فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۰۱ تا ۴٬۴۲۰ مورد از کل ۶٬۳۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اینکه بازآفرینی شهری سیاستی جامع و یکپارچه برای حل مشکلات شهر ها است به نحوی که منجر به ارتقای شاخص های زیست پذیری و کیفیت زندگی شهروندان و در نتیجه فراهم شدن توسعه پایدار شهری می شود، هدف از پژوهش حاضر تبیین معیار های بازآفرینی شهری در راستای دستیابی به توسعه پایدار با نمونه موردی منطقه ده تهران (محله بریانک) می باشد. روش بررسی: پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و به شیوه ی کتابخانه ای و می دانی انجام گرفته به این صورت که جهت جمع آوری داده ها از کتاب ها، مقالات، و پایگاه های معتبر علمی و پژوهشی استفاده شده و جهت تجزیه و تحلیل آن نیز از پرسشنامه و spss بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش منطقه ده تهران و محله بریانک بوده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد در صورت ارتقا کیفیت سکونت در این محله از طریق بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده، می توان زمینه تأمین خدمات و فضا های باز و سبز را در محله فراهم آورد و نقش مسکونی محله را ارتقا بخشده و مطلوبیت شرایط زندگی را در آن را افزایش داد. اگر عملکرد ها و کاربری های با مقیاس شهری در محله مستقر شوند زمینه مراجعات بیشتر به محله را فراهم آورده و می تواند زمینه ایجاد مشاغل جدید و رونق اقتصادی را در محله فراهم نماید. مهمترین مسأله برای برون رفت از شرایط موجود محله، و موفقیت در بازآفرینی شهری در آن، بهبود ساختار اجتماعی – اقتصادی می باشد و البته ناگفته پیداست که بدون دخالت و مشارکت دادن ساکنان که مهم ترین و اصلی ترین گروه های مواجه با معضلات این محله هستند، این مسأله راه به جایی نخواهد.
تحلیل و بررسی نقش تحولات و تقسیمات سیاسی بر توسعه شهری با استفاده از مدل SAR (مطالعه موردی: استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
687 - 703
حوزههای تخصصی:
از جمله ابزارهای قدرتمند دولت در زمینه الگوی نظام شهری در هر منطقه که با انگیزه تمرکززدایی صورت می گیرد، سازمان دهی سیاسی فضا و تقسیمات کشوری است که با تأثیرپذیری از عوامل مختلفی شکل می گیرد و بر بسیاری از معادلات ساختاری از جمله الگوی توسعه تأثیرگذار است. استان گلستان نیز از این قاعده مستثنا نیست و با داشتن چهارده شهرستان روند شهرنشینی مختلفی را گذرانده است؛ از این رو پژوهش در این رابطه امری ضروری به نظر می رسد و بدین منظور پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و پیمایش میدانی به بررسی و تحلیل نقش تحولات و تقسیمات سیاسی استان گلستان و تأثیر آن بر توسعه شهری در منطقه مذکور پرداخته است. روش به کاررفته در این پژوهش روش تصمیم گیری چندمعیاره MADM، و مدل تحلیلی آن نیز بر مدل SAR مبتنی است که برای بررسی میزان اثرگذاری تقسیمات سیاسی جدید (استان شدن گلستان و تفکیک از استان مازندران) از شش بعد توسعه (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، انسانی و زیرساختی) استفاده شده است. با توجه به یافته ها در می یابیم که براساس روش SAR شهرستان گرگان با ضریب 6/. بیشترین سطح توسعه، و شهرستان کلاله با ضریب 24/5 کمترین سطح توسعه را بین شهرستان های استان گلستان دارد. درواقع، گرگان بیشترین و کلاله کمترین تأثیرپذیری را از تحولات جدید سیاسی استان داشته اند.
ابزارهای مسیریابی گردشگران با میزان آشنایی متفاوت با محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
3 - 12
حوزههای تخصصی:
مسیریابی فعالیتی آگاهانه است که با به کارگیری ابزارها و علائم انجام می شود. گردشگران با توجه به میزان آشنایی متفاوت با محیط از ابزارها و علائم راهنمای مختلف در انتخاب مسیر استفاده می کنند. شناخت متفاوت از محیط باعث تفاوت در شکل گیری نقشه های شناختی در ذهن گردشگران می شود. آشنایی با محیط و داشتن تجربه در فضاهای شهری در مسیریابی بسیار قابل توجه است. بنابراین توجه به مسیریابی گردشگران از جمله کلیدی ترین موضوعات در فضاها و نقاط تصمیم گیری است. هدف از این پژوهش تحلیل فرآیند مسیریابی گردشگران با میزان آشنایی متفاوت است. روش مورداستفاده در پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت پیمایشی است. در این راستا به منظور گردآوری داده ها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه و بازدید از سایت استفاده شده است. روش نمونه گیری با استفاده از فرمول کوکران با توجه به جمعیت محدوده 359 نفر محاسبه شده است. تحلیل داده ها و ارزیابی ابزارهای گردشگران در فرآیند مسیریابی با استفاده از تحلیل های آماری شامل تحلیل واریانس یک سویه (آنوا)، آزمون تی وابسته و آزمون K 2 برای اولویت بندی متغیرها و سطح معناداری شاخص ها با استفاده از آزمون دانکن تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که میزان آشنایی با محیط بر انتخاب نوع استراتژی در مسیریابی مؤثر است. گردشگرانی که به دلیل شناخت بیشتر، درک و تحلیل ذهنی عمیق تر از محیط آشنایی بیشتری دارند، از استراتژی پیمایشی با استفاده از بازنمایی جهت و فاصله تعیین مسیر می کنند. این در حالی است که گردشگران با میزان آشنایی کمتر از استراتژی نشانه از طریق بازشناسی نوع نشانه ها و تشخیص موقعیت قرارگیری آنها مسیر خود را پیدا می کنند. اولویت گردشگران برای استفاده از ابزارهای بصری در مسیریابی به ترتیب شامل جاذبه های گردشگری، جداره ها، علائم و الگوی شبکه معابر هستند.
راهکارهای تبدیل گذرهای شهری به پیاده راه در راستای ارتقاء سرزندگی شهری (مطالعه موردی: محور روگذر زندیه شیراز)
حوزههای تخصصی:
خیابان های شهری مهم ترین بخش تشکیل دهنده فضاهای عمومی هر شهرند. در بین خیابان های شهری، خیابان هایی همانند روگذر زندیه که به لحاظ موقعیت در بافت های تاریخی واقع شده و محل عبور و مرور مردم شهر و ارتباط دهنده بین بناهای تاریخی-فرهنگی بوده و نیز ارزش اقتصادی زیادی دارند، از اهمیت بیشتری برخوردارند. طرح های شهرسازی اخیر همانند اجرای ناقص طرح پیاده مداری در فضای باز اطراف ارگ و احداث زیرگذر زند باهدف احیای مجموعه کریم خانی اجراشده؛ اما برآیند این اقدامات باعث عدم همبستگی بین بناهای مجموعه و ناکارآمدی طرح پیاده مداری گردیده است. پیاده راه ها بالاترین حد نقش اجتماعی را دارند، به همین دلیل ساماندهی آن ها مستلزم دقت زیادی است و مهم ترین معیار در این فضاها، حضور و سرزندگی شهروندان در آن هاست. هدف اصلی پژوهش تبدیل روگذر زندیه به یک فضای شهری سرزنده به کمک افزایش کیفیات محیطی است. در این پژوهش با توجه به جمعیت نمونه آماریِ مرتبط با روگذر زندیه، طبق جدول کوکران 383 پرسشنامه تکمیل گردیده و با قرار دادن داده ها در نرم افزار SPSS نتایج زیر حاصل گردید که بین عوامل مؤثر بر کیفیت محیط با سرزندگی فضا و نیز بین مدیریت تردد خودرو و ایجاد یک فضای پیاده محور به هم پیوسته با انسجام کالبدی رابطه معنادار وجود دارد.
تحلیل ضریب نفوذپذیری بافت کالبدی شهر با تأکید بر پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از شهرهای ایران بر روی پهنه هایی با خطر نسبی متوسط و زیاد بحران های شهری واقع شده اند. شهرگرگان به علت قرارگیری در شیب زیاد، یکی از شهرهای آسیب پذیر در برابر حوادثی از قبیل زلزله، رانش، ریزش، لغزش می باشد. موقعیت ژئواستراتژیک، قرارگیری قسمتی از شهر در شیب زیاد، عدم رعایت ضوابط و استانداردها در شعاع دسترسی به شاخص های نفوذپذیری، رشد ناموزون و پراکنش نامناسب خدمات در سطح شهر، دسترسی نامناسب به شبکه معابر و عدم ساختار منسجم کالبدی از عواملی هستند که ضرورت پرداختن به مقوله نفوذپذیری بافت کالبدی شهر گرگان را در مواجهه با آسیب های احتمالی ضرورت بخشیده اند. پژوهش حاضر یک مطالعه کاربردی با شیوه توصیفی _تحلیلی می باشد. جهت دستیابی به هدف پژوهش، شاخص های نفوذپذیری با توجه به منابع موجود در دسترس و مطالعات میدانی از طریق روش تحلیل سلسله مراتبی و نظرسنجی از کارشناسان مربوطه استخراج و بانک داده های مکانی تشکیل شد.همچنین نفوذپذیری شاخص ها براساس اصول پدافندغیرعامل مورد سنجش قرار گرفت. با توجه به اثرگذاری متفاوت شاخص ها، از روشAHP-FUZZY در محیط GIS برای ارزش گذاری و تهیه نقشه نفوذپذیری بافت کالبدی شهر استفاده شد، و با نرم افزار 10.3ARC GIS از طریق توابع همپوشانی فازی رستر نهایی نفوذپذیری بافت کالبدی شهر گرگان تهیه گردید. طبق یافته های بدست آمده از تحقیق حدود 40/50 درصد از نواحی جنوبی و حاشیه ای شهر گرگان در معرض نفوذپذیری پایین و آسیب پذیری بالا قرار دارد. نتیجه این امر به علت شیب زیاد، فضاهای خالی کم نسبت به فضاهای پر، کمبود شبکه معابر، تراکم زیاد بن بست ها و تراکم پل های ارتباطی در برابر بحران ها و آسیب های احتمالی شهری می باشد.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر مهاجرت از شهر با استفاده از مدل معادلات ساختاری و تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی (مطالعه موردی: شهر اهواز)
حوزههای تخصصی:
پدیده مهاجرت از شهر، فرایندی دینامیک است که عوامل مختلفی می تواند بر آن تاثیر داشته باشند. این حرکت گروهی، حاصل برآیند نظرات و تصمیمات افرادی است که جهت دستیابی به رفاه و امکانات بهتر اقدام به مهاجرت می کنند. در همین راستا، مقاله حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر مهاجرت از شهر اهواز تدوین شده است. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و شالوده مطالعه مبتنی بر تکمیل 390 پرسش نامه در مناطق هفت گانه شهر اهواز بوده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی در قالب نرم افزارهای SPSS19، AMOS18 و Excel استفاده شده است. به منظور شناسایی شاخص های پژوهش، کمیته تصمیم گیری متشکل از 10 نفر از کارشناسان و صاحب نظران تشکیل شد و عوامل تأثیرگذار بر مهاجرت از شهر اهواز در 3 دسته و 13 زیرگروه شناسایی و مدل سازی شده است. جهت تحلیل داده های بدست آمده ی حاصل از نظرات کارشناسان، از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) استفاده شده است. در راستای فرضیه تحقیق با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، اقدام به سنجش رابطه بین عوامل اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی با پدیده مهاجرت شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که: 1- شاخص زیست محیطی با امتیاز 507/0 بیشترین امتیاز را از جهت تاثیرگذاری بر مهاجرت از شهر اهواز دارد. 2-شاخص اقتصادی با امتیاز 254/0 در رتبه بعدی قرار دارد. 3-شاخص اجتماعی با امتیاز 240/0 کم ترین میزان تاثیرگذاری را بر مهاجرت از شهر اهواز دارد. 4- تجزیه و تحلیل های معادلات ساختاری مدل AMOS جهت پاسخگویی به سه فرضیه پژوهش نشان می دهد که شاخص اقتصادی (014/2C.R )، زیست محیطی (816/4C.R ) و اجتماعی (156/2C.R ) هر کدام با سطح معناداری 05/0 رابطه معناداری را با مهاجرت افراد از شهر اهواز دارند و بدین ترتیب هر سه فرضیه مطرح شده در این پژوهش مورد تأیید قرار می گیرد.
آینده توسعه فضایی منطقه غرب استان کرمانشاه بر مبنای صنعت انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
355 - 373
حوزههای تخصصی:
در عصرکنونیِ بازار انرژیِ جهان، شناسایی عدم قطعیت ها و پیشران های کلیدی اثرگذار بر وضعیت آینده ی سیستم موردبرنامه ریزی به عنوان جزء لاینفک مطالعات آینده پژوهانه در بستر محیط متلاطم و پویای کنونی امری ضروری است؛ دراین صنعت تنها برنامه ریزی سنتی و مرسوم حرف نهایی را نمی زند، بلکه وضعیت واستراتژی های سیاسی کشورها، قواعد محیط زیستی، فناوری و فناوری آینده و... می توانند نظم بازار انرژی را برهم زنند. برنامه ریزی توسعه فضایی مبتنی بر صنعت نفت و گاز نیز دچار این نامعلومی ها و عدم قطعیت ها خواهد شد. به همین منظور برای شناسایی عدم قطعیت ها و نیروهای پیشران اثرگذار بر برنامه ریزی فضایی مبتنی بر حوزه نفت و انرژی، مطالعات آینده نگاری ضروری است؛ در این میان استان کرمانشاه با وجود ذخایر و پتانسیل های متعدد نفت و گاز باید نسبت به تحولات حوزه ی انرژی حساسیت داشته باشد؛ تا با اتخاذ راهبردهای مناسب در آینده، درصدد توسعه متوازن، افزایش سطح توسعهیافتگی و کاهش عدم تعادل های فضایی مرکز-پیرامون، گام بردارد. در این زمینه پژوهش پیشِ رو از روش آینده نگاری به شیوه ی سناریو نگاری بهره گرفته است. نخست با مطالعه اسناد ملی و فراملی و کارگاه آینده نگاری، 83 پیشران در حوزه صنعت انرژی استخراج شد؛ سپس به روش خوشه بندی، 21 خوشه اصلی شناسایی شد؛ در ادامه با استفاده از ماتریس "اثرگذاری/اثرپذیری" 6 عدم قطعیت کلیدی(بحرانی) شناسایی شد؛ در نهایت نیز با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل (CIB) در نرم افزار سناریوویزارد به ترسیم آینده های بدیل در سه سناریوی: ناپایداری، آرمانی، فعالانه و رقابت پذیر پرداخته شد. با کاربست جوهره ی دانشی ناشی از تصویرسازی این سناریوها، زمینه مناسبی جهت تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های پابرجای آتی در استان فراهم می شود.
ارزیابی و مقایسه دو سیاست پیاده راه سازی و پیاده مداری در مراکز شهری مطالعه موردی: بافت مرکزی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۳
17 - 32
حوزههای تخصصی:
از جمله جنبش های نوین در حوزه حمل ونقل شهری که با هدف ارتقای جایگاه عابران پیاده در سطح شهر و کاهش تسلط اتومبیل مطرح شده است، سیاست های پیاده مداری و پیاده راه سازی هستند. در این میان نوع طراحی های اتومبیل محور در دهه های گذشته، منجر به وابستگی شدید مردم به وسایل نقلیه شخصی شده است که تغییر این سبک جا بجایی به الگوهای پیاده محور را با دشواری مواجه ساخته است. از همین رو، در پژوهش حاضر با هدف گزینش سیاست مناسب برای کاهش تسلط اتومبیل در بافت مرکزی شهر همدان سعی شده است تا با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به مقایسه دو سیاست پیاده مداری (تقلیل تردد خودروهای شخصی) و پیاده راه سازی (حذف کامل خودروهای شخصی) در داخل رینگ مرکزی شهر همدان پرداخته شود. معیارها و شاخص های ارزیابی این دو سیاست از منابع داخلی و خارجی استخراج شده و با توجه به شرایط وضع موجود محدوده با روش دلفی (30 کارشناس) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد تأثیرگذارترین معیارها در سنجش ظرفیت پیاده گستری یک محدوده به ترتیب شامل «ساختار شبکه حمل ونقل»، «وضعیت ترافیک»، «شرایط اجتماعی»، «کاربری و فعالیت»، «ساختار کالبدی»، «شرایط طبیعی»، «ملاحظات اقتصادی» و «سیما و منظر» است که بررسی این معیارها در نمونه مطالعه، بیانگر برتری سیاست پیاده مداری نسبت به سیاست پیاده راه سازی است. در حقیقت این پژوهش نشان می دهد به سبب تأثیر منفی عواملی همچون شرایط طبیعی، ملاحظات اقتصادی، ساختار کالبدی و ... بر پیاده روی عابران در مرکز شهر همدان، نمی توان اقدام به حذف کامل خودروهای سواری از داخل بافت مرکزی شهر نمود. از همین رو، تلاش برای تقویت پیاده مداری در بافت مرکزی شهر از طریق کاهش وابستگی مردم به استفاده از وسایل نقلیه شخصی و نیز انتقال ترافیک عبوری از داخل بافت به رینگ پیرامونی، می تواند به نحو مؤثری میان تردد سواره و پیاده تعادل ایجاد کند و به رضایت عمومی بینجامد. بنابراین پیشنهاد می شود ضمن حفظ امکان دسترسی خودروهای شخصی تا مرکز بافت (میدان امام)، صرفاً با تبدیل میدان امام به یک فضای پیاده ارتباط خیابان های شعاعی داخل رینگ مرکزی قطع شده تا از این طریق سهم قابل توجهی از ترافیک غیرضروری (عبوری) داخل محدوده به رینگ پیرامونی منتقل شود.
تحلیل عوامل مؤثر بر تخلفات در ساخت و سازهای شهری (مورد: ناحیه 3 شهرداری منطقه 16 کلانشهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فعالیت ساخت و سازها بخشی عمده از کل فعالیت های اقتصادی و تولیدی کشور را تشکیل می دهند.باتوجه به نتایج بررسی های عوامل موثر بر تخلفات ساختمانی در شهرهای کشور، عوامل اجتماعی، اقتصادی و حقوقی متعدد موجب وقوع تخلفات شده است و همواره استمرار قانون گریزی و ستیز با مقررات آمره در نهادهای اجتماعی جوامع به تدریج به عنوان یک باور عمومی مورد قبول واقع شده است. تخلفات ساختمانی همچنین پیامدهای زیادی را در شهرها، از جمله تخریب سیمای شهر،تراکم و ها و کابری های غیرمجاز را به همراه داشته است. ناحیه 3 منطقه 16 تهران همواره به عنوان یکی از پرتخلف ترین نواحی ساخت و ساز شهر تهران به شمار می رود. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و کاربردی عوامل مؤثر بر تخلفات ساخت و سازهای شهری را بررسی نموده است. جامعه آماری از کلیه کارشناسان حوزه ساخت و ساز تشکیل شده که حجم نمونه آن بر اساس فرمول کوکران تعداد 30 نفر مشخص گردید . هدف از تهیه پرسشنامه و جمع آوری اطلاعات از این طریق، مشخص شدن عوامل موثر بر تخلفات ساخت و سازهای شهری بود ابزار تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نتایج آمارهای توصیفی، نرم افزار spss و مدل آزمون رگرسیون و میانگین صورت گرفته است.نتایج نشان داد که از مهم ترین تبعات تخلفات ساختمانی بیشتر بر سیمای شهری، ایمنی ساختمان و تبدیل پارکینگ ها به فضای مسکونی و تجاری بوده است و در زمینه مهم ترین عوامل موثر بر افزایش تخلفات ساختمانی، در مجموع بیشترین میزان تخلفات مرتبط با عملکرد مدیریت شهری و عوامل اقتصادی است.
سرمایه اجتماعی و پایداری شهری مطالعه موردی: شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
31 - 46
حوزههای تخصصی:
پایداری شهری در گرو تأمین رفاه نسبی، مشارکت شهروندان و افزایش آگاهی اجتماعی برای همه اعضای جامعه است. در واقع پایداری مستلزم رعایت عدالت اجتماعی و توجه متوازن به وجوه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حیات جامعه است؛ به گونه ای که نیروی انسانی را به فراگرد توسعه خوشبین و امیدوار سازد. امروزه سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از عوامل محوری اثرگذار بر پایداری سکونتگاه ها چه در بُعد کلان یعنی جامعه و چه در بُعد میانه یعنی بنگاه ها و مؤسسات و چه در بُعد خُرد یعنی خانوارها و افراد شناخته شده است. . هدف مقاله حاضر شناخت ارتباط بین سرمایه اجتماعی با پایداری شهری می باشد. در این پژوهش مفهوم سرمایه اجتماعی شامل دو بُعد شناختی و ساختاری و مفهوم پایداری شامل ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، نهادی و کالبدی می باشد که در این پژوهش ارتباط بین مفاهیم و ابعاد نامبرده با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است. جهت رسیدن به هدف تحقیق از روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه محقق ساخته و برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزارهای SPSS و GIS استفاده شده است. جامعه آماری شامل شهروندان بالای 15 سال ساکن در سه ناحیه شهر گرگان می شود که 240 نفر از ساکنان با روش نمونه گیری خوشه ای توأم با تصادفی سیستماتیک در سه منطقه بالا، متوسط و پایین شهر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان سرمایه اجتماعی و وضعیت پایداری شهری در بین محلات مورد مطالعه متفاوت بوده است. در نهایت از طریق تحلیل داده ها و آزمون های آماری این گونه استنباط شد که بین سرمایه اجتماعی و پایداری در شهر گرگان رابطه مثبت و معناداری برقرار است. بنابراین سرمایه اجتماعی بالا وسیله ای برای افزایش پایداری شهری می باشد و بالعکس سرمایه اجتماعی پایین می تواند موجبات ناپایداری را برای ابعاد ساختاری شهر اعم از اقتصاد، اجتماع، نهادها، فضا و محیط زیست فراهم آورد. دلالت های این تحقیق مبنی بر ارتباط وثیق بین سرمایه اجتماعی با پایداری شهری، لزوم توجه به مؤلفه های سرمایه اجتماعی و اتخاذ سیاست هایی برای حفظ، تقویت و ارتقاء سرمایه اجتماعی در راستای تضمین پایداری در فضای جغرافیایی شهر دو چندان می نماید.
ارزیابی تناسب اراضی میان بافتی شهر گرگان برای توسعه میان افزا با استفاده ترکیبی از AHP و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
69 - 80
حوزههای تخصصی:
زمین مهم ترین عامل توسعه و گسترش فیزیکی شهرها می باشد؛ و مقوله مدیریت زمین در حال حاضر به یکی از مهم ترین بحث ها و دغدغه های دولت های محلی تبدیل گردیده است. همچنین رشد و توسعه پراکنده شهرها، موجب تخریب محیط زیست و منابع طبیعی پیرامون شهرها شده است. در این بین، بر اثر تصمیم گیری های نامناسب و شتاب زده، برخی از ظرفیت های اراضی درونی و میان بافتی شهرها برای توسعه و یا توسعه مجدد، از سوی مدیران شهری نادیده گرفته شده است. از این رو هدف از این تحقیق، تشخیص و شناسایی اراضی مناسب میان بافتی شهر گرگان برای توسعه میان افزا و مجدد می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی آن توصیفی_ تحلیلی است. بدین منظور، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، به عنوان یک مدل تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM)، به منظور اولویت بندی، وزن دهی و تعیین نسبت پایندگی معیارها و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، به عنوان ابزاری نیرومند در تصمیم گیری و مدیریت محیط، برای تولید، پردازش و همپوشانی لایه ها استفاده گردید. طی این فرآیند، 14 معیار و شاخصِ تأثیرگذار شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، لغزش، حریم گسل، حریم رودخانه، کاربری اراضی شهری، دانه بندی قطعات، تعداد طبقات ساختمان ها، تراکم واحد مسکونی، منطقه بندی ساختمانی، تراکم جمعیت، قیمت اراضی و بافت فرسوده، در قالب شاخص های طبیعی، کالبدی و اجتماعی شناسایی، تهیه و مورد استفاده قرار گرفت. در پایان با تولید نقشه نهایی، با جمع معیارها و زیرمعیارهای (لایه های) وزن دار به وسیله عملیاتِ ریاضی و همپوشانیِ موزون در محیط نرم افزار ArcGIS، اراضی سازگار و مناسب برای توسعه درونی شهر گرگان، به منظور پاسخ به تقاضای شهروندان برای زمین و مسکن، تعیین گردید. نقشه نهایی بیانگر آن است که، بیشترین اراضی میان بافتی سازگار و مناسب برای توسعه مجدد و میان افزا، در بافت شمال شرقی و شمال و کم ترین سازگاری و تناسب اراضی در بافت جنوب غربی، جنوب و حریم رودخانه ها قرار گرفته اند.
برنامه ریزی استراتژیک و راهبردهای بازآفرینی پایدار بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
118-103
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی استراتژیک توسعه شهری رویکرد نوینی در برنامه ریزی و مدیریت شهری است که با اتکا به اصول توسعه پایدار شهری بر ترسیم چشم انداز، تدوین اهداف توسعه، رویارویی همه جانبه و سیستماتیک با مسائل اساسی شهر استوار است. یکی از استراتژیهای دستیابی به توسعه شهری، بازآفرینی پایدار بافتهای فرسوده شهری می باشد. در این پژوهش چارچوب برنامه ریزی استراتژیک به عنوان روش مناسب مورد استفاده قرار گرفته است. پژوهش حاضر، با هدف تدوین استراتژی های بازآفرینی پایدار شهر کرمانشاه تدوین شده است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی-تحلیلی و پیمایشی بوده است. در برنامه ریزی استراتژیک چندین مدل جهت دستیابی به توسعه پایدار شهری وجود دارد نظیر مدل برایسون، دیوید، دیکسون، گلکار و ...، در این پژوهش با بهره جستن از این مدلها، فرایند برنامه ریزی استراتژیک برای بازآفرینی بافتهای فرسوده شهر کرمانشاه صورت گرفت. جهت تحلیل جدول SWOT و امتیاز دهی به عوامل درونی و بیرونی محیط با 15 کارشناس و خبره نظرسنجی و مصاحبه صورت پذیرفت و اولویت بندی استراتژیها با استفاده از مدل QSPM انجام گرفت. نتایج به دست آمده با توجه به خروجی مدل نشان داد "راهبرد محافظه کارانه" در برنامه ریزی استراتژیک بازآفرینی پایدار شهری میزان جذابیت بالایی داشته است. اولویت بندی راهبردهای بازآفرینی پایدار شهری در بافتهای فرسوده شهر کرمانشاه براساس نظر کارشناسان و خبرگان در ماتریس QSPM ، مدیریت شهری یکپارچه و واحد، برنامه ریزی مشارکتی، تأکید ویژه بر توسعه درونی و میان افزای شهری، ارائه بسته های تشویقی، حمایتی و تسهیلات و معافیت ها، تاکید بر برنامه ریزی محله مبنا، ارتقای توانمندی های اجتماعی و اقتصادی شهروندان به ویژه گروه های آسیب پذیر، آموزش، گفتمان سازی، اطلاع رسانی و فعالیت های فرهنگی-ترویجی؛ ظرفیت سازی و نهادسازی جامعه مدنی از راهبردهای اولویت دار در بازآفرینی پایدار شهری در بافتهای فرسوده شهر کرمانشاه می باشند.
شناسایی اثرات گردشگری و نقش آن در توسعه شهری کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
31 - 44
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان یکی از صنایع برتر در حال توسعه، امروزه جایگاه خاصی در اقتصاد کشورها داشته و با اثرات خود نقش فعال و مؤثری بر بهبود ساختار اقتصادی، اجتماعی_فرهنگی و محیطی جوامع ایفا می کند. با توجه به اهمیت فزاینده گردشگری، تحلیل آثار آن بر سایر ابعاد ضرورتی ویژه خواهد داشت. شهر کاشان با برخورداری از توان ها و فرصت های ویژه گردشگری، در ابعاد متفاوت اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی از این پدیده متأثر شده است. در این راستا هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی آثار گردشگری و نقش آن در توسعه شهری کاشان است. پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی_تحلیلی است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 200 نفر محاسبه گردید. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ای با 65 متغیر است که روایی آن با استفاده از نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به میزان 738/0 مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل نتایج پرسشنامه از روش های مختلف آماری و نرم افزارهایSPSS و AMOS استفاده شده است. نتایج حاصل از کاربرد مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد، توسعه گردشگری اثر معناداری بر توسعه شهری در کاشان داشته است. این اثرگذاری دارای بار عاملی 29/0 و سطح معناداری 000/0 بوده که با استناد به آن می توان گفت در سطح اطمینان 99 درصد گردشگری بر توسعه شهری کاشان اثرگذار بوده است. در شاخص های تبیین کننده توسعه شهری رشد خدمات فرهنگی (کتابخانه، مساجد و ...) با بار عاملی 67/0 بیش از سایر ابعاد از توسعه گردشگری اثر پذیرفته است. بار عاملی 66/0 برای توسعه تسهیلات و خدمات زیربنایی و عمرانی (شبکه آب و فاضلاب، مخابرات و ...) این شاخص را در جایگاه دوم قرار داده است. همچنین معناداری اثر گردشگری بر بهبود معیشت ساکنان با بار عاملی 65/0 و سطح معناداری 000/0 مورد تأیید قرار می گیرد. کسب بار عاملی 52/0 برای افزایش خدمات عمومی (خدمات بهداشتی، جمع آوری زباله و...) متأثر از توسعه گردشگری این شاخص را در رتبه چهارم اثرپذیری از گردشگری در مجموعه متغیرهای تبیین کننده توسعه شهری قرار می دهد.
تحلیل اثرات مداخلات کالبدی بازسازی شهری بر پایداری اجتماعی، نمونه مورد مطالعه: طرح بازسازی پروژه تجاری اقامتی مجد شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که پروژه های بازسازی به دنبال احیاء هویت و رونق مجدد بافت فرسوده با حفظ بافت اجتماعی آن می باشند، حفظ حیات اجتماعی و هویت محدوده قبلی یکی از چالش های پیش روی این طرح هاست. در همین راستا پژوهش حاضر تغییرات اجتماعی ناشی از پروژه بازسازی مجد در محله عامل شهر مشهد را از منظر ساکنان بررسی نمود. برای این منظور ضمن بهره گیری از روش های کیفی و کمی و با تکمیل 630 پرسشنامه از ساکنین محله، وضعیت شاخص های پایداری اجتماعی در قبل و بعد از انجام پروژه مورد سنجش قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که سطح شادابی در محله بعد از اجرای پروژه به 50 درصد و تمایل به حضور در محله 10 درصد کاهش یافته است. عوامل ایجاد کننده ناامنی، وضعیت شاخص هایی مانند حس غربت و ناهمگنی اجتماعی افزایش داشته و تمایل به ماندن در محله از سوی ساکنین کاهش یافته و این مسئله سبب کاهش همبستگی اجتماعی تا 60 درصد در محله گردیده است. هم چنین حضور غریبه ها و تخلیه بافت از ساکنین قدیمی که از شاخص های پایداری اجتماعی می باشند را به همراه داشته است.
تحلیل ادراک ذینفعان از پایداری اثرات گردشگری در شهر لاهیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
ادراک ذینفعان از آثار گردشگری مهم ترین پارامتر برای حمایت آن ها از توسعه گردشگری به شمار می آید. ازاین رو بررسی و شناخت کامل از نگرش ها و علائق ذینفعان یک الزام ضروری و اجتناب ناپذیر برای برنامه ریزی و مدیریت پایدار در گردشگری است. هدف این پژوهش شناسایی سطح ادراک و معناداری تفاوت میانگین ذینفعان نسبت به پایداری اثرات گردشگری در شهر لاهیجان است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. پرسشنامه محقق ساخته طراحی و تدوین شد سپس در بین نمونه ها (ساکنان، مدیران، سرمایه گذاران و گردشگران) به تعداد 384 نمونه پخش و گرداوری شد. سپس از نرم افزار SPSS برای تحلیل آن استفاده شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ و برای آزمون فرضیات از آمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است وضعیت توسعه گردشگری در شهر لاهیجان به لحاظ اقتصادی (24/3)، اجتماعی (16/3)، زیست محیطی (07/3) بالاتر از حد متوسط و متمایل به وضعیت خوب و در بعد کالبدی (80/2) پایین تر از حد متوسط و متمایل به وضعیت نامناسب قرار دارد. ازنظر سطح ادراک ذینفعان نسبت به پایداری اثرات گردشگری در شهر لاهیجان، سرمایه گذاران با امتیاز 6/3 دارای ادراک بالاتر از متوسط؛ ساکنین محلی، مدیران و گردشگران به ترتیب با امتیازات 88/2، 87/2 و 83/2 در سطح نامطلوب متمایل به متوسط قرار دارند. همچنین نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که تفاوت معناداری بین ادراک ذینفعان گردشگری نسبت به پایداری اثرات گردشگری ازنظر اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی وجود دارد. در مقابل تفاوت معناداری بین ادراک ذینفعان گردشگری نسبت به پایداری اثرات گردشگری ازنظر کالبدی وجود ندارد. بنابراین توجه به اثرات گردشگری در زمینه کالبدی از الزامات توسعه گردشگری پایدار در شهر لاهیجان است. درنهایت پیشنهادهایی برای بهبود توسعه گردشگری در شهر لاهیجان ارائه شده است.
تحلیل جغرافیایی الگوهای شکل شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
89 - 100
حوزههای تخصصی:
به عنوان یکی از موضوعات مهم در مطالعات شهری، شکل یا فرم شهر بیانگر نحوه توزیع فضایی فعالیت های انسانی در مناطق شهری است و عمیقاً به وسیله مسائل مدیریتی و خصوصیات محیطی، اقتصادی و اجتماعی جوامع تحت تأثیر قرار می گیرد. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی و دسته بندی الگوهای شکل شهری در ایران و بررسی ارتباط احتمالی این الگوها با یک سری از متغیرهای انسانی و طبیعی می باشد. با توجه به زیاد بودن شهرها، تحقیق حاضر در این مرحله صرفاً شهرهای بالای پنج هزار نفر را که تعداد شان بر اساس سرشماری سال 1385 به 689 شهر می رسید، مد نظر قرار داده و در صدد ارائه یک چشم انداز کلان در باره الگوهای مختلف شکل شهری در ایران می باشد. داده های اصلی مورد استفاده در این مطالعه از منابع مختلف شامل پایگاه اطلاعات نقشه ای گوگل ارث پرو، نتایج سرشماری های عمومی کشور و اطلس اقلیمی کشور به دست آمده است. پس از جمع آوری و استخراج داده ها، برای بررسی رابطه احتمالی متغیرهای مورد مطالعه با توجه به ماهیت داده ها از آزمون خیدو یا کای اسکوار استفاده شده است. نتایج مهم به دست آمده بیانگر ارتباط معنی دار بین شکل شهر و متغیرهای انسانی همانند تعداد جمعیت، شیوه توسعه فیزیکی، میزان نرخ رشد، وسعت محدوه شهر، تراکم جمعیت شهری و همچنین متغیرهای محیطی ارتفاع و اقلیم با الگوهای شکل شهری می باشد. در انتها تلاش شده است تا نتایج یافته های تحلیل در قالب مدل پیشنهادی برای توصیف الگوهای شکل شهری در ایران ارائه شود.
سنجش میزان موفقیت طرح مرکز محله آخوند شهر قزوین در ارتقای سطح امنیت محله، با استناد به رویکرد CPTED(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
29 - 38
حوزههای تخصصی:
امنیت، از اساسی ترین نیازهای جامعه بشری برای زندگی اجتماعی در عرصه های همگانی می باشد. نیاز به امنیت، در دومین پله از سلسله مراتب هرم مازلو قرار گرفته است و پس از نیازهای فیزیولوژیکی، مهم ترین نیاز انسان برای دست یابی به مراتب بالای انسانی یا همان خودشکوفایی می باشد. حضور موثر و مداوم انسان در فضا نیازمند وجود امنیت است؛ بدون امنیت فضاهای شهری به فضاهایی سرد و بی روح و رعب آور تبدیل خواهند شد. رویکرد CPTED یکی از رویکردهای متاخر در افزایش امینت در فضاست. این رویکرد، روشی برای افزایش امنیت در فضاهای شهری از طریق طراحی مناسب محیطی پیشنهاد می دهد که در نتیجه آن مردم می توانند به شکلی موثر و با آسایش خاطر در فضاهای شهری حضور پیدا کنند. مرکز محله آخوند یکی از مهم ترین فضاهای شهری بافت قدیم قزوین و نماد هویت اجتماعی و فرهنگی و همچنین عرصه ای برای بروز تعاملات اجتماعی ساکنین این محله با محله های مجاور بوده است که در سال 1384 طرحی برای باززنده سازی آن ارائه شد و در سال 1387 مورد بهره برداری قرار گرفت. پژوهش حاضر تلاش می کند تا میزان امنیت مرکز محله آخوند را از طریق اصول رویکرد CPTED، مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. برای سنجش میزان امنیت فضای مذکور، روش تحقیق تطبیقی-توصیفی، به کار گرفته شده که با استناد به اصول رویکرد CPTED و همچنین از طریق مشاهدات میدانی انجام می گیرد تا بدین طریق مشخص گردد طراحی مرکز محله آخوند تا چه حد به راهبردهای CPTED در برقراری امنیت نزدیک است. نتایج پژوهش انجام شده نشان می دهد که طرح احیا مرکز محله آخوند به لحاظ تامین امنیت بسیار ضعیف بوده و در اکثر موارد در تغایر با اصول CPTED قرار دارد. بررسی های انجام شده حاکی از آن است که اصل نظارت طبیعی که یکی از اصول رویکرد مذکور در برقراری امنیت است، به هیچ طریقی در بازطراحی محله در نظر گرفته نشده است. در انتهای مقاله راهکارهایی برای افزایش امنیت مرکزمحله ارائه شده است؛ که از میان آن ها می توان به قرارگیری کاربری های متناسب با فضای مرکزمحله، جاذب جمعیت، فعال در شب و مختلط در مرکزمحله و ... اشاره کرد.
ارزیابی پراکنش مکانهای سوم در ارتباط با سطوح طبقات اجتماعی مختلف شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
81 - 92
حوزههای تخصصی:
در تعریفی که پروفسور الدنبرگ از مکان سوم ارائه می دهد، یک مکان سوم عرصه ای معرفی شده است که مردم را بدون در نظر گرفتن درجات و طبقات اجتماعی و تفاوت های قومی، نژادی و ... گرد هم می آورد. این در حالی است که به نظر می رسد حضور چنین مکان هایی در جامعه ما، خود ارتباط ویژه ای با طبقات اجتماعی داشته باشد. به این معنا که سطوح طبقات اجتماعی مختلف، مستعد شکل گیری تعداد و البته گونه متفاوتی از مکان های سوم هستند. بنابراین پژوهش حاضر برآن است که به مطالعه ارتباط طبقات اجتماعی شهر زنجان با نحوه پراکنش مکان های سوم پرداخته و دلایل آن را مورد بررسی و کاوش قرار دهد. در این راستا، در پژوهش حاضر شهر زنجان که بین دو کلانشهر اصلی ایران قرار گرفته ولی برخلاف آنها از یکپارچگی نسبی اجتماعی برخوردار بوده و همچنین در جریان تحولات اجتماعی سیاسی دهه های گذشته، کمترین تغییرات کالبدی و عملکردی را تجربه کرده، به عنوان نمونه مطالعاتی در نظر گرفته شده و داده های مورد نیاز با استفاده از روش های مصاحبه با متخصصان، پرسشنامه، مصاحبه گروهی متمرکز و مشاهده گردآوری شده و در محیط GIS تحلیل شده اند. به صورت کلی باید گفت، روش تحقیق در پژوهش حاضر روش ارزیابی است. نتایج پژوهش نشان می دهند، ویژگی های خاص هر یک از طبقات اجتماعی، نوع خاصی از روابط و مناسبات اجتماعی را میان اعضای طبقه یاد شده با یکدیگر و با سایر شهروندان تعریف کرده و بدین ترتیب بر نوع و تعداد مکان های سوم شکل گرفته، تأثیر مستقیمی می گذارد. با توجه به این موضوع، به نظر می رسد بتوان با گسترش چنین مکان هایی در محدوده های کمتر توسعه یافته و محدوده هایی که در سطوح طبقاتی پایین تر قرار دارند، به تقویت روابط اجتماعی ساکنان هریک از این محدوده ها با یکدیگر و نیز با سایر شهروندان کمک کرد و با فراهم نمودن زمینه ورود افراد از طبقات اجتماعی بالاتر به محدوده های کمتر توسعه یافته از طریق ارتقای مکان های سوم و به تبع آن اختلاط هر چه بیشتر شهروندان از طبقات اجتماعی مختلف، نابرابری اجتماعی را کاهش داده و بدین ترتیب موجبات ارتقای زندگی اجتماعی عمومی شهر را فراهم آورد.
کاربرد مدل معادلات ساختاری در تبیین نقش عوامل مؤثر بر تحقق پذیری طرح های توسعه شهری (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
37 - 54
حوزههای تخصصی:
طرح های توسعه شهری در ادامه سیر تکاملی خود با هدف خدمت به بشر و با الگو پذیری از مؤلفه های توسعه پایدار به سمت هر چه کاراتر شدن پیش می رود. در این بین یکی از اهداف مهم این طرح ها تأمین خدمات اساسی و زیرساخت ها برای توسعه همه جانبه سکونتگاه های انسانی است. در این راستا هدف اصلی این پژوهش تبیین عوامل مؤثر بر تغییر کاربری های خدماتی در شهر شیراز و شناسایی دلایل آن می باشد. پژوهش حاضر نوعی تحقیق تحلیلی است که ابتدا با بهره گیری از منابع اسنادی- کتابخانه ای، مفاهیم مرتبط با تغییر کاربری اراضی مورد بررسی قرار داده و سپس میزان شدت نحوه اثرگذاری عوامل چهارگانه (کالبدی، فعالیتی، اقتصادی، دسترسی) بر تغییر کاربری زمین و سپس میزان مطلوبیت این اثرگذاری مورد بررسی قرار می گیرد. برای این منظور ابتدا برای تعیین شدت اثرگذاری عوامل چهارگانه بر تغییر کاربری زمین از فن تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده گردیده است، تا بدین طریق چارچوبی تبیینگر برای اثرات نحوه اثرگذاری عوامل چهارگانه بر تغییر کاربری زمین حاصل آید و در نهایت با استفاده از مدل معادلات ساختاری (SEM) ، میزان و جهت عوامل مؤثر بر تحقق پذیری کاربری های خدماتی را در شهر شیراز تبیین گردیده است. در مجموع برای نیل به این اهداف ابتدا 50 متغیر تأثیر گذار بر روی 600 قطعه در شهر شیراز به صورت میدانی برداشت و با استفاده از نقشه های GIS و نرم افزارهای Amos و SPSS مورد تحلیل قرار می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مجموع عوامل چهارگانه منتخب تأثیر بسزایی بر میزان تغییرکاربری دارند (با توجه به اینکه وزن استاندارد شده رگرسیونی برای «میزان تأثیر عامل دسترسی بر تغییر کاربری زمین»، «میزان تأثیر عامل اقتصادی در تغییر کاربری زمین»، «میزان تاثیر عامل فعالیتی در تغییر کاربری زمین» و «میزان تأثیر عامل کالبدی در تغییر کاربری زمین» به ترتیب برابر با 0.91، 0.78 ، 0.65 و 0.56 می باشد).
تبیین اثرات عوامل فرهنگی- اجتماعی بر دستیابی به الگوی شهر سالم مطالعه موردی: شهر بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرنشینی گسترده و سریع موجب شده که شهرها با مسائل و مشکلات زیادی مواجه گردند که سلامت افراد به مخاطره افتاده و موجب مطرح شدن بحث سلامت در مجامع عمومی و ارائه راهکارهایی در جهت حل معضلات شهرنشینی سریع گردیده، یکی از این راهکارها اجرای پروژه شهر سالم است و با توجه به اهمیت عوامل فرهنگی-اجتماعی در مطالعه شهرها، این پژوهش با هدف تبیین نقش عوامل فرهنگی- اجتماعی مؤثر بر دستیابی به الگوی شهر سالم در شهر بهبهان انجام گردیده، این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری شهروندان بالای 15 سال و تعداد 400 پرسشنامه توزیع گردید، همچنین برای سنجش تأثیر نقش عوامل فرهنگی-اجتماعی در شهر سالم از نرم افزار SPSS و SMART PLS استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل از توصیف متغیرهای عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی و شهر سالم به ترتیب با میانگین 15/3، 33/2 و 18/2، نشان دهنده این است که شهر بهبهان یک شهر سالم نیست. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق با استفاده از مدل PLS در حالت نمایش آماره t نشان داد که قدر مطلق آماره t برای تأثیر عوامل اجتماعی و نقش آن ها در شاخص های شهر سالم 611/3 و برای عوامل فرهنگی 595/3 به دست آمده (ضریب t بزرگ تر از 96/1) و همچنین ضرایب مسیر برای عوامل اجتماعی 217/0 و برای عوامل فرهنگی 204/0 به دست آمده که فرضیات تحقیق تائید و عوامل فرهنگی و اجتماعی دارای رابطه معنادار و تأثیرگذاری بر دستیابی شهر سالم در بهبهان دارند.