فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۸۱ تا ۴٬۳۰۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
199 - 222
حوزههای تخصصی:
زنان از گروه های مهم اجتماعی به شمار می روند که در مطالعات نظری و عملی «پایداری» همواره بر آنان تمرکز می شود. بنابراین، مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و روش سنتزپژوهی تأثیر توانمندسازی زنان روستایی در دست یابی به توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست را بررسی کرد. در این مطالعه پس از جست وجو، غربالگری ادبیات تخصصی و گزینش چند مرحله ای اسناد علمی معتبر، کدگذاری باز، بسته و محوری یافته ها صورت گرفت. نتایج نشان داد زمینه ها و عوامل اثرگذار/اثرپذیر بر/از توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «عوامل بنیادین، نهادی-سازمانی و ساختاری»، «نابرابری های نهادینه شده تاریخی»، «زمینه های ناعادلانه ی تبعیض های جنسی-جنسیتی» و «بسترهای تحول آفرین». چالش ها و موانع توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «چالش ها و موانع روانشناختی»، «چالش ها و موانع آموزشی»، «نداشتن مشارکت جامعه»، «چالش ها و موانع اقتصادی»، «محدودیت های قانونی»، «محدودیت های اجتماعی-فرهنگی» و «محدودیت های جنسیت بنیان کارآفرینی». راهکارهای توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «پررنگ سازی نقش زنان در فرآیند توسعه پایدار روستایی»، «افزایش دسترسی به زیست بوم خلاقیت، نوآوری و تکنولوژی های نوین»، «برخورد همگن با مسائل زنان»، «راهکارهای سیاستی برای توانمندسازی زنان» و «الگوسازی و ارائه الگوهای مناسب». هم چنین اثرات و فواید توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «تثبیت مالکیت، قدرت و زمینه های نقش آفرینی زنان»، «حفاظت پایدار محیط زیست با نقش آفرینی زنان» و «رشد پایدار اقتصادی و توسعه اجتماعی با نقش آفرینی زنان». نتیجه آن که مسیر توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست می تواند از آموزش زنان روستایی و افزایش توانمندی های آنان آغاز شود زیرا چرخه ای به ترتیب میان آموزش محیط زیست، توانمندسازی زنان روستایی، میزان مشارکت فعال آنان و دستیابی به حفاظت محیط زیست برقرار است.
بررسی نقش کلانشهرها در جهت اصلاح فضاهای تک جنسیتی با رویکرد ارتقا کیفیت زندگی زنان (مطالعه موردی منطقه 22 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۳
25 - 46
حوزههای تخصصی:
فضای شهری فقط دارای ابعاد کالبدی(فیزیکی) نیست، بلکه به روابط دارای جنبه ها ی اجتماعی و سمبولیکی است که خصوصا جنسیتی موجود در ساختار اجتماعی وابسته است. هدف پژوهش بررسی نقش کلانشهرها در جهت اصلاح فضاهای تک جنسیتی با رویکرد ارتقا کیفیت زندگی زنان در منطقه 22 کلان شهر تهران است . در این پژوهش با تأکید بر حضور مؤثر زنان تلاش شده است میزان مطلوبیت فضاهای شهری جهت حضور زنان در منطقه مذکور با توجه به تعداد بالای آنان نسبت به مردان مورد بررسی قرار گیرد.سوال پژوهش آن است که آیا فضاهای عمومی در منطقه 22 شهر تهران از دیدگاه عدالت جنسیتی ،مطلوب می باشد؟ تحقیق حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است و در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات از روش ها ی تحقیق کیفی و کمی(پیمایش و پرسشنامه محقق ساخته) در ارتباط با موضوع و اهداف تحقیق استفاده شده است و همچنین استفاده از منابع کتابخانه ای و مقاله ها ی مرتبط با موضوع تحقیق استفاده شده است. جهت پایایی سوالات پرسشنامه نیز از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است. همچنین در این تحقیق، روابط بین متغیرهای پژوهش از طریق آماره ها ی توصیفی(جداول فراوانی، نمودارها و... ) و استنباطی در قالب نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار می گیرد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل فرضیات از مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از تحلیل AMOS استفاده شده است نتایج یافته ها ی تحقیق نشان می دهد که، اجتماع پذیری با T=2/615 ,r=0/167, P<0/05 بر کیفیت شرایط کالبدی تاثیر داشته و از طریق آن باT=2/429 , r=0/15, P<0/01 بر حس تعلق زنان در جهت اصلاح فضاهای تک جنسیتی منطقه 22 تاثیر غیر مستقیم دارد. از سویی دیگر مشخص شد متغیر اجتماع پذیری با T=3/633 ,r=0/206, P<0/01 بر حس تعلق زنان در جهت اصلاح فضاهای تک جنسیتی منطقه 22 تاثیر مستقیم دارد. بنا براین ایجاد فضاهای عمومی در منطقه مورد مطالعه برای بانوان برای رشد خلاقیت در کنار افزایش کیفیت فضا ها ی مورد استفاده بانوان برای رسیدن به عدالت جنسیتی در فضای شهری به منظور بهبود محیط ها ی انسانی در شهر و حضور موثر زنان در تولید و بازتولید فرهنگ شهری از جمله پیشنهادات این پژوهش است.
فراکاوی و مرور سیستماتیک ادغام داده های عمق نوری آئروسل برگرفته از ماهواره با یادگیری ماشین در برآورد غلظت ذرات معلق ریز (PM2.5)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
151 - 186
حوزههای تخصصی:
قرار گرفتن در معرض ذرات ریز (PM2.5) آلاینده هوا، به ویژه در مناطقی که میانگین سالانه آن از دستورالعمل های سازمان بهداشت جهانی فراتر است، به طور قابل توجهی بر سلامت عمومی تأثیر می گذارد. در ایران، افزایش سطح مواجهه با PM2.5، به میزان قابل توجهی بر مرگ و میر در میان بزرگسالان نقش داشته است. محدودیت های پوشش مکانی و شکاف مقطعی داده های ایستگاه های پایش زمینی، چالش هایی را در مدیریت مؤثر کیفیت هوا ایجاد نموده است. محصولات فناوری های سنجش از دور، مانند عمق نوری آئروسل (AOD) برگرفته از حسگرهای MODIS، جایگزین امیدوارکننده ای در برآورد PM2.5 به شمار می روند. در مقاله حاضر، تحقیقات پیشین در زمینه استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین در برآورد غلظت PM2.5 بر اساس داده های AOD، مرور شده است. تجزیه و تحلیل ساختاری 127 مطالعه انتخاب شده، همبستگی های متفاوتی را بین AOD و PM2.5 نشان داد (R2 در محدوده 48 تا 99%)، که می تواند با بهره گیری از متغیرهای کمکی نظیر شرایط هواشناسی و عوامل محیطی، بهبود یابد. اگرچه ادغام این متغیرها، دقت برآورد را افزایش می دهد، ولی در عین حال، پیچیدگی و خطاهای بالقوه را در مدل های یادگیری ماشین افزایش خواهد داد. مدل های یادگیری ماشین ترکیبی عملکرد بهتری را در مقایسه با الگوریتم های فردی نشان می دهند، چراکه قابلیت انطباق، پردازش موازی و مدیریت داده های از دست رفته را دارند. علی رغم پیشرفت های اخیر، هنوز چالش هایی به دلیل عدم قطعیت داده ها و دینامیک بودن پدیده های هواشناسی، باقی مانده اند. الگوریتم های یادگیری ماشین، اگرچه ابزاری قوی در برآورد PM2.5 بر اساس شاخص AOD ارائه می دهد، لیکن تحقیقات آتی در راستای رفع محدودیت ها و بهینه سازی عملکرد مدل متناسب با تغییرات محیطی، ضروری است.
پهنه بندی کشت کلزا در استان فارس با استفاده از عناصر اقلیمی و زمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۹
100 - 113
حوزههای تخصصی:
ﻳﻜﻰ ﺍﺯ راه های ﺑﺮﺍی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻭ ﮔﺴﺘﺮﺵ فعالیتهای ﺯﺭﺍﻋﻰ ﻭ ﺑﺎﻏﻰ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ، ﺍﺳـﺘﻔﺎﺩﻩ ﺑﻬﻴﻨـﻪ ﺍﺯ ﺍﺭﺍﺿﻰ می باشد. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺎﻥ ﺗﻮﻟﻴﺪ دانههای ﺭﻭﻏﻨﻰ ﻛﻠﺰﺍ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ پتانسیلهای ﺧﻮﺏ ﻛﺸﻮﺭ درزمینه فعالیتهای ﺯﺭﺍﻋـﻰ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺩﺍﺭﺍی ﺍﺭﺯﺵ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ازنظر ﻏﺬﺍﻳﻰ ﺣﺎﺋﺰ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻰ هست اﻳﻦ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﮔﻴﺎﻫﺎﻥ ﺗﻨﺎﻭﺑﻰ ﺑﺎ ﮔﻨﺪﻡ میباشد ﻭ ﺑﺮﺍی ﭘﺎﻳﺪﺍﺭی ﺗﻮﻟﻴﺪ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﺎﻳﺪ حتماً˝ ﻫﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ یکبار ﻛﻠﺰﺍ ﺩﺭ ﺗﻨﺎﻭﺏ ﺑﺎ ﮔﻨﺪﻡ ﻛﺸﺖ ﺷﻮﺩ. بنابراین ﺑﺎﻳﺪ ٥٢ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﺭﺍﺿﻰ ﺯﻳﺮ ﻛﺸﺖ ﮔﻨﺪﻡ ﺩﺭ ﺍﻟﮕﻮی ﻛﺸﺖ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﻛﻠﺰﺍ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ یابد. طبق آمار 1401 استان فارس پنجمین استان در برداشت از کلزا در واحد سطح و میزان آن می باشد .پژوهش ﺣﺎﺿﺮ باهدف ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺍﻗﻠﻴﻤﻰ و ﺯﻣﻴﻨﻰ ﻣﺆﺛﺮ درکشت ﻛﻠﺰﺍ ﻭ پهنهبندی ﻧـﻮﺍﺣﻰ ﻣﺴـﺘﻌﺪ ﻛﺸـﺖ ﺍﻳـﻦ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺱ، انجامشده ﺍﺳـﺖ. ﺟﻬﺖ پهنهبندی نقشههای ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﭘﺎﺭﺍﻣﺘﺮﻫﺎی ﺍﻗﻠﻴﻤﻰ ﻣﺆﺛﺮ ﺟﻬـﺖ ﺭﺷـﺪ ﻭ ﻧﻤـﻮ ﻛﻠـﺰﺍ ابتدا با ﺭﻭﺵ AHP در expert choice به وزن لایهها پرداختهشده سپس با سیستم اطلاعات جغرافیایی نسبت به پهنهبندی اقدام شده است.ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﻧﻘﺸﻪ تهیهشده 33524 کیلومترمربع ﺍﺯ ﻣﺴـﺎﺣﺖ ﺍﺳـﺘﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍی ﺍﺳـﺘﻌﺪﺍﺩ ﺯﻳـﺎﺩ،48226 کیلومترمربع ﺁﻥ ﺩﺍﺭﺍی ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻣﻨﺎﺳﺐ، 30062 کیلومترمربع ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺁﻥ بااستعداد ﺿﻌﻴﻒ ﻭ 10783 کیلومترمربع ﺁﻥ ﻓﺎﻗﺪ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﺟﻬﺖ ﻛﺸﺖ ﻛﻠﺰﺍ میباشد. مناطق با استعداد زیاد شامل بخش ﺯﻳﺎﺩی ﺍﺯ قسمتهای ﻏﺮﺑﻰ ﺍﺳـﺘﺎﻥ میشودکهعبارتاند ﺍﺯ ﻓﻴﺮﻭﺯﺁﺑـﺎﺩ،ﺷﻴﺮﺍﺯ، ﺯﺭﻗﺎﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﺯﺟﺎﻥ میباشد. بااستعداد ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﺎﻣﻞ قسمتهای ﺟﻨﻮﺑﻰ، ﺷﺮﻗﻰ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ بهصورت ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ قسمتهای از شمال ﻭ ﻏﺮﺏ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ برگرفته است و ﻻﺭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﻓﺴﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ واقعشدهاند.مناطق با استعدا ضعیف استان بهصورت ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺩﺭ قسمتهای ﺟﻨﻮﺑﻰ، ﺟﻨﻮﺏ ﺷﺮﻗﻰ ﻭ ﺷـﻤﺎﻟﻰ واقعشده ﺍﺳـﺖ . مناطق فاقد استعداد ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺍ میباشد. ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺷﻤﺎﻟﻰ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻗـﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﻩ ﻭ ﺍﻗﻠﻴﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻭﺍﻗﻊ شده اند.
The Nexus of Identity and Stability under Consensus Democracy “The Case of Iraq”(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
122 - 147
حوزههای تخصصی:
The relationship between Identity and stability occupies the core of consensus democracy philosophy, as this governance model is designed to ultimately realise stability by addressing societal fragmentation in divided societies. In Iraq, this relationship shapes a complicated trajectory, mainly because the society moved fast from identity politics (transition) to issues politics (post-transition), which turned the consensus democracy itself that succeeded in realising stability in the transition by functioning well in addressing identity-related crises paradoxically into a driver for instability in the post-transition, for its dysfunctionality beyond the identity sphere. This article argues that this dysfunctionality is primarily linked to flaws of Arend Lijphart’s theory of consensus democracy more than problems stemming from the Iraqi context. It reviews and analyses the existing literature on the nexus of identity and stability under consensus democracy, taking Iraq as a case study. As a review article, this research uses the qualitative method; its data are collected from secondary sources. It found that the philosophy of consensus democracy is designed to primarily meet transition demands, which makes rapid societal transformation beyond transition raise bottom-up pressures expressed in new demands that this democracy cannot accommodate, creating a growing gap between the post-transitional social dynamics and the transitional politics, which generates chronic instability. Further research is needed on stabilisation mechanisms in post-transition, as most studies of consensus democracy focus on stability in transition.
Authoritarian Personalities and their Geopolitical Approach (Case Study: Claiming Territory)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
29 - 74
حوزههای تخصصی:
When analyzing the histories of nations, it becomes clear that times of crisis often give rise to various figures who position themselves as problem solvers. Among these, authoritarian leaders are particularly notable. While certain aspects of their childhoods are frequently cited as significant, the geopolitical contexts and global shifts during their rise to power are equally crucial. These leaders typically emerge in countries experiencing similar external pressures, regional conflicts, or transformations in the international balance of power. By examining these shared geopolitical circumstances alongside personal histories, we gain valuable insight into the emergence and appeal of such figures during turbulent periods. This study identifies eight widely recognized cases from 1919 to 2011, including Adolf Hitler, Manuel Noriega, Idi Amin, Muammar Gaddafi, Benito Mussolini, Saddam Hussein, Pol Pot, and Tojo Hideki. Using a descriptive, analytical, and comparative approach, it seeks to answer the question: how do authoritarian figures exploit geopolitical environments to consolidate and expand their power? The findings suggest that such leaders often use ongoing crises to legitimize their actions, manipulate public sentiment, and push territorial or ideological agendas. To enhance accuracy and pattern recognition, artificial intelligence (AI) techniques were employed in the analysis phase. These tools helped reveal recurring behavioral and geopolitical patterns that may otherwise remain unnoticed. The study emphasizes the importance of identifying these dynamics early to prevent future international crises.
The Role of Economic Reforms in Consolidating Neopatrimonialism in Saudi Arabia from the Conflict Theory Point of View(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
258 - 279
حوزههای تخصصی:
This article employs the theoretical framework of the conflict school to examine the role of economic reforms in consolidating neopatrimonialism in Saudi Arabia. The central hypothesis of the article is that the recent initiatives of Mohammed bin Salman, particularly through the Vision 2030 document, aimed at adapting the Saudi political system to internal and external changes, maintaining stability and continuity of the regime, and centralizing power in his hands, have contributed to the consolidation of neopatrimonialism in the country. While these economic and social reforms ostensibly aim to modernize Saudi Arabia's economy and society, they effectively function as tools to reinforce traditional power structures and solidify the dominance of the Al Saud family, particularly Mohammed bin Salman himself. By analyzing available data and recent political-economic trends in Saudi Arabia, the article addresses the question of how economic reforms have contributed to the consolidation of neopatrimonialism and what implications this has for the country's power structure. The findings reveal that these reforms, while creating superficial changes in the economy and society, act as mechanisms to preserve and strengthen the patrimonial system and perpetuate the dominance of the ruling elite.
طراحی الگوی توسعه گردشگری ورزشی منطقه آزاد بندر انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
138 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش طراحی الگوی توسعه گردشگری ورزشی منطقه آزاد بندر انزلی بوده است. روش تحقیق، با رویکرد کیفی، روش داده بنیاد (الگوی نظام مند اشتراوس و کوربین) است. پژوهش از نظر هدف بنیادی است و جمع آوری داده ها به صورت میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را چهار گروه استادان دانشگاهی (که دست کم دو پژوهش در زمینه گردشگری ورزشی انجام داده باشند)، کارشناسان ارشد اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان، کارمندان ارشد اداره کل میراث فرهنگی استان گیلان، فعالان فدراسیون های و هیئت های ورزشی بندر انزلی و مدیران تورهای گردشگری ورزشی و رویدادهای ورزشی (با سابقه بیش از پنج سال) تشکیل داده اند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند (هجده نفر). تجزیه و تحلیل داده ها برای کدگذاری باز، محوری و گزینشی از رویکرد کیفی گراندد تئوری استفاده شده و کدگذاری باز با تحلیل مصاحبه ها انجام گرفته است. الگوی توسعه گردشگری ورزشی منطقه آزاد انزلی متأثر از شرایط علّی (اقلیمی، منابع انسانی و ویژگی های منطقه آزاد انزلی) است و با در نظر گرفتن راهبردهای استخراجی (برنامه ریزی، آموزشی، بازاریابی، ورزشی و رسانه) که از شرایط زمینه ای (زیرساختی و ساختار سازمانی) و شرایط مداخله گر (اقتصادی، فرهنگی اجتماعی و مدیریتی) تأثیر می پذیرد، می توان شاهد ظهور پیامدهای اقتصادی معیشتی، سلامتی، توسعه برند و ورزشی زیرساختی بود. بنابراین، نتیجه گیری می شود که با ایجاد سیاست های خصوصی سازی و همچنین کاهش تصدی گری دولت در حوزه های گردشگری ورزشی زمینه برای توسعه و گسترش مسائل مدیریتی و زیرساختی در حوزه گردشگری ورزشی به ویژه در منطقه آزاد بندر انزلی فراهم خواهد شد.
واکاوی چالش های انتقال آب بین حوضه ای بر امنیت اجتماعی و اقتصادی در استان های اصفهان و چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۵
25 - 56
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های مدیران، تأمین منابع پایدار آب در شرایط حاد نظیر بحران های خشک سالی است که می تواند کم و کیف شرایط زیستی را تحت تأثیر قرار دهد. نارسایی در آب رسانی به بخش کشاورزی از یکسو و ضعف سامانه های آب رسانی در صنایع و شیلات از سوی دیگر به یکی از عوامل چالش برانگیز تبدیل شده است. بنابراین یکی از راهکارهای انتخابی مدیران برای تأمین آب، انتقال آب از حوضه ای به حوضه دیگر می باشد. طرح انتقال آب از بهشت آباد، یکی از طرحهای انتقال آب است که در این مقاله مورد پژوهش قرار گرفته است. هدف این تحقیق واکاوی چالشهای انتقال آب میان حوضه ای و نقش آن بر امنیت اجتماعی واقتصادی در استان های اصفهان و چهارمحال و بختیاری می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش انجام دادن کمی با ماهیت توصیفی-تحلیلی است. داده های گردآوری شده بر اساس نظرات حجم نمونه 70 نفر که با آزمون های تی تست، تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر معادلات ساختاری در نرم افزارهای Spss22 و Smart PLs مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد، طرح انتقال آب از مبدأ چهارمحال و بختیاری به مقصد اصفهان نه تنها زمینه ساز کاهش تأمین آب برای دامداری، کشاورزی و شرب گردیده بلکه باعث جابجایی کلی زندگی عشایری به دلیل کاهش شدید آب شده است و به تبع آن مهاجرت های گسترده شهروندان این منطقه را به دنبال داشته است.
تحلیل فضایی توسعه پایدار منطقه ژئوپلیتیک مکران مبتنی بر رویکرد همبست آب، غذا، انرژی با استفاده از شبیه سازی سیستمی (مطالعه موردی: شهرستان میناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
143 - 176
حوزههای تخصصی:
منطقه مکران واقع در جنوب شرقی ایران در مجاورت دریای عمان، دارای ظرفیت های بالقوه ای است که می توان از آن در راستای توسعه کشور بهره برد. مقاله حاضر جهت تحقق این هدف به تحلیل فضایی توسعه پایدار شهرستان میناب به عنوان دروازه ورودی منطقه با استفاده از شبیه سازی سیستمی مبتنی بر رویکرد همبست آب، غذا و انرژی تا افق 2050 در راستای پایداری منابع آب، پرداخته است. بنابراین با اجرای یک مدل مبتنی بر پویایی سیستم ها در راستای ارزیابی سیاست راه اندازی و توسعه آب شیرین کن های هسته ای، وضعیت سه متغییر اساسی شامل 1 . درصد تامین حجمی آب 2. جمعیت 3. تولید ناخالص داخلی سرانه منطقه، تحت پنج سناریو شامل، راه اندازی آب شیرین کن اتمی با چهار ظرفیت اسمی 700، 1000، 1200، 1500مگاوات به انضمام ادامه وضع موجود مورد بررسی قرارگرفت. بنابر نتایج شبیه سازی، سیاست راه اندازی آب شیرین کن هسته ای منجر به تحقق اهداف توسعه پایدار و هر دو فرضیه مقاله در روند فرآیند ارزیابی، تایید شد.
ارزیابی تغییرات زمانی-مکانی شاخص زیستپذیری اکولوژیکی (منطقه مطالعه شده: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۶)
87 - 108
حوزههای تخصصی:
ارزیابی به موقع و جامع محیط های شهری و روندهای تغییر آن اساس برنامه ریزی شهری و کلید توسعه پایدار شهری است. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تغییرات زمانی-مکانی و مقایسه تطبیقی وضعیت شاخص زیست پذیری اکولوژیکی برای بازه زمانی 2003 و 2023 در کلانشهر تبریز است. در این پژوهش از مجموعه تصاویر لندست و مادیس برای تهیه متغیرهای پنج گانه AOD،NDVI ،LST، NDBSI ، NWD و شاخص زیست پذیری اکولوژیکی و از روش کریتیک برای محاسبه اوزان استفاده شد. همچنین، تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزارهایArcGIS Pro ، Excel و Google Earth Engine (GEE) انجام گرفت. نتایج حاصل از بررسی شاخص زیست پذیری اکولوژیکی بیانگر روند تغییرات به صورت افزایشی است؛ به طوری که کیفیت زیست پذیری اکولوژیکی در سال2023 با مقدار میانگین 60/1 نسبت به میانگین سال 2003 با مقدار 58/1 ارزش بیشتری را داشته است و این خود سطح کیفیت زیست پذیری رو به بهبود را نشان می دهد.
بررسی عوامل موثر بر خط مشی سلامت سازمانی در نظام بانکی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۹
18 - 35
حوزههای تخصصی:
سلامت سازمانی ازلحاظ فهم، پویایی های سازمان ها و پژوهش و کوشش جهت بهسازی، مزایای قابل ملاحظه ای دارد. سلامت سازمانی به دوام و بقای سازمان در محیط خود و سازگاری با آن و ارتقا و گسترش توانایی خود برای سازش بیشتر اشاره می کند. ازطرفی، بانک ها نقش حساسی در عرصه شکل گیری بازار پول و سرمایه و استحکام نظام های اقتصادی ایفا می کنند. لذا، طراحی مدل مطلوب سلامت سازمانی در نظام بانکی کشور، اهمیت به سزایی دارد. مقاله حاضر با روش پژوهش آمیخته مبتنی بر روش کیفی تحلیلی مضمون و روش کمّی پیمایشی به دنبال طراحی مدل خط مشی سلامت سازمانی در نظام بانکی کشور است. جامعه آماری در بخش کیفی مبتی بر متخصص محور با 26 نفر با روش گلوله برفی و در بخش کمّی نیز کارشناسان و مدیران بانکی با تعداد نمونه 258 نفر با روش فرمول کوکران انتخاب شد. بری تحلیل داده ها در بخش کیفی از تکنیک کدگذاری تحلیل مضمون با کمک نرم افزار MAXQDA و در بخش کمّی نیز از آزمون تحلیل عاملی تاییدی با مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزارهاس SPSS و SmartPLS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که، در طراحی الگوی مطلوب مدل خط مشی سلامت سازمانی در نظام بانکی کشور، سه مقوله محور شامل شاخص درونداد (20 مقوله)، شاخص فرایندی (14 مقوله) و شاخص برونداد (30مقوله) شناسایی گردید. همچنین، در بخش کمّی نیز، شاخص های موثر بر طراحی مدل خط مشی سلامت سازمانی در نظام بانکی کشور بالاتر از 96/1 بوده و نشان دهنده قدرت بار عاملی بر عامل (متغیر مکنون) است. خروجی آزمون مدل معادلات ساختاری نشان داد که میزان همبستگی و رابطه علّی بین سلامت سازمانی در نظام بانکی و عوامل درونداد برابر 46.571؛ همبستگی بین سلامت سازمانی در نظام بانکی و عوامل فرآیندی برابر 47.499؛ و همبستگی بین سلامت سازمانی در نظام بانکی و عوامل برونداد برابر 47.795 است.
بکارگیری نمایه های ریسک محیط زیستی در مکانیابی مناطق استقرار دیوارهای سیل بند رودخانه ای در جنوب استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
127 - 146
حوزههای تخصصی:
افزایش مخاطرات و خسارات ناشی از سیلاب در سال های اخیر لزوم توجه به مکان یابی روش های زیستی و فیزیکی کنترل سیلاب ها را غیرقابل اجتناب کرده است. لذا روش های فیزیکی مانند سیل بند رودخانه ای که در کوتاه مدت می توانند از خسارات ناشی از سیلاب ها بکاهند، مورد توجه این پژوهش است. منطقه مورد مطالعه بخش جنوبی استان کرمان شامل هفت شهرستان فاریاب، کهنوج، جیرفت، منوجان، عنبرآباد، قلعه گنج و رودبارجنوب است که اغلب آنها با خطر بالای سیلاب های ناشی از طغیان رودخانه ای مواجهند. از اینرو مکان یابی سیل بند رودخانه ای با کمک نمایه های ریسک محیط زیستی در قالب دو لایه خطر و حساسیت به وقوع سیلاب انجام شد. معیارهای خطر سیلاب، بوم شناختی بوده و شامل سه معیار مهیایی آب (بارندگی، تجمع رواناب)، نفوذپذیری (زبری سطح، نوع خاک و NDVI) و شکل زمین (شیب) است. معیارهای حساسیت به وقوع سیلاب، اقتصادی-اجتماعی بوده و شامل شبکه های حمل ونقل، مناطق مسکونی، مناطق نمونه گردشگری و اراضی کشاورزی است. ابتدا معیارهای نمایه های خطر سیلاب استانداردسازی و روش تحلیل سلسله-مراتبی وزن دهی شد. از تلفیق معیارهای مذکور به روش ترکیب وزنی خطی (WLC)، نمایه های خطر به دست آمد. در نهایت نمایه خطر سیلاب با هر یک از معیارهای حساسیت به وقوع سیلاب تقاطع داده شد تا مکان های پرخطر و حساس یا مناطقی با ریسک بالای سیلاب برای هر یک از معیارهای حساسیت به وقوع سیلاب به دست آید. بر اساس نتایج به دست آمده 56 درصد از اراضی کشاورزی و 48 درصد از مناطق ساخت وساز شده در منطقه ریسک سیلاب قرار دارند. همچنین 24 درصد از طول شبکه حمل و نقل نیز در این محدوده قرار دارد، اما هیچ یک از مناطق نمونه گردشگری در مناطق با خطر سیلاب واقع نشده اند. علاوه بر این 182 کیلومتر از طول رودخانه های استان که معادل 2 درصد آنهاست، نیاز به احداث دیواره های سیل بند جهت جلوگیری از خطر سیلاب در مناطق حساس اقتصادی-اجتماعی دارند. نتایج این مطالعه می تواند در تصمیم گیری های مدیریتی جهت کاهش خسارات محیط زیستی سیلاب کاربرد داشته باشد و روش کار آن نیز در مطالعات مشابه در مناطق دیگر به کار رود.
تحلیلی بر رقابت های جناحی در انتخابات دوره ششم تا یازدهم مجلس شورای اسلامی در استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
42 - 60
حوزههای تخصصی:
انتخابات، یکی از شاخصه های توسعه سیاسی و بیانگر نقش مردم در حکومت است. جغرافیای انتخابات نیز زیرمجموعه ای از جغرافیای سیاسی است که جنبه های جغرافیاییِ انتخابات را مورد بررسی قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان نفوذ جناح های سیاسی در حوزه های انتخابیه استان تهران بوده و از این رو دو سوال اصلی مورد بررسی قرار گرفته است. 1- عملکرد دو جناح سیاسی اصلی کشور و نیز نمایندگان مستقل در هر یک از حوزه های انتخابیه استان تهران در طول دوره های ششم تا یازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی در کسب کرسی های مجلس چگونه بوده است؟ 2- جناح های سیاسی در کدام حوزه های انتخابیه استان تهران توانسته اند ثبات پیروزی داشته باشند ؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای و اینترنتی و استفاده از ابزارهایی نظیر نقشه ها، جداول و نمودار ها نتایج ادوار ششم تا یازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی در شش حوزه انتخابیه استان تهران را مد نظر قرار داده است. نتایج پژوهش نشان می دهد با وجود برتری نسبی جناح اصول گرایی در استان تهران، هیچ یک از جناح های سیاسی ثباتِ پیروزی نداشتند و جهت گیری اکثریت حوزه های انتخابیه این استان، سیال بوده است. از سوی دیگر آمارهای پژوهش نشان می دهد با افزایش میزان مشارکت، اصلاح طلبان کرسی های بیشتری را در اختیار داشتند و از طرفی در دوره هایی که اصلاح طلبان کرسی های بیشتری در مجلس را به دست آورده اند، میزان مشارکت در دوره بعدی، کاهش یافته است.
بررسی تاثیر افزایش سطح زیر کشت و رشد جمعیت بر منابع آب سطحی حوضه آبخیز سد مهاباد با استفاده از مدل WEAP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
299 - 324
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل رشد جمعیت، ارتقای سطح بهداشت و رفاه عمومی، گسترش صنعت و رشد فعالیت های اقتصادی و کشاورزی، سرانه مصرف آب به شدت افزایش یافته است.همچنین با توجه به کمبود شدید آب و عدم توازن بین عرضه و تقاضا، مدیریت منابع آب بسیار پیچیده و با اهمیت شده است. در همین راستا مدل های مختلفی از جمله مدلWEAP به منظور شبیه سازی مدیریت یکپارچه منابع آب و ارزیابی چگونگی تخصیص منابع آبی محدود میان مصرف کنندگان مختلف توسعه یافته اند. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی وضعیت منابع آبی حوضه آبخیز سد مهاباد و تاثیر سناریوهای افزایش تقاضا بر نحوه تامین نیازها می باشد. در این تحقیق پس از جمع آوری اطلاعات هواشناسی ازجمله بارش های روزانه و دمای حداقل و حداکثر روزانه، اطلاعات هیدرولوژیکی از جمله دبی های روزانه و مشخصات فیزیوگرافی حوضه فایل ورودی مدل WEAP تشکیل داده شد. داده های مقادیر حجم و تراز مشاهداتی سد مخزنی مهاباد در بازه زمانی 1371 تا 1390 و 1391 تا 1400 به ترتیب برای واسنجی و اعتبارسنجی مدل مورد استفاده قرار گرفتند. در ادامه سناریوهای بهره برداری از مخزن سد تدوین و اجرا شده و نتایج بدست آمده مورد ارزیابی قرار گرفت. سناریوهای مورد استفاده شامل سناریوی افزایش سطح زیرکشت20،10 و 30 درصدی نسبت وضعیت کنونی و سناریوی افزایش جمعیت می باشند. نتایج نشان می دهد که سد مهاباد طبق سناریو مرجع با کمبود 8/18 میلیون مترمکعب و براساس سناریوهای S1، S2، S3 و S4 به ترتیب با کمبود 30، 41، 52 و 21 میلیون متر مکعب روبه رو خواهد شد. بیشترین نیاز تأمین آب در افق 17 ساله مربوط به کاربری کشاورزی می باشد. از میان سناریوهای اجرایی، سناریو مرجع به دلیل اینکه دارای بیشترین درصد تامین آب بوده و شاخص اطمینان پذیری بالایی دارد، به عنوان سناریو برگزیده انتخاب گردید.
برآورد شاخص واریانس حرارتی محدوده شهری و طبقه بندی آسایش حرارتی با استفاده از دمای سطح زمین (مطالعه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
122 - 144
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت جزایر حرارتی شهری، در این پژوهش شاخص واریانس حرارتی محدوده شهری و طبقه بندی آسایش حرارتی در شهر ساری مورد مطالعه قرار گرفت. پس از اخذ تصاویر ماهواره لندست 8 برای 11 سال، شاخص واریانس حرارتی محدوده شهری براساس دمای سطح زمین و میانگین دما استخراج، و آسایش حرارتی براساس آن طبقه بندی شد. نتایج نشان داد میانگین دمای سطح زمین شهر ساری، در تاریخ 17 مرداد 1392 دارای کمترین میزان یعنی1/30 درجه سلسیوس و بیشترین میانگین دما در 21 تیر 1397 به میزان 62/40 درجه سلسیوس می باشد. بنابراین می توان دریافت که، مناطق دارای ساختمان های مسکونی و تجاری و پوشش های مصنوعی بیشترین دما را دارا می باشند. کمترین میزان شاخص واریانس حرارتی محدوده شهری در سطح پیکسل در 10 مرداد ماه 1401 برابر با 352/0- و بیشترین مقدار آن در 17 مرداد 1395 به مقدار 122/0 محاسبه شد. طبقه عالی، خوب و نرمال آسایش حرارتی در 19 تیر 1402 دارای بیشترین پهنه به میزان 49/58 درصد مساحت و کمترین میزان آن در 17 مرداد 1392 یعنی 39/50 درصد مساحت را دارا می باشد. طبقه بد، بدتر و بدترین آسایش حرارتی در 17 مرداد 1392 دارای بیشترین پهنه به میزان 61/49 درصد مساحت و کمترین میزان آن در 19 تیر 1402 به میزان 51/41 درصد را شامل می شود. براساس این نتایج می توان دریافت که، مناطق مرکزی شهر ساری و دیگر مناطقی از شهر که پوشش سبز کمتری دارند یا در آن ها ساخت و سازهای غیراصولی بدون توجه به الگوهای زیست شهری انجام گرفته در طبقه پایینی از آسایش قرار می گیرند.
بررسی نقش حکمروایی شهری در کاهش مخاطرات بافت تاریخی شهرها از منظر رهیافت بازآفرینی (مورد مطالعه: بافت تاریخی شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های کهن سمنان جزئی از پیکره و بدنه این شهر است و دارای ارزش های کالبدی، عملکردی، اقتصادی و فرهنگی است که با قابلیت ها و توان های بالقوه خود، یک سرمایه ملی محسوب می شود. این کالبد و ساختار در معرض تهدیدات بنیادی بوده و نیازمند تشخیص مسائل، چالش ها و ساماندهی آنها برای جلوگیری از مخاطرات می باشد. الگوی حاکم بر پژوهش به لحاظ هدف، شناختی - ارزیابی؛ به لحاظ روش، اسنادی کتابخانه ای و میدانی؛ از نظر زمانی، مقطعی و از نظر نوع داده، کمی -کیفی است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و 380 مورد به عنوان حجم نهایی نمونه برای پژوهش تعیین شدند و شیوه انتخاب پاسخگویان از میان ساکنان محدوده مورد مطالعه، با نمونه گیری تصادفی انجام شده است. تجزیه و تحلیل ها در محیط Spss انجام و از آزمون های آماری مانند؛ تی تست، فریدمن و تاکسنومی عددی برای تجزیه و تحلیل ها استفاده شده است. نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که متغیرهای حکمروایی خوب شهری، در سطح کمتر از 05/0 معنادار و وضعیت متوسطی در بافت فرسوده شهر سمنان دارند. همچنین نتیجه آزمون تأیید نمود که بهترین وضعیت مربوط به شاخص عدالت محوری با میانگین رتبه ای 24/4 بوده است. نتیجه آزمون همچنین نشان داد که وضعیت بازآفرینی بافت فرسوده ضعیف بوده می باشد. نتایج آزمون فریدمن نیز نشان داد که تفاوت معناداری بین رتبه متغیرها وجود دارد. بر اساس میانگین رتبه ها، متغیر امنیت با میانگین 4.997 در رتبه نخست و پس از آن به ترتیب آموزش، اقتصاد، بهداشت، فرهنگ، خدمات شهری و ورزش قرار گرفتند. همچنین نتایج تحلیل ها برای 27 شاخص نشان می دهد که ارزش های اجتماعی و توسعه انسانی بالاترین میانگین ها را دارند. شاخص های مرتبط با هویت تاریخی، توسعه درونی و بهداشت نیز عملکرد خوبی داشته اند. در مقابل، مشارکت مردمی ضعیف ترین عملکرد را داشته است. اکثر شاخص ها مانند مسئولیت پذیری، هویت، دل بستگی، تعامل، درآمد و زیرساخت ها در سطح متوسط به بالا قرار دارند.
The Reality and Challenges of Saudi Arabia’s Quest for Regional Hegemony in the Middle East(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
280 - 311
حوزههای تخصصی:
This study aims to investigate Saudi Arabia’s quest for regional hegemony, including its objectives, initiatives, and difficulties. In other words, the degree to which Saudi Arabia has been successful in establishing itself as the region’s dominant power. It is crucial to thoroughly explain Saudi Arabia’s psychological and practical justifications for pursuing regional hegemony in this context. To examine the political discourses, reality, narratives, ambitions, and perspectives of Saudi Arabia and compare these with other regional powers in this area, as well as to highlight a number of context-specific constraints on Saudi Arabia’s aspirations for regional hegemony, is the goal of the research. In addition, it intends to investigate how external powers such as the United States, China, Russia, the European Union, and Turkey influence Middle Eastern regional dynamics based on their own vested interests. This analysis demonstrates that Saudi Arabia’s drive for regional hegemony is mostly restrained by external causes. First, despite its preeminent economic power, the country lacks strong military capabilities to provide a security shield for its friends in this region. Second, the sectarian politics and undiversified economy of the region make it unlikely that secondary nations will receive full public goods. Third, low economic integration, the perception of a common regional threat, the absence of a broad free trade arrangement, the superiority of hard power over soft power, and a lack of mutual trust among regional countries are significantly diminishing the acceptance of Saudi Arabia’s hegemonic role in the region. However, Saudi Arabia is deliberately involving regional partners and coalitions in regional growth. The country takes on the main task for reshaping the Middle East’s economy and elevating this region to success. If Saudi Arabia is successful in fostering regional integration, offering a security shield, encouraging trust building, and collaborating with other states in this region to address shared regional threats, it will have a greater chance than the majority of other states in the region to become the regional hegemon.
Transformation in Global Geostrategic Realms: From Maritime Order Fragmentation to Continental Order Transition(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
338 - 355
حوزههای تخصصی:
Geostrategic realms refer to large-scale spatial zones on the Earth shaped by the rivalry among major global powers, forming extensive blocs of confrontation. These realms are structured through a combination of political, cultural, economic, social, military, security, commercial, technological, and media-related factors or a subset thereof and are typically led by a dominant actor assuming a guiding role. At the global level, two primary realms can currently be identified: the maritime realm and the continental realm.
Transformations within geostrategic realms are infrequent and evolve over the long term, as dominant powers strive to preserve their superiority and stability by leveraging the aforementioned variables. In the aftermath of Russia’s invasion of Ukraine, which intensified cohesion among maritime powers, a new geopolitical window has opened for China to strengthen its position within the continental realm. Moreover, the rise of Donald Trump as President of the United States and the resulting transatlantic tensions over the Ukraine war present the potential for reshaping the global geostrategic landscape.
This study investigates these emerging fractures and examines the prospects for realignment among global realms and the rise of new strategic actors. It analyzes geostrategic configurations through the lens of prominent geopolitical theories and interprets the shifting dynamics between the maritime and continental realms in the current global context. The research is primarily based on library and documentary sources and follows a descriptive-analytical methodology.
تبیین اثرات فعالیت های خرد کشاورزی در توسعه اقتصادی سکونتگاههای روستایی شهرستان آستانه اشرفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های خرد کشاورزی نوعی فعالیت جنبی است که با اندازه مزارع کوچک، مالکیت شخصی، تأمین نیازهای اساسی، درآمد و اشتغال پایدار، هزینه پایین، عرضه محلی و خرد ناحیه ای، در کنار فعالیت اصلی کشت برنج انجام می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثرات فعالیت های خرد کشاورزی در توسعه اقتصادی روستاهای شهرستان آستانه اشرفیه است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و اطلاعات مورد نیاز از طریق منابع اسنادی و مطالعات میدانی بدست آمده است. جامعه آماری بهره برداران 16 روستای دارای بیشترین (30 هکتار و بیشتر) سطح زیرکشت در دو بخش مرکزی و کیاشهر شهرستان آستانه اشرفیه بوده است. بنابراین تعداد 350 نفر از افراد فعال در حوزه این فعالیت به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی- سهمیه ای انتخاب شدند. یافته ها نشان داد اثرات حاصل از انجام فعالیت های خرد کشاورزی در توسعه اقتصادی روستاهای نمونه در حد زیاد، به طوری که میانگین وزنی آن در شاخص رفاه اقتصادی 4/00، امنیت اقتصادی 4/01 و کیفیت اشتغال 4/03 بوده است. بین فعالیت های خرد کشاورزی با افزایش درآمد 315/0 و با اشتغال 293/0 رابطه وجود دارد که با سطح اطمینان 99% و خطای 0/01 معنی دار بوده و اثرات فعالیت های خرد کشاورزی در توسعه اقتصادی روستاهای بهره بردار به عنوان یک فعالیت جنبی، قابل توجه است. اعطای تسهیلات بانکی کم بهره، احداث بازارچه های محلی، تشکیل زنجیره ارزش، احداث صنایع تبدیلی و تکمیلی از راهکارهای عملی برای توسعه فعالیت های خرد کشاورزی است.