فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۸۱ تا ۶٬۴۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
به منظور اصلاح الگوی مصرف، در قانون بودجة سال 1393 مقرر شد قیمت گاز برای مصارف خانگی افزایش یابد تا در نتیجه اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه و افزایش قیمت های حامل انرژی (از جمله قیمت گاز خانگی)، رفتار مصرف گاز خانوارها اصلاح شود. تحقق نیافتن این پیش بینی بیانگر دخالت سایر عوامل از جمله عوامل فرهنگی است. پژوهش حاضر براساس چارچوب نظری و مطالعات تجربی پیشین، درصدد بررسی تأثیر متغیرهای فرهنگی (دانش، نگرش و دغدغه) بر رفتار مصرف گاز خانگی در استان مازندران است. این پژوهش به روش پیمایشی انجام شده و گردآوری داده های آن از طریق پرسشنامه صورت گرفته است. نمونة آماری شامل 437 نفر از مشترکان گاز خانگی مناطق شهری استان مازندران است. نتایج نشان می دهد از میان عوامل مختلف فرهنگی، با افزایش دانش، نگرش و دغدغه زیست محیطی افراد، رفتار مصرف گاز آن ها بهینه تر می شود. همچنین نتایج نشان داد از مجموع عوامل فرهنگی، عامل دانش و نگرش زیست محیطی به ایجاد دغدغه های زیست محیطی در افراد منجر نمی شود. در این پژوهش، دلایل احتمالی این مسئله، تبیین و در بخش پایانی مقاله، دو توصیة اساسی برای سیاستگذاری پیشنهاد می شود.
رفتارهای پُرخطر در بین دانش آموزان نوجوان دختر و پسر شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۵۷
55-31
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رشد سریع جسمانی در دوره نوجوانی که البته با رشد شناختی و اجتماعی مناسب همراه نیست و نیز بالاتر بودن ویژگیهایی همانند خطرپذیری و هیجان خواهی در این دوره نسبت به دوره های دیگر عمر، می تواند زمینه های درگیرشدن نوجوانان در رفتارهای پُرخطر گوناگون را فراهم نماید. به دلیل ضرورت شناخت شیوع این رفتارها در نوجوانان جهت برنامه ریزی، این پژوهش با هدف همه گیرشناسی رفتارهای پُرخطر در میان دانش آموزان نوجوان دختر و پسر شهر تهران در سال 1391 انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر، پیمایش بوده که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و اقتباس شده از نمونه آمریکایی، در بین 1280 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه های گوناگون مقطع متوسطه شهر تهران انجام شد. یافته ها: تجربه کشیدن قلیان، کشیدن سیگار، رابطه جنسی، کتک کاری در بیرون از خانه، و تجربه مصرف الکل به ترتیب همه گیرترین رفتارهای پُرخطر در میان نوجوانان بودند. ضمن اینکه، میانگین رفتارهای پُرخطر در پسران بیشتر از دختران بود و تفاوت معناداری میان میزان رفتارهای پُرخطر دانش آموزان پایه های گوناگون در قومیتهای گوناگون وجود ندارد. بحث: عوامل گوناگون فردی و اجتماعی در پدیدآمدن و گسترش رفتارهای پُرخطر در دختران و پسران نوجوان نقش دارند و کاهش هر یک از این رفتارها، نیازمند برنامه ریزیهای کوتاه مدت و درازمدت و اجرای برنامه های گوناگون آموزشی در سطح خرد و کلان و در رده های گوناگون سنی است. رشد سریع جسمانی در دوره نوجوانی که البته با رشد شناختی و اجتماعی مناسب همراه نیست و نیز بالاتربودن ویژگی هایی همانند ریسک پذیری و هیجان خواهی در این دوره نسبت به دوره های دیگر عمر، می تواند زمینه های درگیرشدن نوجوانان در رفتارهای پُرخطر گوناگون را فراهم نماید. به دلیل ضرورت شناخت شیوع این رفتارها در نوجوانان جهت برنامه ریزی، این پژوهش با هدف همه گیرشناسی رفتارهای پُرخطر در میان دانش آموزان نوجوان دختر و پسر شهر تهران در سال 1391 انجام شد. روش تحقیق حاضر، پیمایش بوده که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و اقتباس شده از نمونه آمریکایی، در بین 1280 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه های گوناگون مقطع متوسطه شهر تهران انجام شد. تجربه کشیدن قلیان، کشیدن سیگار، رابطه جنسی، کتک کاری در بیرون از خانه، و تجربه مصرف الکل به ترتیب همه گیرترین رفتارهای پُرخطر در میان نوجوانان بودند. ضمن اینکه، میانگین رفتارهای پُرخطر در پسران بیشتر از دختران بود و تفاوت معناداری میان میزان رفتارهای پُرخطر دانش آموزان پایه های گوناگون در قومیت های گوناگون وجود ندارد. عوامل گوناگون فردی و اجتماعی در پدیدآمدن و گسترش رفتارهای پُرخطر در دختران و پسران نوجوان نقش دارند و کاهش هر یک از این رفتارها، نیازمند برنامه ریزی های کوتاه مدت و درازمدت و اجرای برنامه های گوناگون آموزشی در سطح خرد و کلان و در رده های گوناگون سنی است. رفتار پُرخطر، سوء مصرف مواد، رابطه جنسی، خشونت !supportFootnotes]--> !supportFootnotes]-->[1] . این پژوهش با پشتیبانی مالی صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران وابسته به نهاد ریاست جمهوری انجام شده است. !supportFootnotes]-->[2] . دکترای روان شناسی، دانشگاه بوعلی سینا همدان/khosrorashid@yahoo.com (نویسنده مسئول)
ارائه ی برنامه ی آموزشی هوشمند رشته ی خط مشی عمومی، از طریق کاربست مطالعه ی تطبیقی دانشگاه های مطرح جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف ارائه ی برنامه ی آموزشی هوشمند کارشناسی ارشد ناپیوسته ی خط مشی عمومی در ایران شکل گرفته و در بستر رویکرد تطبیقی رشد کرده است. جهت دستیابی به این هدف، پژوهشگران به دلیل خاستگاه رشته ی خط مشی عمومی، رویکرد تطبیقی را برگزیده و مراحل داده یابی، داده کاوی و اعتباریابی را پیموده اند. در مرحله ی داده یابی، در قالب روش کتابخانه ای و روش نمونه گیری هدفمند، برنامه ی درسی کارشناسی ارشد خط مشی عمومی 15 دانشگاه معتبر جهان را شناسایی و مورد بررسی قرار دادند. در مرحله ی داده کاوی، از طریق کاربست الگوی بردی و در قالب گروه کانونی، اطلاعات جمع آوری شده، بررسی و تحلیل گردید و در مرحله ی اعتباریابی نتایج به 5 نفر از خبرگان منتخب از طریق روش نمونه گیری گلوله برفی در قالب روش دلفی ارائه شده و مورد تأیید قرار گرفت. یافته های پژوهش، در قالب اهداف، تعداد واحد درسی، محور اصلی برنامه ی آموزشی و سرفصل عناوین دروس ارائه شده در دوره های خط مشی عمومی، جای گذاری و تحلیل گردید. یافته ها حاکی از این است که اکثریت دانشگاه ها در دوره ی کارشناسی ارشد خط مشی عمومی، به صورت میانگین بین 28 تا 32 واحد درسی در قالب رویکرد میان رشته ای، حل مسئله ی کاربردی و عملیاتی همراه با یادگیری تئوری های نظری و مبنایی ارائه می دهند. هم چنین یافته ها نشان دهنده ی تفوّق روش های کمّی بر روش های کیفی در دوره های ارائه شده است. درنهایت، برنامه ی آموزشی هوشمند خط مشی عمومی دوره ی کارشناسی ارشد ناپیوسته با ابعاد مبانی خط مشی، خط مشی پژوهی، روش تحقیق، خط مشی عمومی و اداره ی امور عمومی، مباحث منتخب و پایان نامه در 32 واحد درسی ارائه گردید.
دانش آفرینی در دانشگاه ها؛ بررسی نقاط قوت و ضعف(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی وضعیت عوامل دانش آفرینی و سیاست های شکل گیری و تقویت آنها در دانشگاه های دولتی استان بوشهر، از دیدگاه اعضای هیئت علمی است. روش تحقیق توصیفی - پیمایشی و جامعه آماری اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی استان بوشهر در سال تحصیلی 92-93 بودند. برای تحلیل داده ها، علاوه بر روش های توصیفی از روش های استنباطی از جمله آزمون T برای مقایسه میانگین و تحلیل واریانس در قالب نرم افزار SPSS و EVIEWS استفاده شده است. نتایج نشان داد: راهبردهای مربوط به فرهنگ سازمانی و نظام آموزش و توانمندسازی، بر فرایند دانش آفرینی نقش مثبت داشته و در مورد ساختار سازمانی، ارتباط دانشگاه با جامعه و صنعت، نظام جذب نیروی انسانی، مراکز پژوهشی، نقش منفی راهبردهای فعلی بر فرایند دانش آفرینی پذیرفته شده است. همچنین بین دیدگاه آزمودنی ها در خصوص وضعیت مؤلفه های فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، تجهیزات کالبدی، ارتباط با صنعت، ارتباطات علمی و بین المللی مراکز پژوهشی، در دانشگاه های بوشهر تفاوت معنی داری وجود ندارد. فرهنگ سازمانی، نظام آموزش و توانمندسازی و نظام ارزشیابی و جبران خدمات، به ترتیب دارای کمترین نقاط ضعف در میان عوامل دانش آفرینی می باشند.
ویژگی های «جامعه سالم» بر اساس تجارب و ادراکات شهروندان تهرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۴ شماره ۵۶
۳۴۶-۳۱۵
حوزههای تخصصی:
مقدمه: به دلیل اهمیت موضوع سلامت اجتماعی و ضرورت دستیابی به شاخصها ی آن، پژوهشها ی متعددی در جهان صورت گرفته است که تعاریف موجود معمولاً براساس نظر متخصصین تبیین شده و کمتر به تجارب مردم عادی توجه شده و گاه از آن غفلت شده است. بنا به این ضرورت، مطالعه حاضر در پی صورت بندی تعریفی از سلامت اجتماعی براساس تجارب و ادراکات مردم است. روش: با برگزاری 3 جلسه بحث گروهی متمرکز با حضور 22 نفر از شهروندان ساکن تهران همچنین با به کارگیری روش تحلیل محتوای کیفی، ویژگیها و ابعاد جامعه سالم استخراج شد. یافته ها : مطالعه حاضر، براساس تجارب و ادراکات شهروندان تهرانی، 14 ویژگی ذیل را برای جامعه سالم شناسایی و تبیین کرده است: انجام مناسب تکالیف توسط حکومت (در حوزه برنامه ریزی، رفاه اجتماعی، برقراری آزادیها ی دموکراتیک، حوزه قوانین و عدالت قضایی، شایسته سالاری، عدالت اجتماعی، برقراری امنیت اجتماعی)، سلامت ذهنی، روانی و معنوی، فرهنگ و ارزشها ی اجتماعی، خانواده سالم، پایین بودن مشکلات اجتماعی، سرمایه اجتماعی، امنیت اقتصادی، سلامت نظام آموزش و پرورش، نشاط اجتماعی، محیط زیست سالم، امنیت سیاسی، بی طرفی حکومت در برابر عقاید مردم، سلامت جسمی و امنیت غذایی. بحث: بخشی از تجارب و ادراکات مردم به عنوان ویژگیها ی جامعه سالم، اشتراکاتی با تجارب سایر کشورها دارد از جمله سلامت ذهنی، روانی و معنوی، محیط زیست سالم، سلامت جسمی، امنیت غذایی، سرمایه اجتماعی، پایین بودن مشکلات اجتماعی. اما تعدادی از مشخصات، ویژه جامعه ماست از جمله انجام مناسب تکالیف توسط حکومت (آزادیها ی دموکراتیک، عدالت قضایی، شایسته سالاری)، سلامت نظام آموزش و پرورش و بی طرفی حکومت در برابر عقاید مردم.
به کارگیری «چارچوب ارزشیابی برنامه های سلامت اجتماع محور» در پروژه ارزشیابی برنامه های پایگاه سلامت اجتماعی مهر تهرانپارس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۹
167-149
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارزشیابی مشارکتی اجتماع محور نوعی پژوهش علمی کاربردی است که افراد درگیر برنامه های اجتماعی را به تلاشی دسته جمعی وا می دارد تا با هدفی مشترک به ارزشیابی برنامه های خود، در آغازکار، درحین اجرا یا در اتمام برنامه بپردازند. این مشارکت ایجاد؛ احساس تعلق به برنامه، عدم ترس از ارزشیابی، نگاه مثبت و علاقه مند به ارزشیابی، ارزشیابان داخلی به جای ارزشیابان خارجی، می کند. در نهایت، هدف از ارزشیابی مشارکتی اجتماع محور، توان افزایی مردم در اجرای هر چه بهتر برنامه های زندگی و کاریشان است. روش: در این پژوهش علمی کاربردی که بر مبنای رویکرد مردم به مردم برنامه ریزی شده، از «چارچوب ارزشیابی برنامه های سلامت اجتماع محور». که درمرکز توسعه سلامت عمومی اجتماع محور در کارولینای شمالی تهیه و به کارگرفته ,استفاده شد. این چارچوب برنامه ارزشیابی مشارکتی را در قالب یک روش ارزشیابی پیشنهاد می کند. این روش ارزشیابی به صورت موردی در پایگاه سلامت اجتماعی، در محدوده شهرداری منطقه 4 در شرق تهران با جمعیت تقریبی 63703 نفر در سال 1389اجرا شد. یافته ها: درمیان 6 شاخص موفقیت، اشاره شده توسط مشارکت کنندگان ارزشیابی( منابع مالی، منابع انسانی، ارائه خدمات، ارتباطات، عملیات مدیریتی , پایداری)، بالاترین میزان ظرفیت پایگاه در حوزه عملیات مدیریتی4/6% بوده و پایین ترین ظرفیت در حوزه تأمین منابع مالی 2/5%بوده است. همچنین میزان رضایت مردم از همکاری با پایگاه 50% و میزان رضایت از خدمات ارائه شده از سوی پایگاه 48% بوده است. نتایج: ارزشیابی مشارکتی ثابت کرد که پایگاه نیاز به بهبود و توان افزایی دارد. همچنین این شیوه ارزشیابی توانست دانش ارزشمندی در رابطه با کارکاملا مشارکتی را تولید کند. به علاوه نقاط قوت و ضعف برنامه ها برای لحاظ نمودن در برنامه های آتی روشن گردید.. درس آموخته در این شیوه ارزشیابی از دید مشارکت کنندگان در ارزشیابی مواردی چون گردآوری داستانهای موفقیت، به کارگیری اطلاعات گردآوری شده و حمایت از تغییر و بهبود در پایگاه بوده است.
بررسی تأثیر دانش آفرینی سازمانی بر ظرفیت انطباق پذیری سازمانی (مورد مطالعه: کارمندان دانشگاه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه موفقیت سازمان ها به توانایی سازگاری و انطباق آن ها با عوامل متغیر محیطی بستگی دارد؛ به عبارت دیگر، به دلیل تغییرهای سریع در جهان کنونی، انطباق موفقیت آمیز با محیط بخش مهمی از پیروزی است. بر این اساس، توجه به ظرفیت انطباق پذیری در سازمان ها رو به افزایش است؛ زیرا اصل اساسی مفهوم یادشده، توانایی سازمان ها در پندآموزی، سازگاری، ارزیابی و پاسخ دهی به تغییرها و تحول های درون و برون سازمانی است. ظرفیت انطباق پذیری سازمانی در سازمان های دانشگاهی زمانی ارتقا می یابد که روحیة دانش آفرینی در بین کارمندان وجود داشته باشد؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر دانش آفرینی بر ظرفیت انطباق پذیری سازمانی بوده است. روش تحقیق پیمایشی و ابزار اندازه گیری پرسشنامه بود. جامعة آماری، 716 نفر از کارمندان دانشگاه تبریز در سال 1391 است که از این تعداد 239 نفر براساس فرمول کوکران و به شیوة نمونه گیری طبقه ای تصادفی در مقایسه با سطوح طبقات انتخاب شدند. یافته های تحقیق بیان می کند میزان ظرفیت انطباق پذیری سازمانی کارمندان دانشگاه تبریز بالاتر از حد متوسط (21/117) است. همچنین، براساس نتایج تحلیل رگرسیونی، به ترتیب آثار ابعاد جامعه پذیری، ترکیب و درونی سازی سازة دانش آفرینی بر متغیر وابسته (ظرفیت انطباق پذیری سازمانی) معنی دار است و متغیرهای یادشده توانستند 59 درصد تغییرهای متغیر وابسته را تبیین کنند.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر شادابی اجتماعی در حضور متغیرهای حمایت اجتماعی و دینداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شادابی اجتماعی به دلیل آنکه همواره با خرسندی، خوش بینی و امید و اعتماد همراه است می تواند به منزلة کاتالیزور، نقش تسریع کننده ای در فرایند توسعه یک جامعه داشته باشد. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که؛ بنا به اهمیت و جایگاه سرمایه اجتماعی در توسعه آیا می توان از آن به منزلة عاملی اثرگذار بر شادابی اجتماعی سود جست؟ و تأثیر سرمایه اجتماعی بر شادابی اجتماعی در حضور متغیرهای حمایت اجتماعی و دینداری چگونه است؟
رویکرد مقاله حاضر اثبات گرایی و از نوع توصیفی تبیینی است. متغیر شادابی اجتماعی براساس شاخص های لیندنبرگ اندازه گیری و پرسش نامه پس از بررسی روایی و پایایی، با تلفیق روش نمونه گیری طبقه بندی و خوشه ای چند مرحله ای، با برآورد حجم نمونه از طریق فرمول کوکران، بین 810 خانوار در پنج منطقه شهر تهران در سال 1392 اجرا شد.
یافته های تحقیق حاکی از آن است که متغیر دینداری بر حمایت اجتماعی و دینداری و حمایت اجتماعی بر سرمایه اجتماعی موثرند و در نهایت سرمایه اجتماعی بر شادابی اجتماعی نیز موثر است.
ارائه الگویی جهت سیاست گذاری فرهنگی رسانه ها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی وضعیت موجود سیاست گذاری فرهنگی رسانه ها در ایران و ارائه الگوی مفهومی انجام گرفته، از نظر هدف، کاربردی، از نظر نوع داده ها، کمّی و از نظر نحوه اجرا، توصیفی از نوع پیمایشی است. 30 نفر از اعضای هیئت علمی برجسته دانشگاه ها در رشته های علوم ارتباطات، مدیریت فرهنگی و علوم سیاسی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. پس از مرور کتابخانه ای و اینترنتی پیشینه، فهرستی از نقاط ضعف، قوت، تهدیدها و فرصت ها تهیه و پرسشنامه اول تحقیق تدوین شد تا وضعیت موجود مورد ارزیابی قرار گیرد. پرسشنامه دوم به منظور تعیین درجه تناسب الگوی پیشنهادی توسط حجم نمونه تکمیل شد. برای تحلیل داده ها از میانگین وزنی و آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج نشان داد: اصول سیاست گذاری فرهنگی رسانه ها، چارچوب نظری، نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت ها و تهدید های سیاست گذاری فرهنگی رسانه ها و نیز فرایند اجرایی و راهبردها مورد تأیید صاحبنظران قرار گرفته است. درجه تناسب مدل 153/4 از 5 بوده و با 95 درصد اطمینان مورد تأیید قرار گرفت.
سناریو های تکوین علم اجتماعی اسلامی: امکان/امتناع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، صرفاً به عنوان یک موضع نظری معرفتی ( و نه رتوریک سیاسی ایدئولوژیک) به سناریوهای تکوین یک علم اجتماعی اسلامی ( امکان/امتناع) می پردازد. براساس استدلال هایی مبتنی بر معرفت شناسی و منطق رشد علمی، این مقاله درصدد است نشان دهد که شکل گیری یک علم اجتماعی اسلامی هم «ممکن» است و هم «ممتنع»، اما امتناع از تکوین یک علم اجتماعی اسلامی بیشتر از نوع «عملی» است تا «ذاتی». امتناع عملی بیش از هر چیز ناشی از طرح علم اجتماعی دینی در چشم اندازی کاملاً محدود از علم و رشد عملی است. بنابراین، امتناع «در عمل» به موانعی مانند زمان بری، کافی نبودن دانش دینی در همه عرصه ها، توجه نکردن به دیگر سرچشمه های معرفت، استریل کردن متافیزیکی، عدم اتکای به عقل و بافت زدایی دانش اجتماعی اشاره دارد.
نوع دیگری از امتناع نیز متصور است؛ یعنی ممکن است بیشتر به خاطر انعطاف ناپذیری مدل علم شناسی فلسفی باشد که بر مبنای آن نمی توان معرفت علمی را به هر اندازه و به هرطور با هر سلیقه سازگار کرد. تو گویی توصیه به احتراز از رفتن به سمت تکوین علم اجتماعی اسلامی می خواهد نشان دهد که ادعای هر علم اجتماعی نو پدید ( از جمله علم اجتماعی اسلامی) باید ادعایی متکی به «اجتماعیت» ( عرفی بودن) و «علمیت» (معرفتی بودن) باشد و این میسّر نیست مگر تن دادن به همان قواعد علم شناسیِِِِ فلسفی و معرفت شناسیِِِِ علمی بر پیشینة ساخته شده قبلی.
باری در مقاله حاضر تلاش شده است تا با طرح چشم اندازی گسترده تر و قرار دادن مفهوم علم اجتماعی اسلامی در مدلی پویا از علم شناسی فلسفی و الگوی رشد علمی (مدل پویای تولید علم) تصویری پویا از علم اجتماعی دینی تصویر شود. این تصویر نیز مانند هرگونه معرفتی دستخوش تغییر و تحول خواهد بود و پیامش آن است که تلاش های نظری ما برای تعریف رابطه دین و علم و رشد نظریه های اجتماعی دینی (اسلامی) جریانی بی پایان خواهد بود. نمی توان یک بار و برای همیشه آن را تعریف کرد و کار را تمام شده پنداشت. خود این تعریف و بازتعریف ها نیز بخشی از علم اجتماعی دینی خواهد بود.
تنظیم ظریف و استدلال آنتروپیک مبتنی بر چندجهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله تنظیم ظریف در کیهانشناسی معاصر، مسئلهای است که به نظر میرسد نیازمند تبیین است. تبیینی که برخی فیزیکدانان سرشناس برای آن ارائه دادهاند، استفاده از استدلال آنتروپیک مبتنی بر چندجهانی است. در این مقاله پس از معرفی مفهوم چندجهانی، تنظیم ظریف و انواع آن و همچنین اصل و استدلال آنتروپیک، استدلال خواهد شد که بهنظر نمیرسد تبیین این فیزیکدانان، هدف آنان را که ارائه توضیحی معقول برای تنظیم ظریف است، تأمین کند. در واقع، تبیین آنها مسئله تنظیم ظریف جدیدی را ایجاد میکند که یک مرحله پیش از تنظیم ظریف فعلی است. بنابراین خود، نیازمند تبیین است.
مقایسه روش های اقتصادی در برآورد ارزش تفریحی مناطق ییلاقی روستایی: مطالعه موردی روستای اخلمد، خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با استفاده از داده های مقطع زمانی 120 خانوار مشهد، به تعیین ارزش تفریحی منطقه گردشگری اخلمد در استان خراسان رضوی پرداخته است. برای ارزش گذاری، با بهره گیری از روش های ارزش گذاری مشروط و روش هزینه سفر، از ایجاد بازاری فرضی استفاده شد. نتایج نشان داد که متوسط تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان برای ارزش تفریحی این منطقه 27/15400 ریال برای هر بازدید است. ارزش تفریحی از طریق هزینه سفر و با استفاده از روش حداقل مربعات غیرخطی 54640 ریال برای هر نفر و از روش پواسن 181810 ریال برآورد شد. با در نظر گرفتن 8/2 میلیون نفر جمعیت شهرستان مشهد به عنوان استفاده کنندگان از این منبع طبیعی ارزش کل تفریحی این مکان به دو روش حداقل مربعات غیر خطی و توزیع پواسن، به ترتیب، 136600 و 454540 میلیون ریال می رسد. ارزش تفریحی قابل توجه این منطقه ییلاقی برای سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان بخش گردشگری توجیهی مستدل را فراهم می آورد تا از کیفیت مناطق ییلاقی و سرمایه گذاری در آن حمایت و از تخریب آن جلوگیری کنند.
ارزیابی آسیب پذیری اجتماعی – فیزیکی شهرها در برابر زلزله (مطالعه موردی: شهرستان های استان آذربایجان غربی)
حوزههای تخصصی:
شهرهای امروزی در نقاط مختلف دنیا به دلایل متعدد ازجمله نوع مکان گزینی، توسعه فیزیکی نامناسب، عدم رعایت استانداردهای لازم همواره در معرض خطرات ناشی از بلایای طبیعی قرار دارند. یکی از این خطرات که بسیاری از شهرهای جهان ازجمله کشور ما را تهدید می کند، زمین لرزه است. ایران یکی از زلزله خیزترین کشورهای دنیا محسوب می شود و شهرهای آن در رابطه با این پدیده طبیعی خسارت های مالی و جانی زیادی را متحمل شده است. استان آذربایجان غربی نیز بدلیل مجاورت با گسل های فعالی چون گسل شمال تبریز، پیرانشهر- سلماس، سد مهاباد و گسل های فعال در کشور ترکیه از این قاعده مستثنی نمی باشد. پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی با هدف کاربردی می باشد. هدف این تحقیق ارزیابی آسیب پذیری اجتماعی - فیزیکی شهرستان ها استان آذربایجان غربی در برابر زلزله های احتمالی است. برای ارزیابی و رتبه بندی شدت آسیب پذیری از مدل TOPSIS و GIS استفاده شده است. میزان آسیب پذیری اجتماعی شهرستان ها در پنج گروه شامل پهنه های آسیب پذیر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد تقسیم شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهرستان ارومیه با میزان تاپسیس87/0از آسیب پذیری خیلی کمی در برابر زلزله به عنوان مرکز استان برخوردار می باشد و شهرستان های اشنویه، تکاب، پلدشت و چالدران در معرض آسیب پذیری خیلی زیاد با میزان تاپسیس13/0 قرار دارند.
بررسی رضایت شغلی کارکنان از سبک رهبری مدیران (مطالعه موردی: کارکنان زن دانشگاه الزهرا(س))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر اندازه مدیران سازمان ها نسبت به رضایت شغلی کارکنان وقوف بیشتری داشته باشند، بهتر می توانند با برنامه ریزی منطقی علاوه بر افزایش سطح رضایت شغلی آنها موجبات ارتقاء و بهره وری سازمان را فراهم آورند. در قلمرو مطالعات انسانی این امر از اهمیت بسزایی برخوردار است و این پژوهش بر آن است تا با بررسی و مقایسه رضایت شغلی کارکنان زن از سبک رهبری مدیرانِ میانی زن و مرد در دانشگاه الزهراء(س) توصیه ها و راهکارهایی را به برنامه ریزان، مدیران و دست اندرکاران در جهت گزینش هر چه بهتر سبک منتج به رضایت شغلی کارکنان زن ارائه نماید و بدین ترتیب سطح کمی و کیفی عملکرد دانشگاه ارتقاء یابد. این پژوهش با استفاده از دو پرسشنامه ی محقق ساخته در زمینه رضایت شغلی و سبک رهبری مدیران انجام گرفته است. به منظور تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی از نرم افزار spss و آزمون آماری همبستگی خی دو - پیرسون استفاده شده است. این تحقیق سبک رهبری مدیران زن در دانشگاه الزهراء(س) را کارمدار- وظیفه گرا و سبک رهبری مدیران مرد را رابطه مدار-تحول گرا یافته و رضایت شغلی کارمندان از سبک رهبری مدیران میانی مرد را بیشتر می داند که در تحلیل آن می توان به روحیه اثبات مدیریتی از سوی زنان و عبور از سقف شیشه ای از جانب مردان با توجه به مدیریت در محیط خاص بانوان اشاره نمود.لازم به ذکر است که این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و در محدوده زمانی سال91-90 صورت پذیرفته است.
بررسی روش شناسی مقالات علمی پژوهشی حوزة زن و خانواده (1379-1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از این که وزارت علوم رشتة «زن و خانواده» را برای تدریس در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور تصویب کرد، جامعة علمی شاهد چاپ پژوهش ها و مقالات در این حوزه در مجلات علمی پژوهشی بوده است. از این رو، محققان مقالة حاضر با هدف بررسی روش هایی که مؤلفان مقالات حوزة زن و خانواده استفاده کرده اند به بازبینی روش شناسانة این مقالات پرداخته اند و با روش تحلیل محتوا، بخش مربوط به شیوه، نوع، جامعة آماری، جمعیت نمونه و ... مقالات را بازکاوی کرده اند.
تحلیلی درباره تنوع قومی و هویت ایرانی از نظرگاه تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کشور کهن سال ایران، به رغم پاره ای تغییر و تحولات در طول تاریخ، همواره گروه های متفاوتی زندگی کرده اند که در چارچوب جغرافیایی آن، خود را ایرانی نامیده اند. بکار بردن لفظ آریایی برای این مردم از سوی داریوش هخامنشی، قبایل امپراتوری را از دیگر قبایل متمایز ساخت، اما، توفیق حکومت هخامنشی در ایجاد واحد سیاسی یگانه متمرکز در تمامی سطوح اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، نمی توانست پدید آورنده هویتی فراگیر باشد. در واقع، آنچه موجب همبستگی میان مردم اقصی نقاط امپراتوری می شد، بیش از هر چیز هدفِ دفع دشمنان مشترک بود و در هر شکست و اشغال درازمدت سرزمین توسط بیگانگان، تمایل به دفع آنها در تقویت همبستگی و رشد هویت مشترک تأثیرمی گذاشت. همچنین، از سوی دیگر، فتوحات سرزمینی امپراتوری، با فزونی افتخار ایرانی بودن به تقویت هویت ایرانی کمک کرد. در طول تاریخ، با از میان رفتنِ تدریجی تعارض های فرهنگی اقوام، مؤلفه های مشترک هویتی رشد یافتند و از چند قرن پیش زمینه های پدید آمدن هویت ملی را که بیش از هر چیز بر پایه دین قرار داشت فراهم ساختند. در کنار این مؤلفه هویتی باید به نقش برجسته اسطوره ها و تاریخ مشترک نیز اشاره کرد.
فراتحلیل مطالعات خودکشی در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، فراتحلیل مطالعات انجام شده در زمینة خودکشی و اقدام به خودکشی در استان ایلام است. این مقاله، ضمن بررسی مطالعات کوشیده است عمده ترین اشکالات وارد شده بر مطالعات را دسته بندی و ارائه کند. هدف از پژوهش حاضر، ترکیب کمی پایان نامه های انجام شده در حوزة جامعه شناختی و روان شناختی و عوامل مؤثر بر خودکشی و اقدام به خودکشی است. روش گردآوری داده ها، مطالعه اسنادی و کتابخانه ای است.
یافته ها: میانگین اندازة اثر rدر مطالعات مربوط به رویکرد جامعه شناختی ESrQ=0/29 و در مطالعات مربوط به رویکرد روان شناختی ESrQ=0/30 به دست آمد. نتایج آزمون تفاوت در بررسی رویکرد و عوامل جامعه شناختی که 99/4 می باشد، نشان می دهد که بین اندازة اثر به دست آمده در میان متغیرهای جامعه شناختی تفاوت معنادار وجود دارد؛ به عبارت دیگر، اندازة اثر در بین مطالعات مورد بررسی و متغیرها ناهمگن است و اندازة اثر توسط متغیرهای مداخله گر میانجی می شود. نتایج آزمون تفاوت در بررسی رویکرد و عوامل روان شناختی که 74/4 می باشد، نشان می دهد که بین اندازة اثر به دست آمده در میان متغیرهای روان شناختی تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: در بیشتر مطالعات انجام گرفته، محققان بدون استفاده از روش های مستقیم و مراجعه به جامعه و صرفاً با تکیه بر داده های دسته دوم، خودکشی را بررسی کرده اند. دربارة مطالعة خودکشی مجموعه معیاری از روش یا نظریه وجود ندارد؛ به عبارتی دیگر، یک اجتماع علمی از محققان که دارای کنش متقابل مکرر با باورها و ارزش های مشترک و دارای مناسبات اجتماعی آمیخته به پیوند متقابل و اجماع معرفتی باشند، شکل نگرفته است. پراکندگی نظریه ها، موضوعات و روش های مطالعه نیز در مطالعات دیده می شود.