فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
به تعویق افتادن المپیک، با توجه به شیوع گسترده ویروس کرونا، جهان ورزش را با مشکلات فراوانی مواجه کرده است. هدف از انجام این تحقیق، ارزیابی تأثیرات ویروس کرونا در به تعویق افتادن المپیک توکیو است. این تحقیق، از نوع تحقیقات ثانویه است که با استفاده از روش کتابخانه ای انجام پذیرفته است. منابع بر اساس ارتباط مفهومی با موضوع، جمعآوری شدهاند. مطالعات نشان می دهد که بیشترین ضرر و آسیب به تعویق افتادن المپیک توکیو برای ورزشکاران بوده است. با توجه به عدم اطمینان از برگزاری مسابقات در تقویم جدید المپیک، تمامی ذی نفعان نیز با شرایطی غیر قابل پیش بینی مواجه شده اند. در این میان استفاده بهینه از فناوری و مقابله با دوپینگ بسیار مورد توجه قرار گرفته است. از این رو پیشنهاد می گردد، سازمان های ذی نفع با برنامه ریزی انعطاف پذیر، زمینه ای فراهم آورند تا ورزشکاران در شرایطی بهتر به فعالیت بپردازند و آمادگی خود را برای رقابت در بازی های المپیک، به دست آورند.
تبیین نقش خوداجتماعی شهروندان تهرانی بر توسعه پایدار شهری (مورد مطالعه: منطقه 2 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
162 - 191
حوزههای تخصصی:
یکی از ملزومات اجتناب ناپذیر در جهت توسعه پایدار شهری، بها دادن به خود اجتماعی شهروندان است. خود اجتماعی، میزان اعتماد به برنامه ها و ساختارهای دولتی و نهادهای تصمیم گیر حوزه شهری را مشخص کرده و احساس تعلق شهروندان را افزایش می دهد که این امر در نهایت به ایجاد توسعه پایدار شهری در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی، کمک شایانی خواهد نمود. از همین رو هدف اصلی مقاله، بررسی و تبیین نقش خود اجتماعی شهروندان تهرانی بر توسعه پایدار شهری است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت در زمره تحقیقات توصیفی- تحلیلی و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها از نوع روش پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه می باشد. جامعه آماری این تحقیق، ساکنین منطقه 2 شهر تهران، و تعداد نمونه مورد مطالعه 600 نفر از شهروندان 18 سال و بالاتر این منطقه بوده است. یافته های بدست آمده نشان داد خوداجتماعی با توسعه پایدار شهری رابطه معناداری داشته است. همچنین دو بعد خوداجتماعی یعنی شایستگی اجتماعی و مسئولیت اجتماعی نیز تاثیر معناداری بر توسعه پایدار شهری داشته اند.
Investigating the Relationship of Teachers’ Emotional Maturity and Perception of Teacher Behavior and Students' Academic Buoyancy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this research was investigating the relationship of teachers’ emotional maturity and perception of teacher behavior and students' academic buoyancy. Methodology: Present study in terms of purpose was applied and in terms of implementation was descriptive from type of correlation. The research statistical population was all teachers and students of fofth and sixth grade of elementary school (86 teachers and 2576 students) of Neyriz city in 2018-19 academic years. According to Krejcie and Morgan table, the research sample was 70 teachers and 350 students who were selected by cluster sampling method. The research tools were the questionnaires of emotional maturity (Singh & Bhargava, 1990), perception of teacher behavior (شریفی, 1989) and academic buoyancy (DehghaniZadeh & HoseinChari, 2012). Data were analyzed by methods of Pearson correlation coefficients and multivariate regression with enter model in SPSS software version 22. Findings: The findings showed that teachers’ emotional maturity and dimensions of social Incompatibility and lack of independence had a negative and significant relationship with perception of teacher behavior and teachers’ emotional maturity and dimensions of personality collapse and lack of independence had a negative and significant relationship with students' academic buoyancy. Other results showed that the dimensions of teachers’ emotional maturity could significantly explain 7.8% of changes in perception of teacher behavior and 11.7% of changes in students' academic buoyancy (P<0.05). Conclusion: According to the results of the present study, to improve the perception of teacher behavior and students' academic buoyancy can be increased the teacher's emotional maturity and its dimensions.
بررسی اثربخشی دوره پیش دبستانی بر تربیت اخلاقی و رشد ارزش های اجتماعی_اخلاقی کودکان
منبع:
جامعه شناسی فرهنگی دوره یکم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
35-42
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکی یکی از مراحل رشد انسانی است که از آغاز تولد شروع می شود و تا نوجوانی و جوانی ادامه می یابد. این مرحله از مراحل همانند دو مرحله دیگر بسیار مهم و اساسی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی دوره پیش دبستانی بر تربیت اخلاقی و رشد ارزش های اجتماعی_اخلاقی کودکان بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود . جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه نو آموزان پیش دبستانی در سال تحصیلی 98-1397، شهر شادگان بود. 30 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که دوره پیش دبستانی تربیت اخلاقی و ارزش های اجتماعی- اخلاقی را افزایش می دهد ( P<0/01 ). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت دوره پیش دبستانی دوره اساسی و مؤثر است که می تواند زمینه های رشد و تعالی همه جانبه کودکان را فراهم کند.
تعیین اثر بخشی آموزش تاب آوری بر کاهش گرایش به سوء مصرف مواد و افزایش اعتماد به نفس در دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران
منبع:
جامعه شناسی فرهنگی دوره یکم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
54-62
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش تاب آوری بر گرایش به سوء مصرف مواد و افزایش اعتماد به نفس انجام شد. مواد و روش کار : روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای 40 نفری از میان دانش آموزان (20 نفر گروه کنترل و 20 نفر گروه آزمایش) انتخاب شد. پس از انتخاب گروه نمونه و انتصاب تصادفی آن ها به گروه های آزمایشی و گواه، از هر دو گروه در یک زمان پیش آزمون انجام شد. پس از آن تاب آوری را در دوازده جلسه به دانش آموزان گروه آزمایش آموزش داده و پس از پایان این مدت به منظور مقایسه اثر این مداخله از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه گرایش به مواد افیونی، مقیاس تاب آوری کونور – دیویدسون و آزمون عزت نفس آیزنک استفاده شد. برای آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل کوواریانس به وسیله SPSS استفاده شد یافته ها : یافته ها نشان داد مقدار F بدست آمده در منبع تغییرات گروه، در سطح (0.05 p< ) در راستای آموزش تاب آوری برای تمامی فرضیات معنی دار بوده است . بحث و نتیجه گیری : آموزش تاب آوری بر افزایش تاب آوری، اعتماد به نفس و کاهش گرایش به مواد بطور معناداری اثربخش بوده است همچنین آموزش تاب آوری بر کاهش انتظارات منفی کلی و افزایش تغییرات انتظاری مثبت در خود و نفوذ در دیگران و افزایش انتظارات مثبت اندیشی و روانی در دانش آموزان به طور معناداری اثربخش بوده است.
بررسی عومل کلان تأثیرگذار بر ارتباط متقابل علم و صنعت و ارزیابی وضعیت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
32 - 66
حوزههای تخصصی:
در راستای بررسی ارتباط متقابل علم و صنعت (ا.م.ع.ص) یک مدل سیستمی در قالب چارچوب نظام های چهارگانه پارسونز در سطح کلان ارائه شده است. سپس با استفاده از داده های مربوط به 128 کشور، همبستگی و رگرسیون میان عوامل اساسی ارزیابی شده است. در انتها با استفاده از داده ها و پیمایش های ملی، ارزیابی موشکافانه تری از وضعیت فعلی ایران انجام شده. یافته حکایت از اثرگذاری مستقیم و بسیار بالای شرایط اقتصادی و آموزش عالی بر ا.م.ع.ص، و اثرپذیری بسیار بالای شرایط اقتصادی از عملکرد دولت، عملکرد دولت از ساختارهای سیاسی و ساختارهای سیاسی از ساختارهای فرهنگی داشته است. بررسی وضعیت ایران نمایان ساخت که شرایط کلان ایران در رابطه با عوامل اقتصادی و سیاسی برای توسعه ا.م.ع.ص (ارتباط متقابل علم و صنعت ) به هیچ وجه مناسب نبوده اما عوامل فرهنگی و اجتماعی وضعیت نسبتاً خوبی برای ا.م.ع.ص دارند.
مدرنیته و صورت بندی گفتمانی سیاست فرهنگی: تحلیل گفتمان سیاست فرهنگی دولتی در ایران (1285 ه . ش. تا به امروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله واکاوی گفتمان سیاست فرهنگی در ایران است. نقطه آغاز این امر، رویارویی ایرانیان با مدرنیته بود. رویارویی نظامی ایران با مدرنیته و پی بردن به عقب ماندگی های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در مقایسه با اروپا، گفتمان های متنوعی را در جهت پاسخگویی به سؤال «چرا عقب افتاده ایم؟» پدید آورد و تلاش هایی مبتنی بر دولت - ملت سازی برای تغییر در عقلانیت حکومتی و رسیدن به سامان سیاسی مدرن آغاز شد. جایگاه فرهنگ در این بازمهندسی روح جامعه بسیار اهمیت داشت. مشروطه، پهلوی و جمهوری اسلامی ایران به منزله سه دولت (به معنای فوکویی) برجای مانده از میراث دولت - ملت سازی در ایران، سیاست های فرهنگی مشترک و سیاست گذاری های فرهنگی متفاوتی را برای بازاندیشی در هویت ملی ایرانی به کار گرفته اند. هدف این مقاله، واکاوی این نظم گفتمانی با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه (1393) است؛ بنابراین، به کمک قوانین و اساس نامه های دولتی از زمان تأسیس مجلس شورای ملی (1285 ه . ش.) تا به امروز، گفتمان ذکرشده تحلیل شد. نتایج مقاله نشان می دهند در هر سه دوره بررسی شده، دولت، محور و معنادهنده سیاست گذاری های فرهنگی بوده است. گفتمان سیاست فرهنگی دولتی در ایران در دولت مشروطیت مفصل بندی و در دولت پهلوی با تأکید بر سیاست فرهنگی نمایشی بازمفصل بندی شد. در دولت جمهوری اسلامی ایران نیز همین روند با تأکید بر مهندسی فرهنگی ادامه پیدا کرده است.
سنخ شناسی دین داری در میان جوانان شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به سنخ شناسی دین داری در میان گروهی از جوانان 21 تا 36 ساله ی شهر رشت می پردازد. رویکرد پژوهش ،کیفی و با روشِ تحلیلِ روایت و با ابزار مصاحبه نامه از نوع روایی انجام شده است. چارچوب نظری پژوهش، تلفیقی از آرای جامعه شناسان دین در خصوص وضعیت دین داری در جهان مدرن و حجم به دست آمده از نمونه های پژوهش، 16 تن بوده است. مهم ترین نتایج پژوهش عبارتند از: 1) تمام مصاحبه شونده ها از فرهنگ دینی خانوادگی فاصله گرفته بودند و از دین داری خانواده ی خاستگاهی به نحو قابل توجهی دور شده اند؛ 2) آنان از الگوی دین داری رسمی که شریعت مدارانه و همچنین الگوی دین داری حوزوی که فقه مدارانه است، نه تنها به نحو اساسی فاصله دارند؛ بلکه منتقد آن نیز هستند؛ 3) الگوی مسلط دین داری، دین داری عاطفی است؛ 4) تأثیرگذاری تجربه هایِ زیسته و نظام های شناختیِ در دسترس آنان، در شکل گیری مسیر حرکت دین داری شان مشهود و مشخص است، که با دیدگاه نظریه پردازان در چارچوب نظری نیز سازگار است.
بازنمایی تطبیقی چشم انداز و سیاست های نهاد آموزش عالی در هفت کشور جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی تجارب هفت کشور جهان در زمینه ی چشم انداز و سیاست های نهاد آموزش عالی این کشورها بود. این مطالعه، از نوع کیفی بوده و با روش مطالعه ی تطبیقی جورج بردی انجام شده است. نمونه های مورد مطالعه، به شکل هدفمند و با نظر خبرگان این قلمرو با در نظر گرفتن پراکندگی جغرافیایی و متفاوت بودن سیستم آموزش عالی، هفت کشو؛ آمریکا، ایران، آلمان، انگلستان، روسیه، ژاپن و چین هستند. ابزار پژوهش برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز، فیش برداری از اسناد و گزارش های بین المللی، مقالات و کلیه ی مدارک موجود بود. مراحل این پژوهش به دو مرحله؛ توصیف و تفسیر، همجواری و مقایسه تقسیم بندی می شود..این مطالعه نشان داد جریانهای قوی چون ؛ بین المللی شدن، تضمین کیفیت، ارتباط با صنعت، استقلال فزاینده ی دانشگاهها وتحول درشیوه های سنتی حکمرانی دانشگاهی؛ اکنون فقط مخصوص کشورهای توسعه یافته نیست. این جریانات غالب درنظام های شرقی چون؛ چین و ژاپن و کشورهای درحال گذاری چون ایران و روسیه نیز مشهودند. تمایزهایی نیز که به چشم می خورد؛ علاوه براینکه از بافتار تاریخی وفرهنگی اثر می گیرد، به فاز و مرحله ی توسعه و توان علم و فناوری کشورها مرتبط است.
Relationships Between Academic Achievement with Personality Traits and Early Maladaptive Schemas with Self-Determination Mediation in Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to investigate the relationship between the components of academic performance with personality traits and early maladaptive schemas mediated by self-determination. Method: The research method was descriptive-correlation and structural equation modeling. The statistical population of the present study included all female high school students in Tehran in the academic year 2019-2020. For this purpose, 350 students were selected by simple random sampling. Then their scores were measured through the Academic Procrastination Scale, Solomon and Rothblum (1984), Young Schema Short Form (2003), Neo-Form Short Personality Questionnaire (1985), Guardia, Desi and Ryan (2000) Self-Determination Questionnaire. Path analysis, structural equations and regression test were used. Findings: Pearson correlation coefficient and path analysis showed that there is a positive and significant relationship between all components of academic affiliation with the components of early maladaptive schemas and the role of self-determination is in the relationship between the two(P<00/01). Also, the relationship between all components of academic work and personality traits except psychosis was negative. The relationship between the end-of-semester exam component of academic work with conscientiousness and agreement of personality traits was not significant and the role of self-determination in the relationship between these two variables is indirect. Conclusion: According to the results of the present study, the importance and role of self-determination in reducing academic procrastination can be understood.
شناسایی عوامل موثر بر خشونت خانگی علیه مردان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه تقریباً این اعتقاد رایج گشته است که خشونت خانگی صرف محدود به آسیب و صدمه فیزیکی اعضای خانواده علیه یکدیگر نمی باشد، بلکه می تواند رفتارهایی نظیر تهدید، تحقیر، تمسخر و فحاشی علیه مردان را نیز شامل شود. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر خشونت خانگی علیه مردان می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، از نوع پژوهش های کاربردی و از نظر نوع روش پژوهش اکتشافی محسوب می گردد. جامعه آماری پژوهش حاضر در بخش دلفی، صاحبنظران و کارشناسان حوزه خانواده می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند تعداد 25 نفر انتخاب شدند. همچنین جامعه آماری در مرحله مصاحبه، شامل کلیه مردانی است که در سال 99 برای مشاوره به مراکز مشاوره خانواده زنجان مراجعه می کردند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 25 نفر انتخاب شدند. در ابتدا با استفاده تحلیل تم 59 کد باز در ذیل 7 کد محوری جای گرفتند. در ادامه با استفاده از تکنیک دلفی فازی 20 شاخص نهایی شدند. کدهای محوری شامل عدم رعایت حقوق زنان، مدیریت ضعیف مرد در خانواده، مشکلات تربیتی قبل از ازدواج، مشکلات جسمی و روحی، مشکلات رفتاری زوجین، مشکلات روانی مردان و مشکلات معیشتی بوده و علی رغم اینکه در راند اول دلفی تمامی موارد امتیاز بیشتر از 7 کسب کردند، اما در این مرحله برخی از مفاهیم بر اساس نظر خبرگان با هم ادغام شدند و عنوان جدیدی به خود اختصاص دادند. در راند دوم بر اساس نتایج مشخص شده که تمام شاخص ها امتیازی بیشتر از 7 کسب کردند. بر اساس نتایج تحقیق حاضر می توان گفت: بخش مهمی از خشونت علیه مردان، نتیجه عدم رعایت حقوق زنان در خانواده و اجتماع است. بر این اساس با رعایت حقوق زنان، می توان به کاهش خشونت علیه مردان امیدوار شد.
سلامت اجتماعی ره آورد دینداری، مشارکت داوطلبانه و پیوند اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت اجتماعی به چگونگی وضعیت ارتباط فرد با دیگران در جامعه یا همان جامعه پذیری وی اشاره دارد با توجه به اینکه سیستم های از پیش موجود فرهنگی، هنجارها و ارزش ها بر سلامت اجتماعی موثرند هدف اصلی در این مقاله حاضر اینست که: متغیر های دینداری، مشارکت داوطلبانه و پیوند اجتماعی به چه میزان و از چه مسیری بر سلامت اجتماعی افراد موثرند؟ رویکرد مقاله، اثبات گرایی که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. سنجش متغیر سلامت اجتماعی براساس شاخص کییز، عملیاتی شده است. پرسشنامه پس از بررسی روایی و پایایی، با تلفیق روش نمونه گیری طبقه بندی و خوشه ای چند مرحله ای، با برآورد حجم نمونه از طریق فرمول کوکران، در بین 810 خانوار در پنج منطقه شهر تهران در سال 1396 اجرا گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سه متغیر دینداری، مشارکت داوطلبانه و پیوند اجتماعی به میزان 0.25 =R 2 سلامت اجتماعی را تبیین می کنند که بیشترین تاثیر از سوی پیوند اجتماعی و بطوریکه ضرایب تاثیر استاندارد متغیر پیوند اجتماعی به میزان 30/0، تغییر متغیر مشارکت داوطلبانه به میزان 20/0و تغییر متغیر دینداری به عنوان بیرونی ترین متغیر به میزان 15/0 بر سلامت اجتماعی می باشد.
رابطه توانمند سازی زنان از طریق شبکه های اجتماعی مجازی مطالعه موردی: کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۴
37 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش استفاده از شبکه های اجتماعی در توانمندسازی زنان است. مطالعه حاضر روش کمی از راهبرد پیمایش بوده است که بر روی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران انجام شده است. زنان جامعه مورد مطالعه در سطح زیاد (34.66 درصد) از استفاده از شبکه های اجتماعی برخوردارند؛ که در این میان بالاترین مقدار میانگین از آن مولفه ارتقای حضور زنان در جوامع مجازی و مشارکت های اجتماعی (65/3)است. همبستگی کل و شدت رابطه نیز بین متغیر استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و مولفه های توانمند ّسازی در زنان، 677/0 به دست آمد و در سطح معناداری 05/0 تایید شد که نشان می دهد، رابطه ی معنادار قوی بین استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی توسط زنان و توانمند سازی آنها وجود دارد همچنین استفاده از شبکه های اجتماعی، به واسطه ی افزایش دانش زنان، کاهش انزوای آنها و افزایش مشارکت اجتماعی، موجب بهبود توانمند سازی آنان می گردد. مقدار ضریب همبستگی (R) بین متغیرها نیز، 797/0 بدست آمده است که نشان دهنده ی رابطه ی قوی بین متغیرهای مستقل و وابسته برقرار بوده است. در مجموع یافته های تحقیق حاکی از آن است که شبکه های اجتماعی، یکی از موثرترین روش ها در توانمند سازی زنان در عصر حاضر است و اثرات آن در ایجاد تغییرات اجتماعی در زنان، قابل اثبات است.
مقایسه توسعه اجتماعی در برنامه های پنجگانه عمرانی و توسعه در قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۹
۱۱۷-۵۵
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توسعه فرایندی چندبعدی است که شامل جنبه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی می شود. برنامه ریزیهایی که تا کنون پیاده شده اند، عمدتاً کانون توجه خود را رشد اقتصادی و توسعه صنعتی قرارداده و عوامل اجتماعی و فرهنگی رشد را تا حد زیادی مورد بی توجهی و غفلت قرار داده اند. در این پژوهش توسعه اجتماعی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. روش: در پژوهش حاضر از تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. توسعه اجتماعی با شاخصهای رفاه گرایانه و شاخصهای انسان گرایانه مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش، قوانین پنج برنامه عمرانی قبل از انقلاب 1356-1327 و قوانین پنج برنامه توسعه جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی 1394-1368 بودند. به دلیل آن که جامعه آماری تحقیق، تمامی قوانین برنامه های عمرانی و توسعه، بود لذا نمونه گیری در تحقیق وجود ندارد. یافته ها: در قوانین توسعه قبل و بعد انقلاب اسلامی، در بعد توسعه اجتماعی، تأکید بر شاخصهای رفاه گرایانه توسعه اجتماعی بوده است و شاخص انسان گرایانه توسعه اجتماعی در هر دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی مورد کم توجهی زیادی قرار گرفته است به شکلی که به برخی از شاخصهای انسان گرایانه توسعه (تکثر سیاسی و اجتماعی، برابری حقوق) هیچ توجهی نشده است. بحث: چه در برنامه های قبل و چه در برنامه های بعد از انقلاب اسلامی، هر برنامه نسبت به برنامه قبل از رشد و توجه بیشتری به شاخصهای توسعه برخورداری بوده است. ولی آنچه مشخص است اینکه از منظر برنامه ریزان توسعه در ایران، توسعه اجتماعی به معنای پرداختن به یک بعد آن، و آن هم شاخصهای قابل رویت و مادی است در صورتی که توجه نکردن به شاخص های انسانی خود یکی از عوامل بازدارنده توسعه است.
ارائه مدل توسعه یافته عوامل علّی تجربه برند تیمی و تجربه برند حامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
289 - 299
حوزههای تخصصی:
هدف: تجربه برند نقش مهمی در ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان دارد. بنابراین، هدف این مطالعه ارائه مدل توسعه یافته عوامل علّی تجربه برند تیمی و تجربه برند حامی بود.روش: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش کارشناسان حوزه بازاریابی ورزشی به ویژه فوتبال، مسئولان و اعضای هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال و باشگاه های لیگ برتر و بازیکنان و مربیان شاغل در سطوح حرفه ای فوتبال بودند که 400 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های محقق ساخته تجربه برند تیمی و تجربه برند حامی بودند که به صورت آنلاین توسط نمونه ها تکمیل و روایی صوری و محتوایی آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آنها با روش های آلفای کرونباخ و ترکیبی مناسب ارزیابی شد. داده های با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS26 و Smart PLS3 در سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که پرسشنامه 16 نفر از نمونه ها به دلیل ناقص بودن از تحلیل ها حذف شد و تحلیل ها برای 384 نفر انجام شد. همچنین، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که تجربه برند تیمی دارای 10 مولفه در 4 بعد نقش باشگاه (با 4 مولفه عملکرد باشگاه، عملکرد تیم، عملکرد بازیکن و تلاش و پیگیری مدیریت)، تصویرسازی برند تیم (با 2 مولفه توسعه وجهه مثبت باشگاه و تداعی برند باشگاه)، نقش مسئولین ورزشی (با 2 مولفه برگزاری بهتر لیگ و کیفیت ارائه خدمات) و حفظ برند تیم (با 2 مولفه وفاداری هواداران به باشگاه و توقعات هواداران) و تجربه برند حامی دارای 12 مولفه در 4 بعد معرفی برند حامی (با 2 مولفه مفهوم سازی برند حامی و فرهنگ سازی حمایت از برند)، سازماندهی برند حامی (با 3 مولفه تدوین برنامه های حمایتی، توسعه ارتباطات حامی و تطابق حامی و جامعه هدف)، ارتقای برند حامی (با 5 مولفه بازاریابی تخصصی، تبلیغات برند حامی، نقش رسانه های اجتماعی، بهره وری از فناوری اطلاعات و توسعه درآمدزایی و سهم بازار) و نهادینه سازی برند حامی (با 2 مولفه ایجاد رضایت و وفاداری و خلق ارزش برند) بود. بار عاملی همه سوال ها بالاتر از 40/0، میانگین واریانس استخراج شده همه ابعاد بالاتر از 40/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه ابعاد بالاتر از 80/0 به دست آمد. علاوه بر آن، نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که مدل توسعه یافته عوامل علّی تجربه برند تیمی و تجربه برند حامی برازش مناسبی داشت و هر دو متغیر تجربه برند تیمی و تجربه برند حامی بر مدل کلی و مولفه های مربوط به خود اثر مستقیم و معنادار داشتند (05/0P<).نتیجه گیری: مدل توسعه یافته عوامل علّی تجربه برند تیمی و تجربه برند حامی پژوهش حاضر می تواند برای متخصصان و برنامه ریزان حوزه ورزشی مورد استفاده قرار بگیرد و با استفاده از ابعاد و مولفه های آن می توان زمینه را برای ایجاد مزیت رقابتی فراهم کرد.
تأثیر فضاهای شهری مدرن بر بازاندیشی هویت زنان با تأکید بر باغ بانوان های شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
103-129
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مطالعه تأثیر فضاهای شهری مدرن بر بازاندیشی هویت زنان طراحی شده است. ایده اصلی تحقیق از نظریه گیدنز استخراج شده که استفاده از مکان های جدید را بر گروه های مختلف جامعه مؤثر می داند. با توجه به این که باغ های زنان به تازگی در برخی از شهرهای ایران ازجمله اصفهان تأسیس شده اند به نظر می رسد که این فضاها می توانند بر بازاندیشی و هویت نوین زنان مؤثر باشند. در این پژوهش 330 نفر از زنان شهر اصفهان که طی یک دوره زمانی 120 روزه به باغ های این شهر مراجعه کرده اند به عنوان نمونه آماری از جامعه آماری شهر اصفهان انتخاب شده اند. شیوه نمونه گیری به صورت تصادفی چندمرحله ای بوده و از میان باغ های واقع در محله های مختلف، 6 باغ انتخاب شده و پاسخگویان سپس از میان این باغ ها برگزیده شده اند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ای بوده که توسط محقق طراحی شده و به وسیله شیوه های علمی، ارزیابی شدند که داده های نهایی حاکی از معناداری گویه ها و صحیح بودن نهایی پرسشنامه بوده است. داده های به دست آمده سپس با استفاده از آزمون های آماری مختلف از جمله معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها نشان داده اند که فضاهای نوین شهری تأثیرات مؤثری بر تغییر دیدگاه و بازاندیشی هویتی زنان داشته اند اگرچه این تغییرات به دلیل تازگی تأسیس باغ ها غالباً در حوزه نظری صورت گرفته و هنوز تا بروز تغییرات عملی ناشی از فضاهای نوین، راه زیادی در پیش است.
سینما، نئولیبرالیسم و طبقات فرودست: تحلیل اجتماعی فیلم «من، دنیل بلیک» اثر کن لوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلم «من، دنیل بلیک» اثر کن لوچ، فیلم ساز چپ گرای انگلیسی است که نخل طلای جشنواره کن را از آن خود کرده است. کن لوچ در این فیلم، اگرچه بوروکراسی فرسایشی نظام خدمات اجتماعی بریتانیا را به نقد می کشد اما به چیزی بیشتر از بوروکراسی اداری می پردازد؛ او با زبانی بسیار گزنده، در قالب درامی سیاسی و تأثیرگذار، نئولیبرالیسم را به چالش می کشد. در این مطالعه، با استفاده از مفاهیم نئولیبرالیسم و شهروندی، به تحلیل نشانه شناختی آخرین ساخته کن لوچ می پردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که فیلم «من، دنیل بلیک» اگرچه به صورتی اغراق آمیز رنج و محنت طبقه کارگر و فرودست جامعه را در برابر دولتی بی رحم به تصویر می کشد و «بازتاب» دقیقی از جامعه بریتانیا نیست و کژتابی هایی دارد اما کن لوچ در «شکل دهی» افکار عمومی که هدف اصلی او از ساخت این فیلم بوده موفق است. در این تحقیق از روش نشانه شناسی جان فیسک استفاده شده است.
مسیرهای دین دار شدن و ارتباط آن با میزان دین داری شهروندان (مورد مطالعه: ساکنان شهر قائم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر مستخرج از پژوهشی تجربی درباره مسیرهای شکل گیری دین داری افراد و ارتباط آن با میزان دین داری آنها می باشد که بر روی نمونه ای 293 نفری از ساکنان قائم شهر در استان مازندران به انجام رسیده است. یافته ها نشان دادند که در جامعه مورد بررسی، مسیر "تقاضای منفعلانه" رایج ترین و مسیر "تقاضای فعالانه" نامتداول ترین طریق برای دین دارشدن می باشند. این در حالی است که تحلیل های رگرسیونی نشان داد از میان چهار مسیر اصلی برای دین داری، مسیر "تقاضای فعالانه" دارای قوی ترین و "تقاضای منفعلانه" واجد ضعیف ترین ضریب تأثیر بر میزان دین داری افراد هستند. در یک نگاه دقیق تر مشخص شد پنج مسیر از شش مسیر فرعی که دارای ضرایب رگرسیونی معنادار برای توضیح واریانس میزان دین داری هستند تقاضامحورند و تنها یک مسیر (جامعه پذیری دینی) عرضه محور است. از طرفی، شدت ضرایب تأثیر مسیرهای فعالانه به نحو مشهودی از ضرایب تأثیر مسیرهای منفعلانه بیشتر است. لذا مقایسه میان محورهای دین داری نشان می دهد مسیرهای متفرع از محورهای فعالانه بیش از منفعلانه و مسیرهای تقاضامحور بیش از عرضه محور بر میزان دین داری افراد، تأثیرگذارند. به عبارت دیگر، بهترین مسیرهای دین دار شدن، از تقاطع طلب (تقاضا) و اراده (فعال بودن) عبور می کنند (تقاضای فعالانه). در مجموع، حدود 62 درصد از تغییرات در میزان دین داری توسط نه متغیر (مسیرهای فرعی) مذکور تبیین شده است.
Designing a Media Literacy Curriculum Model for Teacher Training Centers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present study was conducted to design a model of media literacy curriculum in teacher training centers. Methodology: This research was applied in terms of purpose and qualitative in terms of research method and data type. Experts in the field of media literacy and education, including university professors, were considered as the research community. By conducting a snowball method with 20 interviews, the collected information reached saturation point. The data collection tool was a review of relevant national and international research as well as a semi-structured exploratory interview. Finally, after collecting information from the interview sections and reviewing the sources, at this stage, the data foundation and coding methods were used to classify the data. In order to check the internal validity of the findings, in addition to selecting and confirming the data by studying theoretical foundations, research background, sources, and interviews with focal individuals, the opinions and guidelines of a group of experts were also taken into account. The final was done. In order to confirm the accuracy of the data, the study method was used by the research members to validate the study. Findings: The findings of the study indicated that the appropriate model of media literacy curriculum for teacher training centers, consisting of dimensions such as public media literacy, specialized media literacy, media understanding, media management, media construction and Moral literacy was media. Conclusion: Media literacy is a technique that strengthens the discriminating power by creating dynamism against media messages.
تحلیل مقایسه ای سیاست اجتماعی – رفاهی دولت های پایداری و تدبیر و امید در حوزه مسکن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، سیاست مسکن به عنوان یکی از ابعاد سیاست اجتماعی- رفاهی متأثر از جهت گیری ها، رویکردها، ایدئولوژی و جریان فکری حاکم بر سیاست های دولت ها بوده است. در این راستا پرسش پژوهش حاضر این است که به لحاظ مقایسه ای رویکرد و عملکرد دو دولت احمدی نژاد و روحانی بر سیاست اجتماعی - رفاهی در حوزه مسکن در فاصله سال های 1384 الی 1399 شمسی چگونه بوده است ؟ برای پاسخ به این پرسش، سیاست مسکن مبتنی بر اسنادبالادستی، ابعاد درون داد قانونی و برون داد عملیاتی - اجرایی در طول سال های 1384 تا 1399 با استفاده از داده های کمی و کیفی مورد مطالعه قرار گرفته است. یافته ها و نتایج نشان می دهد سیاست مسکن به لحاظ قانونی در مقطع زمانی مورد بررسی تابعی از رویکرد، سیاست و ایدئولوژی دولت حاکم وقت بوده است اما از بعد اجرایی و عملیاتی با وجود تفاوت در نوع و ماهیت سیاست گذاری مسکن این دو دولت، نتایج و عملکرد سیاست گذاری در حوزه تأمین مسکن بخصوص برای اقشار و طبقات کم برخوردار تقریباً مشابه و نزدیک به هم بوده است. این مهم ضمن انعکاس اختلافات ایدئولوژیکی دولت های احمدی نژاد و روحانی، بیانگر ناکارآمدی و عدم سنجیدگی رویکرد و سیاست های دو دولت یادشده در حوزه تأمین مسکن مناسب طبقات و اقشار آسیب پذیر و کم درآمد بوده است ،مواردی نظیررانت زمین و مسکن، سوداگری زمین، افزایش حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی و نیز افزایش میزان بی مسکنی و بد مسکن.