فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: Futurology plays a significant role in advancing organizational goals and mitigating organizational problems and challenges. Therefore, the aim of this study was to identify the dimensions and components of Internet of Things development in schools based on future studies.
Methodology: In a descriptive qualitative study, 19 academic and organizational experts from the educational sector of Tehran were interviewed in the academic year 2020-2021 using a semi-structured method. In this study, the sample size was determined according to the principle of theoretical saturation and was selected through purposive sampling. The research tool was a semi-structured interview, whose validity was confirmed through triangulation and whose reliability was calculated at 0.88 using the agreement coefficient between two coders. The data of this study were analyzed using thematic analysis in MAXQDA software, version 2020.
Findings: The analysis indicated that the development of the Internet of Things in schools based on future studies encompasses 26 components across 7 dimensions. These dimensions include the elimination of time constraints (with 3 components), elimination of spatial constraints (with 4 components), reduction of infrastructure costs (with 4 components), knowledge management (with 3 components), professional competence (with 3 components), information technology (with 3 components), and effectiveness of the educational system (with 6 components). Ultimately, a thematic network for the development of the Internet of Things in schools based on future studies was established.
Conclusion: The model of dimensions and components designed in this study can assist specialists and educational system officials in improving the development of the Internet of Things in schools.
تفسیر گیرتزی فاصله خود واقعی و خود ایده آل در بستر واقعیت اشتغال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
83 - 98
حوزههای تخصصی:
مسئله محوری این پژوهش ادراک و تفاسیری است که افراد پس از ورود به عرصه اشتغال از فاصله خود واقعی و خود ایده آل شان پیدا می کنند، فاصله ای که به عنوان مسئله ای تولیدکننده سایر مسائل اجتماعی کمتر موردتوجه جامعه شناسان قرار گرفته است. این مطالعه به لحاظ روش شناسی کیفی و با کاربست تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. پژوهشگران از طریق مصاحبه با 33 دانشجو و دانش آموخته از دانشگاه تهران درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمده اند که پدیده ورود دانش آموختگان به عرصه اشتغال و تغییراتی که به تبع این امر در خودانگاره آنها حاصل می شود به پیدایش کدام نوع مسائل اجتماعی دامن می زند. نتایج نشان می دهد که بی هنجاری، ستیز فرهنگی و اختلال سه مسئله اجتماعی است که جامعه دچار بی سازمانی باید خود را برای مواجهه با آنها آماده کند. این مطالعه همچنین روشن می کند که فاصله خود واقعی تا خود ایده آل می تواند به بی سازمانی اجتماعی و بی سازمانی شخصیتی منتهی گردد. در بحث بی سازمانی اجتماعیِ اختلال، عدم تخصص گرایی، عدم توجه به مقررات کسب وکار، عدم وجود مقررات کسب وکار، فساد اداری و عدم شایسته سالاری و دربحث بی سازمانی اجتماعیِ ستیز فرهنگی، ورود به مسائل غیرقانونی، مهاجرت،عدم منزلت شغلی و مدرک گرایی مورد توجه قرار می گیرد. بی سازمانی شخصیتی هم در کدهای یأس فلسفی، خشم، احساس شرم، عدم استقلال،مادی گرایی و خساست علمی توصیف می شود. .در این پژوهش دانشجویان و دانش آموختگان رشته روانشناسی کمتر از سایر رشته ها مشکلات داشتند و این نشان می دهد که ساختار این رشته درمقام نماد علوم نرم صلابت بیشتری دارد.
بررسی اثر توانمندسازی جامعه محلی بر توسعه گردشگری میراث در سایت جهانی منظر فرهنگی هورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
57 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل اثر ابعاد توانمندسازی جامعه محلی بر توسعه گردشگری میراث در سایت جهانی منظر فرهنگی هورامان است. این پژوهش از روش آمیخته (ترکیب کیفی و کمی) به منظور تحلیل داده ها بهره گرفته و به شکل کلی دارای سه فاز اصلی است. فاز اول با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبه حاصل از نمونه اول که شامل کارشناسان و خبرگان حوزه گردشگری و میراث بود، انجام شد و بر اساس مبانی پژوهش، کدهای باز و محوری در قالب چهار بعد توانمندسازی بومی شده برای منطقه هورامان تدوین گردید. در فاز دوم و سوم به منظور کمی سازی داده ها و مقایسه نتیجه بین خبرگان و جامعه محلی جهت دستیابی به هدف دوم و سوم پژوهش مبنی بر شناسایی فاصله بین تئوری و اجرا، اقدام به تدوین پرسشنامه و توزیع آن به ترتیب بین نمونه خبرگان و نمونه ای از جامعه محلی شد. یافته ها نشان می دهد آنچه از دیدگاه جامعه خبرگان اهمیت دارد، توانمندسازی اجتماعی است و شکاف عملیاتی در این بعد از تواتمندسازی در جامعه محلی منطقه هورامان بیشتر قابل مشاهده است. در حالیکه از نظرجامعه محلی توانمندسازی اقتصادی اولویت اول را دارد و شکاف اجرایی در منطقه هورامان در همین بعد بارزتر است. پیشنهاد می شود که به منظور بهینه سازی طرح های توانمندسازی در منطقه هورامان، عواملی همچون تنوع بخشی به فعالیت های اقتصادی، برندسازی اصولی، جذب سرمایه گذاران همخوان با منطقه و روش های اشتغال و درآمدزایی پایدار مورد توجه ویژه قرار گیرد.
بازشناسی فضایی -کالبدی معماری خانه های دوره قاجار در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
48 - 63
حوزههای تخصصی:
خانه به عنوان مهم ترین گونه بنا همواره در نظر معماران و صاحب نظران جایگاه خاصی داشته و از دیدگاه های مختلفی به آن پرداخته شده است. از دیربار در طراحی خانه های سنتی ایران، توجه به مسئله اقلیم و تحولات اجتماعی و اقتصادی عوامل مهمی در معماری به شمار می آمده است. معماری مسکونی در دوره ی معاصر تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله تغییر روش های ساختمانی سنتی به مدرن، به طور اجتناب ناپذیری تغییر شکل داده و از درون گرایی سنتی به برون گرایی مدرنیستی سوق پیدا کرده است. در محله های تاریخی شهر مشهد خانه های ارزشمندی وجود دارد که به واسطه تغییر شیوه زندگی، طرح های توسعه بافت مرکزی، تعدد مالکین و مهاجرت ساکنین در معرض تخریب قرار گرفته اند. از آن جایی که هدف این نوشتار احیای الگوهای از دست رفته معماری مسکونی است، معماری خانه های مشهد در دوره ی قاجار بررسی شده و مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتند. بازگشت دوباره به الگوهای مسکن بومی مشهد، بررسی نحوه ی کاربست ارزش های ایرانی در چیدمان فضایی و احیا و بازآفرینی این سنت فراموش شده، هدف غایی طرح حاضر است. قدم اول در نیل به این هدف، مستندسازی خانه ها و جمع آوری اطلاعات لازم در قالب عکس، نقشه و بهره گیری از منابع مکتوب و شفاهی است. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی از روش های تفسیری- تاریخی و مطالعه موردی است که براساس مشاهده میدانی و مطالعات کتابخانه-ای و مصاحبه شفاهی به جمع آوری و تحلیل اطلاعات پیرامون خانه های مشهد پرداخته شد. پژوهش حاضر با تمرکز بر معماری خانه های تاریخی دوره قاجار شهر مشهد به بازشناخت و گونه شناسی این خانه ها پرداخته و در پی پاسخ دادن به این پرسش اصلی است که نظام فضایی خانه های سنتی مشهد در دوره قاجار چگونه شکل گرفته است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که خانه های مشهد با مشخصات معماری اقلیم سرد و نیمه خشک، عمدتاً درونگرا ساخته شده اند و آن ها را براساس ویژگی های فضای معماری و نحوه چیدمان فضا در اطراف حیاط می توان طبقه بندی کرد. بسیاری از ویژگی های خانه های مشهد به نحوی با متغیّرهای فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی و اقلیمی هماهنگ بود ه اند. هر چند در دوره قاجار تغییرات کالبدی و فضایی در معماری مسکونی مشهد اعمال شد.
A Nation State with Multiple Identities: Egypt in the Middle East Transition(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۸, Issue ۳, summer ۲۰۲۴
589 - 614
حوزههای تخصصی:
Transition in the Middle East has been one of the most visible characteristics of the Middle East since the end of the Cold War. Having been probably the most penetrated region of the world, the international and the regional orders have always been closely, although mostly asymmetrically related. Thus, the transition in the international arena has been deeply impacting the regional scene, which, along the development from the Cold War through the unipolar moment of the United States to the post-hegemonic/post-US, has resulted in a relatively more independent regional order in the making. The new Middle East is still in transition, with the US having become one among several external actors, old regional powers returning and new ones emerging. But this transition changes not only the actors shaping the new regional order, but also some of the underlying concepts thereof, e. g. that of the regional power.The present paper aims at presenting one of the most ancient regional powers of the Middle East, Egypt, by analysing how the interplay of internal, regional and external developments and the re-identification of the Egyptian state (and society) contributed to its re-emergence as a regional power.
وضعیت نشاط اجتماعی و عوامل موثر بر آن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
159 - 195
مقاله حاضر با هدف بررسی نشاط اجتماعی و عوامل موثر بر آن، انجام گردیده است. در این مطالعه برای توصیف و تبیین نشاط اجتماعی و عوامل موثر بر آن، از تئوری های همبستگی دورکیم، برابری آدامز، نیاز مازلو، حمایت ساراسون، اعتماد زیمل و نظریات اسلامی بوعلی سینا استفاده شده است. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری کلیه افراد ۱۸ سال به بالای شهر تهران در سال ۱۴۰۳ تشکیل می دهد و حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران برابر با ۳۰۰ نفر برآورد گردید و شیویه نمونه گیری تصادفی ساده بوده است. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار spss 24 و آزمون های همبستگی پیرسون، f و رگرسیون صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که تمام مولفه های سرمایه اجتماعی، روابط خانوادگی، حمایت خانوادگی، طبقه اجتماعی، رضایت شغلی و رفتارهای دینی بر نشاط اجتماعی تاثیرگذار هستند و تنها مولفه های میزان تحصیلات و وضعیت تأهل بر نشاط اجتماعی است که رابطیه آماری معنادار را نشان نمی دهد.از دیرباز، دقیق از زمان آغاز تمدن انسانی، نشاط ، یک نیاز اساسی در تمام فرهنگ ها به شمار می رفت؛ لیکن با وجود درک متفاوت این مقوله در طول تاریخ، تلاش هایی برای تعریف و فهم آن صورت گرفت. برخی معتقدند که نشاط یعنی رضایت از زندگی، نبود عاطفه منفی و وجود عاطفه مثبت است که نوعی دوری از احساس اندوه و افسردگی به شمار می آید؛
بررسی برنامه درسی تربیت معلم جهت آموزش های حرفه ای دوره ابتدایی در کشورهای ایران، کانادا، استرالیا و ژاپن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
329 - 340
حوزههای تخصصی:
هدف: داشتن برنامه درسی مناسب در تربیت معلم جهت انجام آموزش های حرفه ای به کودکان نقش مهمی در بهبود کیفیت آموزش به این گروه دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی برنامه درسی تربیت معلم جهت آموزش های حرفه ای دوره ابتدایی در کشورهای ایران، کانادا، استرالیا و ژاپن انجام شد.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش همه اسناد و متون تخصصی و معتبر موجود برنامه درسی تربیت معلم جهت آموزش های حرفه ای در کشورهای ایران، کانادا، استرالیا و ژاپن بودند که همه آنها در صورت مرتبط بودن با روش نمونه گیری تمام شماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار این مطالعه، یادداشت برداری از اسناد و متون تخصصی و معتبر برنامه درسی تربیت معلم جهت آموزش های حرفه ای در کشورهای ایران، کانادا، استرالیا و ژاپن بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. داده های این پژوهش با روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که برنامه درسی تربیت معلم جهت آموزش های حرفه ای دوره ابتدایی در کشورهای ایران، کانادا، استرالیا و ژاپن از نظر واحدهای درسی، آموزش های عملی و طول مدت دارای ویژگی های خاصی بودند که با یکدیگر شباهت ها و تفاوت هایی داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش در زمینه واحدهای درسی، آموزش های عملی و طول مدت برنامه درسی تربیت معلم جهت آموزش های حرفه ای دوره ابتدایی در کشورهای ایران، کانادا، استرالیا و ژاپن، برنامه ریزی جهت بهبود برنامه درسی تربیت معلم در ایران جهت آموزش های حرفه ای لازم و ضروری می باشد.
تدوین مدل پیش بینی نگرش به جنس مخالف براساس سبک های دلبستگی و نظام ارزش ها با میانجیگری نگرش به عشق در دختران و پسران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
390 - 404
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین مدل پیش بینی نگرش به جنس مخالف براساس سبک های دلبستگی و نظام ارزش ها با میانجیگری نگرش به عشق در دختران و پسران مراجعه کننده به مراکز مشاوره و راهنمایی انجمن اولیا و مربیان آموزش و پرورش شهر تهران انجام شد. روش شناسی: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دختران و پسران مراجعه کننده به مراکز مشاوره و راهنمایی انجمن اولیا و مربیان آموزش و پرورش شهر تهران در سال های 2021-2022 بود. روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و حجم نمونه براساس نرم افزار Sample Power (350 نفر) در نظر گرفته شد. جمع آوری اطلاعات با استفاده از سیاهه نگرش به جنس مخالف گلیک و فیسکه (1996)، پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید (1996)، مقیاس نظام ارزش ها شوارتز (2006) و مقیاس نگرش به عشق هندریک و هندریک (1986) انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و معادلات ساختاری SmartPLS انجام شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که تدوین مدل پیش بینی نگرش به جنس مخالف براساس سبک های دلبستگی و نظام ارزش ها با میانجیگری نگرش به عشق در دختران و پسران مراجعه کننده به مراکز مشاوره و راهنمایی انجمن اولیا و مربیان آموزش و پرورش شهر تهران از برازش مطلوبی برخوردار بود. بررسی نتایج براساس مسیر مستقیم نشان داد که بین مؤلفه های سبک های دلبستگی، نظام ارزش ها و نگرش به عشق با نگرش به جنس مخالف رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج مسیر غیرمستقیم نشان داد که بین مؤلفه های سبک های دلبستگی و نظام ارزش ها با نقش میانجیگری جزئی نگرش به عشق با نگرش به جنس مخالف رابطه مثبت معناداری وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که بسیاری از نوجوانان به دلیل گرایش به ارتباط با جنس مخالف وارد رابطه ای ناسالم می شوند. اما به دلیل وابستگی شدید، مشکلات را نمی پذیرند و قبول نمی کنند که این رابطه به ضررشان است. خانواده به عنوان یک نقش کلیدی در بسیاری از ابعاد زندگی و به خصوص نحوه ارتباط با جنس مخالف در نوجوانان موثر است. شناخت نوع سبک های دلبستگی، نظام ارزش ها و نگرش به عشق در نوجوانان بر مبنای درک متقابل نیازهای آنان می تواند پیش بینی کننده نگرش به جنس مخالف در بافت روابط خانوادگی و تعاملات بین فردی باشد.
Presenting an E-Learning Model with Emphasis on Psychological Capital at Mellat Insurance(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
170 - 180
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of this research was to present an e-learning model with an emphasis on psychological capital at Mellat Insurance.
Methodology: This research is qualitative in nature and employs thematic analysis as its method. The qualitative section of the study population included experts in education, e-learning, and psychology, focusing on psychological capital. Through purposive sampling, criterion-based, the desired sample was selected, and sampling continued until theoretical saturation of the data was reached. Thus, the participants in the study included 18 experts and managers. The data collection tool in this research was semi-structured interviews. It is noteworthy that the extraction of these indices was conducted by reviewing existing theoretical foundations and implementing interview transcripts using the thematic analysis method of Braun and Clarke in ATLAS.ti software.
Findings: Based on the qualitative technique of thematic analysis, 141 initial codes were identified in 20 initial themes, and finally, 6 constructive themes were determined. The 6 constructive themes are: educational content, e-learning infrastructure, institutionalization of psychological capital, intra-organizational factors, extra-organizational factors, and effectiveness.
Conclusion: One of the main necessities for implementing an e-learning model with an emphasis on psychological capital at Mellat Insurance is to increase organizational productivity. Organizational maturity refers to the ability of the organization to respond to challenges, adapt to changes, and continuously improve. This concept addresses the organization's ability to utilize internal and external knowledge, experiences, and resources to enhance processes, improve performance, and create added value. The primary necessity is that Mellat Insurance must seek to establish an advanced and flexible educational structure that enables employees to acquire the necessary knowledge, skills, and abilities to face emerging challenges and opportunities.
تعامل متقابل بین دولت-بازار-جامعه مدنی و نقش آن در کاهش نابرابری اقتصادی؛ بررسی تطبیقی-کمّی کشورهای در حال توسعه: 2019-2000(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
453 - 478
این مطالعه درصدد بررسی اثرات آرایش و تعامل متقابل بین دولت-بازار-جامعه مدنی بر کاهش نابرابری های اقتصادی (تراکم درآمد و ثروت) است. اساس تحقیق بر روش تطبیقی-کمّی سامان یافته است که در آن از داده های ثانویه برای 100 کشور در حال توسعه از سال 2000 تا 2019 استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از الگوسازی معادلات ساختاری و لوکالیزه (زمینه مند کردن) آن انجام شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد هر یک از سه ضلع دولت-بازار-جامعه مدنی در کاهش نابرابری اقتصادی مؤثر بوده است. مکانیسم بازار با افزایش رشد و توسعیه اقتصادی و ازدیاد فرصت های شغلی؛ مکانیسم دولت با افزایش سیاست های تنظیمی و تعدیلی (از جمله وضع مالیات برای ثروت مندان و تخصیص خدمات رفاهی) و جامعه مدنی با افزایش کانال ها و انجمن هایی برای بسط گفتمان های منطقی و مستدل. هرچند که شواهدی تجربی مبنی بر ارتباط متقابل بین سه بعد مزبور یافت نگردید؛ به طوری که در منطقه شرق، جنوب و جنوب شرق آسیا و آمریکای لاتین، تنها دو بعد بازار و دولت و در منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه و آفریقای زیرصحرا هم دو بعد بازار و جامعه مدنی با یکدیگر ارتباط متقابل داشتند. در اروپای شرقی، هیچ یک از اقطاب مزبور، رابط، متعاملی با یکدیگر نداشتند. این درحالی است که حفظ استقلال و نفوذ متقابل سه بعد مذکور در کاهش نابرابری اقتصادی، اهمیتی بسیار دارد.
شناسایی ابعاد و مولفه های عملکرد آموزشی معلمان مبتنی بر اشتیاق شغلی و شایستگی حرفه ای مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
193 - 206
حوزههای تخصصی:
هدف: عملکرد آموزشی معلمان مبتنی بر اشتیاق شغلی و شایستگی حرفه ای می تواند نقش موثری در بهبود کیفیت نظام آموزشی داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی ابعاد و مولفه های عملکرد آموزشی معلمان مبتنی بر اشتیاق شغلی و شایستگی حرفه ای مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر همه اساتید عضو هیأت علمی و مدیران و معلمان صاحب نظر و متخصص شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. نمونه آن 12 نفر بودند که طبق اصل اشباع نظری و با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق درون موضوعی بین دوکدگذار 815/0 محاسبه شد. داده های حاصل از اجرای مصاحبه با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مبتنی بر نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد عملکرد آموزشی معلمان مبتنی بر اشتیاق شغلی و شایستگی حرفه ای مبتنی بر نظریه داده بنیاد در بخش شرایط علّی دارای 45 مفهوم، 8 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی شایستگی های دانشی، شایستگی های مهارتی و شایستگی های نگرشی، در بخش شرایط زمینه ای دارای 27 مفهوم، 6 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی انرژی حرفه ای، فداکاری حرفه ای و شیفتگی حرفه ای، در بخش شرایط مداخله گر دارای 28 مفهوم، 7 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی سیاست های کلان سازمانی، فقدان بینش علمی و پژوهشی و جو مدرسه، در بخش مقوله محوری دارای 33 مفهوم، 5 مقوله فرعی و 1 مقوله اصلی عملکرد آموزشی معلمان، در بخش راهبردها دارای 25 مفهوم، 3 مقوله فرعی و 1 مقوله اصلی راهبردها و در بخش پیامدها دارای 28 مفهوم، 4 مقوله فرعی و 1 مقوله اصلی پیامدها بود. در انتها، الگوی پارادایمی عملکرد آموزشی معلمان مبتنی بر اشتیاق شغلی و شایستگی حرفه ای مبتنی بر نظریه داده بنیاد طراحی شد. نتیجه گیری: با توجه به مفاهیم و مقوله های فرعی و اصلی شناسایی شده در پژوهش حاضر، متخصصان و برنامه ریزان سازمان آموزش وپرورش می توانند بر اساس آنها گام موثری در جهت بهبود عملکرد آموزشی معلمان مبتنی بر اشتیاق شغلی و شایستگی حرفه ای بردارند.
برآمدن مطالبات اقتصادی، یک نظریه زمینه ای از مطالبات اقتصادی زنان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم مطالبه گری حقوق شهروندی از مفاهیمی است که در دنیای مدرن، توجه شهروندان و دولت را به خود معطوف ساخته است. پیش از این چنین مفاهیمی برای ملت ناشناخته بود، ولی امروزه شهروندان آگاهی بیشتری از حقوق شهروندی خود کسب نموده اند. از آنجایی که مطالبه گری اغلب خصیصیه جوامع مدرن تلقی می شود، پرداختن به وضعیت مطالبه گری در بستری سنتی-مذهبی ضروری به نظر می رسد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت مطالبات اقتصادی زنان و وضعیت مطالبه گری آن ها در بستر شهر یزد انجام شده است. با راهبرد نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری و هدفمند 13 نفر از زنان برای مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انتخاب شدند و فرایند نمونه گیری تا مرحله اشباع کامل اطلاعات ادامه یافت. داده های به دست آمده پس از تبدیل به متن با استفاده از سه مرحلیه کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که در مجموع 12 مقولیه اصلی برساخت شده است. مقولات برآمده شامل برهمکنش حقوق و تکالیف دولت/ ملت، دغدغه های اقتصادی فراگیر، گذشت های مادی، کنش های مطالبه گرانه پیشینی، نارضایتی از کژکارکردهای اقتصادی – سیاسی، کاهش تاب آوری اقتصادی، برآمدن مطالبات اقتصادی، مطالبه گری اقتصادی، کنش های اقتصادی معطوف به خود-معطوف به دیگری، تحقق/انباشت مطالبات اقتصادی، پیامدهای سیاسی-اعتقادی و پیامدهای روانی تحقق/عدم تحقق مطالبات و ... است که نتایج حاصل از آن در قالب مدل پاردایمی و نظریه تجربی ارائه شد. نتایج کلی نشان می دهد که شهروندان در مواجهه با پدیدیه مرکزی «برآمدن مطالبات اقتصادی» با راهبردهای مختلفی اعم از مطالبه گری اقتصادی درصدد تحقق آن برآمده و یا با گریز از مطالبه گری از مطالبات خود می گذرند. همچنین پیامدهای تحقق یا عدم تحقق مطالبات، در سطوح اجتماعی، سیاسی-اعتقادی و روانی نیز ارائه شده است که توجه سیاستگذاران در این زمینه ضرورت دارد.
Exploratory and Confirmatory Factor Analysis of Components for Developing an Unlimited Generation Education Model in the 2050 Domain(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: One of the inherent duties of the Cultural and Social Affairs Department of Farhangian University is to extend the governance of cultural and social spheres across all dimensions of the university. In this regard, numerous and diverse plans and activities have been implemented in recent years. The aim of this article is to analyze the cultural and social activities conducted at the university level and to provide an optimal model in this context.
Methodology: The Three-Branch Model was used as a theoretical framework. The method employed was mixed, comprising both qualitative and quantitative sections. The qualitative sample population included 30 cultural experts selected through purposive sampling. The quantitative sample population consisted of 194 active members of student organizations, chosen through stratified random sampling. Data collection techniques included in-depth interviews and questionnaires.
Findings: The findings indicate that structural factors (0.195), behavioral factors (0.368), and contextual factors (0.312) play significant roles in the formation of issues and problems in cultural and social programs and activities. Additionally, the regression results show that 63% of the variance in the dependent variable is explained by these three variables: structural factors, contextual factors, and behavioral factors.
Conclusion: The findings of this study indicate that the structural, behavioral, and contextual factors play significant roles in shaping the outcomes of cultural programs and activities at Farhangian University. This section discusses the implications of these results, drawing on relevant literature to highlight the broader context and potential strategies for enhancing the effectiveness of cultural programs in higher education.
Parental Involvement and Its Influence on Academic Achievement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Parental involvement in education is widely recognized as a critical factor influencing children's academic success. This qualitative study seeks to explore the varied aspects of parental engagement and understand its direct and indirect effects on student outcomes. The objective is to delineate how different forms of involvement contribute to academic achievement and to identify the barriers that parents face in engaging with their children's educational processes.
Methodology: The study employed a qualitative methodology, focusing exclusively on semi-structured interviews to gather comprehensive data from 24 participants, including parents, students, and teachers. The interviews aimed at achieving theoretical saturation and were analyzed using NVivo software to facilitate a thorough thematic analysis. The participant selection was purposive, ensuring a diverse demographic representation to capture a wide range of experiences and insights.
Findings: Three main themes were identified from the analysis: Types of Parental Involvement, Impact of Involvement on Student Outcomes, and Barriers to Parental Involvement. Under these themes, multiple categories were explored, such as Emotional Support, Academic Assistance, and Financial Support, which significantly enhanced academic performance and student well-being. Barriers identified included work and time constraints, economic factors, and cultural attitudes, which hindered effective parental engagement.
Conclusion: The study underscores the significant positive effects of diverse types of parental involvement on students' academic outcomes and emotional well-being. It also highlights several socio-economic and cultural barriers that can restrict parental engagement. Addressing these barriers is crucial for facilitating more effective parental involvement, which is essential for optimizing student achievement.
مطالعه جامعه شناختی قالی معاصر ایرانی با روش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
26 - 35
حوزههای تخصصی:
از جمله مولفه های قالی ایرانی در عصر کنونی، بازتولید هنری بر مبنای شرایط جامعه شناختی معاصر است. لذا شناخت و مطالعه قالی معاصر با شناخت اهمیت مبانی نظری و مولفه های جامعه شناختی معاصر میسر است. در این پژوهش به مطالعه جامعه شناختی قالی معاصر ایرانی با روش کیفی پرداخته شده است؛ از این رو هدف پژوهش حاضر مطالعه مولفه های قالی معاصر ایرانی برگرفته از شرایط جامعه شناختی معاصر است. پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که مولفه های قالی معاصر ایرانی از ابعاد جامعه شناختی چیست؟ و با روش کیفی و به شیوه توصیفی– تحلیلی به بررسی این موضوع پرداخته است. پژوهش حاضر از نظر زمانی پژوهشی معاصر می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که امروزه تحول به عنوان رویکرد اصلی قالی معاصر مطرح است. از این رو مولفه های جامعه شناختی معاصر تحت تاثیر عصر مدرن و پست مدرن شکل گرفته و هنرهای سنتی ایرانی و از آن جمله قالی را متحول ساخته است. در این راستا نحوه و میزان تاثیرگذاری و ارتباط بین مجموعه عوامل تولید که شامل طراحان و مخاطبان و... بر تحول زیبایی شناختی قالی معاصر نمایان است. اهمیت نقش عوامل تولید چون طراحان و توجه به کثرت سلایق مخاطبان که از مولفه های عصر پست مدرن محسوب می شود، به ویژه اهمیت مخاطبان عام و خاص به عنوان رویکرد مخاطب محوری در قالی معاصر مطرح می باشد. بر این اساس می توان گفت تحول جامعه شناختی قالی معاصر ایرانی که با تغییر و تحول در نقش عوامل تولید چون طراحان، مخاطبان، تولیدکنندگان هنری و توزیع کنندگان نمود یافته، بر ابعاد زیبایی شناختی طرح ها و نقش مایه ها تاثیر گذار بوده و در جهت بازتولید قالی معاصر حائز اهمیت است.
تبیین تأثیر دین داری بر اعتماد اجتماعی دانش آموزان (مطالعه موردی: دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر مهریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
78 - 102
حوزههای تخصصی:
اعتماد اجتماعی یکی از بنیادی ترین عناصر استحکام و همبستگی جوامع است. این مسئله در بین دانش آموزان که نسل های آتی هر جامعه ای هستند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. یکی از عواملی که با توجه به نظام فرهنگی-ارزشی حاکم بر جامعه ایرانی نقشی پررنگ در اعتماد اجتماعی دانش آموزان دارد، دین داری است. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر دین داری بر اعتماد اجتماعی دانش آموزان پرداخت. روش تحقیق از نوع پیمایش بود. جامعه آماری، دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر مهریز بودند که تعداد 250 نفر از آن ها با استفاده از شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب حجم انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه بود. یافته های پژوهش نشان داد که سطح اعتماد اجتماعی دانش آموزان بالاتر از حد متوسط است. اعتماد اجتماعی در بین دانش آموزان پسر به طور معناداری بالاتر از دانش آموز دختر است. برآورد رگرسیون خطی بیانگر این است که اثر متغیر دین داری بر اعتماد اجتماعی دانش آموزان برابر با مقدار (40/0 = Beta) و به لحاظ آماری معنادار است. با این حال، تفاوت معناداری بین دانش آموزان پسر و دختر به لحاظ میزان اثر متغیر دین داری بر اعتماد اجتماعی وجود ندارد. به عبارت دیگر، متغیر جنس اثر متغیر دین داری بر اعتماد اجتماعی را تعدیل نمی کند.
کاربست روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی با تحلیل یکی از پرطرفدارترین صفحات اینستاگرامی کودک محور ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
63 - 100
حوزههای تخصصی:
در اینستاگرام، بخش بزرگی از معنای برساخت شده با تصاویر و ویژ گی های بصری به مخاطب منتقل می شود و به همین دلیل نیاز است که متون اینستاگرامی با رویکردی چندوجهی تحلیل شوند. روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی، همچون سایر انواع تحلیل گفتمان انتقادی به مفاهیم قدرت و ایدئولوژی و نیز به بافت و زمینه دﺧﯿﻞ در اﻣﺮ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺘﻦ توجه دارد و در عین حال، به دلیل توجه بر چندوجهی بودن و استفاده از رویکرد نشانه شناسی اجتماعی به منظور تحلیل وجه تصویر، برای تحلیل متون اینستاگرامی مناسب است. هدف مقاله حاضر، معرفی روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و بیان چگونگی کاربست آن به عنوان روشی مناسب برای انجام تحلیل گفتمان در اینستاگرام است. ساخت هویت، یک حوزه اصلی موردعلاقه برای مطالعات گفتمان انتقادی به شمار می رود. از طرفی، رسانه های اجتماعی مبتنی بر تصویر همچون اینستاگرام، توانایی تصویر برای برساخت هویت و انتقال آن به دیگران را ارتقا داده اند. به همین دلیل، مطالعه برساخت هویت کودکی، مادری و پدری در صفحات کودک محور اینستاگرامی برای مطالعه موردی انتخاب شد. برای این منظور، ابتدا الگوی تحلیلی کرس و ون لیوون در تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و چگونگی تحلیل هر یک از فرانقش های اندیشگانی، بین فردی و ترکیبی شرح داده شد. سپس تنها صفحه کودک محور خواهربرادری که در دسته اینفلوئنسرهای سطح بالای اینستاگرام ایرانی قرار دارد، با استفاده از این روش تحلیل شد. یافته ها به تفکیک تحلیل متنی و تحلیل پیکره ای بیان شد که به دنبال آن، دو گفتمان مردسالاری و سرمایه داری در این صفحه شناسایی شدند. در ادامه، ارتباط این دو گفتمان با زمینه های اجتماعی و صنعتی شرح داده شد. یافته ها همچنین سیال شدن و هم زمانی شدن هویت ها، متأثر از ظهور رسانه های اجتماعی را نشان داد.
بی تی اس در ایران: یک پژوهش ژرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
101 - 125
حوزههای تخصصی:
بی تی اس یک گروه کره ای است که بیش از ده سال از آغاز کار آن می گذرد و در مدتی کوتاه به یکی از پرطرفدارترین گروه های موسیقی نه تنها در کره بلکه همچنین در جهان تبدیل شد. این گروه در ایران هم میلیون ها طرفدار کودک و نوجوان (عمدتاً دختر) دارد و در سال های اخیر به یک نگرانی عمده برای پدرومادرها، آموزگاران و حتی سیاست گذاران فرهنگی بدل شده است. این پژوهش با کمک داده کاوی تلاش کرده است تصویری روشن از حضور بی تی اس در ایران -دست کم در شبکه های اجتماعی ایرانی- تولید کند و به صورت خاص نشان دهد بی تی اس چگونه از عناصر دینی برای دستیابی به موفقیت استفاده کرده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که حضور بی تی اس و کلیدواژگان آن در توئیتر فارسی در دوره سه ساله پژوهش کاهش یافته و از ۳۹۲۳۷ تویت در سال ۱۴۰۰ به ۲۳۶۹۷ تویت در سال ۱۴۰۱ و ۹۲۱۵ تویت در نه ماهه نخست سال ۱۴۰۲ رسیده است. همچنین، این پژوهش نشان می دهد که در سه سال گذشته به رغم افول نسبی بی تی اس در ایران، هسته سخت هواداران این گروه همچنان به فعالیت های خود ادامه می دهد.
ظهور امر روزمره در عکس های دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اینکه چه چیز ارزش عکاسی و تصویرگری دارد و چه چیز ندارد مسئله ای به سادگیِ انتخاب یک عکاس یا نقاش نیست. نظام های نظریه پردازی متعدد در حوزهٔ نظامات تصویری (اعم از عکاسی و نقاشی) نشان می دهند تصویر کردن یک چیز و ارزشمند شدنِ آن برای به تصویر کشیدن یک پدیدهٔ تاریخی است و در یک بستر گفتمانی خاص معنا دارد. مقاله حاضر قصد دارد امر روزمره را در نخستین عکس های تاریخ عکاسی ایران مورد واکاوی قرار دهد. بدین منظور با تمرکز بر مجموعه آلبوم های عکس به جای مانده از عکس های دوران ناصری و مظفری تلاش شد یک دسته بندی از نظامات بازنمایی و شیوه های ظهور زندگیِ روزمره در عکس ها ارائه شود. با تأکید بر روش نشانه شناسی و با تمرکز بر مسئلهٔ زمان-مکان، استعلایی و پیش پا افتاده تلاش شد که الگوهای رؤیت پذیری و رؤیت ناپذیری زندگیِ روزمره در عکس ها بررسی شود. بدین ترتیب، این عکس ها در شش گروه دسته بندی شدند: مکان های استعلایی، عکاسی از طبیعت، مکان های غیر والا، شمایل نگاری بی مکان-بی زمان، اروتیسیزمِ اگزوتیک، و زندگیِ روزمره. نسبت هر یک از این دسته ها با شیوهٔ ظهور زندگیِ روزمره مورد بحث قرار گرفت و با تمرکز بر زندگیِ روزمره، برخی از عکس های سرنمون این دسته ها مورد تحلیل قرار گرفت.
بررسی جامعه شناختی تأثیر قدرت سیاسی بر فرهنگ سیاسی مردم (مورد مطالعه: پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
741 - 770
حوزههای تخصصی:
ساختار قدرت سیاسی در دوره رضاشاه با زیرساخت هایی مانند دولت و سازمان سیاسی رابطه مستقیمی دارد چراکه نظام سیاسی در این عصر به همراه سلطنت مطلقه، بیشترین میزان قدرت را در کشور اعمال می کرد و دستوراتش برای همه زیر نظام های کشور الزامی بود. از سوی دیگر، هماهنگی منابع برای رسیدن به اهدافی که حاکمیت در اختیار داشت از طریق نهادهای سیاسی آن جلو می رفت. از سالیان گذشته فرهنگ سیاسی مسئله مهمی برای دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی بوده است؛ آنها به دنبال شناخت این امر بوده اند که ارزش ها، نگرش ها و رفتار سیاسی مردم در مورد موضوعات و مسائل سیاسی چگونه بوده است و چه آثار و نتایجی بر روی نظام سیاسی و اجتماعی گذاشته است. مدل نظری پژوهش مبتنی بر نظریه فرهنگ سیاسی آلموند و وربا است. بر اساس یافته های پژوهش، یکی از ویژگی های اساسی این تأثیرات قدرت در فرهنگ سیاسی جوامع، «حاکمیت روابط فردی به جای قوانین»، «ارادت سالاری و تقرب پیشگی به جای نظام شایسته سالاری»، «وفاداری به شخص به جای سازمان های سیاسی»، «فساد»، «از بین رفتن رقابت صحیح»، «اطاعت مطلق از بالا دست»، «مسدود شدن فضای باز سیاسی»، «انزوای روشنفکران»، «خفقان»، «عدم اعتماد سیاسی» است. این پژوهش با هدف بررسی جامعه شناختی تأثیر قدرت سیاسی بر فرهنگ سیاسی مردم (مورد مطالعه: پهلوی اول) به روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.