فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه فقر در ابعاد مختلف عامل حاشیه نشینی برخی افراد در کلان شهرها می گردد که عامل معضلات بسیار و سلب حق شهروندی در مورد آن ها شده است. هدف اصلی این پژوهش ارائه راهبردهای توانمندسازی فرهنگی در مناطق حاشیه نشین شهر اصفهان است. شناسایی قابلیت ها و محدودیت های حاشیه نشینان برای دستیابی به راهبردهای توانمندسازی آنان بسیار مؤثر است. روش تحقیق حاضر آمیخته ای از روش توصیفی- پیمایشی مبتنی بر تکنیک سوات است. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و مصاحبه با کارشناسان و مسئولان شهرداری اصفهان است. در یافته های حاصل از کدگذاری اولیه تحقیق، تعداد 16 نقطه قوت فرهنگی، 23 مورد از نقاط ضعف، 25 فرصت و 22 عامل از تهدیدهای فرهنگی به دست آمد. بر اساس ماتریس ارزیابی عوامل درونی و بیرونی، نتایج نشان می دهد که منطقه شماره (10) شهرداری برخلاف منطقه 12 و 14 شهرداری که در وضعیت نامناسب و رو به ضعف قرار داشته اند، در وضعیت مناسب قرار دارد و می توان با به کارگیری استراتژی تهاجمی رشد و توسعه در جهت حداکثر رساندن فرصت ها استفاده نمود. در مقابل با استفاده از استراتژی رقابتی و تدافعی، نیاز شدیدی به ارزیابی مجدد، اصلاح ساختار و سیاست های راهبردی در مورد حاشیه نشینان ناحیه 12 و 14 شهرداری احساس می شود.
بررسی و مقایسه نیمرخ بالینی و نیمرخ مسیرشغلی افراد جویای کارِ به کارگمارده و درحال انتظارِ مراکز کاریابی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۳۶۲-۳۳۵
حوزههای تخصصی:
چالش های زندگی نوین و فطرت انسانی لزوم درآمد زایی و حرکت به سمت مادی گرایی را تشویق می کند، در این مسیر شغل مهمترین وسیله برای دستیابی به این منظور است. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه نیمرخ بالینی(پرخاشگری. اضطراب. وسواس. حساسیت فردی. شکایات جسمانی، روانپریشی، تصورات پارانوئیدی، افسردگی، ترس مرضی) و مقایسه نیمرخ مسیر شغلی (رفتار، خودکارآمدی، باورکاریابی و انطباق پذیری) افراد بکارگمارده و افراد جویای کارِ در حال انتظار بود. روش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای بود. بدین منظور کلیه افراد جویای کار ثبت نام شده در مراکز کاریابی های شهرستان نجف آباد در سال1397 به عنوان جامعه در نظر گرفته شدند. از این بین 110 نفر که 52 نفر افراد جویای کار بکار گمارده و 58 نفر افراد جویای کاردرحال انتظار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه بکارگمارده و جویای کار تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه انطباق پذیری مسیر شغلی( ساویکاس و پورفیلی، 2012)، آزمون 20 سوالی رفتار کاریابی(صالحی، 1384)؛ آزمون 10 سؤالی رفتار کاریابی(صالحی، 1384)؛ آزمون باورهای کاریابی (صالحی، 1384)، آزمون SCL-90 (دارگوئیس و همکاران، 1973) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS-22 انجام شد. یافته ها نشان داد که در بین ابعاد مسیر شغلی در خصیصه رفتاریابی و در بعد باور ، اختلاف معناداری در بین دو گروه وجود داشت (P<0/05) و در مورد ابعاد خودکارآمدی و انطباق پذیری تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت(05/0 <P ). همچنین در نیمرخ بالینی تنها در ابعاد حساسیت فردی ، افسردگی، پرخاشگری، پارانویا و روانپریشی اختلاف معناداری بین دو گروه وجود داشت(P<0/05). لذا با توجه به اینکه افراد جویای کار در حال انتظار به دلیل ناتوانی در کاریابی در معرض برخوداری از آسیب ها و اختلال های روانی هستند پیشنهاد می شود دوره های آموزش مهارت های کاریابی و راهبردهای جستجوی شغلی در مراکز کاریابی برگزارگردد.
تربیت بنات و فرایند تمدن گستری تحلیل گفتمان اصلاح گرایانه درباری در عهد ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئله ی زن در هر گفتمانی، در مقاطع مختلف تاریخی، به اشکال گوناگونی صورتبندی شده است. از عهد ناصری به این سو با نظام دانش جدیدی پیرامون مسئله زن مواجه هستیم که بر تربیت نسوان و دختران تاکید دارد. به طور خلاصه می توان چنین نظام دانشی را در عنوان"تربیت بنات" خلاصه کرد. در این مقاله درصدد هستیم تا شرایط امکان ظهور چنین گفتارهایی را مورد بررسی قرار دهیم. با رویکرد تبارشناسی فوکو و تکنیک تحلیل گفتمان فوکوئی به بررسی اسناد مرتبط با تربیت نسوان که در فاصله سالهای 1290-1340ه.ق.م نگاشته شده اند پرداختیم. یافته ها نشان داد که وقایعی همچون گسترش بیماری های همه گیر، سفلیس، وبا، وضعیت نابسامان اقتصادی و جنگ و قحطی زمینه ظهور گفتمانهایی را که بر تربیت نسوان تاکید داشتند فراهم ساخت. با بررسی پایگاه اجتماعی و اقتصادی نویسندگان کتب و روزنامه هایی که بر مسئله تربیت نسوان تاکید داشتند، دریافتیم که چنین گفتارهائی در فضای دربار پررنگ تر بود. گفتارهای اصلاح گرایانه درباری در قالب آموزش علم به نسوان،(آداب رفتاری و شیوه رفتار باهمسر، خانه داری و بهداشت) کد های اخلاقی جدیدی برای زنان تعریف می کرد و با بازخوانی علم، اخلاق، دین و اقتصاد، مسئله تربیت نسوان با تمدن و ترقی ملی پیوند می داد. در این مقاله از ادبیاتی که نوربرت الیاس پیرامون فرایند تمدن گستری و جامعه ی درباری و تغییر موازنه قدرت میان دوجنس فراهم آورده، بهره برده ایم و گفتگوئی با پژوهش های انتقادی جنسیت و مدرنیته ی ایرانی داشته ایم
تعارض قوانین در فرزند خواندگی در حقوق ایران و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
411 - 421
حوزههای تخصصی:
فرزند خواندگی از مسائل با سابقه طولانی در زندگی بشر بوده است، به دلیل نیازهای عاطفی و روحی بشر به داشتن فرزند، تحت شرایطی اشخاص حاضر به پذیرش فرزند دیگران، به عنوان فرزند خوانده می شوند. این رابطه حقوقی نیازمند قوانین و مقرراتی برای حفظ نظم عمومی و حقوق افراد جامعه است و هر چند در اکثر مواقع اهداف خیر خواهانه و انسان دوستانه در ورای این پذیرش وجود دارد ولی کودکان و نوجوانان جز افراد تحت حمایت قانونگذار هستند و برای پذیرش فرزند خواندگی قوانین و مقررات و تشریفات خاصی پیش بینی شده و از اقسام احوال شخصیه است؛ مهاجرت و ارتباطات امروزی، بحث های تعارض قوانین را پر رنگ تر از گذشته خواهد کرد. هدف از این نوشتار، مطالعه فرزند خواندگی در قوانین دو کشور ایران و فرانسه و دیدگاه تعارض قوانین در حقوق دو کشور است و این که دو کشور مذکور، در حل تعارض قوانین چه راهکارهایی ارائه می دهند و شباهت ها و تفاوت ها نیز مشخص می گردد.
سرمایه اقتصادی- اجتماعی بازاریان و نقش آفرینی آن ها در انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
300-261
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق شناخت تأثیر سرمایه اقتصادی و اجتماعی بازاریان در دوره قاجار بر نقش آفرینی آن ها در روند انقلاب مشروطیت ایران، تا صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه، است. روش تحقیق در این پژوهش تاریخی و جهت گردآوری اطلاعات از سفرنامه ها، خاطرات، اسناد و مدارک تاریخی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن بوده که سرمایه اجتماعی بازاریان در دوره قاجار در کنار سرمایه اقتصادی آن ها نقش عمده ای را در نقش آفرینی انقلابی بازاریان و پیروزی انقلاب مشروطیت داشته است. بازاریان دوره قاجار با به کارگیری سرمایه اجتماعی انباشته خود در جامعه شهری و استفاده از پول و نیروی کار تحت پوشش خود توانستند نقشی انقلابی در مشروطه اول ایفا کنند و در میدان سیاست به قدرت دست یابند.
برساخت و بازنمایی سوبژکتیویته در آثار ویلیام فاکنر (با تمرکز بر رمان خشم و هیاهو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی روند برساخت سوبژکتیویته و هویت همواره یکی از دغدغه های محوری برای رهیافت های گوناگون انتقادی در علوم انسانی به طور عام و در جامعه شناسی و روان تحلیلگری به طور خاص بوده است و از منظر های متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر بر آن است تا به بررسی فرایند شکل گیری ذهنیت و بازنمایی هویت شخصیت های رمان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر از منظر پارادایم ساختارگرای لاکانی بپردازد. تمایزات نظری فروید و لاکان به مثابه ی دو نظریه پرداز بزرگ حوزه ی روانکاوی، راه را برای تحلیل های متفاوت در این خصوص گشوده است. مبانی نظری پژوهش حاضر عبارت است از بررسی مفاهیم انتقادی و تمایزات نظام اندیشه ی فروید و لاکان به ویژه درباره ی تعریف امر ناخودآگاه و بازتاب آن در زندگی اجتماعی سوژه و نیز نخستین مراحل روند انقیاد سوژه در محیط اجتماعی. بدین منظور رمان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر از میان شاهکارهای ادبیات داستانی به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شده است. بررسی حاضر نشان می دهد شیوه مواجهه والدین و بزرگ ترها با کودکان و نوجوانان نقش به سزایی در برساخت سوبژکتیویته و هویت آ نها ایفا می کند. با به کارگیری مفاهیم نظری رویکرد مورد استفاده در پژوهش حاضر نظیر امیال سرکوب شده، ساختار ناخودآگاه، بیگانگی زبان شناختی، قانون نام پدر به مثابه ی نیروی ناگزیر اجتماعی و نیز دال های بزرگ نظام زبانی در نقد و بررسی رمان مذکور، نقش محوری و تاثیر اجتناب ناپذیر محیط اجتماعی در روند شکل گیری هویت سوژه ها بیش از پیش نمایان می شود. بستر اجتماعی-فرهنگی که در آن فرزندان کامپسون پرورش یافته اند در امیال ناخودآگاه و رفتار ملموس آنها قابل ملاحظه است.
تأسیس و توسعه ی مدارس بهایی مازندران در تاریخ معاصر ایران؛ فرایند و واکنش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مازندران به عنوان یکی از کانون های اصلی جمعیتی و در عین حال هویتی- تاریخی بهائیت، مورد توجه ویژه ی رهبران بهایی قرار داشته است. جغرافیایی که بخش قابل توجهی از تاریخ و سرگذشت رهبران و پیروان و در نتیجه تعلقات جامعه ی بهایی در آن به وقوع پیوسته و به نوعی سرزمینی مقدس برای آنان محسوب می گردید. ایجاد و تأسیس نهادهای آموزشی و در رأس آن مدارس در نهایت اهتمام ازسوی محافل بهایی به طور اعم و در مازندران به طور اخص بوده است. ضمناً طولانی بودن دوره ی فعالیت مدارس بهایی مازندران و در قیاس با دیگر مدارس بهایی کشور، از دیگر وجوه متمایزه آن می باشد. لذا پژوهش با طرح این پرسش اساسی که تأسیس و توسعه ی مدارس بهایی مازندران در تاریخ معاصر ایران چه وضعیتی داشته است؟ به روش تاریخی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی دریافته است که کانون های مهم جمعیتی بهائیت همچون ساری، بابل، بهنمیر و قائمشهر بیشترین مدارس بهایی را به خود اختصاص داده اند. ضمن آن که در دوره ی فعالیت طولانی مدت خود واکنش هایی را موجب گردیدند. بخشی از جامعه در این مقطع با توجه به جاذبه های آموزشی- مادی این گونه مدارس و شرایط روز بدان اقبال نشان داده و البته بخشی دیگر نسبت به آن نگاه انتقادی و گاهی مخالف داشته است که خود به نفوذ محافل بهایی و بالطبع اعمال ایدئولوژی فرقه ی بهایی در سیاستگذاری و اداره ی این گونه مدارس باز می گردد.
نقش شعر و موسیقی در ماندگاری آیین های نوروزی بر اساس نظریه حافظه جمعی هالبواکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوروز تنها جشن شروع سال جدید نیست بلکه گنجینه ای از فرهنگ و هنر پارسی است. مسئله اصلی در تحقیق حاضر، بررسی نقش شعر و موسیقی در ماندگاری آیین های نوروزی از گذشته تا امروز است. شناخت عوامل اثرگذار در ماندگاری یک آیین، به ویژه عواملی چون شعر و موسیقی در آیین کهنی مانند نوروز و هم چنین مطالعه نوروز به عنوان میراثی شفاهی در قالب یک پدیده اجتماعیِ منطبق با نظریه حافظه جمعی هالبواکس از مهم ترین اهداف این تحقیق به شمار می آید. در این راستا تلاش می شود به این پرسش ها پاسخ داده شود: چه عواملی در زنده ماندن آیین های نوروزی دخالت دارند؟ همراهی شعر و موسیقی با یکدیگر چه نقشی در حیات آیین های یک فرهنگ دارد؟ با مطالعات انجام شده می توان دریافت جشن نوروز با شروط لازم آیین ها در نظریه حافظه جمعی یعنی اسطوره، زبان و مناسک یادبودی هم راستاست. از دیگر یافته های تحقیق می توان به نقش شعر و موسیقی به عنوان ابزارهای انتقال حافظه جمعی در حیات و ماندگاری آیین های نوروزی ذکر کرد. همچنین شعر و موسیقی زمانی سبب رسوخ در حافظهجمعی انسان می شوند که همراه یکدیگر باشند و ممکن است حضور هرکدام از دو عنصر شعر و موسیقی به تنهایی نتیجه ای غیر از نتیجه حاصل از همراهی شان را نشان می دهد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی موضوع پرداخته و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مصاحبه های میدانی بوده است.
بازتعریف دین در زندگی روزمره ی زنان دانشجو در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
119 - 143
حوزههای تخصصی:
امروزه شاهد تغییرات اساسی در زندگی روزمره و دینداری زنان دانشجو هستیم، که از جمله مصادیق بارز آن عدم تمایل بخشی از زنان جامعه به داشتن حجاب در اماکن عمومی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی بازتعریف دین در تجربه ی زندگی روزمره ی زنان شهر تهران انجام شد. به این منظور از رویکرد کیفی و روش نظریه ی زمینه ای استفاده شد. نمونه گیری به روش هدفمند و از بین دانشجویان متولد دهه های ۵۰ و ۶۰ دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران انجام گرفت. داده ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مدل پارادایمی حاصل از مقوله های محوری هم نشان داد که شرایط علی برای پدیده ی بازتعریف دین نقش رسانه ها در تقابل با دین، تجربه های شخصی پرسش برانگیز از دین و نقش آموزش در ایجاد نگرش نوین به دین بود. نتایج به دست آمده تأیید می کند که دین داری در زنان و دختران دستخوش تغییرات زیادی شده که توجه به آن در سیاست گذاری ها ضروری است.
سنخ شناسی پیامدهای حمایت اجتماعی در بستر جامعه ایرانی با تأکید بر عنصر سلامت کل نگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
1 - 39
حوزههای تخصصی:
پراکندگی نتایج مطالعات، ضرورت مرور نظام مند پژوهش های مرتبط با حمایت اجتماعی و سنخ-شناسی پیامدهای آن را با هدف تصویرسازی نسبتاً جامع از آورده ها و چالش ها آشکار می سازد. هدف مطالعه، سنخ بندی پیامدهای حمایت اجتماعی در جامعه ایرانی، و روش آن، مرور نظام مند است. مقالات منتشرشده با موضوع حمایت اجتماعی جامعه آماری پژوهش هستند که با رجوع به پایگاه های علمی ایرانی جستجو شدند. بر اساس معیارهای شمول، 40 مقاله مرتبط انتخاب شدند. برای دستیابی به داده های مقالات،کاربرگ های استخراج داده ها در قالب دوازده شاخص طراحی و ضمن کدگذاری و حاشیه نویسی، تکمیل و متعاقب بررسی و مقایسه آن ها با یکدیگر، تحلیل شدند. بر پایه مرور نظام مند، حمایت اجتماعی به عنوان متغیر مستقل مورد کاوش، در نسبت با 18 متغیر مورد بررسی محققان داخلی قرار گرفته است؛ سایر متغیرهای مرتبط با متغیر حمایت اجتماعی ذیل سنخ های پیامدیِ «جسمانی»، «روان شناختی»، «اجتماعی» و «فرهنگی – نگرشی» مقوله بندی شده اند. سنخ پیامدی روان شناختی، اجتماعی و فرهنگی – نگرشی هر کدام دارای بیشترین فراوانی هستند(5/12%)؛ سنخ پیامدی جسمانی کمترین اهمیت را نزد نویسندگان داشته اند(5/12%). ، «سلامت روان» و «کیفیت زندگی»، ذیل سنخ پیامدیِ روان شناختی، دارای بیشترین فراوانی هستند. به موجب مهم ترین نتیجه مطالعه، اثربخشی حمایت اجتماعی، مستلزم توجه به ابعاد و پیامدهای چندوجهی آن با استعانت از رویکردهای میان رشته ای سلامت و اتخاذ دیدگاه کل نگر، هم در مقام فهم و هم در موضع سیاستگذاری های معطوف به مددکاری اجتماعی خواهد بود. بی توجهی به ذی-وجوه بودن حمایت اجتماعی، غفلت از حمایت اجتماعیِ رسمی و سازمان یافته و امتناع از کاربست روش-های کیفی و تفسیری اساسی ترین نقاط ضعف پژوهش های مورد بررسی هستند.
زبان رنج: تحلیل چارچوب مسأله فقر و فقرا در رسانه های برخط ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر به تحلیل نحوه چارچوب بندی فقر در دو دسته رسانه های اختصاصی شامل رهبری، دولت، میزان، ایکانا؛ و عمومی شامل فارس، باشگاه خبرنگاران جوان و موج طی سال های 1396، 1397 و 1398 می پردازد تا نقش و اثر خروج آمریکا از برجام در سال 1397 را در تحول و تغییر چارچوب بندی فقر در این رسانه ها مشخص سازد. برای این منظور از چارچوب بندی به عنوان نظریه و از تحلیل چارچوب با روش پان و کوسیسکی به عنوان روش تحقیق استفاده می کند. یافته ها در چهار دسته ساختار نمایشی، ساختار مضمونی، ساختار نحوی و ساختار بلاغی دسته بندی شده اند. برای این منظور، از بین 42302 خبر و گزارش که جامعه تحقیق را تشکیل می دهند تعداد 275 مورد به عنوان نمونه شناسایی و در نرم افزار مکس کیودا ثبت و تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهند که به جز باشگاه خبرنگاران جوان، نحوه چارچوب بندی فقر پس از اعمال تحریم ها در همه خبرگزاری های و پایگاه های خبری دچار تغییر شده است و تحریم به عنوان یکی از عوامل اصلی موجد فقر در چارچوب بندی قرار گرفته است. از نظر برجسته سازی، میزان پوشش اخبار و گزارش های فقر کمتر از 10 درصد است؛ و به جز وب سایت های رهبری و موج، پوشش اخبار فقر روند کاهشی طی سه سال مورد مطالعه داشته است. باشگاه خبرنگاران جوان کمترین میزان (کمتر از 1%) از اخبار و گزارش های خود را به این موضوع اختصاص داده است. این میزان برجسته سازی می تواند موجب به حاشیه راندن مساله فقر در اذهان عمومی شود. شیوه چارچوب بندی فقر با تاکید بر تحریم به عنوان عامل ایجاد فقر، به گذار و مقطعی نشان دادن آن و خاموش کردن صدای فقرا راغب است و ظهور ریخت اجتماعی جدیدی در جامعه ایران را به تصویر می کشد.
بررسی وضعیت رفاه اجتماعی در مناطق شهری و روستایی استان های کشور در برنامه ششم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
191 - 207
پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که با توجه به متفاوت بودن تولید ناخالص داخلی، سطح جمعیت، بهره مندی از زیرساخت های رشد و سایر عوامل تاثیرگذار بر عدم تعادل های منطقه ای و جغرافیایی، کدامیک از استان های کشور دارای درجه رفاهی بالاتری می باشند و کدامیک سطح رفاهی کمتری دارند؟ پاسخ به این سوال می تواند از نظر علمی الگوی سیاستگذاری مناسبی در زمینه تخصیص و توزیع منابع، امکانات و فرصت ها در اختیار سیاستگذاران بخش عمومی کشور برای رفع عدم تعادل های ایجاد شده قرار دهد. در این پژوهش با استفاده از داده های درآمد- هزینه خانوار مرکز آمار طی سال های برنامه ششم توسعه (از سال 1396 تا 1400) روند تغییرات شاخص های متوسط هزینه واقعی، ضریب جینی و نهایتاً رفاه اجتماعی خانوارهای شهری و روستایی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. بر اساس نتایج، هزینه واقعی خانوار شهری و روستایی کشور طی دوره مورد بررسی کاهش یافته است. همچنین در همین دوره، ضریب جینی خانوار شهری و روستایی نیز افزایش پیدا کرده که حکایت از بدتر شدن وضعیت توزیع درآمد دارد. در ادامه رفاه اجتماعی بر اساس شاخص سن برای مناطق شهری و روستایی کشور و استان ها محاسبه گردید. بر این اساس شاخص رفاه اجتماعی سن نیز طی این مدت کاهش قابل ملاحظه ای داشته است. بر این اساس تأکید بر تدوین برنامه جامع کاهش فقر به جای برنامه های جزیره ای با اولویت مناطق مرزی، تمرکز بر سیاست های کلان رشدگرا در کنار توانمندسازی، کنترل تورم، ایجاد اشتغال مولد، بهبود فضای کسب و کار و مهارت آموزی از جمله راهکارهای پیشنهادی است که به منظور کاهش نابرابری و ارتقای رفاه می بایست در دستور کار سیاست گذاران و مدیران قرار گیرد.
تحلیل استراتژیک گفتمان سازی اقتصاد مقاومتی با تاکید بر نقش شبکه های اجتماعی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
229 - 248
گفتمان سازی اقتصاد مقاومتی از طریق رسانه های نوین اجتماعی چنانچه با رویکردی استراتژیک صورت گیرد ضمن آگاهی بخشی عمومی و تقویت درون زای اقتصاد در عرصه بین الملل نیز می تواند بی فایده بودن سیاست تحریم های یک جانبه را نشان دهد. این مقاله با هدف تحلیل استراتژیک گفتمان سازی اقتصاد مقاومتی با تاکید بر نقش شبکه های اجتماعی نوین انجام شد. تحقیق حاضر از منظر هدف کاربردی-توسعه ای و از منظر روش گردآوری داده ها یک تحقیق توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اساتید دانشگاهی است و به روش نمونه گیری هدفمند در نهایت 17 نفر در این مطالعه مشارکت کردند. گردآوی داده ها با استفاده از مصاحبه های تخصصی نیمه ساختاریافته و ابزار سوات انجام شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون و رویکرد ترکیبی سوات و برنامه ریزی کمی استراتژیک استفاده شد. دستاوردهای تحقیق نشان داد استراتژی مناسب برای گفتمان سازی اقتصاد مقاومتی با استفاده از شبکه های اجتماعی باید با تمرکز بر استفاده بهینه از فرصت های موجود بر تقویت هرچه بیشتر نقاط قوت و کمینه سازی نقاط ضعف داخلی تاکید نماید. تبیین ابعاد اقتصاد مقاومتی و گفتمان سازی آن بویژه در محیط های علمی، آموزشی و رسانه ای و تبدیل آن به گفتمان فراگیر و رایج ملی بهترین راهکار در عملیاتی ساختن این هدف است. برای شکل دادن افکار عمومی و آمادگی روانی آحاد جامعه در راستای مقاوم سازی درون زای اقتصاد می توان از ظرفیت های شبکه های اجتماعی استفاده کرد..
تحلیل جامعه شناختی ذائقه نسلیِ مصرفِ موسیقی (میدان مطالعه: ایل خزل در شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
171 - 190
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ذائقه موسیقیایی میان نسلی در بین مردم ایل خزل و بر اساس پارادایم کیفی از نوع روش تحلیل تماتیک انجام گرفته است. برای گردآوری اطلاعات از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل یافته ها از مدل کلارک و براون استفاده شده است. جامعه هدف شامل نسل والدین و فرزندان دهه هشتاد بوده است و برای تعیین حجم نمونه از استراتژی نمونه یابی هدفمند استفاده گردیده است که بر اساس آن برای رسیدن به اشباع با 90 نفر (شامل 30 خانوار) مصاحبه صورت گرفته است. بر اساس تحلیل داده ها، 34 تم فرعی و 17 تم اصلی استخراج گردید. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که به دنبال تغییرات روزافزون در سبک زندگی، موسیقی نیز در معرض تغییر قرار گرفت و ارزش عمیق هنری آن کمرنگ شد. در این میان ذائقه نسل جدید بر اساس توده گرایی و انتخاب موسیقی توده شکل گرفته است. از سوی دیگر، نسل پیشین که پایبندی بیشتری به سنت ها و هنر دارد، از این تغییرات به دور نمانده و در حال انطباق با شرایط موجود و پذیرش تنوع در موسیقی است که این موضوع حاکی از به حاشیه رفتن موسیقی اصیل و فاخر ایل است. همچنین نتایج نشان داد تعلق ایلی برخلاف گذشته الزاماً به تعهد فرهنگی منجر نمی شود، یعنی تعلق داشتن طوایف به ایل از نظر ذهنی پذیرفتنی و همگانی است، اما تعهد داشتن به موسیقی ایلی و سایر ابعاد فرهنگ در تمام طوایف مشاهده نمی شود.
تحلیل دگرگونی های ساختاری جمعیت روستایی در استان اصفهان از 1385 تا 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه روستایی ایران که تا چند دهه پیش عمده جمعیت کشور را در خود نگه داشته بود، اکنون دچار دگرگونی هایی شده و از وضعیت و جایگاه پیشین خود فاصله بسیاری گرفته است. در پژوهش حاضر به دگرگونی های فضایی و زمانی ساختارهای جمعیتی مناطق روستایی استان اصفهان پرداخته شده است. با بررسی تطبیقی همه روستاهای بالای 4 خانوار استان در دو سرشماری 1385 و 1395، همه متغیرهای مشابه استخراج و دو مجموعه شاخص های مقطعی و یک مجموعه شاخص های طولی برای این تحولات تعریف و محاسبه شدند. در نتیجه بازسازی داده های جمعیتی روستاها، مقادیر متوسط بیشتر شاخص ها به ویژه حجم جمعیت، تغییرات اندکی داشته و به عبارتی، ساختارهای جمعیتی مناطق روستایی استان تقریباً بدون تغییر باقی مانده است. الگو سازی های مقطعی و طولی این ساختارها نشان داد بعد خانوار و نسبت های جوانی و باسوادی، شاخص های تأثیرگذار در ساختار جمعیتی مناطق روستایی استان در هر دو مقطع بوده اند. به علاوه، نسبت بستگی تأثیر منفیِ شدیدی بر این ساختار در مقطع 1385 داشته و در مقطع 1395 میزان اشتغال نیز موجب تقویت و سال خوردگی جمعیت موجب تضعیف آن شده است. تحولات دوره ای ساختار جمعیت روستایی نیز علاوه بر تغییرات نسبت جوانی و بعد خانوار، متأثر از بهبود مختصری در تغییرات بار تکفل و نداشتن توازن بیشتری در تغییرات نسبت جنسی بوده است. تحلیل فضایی تحولات ساختارهای جمعیتی مناطق روستایی به صورت منطقه ای برای سه گروه از روستاهای مناطق کوهستانی، دشتی و بیابانی استان جداگانه انجام شد. در هر سه منطقه، نقش و تأثیر مثبت تغییرات شاخص های میزان رشد جمعیت، تغییرات بعد خانوار و تغییرات میران باسوادی و تأثیر منفی تغییرات سال خوردگی همسو بوده است. تغییرات ساختاری جمعیت روستایی در مناطق دشتی و بیابانی همسویی بیشتری داشته است؛ به گونه ای که ازطریق تغییرات نسبت بستگی تضعیف و ازطریق توازن در تغییرات نسبت جنسی تقویت شده است. در مقابل، تغییرات منفی میزان اشتغال و وضعیت مناسب تر در رابطه جمعیت جوان در ترکیب سنی، سبب تضعیف و تقویت بیشتر در تحولات ساختاری جمعیت روستایی مناطق کوهستانی بوده اند.
تبیین ارزش ها و کنش های زنان ساکن در سه منطقه تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۶
۸۸-۵۵
حوزههای تخصصی:
مقد مه: در سال های اخیر شاهد بروز تفاوتهایی بین ارزش های زنان و کنشهای آنان هستیم. برخی از زنان کنشهایی مطابق ارزشهای خود دارند و برخی دیگر کنشهایی کاملا متفاوت با ارزشهای خود بروز می دهند. ارزشهای زنان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که در این مقاله با استفاده از نظریه فشار رابرت مرتون به مقایسه این کنشها در سه منطقه شهر تهران پرداخته شده است. روش: این تحقیق کمی بوده و با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. جامعه آماری شامل زنان ساکن در سه منطقه تهران در شمال، مرکز و جنوب شهر بود. نمونه آماری شامل تعداد 390 نفر بود که از هر منطقه 130 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. یافته ها: عوامل ترس و نگرانی، تبعیض جنسیتی، عدم پذیرش اجتماعی، دل بستگی به خانواده و ضعف اعتقادات مذهبی و افول ارزشهای اخلاقی بر کنش زنان مؤثرند. این عوامل درمجموع موجب شکل گیری انواع چهارگانه کنشهای زنان، یعنی کنشهای هم نوایانه، کنشهای نوآورانه، کنشهای شکل گرایانه و کنشهای آنومیک شده است. نتایج آزمونها نشان داد رابطه معناداری بین متغیرهای ارزشی با انواع کنشهای زنان وجود دارد. بحث: نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق نشان می دهد بین ارزشها و کنشهای زنان در مناطق سه گانه تهران در برخی موارد شاهد تشابه ها و در مواردی شاهد تفاوتهایی هستیم. درواقع کنشهای زنان تحت تأثیر ارزشهای آنان می تواند به صورت یکی از این اشکال چهارگانه بروز پیدا کند. در منطقه مرفه تهران اغلب کنشها حالتی شکل گرایانه و آنومیک داشت درحالی که در منطقه میانی تهران کنشها ماهیتی نوآورانه و شکل گرایانه داشت و در منطقه جنوب تهران، کنشها ماهیتی هم نوایانه و نوآورانه داشت. در تمام مناطق کنشهای چهارگانه با تفاوتهایی دیده می شود و این موضوع نشان دهنده تحول در ارزشهای زنان است.
میزان مصرف ماهواره و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رسانه ها ضمن اطلاع رسانی، قادرند تا با طراحی پیام های برنامه ریزی شده، به تغییر باور، احساس، نگرش ، رفتارهای اجتماعی و کاهش یا افزایش خشنودی و ارتقای مهارت های زندگی بپردازند. این امر بر اهمیت روزافزون نقش رسانه ها در حوزه نیازهای اساسی جامعه از جمله سلامت اجتماعی دامن زده و حوزه جدیدی مطالعاتی را ایجاد کرده است. حال مهم ترین پرسش مقاله حاضر این است که: میزان مصرف کانال های ماهواره شهروندان تهرانی در حضور متغیرهای مشارکت داوطلبانه و پیوند اجتماعی، چه تأثیری بر سلامت اجتماعی آنان گذاشته است؟ رویکرد تحقیق توصیفی- علی و روش پیمایشی در اردیبهشت سال 98 انجام شده است. پرسشنامه پس از بررسی روایی و پایایی در بین 810 شهروند تهرانی با روش نمونه گیری طبقه بندی و خوشه ای چندمرحله ای اجرا شد. سنجش متغیر سلامت اجتماعی با الهام از مدل «کییز»، پس از بومی سازی و متغیر میزان مصرف کانال های ماهواره از طریق میزان ساعت صرف شده به تماشای ماهواره صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاضر بر اساس آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد که متغیرهای پیوند اجتماعی و مشارکت داوطلبانه با سلامت اجتماعی، رابطه مثبت و مستقیم دارند و مشارکت داوطلبانه نیز بر پیوند اجتماعی، تأثیر مثبت و معناداری دارد. در بررسی رابطه علی به ترتیب پیوند اجتماعی، مشارکت داوطلبانه و میزان مصرف کانال های خارجی بر سلامت اجتماعی تأثیر گذاشتند، به طوری که میزان مصرف کانال های خارجی به عنوان بیرونی ترین متغیر، تأثیر منفی بر سلامت اجتماعی و دو متغیر دیگر گذاشته است.
اصول مدیریت زمان در سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
91 - 115
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی اسلامی مجموعه رفتارهای قابل مشاهده و بیانگرانانه است که به لحاظ نظری، معلول باورها و ارزش های اسلامی در ابعاد فردی و اجتماعی زندگی انسان است. یکی از مؤلفه های اساسی در سبک زندگی اسلامی، چگونگی گذراندن عمر و مدیریت زمان است. مدیریت زمان مجموعه ای از مهارت ها برای اداره، کنترل و استفاده بهتر از وقت است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی اصول مدیریت زمان در سبک زندگی اسلامی است. پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده و روش تحلیل داده ها کیفی و از نوع استقرائی بوده است. جامعه تحقیق، متنی و شامل آیات و روایات بحارالانوار است که به صورت هدفمند و در راستای سؤالات تحقیق انجام گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مدیریت زمان در سبک زندگی اسلامی شامل چهار اصل مهم هدف گذاری، اولویت بندی، برنامه ریزی و نظارت است. نتیجه آن که در سبک زندگی اسلامی به کارگیری اصول مدیریت زمان، استفاده بهتر از فرصت عمر را به دنبال داشته و تضمین کننده سعادت ابدی انسان است.
بررسی تأثیر سبک زندگی دیجیتال بر هویت اجتماعی (مورد مطالعه: دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
93 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی سبک زندگی دیجیتال و تأثیر آن بر هویت اجتماعی دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان شهر همدان می باشد. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ ماهیت توصیفی از نوع همبستگی و به لحاظ روش پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دختر و پسر مدارس دولتی و غیر دولتی شهر همدان بود (11891 نفر) که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 377 نفر برآورد شد و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه هویت اجتماعی صفاری نیا و روشن (1390) و پرسشنامه سبک زندگی دیجیتال مهاجری و فرقانی (1397) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها با نظر کارشناسان جامعه شناسی تأیید شد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاس ها بالاتر از 7/0 برآورد شد که بیانگر هماهنگی درونی گویه ها و تأیید پایایی بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با کاربرد نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد بین مؤلفه های متغیر سبک زندگی دیجیتال (مصرف فرهنگی، نحوه گذراندن اوقات فراغت، الگوهای خرید و فروش، الگوهای یادگیری و آموزش از راه دور، مدیریت بدن از طریق رسانه ها) و هویت اجتماعی در بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان در شهر همدان رابطه وجود داشت و این رابطه معکوس است. بنابراین، هرچه افراد به سمت زندگی دیجتالی سوق پیدا کرده اند، هویت اجتماعی آنها کمرنگتر شده است و این نشان میدهد، که در این مطالعه ما با چالش این رابطه سرو کار داریم، یعنی تاثیری که سبک زندگی دیجیتال بر روی هویت اجتماعی داشته مثبت نبوده است و جنسیت هم متغیری مهمی در این رابطه ارزیابی نگردید. در تبیین این نتیجه می توان گفت، به زعم بوردیو و گیدنز شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی به تولید منش خاص منجر میشود و می تواند هویت فرد را بازنمایی یا باز تولید نماید. لذا، لازم است متناسب با امکاناتی که در جامعه برای افراد قرار میدهیم، بسترهای لازم برای احیای هویت اجتماعی نیز فراهم شود، اگر این تقدم و تاخر فرهنگی فاصله زیادی داشته باشند، موجب گسست اجتماعی و سردرگمی هویتی برای جوانان شود که عواقب آن جبران ناپذیر باشد.
مطالعه تطبیقی تحولات علم اجتماعی در عصر توتالیتاریسم (تجربه آلمان، شوروی و چین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاکمیت های توتالیتر دارای مشخصات خاص خود هستند که در حد امکان این مشخصات را در عرصه های دیگر به ویژه علم و نظام دانشگاهی بازتولید می کنند. مطالعه چالش بین علوم اجتماعی و حاکمیت توتالیتر می تواند در زمینه رشد علم اجتماعی راهگشا باشد. هدف این مطالعه مقایسه تطبیقی تاریخی این رابطه در برهه ای از حاکمیت توتالیتر در آلمان، شوروی و چین است. روش مطالعه مقایسه تطبیقی تاریخی بوده و تجربیات گزارش شده در سه مورد آلمان نازی، اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین موردمقایسه تاریخی قرار گرفته اند. گردآوری داده ها از منابع دست دوم صورت گرفته و تحلیل ها به شیوه مقایسه تاریخی ارائه شده اند. یافته های تحقیق برخی شباهت ها و تفاوت ها را بین توتالیتاریسم نازیستی و کمونیستی نشان داد. توتالیتاریسم نازیستی ذهنیت منفی نسبت به علم اجتماعی داشته و از هرگونه نهادسازی اجتناب کرده و با ایجاد انسداد در مقابل فعالیت دانشمندان زمینه را برای هجرت اندیشه اجتماعی فراهم کرده است، درحالی که توتالیتاریسم کمونیستی ذهنیت مثبت به علم اجتماعی داشته و سعی کرده است با نهادسازی برای تولید علم اجتماعی همسو، دانشمندان این حوزه را جذب کند. هردو شکل توتالیتاریسم در اوج استبداد خود طالب علم اجتماعی وابسته به حاکمیت، غیرانتقادی، کمی گرا، کاربردی و مفید برای تداوم قدرت بوده اند.