فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
سرعت امدادرسانی در ساعات اولیه پس از یک زلزله بزرگ، نقش بسیار زیادی در کاهش تلفات زلزله در یک منطقه شهری دارد. در این پژوهش طراحی و پیاده سازی یک سیستم تخمین آسیب لرزه ای در محیط GIS به عنوان راهکار پیشنهادی برای تسریع امدادرسانی مطرح شد. مستندات طراحی سیستم مورد نظر شامل دو ماژول تخمین خطر و آسیب زلزله به عنوان ابزاری در محیط ArcGIS ارائه شد و پیاده سازی نیز با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون در این محیط انجام شده است. ماژول خطر بیشینه شتاب و شدت را در یک شبکه از نقاط در اثر زلزله با مدل های تجربی تخمین می زند. با نقشه حاصل از این ماژول می توان شهرها را در یک مقیاس کوچک از لحاظ معرضیت خطر زلزله اولویت بندی کرد. ماژول آسیب با ورود ویژگی های سازه و با استفاده از تابع آسیب پذیری میزان آسیب وارد به سازه را محاسبه می کند. سیستم برای چهار سناریوی محتمل برای منطقه کلان شهری تهران اجرا شد و نتایج نشان داد که با یک پلتفرم با مشخصات سخت افزاری معمولی در کمتر از یک ساعت می توان مناطق آسیب دیده در این منطقه کلان شهری را تشخیص داد. این نقشه ها در دو مرحله اقدامات کاهشی پیش از زلزله و امدادرسانی پس از زلزله کاربرد بسیار مؤثری خواهند داشت.
شبیه سازی تحولات کاربری اراضی در شهر- منطقه مرکزی استان مازندران با استفاده از مدل SLEUTH(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تلاش می شود تا با هدف شبیه سازی تحولات توسعه کاربری اراضی و سناریوسازی توسعه در 1420 برای کاهش اثرات توسعه نامتوازن بر منطقه ای با ارزش طبیعی، گامی موثر برداشته شود. برای دستیابی به این مهم، از مدل SLEUTH برای شبیه سازی کاربری اراضی آتی و سناریوسازی استفاده شده است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش شیب اراضی، پوشش اراضی، محرومیت، توسعه شهری، حمل و نقل، خطوط ارتفاعی و کاربری اراضی است که از مدل SLEUTH و ضرایب پنج گانه رشد آن استخراج شدند. سپس به ارزیابی سناریوهای سه گانه روند تاریخی، حفاظت از اراضی با ارزش طبیعی و شبکه چندمرکزی پرداخته شد. نتایج یافته ها نشان داد که ضریب گسترش و جاذبه جاده بیشترین تاثیر را بر شبیه سازی و سناریوسازی دارند و نقش بسیار موثری را بر توسعه آتی محدوده مطالعاتی برجای می گذارند. از همین رو، پیرامون محورهای اصلی ارتباطی محدوده مطالعاتی، الگوی توسعه پراکنده خطی، در مجاورت روستاها و شهرک های پر جمعیت الگوی توسعه خوشه ای و در سایر اراضی با ساختاری مجزا و تک واحدی الگوی توسعه متفرق و پرش قورباغه ای نمود فضایی پیدا می کنند. این روند توسعه در نواحی شمالی و مرکزی شهر- منطقه مازندران بیش از سایر نواحی شکل گرفته و سناریوی جایگزین در راستای دستیابی به الگوی توسعه متعادل و متوازن منطقه، شبکه چندمرکزی است. نوآوری پژوهش در شبیه سازی توسعه اراضی ساخته شده و سناریوسازی تحولات توسعه در شهر- منطقه مرکزی استان مازندران پیش بینی اراضی ساخته شده براساس مدل SLEUTH می باشد.
تحلیلی بر نابرابری های فضایی با رویکرد آمایش سرزمین (مطالعه ی موردی: استان بوشهر)
حوزههای تخصصی:
استان بوشهر با برخورداری از توان بالقوه و بالفعل محیطی و اقتصادی، در زمینه ی توسعه با توزیع ناعادلانه ی امکانات و خدمات در کنار موقعیت مرزی با عدم تعادل فضایی و چالش های اجتماعی روبه رو است. توسعه ی استان در نظام برنامه ریزی می تواند نقش تعیین کننده ای در پایداری و امنیت پایدار منطقه ی جنوب داشته باشد. هدف گذاری پژوهش از نوع کاربردی و روش شناسی آن توصیفی و تحلیلی است. ابتدا اوزان شاخص ها به روش FUZZY محاسبه و سپس با استفاده از مدل VIKOR شهرستان ها اولویت بندی شده است. مطابق تحلیل ها، شهرستان بوشهر برخوردارترین شهرستان استان و در رتبه ی بعدی شهرستان های عسلویه، کنگان و جم قرار دارند. شهرستان دشتستان نیز پایین ترین سطح برخورداری را دارد. صنعت به عنوان بخش پیشروی اقتصادی بیش ترین نقش را در تعیین سطح توسعه ی شهرستان ها و هم چنین ایجاد عدم تعادل ها ایفا کرده است. بارگذاری بیش از ظرفیت صنعت در شهرستان ها موجب بروز آلودگی ها و آثار مخرب زیست محیطی شده و ساختار نظام سکونتگاهی را با چالش و تهدیدهای اساسی روبه رو خواهد کرد هم چنین عدم تعادل های ایجاد شده پیامدهایی نظیر بیکاری، فقر، ناامنی و ناپایداری سکونتگاه ها را به وجود خواهد آورد. برنامه ریزی در قالب آمایش سرزمین در ایجاد ساختار فضایی متعادل منطقه ضروری تشخیص داده می شود. از مهم ترین پیشنهادهای پژوهش می توان به بهره گیری از تمام ظرفیت های استان در راستای تعادل بخشی اشاره کرد به طوری که شمال محدوده از ظرفیت و توان بالایی در زمینه ی گردشگری برخوردار است که در صورت بهره گیری از آن می تواند نقش بسزایی در بهبود و تعادل بخشی منطقه داشته باشد.
تحلیل فضایی ابعاد تاب آوری منطقه ای در برابر بلایای طبیعی در استان آذربایجان شرقی با تاکید بر شهر مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
144 - 164
حوزههای تخصصی:
امروزه حوادث و بلایای طبیعی بیش از پیش جوامع انسانی را تهدید می کنند که در صورت نداشتن آگاهی و آمادگی، صدمه های جبران ناپذیری بر زندگی انسان ها، اعم از حوزه های سکونتی و دیگر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، نهادی و کالبدی-محیطی دارد. هدف از این پژوهش تحلیل فضایی تاب آوری منطقه ای در برابر مخاطرات طبیعی در شهرستان های استان آذربایجان شرقی است. روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت جزو تحقیقات توصیفی - تحلیلی است. به منظور جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است. در راستای انجام تحقیق از 25 شاخص در قالب 5 متغیراجتماعی،اقتصادی، بهداشتی و درمانی،خدماتی و زیرساختی و محیطی، استفاده گردیده است. در این پژوهش به منظور وزن دهی شاخص ها از تکنیک دلفی و به منظور تحلیل داده ها در راستای سطح بندی شهرستان های استان از تکنیک پرامیتی استفاده گردیده است.همچنین به منظور تحلیل تاب آوری فضایی استان آذربایجان شرقی از روش کریجینگ و نرم افزارArc - Gis بهره گیری شده است.نتایج پرامیتی نشان داد شهرستان های جلفا، مرند و تبریز در از نظر تاب آوری رتبه های اول تا سوم هستند. همچنین نتایج تحلیل کریجینگ نشان داد وضعیت تاب آوری مناطق موردمطالعه در نواحی شمال شرق و جنوب غرب استان در وضعیت نامناسب و نواحی مرکزی در وضعیت متوسطی قرار دارند و در مناطق شمال غرب در وضعیت بهتری هستند. و ارزیابی کلی نشان دهنده وضعیت تاب آوری بهتر نواحی مرکزی مانند شهرستان تبریز وبستان آباد و مرند است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بیش از 31.3 درصد از مساحت ساخته شده شهر مرند در برابر زلزله آسیب پذیری زیادی دارند که مساحتی برابر با 28.5 هکتار را شامل می شود. این مناطق در مرکز شهر و غرب شهر گسترده شده اند.
بررسی و تحلیل عوامل کالبدی مؤثر بر نقشه ذهنی کودکان از محیط های آموزشی (مطالعه موردی: مقطع دوم مدارس ابتدایی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر نظام آموزشی، عوامل مختلفی در تعامل با هم قرار می گیرند تا فرآیند یاددهی و یادگیری برای فراگیران حاصل گردد. در این بین، ویژگی های کالبدی مدارس از جمله مباحث بسیار مهم در ارتقاء کیفیت آموزش و یادگیری است. توجه به این مؤلفه ها در طراحی نه تنها در راستای ارتقاء کیفی محیط می تواند مفید باشد؛ بلکه به سبب مقیاس ذهنی کودک می تواند بر تصویر ذهنی او از محیط تأثیر گذاشته و از این گذر بر شکل گیری مفاهیم رفتاری مانند خوانایی و حس تعلق به محیط مؤثر واقع گردد. هدف از پژوهش حاضر شناسایی و بررسی مؤلفه های کالبدی مؤثر بر تصویر ذهنی کودکان از محیط های آموزشی می باشد. روش شناسی این پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ماهیت: توصیفی-تحلیلی، استراتژی: پیمایش، شیوه پژوهش: کیفی و کمی به صورت ترکیبی می باشد. روش کسب و استخراج تصاویر ذهنی کودکان در این مطالعه، «نقشه های کروکی وار» و تحلیل با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 است. همچنین برای رتبه بندی عوامل اکتشافی نیز از روش تحلیل عاملی و نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان مقطع دوم دبستان های دخترانه و پسرانه شهر رشت می باشند که تعداد 120 نفر از آن ها از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نتایج گام اول پژوهش مشخص کرد که از میان فضاهای کالبدی مدارس به ترتیب، بیشترین فراوانی در ترسیم عناصر کالبدی مدرسه به ترتیب از ان کلاس ها (32%)، حیاط و زمین بازی (28%)، و راهرو مدارس(18%) است و کمترین اشاره نیز به آبخوری مدرسه (8%) شده است. در واقع به نظر می رسد که فضاهای کالبدی که دانش آموزان به طور روزانه در مدرسه با آنها درگیر هستند، در تصاویر ذهنی آنها از مدرسه نمایان است. در گام دوم پژوهش، 4 عامل «هندسه و چیدمان فضا»، «فضاهای باز و نیمه باز»، «فضاهای ارتباطی» و «نشانه ها»، به عنوان عوامل تشکیل دهنده تصاویر ذهنی کودکان شناسایی شدند که از میان این عوامل، «هندسه و چیدمان فضا»، بیشترین تأثیر را بر نقشه های ذهنی کودکان در نمونه های مورد مطالعه داشته است. تاثیر « فضاهای باز و نیمه باز»، نیز تأثیر به وضوح در نقاشی و تصاویر ذهنی کودکان مشهود بود. عامل « فضاهای ارتباطی»، عامل مهم دیگری بود که بعضاً در تصاویر ذهنی کودکان از محیط آموزشی شان به چشم می خورد. در خصوص عامل چهارم، «نشانه ها» ورودی مدرسه جزء پرتکرار ترین نشانه ها در نقاشی کودکان بود همچنین بوفه های مدارس در اکثر نقاشی ها به چشم می خورد، تخته سیاه عنصر غالب تصاویر کودکان از کلاس و پله های مدارس در مدارس دارای طبقات، جزء عناصر پرتکرار نقاشی کودکان به حساب می آمد.
ارائه الگوی ژئومارکتینگ مبتنی بر توسعه زیرساخت های گردشگری شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها معمولاً بسته به موقعیت جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و متناسب با جامعه شهروندی از یک سری امکانات و خدمات نظیر پایانه های مسافربری هوایی، زمینی، ریلی و دریایی، مراکز تفریحی، فروشگاهها، مراکز درمانی و... برخوردار بوده و در صنعت گردشگری در بیشتر موارد به عنوان مبادی ورودی و خروجی و تامین اقامت گردشگران مورد توجه هستند، حال آنکه امروزه شهرها با بهره مندی از انواع جاذبه ها و رویدادها و همجواری با یک سری جاذبه های پیرامونی امکان تبدیل به یک مقصد گردشگر پذیر را داراهستند، هدف اصلی این پژوهش ارائه الگوی ژئومارکتینگ مبتنی بر توسعه زیرساخت های گردشگری شهری تهران می باشد که با استفاده از ابزار سیستم های اطلاعات جغرافیایی(ژئومارکتینگ) مکان یابی هدفمند و جانمایی مناسب برای ایجاد و توسعه زیرساخت های گردشگری شهری تهران و در نتیجه تسهیل و تقویت روابط گردشگر(مشتری) و جامعه میزبان(فروشنده) را ممکن و مدیران شهری را نیز در اتخاذ تصمیم گیری های کلان شهری و یاری می نماد. روش تحقیق به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شده و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز به روش استراوس و کوربین و مدل پارادایمی انجام گرفته است. نمونه گیری به روش نمونه گیری نظری و با بهره مندی از تکنیک های هدفمند (قضاوتی) انجام شده است. جامع ه آماری مطابق با الگوی نظام مند نظری ه داده بنی اد، از میان خبرگان و مدیران با سابقه فعال در بخش های دولتی و خصوصی گردشگری و مدیریت شهری انتخاب شدند. نتایج تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها طی فرایند کدگذاری باز، محوری و انتخابی منتج به شناسایی الگوی مربوطه بر مبنای نظریه پردازی داده بنیاد گردید، یافته های این پژوهش حاکی از آن است که برای تبدیل شهر تهران به یک مقصد گردشگری شهری ضمن توجه به تمامی مقوله ها و زیرمقوله های شناسایی شده در این پژوهش، با استفاده از مدل ارایه شده و اطلاعات و داده های ژئومارکتینگ، برای برنامه ریزی اراضی شهری و مکان یابی نیازهای شهری و گردشگری، طراحی و اجرای تمامی پروژه ها را ملزم به داشتن پیوست گردشگری پایدار نموده و دسترسی به آنها از طریق نقشه های دیجیتالی ممکن باشد.
بازاندیشی داده های شاخص در نظام برنامه ریزی مسکن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: مسکن از نیازهای اصلی زندگی در سراسر دنیا به شمار می آید و در شهرها، مسئله بزرگی برای شهروندان و مسئولین محسوب می شود. هدف این مقاله، شناسایی و تحلیل شاخص های مؤثر در بخش مسکن و تبیین این شاخص ها در برنامه ریزی مسکن شهری در ایران در بازه زمانی 40 ساله (سال های 1357 تا 1396) مستخرج از مرکز آمار ایران است.روش: مقاله حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی است. رویکرد کلی حاکم بر آن تحلیل محتوای کیفی است که در قالب آن اسناد و گزارش ها، اسناد بالادستی شامل برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و طرح جامع مسکن و سایر اسناد مرتبط با موضوع مسکن مورد بررسی قرارگرفته اند. در بخش تحلیل به منظور شفاف سازی و درک بهتر، از شکلهای مربوط به میانگین های آماری که در نرم افزار Spss و Excell تهیه شده اند، استفاده شده است.یافته ها: نشان دهنده آن است که تعداد شاخص های مؤثر بخش مسکن در دهه 60 با توجه به حوادث رخ داده در این دوران از قبیل جنگ، تصویب قانون زمین شهری و ... و سیاست های در نظر گرفته شده توسط دولت در زمینه تخصیص مسکن به شهروندان بالاتر از سایر دوره ها بوده است. از میزان این شاخص ها در سال های بعد به ویژه دهه 80 و 90 کاسته شده اما در این دهه ها بر فراوانی شاخص های مسکن افزوده شده است.نتایج: شاخص های مطرح در این دهه ها مشابه بوده و در طی گذشت زمان تغییر چندانی در آن ها رخ نداده و به صورت ثابت و سنتی باقی مانده اند. تغییر این شاخص ها در برنامه ریزی مسکن در شهرهای ایران امری لازم و ضروری است.
ارزیابی پیامدهای محیط زیستی مجتمع های تجاری بزرگ در کلانشهرها با استفاده از ماتریس RIAM و برنامه EMP، نمونه مورد مطالعه: مرکز تجاری ارگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
99 - 112
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر تغییرات فضایی ناشی از گسترش کاربری های تجاری در شهرها، نقش برنامه ریزی فضایی را دو چندان کرده است. اگر مراکز بزرگ خرید در مکان های مناسب شهر مکانیابی و احداث نشوند، مشکلات متعدد محیط زیستی را ایجاد خواهند کرد. ارگ تجاری تجریش یکی از مجتمع های تجاری شهر تهران است که در محیطی جغرافیایی به نام باغ گیاهی احداث گردیده است. احداث این مجتمع با قطع درختان تنومند و قدیمی باغ همراه بوده است. در مقاله پیش رو هدف ارزیابی اثرات محیط زیستی ناشی از احداث مجتمع های تجاری بزرگ در کلانشهرهای کشور و همچنین ارائه برنامه ای مدون برای مدیریت و پایش آنها با تأکید بر ارگ تجریش است. این پژوهش به روش توصیفی و با کاربست مدل های ارزیابی محیطی انجام شده است. از تکنیک ارزیابی پیامدهای محیط زیستی (EIA) با روش ماتریس سریع پاستاکیا (RIAM) بهره گرفته شده و در نهایت برنامه مدیریت محیط زیست (EMP) نیز به منظور کاهش آثار سوء بر محیط تدوین شده است. از نتایج ماتریس RIAM و مجموع امتیازات به دست آمده در چهار محیط فیزیکی _ شیمیایی، بیولوژیکی _ اکولوژیکی، اجتماعی _ فرهنگی و اقتصادی _ فنی با عدد 737- ، چنین استنباط می شود که اثرات منفی (30 اثر) دارای چیرگی بر اثرات مثبت (11 اثر) بوده است. پس از تحلیل و بررسی تفصیلی هر یک از چهار محیط تحت تأثیر مشخص شد که محدوده –D (در بین کلاس ها از +E تا –E) با بازه امتیاز محیط زیستی "36- تا 71-"، دارای بیشترین تعداد اثر سوء است که نشان دهنده شدت پیامدهای منفی به وجود آمده ناشی از احداث مرکز تجاری ارگ در تجریش است؛ افزون بر آن محیط فیزیکی _ شیمیایی دارای بیشترین تعداد مؤلفه منفی در بین سایر محیط هاست. به عنوان نتیجه نهایی با استناد به تمامی تحقیقات صورت گرفته، به این مهم دست یافته ایم که ساخت ارگ تجاری در محل باغ گیاهی با اصول محیط زیست هماهنگ نبوده و از شاخص های توسعه پایدار پیروی نکرده است. به بیان دیگر بستر مجتمع ارگ و محل استقرار آن دارای توان اکولوژیکی و اجتماعی _ اقتصادی لازم نبوده است؛ بنابراین اقداماتی کاهشی برای این پیامدها در حوزه های آلودگی هوا، صدا، آب، پسماند، صرفه جویی در انرژی، محیط بیولوژیکی، محیط اجتماعی _ اقتصادی و همچنین خدمات آتش سوزی در قالب برنامه EMP و مختص مرحله بهره برداری ارگ تجاری ارائه شده است.
نقش ویروس کرونا بر تخریب خلاق گردشگری (مطالعه موردی: شهر چابهار)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
35 - 49
حوزههای تخصصی:
در سال های گذشته اقتصاد جهانی شاهد رشد بسیار چشمگیر صنعت گردشگری بوده است؛ این صنعت توانست با پشت سر گذاش تن تحولات طولانی مدت و همراه با موفقیت، مسیر پرباری را با یک دهه رشد از زمان بحران مالی جهانی سپری نمای د. ام ا، این رشد و پویایی با شیوع و همه گیری جهانی بیماری کرونا دچار اختلال شد. هدف تحقیق حاضر، نقش ویروس کرونا بر تخریب خلاق گردشگری شهر چابهار است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش بررسی، توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها، اسنادی و میدانی (پرسشنامه) است. جامعه آماری، شهروندان ساکن شهر چابهار است که در سال 1395 تعداد 106739 نفر در شهر ساکن بوده اند. نمونه های انتخاب شده با استفاده از روش کوکران، 351 نفر است. در تجزیه و تحلیل داده ها بسته به مقیاس متغیرها و اهداف مورد نظر از میانگین، از آزمون T تک نمونه ای و مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) در محیط نرم افزار SPSS و آموس (Amos) استفاده شده است. بر اساس نتایج آزمون T، وضعیت ابعاد مذکور در شهر چابهار از سطح میانگین نرمال بالاتر قرار دارد. همچنین، به بررسی نقش ویروس کرونا بر تخریب خلاق گردشگری در شهر چابهار با مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos پرداخته شد. بر اساس نتایج به دست آمده، اضطراب ناشی از ویروس کرونا دارای اثر مستقیم و معنادار بر تخریب خلاق گردشگری (0/0001 =P، 0/88=β) در شهر چابهار بود. همچنین، میزان و جهت سرمایه گذاری (0/036 =P، 13/0=β) دارای تاثیر مستقیم و معنادار بر تخریب خلاق گردشگری در شهر چابهار است. بیشترین میزان بار عاملی مربوط به شاخص رضایت از حضور گردشگران از متغیر نگرش مردم نسبت به گردشگری به میزان 0/9 و سپس شاخص های ترس از ابتلا به ویروس کرونا و نگرانی انتقال ویروس به دیگران از متغیر اضطراب ناشی از کرونا به ترتیب با بارهای عاملی 0/89 و 0/88 به دست آمد.
سطح بندی خیابان ها در فضای شهری با رویکرد ارتقاء پیاده مداری، مورد پژوهی: شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تامین حرکت پیاده در شهر و ایجاد فضاهای شهری مناسب برای حضور مردم در محیط شهری، موجب طرح گرایش ها و دیدگاههای جدیدی در عرصه شهرسازی و معماری جهان شده است. در واقع، با رویکردی مواجه هستیم که به بسط و نشر فضاهای شهری برای احیای حضور و مشارکت شهروندان در عرصه عمومی شهر می اندیشد. شهرهایی چون سنندج که پیشینه شهرنشینی طولانی دارند به دلیل تحولات مدرنیته و ماشینی شدن، دارای معضل فرسودگی و ترافیک هستند و بیش ترین نیاز به این نوع تغییرات و پژوهش ها را دارند. هدف: هدف اصلی، انتخاب محور مناسب با استفاده از معیارهای موثر پیاده مداری در شهر سنندج، برای تبدیل شدن به یک خیابان پیاده مدار است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و از روش توصیفی- تحلیلی بهره می برد. بدین منظور خیابان های مستعد شهر سنندج جهت تبدیل شدن به یک خیابان پیاده مدار انتخاب شد، سپس بر اساس دیدگاه صاحب نظران و مطالعات انجام شده قبلی سه مولفه عملکردی، اجتماعی- اقتصادی و اجتماعی- محیطی انتخاب و برای آن ها 19 شاخصه معرفی شد. از روش مدل آنتروپی شانون وزن دهی شده و در این راستا، تاپسیس به عنوان روش تصمیم گیری چند شاخصه ای استفاده شد. نتیجه گیری: از یافته های پژوهش، رتبه بندی خیابان های منتخب حاصل شده است که براساس آن خیابان امام خمینی(ره) با ضریب اولویت 0.6589 به عنوان برترین و خیابان های فردوسی با ضریب 0.5466 و انقلاب با ضریب 0.3466 و طالقانی با ضریب 0.2828 به عنوان رتبه های بعدی انتخاب شدند. درنهایت، برای بالا رفتن میزان موفقیت و تحقق آن جهت تقویت پیاده مداری در خیابان امام خمینی(ره) پیشنهادهایی ارائه شد.
واکاوی نقش کارآفرینی روستایی در توسعه پایدار محلی، با تاکید بر پیوستگی روستایی- شهری (مورد شناسی: ناحیه دالاهو، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی روستایی از طریق فعال شدن نوآوریها در زمینه بهره گیری از منابع محدود، می تواند با استفاده از منابع محدود سرمایه ای، به گسترش فعالیتها و ایجاد اشتغال در سطح محلی بیانجامد. در این ارتباط، افراد دخیل در این فرایند نه تنها به کسب مهارت، بلکه به گسترش کسب وکارهای درآمدزا و افزایش سطح درآمد و پس انداز خویش و دیگران یاری رسانند. از این رو، فرض بر این است که کارآفرینی روستایی می تواند تسهیلگر ارتباط موثر بین فعالیتهای مرتبط با تولید کشاورزی و بخشهای غیرزراعی، از جمله صنایع کوچک و خدمات، گشته و سرانجام، به بهبود شرایط زندگی و فعالیت در سطح روستاها بیانجامد. این مقاله از طریق بررسی نقش پذیری کارآفرینی روستایی در ناحیه دالاهو (استان کرمانشاه)، می کوشد نشان دهد، گسترش این فعالیتهای مرتبط با آن می تواند نه تنها به گسترش تعامل بیشتر و پیوستگی روستاها با کانونهای شهری، بلکه در ترغیب روند توسعه پایدار در سطح محلی اثرگذار باشد. جامعه آماری این پژوهش 139 سکونتگاه روستایی پراکنده در سطح ناحیه است که به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، برای گردآوری داده ها و اطلاعات لازم، از روشهای کتابخانه ای و میدانی، با بهره گیری از شیوه های پرسشگری و مصاحبه استفاده شده است. شاخصهای مورد استفاده برای سنجش کارآفرینی روستایی و نقش آن در توسعه پایدار محلی، از جمله عبارت بوده اند از دامنه افزایش اشتغال، افزایش سطح درآمد، امکان دسترسی به خدمات، تلاش برای حفاظت از محیط. تحلیل داده های گردآوری شده با بهره گیری از روشهای آمار توصیفی و استفاده از نرم افزارهای Spss و Excel و همچنین از آزمون T و آزمون همبستگی پیرسون به انجام رسیده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ناحیه دالاهو، با وجود برخورداری از برخی توانهای محیطی و قابلیتهای اجتماعی- اقتصادی، به سبب پراکنش افراطی سکونتگاههای روستایی و فاصله زیاد آنها از مرکز ناحیه ای، همچنین عدم دسترسی آسان به بازارهای مبادله کالایی و سازوکارهای خاص حاکم بر این بازارها، فعالیت کارآفرینان روستایی نتوانسته آنچنان که باید و شاید، با رونق و گسترش همراه باشد و به درستی به پیوستگی روستایی- شهری و توسعه پایدار نسبی در سطح ناحیه بیانجامد.
بررسی مولفه های تاثیر گذار بر اجتماع پذیری مجتمع های مسکونی با رویکرد حفظ خلوت ( نمونه مورد مطالعه: مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
91 - 106
حوزههای تخصصی:
در مجموعه های مسکونی ، تأمین خلوت در دو بعد اصلی خود (یعنی حفظ حریم خانوادگی و حریم خصوصی) به عنوان مؤلفه های مؤثر در تأمین امنیت و آرامش ساکنان، در اولویت قرار دارد. در حقیقت نگرش افراد به خلوت، بخشی از فرایند اجتماعی شدن آنهاست و به منظور تثبیت روابط اجتماعی باید به خلوت افراد و گروه ها در عرصه عمومی توجه شود. ایجاد تعادل میان خلوت و تعامل اجتماعی امری ضروری است و باید با توجه به ارزش های فرهنگی هر جامعه ای بررسی شود. هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی شاخص های تأثیر گذار خلوت بر تعاملات اجتماعی در مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد است. روش انجام پژوهش "توصیفی_تحلیلی" است و برای شناسایی مؤلفه های خلوت مؤثر بر تعاملات اجتماعی از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر ساکنان مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد است. حجم نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 322 نفر است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده گردید. برای بررسی مدل پژوهش و ارزیابی اعتبار پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی، برای مقایسه میانگین ها از آزمون تی تک نمونه ای و برای رتبه بندی مؤلفه ها از آزمون رتبه بندی فریدمن استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه های قلمروخواهی مانند فواصل میان فردی، مشخصات فیزیکی، قلمروهای فضایی و حریم سمعی و بصری به عنوان متغیرهای تأثیر گذار بر تعاملات اجتماعی در مجتمع مسکونی ششصد دستگاه با رویکردی به حفظ خلوت هستند. یافته های آزمون تی تک نمونه جامعه آماری نشان داد میانگین تمامی مؤلفه ها و زیرمؤلفه ها بالاتر از مقدار متوسط به دست آمده و تمامی مؤلفه ها و شاخص های تعیین شده دارای تأثیر نسبتاً زیادی بر تعاملات اجتماعی هستند(05/0>p). میانگین مؤلفه فواصل میان فردی برابر با 4.48، مرز و قلمرو برابر با 4.38، مشخصات کالبدی برابر با 4.12 و حریم سمعی بصری برابر با 4.06 هستند. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن همچنین نشان داد که مؤلفه های مرز و قلمرو و فواصل میان فردی دارای بیشترین میانگین رتبه و در نتیجه بیشترین تأثیر را بر تعاملات اجتماعی دارند . همچنین در میان زیرمؤلفه ها، انعطاف پذیری کالبدی، همگنی اجتماعی و انعطاف پذیری میان فردی دارای بالاترین میانگین رتبه و بیشترین تأثیر بر تعاملات اجتماعی هستند.
سنجش عوامل موثر بر تاب آوری اقلیمی در شهر زابل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳
130 - 146
حوزههای تخصصی:
شهر زابل در شمال استان سیستان و بلوچستان از کانون های پرخطر از نظر تغییرات اقلیمی در ایران است. این مسئله، ضرورت پژوهش راجع به تاب آوری اقلیمی را در این شهر مهم و دوچندان نموده است. پژوهش از نوع مطالعات کاربردی بوده و به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است. بنابراین، مبتنی بر مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی است. پرسشنامه، متناسب با موضوع و بر مبنای طیف پنج گزینه ای لیکرت، برای شهروندان شهر زابل با تعداد 314 نفر تنظیم و توزیع شد. از روش های آماری مثل تی تک نمونه ای و مدلسازی معادلات ساختاریAmos استفاده شده است. براساس نتایج به دست آمده مشخص شد که وضعیت شاخص های اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و نهادی در وضعیتی پایین تر از سطح نرمال یا نامطلوب و شاخص محیطی در وضعیت نسبتاً نامطلوب قرار دارد. شاخص کالبدی (10/18-)، اقتصادی (8/53-)، اجتماعی (6/54-) و نهادی (11/17-) و مقدار شاخص محیطی برابر 1/56- به دست آمد. همچنین، بر اساس نتایج عامل محیطی دارای بیشترین تأثیر بر تاب آوری اقلیمی در شهر زابل با ضریب بتا 0/46 در سطح معناداری 0/007 بود. پس از آن، عامل نهادی (0/049 = P، 0/37 = β) و عامل اجتماعی با ضریب بتا 0/34 و سطح معناداری 0/005 دارای تاثیر مستقیم و معنادار بر تاب آوری اقلیمی در شهر زابل بودند. هم چنین عامل های کالبدی (0/205 = P، 0/20 = β) و اقتصادی (0/461 = P، 0/09 = β) فاقد اثر معنادار بودند.
ارزیابی و سنجش پایداری در بافت های فرسوده شهری با رویکرد آینده پژوهی و ارائه راهکارهای مناسب (مطالعه موردی: شهر زاهدان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
50 - 68
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار شهری محور اصلی برنامه ریزی هاست و مدیریت شهری به عنوان متولی امور شهری همواره در مسیر دستیابی به آن تلاش می نماید. بافت های فرسوده شهری بخشی از شهرهای امروزی هستند که با مشکلات عدیده ای در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، محیطی و مدیریتی مواجه هستند. از این جهت بررسی ابعاد پایداری و برنامه ریزی برای بهبود وضع موجود این بافت ها که مانعی بر سر راه پایداری هستند از اهمیت زیادی برخوردار است. این پژوهش تلاش دارد تا با رویکرد آینده پژوهی به بررسی وضع وجود و برنامه ریزی برای ارتقای وضعیت آن در راستای نیل به پایداری در آینده محدوده بپردازد لذا با روش تحلیلی و میدانی وضعیت مولفه های پایداری در محدوده بافت فرسوده شهر زاهدان را مورد بررسی قرار داده و اطلاعات موردنیاز خود را به روش اسنادی کتابخانه ای و مطالعات میدانی و ابزار پرسشنامه به تعداد 400 نمونه که به روش نمونه گیری کوکران برآورد گردیده ، جمع آوری نموده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش تحلیل AHP-TOPPSIS و روش تحلیل SWOT و مقایسه عوامل پیش روی محدوده انجام گردیده است. مطابق نتایج بدست آمده بین عوامل پایداری، عوامل اجتماعی بیشترین اهمیت را به خود اختصاص داده اند و در میان شاخص ها، سه شاخص تعاملات اجتماعی، سرزندگی و اختلاط کاربری بیشترین ضریب را به دست آورده اند. نتایج حاصل از تحلیل SW1+604OT نشان می دهد که جهت ارتقای پایداری در محدوده با رویکرد آینده پژوهی استفاده از راهکارهای تهاجمی(WO) در اولویت اول قرار دارد.
ارائه الگوی جدید برج سازی بر مبنای توسعه پایداری اجتماعی در استان تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳
25 - 48
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف ارائه الگوی جدید برج سازی بر مبنای توسعه پایداری اجتماعی در استان تهران انجام گرفته است. به لحاظ جمع آوری داده ها پیمایشی محسوب می شود. در جمع آوری داده ها از روش های کمی و کیفی استفاده شد. جامعه آماری دو گروه کارشناسان، دانشجویان دکترای معماری و خبره گان ساکن در این شهر بودند. حجم نمونه برای کارشناسان 384 نفر و برای خبرگان 14 نفر بوده است. از دو روش نمونه گیری خوشه ای و هدفمند استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها را پرسشنامه ی محقق ساخته و مصاحبه با خبرگان تشکیل داد. روش تجزیه و تحلیل داده ها بهره برداری از شاخص های آمار توصیفی، آزمون فریدمن با استفاده از نرم افزار SPSS بوده است. مهمترین یافته های تحقیق حاکی از آن بود که طراحی فضاهای باز بازی، هنری، فرهنگی و تفریحی در برج ها می تواند در ارتقاء تعاملات و حس تعلق و دور کردن اثرات منفی زندگی صنعتی بر روی ساکنان موثر واقع گردد. طراحی انعطاف پذیر برج ها و مرتفع سازی محدودیت های سازه ای با راهکار هایی مانند (طراحی نواری برج ها و طراحی آتزیوم و تسهیل دسترسی مناسب و تعبیه فضاهای باز...) قادر است در توسعه پایدار و ارتقاء حس رضایت ساکنان تأثیرگذار باشد. عملکرد مناسب در طراحی بام و همکف، ایجاد فضاهای مناسب اجتماعی، تعاملاتی در کاهش مشکلات برج نشینی و ایجاد سرزندگی و مشارکت عمومی و به تبع آن توسعه پایدار اجتماعی نقش آفرین باشد. طراحی گردشگاه و مجهز کردن برج ها به خدمات عمومی اولیه (رستوران، مغازه، مهد کودک، آرایشگاه، سوپر مارکت، باشگاه، استخر.....) قادر است در ایجاد حس تعلق و تعاملات، و از سوی دیگر در کاهش سفرها در شهر و توسعه اجتماعی موثر واقع شود.
تحلیل ظرفیت نهادی مدیریت محلی جهت حکمروایی خوب زمین شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
15 - 31
حوزههای تخصصی:
دسترسی به زمین برای رفع نیازهای زیستی و سکونتی انسان ها یکی از مهم ترین دغدغه های جوامع امروزی محسوب می گردد. دسترسی که باید مطمئن، پایدار و متضمن حفظ منابع موجود برای نسل های آینده باشد. چنین پایداری در مصرف اراضی کشورهای درحال توسعه کمی کمرنگ تر دیده می شود. سیستم مدیریت اراضی در ایران به عنوان کشوری درحال توسعه ناپایدار و متضرر از مدیریت متمرکز و تصمیم گیری غیر مشارکتی و فاقد ظرفیت نهادی در سطح محلی می باشد. این شرایط منجر به ضعف نهادی شوراها و شهرداری ها به عنوان نهادهای محلی مسئول در مدیریت اراضی شهری شده است. ایجاد و توسعه ظرفیت های مناسب در سطح محلی، نه تنها نهادهای را به سمت پویایی بیشتر در مدیریت زمین شهری سوق می دهد، بلکه توانمندی آن ها را برای تحقق حاکمیت خوب زمین در سطح محلی ارتقا می دهد. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن است تا ظرفیت های نهادی را پیشنهاد کند که شوراها و شهرداری ها بتوانند به کمک آن ها توانمندی های خود را برای تحقق حکمروایی خوب زمین در سطح محلی افزایش دهند. این تحقیق ماهیتاً کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است، ابزار گرداوری داده های پژوهش مصاحبه و پرسشنامه می باشد و برای سنجش آماری متغیرها از مدل اسپیرمن، رگرسیون خطی و مدل تحلیل مسیر استفاده گشت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نهادهای محلی نیازمند ایجاد و توسعه ظرفیت های نهادی و به تبع آن ارتقای توانایی های خود در حوزه های مالیات، ثبت اسناد و املاک و به روزرسانی بانک های اطلاعاتی خود هستند.
بررسی وضعیت اشتغال تعاونی محور زنان ساکن در بافت فرسوده شهر رشت با تأکید بر شهر خلاق خوراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
125 - 145
حوزههای تخصصی:
اشتغال زنان اثرات مختلفی در فرایند رشد و توسعه جوامع به طور اعم و شهرها به طور اخص دارد. بنابراین شناسایی فرصت های اشتغال زایی با توجه به فرصت های احتمالی ازجمله وظایف برنامه ریزان و پژوهشگران به شمار می رود. شهر رشت یکی از شهرهای بسیار با اهمیت در شمال کشور ازجمله شهرهایی است که بخش قابل توجهی از آن را بافت های فرسوده شهری به خود اختصاص داده است. از طرف دیگر این شهر به عنوان شهر خلاق خوراک شناسی از طرف یونسکو انتخاب شده است. ازاین رو به نظر می رسد فرصتی برای اشتغال زنان ساکن در بافت های فرسوده شهر رشت در بخش خوراک ایجادشده است. بر این اساس در این پژوهش سعی شده است با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، موضوع اشتغال تعاونی محور زنان ساکن در بافت فرسوده شهر رشت با تأکید بر شهر خلاق خوراک مطالعه شود. جامعه آماری پژوهش، زنان ساکن در بافت فرسوده شهر رشت می باشد. جامعه نمونه با استفاده از روش کوکران، 384 نفر محاسبه شده است. جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی و پیمایشی بوده و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون های آماری دوجمله ای و فریدمن استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که زنان ساکن در بافت فرسوده شهر رشت تمایل بالایی برای فعالیت در تعاونی های خوراک دارند اما تنها 27 درصد آن ها شرایط لازم اجتماعی و اقتصادی را برای این کار دارند. از بانوانی که این شرایط را دارند نیز 66 درصد معادل 67 نفر امکان فعالیت در تعاونی خوراک شهر رشت را دارند. این تحلیل ها نشان دهنده تمایل بالای زنان برای فعالیت در بخش تعاونی خوراک و شکل گیری زمینه های اشتغال زنان در بافت های فرسوده شهر رشت است که با رفع موانع اقتصادی و همچنین آموزش به زنان می توان شاهد شکل گیری و توسعه تعاونی های موردنظر و اثرات مثبت آن ها بود.
تأثیر تجربه گردشگری بر خاطرات، رضایتمندی و نیات رفتاری گردشگران مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
83 - 97
حوزههای تخصصی:
امروزه مقصدهای گردشگری برای دستیابی به موفقیت، نباید صرفاً بر ارائه خدمات متمرکز شوند، بلکه باید تجربیاتی را شناسایی و ارائه نمایند که آن ها را از مقصدهای دیگر متمایز سازد و به این نحو، یک مزیت رقابتی ارائه دهند. باارزش ترین ابزار بازاریابی مقصدها و کسب وکارهای گردشگری "تجربه"ای است که به گردشگران ارائه می دهند. درصورتی که گردشگران تجربه سفر را در سطح بالایی ارزیابی کنند، مقصدهای گردشگری می توانند انتظار وفاداری و تبلیغات دهان به دهان را برای کمک به فروش محصولات خود داشته باشند. به همین دلیل پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر تجربه گردشگری بر خاطرات، رضایتمندی و نیات رفتاری گردشگران در شهر شیراز انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی محسوب می شود. برای نیل به هدف، ۳۸۴ پرسشنامه در بین گردشگران داخلی شیراز، در مکان هایی مانند سعدیه و حافظیه توزیع شد که از میان آن ها ۳۱۸ پرسشنامه قابل استفاده بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که: 1- تجربه گردشگری تأثیر مستقیم و معناداری بر خاطرات، رضایتمندی و نیات رفتاری گردشگران دارد، 2- خاطرات گردشگری به صورت معنادار رضایتمندی و نیات رفتاری گردشگران را تحت تأثیر قرار می دهد و 3- رضایتمندی گردشگران تأثیر معناداری بر نیات رفتاری آن ها دارد. این نتایج حاکی از تأثیرات گسترده تجربه گردشگری بر ایجاد پیامدهای گردشگری مثبت برای شهر شیراز هستند.
ارزیابی فنی و اقتصادی تولید انرژی زیستی در سکونتگاه های فاقد شبکه گازرسانی در حاشیه شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
162 - 168
حوزههای تخصصی:
افزایش تقاضای انرژی و محدودیت ذخایر فسیلی، برنامه ریزان را به سوی بهره مندی از منابع تجدیدپذیر سوق داده است. این مهم به ویژه در تامین تقاضا برای سکونتگاه های حاشیه شهر فاقد شبکه انتقال نیرو و گازرسانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مطالعه، باتکیه بر ظرفیت های زیستی استان کرمانشاه، ضمن بررسی امکان تولید بیوگاز از فضولات دامی در حاشیه شهر کرمانشاه جهت پوشش تقاضای انرژی، ارزیابی اقتصادی به روش تحلیل هزینه- فایده انجام گرفته است. نتایج حاصل از امکانسجی تولید بیوگاز در منطقه مطالعاتی نشان داد هضم بی هوازی سالانه جمعا 83/2 هزارتن فضولات دامی، ظرفیتی معادل تولید سالانه m3 05/113744 بیوگاز را فراهم می سازد که می تواند ضمن تامین تقاضای گاز، مازاد آن برای تولید سالانه معادل MWh 67/46 برق مورد استفاده قرار گیرد. همچنین نتایج حاصل ارزیابی اقتصادی احداث سامانه هاضم بی هوازی نشان داد، هزینه های ثایت و متغیر در سال پایه به ترتیب معادل 97/10262 و 53/1337 میلیون ریال و منافع سالانه حاصل از فروش بیوگاز، کود کمپوست و منافع ناشی از فروش برق تضمینی در سال پایه، به ترتیب برابر 29/84، 02/2974 و 05/343 میلیون ریال، معادل جمعا 36/3401 میلیون ریال خواهد بود. بنابراین در صورت احداث هاضم بی هوازی به همراه تولید برق از بیوگاز مازاد تولیدی، ارزش حال خالص مثبت و معادل 32/4481 میلیون ریال خواهد بود. همچنین نسبت فایده به هزینه معادل 27/1 و نرخ بازدهی داخلی معادل %37 می باشد که نشان دهنده توجیه پذیری و سودآوری طرح است.
بررسی تاثیر فضای عمومی شهری بر ابعاد سلامت اجتماعی ( مورد مطالعه شهروندان شهر کرمان )(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
84 - 105
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر فضای عمومی شهری بر ابعاد سلامت اجتماعی انجام شد. این مطالعه،توصیفی تحلیلی و به روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری کلیه شهروندان بالای 18 سال شهر کرمان که تعداد آنها طبق آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال 1390، 508984 نفر گزارش شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با 384نفر برآورد گردید ؛روش نمونه گیری در این پژوهش تلفیقی است که با استفاده از دو روش خوشه ای و تصادفی انجام شد.جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز(2004)و پرسشنامه محقق ساخته فضای عمومی شهری بهره گرفتیم .جهت انجام تحلیل آماری از روش حداقل مربعات جزئی با نرم افزار Smart PLSاستفاده شد.یافته های بدست آمده ازآزمون فرضیات نشان داد فضای عمومی شهری بر شکوفایی اجتماعی ؛ همبستگی اجتماعی ؛ انسجام اجتماعی؛ پذیرش اجتماعی ، مشارکت اجتماعی شهروندان تاثیر دارد. در نتیجه می توان گفت که فضای عمومی شهری بر توانایی انجام موثر و کارآمد نقش های اجتماعی؛ ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروه های اجتماعی تاثیردارد.