فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
"شهروندی حاصل رابطه دو سویه فرد و دولت است، این رابطه از یک سو متضمن وفاداری فرد به دولت و از سوی دیگر مستلزم حمایت دولت از فرد است. در مقاله حاضر برای مفهوم شهروندی، سه وجه اساسی منظور شده است: برابری مشارکتی، برابری قانونی و هویت سیاسی. عناصر مهم در بعد برابری مشارکتی حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، در بعد برابری قانونی، حقوق توزیعی و فرصتی و در بعد هویت سیاسی، هم ذات پنداری با اجتماع ملی (دولت- ملت) و تعهد مدنی است. نتایج تحلیل ثانویه داده ها نشان می دهد: .1 چهار بعد تجربی شهروندی از حیث سهمی که در تشکیل این مفهوم دارند به ترتیب عبارتند از: احساس برابری فرصتی، احساس برابری توزیعی، احساس هویت سیاسی و سپس احساس برابری مشارکتی. .2 شدت احساس شهروندی در ابعاد سه گانه برابری مشارکتی، فرصتی و توزیعی در حد متوسط و احساس هویت سیاسی در بین مردم بالاست. .3 شدت احساسات چهارگانه شهروندی در بین رده های مختلف قومی، مذهبی، تحصیلی، شغلی و ... کشور نزدیک به یکدیگر بوده و تاثیر رده بندی های اجتماعی بر احساسات شهروندی به طور کلی ضعیف است. ضعف احساس شهروندی در ابعاد سه گانه برابری فرصتی، توزیعی و مشارکتی و بالا بودن وفاداری سیاسی، از یک سو دلالت بر کسری ذخائر مشروعیت مدنی حکومت دارد و از سوی دیگر نشان از وجود دیگر ذخائر مشروعیت به ویژه ذخائر مشروعیت دینی دارد که علی رغم ضعف عملکردی حکومت در تامین حقوق شهروندی، وفاداری به حکومت را نزد شهروندان محفوظ نگه می دارد. در واقع ذخائر دینی مشروعیت حکومت در ایران، کسری ذخائر مشروعیت مدنی را جبران می کند.
"
مبانی جامعه شناسی سیاسی
منبع:
کتاب ماه ۱۳۷۷ شماره ۱۲
جایگاه اجتماعی سالمندان در خانواده با تأکید بر نقش تلویزیون: بررسی دیدگاه های سالمندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة حاضر با هدف کنکاش نقش تلویزیون در تغییر جایگاه اجتماعی سالمندان در شهر تهران به روش کیفی صورت گرفته است. جامعة آماری این مطالعه، سالمندان بوده اند و پژوهشگر با سی نفر از سالمندان مصاحبه هایی انجام داده که طول زمانی آنها به طور متوسط بیش از یک ساعت است. این مقاله حاوی مهم ترین نتایج حاصل از این تحقیق است. سؤال اصلی تحقیق، عبارت است از اینکه سالمندان تهرانی برای خود در خانواده شان چه جایگاهی قائلند؟ آنها نقش تلویزیون را در این جایگاه چگونه تبیین می کنند؟ نتایج به دست آمده از مصاحبة عمیق با سالمندان تهرانی ای که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند، حاکی از این است که سالمندان در حیطة جایگاه اجتماعی، اقتصادی و جسمی شان، تا حدی از خانواده ها ابراز یأس کرده اند و در حیطة علت کاهش منزلت سالمندان، مقولة مهم کمرنگ شدن ارزش های دینی و فرهنگی خودنمایی می کند. عدة کمی از سالمندان برای خودشان در خانواده جایگاه محوری قائل بودند و عدة بیشتری معتقد بودند از احترامی که استحقاق آن را دارند، برخوردار نیستند و در خانواده جایگاهی حاشیه ای دارند. همچنین سالمندانی که خانواده هایشان زیاد تلویزیون یا ماهواره می بینند، معتقدند کمتر مورد توجه فرزندانشان هستند. در زمینة نقش رسانه در جایگاه سالمندان نیز مهم ترین مقوله ها نشان می دهد که عملکرد تلویزیون در «برنامه سازی» و «ارائة الگو به منظور ارتقای منزلت سالمندان» ضعیف بوده است. همچنین در زمینة مهم ترین دلایل سپردن سالمندان به مراکز نگهداری، مشارکت کنندگان ابراز کرده اند که ناسپاسی فرزندان و مشکلات اقتصادی آنها مهم ترین دلایل هستند. سالمندان بررسی شده در این تحقیق به ترتیب حفظ حرمت سالمندان، آموزش و برنامه سازی رسانه در زمینة سالمندی، تأمین مسائل اقتصادی سالمند، و ایجاد مراکز تفریحی و بهداشتی را مهم ترین انتظارات خود از جامعه عنوان کرده اند.
تحلیل تطبیقی محتوای تصاویر کتاب های آموزش عمومی از منظر بازنمایی فرهنگ پوشش بین دو کشور ایران و سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در همه نظامهای آموزشی، کتب درسی به یکی از مهمترین منابع برای جامعهپذیر کردن افراد تبدیل شده است که از طریق ٱ ن بسیاری از اصول و ارزشهای نظام سیاسی کل می تواند به دانشآموزان منتقل شود. هر کشوری از طریق برنامهها و تصمیمگیریهای خود و همچنین مفاهیمی که در کتب درسی قرار میدهد و حتی با تصاویر کتابهای درسی، سعی دارد هژمونی خود را باز تولید کند. هدف این تحقیق، تحلیل تطبیقی محتوای تصاویر کتابهای آموزش عمومی از منظر بازنمایی فرهنگ پوشش بین دو کشور ایران و سوریه است که از طریق تکنیک تحلیل محتوا به تجزیه و تحلیل 2075 داده تصویری مندرج در کتابهای درسی دو مقطع تحصیلی دبستان و راهنمایی دو کشور ایران و سوریه پرداخته شده است. دادهها حاکی از آن است که تصاویر مورد بررسی با جهتگیری فرهنگی نظام سیاسی کشورها، هماهنگ است. تمامی تصاویر با حفظ موازین و اصول کلی کشورها تهیه شده است، ولی با مشاهده در سطح اجتماع و شکافی که بین فرهنگ رسمی و غیررسمی وجود دارد ، به نظر میرسد بین سطح تولید پیام و مصرف پیام فاصله وجود دارد.
روش تحقیق کیفی
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۸ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
نقش به کارگیری مهارت های مدیریت تنوع فرهنگی مدیران در ارتقای سطح مشارکت اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعه «نقش به کارگیری مهارت های مدیریت تنوع فرهنگی مدیران دبیرستان های شاهین شهر در ارتقای سطح مشارکت اجتماعی دانش آموزان در سال تحصیلی 89-1388» بود. نتایج پژوهش نشان داد میانگین مشارکت اجتماعی دانش آموزان بر حسب میزان به کارگیری مهارت های مدیریت تنوع فرهنگی تفاوت معناداری داشت و با افزایش مهارت های مدیریت تنوع فرهنگی مدیران، میزان مشارکت اجتماعی دانش آموزان نیز ارتقا یافته بود. از طرفی میانگین مشارکت اجتماعی دانش آموزان بر حسب میزان به کارگیری مهارت های مدیریت تنوع دینی ـ مذهبی و بر حسب میزان به کارگیری مهارت های مدیریت تنوع قومی ـ نژادی نیز متفاوت و معنادار بود؛ از این رو می توان عامل به کارگیری مهارت های مدیریت تنوع فرهنگی (در ابعاد تنوع قومی ـ نژادی و تنوع دینی ـ مذهبی) توسط مدیران را در افزایش سطح مشارکت اجتماعی دانش آموزان مؤثر دانست.
ادراک گروه های قومی از تصاویر رسانه ای خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان فراگیر ترین و پرمخاطب ترین رسانه کشور، نقش بسزایی در پروراندن شناخت و درک مردم از گروه های قومی و تعریف روابط میان گروهی در کشور برعهده دارد. شواهد پژوهشی نشان می دهد که اقوام ایرانی، تصاویر پخش شده از سیما درباره خود را چندان مطلوب نمی یابند. برای فهم عمیق تر درک خود اعضای گروه های قومی، یک رشته مصاحبه نیمه متمرکز در میان افرادی از این گروه ها، که در تهران به کار یا تحصیل اشتغال دارند، صورت گرفت. همان طور که انتظار می رفت، آنها از بازنمایی هایی که از ایشان در سریال ها و فیلم های تلویزیونی ارائه می شود، ناخرسندند. افراد مصاحبه شده از شبکه های سراسری انتقاد دارند و چنین می پندارند که در این شبکه ها به اندازه کافی نقش ندارند و اگر هم نشان داده می شوند، اغلب چهره های تحریف شده ای از آنان به نمایش درمی آید. آنها بر این باورند که در بسیاری از مواقع از آنان، برحسب ویژ گی های منسوب به قومشان در گفتمان عامیانه، تصویرهای قالبی نشان داده می شوند. بیشتر افراد مصاحبه شده بر این باورند که فیلم های نشان داده شده در تلویزیون، از اعضای گروه های قومی در چهر ه های اصلی استفاده نمی کنند و معمولاً نقش های حاشیه ای را به آنها محول می نمایند. به اعتقاد مصاحبه شوندگان، گستردگی بازنمایی های مذکور از یک سو ناشی از بی اطلاعی تهیه کنندگان برنامه های تلویزیونی و یا نگرش های پیشداورانه آنها نسبت به خرده فرهنگ های قومی است و از سوی دیگر، ریشه در برخی سیاست های گذشته دارد که به حضور و سهم گروه های قومی در فرهنگ ملی بهای لازم را نمی دهد.
"
درک معنایی پیامدهای ورود نوسازی به منطقه اورامان کردستان ایران به شیوه پژوهش زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"بررسی حاضر به بازسازی معنایی پیامدهای نوسازی از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی می پردازد. رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی با تاکید بر بینش سازه گرایانه اجتماعی بر این باور است که کنشگران اجتماعی نقش اصلی در ساخت و بازسازی زندگی اجتماعی خود ایفا کرده و به گونه ای بازاندیشانه و آگاهانه در برابر محیط و تغییرات آن عمل می کنند. این رویکرد، برخلاف رویکرد پوزیتیویستی، که بر اصالت محیط، نظم و قاعده مندی در واقعیات اجتماعی و ثبات ماهیت انسان تاکید دارد، به اصالت انسان، سیالیت و بر ساخته شدن مداوم واقعیات اجتماعی و نیز انعطاف پذیری ماهیت انسان معتقد است. در این مقاله با به کارگیری این رویکرد سعی شده است به درک و تفسیر پیامدهای نوسازی در قالب مطالعه موردی اورامانات کردستان از منظر ساکنان آن سامان پرداخته شود.
اورامان تحت منطقه ای است روستایی و کوهستانی که در جنوب غربی شهرستان مریوان واقع شده است. ساکنان این منطقه عمدتا به فعالیت های دامداری، باغداری و کشاورزی محدود می پردازند. با این وجود در طی چند سال اخیر، تغییر و تحولاتی مانند پیدایش فعالیت های اقتصادی جدید، تکنولوژی و امکانات مدرن، آموزش و بهداشت نوین و دیگر عناصر نوین منطقه پدید آمده اند که بر ساختار اجتماعی این جامعه تاثیر گذاشته اند. لذا درک و تفسیر مردم از شرایط، فرآیند و پیامدهای این تغییرات از اهمیت به سزایی برخوردار است.
روش شناسی پژوهش حاضر، کیفی است و از روش مردم نگاری برای انجام دادن عملیات تحقیق و انجام دادن کلیه مراحل کار میدانی استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارایه نظریه نهایی از روش نظریه زمینه ای استفاده شده است.
هدف عمده این مطالعه عبارت است از بررسی درک، تفسیر و ارزیابی پیامدهای نوسازی آن طور که توسط مردم تحت مطالعه تجربه می شوند، در این مطالعه پیامدهای نوسازی در ابعاد اقتصادی، قشربندی اجتماعی، آموزش مدرن، بهداشت مدرن، اعتقادات، تکنولوژی، ارتباطات و حمل و نقل، زبان، خویشاوندی و تعاملات اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از انجام دادن عملیات کدگذاری باز، محوری و گزینشی، برای هر یک از ابعاد فوق یک مقوله هسته و مدل زمینه ای - پارادایمی ارایه شده مقولات هسته عبارت بودند از: ارتقای معیشتی، رهایی، توانمندساز / فشارآور، افزایش امید به زندگی، بقای اصول، رفاه آفرین / چالش برانگیز، تسهیل بخشی، چالش زبانی، میل به بازگشت و تضعیف شبکه ها. مقوله هسته نهایی در این مطالعه درک نوسازی به مثابه ساختار بخش و ساختارشکن است. بر اساس این مقوله، مردم اورامان پیامدهای نوسازی را به مثابه ساختاربخش و ساختارشکن دریافته اند که در آن نوسازی از یک طرف ساختارهای جدیدی به جامعه آنان بخشیده است اما همزمان بسیاری از ساختارهای سنتی آنان را نیز دچار افول کرده است. مقوله هسته مذکور در قالب یک مدل زمینه ای - پارادایمی شامل شرایط، تعاملات (استراتژی ها) و پیامدها ارایه شده است."
راهبردهای مدارای نوجوانان تهرانی در وضعیت های مختلف هویتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" طرح بحث: هدف از این پژوهش بررسی راهبردهای مدارای نوجوانان تهرانی در وضعیت های مختلف هویتی بر اساس نظریه مارسیا (Marcia) می باشد.
روش تحقیق: 467 نوجوان تهرانی (235 دختر و 232 پسر) از چهار منطقه آموزش و پرورش تهران در مقاطع سوم نظری و پیش دانشگاهی به طور خوشه ای انتخاب گردیده و پرسش نامه فرایند هویت ایگو و مقیاس مدارای نوجوانان توسط کلیه شرکت کنندگان تکمیل گردید.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که تفاوت معنا داری بین بعضی از ساز و کارهای مداری مورد استفاده نوجوانان در وضعیت های مختلف هویتی وجود دارد.
نتیجه: براساس نتایح این پژوهش می توان سازوکارهای مدارای مورد استفاده نوجوانان در هر یک از وضعیت های هویتی، را تعیین کرد و می توان با برنامه ریزی آموزش مهارت های مدارا با تاکید بر مهارت های اختصاصی مورد استفاده در هر یک از وضعیت های هویتی به نوجوانان جهت رسیدن به وضعیت اکتساب و در نهایت حل بحران هویت کمک کرد.
"
بررسی وضعیت ازدواج و طلاق در استان ایلام طی سال های 1385-1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بالا رفتن سن ازدواج و میزان طلاق، سبب شده است که مسئله ی ازدواج و طلاق، موردتوجه گروه زیادی از کارشناسان، قرار گیرد. بررسی این مسئله در جامعه به منظور برنامه ریزی، وامدارِ آگاهی یافتن از شاخص های ازدواج و طلاق است؛بر این اساس مقاله ی حاضر در راستای مطالعه ی شاخص های ازدواج و طلاق در استان ایلام، طی سال های 1385 تا 1392 و مقایسه ی آنها با شاخص های کشوری، نگاشته شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی اسنادی و با تکیه بر تحلیل ثانویه بوده که از طریق آن به بررسی چگونگی وقایع ازدواج و طلاق در استان، پرداختهشده است. نتایج به دست آمده، گواه این است که: میانگین سن ازدواج برای زوج ها در اولین ازدواج، نزدیک به 28 سال است که به طور متوسط 5 سال با زوجه اختلاف دارند(23 سال در مقابل 28 سال). در استان ایلام نسبت طلاق به ازدواج در مقایسه با متوسط کشوری، پایین تر است. به طوری که در اکثر آمارگیری ها این نسبت در کشور، بیش از دو برابر استان ایلام بوده است. در سال 1392 مقدار این نسبت برای استان ایلام و کل کشور به ترتیب برابر با 4/9 و 1/20 بوده است. سن طلاق در بین زنان، پایین تر از مردان است. میانگین سن طلاق برای زنان، نزدیک به 27 سال و برای مردان 34 سال است. در اکثر طلاق های صورت گرفته، سن زوج بیشتر از سن زوجه است که نمای آن، مربوط به چهار سال اختلاف سن زوج نسبت به سن زوجه است. در اکثر موارد، اختلاف سن زوج به زوجه در زمان طلاق، کمتر از 4 سال بوده است؛ البته مقایسه ی میزان دوام زندگی مشترک در استان ایلام با میانگین کشوری، نشان می دهد که در سال 1392 در استان ایلام 7/54 درصد طلاق ها مربوط به زوج هایی بوده است که کمتر از 4 سال زندگی مشترک داشته اند؛ اما متوسط کشوری در سال مذکور، برابر با 8/42 درصد بوده است؛ درواقع می توان چنین بیان کرد که در استان ایلام، میزان دوام زندگی مشترک، کمتر از متوسط کشوری است. در سال 1392 به طور متوسط، طول مدت زندگی مشترک در کشور 9/7 سال بوده است که استان های اردبیل و ایلام به ترتیببا میانگین 5/5 و 6/5، کمترین طول مدت دوام زندگی را در بین استان های کشور، دارا بوده اند. میانگین سن طلاق در بین دختران، پایین تر از پسران است که در استان ایلام، طی سال های موردبررسی، روندی کاهشی داشته و پایین تر از میانگین کشوری بوده است.
برنامه های اجتماعی/ مبانی اختلافی در طراحی نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی
"ماده 40 قانون برنامه سوم توسعه که در فروردین سال 1379 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، دولت را موظف کرد طی حداکثر شش ماه طرح نظام تامین اجتماعی را تدوین و برای تصویب به مجلس شورای اسلامی تقدیم کند. پس از نزدیک به دوسال و نیم از تاریخ تصویب برنامه سوم، بالاخره دولت لایحه ای را در مرداد ماه سال جاری (1381) به مجلس شورای اسلامی ارایه کرد. نزدیک به دو سال تاخیر دولت در انجام تکالیف برنامه سوم نشان دهنده اختلافات جدی در نظرات دستگاه های مرتبط با بخش بهزیستی و تامین اجتماعی از یک سو و کارشناسان و صاحبنظران مسایل رفاه و تامین اجتماعی از سوی دیگر در زمینه نظام جامع است. قانون اساسی، قانون برنامه سوم توسعه، وضعیت موجود بخش بهزیستی و تامین اجتماعی و مکاتب نظری در زمینه رفاه و تامین اجتماعی منابعی هستند که در تدوین نظام جامع باید مورد بررسی قرار گرفته و مبنای طراحی این نظام باشند. مقاله حاضر به بررسی دیدگاه های متفاوت صاحب نظران در مورد هر یک از منابع فوق و نقش آن در طراحی نظام جامع می پردازد.
"
مدل اصلاح و راهکارهای گسترش سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ارائه راهکارهای اجرایی برای ایجاد یا گسترش سبک زندگی در حوزه مدل های اجرایی روش شناختی و مدیریت استراتژی و راهبردی است. مدل های اجرایی روش شناسانه خاص گسترش سبک زندگی نیست و ظرفیت آن را دارند که برای ایجاد یا گسترش هر پدیده ای در جامعه به کار گرفته شوند. این تحقیق درصدد ارائه یک مدل از این مدل ها و انطباق آن با سبک زندگی و در نهایت ارائه راهکاری برای گسترش سبک زندگی اسلامی در جامعه است. از این رو سؤال تحقیق این گونه صورت بندی شده است که راهکارهای گسترش سبک زندگی اسلامی در جامعه چیست؟ و براساس چه مدلی می توان به این مهم دست یافت؟ روش تحقیق کیفی است که از تکنیک مصاحبه نیمه متمرکز برای جمع آوری داده و تحلیل محتوا در شیوه کد گذاری های سه گانه برای تحلیل داده ها استفاده شده است. تحقیق به سه نتیجه اصلی رسید که عبارتند از: 1. دو دسته راهکار به دست آمد که در دو مدل ارائه شدند: یکی مدل فرایندی راهکارها و دیگر مدل اجرایی راهکارها؛ 2. راهکارها در هفت دسته کیفیت بخشی نیروی انسانی، برنامه ریزی فرهنگی، راهکارهای تربیتی− اخلاقی، راهکارهای محتوایی، راهکارهای مدیریتی، راهکارهای ساختاری دسته بندی شدند؛ 3. در باب مدل سبک زندگی اسلامی نیز داده های بسیار زیادی در مصاحبه ها وجود داشت که به ساخت مدل سبک زندگی و استخراج نظریه انجامید.
ایران و چالش های مواجهه با علم بومی و علم جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"شکل گیری جامعه ها و اقتصادهای مبتنی بر دانایی و افزایش چشمگیر نقش انسان های دانا در خلق ارزش افزوده جدید در فعالیت های اقتصادی، توجه به همه انواع دانایی ها را در مقیاس جهانی افزایش داده است و در این میان انواع علم بومی به دلایل گوناگون با نوعی اولویت مورد توجه قرار گرفته است.
سوال این است که علم بومی با هر معنایی چگونه شکل می گیرد و چگونه خود را با اقتضائات اقتصاد جهانی شده تطبیق می دهد؟
در این مقاله تلاش شده است که با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس چارچوب نظری نهادگرایی پاسخ هایی در خور برای این پرسش ارایه گردد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که با انجام اصلاحات جدی در زمینه نظام آموزش های رسمی، نظام تصمیم گیری و تخصیص منابع و نظام پاداش دهی اقتصادی- اجتماعی در کشورمان می توان به صورت موفقیت آمیزی از عهده چالش های مواجهه با علم بومی و علم جهانی برآمد. بدیهی است این امر مستلزم انجام طیف گسترده ای از مطالعات آسیب شناختی است که در این مقاله به برخی از مهم ترین آن ها اشاره شده است.
"
تعیین عوامل پیش بینی کننده صمیمیت زناشویی زنان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین عوامل پیش بینی کننده صمیمیت زناشویی در زنان شهر اصفهان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه، زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1391 بودند که از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 200 زن متأهل انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های صمیمیت زناشویی، پنج عاملی شخصیت فرم کوتاه، مقیاسدلبستگیبزرگسالکولینزورید، مهارت هایارتباطی، الگوهایارتباطی، سبک های اداره تعارض بین فردی، آسیب-شناسیتعاملیزوجینباخانوادههمسر و فرماطلاعاتجمعیتشناختی در اختیار آنان قرار گرفت. نتایج با استفاده از ضریبهمبستگی،رگرسیونچندگانه و نرم افزار SPSS-19 تجزیه و تحلیل شدند.نتایج همبستگی نشان داد ویژگی های شخصیت، سبک های دلبستگی، مهارت های ارتباطی، الگوهای ارتباطی، سبک های حل تعارض و آسیب شناسی ارتباط با خانواده همسر و سن زنان با صمیمیت زناشویی همبستگی معنادار داشتند. هم چنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که عوامل مذکور جزء عوامل پیش بینی کننده صمیمیت زناشویی بودند. در نهایت معادله پیش بینی صمیمیت زناشویی براساس ضرایب به دست آمد.می توان نتیجه گرفت ویژگی های شخصیت، سبک دلبستگی، مهارت های ارتباطی، الگوهای ارتباطی، سبک های حل تعارض، آسیب شناسی ارتباط با خانواده همسر و سن زنان جزء عوامل پیش بینی کننده صمیمیت زناشویی می باشند.