مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
تکثر فرهنگی
حوزههای تخصصی:
اندیشه یوهان گوتفرید فون هردر دامنه وسیعی دارد و برای سیر در اندیشه های وی باید به مباحثی مانند انسانیت، تاریخ و فلسفه تاریخ، انسان شناسی، فرهنگ و فلسفه فرهنگ آن گونه که او طرح کرده است پرداخت. با توجه به شرایط عالم معاصر و اهمیت یافتن پرسش هایی چون سرشت فرهنگ، نسبت میان فرهنگ ها و آینده فرهنگ، بازخوانی آثار هردر به خصوص اندیشه های وی درباره فرهنگ لازم به نظر می رسد. حداقل فایده بازخوانی اندیشه های هردر آن است که با الگویی مناسب برای بررسی و تحلیل ژرف فرهنگ و پرسش های موجود درباره آن آشنا می شویم؛ الگویی که برای پیگیری مطالعات نظری درباره فرهنگ ضروری است. در این مقاله به اندیشه های هردر درباره فرهنگ پرداخته شده و به خصوص بر این نکته تأکید می شود که با هردر است که فرهنگ به عنوان موضوعی برای فلسفه به اندیشه درمی آید و فلسفه فرهنگ شکل می گیرد. فلسفه فرهنگ سنتی فلسفی است که با هردر آغازشده و در سال های اخیر به موضوعی کانونی در فلسفه آلمان تبدیل شده است. در ادامه پرسشِ نسبت میان فرهنگ ها در عالم معاصر، با توجه به الگوی هردر موردبررسی قرار می گیرد. موضوع نسبت میان فرهنگ ها موضوعی است که در سه دهه اخیر اهمیت بسیاری یافته و به نظر می رسد که بینش و تلقی هردر، یکی از بهترین الگوها برای ورود به چنین موضوعی است.
رویکرد کثرت گرایی فرهنگی به عدالت کیفری؛ مطالعه موردی سیاست ها و رویه های پلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجتماع محوری پلیس با انعطاف پذیری نسبت به همه گروه های مختلف اجتماع ملازمه دارد. بنابراین برای اینکه پلیس بتواند اصول اجتماع محوری را رعایت نماید، لازم است تکثر فرهنگی جامعه را به رسمیت بشناسد. عدم توجه به ملاحظات و دغدغه های اقلیت ها از سوی پلیس، باعث منزوی شدن آنها از جامعه و عدم مشارکت آنها در فعالیت های اجتماعی می شود، چنان که پلیس اجتماع محور که با هدف تسهیل در کنترل جرم و برقراری نظم در صدد بهبود روابط خود با اعضاء جامعه است، نمی تواند اعتماد اقلیت ها را جلب کند. به این منظور لازم است، نه تنها بسترهای قانونی برای به رسمیت شناختن حق متفاوت بودن افراد و احترام به تکثر فرهنگی جامعه فراهم شود، بلکه لازم است پلیس در رویکردهای سخت گیرانه خود نسبت به ساکنان مناطق اقلیت نشین تجدید نظر نماید تا از حمایت اجتماعیِ گروه های مختلف در حل مشکلات بزهکاری بهره ببرد. هم چنین محدود کردن شرایط جذب افسران پلیس به افراد اکثریت باعث می شود تا افسران پلیس توانایی درک نیازها و دغدغه های گروه اقلیت را نداشته باشند. تربیت افسران پلیس باید تبعیض ها نسبت به گروه های اقلیت را از بین ببرد.
فلسفه میان فرهنگی بر مبنای فلسفه فرهنگ هردر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
137 - 163
حوزههای تخصصی:
آیا می توان از فلسفه فرهنگ هردر، الگویی(مدلی) برای آنچه امروزه فلسفه میان فرهنگی می نامند برداشت کرد؟ از آنجا که فلسفه میان فرهنگی، اندیشه ای است که در دنیای معاصر مطرح می شود، برای آن که بتوانیم هردر را در راستای این اندیشه بازخوانی کنیم، ناگزیر باید به مولفه های فلسفه میان فرهنگی در جهان معاصر توجه یابیم؛ تلقی رام ادهر مال و در یک مورد ویمر به همین مقصود مطرح خواهد شد. مهم ترینِ این مولفه ها از این قرارند: رد ایده هایی از قبیلِ اروپا محوری، جهان رواگری، مرکزگرایی و نسبیت گرایی؛ در عین حفظ هویت ها، تکثرها و مرکزها. با توجه به این مولفه های موجود در مال و ویمر (به شرحی که در متن خواهد آمد) به بازخوانی بخش هایی از اندیشه های فلسفه فرهنگ هردر می پردازیم تا اندیشه های پنهانِ هردردر این موضوعِ معاصر آشکار شود. هردر، پیش از دوره معاصر، با اندیشه تکثر فرهنگی، بستر اندیشه میان فرهنگی را در فلسفه فرهنگ خود آماده ساخت و با نقد اروپا محوریِ روشنگری و نژادگراییِ فلاسفه نامیِ این دوره، بزرگترین مانع را از راه آن برداشت. مرز دقیق اندیشه هردر، آنجاست که در عین باور به تکثر فرهنگی، حفظ هویت ها، مرکزیت ها و «تفاوت»ها، راه را بر نسبیت گراییِ بنیادین و شکاکیت بسته است، چنان که در عین باور به امور یاد شده در و پنجره های ارتباطات یا گفتگوی چند جانبه را در «منادها»ی فرهنگی و تمدنی گشوده است؛ گفتگویی که می تواند به داد و ستد آگاهانه و انتخابی در فرهنگ ها و تمدن ها منجر شود و انسان ها را در انسانیت گرد آورد.
حقوق بشر و تنوع فرهنگی؛ با نگاهی به رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۹
199 - 228
حوزههای تخصصی:
با توجه به مشابهت مفاهیمی چون نسبیت گرایی و پلورالیسم با تنوع (فرهنگی) در مقابله با روند جهانی سازی، پرسش آن است که آیا می توان هم زمان به تنوع فرهنگی و جهان شمولی حقوق بشر ملتزم بود؟ از آن جا که کشورهای مسلمان عضو جنبش عدم تعهد از جمله جمهوری اسلامی ایران از سویی منادی حقوق بشر اسلامی و از سوی دیگر مدعی تنوع فرهنگی هستند پاسخ به این مساله اهمیت زیادی دارد. این مقاله با روش تحلیلی- انتقادی و با بررسی دیدگاه اندیشمندان غربی و اسلامی و اسناد حقوق بشری بین المللی و اسلامی در مورد تنوع فرهنگی، مدعی است که در رویکرد اسلامی مطلوب، پذیرش حقیقت تنوع فرهنگی نه به معنای پذیرش حقانیت نسبیت یا پلورالیسم اخلاقی و معرفتی و نه حقانیت نسبیت در مقام اجراست بلکه تنها به منزله لزوم مدارا در عین اعتقاد به امکان داوری ارزشی افعال انسان (جهان شمولی حقوق بشر اسلامی) است.
بررسی و نقد کتاب بنیاد نظری سیاست در جوامع چندفرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷ (پیاپی ۷۱)
329-347
کتاب بنیاد نظری سیاست در جوامع چندفرهنگی با محوریت مسئله چندفرهنگ گرایی و تئوریزه کردن آن به نگارش درآمده است. پرسش محوری اثر این است که در یک اجتماع سیاسی با هویت های فرهنگی مختلف و با اعضای پیرو گفتارهای دینی، اخلاقی، و فلسفی گوناگون فرایند تصمیم گیری سیاسی چگونه باید تنظیم شود که درعین احترام به این تفاوت ها هم زیستی مسالمت آمیز شهروندان نیز رعایت شود؟ کتاب مذکور تلاش می کند ازطریق بررسی مناظره لیبرال ها و جامعه گرایان معاصر، پاسخ های داده شده به پرسش مذکور را به آزمون بگذارد. به تعبیر دیگر، رویکرد کلی کتاب دفاع از بینش جامعه گرایانه توأم با موضعی انتقادی به اندیشه لیبرالی است و نویسنده نظریه های ارائه شده ازسوی جامعه گرایان و لیبرال ها را در سه محور مفهوم خود، مبانی اخلاق سیاسی، و سیاست تفاوت فرهنگی تجزیه و تحلیل کرده است. با عنایت به مباحث مذکور، در مقاله حاضر تلاش خواهد شد ضمن معرفی اثر، نقد و ارزیابی انتقادی آن در دستور کار نویسندگان قرار گیرد. این که مسئله و کانون تمرکز اثر چیست؟ و هدف این اثر و جایگاه آن در منابع موجود این حوزه به چه صورتی است؟ از مهم ترین موضوعاتی اند که نویسندگان می کوشند بدان ها بپردازند.
مدرنیته و صورت بندی گفتمانی سیاست فرهنگی: تحلیل گفتمان سیاست فرهنگی دولتی در ایران (1285 ه . ش. تا به امروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله واکاوی گفتمان سیاست فرهنگی در ایران است. نقطه آغاز این امر، رویارویی ایرانیان با مدرنیته بود. رویارویی نظامی ایران با مدرنیته و پی بردن به عقب ماندگی های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در مقایسه با اروپا، گفتمان های متنوعی را در جهت پاسخگویی به سؤال «چرا عقب افتاده ایم؟» پدید آورد و تلاش هایی مبتنی بر دولت - ملت سازی برای تغییر در عقلانیت حکومتی و رسیدن به سامان سیاسی مدرن آغاز شد. جایگاه فرهنگ در این بازمهندسی روح جامعه بسیار اهمیت داشت. مشروطه، پهلوی و جمهوری اسلامی ایران به منزله سه دولت (به معنای فوکویی) برجای مانده از میراث دولت - ملت سازی در ایران، سیاست های فرهنگی مشترک و سیاست گذاری های فرهنگی متفاوتی را برای بازاندیشی در هویت ملی ایرانی به کار گرفته اند. هدف این مقاله، واکاوی این نظم گفتمانی با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه (1393) است؛ بنابراین، به کمک قوانین و اساس نامه های دولتی از زمان تأسیس مجلس شورای ملی (1285 ه . ش.) تا به امروز، گفتمان ذکرشده تحلیل شد. نتایج مقاله نشان می دهند در هر سه دوره بررسی شده، دولت، محور و معنادهنده سیاست گذاری های فرهنگی بوده است. گفتمان سیاست فرهنگی دولتی در ایران در دولت مشروطیت مفصل بندی و در دولت پهلوی با تأکید بر سیاست فرهنگی نمایشی بازمفصل بندی شد. در دولت جمهوری اسلامی ایران نیز همین روند با تأکید بر مهندسی فرهنگی ادامه پیدا کرده است.
الگوی تفاوت های فرهنگی از منظر قرآن کریم، با تأکید بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دانش فرهنگ و ارتباطات، یکی از پدیده های مهم جهت کنکاش، مطالعه تفاوت ها و تمایزهای فرهنگی است. این پدیده تا بدان جا اهمیت دارد که سبب شکل دهی به حوزه ای مطالعاتی به نام «ارتباطات میان فرهنگی» شده است. در همین راستا، چند رویکرد هنجاری جدی در غرب تحت عنوان «چندفرهنگ گرایی» یا «پلورالیسم فرهنگی» پدید آمده است. مسئله اصلی این پژوهش کشف موضع قرآن کریم به عنوان منبع الهام بخش الهی نسبت به پدیده «تفاوت های فرهنگی» است. درواقع، غرض از این مطالعه، استخراج الگوی تفاوت های فرهنگی از منظر قرآن کریم با تأکید بر تفسیر المیزان است. در این جهت تلاش شده است که با ترکیب دو روش تفسیر موضوعی (در بخش جمع آوری) و نظریه پردازی داده بنیاد (در بخش تحلیل) ضمن مطالعه کامل قرآن کریم و استخراج آیات مرتبط با مسئله و تدبر در آیات، الگوی قرآنی تفاوت های فرهنگی ترسیم شود. مقوله محوری این الگو پدیده تفاوت های فرهنگی است که شامل مصادیق تفاوت زبان، تفاوت در مناسک و تفاوت در شرایع است و ضروری بودن و تکاملی بودن ازجمله ویژگی های آن به شمار می رود. شرایط علی، زمینه، شرایط میانجی، راهبردهای کنش و کنش متقابل و پیامدها سایر مقولاتی است که در الگوی نهایی به آن ها پرداخته شده است.
کنکاشی جامعه شناختی در توسعه زایی فرهنگی نهادی؛ مطالعه موردی کانون پرورش فکری در دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
177 - 202
حوزههای تخصصی:
چگونگی تحقق توسعه فرهنگی، موضوعی مهم در مطالعات توسعه است که فراتر از بحث های نظری، واکاوی مصادیق و کاووش پیرامون روندهای عینی، ظرفیت های تعین بخش، سازوکارهای محقق و نیز تغییرات اجتماعی مبتلابه آن در مناسبات جوامع بومی مداقه های روشمندی را می طلبد. مقاله حاضر با دستمایه قراردادن مولفه های توسعه فرهنگی به تحلیل کارنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سالهای 1357-1344 پرداخته است. بدین منظور پس از احصای ویژگیهای جامعه شناختی توسعه فرهنگی از مباحث نظری_مفهومی مدون، مجموعه اسناد موجود روایت محور درباره فعالیت کانون به روش کیفی و با تکنیک تحلیل سند مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد کانون مشتمل بر کنشگران خود چه در مقام تولیدکنندگان فرهنگی، هنری و چه در مقام مصرف کنندگان عام توانست میزانی از هر یک مولفه های مربوط به توسعه فرهنگی را محقق سازد. این موارد شامل برخورداری فرهنگی، ابداع فرهنگی، تکثر فرهنگی، تعامل فرهنگی، مشارکت فرهنگی، شمول فرهنگی، وفاق فرهنگی و بازاندیشی فرهنگی بوده-است. لذا هرچند در بحث از توسعه زایی کانون نمی توان از همه گیری آفرینش هنری و تعامل فرهنگی سخن راند اما در همان مقیاس محدود و البته بیشتر مبتنی بر کنش ارتباطی این نهاد توانست با خلق ارزش و ایجاد الگوهای ذهنی در مقیاس ملی و جهانی جریان ساز بوده و مناسبات بی سابقه ای را رقم زند و مولفه وضعیت فرهنگی کودکان و گذران خلاقانه کودکی و نوجوانی را بعنوان یکی از تعیین کننده های کیفی توسعه اهمیت بخشد.
بایسته های افزایش قدرت نرم بریکس؛ ظرفیت ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
195 - 221
حوزههای تخصصی:
اکثر کتب و مقالاتی که در مورد بریکس مدون شده است به قدرت و توانمندی های اقتصادی کشورهای نوظهور مثل چین،هند،روسیه و برزیل،شکل گیری قطب اقتصادی جدید در جهان و احتمال تغییر نظم سیاسی بین المللی پرداخته اند و به موضوعات فرهنگی این سازمان توجه چندانی نشده است.در حالی که به نظر می رسد ظرفیت ها و توانمندی های فرهنگی اعضای بریکس کمتر مورد توجه واقع شده است.سوال این مقاله عبارتست از سازمان بریکس با تاکید بر قدرت نرم و تکثرگرایی فرهنگی؛ دارای چه توانمندی ها و ظرفیت هایی جهت تبادلات فرهنگی می باشند؟ رویکرد روشی این مقاله، توصیفی _ تبیینی،روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و روش تحلیل داده ها کیفی می باشد. فرضیه عبارتست از: کشورهای عضو بریکس بر تنوع و تکثر فرهنگی، ظرفیت ها و پتانسیل های فرهنگی و تمدنی مثل گردشگری،موزه،فیلم، انواع هنرها و تشکل های مختلف از دانشگاهیان و انجمن های مدنی در عرصه های گوناگون تاکید دارند این ظرفیت ها منجر به درک متقابل، ایجاد شبکه ها، تقویت ارتباطات و تبادلات فرهنگی و تقویت قدرت نرم این سازمان شده است. یافته های تحقیق عبارتست از: بریکس با داشتن ظرفیت و پتانسیل های اقتصادی و فرهنگی، جذابیت های فراوانی برای سایر کشورها پیداکرده است. کشورهای بریکس با نمایش فرهنگ، سنت ها و ارزش های خود توانسته اند تصویر مثبتی از خود به جهان ارائه دهند؛ این امر به منجر به افزایش نفوذ آنها در جهان شده است.لازم به ذکر است در این مقاله تاکید بر قدرت های نوظهور بریکس می باشد.