی و از نظر شیوه گردآوری داده ها در بخش کیفی داده بنیان و در بخش کمی، همبستگی و معادلات ساختاری بود. در بخش اول (کیفی) برای انجام مصاحبه میدانی، مشارکت کنندگان شامل اساتید برنامه ریزی درسی و برخی معلمان ابتدایی برجسته بود که در ارزشیابی معلمان، دارای رتبه های برتر استانی بودند که این افراد، به صورت هدفمند انتخاب گردیدند (20 مصاحبه با 20 نفر و تا حد اشباع نظری ادامه داشت) و در بخش دوم (کمی)، جامعه آماری شامل معلیمن ابتدایی شهر اراک بود (360 نفر). ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه (36 گویه و در قالب چهار شاخص) انتخاب شد. برای بررسی و پاسخ به سؤالات پژوهش و رسم و تدوین مدل اندازه گیری و مدل ساختاری از نرم افزارهایMaxQDAPro ، SPSS24 و Smart PLS2 استفاده گردید.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که چهار کد محوری فعالیت های یادگیری، اهداف، محتوای برنامه درسی تلفیقی و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به عنوان کدهای محوری مدل برنامه درسی تلفیقی در آموزش مجازی دوره ابتدایی در شرایط همه گیری کووید-19 بودند. همچنین نتایج مدل ساختاری نشان داد هر چهار بعد از برازش کافی برخوردار می باشند.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر، حتی بعد از پایان دوران پاندومی کووید-19 ، می تواند راهگشای مدیران و برنامه ریزان آموزش ابتدایی کشور برای بهبود آموزش در دوران ابتدایی باشد.
اعتبارسنجی مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
103 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف : دانشگاه یک نهاد موثر در جهت رشد و تعالی جامعه است و پژوهش حاضر با هدف اعتبارسنجی مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور انجام شد.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کمی با رویکرد مدل ساختاری بود. جامعه پژوهش اعضای هیأت علمی دانشگاه پیام نور در سال تحصیلی 1399-400 بودند. نمونه پژوهش در مرحله مقدماتی برای بررسی شاخص های روانسنجی مدل 72 نفر و در مرحله اصلی 232 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته 58 گویه ای در هفت مولفه زیرساخت های سازمانی، شرایط مداخله گر، فضای حاکم بر دانشگاه، دانشگاه نسل سوم، خودمختاری، جهانی شدن و تعامل اثربخش بود که روایی صوری و محتوایی آن با نظر متخصصان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 88/0 بدست آمد. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-22 وAMOS-22 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور دارای 18 زیرمولفه در هفت مولفه زیرساخت های سازمانی (با دو زیرمولفه بسترسازی سخت و بسترسازی نرم)، شرایط مداخله گر (با سه زیرمولفه خودمختاری، جهانی شدن و تعامل اثربخش)، فضای حاکم بر دانشگاه (با چهار زیرمولفه خلاقیت و ایده پردازی، تعهد سازمانی، انگیزش نواندیشانه و نگرش نواندیشانه)، دانشگاه نسل سوم (با دو زیرمولفه دانشگاه کارآفرین و دانشگاه ثروت آفرین)، خودمختاری (با سه زیرمولفه سیاست گذاری مستقل، کاهش وابستگی مالی و تولید محتوی مستقل)، جهانی شدن (با دو زیرمولفه نگاه جهانی و اقدام جهانی) و تعامل اثربخش (با دو زیرمولفه ارتباطات درون سازمانی و ارتباطات برون سازمانی) بود. دیگر یافته ها نشان داد که مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور دارای برازش مناسبی بود و در این مدل زیرساخت های سازمانی، شرایط مداخله گر و فضای حاکم بر دانشگاه بر دانشگاه نسل سوم اثر معنادار مستقیم و زیرساخت های سازمانی از طریق شرایط مداخله گر بر دانشگاه نسل سوم اثر معنادار غیرمستقیم داشت (001/0P<).
بحث و نتیجه گیری: طبق یافته ها مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور دارای اعتبار مناسبی بود و برای بهبود دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش دور بهره گیری از مولفه های جهانی شدن، تعامل اثربخش، خودمختاری، شرایط مداخله گر، زیرساخت های سازمانی و فضای حاکم بر دانشگاه می تواند موثر واقع شود.
رابطه تدریس تحول آفرین و عملکرد تحصیلی با نقش میانجی اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
123 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تدریس تحول آفرین و عملکرد تحصیلی با نقش میانجی اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان بود.
روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 4300 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر نکا بودند. نمونه آماری به تعداد 353 نفر و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب جنسیت انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از سه پرسش نامه تدریس تحول آفرین بوچامپ و همکاران (2010)، عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) و اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران (2002) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها، از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار پی ال اس استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین تدریس تحول آفرین و اشتیاق تحصیلی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد (05/0>P) و مقدار 7/53 درصد از عملکرد تحصیلی و 5/66 درصد از اشتیاق تحصیلی توسط تدریس تحول آفرین تبیین می شود و متغیر اشتیاق تحصیلی اثر میانجی بر رابطه بین تدریس تحول آفرین و عملکرد تحصیلی را دارد. هم چنین شاخص های برازندگی مدل حاکی از آن بود که مدل ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار است.
بحث و نتیجه گیری: استفاده معلمان از روش تدریس تحول آفرین و تقویت اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان می تواند عملکرد تحصیلی آنان را بهبود بخشد
شناخت تجربه زیسته دختران شهر تهران از شکاف نسلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
151 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی فهم تجربه زیسته دختران شهر تهران از شکاف نسلی صورت گرفته در جامعه است. در چند دهه اخیر با توجه به تغییرات ساختار فرهنگی جامعه، زمینه مساعدی برای بروز تغییرات در ارزش ها و نگرش های گروه های اجتماعی به ویژه نسل های جدید جامعه ایرانی به وجود آمده است. چارچوب مفهومی در پژوهش حاضر مبتنی بر دیدگاه های اندیشمندان در زمینه تفاوت نسلی و تغییرات ارزشی نسل ها است. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است که مبتنی بر آن با تعداد 20 نفر از دختران دهه 70 از طریق روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه عمیق انجام شد و داده ها با روش تحلیل تماتیک(مضمون) مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که دختران دهه هفتاد شهر تهران به مثابه نسل جدید دارای تجارب زیسته خاصی چون: جهان-وطن بودن، نوگروی دینی، سکولار شدن، سبک زندگی مدرن، نوگرایی و هویت مدرن، زیست جهان متکثر و متمایز و ذهن بی خانمان هستند. در مجموع نسل دهه هفتاد مبتنی بر ارزش ها و باورهای جهان مدرن زیست خود را تنظیم می کند و تجارب زیسته خود را نیز بر این اساس تنظیم می کند و سامان می بخشد.
بررسی نگرش های برابری جنسیتی خواهانه دختران دانشجو و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر هدف بررسی نگرش های برابری خواهانه در میان دختران دانشجو و بررسی عوامل مرتبط با آن است. روش تحقیق استفاده شده پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری، شامل دانشجویان دخترِ دانشکده های فنی و مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، هنر، زبان های خارجی، هنر و تربیت بدنی دانشگاه تهران، در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است که در پاییز 1397 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه با فرمول کوکران برآورد شد و در مجموع، 400 نفر بررسی شدند. روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و تصادفی ساده بود. برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار SPSS و آزمون های دومتغیره و چندمتغیره استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد بین افزایش سن و تحصیلات دختران، با نگرش های برابری خواهانه ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد؛ به طوری که با افزایش سن و سطح تحصیلات نگرش های برابری خواهانه نیز در آنها افزایش می یابد. علاوه بر این، میان تمایل به ازدواج، نگرش به رابطه دوستی دختر و پسر و نگرش های برابری خواهانه نیز ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. این در حالی است که نتایج تحقیق نشان می دهد، میان فردگرایی و نگرش های برابری خواهانه ارتباط منفی و معکوس وجود دارد. در مجموع، به نظر می رسد اگرچه زنان تمایل بیشتری به برابری جنسیتی دارند و خواهان سهم بیشتر در عرصه های اجتماعی و اقتصادی جامعه و بازار کار و تحصیل هستند، این نگرش ها مانع تمایل آنها به ازدواج و موجب شکل گیری تفکر های مرد ستیزانه در آ نها نشده است.
ادراک داغ مکانی؛ استراتژی های مواجهه (مورد مطالعه: ساکنین مناطق کم برخوردار شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونت در مناطق کمبرخوردار شهری ساکنین آن را با داغننگ مکانی و پیامدهای منفی بیشمار مواجهه میسازد، بنابراین افراد به اتخاذ استراتژیهایی برای مقابله با داغننگ میپردازند. ازاینرو هدف از انجام این تحقیق مطالعه ادراک ساکنین مناطق کمبرخوردار شهر مشهد از داغننگ مکانی و استراتژیهای این افراد جهت مواجهه با آن است. بهمنظور فایدهمندی شناختی از نظریه داغننگ گافمن و داغننگ مکانی واکوانت استفاده شد. این مطالعه به روش کیفی، مبتنی بر شیوه نمونهگیری هدفمند با بهرهگیری از تکنیک مصاحبه نیمهساختیافته بر روی جامعه هدف ساکنین 6 منطقه کمبرخوردار شهر مشهد انجام شد. حجم نمونه براساس قاعده اشباع اطلاعاتی پس از 20 مصاحبه حاصل شد. تحلیل داده با تکنیک تحلیل مضمون ششمرحلهای براون و کلارک پیش بردهشد. یافتههای حاصل از مصاحبه با ساکنین مناطق کمبرخوردار شهر مشهد نشان داد این افراد داغننگ مکانی را به دو صورت احساسشده، از طریق برچسبهایی چون بینظمی ظاهری، فرومایه، انحرافی، هراسآور، سرمایههای فرومایه، و تجربهشده از طریق تجربه برچسب کلامی، تجربه اختلال در ارتباط و تجربه کنشهای فرومایه ادراک کرده بودند. تجربه و ادراک داغننگ مکانی موجب شد تا افراد استراتژیهایی جهت مواجهه با داغننگ بکار گیرند؛ ازاینرو تلاش داشتند جهت مواجهه با داغننگ بیاعتباری از استراتژیهای برهمکنشی مانند مطرودیت اجتماعی، اقناع اجتماعی، تکانشی محور، همگونسازی که رویکرد تعاملیمحور داشته و استراتژیهای غیر برهمکنشی مانند انفعالی، گذر موقعیتی که فاقد رویکرد تعاملیمحور است استفاده نمایند و جهت مواجهه با داغننگ احتمال بیاعتباری از استراتژیهای پنهانسازی و انطباقسازی (مانند انطباق ظاهری، پنداری، گفتاری، کرداری) جهت جلوگیری از بیاعتبارشدن و آشکارشدن داغننگ خود، استفاده کنند.
Presenting and Validating Human Resources Empowerment Model with Emphasis on Education in the Ornamental and Building Stone Industry(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: education plays a key role in empowerment of human resources. Thus, the present research was done to present and validate the human resources empowerment model with emphasis on education in the ornamental and building stone industry. Methodology: this descriptive-analytical study was of correlation type. The statistical population consisted of the staff at Iran's stone statistics and information center as many as 425 persons in 50 companies. The sample size was determined 200 according to Cochran formula; this number was chosen through stratified random sampling method based on the occupational unit. The research instruments included demographic information form capturing gender, age, level of education, years of working background, and a researcher-made questionnaire ( 50 items), whose face validity was confirmed based on expert opinion, while its reliability was calculated using Cronbach alpha method on 30 staff as 0.95. The data were analyzed by exploratory factor analysis and structural equations modeling methods in SPSS-25 and Smart PLS-3 software. Findings: the findings indicated that empowerment of human resources has 10 factors of change and innovation, managerial functions, learning, development of human resources, behavioral factors, organizational factors, the strategic factors of organization, environmental factors, cultural and leadership factors as well as knowledge beyond the technical knowledge. The factor load of all of its items was above 0.40; the convergent validity of the factors was found above 0.60 using the average variance extracted method. The reliability of all of the factors using Cronbach alpha and mixed method was above 0.70. Furthermore, the human resources empowerment model with emphasis on education in the ornamental and building stone industry had suitable and acceptable fitting, and the empowerment of human resources with emphasis on education had a direct and significant effect on all of the 10 factors (P<0.001). Conclusion: given the suitable model of human resources empowerment with emphasis on education in the ornamental and building stone industry, experts and planners can take effective steps for empowerment of human resources through the 10 identified factors.
Providing a Suitable Model to Promoting Teachers' Motivation for the Education Process
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the role of teachers' motivation in improving the teaching, educating and learning processes, the present study was conducted with the aim of providing a suitable model to promoting teachers' motivation for the education process. Methodology: The present study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The research population in the qualitative part was the academic experts of Tehran city in 2020 year, which number of 15 people of them were selected as a sample according to the principle of theoretical saturation and by purposive sampling method. The research population in the quantitative part was the high school teachers of Tehran city in 2020 year, which number of 316 people of them were selected as a sample according to the Cochran's formula and by simple random sampling method. The research tool in the qualitative part was semi-structured interview and in the quantitative part was researcher-made questionnaire, which the validity and reliability of them were confirmed. The data in the qualitative part were analyzed by coding method based on grounded theory in MAXQDA software and data in the quantitative part were analyzed by exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and LISREL software. Findings: The results of the qualitative part showed that the central category included promoting teachers' motivation for the education process, causal factors included work environment, cultural and social context, teaching level, individual characteristics and demographic factors, intervention factors included psychological-attitudinal factors, individual-motivational factors, facility-welfare factors, managerial and structural factors and negation of work, contextual factors included financial rewards, school physical facilities and job enrichment and job development, strategies included planning to improve quality and academic level, behavior, attitude and policy educational of managers, teacher empowerment and encouragement active teacher and outcomes included trustworthy, academic competence, good social relations and understanding of circumstances and duties. Also, the results of the quantitative part showed that the factor load of all components was appropriate and work environment, cultural and social context, teaching level, individual characteristics and demographic factors on causal factors, psychological-attitudinal factors, individual-motivational factors, facility-welfare factors, managerial and structural factors and negation of work on intervention factors, financial rewards, school physical facilities and job enrichment and job development on contextual factors, planning to improve quality and academic level, behavior, attitude and policy educational of managers, teacher empowerment and encouragement active teacher and on strategies and trustworthy, academic competence, good social relations and understanding of circumstances and duties on outcomes had a significant effect on outcomes (P<0.05). Conclusion: According to the results of the present study, to promoting teachers' motivation for the education process can be action through the identified components in the present study.
جست وجوی جوامع مادرسالار در پیش از تاریخ، با تکیه بر یافته های محوطه های تدفینی در جنوب غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
۲۸۴-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
امروزه برخی پژوهشگران بر این باورند که در یک ساختار مادرسالار، جانشینیِ ارثی در یک خطِ مادرتباری ردیابی می شود. محل سکونت، مادرمکانی است و همه موارد ضروری در دست زنان است.ولی ما امروزه در جوامعی با ساختار پدرسالار و مردمحور زندگی می کنیم. برخی از پژوهشگران فمینیست بر این باورند که اگر جامعه مادرسالاری در پیش از تاریخ وجود داشته باشد، چه بسا بتوان به پایان یافتنِ ساختار پدرسالار امروزین نیز امیدوار بود.2 برای جست وجوی زنان، چگونگیِ زیست و جایگاه آنان در گذشته، می توان از مواد و انباشته های گوناگونی همچون داده های اسکلتی و کالاهای گور بهره برد. با کمک پژوهش هایی درباره خاک سپاری زنان و چگونگی آن در یک محوطه تدفینی و با کمک یافته های گورها، می توان انگاره هایی برای بود یا نبودِ یک ساختار مادرسالار در آن جامعه ارائه کرد. در این نوشته با کمک پژوهش های کتابخانه ای پیشینه ای کوتاه از پدیداری انگاره جوامع مادرسالار و برخی ویژگی های آن می گوییم. سپس با روشی توصیفی تحلیلی و با بهره مندی از پژوهش های میدانی انجام شده به بیان تفسیرهای برآمده از یافته ها در برخی از محوطه های تدفینی در جنوب غرب آسیا می پردازیم. دریافت ها نشان از آن دارد که نباید تنها یک نوع ساختار برای همه جوامع پیش از تاریخ این پهنه درنظر گرفت، و از سویی با همه پژوهش های انجام گرفته در این زمینه، هنوز یافته های محکم و قطعی درباره حضور جوامع مادرسالار در گستره پیش از تاریخ جنوب غرب آسیا وجود ندارد.
تحولات تاریخی سیاست گذاری اجتماعی در بلدیه(مقاله علمی وزارت علوم)
تاریخ سیاست گذاری اجتماعی در ایران، به صورت یک جانبه متکی بر بزنگاه های مرتبط با قوانین و تاسیس سازمان های بیمه گر اجتماعی است؛ توجه به بلدیه به عنوان یک نهاد فعال در تاریخ سیاست گذاری اجتماعی، می تواند روایت چندجانبه و باسابقه تری از سیاست گذاری اجتماعی در ایران را رقم بزند. هدف پژوهش حاضر، برجسته کردن این موضوع و شناسایی تغییرات در جهت گیری سیاست گذاری اجتماعی شهرداری با تاکید بر شهرداری تهران است. رویکرد مفهومی پژوهش حاضر نیز متکی بر مدل حقوق شهروندی مارشال است.روش پژوهش، تحلیل تاریخی متکی بر اسناد تاریخی موجود در این حوزه و جامعه آماری پژوهش شامل اسناد رسمی دارای اطلاعات درباره شهرداری (در محدوده از سال 1287 تا پایان دهه 1390) بوده است.یافته های پژوهش حاکی از تفکیک بازه مورد بررسی به پنج دوره مختلف است که سیاست گذاری اجتماعی در این دوره ها متمایز بوده است: دوره نخست: میراث مشروطه (از مجلس اول مشروطه تا پایان دوره ششم مجلس ملی)؛ دوره دوم: تداوم خدمات رفاهی در عین کم رنگ شدن امیدهای آغازین (از آغاز مجلس هفتم تا پایان دهه 1330)؛ دوره سوم: غلبه خدمات شهری و پس روی خدمات اجتماعی (دهه 1340 تا وقوع انقلاب اسلامی)؛ دوره چهارم: خروج از میدان سیاست گذاری اجتماعی (از آغاز نظام جمهوری اسلامی تا اوایل دهه 1370)؛ و دوره پنجم: بازگشت به میدان سیاست گذاری اجتماعی (از میانه دهه 1370 تا پایان دهه 1390).نتایج پژوهش در تعامل با سایر رویکردهای نظری گواه بر این است که بلافاصله پس از تثبیت حقوق سیاسی در ایران، حقوق اجتماعی تبلور یافته است اما با تضعیف حقوق سیاسی، خدمات اجتماعی کاهش نیافته، بلکه در خدمت دولت سازی قرار گرفته است.
مدل یابی معادلات ساختاری تأثیر انعطاف پذیری روانشناختی بر گرایش به روابط فرازناشویی با نقش میانجی گر هویت «من» در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
387 - 401
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تاثیر انعطاف پذیری روان شناختی بر گرایش به روابط فرازناشویی با نقش واسطه ای هویت من انجام گرفت. پژوهش حاضر، پژوهش همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود؛ جامعه آماری پژوهش کلیه زوجین شهر بیرجند بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود و تعداد نمونه شامل 192 زوج (384 نفر) بود. پرسش نامه هایی که جهت جمع آوری اطلاعات از گروه نمونه در نظر گرفته شدند عبارت بودند از: پرسش نامه نگرش به روابط فرازناشویی واتلی (2006)، پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندورال (2010) و نسخه دوم پرسش نامه عینی گسترش یافته منزلت هویت من بنیون و آدامز (1986). برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از مدل معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. بر اساس نتایج، اثر مستقیم انعطاف پذیری روان شناختی بر گرایش به روابط فرازناشویی، اثر مستقیم انعطاف پذیری روان شناختی بر هویت من و اثر مستقیم هویت من بر گرایش به روابط فرازناشویی مورد تأیید قرار گرفت. طبق نتایج، اثر غیرمستقیم متغیر انعطاف پذیری روان شناختی از طریق هویت من بر گرایش به روابط فرازناشویی مورد تأیید قرار گرفته است (01/0>P). بنابراین، انعطاف پذیری روان شناختی و هویت من تلویحات کاربردی فراوانی در زمینه های پژوهشی و درمان گرایش به روابط فرازناشویی دارد.
وضعیت اقتصادی، الگوهای غیرسالم غذایی و چاقی؛ نظریه ای زمینه ای در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اضافه وزن و چاقی یکی از مشکلات جامعه جهانی می باشد که همه افراد را در هر سنی درگیر خودکرده است؛ که عوامل مهمی باعث بروز این پدیده می گردند اما وضعیت اقتصادی جوامع نیز می تواند الگوهای تغذیه ای افراد را تحت تأثیر قرار داده و باعث بروز پدیده چاقی شود. هدف پژوهش حاضر واکاوی وضعیت اقتصادی، الگوهای غیرسالم غذایی و چاقی شهروندان شهر یزد بود. داده ها با 20 نفر از آنان از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید و با روش نظریه زمینه ای مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که عواملی مانند، ضعف سواد تغذیه ای و ظاهر محوری در تغذیه باعث می شود که شهروندان به سمت الگوهای نامناسب تغذیه، غذاهای پرکالری و چاقی کشیده شوند. همچنین مشکلات اقتصادی، فرهنگ غلط غذایی و راحت طلبی بستر و زمینه ورود مردم به سمت انتخاب الگوهای تغذیه ای نامناسب را فراهم می کند که متعاقب آن بروز پدیده چاقی می باشد. عواملی مانند گذار اجتماعی-فرهنگی، سوگیری رسانه ای و جایگزین سازی تغذیه ای نیز به صورت غیرمستقیم بر چاقی مداخله می کنند. استراتژی های این افراد نیز برای مقابله با چاقی تقویت آگاهی تغذیه ای خویش و مقابله با وضعیت اقتصادی با چندشغله کردن خود می باشد. پیامدهای این شرایط برای آنان ایجاد چاقی مفرط، سوءتغذیه پنهان، بیماری های جسمانی و مشکلات روحی-روانی است. مقوله نهایی تحت عنوان"اضطراب اقتصادی- اجتماعی" استخراج شد بدین معنی که شرایط اقتصادی علاوه بر ایجاد اضطراب اقتصادی، باعث می شوند که فرد نوعی اضطراب اجتماعی را نیز در زمینه های مختلف تجربه کند. پیشنهاد می شود، رفع مشکلات اقتصادی، گفتمان تندرستی و تغذیه مناسب توسط خانواده ها و نهادهای اجتماعی و فرهنگی جامعه ازجمله آموزش وپرورش و رسانه ها و ... در جامعه شکل بگیرد.