پژوهش و برنامه ریزی شهری
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز 1399 شماره 42 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
شهر دانش بنیان یا توسعه شهری دانش بنیان (KBUD) رهیافت و راهبرد جدید تعامل میان دانش و شهر است که با فعال سازی چرخه دانش در شهر، بنیادهای اقتصاد و نیروی محرکه توسعه شهری را به سرچشمه های اقتصاد دانش بنیان و خصلت زایشی و افزایش دانش مرتبط می سازد. این مقاله کوشیده است با روش تحلیل ساختاری، پیشران های توسعه شهری دانش بنیان کلانشهر تهران را بازشناسی و خوشه بندی کند. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان شهری بر اساس نمونه گیری هدفمند و پیشران های توسعه، 50 نیروی پیشران در 4 بعد اقتصادی، اجتماعی، شهری-محیطی و نهادی است که با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. یافته ها از نظر تحلیل کلی محیط سیسم نشان داد که 838 رابطه عدد 3 دارد و این به معنای آن است که روابط پیشران های کلیدی بسیار زیاد بوده و از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری زیادی برخوردارند. همچنین نتایج دیگر پژوهش از تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی نیروهای پیشران در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشه بندی پیشران ها حاکی از تمرکز پیشران های تأثیرگذار و دوگانه (پیشران های ریسک و هدف) است. از مجموع 50 نیروی پیش برنده توسعه، 15 پیشران کلیدی شامل طبقه خلاق، رفاه اقتصادی، رهبری مؤثر، تحقیق و توسعه، تنوع شهری و اختلاط فرهنگی، رشد هوشمند، زیرساخت اقتصاد کلان، حکومت و برنامه ریزی، حکمروایی خوب، عدالت اجتماعی، اثر بخشی دولت، نظام مالیاتی عادلانه، پایداری محیطی، شرکت های چندملیتی و دولت الکترونیک شناسایی شده است. گذار تدریجی تهران به توسعه مبتنی دانش مستلزم اولویت دهی به نیروهای پیشران، پیش برنده های کلیدی و بایسته های دانش بنیان در تدوین راهبرد اصلی توسعه شهر است که باید از طریق شالوده اسناد فرادست و محتوی طرح برنامه ریزی توسعه تهران فراهم آید.
سنجش وضعیت مؤلفه های پایداری محله ساغریسازان شهر رشت با استفاده از تحلیل پستل (PESTEL)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایده های نوین شهرسازی، توجه به نقش ساکنان در برنامه ریزی در مقیاس خرد افزایش یافته و در راستای تحقق اهداف توسعه شهری پایدار، رویکرد توسعه محله ای، مورد توصیه قرار گرفته است. سنجش توسعه شهری پایدار در مقیاس محلی با عدم قطعیت و ذهنی گرایی مواجه است و متاثر از تعریف شاخص های اندازه گیری و میزان شناخت سنجش کننده از شرایط محلی ست. بهر حال، سنجش شاخص های توسعه پایدار، یکی از اقدام های نخستین برای برنامه ریزی و طراحی هدفمند می باشد. هدف اصلی این مقاله، سنجش وضعیت موجود شاخص های توسعه پایدار شهری در محله ساغریسازان از شهر رشت است. این پژوهش در رسته پژوهش های کاربردی می باشد که با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. روش جمع آوری داده ها، پیمایش میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه است. جامعه آماری شامل ساکنان محله ساغریسازان بوده که تعداد 362 مورد به عنوان نمونه تصادفی انتخاب شده و مورد مشاهده قرار گرفته اند. از مدل تعیین محرک های تغییر در محیط در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فنی، محیطی و قانونی موسوم به مدل پستل (PESTEL) برای دسته بندی شاخص ها و امتیازدهی بر اساس پاسخ های دریافت شده از ساکنان منتخب استفاده شده است. سپس راهبردهای پیشنهادی با کمک تکنیک QSPM الویت بندی شده است. نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد که محله ساغریسازان در ابعاد چهارگانه کالبدی (4/2)، اجتماعی (6/2)، اقتصادی (9/1) و زیست محیطی (5/2) با پایداری اندکی مواجه بوده و در این میان پایین ترین امتیاز، به پایداری در دو بعد اقتصادی و کالبدی تعلق گرفته است. در این راستا، توسعه گردشگری محله ای برای تقویت وضعیت درآمدی ساکنان و شاغلان و کمک به بهبود پایداری اقتصادی پیشنهاد می شود. همچنین برای ارتقا پایداری کالبدی، تقویت دسترسی به خدمات ضروری و ارتقا کمی و کیفی خدمات مذکور توصیه می شود.
کاربرد مدل معادلات ساختاری در تبیین نقش عوامل مؤثر بر تحقق پذیری طرح های توسعه شهری (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح های توسعه شهری در ادامه سیر تکاملی خود با هدف خدمت به بشر و با الگو پذیری از مؤلفه های توسعه پایدار به سمت هر چه کاراتر شدن پیش می رود. در این بین یکی از اهداف مهم این طرح ها تأمین خدمات اساسی و زیرساخت ها برای توسعه همه جانبه سکونتگاه های انسانی است. در این راستا هدف اصلی این پژوهش تبیین عوامل مؤثر بر تغییر کاربری های خدماتی در شهر شیراز و شناسایی دلایل آن می باشد. پژوهش حاضر نوعی تحقیق تحلیلی است که ابتدا با بهره گیری از منابع اسنادی- کتابخانه ای، مفاهیم مرتبط با تغییر کاربری اراضی مورد بررسی قرار داده و سپس میزان شدت نحوه اثرگذاری عوامل چهارگانه (کالبدی، فعالیتی، اقتصادی، دسترسی) بر تغییر کاربری زمین و سپس میزان مطلوبیت این اثرگذاری مورد بررسی قرار می گیرد. برای این منظور ابتدا برای تعیین شدت اثرگذاری عوامل چهارگانه بر تغییر کاربری زمین از فن تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده گردیده است، تا بدین طریق چارچوبی تبیینگر برای اثرات نحوه اثرگذاری عوامل چهارگانه بر تغییر کاربری زمین حاصل آید و در نهایت با استفاده از مدل معادلات ساختاری (SEM) ، میزان و جهت عوامل مؤثر بر تحقق پذیری کاربری های خدماتی را در شهر شیراز تبیین گردیده است. در مجموع برای نیل به این اهداف ابتدا 50 متغیر تأثیر گذار بر روی 600 قطعه در شهر شیراز به صورت میدانی برداشت و با استفاده از نقشه های GIS و نرم افزارهای Amos و SPSS مورد تحلیل قرار می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مجموع عوامل چهارگانه منتخب تأثیر بسزایی بر میزان تغییرکاربری دارند (با توجه به اینکه وزن استاندارد شده رگرسیونی برای «میزان تأثیر عامل دسترسی بر تغییر کاربری زمین»، «میزان تأثیر عامل اقتصادی در تغییر کاربری زمین»، «میزان تاثیر عامل فعالیتی در تغییر کاربری زمین» و «میزان تأثیر عامل کالبدی در تغییر کاربری زمین» به ترتیب برابر با 0.91، 0.78 ، 0.65 و 0.56 می باشد).
ارزیابی و سنجش شاخص های پایداری اجتماعی و نقش آن در رضایتمندی ساکنین شهر نورآباد با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایداری اجتماعی شهری درگرو تأمین رفاه نسبی، مشارکت شهروندان، تحقق عدالت اجتماعی، امنیت و افزایش بینش اجتماعی برای همه اعضای جامعه است؛ که دست یابی به آن از آرمان های مدیریت شهری است. هدف این پژوهش ارزیابی شاخص های پایداری اجتماعی و بررسی نقش این متغیر در رضایت مندی از زندگی در محلات شهر نورآباد است. حجم نمونه با بهره گیری از فرمول کوکران 382 برآورد و پایایی ابزار تحقیق با استفاده از آلفای کرونباخ به مقدار 897/0 محاسبه شد که نشان دهنده مطلوبیت ابزار پژوهش است. برای تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها از آزمون آماری T-Test و جهت تبیین و مدل سازی اثرات نیز از مدل سازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار های SPSS و AMOS استفاده گردید. در ابتدا وضعیت پایداری اجتماعی با آزمون T تک نمونه ای بررسی گشت که نتایج حاصل از این آزمون حاکی از آن است که وضعیت اکثر شاخص های پایداری اجتماعی در محدوده موردمطالعه در وضعیت قابل قبولی قرار ندارند و تمامی شاخص ها با میانگین 63/2 پایین تر از حد متوسط اند. تحلیل یافته های منتج از مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر این نکته است که از بین شاخص های مورد سنجش پایداری اجتماعی عامل پیاده مداری و سرزندگی شهری بیشترین بار عاملی را با وزن عاملی 78 /0 (با سطح معناداری بیش از 95/0) را دارا می باشد. درنهایت مشخص شد که بین پایداری اجتماعی و رضایت مندی ساکنین از محلات رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
ارزیابی تکنیک های برندسازی در شکل گیری تصویر ذهنی شهر بوشهر با تأکید بر سه گروه گردشگران، شهروندان و کارشناسان شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر جهانی شدن و رقابت شهرها برای جذب شهروندان، سرمایه گذاران و گردشگران، تصویر شهر و چگونگی ادراک آن مورد توجه قرار گرفت، در این دوره برندسازی به عنوان یک فرصت بزرگ برای شهرها با تمرکز بر مفهوم تصویر شهر و استفاده از ابزارهای مختلف در پی ارتقاء آن و جذب مخاطبین مختلف در راستای اهداف اقتصادی و اجتماعی می باشد. هدف این پژوهش سنجش ادراک ذهنی مخاطبین (کارشناسان، شهروندان و گردشگران) از شهر بوشهر و ارزیابی ابزارهای مختلف برندسازی در شکل گیری آن می باشد. در این پژوهش ابتدا با رویکرد کیفی و تحلیل ادبیات تحقیق، مؤلفه ها و تکنیک های مختلف در برندسازی شناسایی شده و سپس با مطالعه میدانی و با استفاده از روش مقایسه میانگین ها و تحلیل واریانس یک طرفه در نرم افزار spss عناصر شکل دهنده تصویر ذهنی از شهر بوشهر و تفاوت بین گروه ها مورد بررسی قرار گرفته است. چهار مؤلفه ساختار کالبدی، ویژگی های اجتماعی- فرهنگی، امکانات و زیرساخت ها، و تبلیغات همراه با زیرمجموعه آنها ابزارهای برندسازی و شکل دهنده تصویر شهر شناسایی شده اند. نتایج نشان می دهد مؤلفه فرهنگی و اجتماعی با میانگین 3.25 ، امکانات و زیرساخت ها (3.14) بیشترین تأثیر را در ذهن مخاطبین و ساختار کالبدی با میانگین (2.94) و تبلیغات رسانه ای (2.03) کمترین تأثیر را گذاشته است. همچنین بین سه گروه گردشگران، شهروندان و متخصصین در بررسی معیارها اختلاف معناداری مشاهده شد. جهت تقویت تصویر شهر بوشهر از نگاه بیرونی (گردشگران) و درونی (شهروندان و سایرین) بر اساس نتایج پژوهش، استفاده از ابزار مداخله کالبدی از جمله طراحی شهری و منظر در کنار استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و رسانه ضروری به نظر می رسد.
شاخصه های تأثیرگذار المانها بر هویت شهری از دیدگاه شهروندان (مورد پژوهش: منطقه یک شهرداری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر فضایی است ازفعالیت ها، کارکردهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اداری، تجاری و...که عناصر واجزای شهری به صورتی آراسته، هماهنگ و واجد نظم باارزش های بصری و کالبدی سازمان یافته است. مهم ترین نکته ای که از فضای شهر به ذهن متبادر می شود، هویت است و نخستین نشانه هویتی هر شهر یا منطقه، سیمای شهری خواهد بود. یکی از راه حل هایی که می تواند مانعی در مقابل نابودی هویت و فرهنگ و تاریخ مردم شود استفاده از نمادها و المانها در شهرهاست. این پژوهش تلاش بر این بوده که توجه به نمادها و المانها در فرهنگ سازی و همچنین توجه شهروندان به این گونه عناصر شهری، با رویکردی توصیفی_ تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد. ابتدا به مفاهیم و نظریات مرتبط پرداخته که نتایج از ایجاد یک ارتباط قوی هویتی، ذهنی و فرهنگی شهروندان با نمادها و المان های متناسب با فرهنگ جامعه ساخته شده است، سپس تمام شاخص های تأثیرگذار المان های شهری را به چهار بعد اصلی تقسیم بندی کردیم و آنها را در محدوده شهرداری منطقه یک شیراز مورد بررسی قرار دادیم. با توجه به آمارهای موجود که از طریق پرسشنامه الکترونیکی در سطح منطقه یک شهرداری شیراز و گروه های مجازی کسب نمودیم برای نتیجه گیری از نرم افزار SPSS استفاده شد. و در ابتدا از آزمون فرضیات فریدمن و سپس آزمون t تک نمونه ای شاخصه ها و بعدها را مورد بررسی قرار دادیم. نتایج نشان داد که المانها چه تأثیر بسزایی می توانند در هویت شهری داشته باشند. با توجه به نتایج، بعد ذهنی از میان ابعاد و کیفیت محیطی، هویت بخشی، ارجاعات استعاری در بین شاخصه ها رتبه های نخست را از دیدگاه شهروندان کسب نمودند.
عوامل مؤثر در الگوی مدیریت راهبردی شهرهای مذهبی مورد: شهر مقدس قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویژگی مذهبی در کلانشهر قم، مؤلفه ای است که بر کلیه ابعاد محیطی و زمینه ای این شهر سایه انداخته و مدیریت آن را با سایر شهرها متفاوت ساخته است. به همین جهت توجه به کنشگران متعدد و متکثر و عوامل خاص و متنوع مؤثر بر فرآیند مدیریت راهبردی کلانشهر مذکور و توجه به روابط بین آنها مشتمل بر همکاری و هم رأیی میان کنشگران و هماهنگی میان عوامل؛ در کنار در نظر گرفتن مسایل رَویه ای و ارتباطی فرآیند مدیریت راهبردی، کمک شایانی به افزایش کارایی و اثربخشی الگوی مدیریت راهبردی کلانشهر یاد شده خواهد کرد. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق ترکیبی (کمّی و کیفی) و با بهره مندی از ابزار پرسشنامه، به اعتبار سنجی الگوی طراحی شده بخش کیفی تحقیق، پرداخته است. تحلیل پرسشنامه های تکمیل شده توسط 255 نفر از افراد ذیربط؛ مشتمل بر مدیران و متخصصین مدیریت شهری به عنوان نمونه پژوهش، با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون های T و فریدمن و با کمک نرم افزار SPSS، 6 عامل اصلی در قالب 22 عامل فرعی مؤثر بر مدیریت راهبردی کلانشهر مذهبی قم مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، تاثیر معنادار محیط و زمینه نهادی مدیریتی شهر، کنشگران و بازیگران محیطی شهر، عوامل محیطی شهر، روابط بین بازیگران و کنشگران محیطی شهر، روابط بین عوامل محیطی شهر و همچنین عوامل فرآیندی مدیریت راهبردی شهر بر مدیریت راهبردی شهر قم مورد تایید قرار گرفته که روابط بین عوامل محیطی شهر دارای میانگین رتبه بالاتری نسبت به سایر عوامل در تاثیر گذاری بر مدیریت راهبردی کلانشهر مذهبی قم می باشد.
تأثیر مؤلفه های اقتصادی و جمعیتی شهر بر سفرهای درون شهری با دوچرخه (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر سفر با دوچرخه به عنوان شیوه سفر سبز و پایدار مورد توجه مدیران شهری و برنامه ریزان قرار گرفته است. در این راستا افزایش تسهیلات و امکانات برای افزایش ایمنی، راحتی و محبوبیت دوچرخه در صدر برنامه های شهری بوده است؛ این در حالی است که ویژگی های جمعیتی و مولفه های اقتصادی تأثیر بسزایی در افزایش و کاهش بردارهای سفر با دوچرخه دارند. این نوشتار مطالعه ای کاربردی با هدف شناسایی مولفه های اقتصادی و جمعیتی موثر بر سفر با دوچرخه و با روش توصیفی - تحلیلی است. به منظور آماده سازی داده ها از سیستم اطلاعات جغرافیایی وتجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار متلب استفاده شده است. تمامی محاسبات آماری این نوشتار زمین آمار بوده؛ سطح معناداری و ضریب همبستگی به تفکیک 150 ناحیه ترافیکی محاسبه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رابطه معناداری بین مولفه های اقتصادی و جمعیتی با بردارهای سفردوچرخه در شهر زنجان وجود دارد. متغیر تراکم جمعیت دانش آموزان و سکونت شاغل در محل (46/0) و (42/0) دارای بالاترین ضریب همبستگی است. یافته های پژوهش نشانگر آن است که با افزایش جمعیت زنان و جمعیت بیکار بردارهای سفر با دوچرخه در شهر زنجان کاهش می یابد.
رضایتمندی شهروندان کمال شهر از عملکرد زیباسازی با رویکرد پایداری محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیباسازی فضای شهری ارتباط مستقیم با پایداری محیط شهری دارد، به طوری که عملکرد صحیح و عینیت کالبدی آن در شهرها، تأثیرات مطلوبی بر رضایتمندی شهروندان خواهد داشت. هدف این پژوهش ارزیابی رضایتمندی شهروندان کمال شهر استان البرز از عملکرد زیباسازی با رویکرد پایداری محیط شهری است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ اجرا، توصیفی، همبستگی با رویکرد علی است. متغیرهای مستقل این پژوهش شامل کیفیت خدمات ادراک شده از قابلیت ملموسات، اعتماد،اطمینان، پاسخگویی، همدلی است. متغیروابسته نیز، رضایتمندی شهروندان است. جامعه آماری را شهروندان کمالشهر استان البرز تشکیل می دهند. حجم نمونه ۲۵۲ نفر از پرسشنامه استاندارد سروکوال در پنج بعد ملموسات، اعتماد، اطمینان، پاسخگویی و همدلی تعیین شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آمار ناپارامتریک تحلیل شدند. نتایج نشان دادکه بین گروههای سنی متفاوت در ابعاد ادراکات و انتظارات، شکاف کیفیت خدمات وجود دارد و بیشترین شکاف (7921/0-) مربوط به گروه سنی ۳۰ تا ۴۰ سال است. بیشترین میزان شکاف بین انتظارات و ادراکات مربوط به بعد قابلیت اعتماد (83/3-) و کمترین به بعد ملموسات (92/1-) است. خروجی حاصل از نرم افزار آموس نیز نشان داد که با تغییر یک واحد در متغیر پاسخگویی و اعتماد به میزان 4/72 تغییر در میزان رضایتمندی شهروندان به دست خواهد آمد و در مجموع بین مولفه های رضایتمندی و پایداری محیط شهری (001/0= sig) ارتباط وجود دارد. پاسخگویی به عنوان هسته اصلی در میزان رضایتمندی شهروندان محسوب می شود. پاسخگویی دارای رتبه اول، اعتماد رتبه دوم و ملموسات دریافت شده رتبه سوم است.
تحلیل تطبیقی شاخص های مسکن پایدار در بافت قدیمی و نوساز شهری (مورد مطالعه: بافت محله های اتابک و پونک تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن پایدار به عنوان زیر مجموعه ای از شاخص های توسعه شهری پایدار از عوامل مهم و تأثیرگذار در کیفیت زندگی شهروندان است، مسکن پایدار دارای ویژگی های آسایش مناسب، فضای مناسب، عوامل بهداشتی مناسب، مکان مناسب و قابلت دسترسی است. این درحالی است که در کشور ما شکل گیری محلات شهری در دوره های مختلف محیط های مسکونی متفاوتی را بوجود آورده است. ضرورت ایجاب می نماید پایداری این محیط ها به لحاظ شاخص های مسکن پایدار مورد پایش و ارزیابی قرار گیرد تا برنامه های آتی حوزه مسکن جهت گیری مناسبی را دنبال نماید. این پرسش مطرح می شود که شاخص های مسکن شهری پایدار در محلات قدیمی و نوساز در چه وضعیتی قرار دارند؟ مطالعه موردی شهر تهران و جامعه آماری سرپرستان خانوار دربافت نوساز محله پونک و بافت قدیمی محله اتابک می باشند. روش تحقیق پیمایشی (توصیفی-تحلیلی) است و در جمع آوری داده ها و اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد میانگین شاخص دسترسی به مراکز خرید 46.6 و میزان رعایت بهداشت در واحد مسکونی با میانگین67.7 و شاخص برخورداری از تجهیزات سرمایشی و گرمایشی با میانگین53.4 از ملاک های برتری بافت نوساز محله پونک به نسبت محله اتابک است. گرچه به طور نسبی محله پونک نسبت به محله اتابک در شرایطی بهتر و مساعدتری قرار دارد اما اختلاف دو محله از نظر متغیرهای مورد بررسی تفاوت چندانی نشان نمی دهد. نتایج حاصل از آزمون های یومن وایتنی و کای دو بیانگر شدت اختلاف و سطح معناداری دو محله در مقایسه با هم هستند. به لحاظ داشتن شاخص های مسکن پایدار شهری در هر دو محله از وضعیت مطلوبی برخوردار نیستند و میانگین های حاصل از آزمون کای دو کمتر از حد متوسط عدد 3 بوده، که با استانداردهای پایداری مطابقت ندارد و باعث شکل گیری محیط های مسکونی ناپایدار شده است. بر این اساس بافت های نوساز و قدیم شهری، الگوها و الویت های متفاوتی از برنامه ریزی مسکن بر اساس نیازسنجی ها و تاکید بر وجوه اجتماعی، اقتصادی و کالبدی با تاکید بر عدالت اجتماعی و فضایی را طلب می کنند.
سنجش و ارزیابی وضعیت مؤلفه های سرزندگی شهری از منظر شهروندان (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر شهرها به مثابه موجودات زنده، نیازمند سرزندگی و نشاط هستند. خلق و ارتقای سرزندگی در یک فضای شهری، مستلزم همسو بودن ویژگی های فضا در پاسخگویی به نیازهای شهروندان بوده که به نوبه خود می تواند افزایش حضور مستمر و کیفیت زندگی آن ها را به دنبال داشته باشد. این پژوهش باهدف سنجش و ارزیابی شاخص های سرزندگی شهری در شهر ارومیه صورت گرفته است. جامعه آماری موردبررسی، شامل شهروندان مناطق 5 گانه شهر ارومیه بوده که حجم نمونه در این پژوهش 383 نفر و روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری تصادفی است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و برمبنای راهبرد پژوهش، از نوع پیمایشی است که از پرسش نامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (785/0) به دست آمد. برای تحلیل داده ها رگرسیون چند متغیره، آماره تی تک نمونه ای و آزمون کروسکال با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی شهروندان و میزان سرزندگی شهری در شهر ارومیه با استفاده از مؤلفه های تحصیلات و مدت سکونت در منطقه رابطه معناداری وجود دارد. یافته های دیگر نشان داد در بین مؤلفه های موردمطالعه، بعد اجتماعی با میانگین (01/3) دارای بیشترین رتبه بوده و پس ازآن به ترتیب بعد فضایی (53/2) در رتبه دوم، بعد اقتصادی (14/2) در رتبه سوم و بعد تجربی (10/2) در رتبه چهارم قرار دارد. درنهایت می توان نتیجه گیری کرد که وضعیت مؤلفه های سرزندگی شهری ازنظر شهروندان به صورت یکسان نبوده است.
شناسایی و اولویت بندی الزامات رضایتمندی گردشگران شهری از اقامتگاه های گردشگری با استفاده از مدل کانو-سروکوال (نمونه: هتل های سه ستاره شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضایتمندی گردشگران شامل کلیه تجاربی است که نسبت به مقصدی خاص در مدت اقامت به دست می آورند و این احساسات و طرز تلقی های مرتبط با ارائه خدمات و قیمت آنهاست. از نماگرهای مهم در ارزیابی توسعه گردشگری، رشد ظرفیت تأسیسات اقامتی و کیفیت آنها با رشد گردشگری، اعم از داخلی و بین المللی، نسبت مستقیم دارد. در همین زمینه، هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی میزان شکاف کیفیت خدمات ارائه شده در هتل ها و مراکز اقامتی سه ستاره شیراز با استفاده از تفاوت بین ادراکات و انتظارات گردشگران از خدمات و همچنین اولویت بندی و تقسیم بندی آنها بر اساس عناصر اساسی انگیزشی و عملکردی می باشد. بدین منظور 200 نفر از گردشگرانی که هتل های سه ستاره شهر شیراز را برای اقامت انتخاب کرده بودند به صورت تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه میان آنها توزیع و تکمیل گردید. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و نوع آن کاربردی-توسعه ای و شیوه گردآوری اطلاعات به دو صورت اسنادی و پیمایشی انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد از میان 27 خدمات ارائه شده در هتل ها 13 خدمت میان ادراکات گردشگران و میزان خدمات ارائه شده فاصله دارد. همچنین نتایج حاصل از مدل کانو نشان می دهد که وجود دوربین های مدار بسته ی مرئی و نامرئی به منظور حفظ امنیت بیشتر میهمانان در هتل با ضریب رضایت 840/0 مهم ترین الزم اساسی، وجود انواع اتاق و انواع سوئیت جذاب و آرام با امکانات مطلوب و مناسب(سیستم گرمایشی و سرمایشی) با ضریب رضایت 965/0مهم ترین الزام عملکردی و وجود تخت تشک و متکای راحت و تمیز با ضریب رضایت800/0 مهم ترین الزام انگیزشی می باشد.
تحلیل فضایی شاخص های رشد هوشمند شهری در شهرهای میان اندام (مطالعه موردی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز، شهرها با چالش های متعددی مواجه اند که ناشی از نیازهای اجتماعی جدید می باشد. با توجه به پیشرفت علم و صنعت، ضرورت استفاده بهینه از زمین و مدیریت توسعه شهری را بیش از پیش نمایان می سازد. رویکرد رشد هوشمند شهری در پی نظم بخشی به رشد و توسعه و تجدید حیات شهری است. هدف مقاله حاضر تحلیل کالبدی- فضایی و اولویت بندی نواحی شهری مرند بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری است. روش تحقیق در این مقاله «توصیفی- تحلیلی» و «کاربردی- توسعه ایی» است. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از دو شیوه کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. روش نمونه گیری و جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه جامعه آماری شهروندان شهر مرند از روش کوکران 348 پرسشنامه می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک ویکور (vikor) و نرم افزارspss انجام شد است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ناحیه سه شهر با مقدار عددی Q (صفر) در مجموع شاخص های مورد ارزیابی از وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر نواحی قرار دارد. و سپس ناحیه یک شهر با مقدار Q (128/0) در رتبه دوم و بعد از آن ناحیه چهار شهر با مقدار Q (183/0) در رتبه سوم قرارگرفته و نواحی دو و پنج با توجه به شاخص های شهر هوشمند با مقدار Q (454/0 و 736/0) در رتبه های چهارم و پنجم قرار دارد. بر اساس مدل برازش رگرسیونی، بخش کاربری اراضی کالبدی بیشترین تأثیر را در پیش بینی و توسعه ی ساختار فضایی رشد هوشمند در نواحی شهر مرند داشته است؛ به طوری که یک واحد تغییر در رشد هوشمند، به ترتیب 684/0 ، 352/0 و098/0 واحد در انحراف بخش کالبدی و کاربری اراضی، دسترسی و ارتباطات و زیست محیطی تغییر در شاخص های تلفیقی رشد هوشمند ایجاد کرده است. در ادامه یافته های حاصله از آزمون (T) نشان داد که مجموع شاخص ها شهرهوشمند در نواحی پنجگانه شهر مرند کمتر از میانگین انتخاب شده است.
واکاوی تغییرات شاخص پوشش گیاهی در شکل گیری جزایر حرارتی شهری (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه عواملی متعددی از جمله تخریب پوشش های سبز شهری و افزایش بی رویه آلاینده های زیست محیطی در نواحی شهری سبب حبس شدن انرژی تابشی خورشید و بروز پدیده جزیره حرارتی شهری می گردد که. پیامدهای خطرناکی از جمله انتقال آلودگی هوا و ذرات پراکنده سمی به همراه دارد. هدف عمده این پژوهش تحلیل وضعیت پوشش گیاهی و دمای سطح زمین در شهر ارومیه جهت بررسی شکل گیری جزایر حرارتی شهری و تحلیل آن ها است. در این راستا از تصاویر ماهواره ای لندست 4 و8 مربوط به سال های 1989 و 2017 مورد استفاده قرار گرفت. در این پژوهش بعد از اعمال تصحیحات لازم و آموزش تصاویر اقدام به شناسایی تغییرات تغییرات کاربری اراضی و نوع تغییرات آن گردید. شاخص پوشش گیاهی (NDVI) محاسبه و سپس با استفاده از باندهای حرارتی دمای سطح زمین (LST) محاسبه گردید. نتایج حاصل نشان داد که در طول 28 سال (2017-1989) دمای شهر ارومیه افزایش پیداکرده است. همچنین مشخص گردید که افزایش دمای نواحی داخل شهر ارومیه، عمدتاً ناشی از بین رفتن پوشش گیاهی و به زیرساخت و ساز رفتن اراضی سبز و همچنین فضاهای داخل محدوده شهری است که پوشش تنک آن ها از بین رفته است. بررسی ها نشان داد که شاخص پوشش گیاهی کاهش یافته به گونه ای که در مناطق بایر پوشش گیاهی از023/0 به 051/0- رسید. این موضوع نشان دهنده از بین رفتن پوشش سبز تنک است (حدود9.24 درصد از پوشش گیاهی شهر ارومیه در طی دوره 1989-2017 از بین رفته است.
تحلیلی بر نمونه گیری در پژوهش های کمّی مبتنی بر پیمایش برنامه ریزی شهری (مطالعه موردی: نشریه پژوهش و برنامه ریزی شهری در سال 1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمونه گیری یکی از عناصر روش شناسی پرکاربرد در پژوهش های کمّی برنامه ریزی شهری در دهه های اخیر بوده است که به دلیل نقش بسزای آن در کیفیت و اعتبار پژوهش، تحلیل و ارزیابی فرایند طراحی، اجرا و گزارش آن بر اساس اصول و قواعد نظریه نمونه گیری ضروری و حائز اهمیت به نظر می رسد. در این راستا، پژوهش حاضر با انتخاب مقالات پیمایشی مبتنی بر نمونه گیری کمّی منتشر شده در شماره های 36 و 37 نشریه پژوهش و برنامه ریزی شهری در سال 1398 به عنوان نمونه موردی، به روش کیفی و تحلیل محتوا به ارزیابی گزارش روش نمونه گیری آن ها پرداخته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از مجموع مقالات مورد بررسی، نحوه توضیح و گزارش معیارهای «ذکر تعداد نمونه» با گزارش 100 درصدی (80 درصد گزارش دقیق و کامل و 20 درصد گزارش ناقص و مبهم)»، «تعریف جامعه آماری» با 90 درصد گزارش (40 درصد گزارش دقیق و کامل و و 50 درصد گزارش ناقص)، «روش محاسبه حجم نمونه» با 80 درصد گزارش (50 درصد گزارش دقیق و کامل و 30 درصد گزارش ناقص در وضعیت خوب و یا نسبتاً قابل قبولی بوده است؛ ولی معیارهای«چارچوب نمونه گیری (با 100 درصد عدم گزارش)»، «روش نمونه گیری (40 درصد عدم گزارش و 60 درصد گزارش ناقص، مبهم و یا اشتباه)»، «تعیین شیوه دسترسی به اعضای نمونه (80 درصد عدم گزارش)» در وضعیت بدتری قرار داشته اند. درنهایت، به طور کلی نحوه گزارش روش و فرایند نمونه گیری در 50 درصد آن ها «ناقص و مبهم»، 10 درصد «ناقص و اشتباه» و 40 درصد «ناقص، مبهم و اشتباه» بوده است و هیچ کدام از آن ها دارای گزارش کامل و درستی از روش شناسی نمونه گیری - در همه معیارها به صورت یکجا - نبوده اند. بنابراین نبود الگوی علمی مشخص و منظم در زمینه گزارش روش نمونه گیری بر اساس اصول و قواعد نظریه نمونه گیری در پژوهش های مورد بررسی و وجود کوتاهی و قصور در زمینه برخی معیارها در برخی مقالات، کیفیت علمی آن ها را از لحاظ هنجارها و کارکردهای تکرارپذیری، اعتبارپذیری، پایایی و تعمیم پذیری روش پژوهش علمی تحت تأثیر قرار می دهد. این امر، توجه جدی اعضای جامعه علمی حوزه برنامه ریزی شهری را به مسأله روش شناسی نمونه گیری در فرایند آموزش، پژوهش، ارزیابی و انتشار تحقیقات علمی طلب می کند.