فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۸۱ تا ۵٬۴۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
17 - 30
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، اراضی از شهرهای ایران به خصوص اراضی حاشیه ای شهرها، تحت تأثیر روند شهرنشینی و نیاز شهروندان به مسکن، تغییر کاربری داده و به اراضی ساخته شده تبدیل گردیده است. هم چنین شهر لاهیجان نیز مانند بسیاری از شهرهای ایران به دلیل افزایش ساخت وساز، دچار تغییر و تحولات قابل توجهی در زمینه کاربری اراضی شده است. هدف پژوهش حاضر مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از LCM و CA MARKOV می باشد، روش پژوهش، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. در این راستا از تصاویر ماهواره ای لندست مربوط به چهار دوره زمانی 1368، 1379، 1389 و 1397 بهره گرفته شده است. تصاویر چهار دوره پس از عملیات پیش پردازش با استفاده از روش حداکثر احتمال طبقه بندی گردیدند. سپس با استفاده از مدل LCM و CA MARKOV به شناسایی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر لاهیجان پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که مساحت اراضی ساخته شده از سال 1368 تا 1397 نزدیک به 1250 هکتار افزایش یافته و اراضی جنگل و باغات در این دوره با کاهش حدوداً 2000 هکتاری روبه رو بوده است. بنابراین با توجه به مقایسه طبقه بندی ها و نتایج حاصل از مدل LCM مشخص می گردد، که بیشترین تغییرات در این دوره مربوط به جنگل و باغات می باشد. در پایان با به کارگیری مدل زنجیره مارکوف تغییرات کاربری اراضی را برای سال 1409 را پیش بینی شده است. ازاین رو با توجه به نتایج حاصل از پیش بینی تغییرات احتمال می رود که در سال 1409 میزان 5/760 هکتار از اراضی جنگل و باغات کاسته شده و 91/53 هکتار به اراضی ساخته شده، 09/693 هکتار به شالیزارها و 5/13 هکتار نیز به پهنه آبی افزوده خواهد شد. بنابراین بررسی ها نشان می دهد رشد مساحت ها در محدوده موردمطالعه متناسب و همسو نبوده؛ و این مسئله باعث ایجاد پدیده گستردگی در شهر لاهیجان گردیده است.
سنجش و تحلیل روحیه کارآفرینی شاغلان بخش کشاورزی در مناطق روستایی: مطالعه موردی دهستان های شهرستان خواف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در سال 1394 با هدف سنجش میزان روحیه کارآفرینی در بین شاغلان بخش کشاورزی انجام شد. بدین منظور، از روش توصیفی- تحلیلی، با استفاده از منابع کتابخانه ای و پژوهش میدانی (پرسشنامه) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش 197 سرپرست خانوارهای شاغل در بخش کشاورزی چهار دهستان شهرستان خواف را دربرمی گرفت. گردآوری داده ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با ابزار پرسشنامه محقق ساخته بر اساس نُه شاخص برگرفته از ادبیات نظری صورت گرفت. نتایج و یافته های پژوهش حاکی از آن بود که شاغلان مورد مطالعه در بخش کشاورزی در مؤلفه های مخاطره پذیری، عمل گرایی و چالش طلبی در وضعیت ضعیف قرار دارند. همچنین، با استفاده از مدل اولویت بندی ویکور، بین روستاهای مورد مطالعه در زمینه برخورداری از میزان روحیه کارآفرینی رتبه بندی انجام گرفت، که روستای چهارده با بیشترین امتیاز در رتبه اول و روستای مزرعه شیخ در رتبه دوم قرار داشتند.
ارزیابی شاخص های زیست اقلیمی موثر بر آسایش انسانی به منظور توسعه توریسم شهری (مطالعه موردی: شهرقزوین)
حوزههای تخصصی:
شناخت آسایش زیست اقلیمی در مناطق مختلف جغرافیایی، می تواند به فرایند برنامه ریزی و توسعه منطقه کمک نماید. راحتی و سلامت انسان در محیط طبیعی، رابطه مستقیمی با وضعیت اقلیمی دارد. در این تحقیق آسایش و عدم آسایش ماههای مختلف سال در شهر قزوین درجهت توسعه توریسم شهری براساس شاخص های زیست اقلیمی؛ بیکر، ترجونگ، فشار عصبی و اولگی، با استفاده از داده های اقلیمی ارزیابی شد، همچنین نیاز سرمایشی و گرمایشی در ماههای با شرایط عدم آسایش نیز مشخص گردید. نتایج بدست آمده از شاخص های زیست اقلیمی نشان می دهد که به طور کلی دوره آسایش انسانی از فروردین ماه شروع می شود و تا آواخر مهر ماه ادامه می یابد، بیشتر شاخص ها ماههای اردیبهشت، شهریور و مهر را مناسب ترین زمان آسایشی نشان می-دهند. از آذر تا اواخر اسفند ماه به علت تنش سرمای هوا و همچنین در طول ماههای تیر و آگوست به دلیل گرمای هوا منطقه مورد مطالعه خارج از محدوده آسایش قرار می گیرد. عدم آسایش در ماههای سرد و گرم سال برنامه ریزی درجهت تامین انرژی لازم برای تعدیل دمای هوا را حائز اهمیت می سازد، به طوری که در ماههای گرم سال این مقدار نیاز سرمایشی به 464 درجه روز می رسد. سردسیر بودن منطقه، ضرورت 2274 درجه روز نیاز گرمایشی برای ماههای سرد سال در فصول پاییز و زمستان را آشکار می سازد. درمیان شاخص-های بیوکلیمایی به کار رفته شاخص های بیکر و ترجونگ وضعیت بیوکلیمایی منطقه را بهتر نشان می دهند. با توجه به ظرفیت های بالای گردشگری در شهر قزوین ارزیابی و شناخت آسایش و عدم آسایش انسانی می تواند در جذب و توسعه توریسم شهری با تاکید بر شرایط اقلیمی نقش موثری ایفا نماید.
تحلیل و ارزیابی شاخص های رفاه اجتماعی در نواحی شهری با تأکید بر رویکرد عدالت (مطالعه موردی: نواحی منطقه 1 شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین بسترهای ایجاد جامعه پویا و رو به رشد، تحقق رفاه شهروندان در اجتماع است. با تکیه بر تقویت شاخص های رفاه اجتماعی و در سایه عدالت اجتماعی می توان مسائلی مانند نابرابری های غیرعادلانه را در شهر به حداقل رساند. پژوهش حاضر کاربردی است و با هدف ارزیابی و تعیین سطح شاخص های رفاه اجتماعی در نواحی منطقه 1 شهر قزوین با تأکید بر رویکرد عدالت اجتماعی تدوین شده است. این نواحی هسته شکل گیری شهر را در خود جای داده است و ممکن است با گذشت زمان و تزریق شاخص های مربوط، در مقایسه با سایر مناطق شهر به سطح عادلانه رفاه رسیده باشد. روش پژوهش، آمیخته و از نوع «تحلیل محتوا» و «پیمایشی» است. با نظرخواهی از صاحب نظران، 22 شاخص رفاه اجتماعی در چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و کالبدی انتخاب، و برای بررسی توزیع عادلانه این شاخص ها، از آزمون t استفاده شد که با توجه به نتایج، شاخص های رفاه اجتماعی در منطقه 1 عادلانه نیست؛ بنابراین، برای شناسایی تأثیرگذارترین عامل برقرارکننده رفاه اجتماعی با بهره گیری از آزمون فریدمن، تمام شاخص ها اولویت بندی می شود که سه شاخص درآمد سرانه، وضعیت اشتغال و رضایت شغلی به ترتیب بیشترین تأثیر را دارد. درنهایت با توجه به محدوده های ضعیف تر در هریک از شاخص ها در دو ناحیه درمی یابیم که در تقویت شاخص های ضعیف، رفاه اجتماعی و تزریق شاخص های مکمل در نواحی شهری برای رسیدن به سطح عادلانه زندگی ضروری است.
بازتعریف الگوهای طراحی مسکن معاصر بر اساس معیارهای مردم شناختی در راستای برنامه ریزی شهری (نمونه موردی: خانه های شهر بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مسکن ایجاد محیطی سازگار با روش زندگی انسان است تا نیازهای کمی، کیفی و اجتماعی را تأمین نماید. در عصر جدید و شیوع بیهویتی فعلی، کلیه ساخت و سازها به سمت یکسان شدن پیش رفته است و به علت نادیده انگاشتن کاربران و یا عدم شناخت کافی نسبت به نیازهای آنان، منجر به بروز مشکلاتی چون کاهش رضایتمندی، از بین رفتن هویت فرهنگی و مکانی شده است. در حالیکه توجه به معماری برخاسته از انسانشناسی، باورهای جامعه بومی و بستر شهر که در طی زمان تحت تاثیر عوامل مکانی و فرهنگی شکل و محتوای خاصی یافته است. مقاله حاضر سعی دارد تا با ژرف کاوی کیفیت مسکن در خانه های سنتی ایران، مولفه هایی در جهت تبیین راهکارهای مؤثر برای افزایش کیفیت مسکن معاصر به دست آید. این پژوهش به روش کیفی انجام شده و برای ارزیابی نهایی از روش تحلیل سلسله مراتبی بهره گرفته شده و با نرم افزار اکسپرت چویس صورت گرفته و در نهایت اولویت بندی مولفه -های مؤثر در شکلگیری فضاهای مسکونی تدوین شده است. جمع آوری اطلاعات برپایه چک لیستهایی جهت تکنیکهای مصاحبه، مشاهده و از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و تحلیل نقشه ها بهره گرفته شده است. در ادامه با بررسی عوامل اصلی مدلهای مختلف، تعداد 22 مولفه مؤثر در شکلگیری فضاهای مسکونی خانه های معاصر شهر بم بیان گردید. سپس با تحلیل معیارها و اعمال تأثیرات شیوه زندگی، نیازهای انسان و شرایط جامعه معاصر با امتیازدهی مؤلفه ها و اولویت بندی شاخص ها، راهکارهایی برای بهبود جنبه های کیفی مسکن پیشنهاد گردید. براساس نتایج این پژوهش مولفه های موثر در طراحی فضاهای مسکونی، به شش دسته زیست پذیری، معناپذیری، انعطاف پذیری، نظارتپذیری، رفتارپذیری و بازی پذیری طبقه بندی شد.
ارزیابی عوامل سازه ای موثر بر حس امنیت فضایی شهروندی در زیرگذرهای کلان شهر مشهد از دیدگاه شهروندان مناطق 11 و 12(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری امروزی، مولفه ای برای وقوع نابهنجاری های شهری و در نتیجه عدم وقوع امنیت در شهر می باشند، در بسیاری موارد نوع طراحی فضای کالبدی، نقشی که مکان خاص به خود می گیرد و ابعاد اجتماعی یک محدوده منجر می گردد که فضاها امن و یا بالعکس ناامن گردند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی عوامل سازه ای موثر بر حس امنیت فضایی شهروندی در زیرگذرهای کلان شهر مشهد از دیدگاه شهروندان مناطق 11 و 12 می باشد. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی از نوع کاربردی می باشد. جهت اولویت بندی شاخص های ایمنی زیرگذرها از فرآیند ""تحلیل شبکه"" (ANP) استفاده شده است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی شهروندان مناطق 11 و 12 می باشد که به نسبت جمعیت نواحی در این دو منطقه 383 پرسشنامه با استفاده از فرمول کوکران، توزیع شده است. علاوه بر این 20 پرسشنامه در بین خبرگان شهری(متولیان امور زیرگذرها-سازمان حمل و نقل و ترافیک شهرداری مشهد) توزیع شده است. نتایج حاصل از مقایسه ی میانگین دو جامعه ی مستقل بیانگر این است که منطقه 11 در تمامی شاخص های مورد مطالعه به استثنای بهداشت و روشنایی وضعیت مساعدتری را داراست و اولویت بندی حاصل از تکنیک ANP بیانگر این است که شاخص دسترسی و سهولت کاربرد با وزن نرمال شده ی 0.19 در اولویت اول و شاخص طراحی داخلی با وزن نرمال شده ی 0.09 در اولویت آخر جهت تامین ایمنی زیرگذرها قرار دارد.
بررسی روش های ارتقای عملکرد اجتماعی محله های شهری نمونه موردی: محله شالمان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله از تجمع و به هم پیوستگی معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیر رسمی میان گروهی از مردم به وجود می آید. هدف از این پژوهش بررسی روش های ارتقاء عملکرد اجتماعی محله های شهری با توجهبهاصل پاسخگوییبهنیازهای اجتماعی انسانبهعنوانمخاطبینفضا، جهتتبیینوطبقه بندیمولفه هایکیفیفضااست. جهت رسیدن به هدف پژوهش از سه فرضیه در محدوده مورد مطالعه استفاده شده است. متغیر مستقل در این تحقیق عملکرد اجتماعی محله و متغیر وابسته فضاهای باز و عمومی،آرامش، امنیت، تعلق اجتماعی، روابط اجتماعی است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده، جامعه آماری محله شالمان سنندج و حجم نمونه 100 نفر از اهالی محله است.روش نمونه گیری، طبقه ای است. برای تجزیه و تحلیل آمار و اطلاعات و بررسی فرضیات از نرم افزار SPSS وجهت بررسی رابطه بین متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است.نتایج حاصل از پژوهش با توجه به مقدار همبستگی پیرسون (052/0)، (027/0)، (223/0) در فرضیه های 1و2و3 نشان می دهد که ویژگی های استفاده کنندگان از فضا و شیوه های طراحی شهری در تقویت عملکرد اجتماعی محله های شهری تأثیرگذار نیست اما فضاهای عمومی و باز بر ظهور و بروز خلاقیت و تقویت عملکرد اجتماعی محله های شهری مؤثر است. بنابراین جهت ارتقاء عملکرد اجتماعی محله ی شالمان باید به راهبردهایی همچون ارتقاء کیفیت کالبدی- فضایی، ارتقاء کیفیت محیطی، ارتقاء کیفیت اجتماعی و فرهنگی از طریق سیاست هایی همچون افزایش سرزندگی، افزایش ایمنی ترافیکی، ارتقا سطح شبکه معابر، گسترش فضاهای سبز و مکث، ارتقاء کیفیت و عملکرد مبلمان شهری، افزایش امنیت و سطح بهداشت، افزایش سطح مشارکت توجه نمود.
ارزیابی تأثیرات اجتماعی پیاده راه ها بر شهروندان در بافت های قدیمی (مطالعه موردی: پیاده راه خیام جنوبی شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
237 - 264
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر در بسیاری از شهرهای جهان، تلاش هایی برای بهبود شرایط زندگی در بافت مرکزی صورت گرفته است. یکی از رویکردهای کارآمد در این زمینه، پیاده راه سازی است که به عنوان پروژه ای توسعه ای، نیازمند بررسی و تحلیل از ابعاد مختلف است؛ بنابراین، ارزیابی تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پیاده راه ها، یاری کننده برنامه ریزان و مدیران شهری برای تهیه و اجرای منطقی و صحیح این پروژه هاست. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیر پذیری اجتماعی شهروندان از پیاده راه خیام جنوبی شهر ارومیه در بافت قدیمی و مرکزی است. روش پژوهش، ارزیابی پس از اجراست که در چارچوب روش های تحلیلی قرار دارد. برای گردآوری داده ها از روش های اسنادی و پیمایشی استفاده شد. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G Power با احتمال برگشت ناپذیری، با توجه به نامشخص بودن تعداد مراجعه کنندگان به پیاده راه و با درنظرگرفتن جمعیت حوزه فراگیر، 300 نفر برآورد شد. انتخاب نمونه ها به شیوه نمونه گیری تصادفی انجام گرفت و تحلیل داده ها با مدل معادلات ساختاری در نرم افزار لیزرل انجام شد. براساس نتایج تحلیل تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم هریک از شاخص ها و متغیرها، شاخص های عدالت اجتماعی، سرمایه اجتماعی و ایمنی و امنیت در پیاده راه خیام جنوبی، با کمبودها و موانع زیادی مواجه است، اما شاخص های تعاملات اجتماعی، هویت شهروندی و مشارکت شهروندان وضعیت نسبتاً مناسبی دارد. به عبارت دیگر، تأثیرات اجتماعی پیاده راه خیام در زمینه مشارکت و ارتقای تعاملات اجتماعی بر شهروندان مثبت است.
واکاوی رفتار با خشکسالی و عوامل مؤثر بر آن در عشایر منطقه دریلا، شهرستان گچساران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
88 - 101
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی رفتار با خشکسالی و عوامل مؤثر بر آن در عشایر منطقه دریلا از توابع شهرستان گچساران صورت پذیرفت. در انجام این پژوهش، از روش کمّی پیمایش بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش، خانوارهای عشایر منطقه دریلا (200 خانوار) بودند که حجم نمونه بر اساس جدول بارتلت و همکاران، 132 خانوار تعیین و به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده با انتساب متناسب در بین تیره های عشایری منطقه توزیع گردید. ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسش نامه ای محقق ساخته بود که برای تکمیل آن از پرسش گری مستقیم استفاده شد. روایی ظاهری پرسش نامه با بکارگیری پانلی از متخصصان بررسی شد. پایایی آن نیز با انجام یک مطالعه پیش آهنگ و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (82/0- 46/0) به دست آمد. یافته ها نشان داد رفتار با خشکسالی عشایر مورد مطالعه در دو بُعد تعدیل گر های فنی و غیرفنی قابل تفکیک است که تعدیل گرهای غیرفنی از اقبال بیشتری برخوردار بوده اند. یافته-های تحلیل مسیر نیز نشان داد که متغیرکیفیت زندگی بیشترین اثر مستقیم )46/0=β) و نگرش به خشکسالی بیشترین اثر غیر مستقیم )08/0=β) را بر رفتار با خشکسالی عشایر داشتند. بر این اساس، افزایش آگاهی عشایر از طریق افزایش دسترسی آن ها به وسایل ارتباط جمعی و تدوین ترویج و آموزش مدیریت و چگونگی رفتار با خشکسالی پیشنهاد می شود.
طراحی الگوی معیشت زیست بوم پایدار در روستای هجیج با استفاده از نظریه بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت راز و رمزهای بقای مجتمع های زیستی مانند زیست بوم های پایدار و سازوکارهای بومی در معیشت پایدار این جوامع می تواند روزنه ای برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی باشد. در این پژوهش روستای هجیج به عنوان نمونه ای از یک منطقه بومی و هدف گردشگری با داده های طبیعی و فرهنگی بسیار، به صورت کیفی با کاربرد روش نظریه بنیانی مبتنی بر رویکرد ترکیبی، کاربردی و اکتشافی موردمطالعه قرار گرفت تا بتوان راز این ماندگاری را کشف کرد.در این راستا 53 نفر سرپرست خانوار از 171 خانوار این روستا (با جمعیت 571 نفر) به شیوه نمونه گیری هدفمند با رویکرد زنجیره ای مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند قرار گرفتند. علاوه بر آن، از مشاهده مستقیم، بررسی اسناد و تجارب شخصی نیز بهره گرفته شد. سپس، نتایج تحلیل محتوا گردید. با کدگذاری محوری و طی روند خط سیر داستانی از 4 مقوله، 20 زیر مقوله و 132 مفهوم، الگوی پارادایمی مطالعه به عنوان الگوی معیشت زیست بوم پایدار هجیج ارائه شد. الگوی مبتنی بر نتایج، نشان داد که مردم این روستا با بهره گیری از مجموعه ای از داشته های طبیعی، اجتماعی، انسانی، فیزیکی، دانش بومی و فرهنگی، راهبردهای متنوعی را برای نگهداری زیست بوم خود از دیرباز در پیش گرفته اند. اما هجوم پیامدهای منفی و عنصرهای مداخله گر، زندگی این الگوی پایدار را در زمان کنونی به خطر انداخته که نیازمند توجه جدی است.
تدوین استراتژی توسعه طبیعت گردی بر اساس تحلیل SWOT و فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) مطالعه موردی (پارک جنگلی آبیدر در شهر سنندج)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
121 - 136
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری، به ویژه طبیعت گردی، به منزله رویکردی جدید برای توسعه هم زیستی انسان و اجتماع، به منظور بهره وری اقتصادی، امروزه در توسعه مناطق جایگاه چشمگیری یافته است که توسعه آن نیازمند شناخت و آگاهی کافی از مسائل و عوامل مؤثر اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی هر منطقه است. پارک جنگلی آبیدر با مساحت 1555 هکتار در جنوب غربی شهر سنندج واقع شده است که به سبب جاذبه های طبیعی از مزیت نسبی برخوردار است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل داخلی (قوت ها و ضعف ها)، عوامل خارجی (فرصت ها و تهدیدها)، و تدوین استراتژی توسعه طبیعت گردی پارک جنگلی آبیدر انجام گرفته و بدین منظور از مدل تلفیقی SWOT و فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) استفاده شده است. فرایند تحلیل شبکه ای اجازه اندازه گیری را در شرایطی که بین عوامل استراتژیک وابستگی وجود دارد می دهد. مدل شبکه ای ارائه شده در این تحقیق به منظور تجزیه وتحلیل SWOT از چهار سطح، هدف (بهترین استراتژی) در سطح اول، عوامل SWOT و زیر معیارهای SWOT به ترتیب در سطوح دوم و سوم، و آخرین سطح از گزینه های استراتژی تشکیل شده است. جهت تعیین وزن های عوامل SWOT بر اساس روش ANP پرسش نامه ای به صورت مقایسه زوجی با مقیاس نه تایی طراحی و تکمیل شد. پس از آن، داده های جمع آوری شده با نرم افزار Super Decision تجزیه وتحلیل و استراتژی های WTبه منزله بهترین استراتژی ها، برای توسعه طبیعت گردی منطقه مشخص شد. نتایج نشان داد که آسیب پذیری منطقه مطالعه شده (پارک جنگلی آبیدر) به لحاظ توسعه طبیعت گردی بالاست و همچنین توزیع و تخصیص مجدد منابع در سطح پارک جنگلی آبیدر، با توجه به محدود بودن فرصت ها و بالا بودن ضعف ها، امری الزامی است. بنابراین، در پایان راهکارهایی جهت توسعه طبیعت گردی در منطقه ارائه شد.
تأثیر تصویر ذهنی ساکنان از محل سکونت خود بر میزان حمایت آنان از گردشگری (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
تصویر ذهنی (مثبت یا منفی) که ساکنان یک منطقه از محل سکونت خود دارند بر میزان حمایت آن ها از گردشگری در آن منطقه تأثیر بسزایی داشته و می تواند بر توسعه گردشگری نقش تعیین کننده ای داشته باشد. بنابراین در این مطالعه به بررسی میزانحمایتساکنانازتوسعهگردشگری و تبیین عوامل مؤثر بر سطح حمایت (تصویر ذهنی) پرداخته شده است. تحقیقحاضرازنظرهدف، کاربردیوازنظرشیوه گردآوریاطلاعات،تحقیقیتوصیفی – تحلیلیاست. به منظور تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از رویکرد معادلات ساختاری، روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شده است. ابزاراصلیگردآوری اطلاعات نیز پرسشنامهمی باشد. بدین منظور تعداد 384 پرسشنامه بهروش نمونه گیری طبقه ای ساده، در سه ماهه دوم سال 1395 (تیرماه الی شهریورماه) بین جامعهآماری تحقیق که شامل سهگروهخانوارهایساکنمعمولی،فعالانبخشتجاری-خدماتیومسئولینبخشعمومیبوده، توزیع گردیده است. نتایجتحقیقنشانمی دهد ارتباط مثبت و معناداری بین تصویر ذهنی ساکنان از شهر تبریز و حمایت آنان از توسعه گردشگری وجود دارد. بالاترین میزان حمایت از توسعه گردشگری به ترتیب مربوط به ساکنان شاغل در بخش تجاری و خدماتی (ضریب مسیر 376/0)، ساکنان شاغل در بخش عمومی (ضریب مسیر 227/0) و درنهایت خانوارهای ساکن معمولی (ضریب مسیر 212/0) می باشد. حمایتاندکساکناناز توسعهگردشگری می تواند ناشی ازنگرانی های آن هانسبتبه اثراتوپیامدهاینامطلوبتوسعهگردشگرییا عدم بهره مندی از منافع حاصل از گردشگری در جامعه میزبان باشد. بنابراین علی رغم اینکه هر سه گروه از توسعه گردشگری حمایت می کنند، میزان این حمایت اندک بوده و مسئولان امر باید سیاست گذاری های مناسبی جهت افزایش حمایت جامعه میزبان ترتیب دهند.
ارزیابی عوامل مؤثر در تعیین ظرفیت تراکم ساختمانی محدوده های تاریخی (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
809 - 826
حوزههای تخصصی:
در طرح های توسعه شهری نگرش موزه ای برخی برنامه ریزان و طراحان به محدوده های تاریخی سبب شده است تا با حکم محدودیت ارتفاع و حفظ کالبد فرسوده موجود، امکان افزایش تراکم ساختمانی و به دنبال آن صرفه اقتصادی نوسازی برای مالکان و ساکنان از بین برود و احیای محدوده های تاریخی به تأخیر بیفتد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تبیین ظرفیت بارگذاری تراکم ساختمانی در محدوده های تاریخی با توجه به شاخص های مؤثر در تعیین تراکم است. پژوهش حاضر کاربردی و توصیفی-تحلیلی است. پس از مطالعه منابع مرتبط، 10 شاخص براساس موجودبودن اطلاعات برای شهر ارومیه انتخاب و اهمیت شاخص ها نیز با توجه به روش AHP محاسبه شد. برای استانداردسازی شاخص ها، روش بولین و توابع فازی کاربرد داشت؛ به طوری که رابطه هرکدام از شاخص ها را با هدف پژوهش مدنظر قرار می دهد. براساس نتایج ترکیب شاخص های وزن دار، 9 درصد محدوده تاریخی از نظر ظرفیت بارگذاری تراکم ساختمانی در پهنه ظرفیت تراکم خیلی کم، 8 درصد در پهنه ظرفیت تراکم کم، 18 درصد در پهنه تراکم متوسط، 60 درصد در پهنه تراکم ساختمانی زیاد و 5 درصد در پهنه تراکم ساختمانی خیلی زیاد قرار دارد؛ بنابراین با درنظرگرفتن شاخص های مؤثر در تعیین تراکم و ظرفیت های محدوده تاریخی شهر ارومیه می توان اذعان داشت که محدوده مذکور توان افزایش تراکم ساختمانی را براساس ظرفیت ها و حریم آثار تاریخی دارد. در انتها نیز پیشنهاد هایی برای پاسخگویی به پرسش پژوهش به صورت زیر بیان شده است: - توجه هم زمان به شاخص های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، فرهنگی، جمعیتی و اقلیمی برای شناخت ظرفیت های محدوده های تاریخی برای بارگذاری تراکم ساختمانی؛ - تأکید توأمان بر رویکردهای حفاظت و توسعه برای احیای محدوده های تاریخی.
تحلیل عدالت جغرافیایی در نظام بین الملل پس از جنگ سرد بر اساس نظریه جان رالز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جان رالز اندیشه ی سیاسی خود را حول محور عدالت و طراحی جامعه ای عادل (جامعه ی بسامان) بیان نموده است. در این راستا وی از جایگاه برجسته ای در تبیین مفهوم عدالت در عرصه داخلی جوامع معتقد به لیبرال دموکراسی برخوردار است و به همین جهت به اعتقاد بسیاری، بزرگ ترین فیلسوف اخلاقی- سیاسی قرن بیستم لقب گرفته که سعی نموده ایده عدالت به مثابه انصاف را به عنوان یک آرمان عام بشری تبیین و به مرحله اجرا در آورد. بنا بر تفکر رالز، اگر جوامع، لیبرال دموکراتیک باشند جهان صلح آمیزتر خواهد بود و این امر به سطح نظام بین الملل نیز کشیده خواهد شد. سؤال اصلی مقاله این است که بر اساس نظریه جان رالز عدالت جغرافیایی در نظام بین الملل پس از جنگ سرد در چه سطحی قرار دارد؟ فرضیه ای را که برای پاسخ گویی به این سؤال اصلی در صدد بررسی آن هستیم این است که به نظر می رسد توسعه اقتصادی در قرن بیست و یکم در میان این کشورها ناموزون و نامتناسب و با عدالت بین المللی جان رالز همخوانی نداشته باشد. نتایج مقاله نشان می دهد که نظام بین الملل پس از جنگ سرد از نظر عدالت جغرافیایی نامتوازن است زیرا برخی کشورها با داشتن امکانات و توانایی های مالی و تکنولوژیک، مراحل جدیدی از رشد و توسعه را خواهند پیمود و عده ای دیگر نیروی خود را برای تهیه نیازهای اولیه بسیج خواهند نمود. امروزه دولت ها می بایست ضمن تأمین امنیت سیاسی و نظامی خود، به دنبال امنیت اقتصادی و انباشت سرمایه و ثروت باشند، اما برخی از دولت ها در عرصه نظام بین المللی از چنین توانایی برخوردار نیستند، این کشورها عمدتاً کشورهای درحال توسعه هستند؛ که از اصطلاحات دیگری هم چون فقیر و جنوب جهت توصیف کشورهای مذکور نام برده می شود؛ بنابراین برخلاف نظریه عدالت جان رالز ما در دوران پسا جنگ سرد با رویدادها و آمارهایی در سطح جهان مواجه می شویم که نشانگر بی عدالتی و نابرابری های ژرف در جهان است. این رویدادها و آمارها می توانند درباره خشونت، فقر، بیماری و نابرابری میان انسان ها باشند. بی تردید نظام ناعادلانه جهانی با منافع کشورهای ثروتمند و شهروندانشان گره خورده است و در برابر اصلاحات ساختاری مقاومت می کند. روش انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. شیوه گرداوری اطلاعات نیز کتابخانه ای و استفاده از مقالات علمی و پژوهش خواهد بود.
انفجار مادرشهر و توسعه گسیخته منطقه کلان شهری تهران در چارچوب نظریه زوال شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
451 - 472
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی از نیمه دوم قرن بیستم با روند شتابانی ادامه یافته و مراحل مختلف «حومه نشینی» و «شهرگریزی» (ضد شهرنشینی یا زوال) نیز هم زمان در بسیاری از کلان شهرها ظاهر شده است. در این پژوهش منطقه کلان شهری تهران به عنوان قلمرو پژوهش انتخاب شد و فرایند انفجار مادرشهر و پدیدارشدن زوال شهری در شهر تهران، گسیختگی شهری به عنوان نمود فضایی و عینی توسعه پیرامونی طی سال های 1355 تا 1395 مشخص شد. پژوهش حاضر در چارچوب راهبرد پس کاوی انجام شده است. همچنین این پژوهش به شیوه فراتحلیل و بر اساس داده های ثانویه جمعیتی مرکز آمار ایران به عنوان معیار اندازه گیری و اطلاعات اسناد و گزارش های رسمی فرادست انجام شده و از سنت های روش پژوهش کمی و کیفی استفاده کرده است. روش اندازه گیری گسیختگی شهری اغلب از طریق تبدیل داده ها، اطلاعات و عوامل کیفی به داده ها و شاخص های کمی بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل های توزیع جهت دار، هم بستگی فضایی موران (جهانی و محلی) و آماره عمومی G و برای اندازه گیری رشد گسیخته منطقه کلان شهری در دوره های مورد بحث از مدل های آنتروپی شانون و هُلدرن اندازه گیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از دهه 50 ه. ش «منطقه کلان شهری تهران» فرایند حومه نشینی به سبک مدرن را آغاز کرده و پس از دهه 70 ه.ش با فرایند شهرگریزی (زوال) مواجه بوده است. نمود فضایی این دو فرایند در قالب گسیختگی تجلی یافته است. نتایج مدل های موران و آماره عمومی G حاکی از شکل گیری چند الگوی خوشه ای جمعیت خارج از کلان شهر تهران است. همچنین نتایج مدل های آنتروپی شانون و هلدرن نشان می دهد که از دهه 70 ه. ش، توسعه عرصه های شهری در حلقه دوم (Suburban) و حلقه سوم (Exurban) رخ داده است. نتیجه این پژوهش حاکی از بروز پدیده زوال شهری در منطقه کلان شهری تهران است که از فرایندهای شهرنشینی تجربه شده در کشورهای آمریکایی- اروپایی تبعیت می کند.
تحلیل کیفی چالش های گردشگری روستایی در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
568 - 581
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی راهکاری جدید در نظریه های توسعه برای توانمندسازی و ظرفیت سازی در مناطق روستایی به شمار می رود. در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های گردشگری روستایی استان کرمانشاه با بهره جستن از پارادایم کیفی و روش نظریه بنیانی در بازه زمانی بهار و تابستان سال 1396 انجام شد. جامعه موردمطالعه پژوهش را کارشناسان و متخصصان گردشگری استان کرمانشاه تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ترکیبی، 15 نفر از آنان انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند صورت گرفت که تا رسیدن به سطح اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه وتحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. پدیده ناشناخته ماندن فضای گردشگری روستایی استان کرمانشاه، موضوع اصلی بود که پژوهشگران در مرور و بازخوانی یادداشت های میدانی خود، مکرراً با آن برخورد داشتند. همچنین در این بررسی با بهره گیری از مدل پارادایمی شرایط زمینه ای، شرایط علی (همچون: ناکارآمدی فرآیند هدایت سرمایه گذاران و کارآفرینان در حوزه گردشگری روستایی، ناکارآمدی فرآیند هدایت سرمایه گذاران و کارآفرینان در حوزه گردشگری روستایی، کمبود امکانات زیرساختی در روستاها)، شرایط مداخله گر (نظیر: سالخوردگی و کاهش جمعیت روستایی، مالکیت خصوصی اراضی و مسائل و مشکلات امنیتی)، راهبردها و پیامدهای مرتبط با این پدیده همچون مهاجرت روزافزون به شهرها، افزایش تقاضا برای مشاغل غیرمفید و کاذب و رکود اقتصادی روستاها، نارضایتی از شرایط زندگی و زیست اقتصادی و ناشناخته ماندن ظرفیت های طبیعی، فرهنگی و گردشگری روستاها، مورد واکاوی قرار گرفت.
اولویت بندی پارکینگ های مکانیزه با تلفیق شیوه طراحی آزمایشات تاگوچی و تحلیل سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون تعداد اتومبیل باعث اختصاص سهم عمده ای از مساحت خیابان ها، معابر، فضاهای باز و مسکونی به اتومبیل می شود. از این رو شهرهای بزرگ، امروزه با کسری پارکینگ در سطح شهر و محدودیت فضای پارک حاشیه ای روبه رو هستند. استفاده از پارکینگ های مکانیزه در پاسخ به افزایش تقاضا برای پارکینگ مطرح می شود. یکی از حوزه های تصمیم گیری در سازمان ها که از اهمیت زیادی برخوردار است، تصمیمات مرتبط با اولویت بندی و انتخاب محصولات است. در این پژوهش از تلفیق دو روش تاگوچی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) به منظور اولویت بندی محصولات مربوط به پارکینگ های مکانیزه، استفاده شده است. بنابراین مدیریت شرکت ها در این زمینه قادر خواهند بود با داشتن منابع محدود سازمان خود و افزایش تقاضا برای نصب این پارکینگ ها نیاز مشتری خود را برآورده سازند. بدین منظور ابتدا عوامل مؤثر بر اولویت بندی پارکینگ های مکانیزه با مرور متون پژوهش و نظر خبرگان شناسایی شد. در این پژوهش از دو پرسشنامه یکی به منظور تعیین اهمیت هر یک از معیارهای مؤثر بر اولویت بندی پارکینگ های مکانیزه به روش تاگوچی فازی و دیگری پرسشنامه مقایسات زوجی محصولات با توجه به معیارها به روش AHP فازی استفاده شد. پرسشنامه روش تاگوچی و AHP فازی به ترتیب براساس طیف پنج تایی و شش تایی فازی است. سپس میزان تأثیر این معیارها با استفاده از روش تاگوچی فازی تعیین شد و در نهایت با استفاده از وزن های به دست آمده از روش تاگوچی فازی با به کارگیری فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی، محصولات اولویت بندی شدند. نتایج روش تاگوچی نشان داد معیار کیفیت، خدمات پس از فروش و هزینه سرمایه گذاری به میزان 173/0، 155/0 و 118/0 اهمیت وزنی بیشتری نسبت به سایر معیارهای مؤثر بر پارکینگ های مکانیزه دارند. نتایج روش AHP فازی نشان داد از بین 5 نوع پارکینگ مورد بررسی شامل برجی 40 تایی، برجی 30 تایی، آسانسوری دوتایی، چرخ و فلک 16 تایی و چرخ و فلک 12 تایی به میزان 254/0، 231/0، 194/0، 165/0 و 114/0 حایز رتبه اول تا پنجم شده اند.
تحلیل ذینفعان توسعه شهری دانش بنیان (مورد پژوهی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
323 - 341
حوزههای تخصصی:
تحقق توسعه شهری دانش بنیان (KBUD) به عنوان رهیافت توسعه ای مبتنی بر استفاده از ابزارهای نوآورانه برای جذب دانشگران و توسعه فعالیت های دانش بنیان مستلزم توجه به ابعاد نهادی توسعه به ویژهتحلیل ذی نفعان کلیدی و به کارگیری ابزارهای ظرفیت سازی و شبکه سازی از طریق گسترش تعامل ذی نفعان محلی و تقویت اعتماد و همکاری و انسجام شبکه روابط بین آن ها برای ایجاد تغییرات نهادی است. در این راستا، هدف این پژوهش، شناسایی و تحلیل ذی نفعان کلیدی برای گسترش تعامل ذی نفعان محلی و تقویت اعتماد و همکاری شبکه روابط بین آن ها برای ایجاد تغییرات نهادی پاسخ گوی KBUD اصفهان است. راهبرد کلی پژوهش، مطالعه موردی و با جهت گیری پارادایمی پراگماتیستی است و از نظر هدف کلی کاربردی و از نظر هدف عملیاتی توصیفی- اکتشافی است. از سویی، رویکرد روش شناختی پژوهش از نظر ماهیت داده ها ترکیبی و با استفاده از ابزارهایی کمّی (آمار پارامتریک) و کیفی همچون مصاحبه نیمه ساختاریافته است. همچنین، با استفاده از ماتریس قدرت- منفعت، درکی از میزان و نوع قدرت و منفعت ذی نفعان و چگونگی اعمال قدرت آن ها با توجه به نوع منافعشان ارائه شده است. نتایج مطالعات نشان می دهد که تحقق KBUD اصفهان منوط به پیگیری منافع مشترک و اجرای اقدامات مشترک بین ذی نفعان مختلف است. بدین ترتیب، دسته بندی ارائه شده برای تحلیل ذی نفعان کلیدی KBUD اصفهان، به دلیل فراهم کردن امکان مقایسه نوع قدرت و منافع ذی نفعان و امکان تعریف راهبردهای مشترک و اقدامات هم افزایانه ذی نفعان بر اساس منافع مشترکشان، ابزار مناسبی برای ظرفیت سازی، شبکه سازی، و ارتقای مشارکت و تعامل بین آن ها در فرایند سیاست گذاری KBUD اصفهان به دست می دهد.
مکان یابی محل دفن پسماندهای شهری با استفاده از GIS و AHP (مطالعه موردی: شهر ساحلی- صنعتی عسلویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت در نواحی شهری و به دنبال آن افزایش میزان تولید پسماند و مسئله محیط زیست، ضرورت توجه به تعیین مکان های مناسب دفن پسماندهای شهری را روز افزون کرده است. بر همین مبنا هدف از انجام این پژوهش، مکان یابی محل های مناسب دفن پسماندهای شهر عسلویه می باشد. روش انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی و با رویکرد کاربردی است. در پژوهش حاضر مجموعاً 16 معیار در سه محیط فیزیکو شیمیایی، اقتصادی- اجتماعی و بیولوژیک مورد استفاده قرار گرفته است. به منظور مکان یابی محل دفن پسماند در شهر عسلویه، از نرم افزار ArcGIS جهت استخراج لایه های اطلاعاتی و انجام پردازش های لازم و از مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) جهت وزن دهی به معیارها با بکارگیری نرم افزارExpert Choice استفاده شده است. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان پهنه های دفن پسماند در محدوده مورد مطالعه را به چهار کلاس طبقه بندی نمود. در این میان پهنه های کاملاً مناسب جهت دفن پسماند با مساحت 74/3232 هکتار بالاترین اولویت را جهت دفن پسماند دارا بوده و با داشتن 82/4 درصد مساحت کل محدوده مورد مطالعه در اولویت طرح های دفن پسماند قرار می گیرند.. تحلیل نتایج یافته های پژوهش نشان می دهد که پهنه های تعیین شده جهت دفن مناسب پسماندهای شهر عسلویه، از لحاظ کاربری بیشتر منطبق بر زمین های بایر و مراتع فقیر بوده و حداکثر فاصله را نسبت به مناطق مسکونی، راه های ارتباطی، منابع آب زیرزمینی، آبراهه ها، مناطق صنعتی و حفاظت گاه ها و گسل های منطقه دارند.
تحلیل فضایی اتفاقات شبکه فاضلاب شهری با استفاده از GIS مطالعه موردی: شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
105 - 118
حوزههای تخصصی:
سالانه هزاران مورد حادثه در شبکه های فاضلاب شهری ایران اتفاق می افتند. تحلیل فضایی این حوادث با استفاده از فنون مناسب، برای کاهش خسارات ناشی از آنها، ضرور ی به نظر می رسد. هدف این پژوهش تحلیل فضایی اتفاقات شبکه فاضلاب شهری است. قلمرو پژوهش شهر اردبیل است که از 44 محله تشکیل شده است. داده های این پژوهش، شامل 722 مورد اتفاق در شبکه فاضلاب شهر اردبیل است. این آمار تا نیمه دوم سال 1395 ثبت شده اند. در پژوهش حاضر، از فنون آمار فضایی مانند تراکم Kernel، رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) و روش تعیین الگوی پراکنش عوارض Replyes K-Function، برای تجزیه و تحلیل داده ها، استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که بیشترین اتفاقات فاضلاب، در محله های مرکزی، سکونتگاه های غیررسمی و بافت های قدیمی شهر رخ داده اند. الگوی پراکنش فضایی حوادث فاضلاب، از نوع خوشه ای است. شدت تراکم حوادث، در محلات در حال ساخت و محلات فرسوده بیشتر است و بین تراکم جمعیتی و ساختمانی، فعالیت های ساختمانی، نوع بافت شهری، کیفیت معابر با تعداد اتفاقات رابطه معنادار است و با شیب زمین بی معنا است. نتیجه اینکه، محلات فرسوده، پرجمعیت و در حال ساخت، با بیشترین حوادث و آسیب ها مواجه اند. مدلسازی روابط فضایی نیز نشان می دهد که بافت های قدیمی و فرسوده شهر، در معرض بالاترین میزان خطرپذیری وقوع حوادث در شبکه فاضلاب قرار دارند. در پایان بر مبنای یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای بهبود شبکه و پیشگیری از حوادث در شبکه فاضلاب ارائه شده اند.