فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
193 - 219
حوزههای تخصصی:
به دلیل برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی در نیم قرن اخیر تراز آب سفره های زیرزمینی در اغلب دشت های کشور به شدت کاهش پیدا کرده است. افت شدید تراز آب سفره های زیرزمینی عامل اصلی پدیده فرونشست زمین در ایران است. فرونشست زمین پتانسیل ایجاد یک فاجعه عظیم انسانی را دارد و در صورت وقوع آن، زمین های کشاورزی، بافت شهرها، شریان های حیاتی و بسیاری از جنبه های زیست محیطی را در معرض آسیب پذیری شدید قرار خواهد داد. درگیر شدن دشت جنوب غرب تهران با مسأله فرونشست زمین ایده اولیه پژوهش حاضر بوده است. در این پژوهش، آسیب پذیری بافت شهری منطقه 18 شهر تهران تحت تأثیر فرونشست زمین مورد ارزیابی قرار گرفته است که در قالب مطالعات فضایی مکانی و با اجرای مدل تحلیلی در سه گام انجام شده است. در گام اول، شناسایی و دسته بندی شاخص های آسیب پذیری بافت شهری تحت تأثیر فرونشست زمین بر اساس سه معیار کالبدی و جمعیتی، دسترسی و همجواری با مراکز ریسک بالا صورت گرفت و در گام دوم، با استفاده از ابزار پرسشنامه و نظرسنجی کارشناسی، اولویت های آسیب پذیری بافت شهری در ارتباط با فرونشست زمین مشخص گردید و بر پایه فرآیند تحلیل شبکه ای، تعیین وزن هر یک از معیارها انجام گرفت. درنهایت، در گام سوم وزن حاصل از مدل ANP، در محیط نرم افزار ArcGIS بر لایه های مکانی منطقه اعمال شد. نتایج اجرای مدل نشان داد که درصد بالایی از اراضی ساخته شده منطقه 18 دارای ویژگی هایی نظیر بافت فرسوده، بناهایی با مقاومت سازه ای پایین، کیفیت ساخت بسیار پایین بناها، تراکم بالای جمعیتی و ساختمانی بوده و مستعد آسیب پذیری زیاد می باشند. همچنین ناحیه 1 با 96 درصد، ناحیه 2 با 5/88 درصد، ناحیه 3 با 4/90 درصد، ناحیه 4 با 85 درصد و ناحیه 5 با 3/92 درصد اراضی ساخته شده در محدوده آسیب پذیری بالا قرار گرفته اند. در مجموع از کل اراضی ساخته شده منطقه 18 شهر تهران در حدود 90 درصد بافت ساخته شده در محدوده آسیب پذیری زیاد تحت تأثیر فرونشست زمین قرار دارد.
بررسی تأثیر بازاریابی حسی در ارزش ویژه برند در صنعت گردشگری (مورد مطالعه: هتل های چهارستاره و پنج ستاره استان تهران)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
133 - 150
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری امروزه بزرگ ترین صنعت خدماتی از لحاظ درآمدزایی و عامل مهمی برای توسعه ی اقتصادی به شمار می آید. یکی از مهم ترین اقداماتی که می تواند با کاهش وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی موجب رشد صنعت گردشگری شود توسعه ی اقامتگاه ها و هتل ها به منظور اقامت مسافران است. استفاده از بازاریابی حسی ازجمله عوامل مؤثر در پیشرفت صنعت هتل داری است. ازاین رو، در این پژوهش، اثر بازاریابی حسی در ارزش ویژه ی برند در صنعت گردشگری را با میانجیگری متغیرهای تجربه ی برند، نگرش به برند و دلبستگی به برند بررسی می کنیم. جامعه ی آماری این پژوهش گردشگران خارجی هستند که در بهار و تابستان امسال به شهر تهران سفر کرده اند و در هتل های چهارستاره و پنج ستاره اقامت داشتند. شیوه ی نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس و پرسش نامه به منظور جمع آوری داده ها استفاده شد. برای بررسی روایی پرسش نامه از روایی محتوایی و همچنین برای بررسی پایایی پرسش نامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. به منظور تحلیل داده های گرد آوری شده، شیوه ی مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده، مؤلفه ی لامسه در تجربه ی برند اثر معناداری ندارد، اما هر چهار مؤلفه ی بینایی، بویایی، چشایی و شنوایی تأثیر مثبت و معناداری در تجربه ی برند دارند. سایر فرضیه های پژوهش نیز تأیید شده اند.
پیامدهای امنیتی شهرک سازی در کرانه باختری طی دوره 20 ساله ( 2020- 2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان های صهیونیستی با نگاه پدافندی و تامین امنیت رژیم اسرائیل ، اقدام به تاسیس شهرک ها در کرانه باختری نمودند. در طی نیم قرن گذشته قدرت های مافیایی صهیونیستی با رانت های مادی و معنوی که از طرف افراد بانفوذ و همراهی کابینه عبری اسرائیل اقدام به توسعه جغرافیای شهرک ها در کرانه باختری در راستای منافع خود نمودند. با قدرتمند شدن شهرک ها، آنها اقدام به دخالت مستقیم در انتخابات، تصویب قوانین، تعیین بودجه و اعتبار، تعیین نخست وزیر و کابینه رژیم اسرائیل کردند که استمرار این روند موجب ناکارآمدی شکلی و محتوایی دموکراسی در اسرائیل شد و از طرفی در طی دو دهه اخیر ماهیت وجودی شهرک ها به عنوان معضلی امنیتی برای این رژیم در آمده بطوریکه جامعه داخل اسرائیل مجبورند هزینه های تامین امنیت شهرک ها را به صورت مادی و معنوی بپردازند. لذا این سوال مطرح می شود که پیامدهای امنیتی شهرک سازی در کرانه باختری چیست و چگونه صورت بندی می شود؟ در پاسخ به این پرسش می توان گفت که اهداف اولیه تاسیس شهرک ها طی دروه 20 سال گذشته تغییر کرده و محیط داخل رژیم اسرائیل را تحت تاثیر منفی قرار داده و موجب تضعیف امنیت ملی این رژیم در ابعاد مختلف شده است. این پژوهش به لحاظ ماهیت کاربردی و مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و از طریق گردآوری اطلاعات و بررسی کتابحانه ای و اسنادی و منابع اینترنتی می باشد.
بررسی کارایی شاخص های منتج از فناوری سنجش ازدور VCI، TCI و VHI در ارزیابی خشکسالی با تصاویر مودیس (مطالعه موردی: مناطق مرکزی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
189 - 224
حوزههای تخصصی:
خشکسالی وضعیتی از کمبود بارندگی و افزایش دما است که در هر منطقه جغرافیایی و در هر اقلیمی، حتی در مناطق مرطوب رخ می دهد که فراوانی و شدت وقوع آن در مناطق خشک و نیمه خشک بیشتر است. خشکسالی بدون اعلام قبلی رخ می دهد و دامنه تأثیر آن بر خلاف وقایع طبیعی دیگر بسیار وسیع می باشد. خسارات ناشی از خشکسالی غیر ملموس ولی بسیار وسیع و پر هزینه است. لذا اساس یک برنامه منظم برای مدیریت بهتر طبق رخدادهای گذشته پایش خشکسالی را ایجاب می کند. شاخص های خشکسالی هواشناسی مستقیماً از روی داده های هواشناسی نظیر بارندگی محاسبه می شوند و در صورت فقدان داده های مذکور، در پایش خشکسالی مفید واقع نخواهند شد. لذا تکنیک سنجش ازدور می تواند ابزاری مفید در پایش خشکسالی به شمار رود. در این تحقیق به بررسی ارتباط بین شاخص خشکسالی هواشناسی (شاخص SPI) و شاخص های سنجش ازدوری VCI، TCI و VHI در استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری، مرکزی و قم پرداخته شده است. در این راستا، با بهره گیری از تصاویر ماهواره مودیس سنجنده ترآ و داده های بارش ایستگاه های باران سنجی و سینوپتیک واقع در منطقه موردمطالعه، آشکارسازی تغییرات رخ داده در بازه زمانی 10 ساله محاسبه گردید. بدین منظور ابتدا با بررسی داده های ایستگاه های موجود و با استفاده از مدل شاخص بارش استاندارد شده (SPI) چهار ماه (فروردین، اردیبهشت، خرداد و تیر) به عنوان نمونه انتخاب شد. در این مطالعه با توجه به دقت زمانی، پوشش طیفی بالا، سهولت دسترسی، عدم نیاز به تصحیح اتمسفری و زمین مرجع نمودن، تصاویر با کد (MOD11A2 و MOD13A2) از محصولات ماهواره مودیس سنجنده ترا مربوط به سال های 2011 تا 2020 به دلیل اطمینان از وجود پدیده ترسالی و خشکسالی استفاده شد و سپس شاخص SPI با شاخص های VCI، TCI و VHI به صورت تلفیقی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج پایش خشکسالی نشان داد که طی این دوره ده ساله در برخی از سال ها خشکسالی شدید وجود داشته که در همان سال نیز بارش به میزان کمتری رخ داده است. برای مثال در سال 2020 این خشکسالی بسیار شدید بوده است و در سال 2011 ترسالی بسیار شدیدی را نشان داد. نتایج حاصل از همبستگی بین شاخص SPI و شاخص های سنجش ازدوری نشان داد که شاخص SPI بالاترین همبستگی را با شاخص VCI در سطح 01/0 دارد که مشخص گردید تصاویر MODIS و شاخص های ساخته شده دارای قابلیت لازم برای پایش خشکسالی می باشد. نتایج این تحقیق می تواند گزینه مناسبی برای تصمیم گیران به منظور بررسی نظارت، بررسی و حل وفصل شرایط خشکسالی مؤثر باشد و ضرورت تعریف نمایه ای را دو چندان کند.
مدل سازی سنجش وضعیت امنیتی - دفاعی در آمایش سرزمین (مطالعه موردی: استان هرمزگان و شهرستان های چابهار و کنارک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
71 - 88
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین و درعین حال حیاتی ترین نیاز هر جامعه برای بقاء خود، امنیت پایدار و دفاع مقتدرانه و بازدارنده است. برای این منظور در این پژوهش به بررسی آمایش امنیتی-دفاعی در سواحل جنوبی استان های هرمزگان و سیستان وبلوچستان پرداخته شده است. هدف از این پژوهش شناسایی شاخص های سنجش آمایش امنیتی-دفاعی و همچنین اولویت بندی وضعیت موجود بر مبنای شاخص های موردنظر در محدوده موردمطالعه است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و کاربردی است. داده های موردنیاز از اسناد آمایش سرزمین، مرکز آمار ایران، تصاویر ماهواره ای و مطالعات میدانی جمع آوری شده است. برای سنجش آمایش امنیتی-دفاعی محدوده موردمطالعه از 53 شاخص در ابعاد مختلف طبیعی، زیست محیطی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، نظام سکونتگاهی و زیرساختی استفاده شده است. برای تحلیل داده های پژوهش از مدل واداس استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که آمایش امنیتی – دفاعی لازمه نگاه یکپارچه و نظام مند به تهدیدهای طبیعی و انسانی موجود در داخل و خارج مرزهاست. کمی سازی و مدل سازی عناصر مؤثر بر آمایش دفاعی- امنیتی در محدوده موردمطالعه، نشان داد که ریشه های امنیت پایدار و دفاع مقتدرانه در عناصر و مشخصه های جغرافیایی و ویژگی های انسانی نهفته است؛ همچنان که مطالعه ویژگی های جغرافیایی و اجتماعی-اقتصادی سواحل جنوبی هرمزگان و سیستان و بلوچستان نشان داد عدم وجود امنیت پایدار و نحوه دفاع از سرزمین با نبود تعادل در توسعه و عقب ماندگی برخی از معیارها و شاخص های موردنظر همراه بوده است.
تحلیل برنامه همکاری استراتژیک 25 ساله ایران و چین و چالش های اجرای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
159 - 177
حوزههای تخصصی:
برنامه همکاری ایران و چین تاکنون، پرسش های زیادی را برانگیخته است. در این پژوهش در چارچوب نئورئالیسم تدافعی تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود، چه عواملی در انعقاد توافق نامه استراتژیک 25 ساله ایران و چین مؤثر بوده و چالش های اجرای کامل قرار داد مذکور چیست؟ در پاسخ به سؤال پژوهش، این فرضیه مطرح شده است که بدعهدی غرب در عمل به تعهدات خود در چارچوب برجام، فشار حداکثری امریکا، نیاز اقتصاد ایران به جذب سرمایه و فناوری و تلاش برای برخورداری از حمایت چین در مجامع بین المللی از یک سو و از سوی دیگر چین ایران را یک دارایی بالقوه در غرب آسیا می داند. ازاین رو، ایران را یک متحد بالقوه می داند. اما اجرای این قرارداد به دلایل مختلف با چالش هایی مواجه می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که قانون توازن منطقه ای چین و تحریم های امریکا روابط با ایران را محدود می کند. علیرغم عوامل راهبردی در پشت شراکت چین و ایران، مشارکت رو به رشد چین در خاورمیانه طی دو دهه گذشته و روابط آن با مخالفان منطقه ای ایران به عنوان عوامل محدودکننده و چالش ساز در روابط دوجانبه عمل می کند.. روش پژوهش، بررسی تطبیقی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است. این پژوهش با بررسی سابقه همکاری ایران و چین، عوامل مؤثر بر برنامه همکاری استراتژیک25 ساله و چالش های اجرای آن را موردتوجه قرار داده است.
ژئومورفولوژی سامانه های گسلی نهبندان و پیرامون در خاور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
61 - 75
حوزههای تخصصی:
ژئومورفولوژی یکی از ابزارهای شناسایی گسل های فعال و مناطق فعال تکتونیکی است. به دلیل وجود دگرشکلی های ژئومورفولوژیکی مرتبط با تکتونیک، خاور ایران یکی از گستره های فعال تکتونیکی است. وجود گسل های راستالغز بلند و هم چنین زمین درز[1] سیستان در این ناحیه از مهم ترین ویژگی های آن است. این گسل های راستالغز همگی راست گرد می باشند. سامانه گسلی نهبندان بلندترین سامانه گسلی خاور ایران است. این سامانه دارای دو گسل خاوری و باختری است که گسل خاوری بلندتر است. این گسل ها و گسل های پیرامون، زمین ریخت های گوناگونی را در گستره خاور ایران به وجود آورده اند. از این زمین ریخت های گوناگون می توان به جابه جایی آبراهه های جوان، چین ها، سازندها و ایجاد حوزه های کششی[2] اشاره نمود. در این پژوهش علاوه بر نمایش زمین ریخت ها و جابه جایی های گسلی، فراخاست[3] زمین نیز در پی جنبش و جابه جایی تجمعی[4] و درازمدت گسل ها بررسی شده است. در این بررسی، از تصاویر ماهواره ای[5]MrSID و[6]SRTM کمک گرفته شده است. با به کارگیری این تصاویر، بیش ترین و کم ترین فراخاست اندازه گیری شده عمود بر راستای گسل ها، به ترتیب 200 متر و 1300 متر اندازه گیری شده است. بیش ترین جابه جایی افقی آب راهه و سازند اندازه گیری شده در راستای گسل ها، به ترتیب 7782 متر و 13740 متر برآورد شده است. گسل ها در برخی نقاط رخنمون دارند. در این مقاله تعدادی از این گسل ها که رخنمون آن ها قابل رؤیت است، مستند شده و بررسی شده اند.
نقش ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ترانزیت انرژی(نفت و گاز) خلیج فارس در پیش برد سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
228 - 255
حوزههای تخصصی:
ایران و منطقه زیر سطح آن خلیج فارس، از بُعد ژئوپلیتیک، گذرگاه شرق به غرب و محل ارتباط ژرفای ژئوپلیتیک شمالی(منطقه هارتلند) و ژرفای جنوبی(منطقه ریملند) بوده و در قلمروهای جدید ژئواکونومیک نیز در مرکز بیضی استراتژی انرژی قرار گرفته که در میان سه حوزه مهم مصرف کننده انرژی یعنی اروپا، چین و هند واقع شده است. از این رو پژوهش حاضر بر اساس نظریات هارتلند مکیندر و ادوارد لوتواک، بدنبال پاسخ به این سؤال بود که ترانزیت نفت و گاز خلیج فارس چه تأثیری بر پیشبرد سیاست منطقه ای ایران دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد؛ اتصال کریدور انرژی خلیج فارس به حوزه های مصرف، باعث پیوند سرنوشت امنیت انرژی و اقتصادی این کشورها به سرنوشت ایران، خلق شرکای راهبردی، ارتقاء سطح جایگاه منطقه ای، افزایش ضریب توسعه اقتصادی و امنیت ملی ایران خواهد شد. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و یافته های پژوهش به شیوه ای توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت.
مدل سازی توسعه فرونشینی دشت مرودشت در رابطه با برداشت آب های زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
17 - 34
حوزههای تخصصی:
برداشت بیش از حد از سفره های آب زیرزمینی در کشور سبب افت شدید سطح ایستابی آبخوان و از بین رفتن لایه های آبدار زمین گردیده است که آثار آن پدیده فرونشست می باشد. در این پژوهش شبیه سازی تغییرات سطح آب زیرزمینی حوضه مرودشت – خرامه از یک دوره صحت سنجی و پردازش مجموعه گسترده ای از داده های خام در مدل ریاضی مادفلو استفاده شد. نتایج خروجی از تحلیل حساسیت پارامترهای مؤثر در واسنجی آبخوان مرودشت، نشان دهنده تأثیر حداکثری پارامترهای هدایت هیدرولیکی و ناهمسانگردی هدایت هیدرلیکی افقی و یک مجموعه گروه خطی شبکه آبراهه ای است. از این رو با آمار سازمان آب منطقه ای فارس مبنی بر وجود چاه هایی با آبدهی بالا در این مناطق هماهنگی دارد. با توجه به شرایط حاکم بر آبخوان در صورت ادامه روند بهره برداری کنونی پیش بینی می شود تراز سطح آب زیرزمینی در طی سال های 2019 تا 2029 میزان15 متر افت خواهد داشت هم چنین با توجه به نشست میانگین زمین که به طور میانگین0.76 متر به ازای 10 متر افت تراز آبخوان می باشد، میزان نشست متوسط زمین با روند کنونی برداشت در ده سال آینده 114.78سانتی متر قابل پیش بینی می باشد و با افزایش 30 درصدی برداشت، میزان افت تراز آبخوان در طی 20 سال آینده در حدود 37 متر می باشد که افت سالانه آن در حدود 1.9 متر می باشد. فرونشست زمین در این حالت نیز در حدود 280 سانتی متر پیش بینی می شود. در نهایت با استناد به نقشه های تهیه شده از آبخوان مرودشت با توجه به آبرفتی بودن سفره آب زیرزمینی اثر افت سطح آب را می توان با فاصله مکانی کم مشاهده کرد. که میزان فرونشست در حاشیه جنوبی و جنوب غربی دشت به دلیل ضخامت کم رسوبات و در نواحی شمالی و شمال شرقی دشت به دلیل رسوبات دانه درشت، کمتر از قسمت های مرکزی دشت باشد.
طراحی مدل توسعه ی صنعت گردشگری ایران با رویکرد توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل توسعه ی صنعت گردشگری ایران با رویکرد توسعه ی پایدار است. روش: جامعه ی آماری در پژوهش کیفی شامل خبرگان و متخصصان در سازمان گردشگری و در پژوهش کمّی کارکنان ستادی سازمان های گردشگری در تهران و استان مازندران است. روش نمونه گیری در بخش مطالعه ی کیفی هدفمند و در بخش کمّی تصادفی طبقه ای است. روش جمع آوری اطلاعات در این تحقیق مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، مرور متون، ادبیات مربوطه و میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات به شیوه ی مصاحبه و پرسش نامه است. برای انتخاب مصاحبه شوندگان از نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند استفاده شد و طی آن تلاش شد خبرگان، علاوه بر دانش نظری، تجربه ی عملی نیز داشته باشند. رواسازی مقیاس اندازه گیری بر پایه ی «وابسته به محتوا» و «وابسته به سازه» بررسی و پایایی آن براساس آلفای کرونباخ ارزیابی می شود. در این پژوهش، به منظور تبیین روابط ساختاری عوامل توسعه ی صنعت گردشگری ایران با رویکرد توسعه ی پایدار از تکنیک دیمتل، از آزمون دالالا استفاده شده است. یافته ها: نتایج مقاله نشان می دهد که براساس تکنیک دالالا مهم ترین مؤلفه از دید خبرگان شاخص رقابت پذیری است و نیز براساس تکنیک معادلات ساختاری مشخص شد که تمام عوامل شناسایی شده تأثیر معناداری در توسعه ی صنعت گردشگری دارند و درنهایت مدل نهایی ارائه شد.
تبیین متغیّرهای ژئوپلیتیکی قدرت اقتصادی با تاکید بر عوامل جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
106 - 126
حوزههای تخصصی:
فضای جغرافیایی، سیستمی مرکب از عوامل و عناصر طبیعی و انسانی درهم تنیده و مرتبط باهم است. این عوامل جغرافیایی از ارزش های متفاوتی برخوردارند که با توجه به نیاز و درک انسان ها، بار و ماهیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و ژئوپلیتیکی می گیرند. اثر عوامل جغرافیایی در اقتصاد همواره در زندگی انسان ها نقش آفرین بوده و توسط انسان ها درک شده است. این عوامل هنگامی که موردتوجه کشورها در راستای اهداف کلان اقتصادی قرار می گیرند، به عنوان منابع قدرت، ماهیتی ژئوپلیتیکی پیدا می کنند. پژوهش حاضر بر پایه جستار در عوامل جغرافیایی مؤثر در قدرت اقتصادی، به دنبال تبیین متغیّرهای ژئوپلیتیکی قدرت اقتصادی است. پرسش اصلی پژوهش این است که متغیّرهای ژئوپلیتیکی قدرت اقتصادی کدام است؟ رویکرد پژوهش حاضر، نظری است و به تبیین رابطه علّی متغیّرهای وابسته (قدرت اقتصادی) و متغیّر مستقل(متغیّرهای ژئوپلیتیکی) می پردازد. شیوه گردآوری اطلاعات و داده ها که به صورت کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است. روش پژوهش نیز توصیفی تحلیلی است. در پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، سه نوع متغیّر مفهومی ژئوپلیتیکی متأثر از عوامل جغرافیایی مؤثر در قدرت اقتصادی تبیین شدند که عبارت اند از: «ژئولوکیشن؛ ژئوکالچر و ژئوتکنولوژی». هرکدام از این متغیّرهای مفهومی، دربردارنده چندین عامل جغرافیایی اثرگذار در رشد و توسعه اقتصادی است که درمجموع قدرت اقتصادی کشور را تعیین می کنند.
تبیین الگوی رأی همسایگی و طایفه ای در انتخابات مجلس شورای اسلامی (مطالعه موردی: یازدهمین دوره حوزه انتخابیه کهگیلویه، چرام، بهمئی و لنده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
47 - 69
حوزههای تخصصی:
تأثیر همسایگی و طایفه گرایی از جمله جستارهای جغرافیای انتخابات است که پیامد عوامل و زمینه های جغرافیایی را در رفتار رأی دهندگان بررسی می کند و بر این گمان است که ساکنان یک محدوده سکونت گاهی عموماً همانند یکدیگر بر اساس ویژگی و شناسه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شان، به فرد و یا جریانی که با آن احساس همانندی می نمایند رأی می دهند. این مقوله در انتخابات مجلس شورای اسلامی استآن کهگیلویه و بویراحمد و به تبع آن حوزه انتخابیه موردمطالعه نمود آشکاری دارد. به نحوی که با برگزاری چندین دوره انتخابات در این فضای جغرافیایی همواره همسایگی و به ویژه بعد طایفه محوری آن تأثیر شگرفی بر نتایج انتخابات داشته است. سؤال مقاله حاضر این است که همسایگی چه تأثیری بر انتخابات دور یازدهم حوزه انتخابیه کهگیلویه، چرام، بهمئی و لنده داشته است؟ بر پایه مطالعات کتابخانه ای و یافته های میدانی (مشاهده و مصاحبه) در حوزه انتخابی مذکور، بین تأثیر همسایگی و طایفه گرایی با میزان رأی آوری کاندیداها رابطه مستقیمی وجود دارد به طوری که طبق داده ها و اطلاعات آماری که سبد رأی نامزدها را تشکیل می دهد، عمده رأی کاندیدا در قلمرو ایلی و همسایگی آن ها است. روش پژوهش کنونی، توصیفی-تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و میدانی می باشد که برای تحلیل آن از نرم افزارهای GIS و EXCEL استفاده شده است. بر پایه یافته های پژوهش این نتیجه حاصل شد که متغیر همسایگی و گرایش های طایفه ای در انتخابات حوزه انتخابیه مذکور آشکار و تأثیرگذار بوده و هرکدام از شهرستان های این حوزه انتخابیه به تناسب میزان جمعیتی که دارند، از فاکتور همسایگی و زادگاهی بهره برده اند، به نحوی که شهرستان های پرجمعیت (کهگیلویه و بهمئی) از بیشترین و شهرستان های کم جمعیت (لنده و چرام) از کمترین میزان همسایگی و طایفه ای در حمایت از کاندیدای قلمرو خود استفاده کرده اند.
نقش بررسی های استریوگرافی در جهت یابی خطر مهاجرت بارخان های سوران در منطقه بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
77 - 100
حوزههای تخصصی:
تپه های ماسه ای منطقه مورد مطالعه در پایین دست حوضه آبخیز روتک و 40 کیلومتری غرب شهرستان سراوان (بلوچستان) و در حاشیه شمالی اراضی زراعی منطقه واقع بوده و جهت مهاجرت و میزان حمل ماسه از نظر زمانی و مکانی از اهداف اصلی این تحقیق است. از داده های سمت و سرعت باد ایستگاه های سراوان، خاش و ایرانشهر (1391-1385) برای بررسی دینامیک تپه ها استفاده گردید. تپه های با مورفولوژی بارخان انتخاب و ژئومتری آنها به روش استریوگرافی و میزان تحرک آنها به روش فرایبرگر و دین (1979) بررسی گردید. نتایج نشان داد که سمت پیشروی بارخانها در این دوره از نظر زمانی متنوع بوده ولی از نظر مکانی برآیند جهت پیشروی آنها از طرف غرب و شمال غرب بطرف شرق و جنوب شرق بوده است. در حالیکه بادهای غالب از نظر فراوانی وقوع عمدتا با جهت شمال شرقی وزیده اند (گلباد)، اما گلماسه ها و جهت پیشروی تپه ها در اغلب موارد با جهت باد غالب همخوانی نداشتند. برآیند حرکت تپه ماسه ها در این دوره براساس درصد فراوانی وقوع ازطرف شمال غرب 9/28 %، از طرف جنوب غرب و شمال غرب و بدون پیشروی 8/17%، از طرف جنوب شرق 7/10%، و از طرف غرب و جنوب 5/3% بوده است. نتایج روش استریوگرافی دینامیک لحظه ای بارخان ها را نیز در این دوره عمدتا منطبق با گلماسه های حاصل از روش فرایبرگر و دین نشان دادند، بطوریکه میزان حمل ماسه ها بین 17 تا 20 m3/yr.m و شدت بادها کم انرژی بود. همچنین حمل ماسه های منطقه زمانی صورت می گیرد، که سرعت آستانه فرسایش بیشتر یا حداقل مساوی 78/6 m/s باشد. این نتیجه گیری از آن جهت حائز اهمیت است که می تواند در طراحی شبکه بادشکن ها مورد استفاده قرار گیرد. بدین معنی که برای تثبیت تپه ها شبکه های بادشکن باید عمود بر جهات وزش بادهای غرب تا شمال غرب تعبیه شوند، و سرعت باد در بین ردیف های بادشکن هم نباید از 78/6 m/s تجاوز نماید.
Conceptualization of Geo-security as an Interdisciplinary Approach (Case Study: Neighboring Countries of Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
314 - 338
حوزههای تخصصی:
As an academic field in the study of politics through geographic and naturalistic approaches, geopolitics gives various explanations to political phenomena. In addition, security studies are a new sub-branch of international relations that deals with security issues. Geo-security is a new interdisciplinary field of study that deals with the security of geographic relations between countries. It is a sub-concept of geopolitics. In an attempt to analyze geo-security, you can see that it consists of three main concepts: territoriality, conflict, and scarcity. Borrowed from geopolitics, social science, and economics, these concepts emphasize continuum relations of nation-states from war to peaceful settlements. Conceptualization of geo-security necessarily needs to claim that it can make a new understanding of relations among nations. The present research aims to analyze Iran’s foreign policy towards its neighboring countries. The findings not only show all the main issues about Iran’s relations with its neighbors, but also help to manage these relations and make a shift from a conflictual approach to a cooperative one.
بازتاب همه گیری کرونا بر افزایش نابرابری های اقتصادی و اجتماعی در جوامع شهری (نمونه مطالعه: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
107 - 125
حوزههای تخصصی:
شاید بتوان گفت همه گیری کرونا یکی از اصلی ترین مخاطرات دهه های اخیر بوده است که در گستره ای جهانی، جوامع را با چالش های جدی اقتصادی و اجتماعی مواجه نمود. از همین رو، تحلیل بازتاب این همه گیری بر افزایش نابرابری های اقتصادی و اجتماعی به عنوان زیربنای تدوین پژوهش حاضر موردتوجه قرار گرفت. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی انجام پذیرفته است. با بررسی پژوهش های پیشین، 24 متغیر اقتصادی و اجتماعی شهری که با همه گیری بیماری کرونا تحت تأثیر قرار گرفته اند شناسایی شده و در دو محله با ساختار اقتصادی و اجتماعی متفاوت در شهر شیراز موردبررسی قرار گرفته اند. ازاین رو تعداد 100 پرسشنامه (بیش از 4 برابر تعداد متغیرها) در هر یک از محلات توزیع شده است. در ادامه داده های حاصل از پرسشنامه ها در نرم افزار SPSS وارد شده و به کمک مدل تحلیل عاملی اکتشافی موردسنجش قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد پیامدهای منفی همه گیری کرونا بر جوامع شهری به ترتیب در 5 عامل «بنیه اقتصادی خانوار»، «حمایت دولتی»، «سلامت جسمی و روانی»، «هزینه خانوار» و «تعاملات اجتماعی» خود را نشان داده است. بازتاب این پیامدها در محلات فقیر بیش از محلات مرفه است؛ به طوری که به ویژه در متغیرهای «تهیه وسایل آموزش مجازی»، «مصرف خوراکی و مواد غذایی»، «تأمین کالاهای اساسی»، «ناامنی، جرم و جنایت»، «مصرف پوشاک» و «اشتغال و کسب وکار» موجب نابرابری هایی شدید می شود. از همین رو در پایان با بهره گیری از مدل تحلیل رگرسیون چندمتغیره خطی، عوامل دارای اولویت برای کاربست در سیاست ها و برنامه های مسئولین دولتی و مدیران شهری مشخص شده اند.
ژئوشیمی واحد های زمین شناسی شهرستان سرخس با نگرش بر پتانسیل ایجاد گرد و غبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
19 - 36
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل بحرانی منابع گرد و غبار که کمتر به آن توجه می شود، نقش زمین شناسی و ژئومورفولوژی به عنوان یک منبع تولیدکننده گرد و غبار است. واحد های زمین شناسی از عواملی هستند که در انتشار ذرات گردوغبار و تولید رسوب نقش دارند. ترکیبات سنگ-شناسی با حساسیت بالایی که به دگرسانی، هوازدگی و فعالیت های فرسایشی نشان می دهند، در پراکنش و تولید ذرات گرد و غبار نقش مؤثری دارند. بر مبنای پژوهش های بررسی شده شهرستان سرخس یکی از کانون های بحرانی فرسایش بادی و گردوغبار است که تحت تأثیر بادهای 120روزه سیستان قرار دارد. واحد های زمین شناسی موجود در این منطقه از لحاظ حساسیت سنگ ها به هر دو نوع فرسایش آبی و بادی در رده های متوسط تا خیلی زیاد قرار دارند. به منظور شناسایی عناصر شیمیایی موجود در واحد های زمین شناسی و نقش آن ها در تولید گرد وغبار به جمع آوری نمونه های رسوبات واحد های زمین شناسی در لایه سطحی و زیرسطحی و همچنین نمونه-برداری از گرد و غبار اتمسفری پرداخته شده است. نمونه ها، جهت تعیین عناصر شیمیایی، مورد آزمایش طیف سنجی القایی انجام گرفت و سپس جهت شناسایی منشأ گردوغبار و ارتباط آن با واحد های زمین شناسی، آنالیز فاکتوری و خوشه ای با استفاده از نرم افزارSPSS انجام شد. نتایج آنالیز فاکتوری و خوشه ای نشان داد که منطقه سرخس با عناصر شیمیایی: سدیم، روی، لانتان، آرسنیک نیوبیوم، کادمیوم، نیکل، سرب، روی، لیتیم، استرانسیوم، گوگرد، سدیم در فاکتور یک با منشأ تبخیری یا شیمیایی و با عناصر: آلومینیوم، آهن، کبالت، توریوم، منگنز، بور، تیتانیوم در فاکتور دو و با منشأ آواری یا زمینی قرار دارد. همچنین عناصر شیمیایی گرد و غبار مناطق روستایی: بزنگان، شورلق، بغبغو، پده و باغک با واحد های زمین شناسی آب دراز، چهل کمان، نهشته های کواترنری، آب تلخ و خانگیران در یک گروه قراردارند و دارای یک منشأ مشترک هستند. بر اساس فاکتور غنی شدگی عناصر شیمیایی بر، آرسنیک، گوگرد، توریم، نیکل و لیتیم با منشأ انسان زاد (شیمیایی- تبخیری) معرفی شده اند.
تحلیل آماری-سینوپتیکی بارش های سنگین منجر به سیلاب فروردین 1398 در حوضه آبریز درود بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
169 - 188
حوزههای تخصصی:
رخداد بارش سیل آسای فروردین 1398 در استان لرستان نمونه ای بارز از بارش های سنگینی بود که خسارت های بسیار قابل توجهی به زیرساخت های کشاورزی، شهری، حمل ونقل و ارتباطات برجای گذاشت. هدف از این پژوهش، بررسی و الگویابی سینوپتیکی-آماری بارش سنگین فروردین 1398 در حوضه آبریز درود-بروجرد است. در این راستا، از داده های مربوط به میزان بارش روزانه ایستگاهی ماه فروردین 1398 ایستگاه های سینوپتیک بروجرد و درود، داده های فاکتورهای سینوپتیکی پایگاه اقلیمی NOAA برای دو روز 5 و 12 فروردین 1398 و داده های جو بالای پایگاه دانشگاه وایومینگ برای روزهای 5 و 12 فروردین 1398 استفاده شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که رخداد بارشی فروردین 1398، ازجمله بارش های سنگینی بوده که در موج اول (5 فروردین) 15 درصد از کل بارش سال و در موج دوم (12 فروردین) 20 درصد از کل بارش متوسط سالانه منطقه، ثبت شده است. تحلیل الگوهای سینوپتیکی این رخدادهای بارش سنگین نشان داد که الگوی سینوپتیک مشابهی مولد این دو موج بارش سنگین در منطقه بوده است. در هر دو روز وجود یک ناوه عمیق با یک هسته بسته شده با ارتفاع 5500 و 5550 ژئوپتانسیل متر بر روی شرق دریای مدیترانه و قرارگیری غرب ایران در بخش جلویی یک ناوه بسیار عمیق شرایط صعود و ورود سیستم های کم فشار را برای غرب کشور به وضوح فراهم کرده است. در این دو روز شاخص امگا به صورت معنی داری به مقدار حدی (0.2-)رسیده بود. ازلحاظ تأمین رطوبت بارش های این دو روز نتایج نشان داد که در سطح 850 میلی-بار، تزریق رطوبت در منطقه موردمطالعه با تعامل دو سیستم سیکلونی (در شرق دریای مدیترانه) و آنتی سیکلونی (روی خلیج عدن) صورت گرفته است و منبع تأمین رطوبت نیز به ترتیب دریای مدیترانه، دریای سرخ و خلیج فارس بوده است که رطوبت را در سطح منطقه به 11 تا 13 گرم در کیلوگرم هوای خشک رسانده است. شاخص های ناپایداری جو بالا، وجود ناپایداری بسیار شدید را در منطقه تایید نمی کرد. ناپایداری متوسط در ترازهای پایین جو که قابلیت گسترش به تراز فوقانی را نداشته است (نمودار Skew-T)، بیانگر آن بوده است که یک سامانه سینوپتیک سراسری، کل منطقه را درگیر کرده است و عامل همرفت محل نقشی نداشته است.
الگوی گردشگری خلاق مبتنی بر رویکرد بازآفرینی فرهنگ محور با تأکید بر ایده شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
35 - 52
حوزههای تخصصی:
حفاظت و توسعه هم زمان بافت تاریخی شهر خلاق سنندج نیاز به خوانش و رمزگشایی لایه های گوناگون متن آن دارد تا خلاقیت و فرهنگ، به منزله نیروهای توسعه و محرکه اقتصادی، پیشرفت اجتماعی، فرهنگی و سرمایه های انسانی، در بستر مکان خلاق خود سبب تحقق توسعه گردشگری خلاق شوند. هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر در الگوی گردشگری خلاق مبتنی بر رویکرد بازآفرینی فرهنگ محور در بافت تاریخی شهر خلاق سنندج است. این پژوهش از نوع کاربردی و براساس روش ترکیبی (اکتشافی و توصیفی پیمایشی) است. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است. در بخش اول پژوهش، دیدگاه جامعه آماری شامل خبرگان حوزه پژوهش، یعنی بافت تاریخی شهر خلاق سنندج، با روش کیفی و نمونه گیری هدفمند بررسی شد. اطلاعات به کمک روش تحلیل موضوعی و با مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته گردآوری و مضمون ها و مقوله های اثرگذار در بازآفرینی فرهنگ محور شناسایی شدند. در بخش دوم پژوهش، با روش کمّی و غربالگری، عوامل شناسایی شده با روش دلفی فازی بررسی و سپس با روش تحلیل عامل تأییدی تحلیل شدند. هفت مضمون فضایی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، انسانی، ساختاری و نهادی و 27 مقوله از پژوهش شناسایی شدند و الگوی گردشگری خلاق مبتنی بر رویکرد بازآفرینی فرهنگ محور ارائه شد. الگوی گردشگری خلاق می تواند، با بهره گیری از تمرکز فرهنگی بر ظرفیت بالقوه فرایندهای خلاق در بافت تاریخی شهر خلاق سنندج، سبب رشد اقتصاد خلاق شود و امکان مشارکت بین گردشگران و ساکنان را فراهم آورد
توسعهٔ گردشگری موسیقی در ایران: تحلیلی ساختاری (مطالعه موردی: استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
183 - 202
حوزههای تخصصی:
گردشگری موسیقی گونه ای از گردشگری فرهنگی است که با افزایش چشمگیر حجم بازار آن، در دههٔ اخیر، مورد توجه پژوهشگران و فعالان عرصهٔ گردشگری در جهان قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل ساختاری عوامل کلیدی مؤثر در ارتقای گردشگری موسیقی در استان بوشهر (به منزلهٔ مورد مطالعه) است. همچنین، اولویت عوامل یادشده از دیدگاه گردشگران ورودی تبیین شده و زیرساخت ها و امکانات لازم برای ارتقای جذابیت رویدادهای موسیقی محلی تحلیل شده است. از روش مطالعهٔ کتابخانه ای، مصاحبه با خبرگان و توزیع پرسش نامه میان گردشگران برای گردآوری داده ها و از رویکرد تحلیل ساختاری (نرم افزار میک مک) و روش های آماری (آزمون فریدمن) و نیز تحلیل محتوا برای تجزیه وتحلیل داده ها و تبیین یافته ها بهره گیری شده است. نتایج تحلیل ساختاری نشان می دهد «فرهنگ، مراسم و آیین های ویژهٔ جامعهٔ میزبان»، «شفافیت و کارایی فرایندهای اقتصادی و مدیریتی»، «همسویی نوع موسیقی با تصویر گردشگر از مقصد» و «بازاریابی و جلب توجه رسانه ای» اثرگذارترین عوامل در افزایش جذابیت رویدادهای موسیقی برای مخاطبان و کنشگران به شمار می روند. همچنین، اهمیت و اولویت هریک از عوامل کلیدی شناسایی شده شامل «میراث فرهنگی ملموس و ناملموس» و «امکانات و زیرساخت های موردنیاز» از دیدگاه گردشگران فرهنگی ارزیابی شده است. درنهایت، زیرساخت ها و امکانات مورد نیاز برای توسعهٔ گردشگری موسیقی در استان بوشهر در قالب چهار بْعد اصلی «فرهنگ جامعهٔ میزبان»، «مدیریت رویداد موسیقی»، «اقامتگاه» و «حمل و نقل» شناسایی و پیشنهاد شده است.
رابطه تعلق مکانی و رفتارهای مشارکتی روستاییان (مطالعه موردی: دهستان مشایخ شهرستان ممسنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
196 - 165
حوزههای تخصصی:
بسیاری از سکونتگاه های روستایی کشور با مسائل متعددی ازجمله سطح پایین اشتغال و درآمد، اثرات نامطلوب تغییرات اقلیمی، نارسایی امکانات و خدمات و... مواجه هستند. در چنین شرایطی، رفتارهای مشارکتی روستاییان در امور مختلف جامعه محلی می تواند نقش مثبت و مهمی در ارتقای کیفیت زندگی و بهبود محیط محلی داشته باشد؛ ازاین رو شناسایی عوامل مرتبط با انجام رفتارهای مشارکتی اهمیت فراوان دارد. نظر به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی رابطه تعلق مکانی و رفتارهای مشارکتی روستاییان در دهستان مشایخ پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق به لحاظ مکانی، نقاط روستایی دارای حداقل 100 نفر جمعیت واقع در دهستان مشایخ شهرستان ممسنی و واحد تحلیل، افراد 18 ساله و بیشتر ساکن در سکونتگاه های مذکور بود. فرایند نمونه گیری با استفاده از روش احتمالی طبقه بندی شده صورت گرفت و برای 380 نفر پرسشنامه تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری مختلف و نرم افزار SPSS استفاده شد. براساس نتایج آزمون T تک نمونه ای و در سطح اطمینان 95 درصد، میانگین رفتارهای مشارکتی و تعلق مکانی به طور معناداری از حد متوسط بیشتر بود. براساس یافته ها، بین تعلق مکانی و رفتارهای مشارکتی روستاییان رابطه مثبت معناداری وجود دارد (001/0 > p، 424/0 = r). همچنین بین تعلق مکانی و هریک از ابعاد پنج گانه رفتارهای مشارکتی رابطه مثبت معناداری مشاهده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد، بین روستاهای موردمطالعه از نظر میانگین رفتارهای مشارکتی تفاوت معناداری وجود داشت. درمورد تعلق مکانی نیز نتایج مشابهی حاصل شد. تعلق مکانی و رفتارهای مشارکتی می توانند به عنوان دو عامل قدرتمند در توسعه روستایی نقش ایفا کنند و رابطه مثبت میان آن ها نشان می دهد که این دو عامل می توانند هم افزایی مطلوب و ارزشمندی به نفع سکونتگاه های روستایی داشته باشند.