مقالات
حوزه های تخصصی:
گردشگری روستایی راهکاری جدید در نظریه های توسعه برای توانمندسازی و ظرفیت سازی در مناطق روستایی به شمار می رود. در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های گردشگری روستایی استان کرمانشاه با بهره جستن از پارادایم کیفی و روش نظریه بنیانی در بازه زمانی بهار و تابستان سال 1396 انجام شد. جامعه موردمطالعه پژوهش را کارشناسان و متخصصان گردشگری استان کرمانشاه تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ترکیبی، 15 نفر از آنان انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند صورت گرفت که تا رسیدن به سطح اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه وتحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. پدیده ناشناخته ماندن فضای گردشگری روستایی استان کرمانشاه، موضوع اصلی بود که پژوهشگران در مرور و بازخوانی یادداشت های میدانی خود، مکرراً با آن برخورد داشتند. همچنین در این بررسی با بهره گیری از مدل پارادایمی شرایط زمینه ای، شرایط علی (همچون: ناکارآمدی فرآیند هدایت سرمایه گذاران و کارآفرینان در حوزه گردشگری روستایی، ناکارآمدی فرآیند هدایت سرمایه گذاران و کارآفرینان در حوزه گردشگری روستایی، کمبود امکانات زیرساختی در روستاها)، شرایط مداخله گر (نظیر: سالخوردگی و کاهش جمعیت روستایی، مالکیت خصوصی اراضی و مسائل و مشکلات امنیتی)، راهبردها و پیامدهای مرتبط با این پدیده همچون مهاجرت روزافزون به شهرها، افزایش تقاضا برای مشاغل غیرمفید و کاذب و رکود اقتصادی روستاها، نارضایتی از شرایط زندگی و زیست اقتصادی و ناشناخته ماندن ظرفیت های طبیعی، فرهنگی و گردشگری روستاها، مورد واکاوی قرار گرفت.
تأثیر بازاریابی گردشگری (آمیخته محل و مردم) بر توسعه کارآفرینی روستایی منطقه ریجاب استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری حاوی ظرفیت های پویا برای اشتغال و کارآفرینی روستایی است. با پیوند گردشگری و جاذبه های روستایی به واسطه شناسایی عوامل آمیخته های بازاریابی می توان گردشگران بالقوه را شناسایی و جذب مقصد موردنظر کرد. هدف از انجام این پژوهش تأثیر بازاریابی گردشگری (محل و مردم) بر توسعه کارآفرینی روستایی در منطقه پرجاذبه ریجاب استان کرمانشاه است. این تحقیق از اولین پژوهش ها در این حیطه است که فضای یکی از مناطق نمونه گردشگری روستایی را به عنوان مقصد گردشگران خارجی برگزیده است. با بررسی پیشینه و مبانی نظری، متغیرهای تحقیق مورد شناسایی قرار گرفتند و سپس مدل تحلیلی تحقیق با توجه به مصاحبه های به عمل آمده با مسئولین و همچنین شاخص ها و نتایج پژوهشگران (اکثراً سال های 1394 تا 1396) طراحی شد. داده ها پس از تأیید روایی و پایایی پرسشنامه محقق ساخته در جامعه آماری که به صورت هدفمند و جمعیت شمار و با توجه به سه شاخص : مسئول بودن، دولتی و اجرایی بودن و کارآفرین صنعت گردشگری انتخاب و جمع آوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها آماری توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart PLS برای استفاده شد. برازش مدل ها با ریشه میانگین مجذور باقیمانده های استانداردشده (SRMR)، آزمون برازش دقیق مدل (EMFT)، شاخص برازش هنجار (NFI) و ریشه میانگین مجذور ماتریس کوواریانس باقیمانده ها (RMS_Theta) انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که بعد مکان با 51 درصد و بعد مردم با 52 درصد بر توسعه کارآفرینی روستایی منطقه ریجاب استان کرمانشاه مؤثر بوده اند.
سنجش ظرفیت محیط روستاهای شهرستان ماسال برای توسعه گردشگری کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری کشاورزی یکی از اشکال گردشگری روستایی است که در گروه گردشگری خاص یا جایگزین قرار می گیرد. امروزه گردشگری کشاورزی در جهان به عنوان راهبردی برای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و زیستی روستاها تلقی می گردد. این پژوهش با هدف سنجش ظرفیت محیط روستاهای شهرستان ماسال برای توسعه گردشگری کشاورزی با تکیه بر 6 شاخص؛ چشم انداز جاذبه های طبیعی، چشم انداز جاذبه های انسان ساخت، ظرفیت گردشگرپذیری، امکانات اقامتی و تفریحی، امکانات و خدمات زیرساخت، آثار تاریخی - فرهنگی، تلاش می کند تا وضعیت کلی روستاهای شهرستان ماسال را ازنظر امکان شکل گیری و توسعه گردشگری کشاورزی در آن ها ارزیابی نموده و مستعدترین نواحی را مشخص نماید. جامعه آماری شامل تمام نقاط روستایی شهرستان ماسال است. شهرستان ماسال دارای 108 نقطه روستایی بوده که بر اساس نمونه گیری در مطالعات توصیفی، 20 درصد روستاها، یعنی 20 روستا با توجه به موقعیت قرارگیری نسبت به شاخص ارتفاع - توپوگرافی (جلگه ای، کوهپایه ای و کوهستانی) به عنوان نمونه مشخص شده اند. این پژوهش، کاربردی و دارای رویکرد کمی است و برای تحلیل داده ها از مدل های تصمیم گیری چندشاخصه (MADM) با روش های غیرجبرانی DEMATEL, ANP به صورت ترکیبی و با عنوان ANP-DEMATEL و نرم افزار MATLAB استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که مناطق روستایی شهرستان ماسال از ظرفیت خوبی برای توسعه گردشگری کشاورزی برخوردار هستند و این امر در نواحی کوهپایه ای و جلگه ای با شدت بیشتر و در نواحی کوهستانی با توجه به کمبود امکانات و نبود سکونت دائمی با شدت کمتری جریان دارد.
تأثیر اعتبارات بانک کشاورزی بر کیفیت زندگی روستاییان شهرستان زنجان؛ یک تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی در ارتباط تنگاتنگی با مباحث اقتصادی بوده و این موضوع در مناطق کم برخوردار مانند مناطق روستایی اهمیت بیشتری دارد. ازاین رو، هدف کلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر اعتبارات بانک کشاورزی بر کیفیت زندگی روستاییان شهرستان زنجان بود. نمونه آماری پژوهش شامل 29 تن از دریافت کنندگان اعتبارات بانک کشاورزی بودند که به روش ارجاع زنجیره ای تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. پژوهش حاضر ازنظر روش از نوع پژوهش های کیفی است و برای تحلیل محتوای مصاحبه ها از روش ترکیبی تحلیل روایت و اسنادی استفاده شده است. ابزار تجزیه وتحلیل داده ها، تحلیل تماتیک با استفاده از شبکه مضامین و تحلیل مقایسه ای بود. روایی درونی ابزار پژوهش از راه اعتباریابی توسط اعضا و فرایند مثلث سازی؛ و روایی خارجی از راه تکنیک حداکثر تنوع در انتخاب نمونه ها تأیید شد. یافته ها نشان داد که تأثیر اعتبارات بر کیفیت زندگی بر پایه میزان و نوع اعتبارات با هم متفاوت است. دریافت اعتبارات خرد جاری در کوتاه مدت به بهبود کیفیت تولید و کیفیت سلامت و امنیت کمک کرده؛ درحالی که در بلندمدت، به دلیل انحراف در کارکرد موجب محرومیت نسبی افراد شده و کیفیت زندگی آنان کاهش یافته است. دریافت اعتبارات خرد سرمایه ای به دلیل ایجاد اشتغال و درآمد پایدار زمینه ساز دسترسی به امکانات و شرایط لازم جهت بهبود کیفیت زندگی در کوتاه مدت شده است. این اعتبارات در طول زمان به بهبود کیفیت زندگی افراد روستایی و رضایتمندی آن ها از زندگی کمک کرده است. دریافت اعتبارات کلان سرمایه ای نیز بهبود کیفیت اشتغال و درآمد، کیفیت دارایی ها، کیفیت سلامت و امنیت، کیفیت روابط اجتماعی و کیفیت محیطی را موجب شده است.
شناسایی عوامل پیش برنده و بازدارنده پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی کشاورزی (مورد مطالعه: گندم کاران شهرستان شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی با هدف تجمیع قطعات پراکنده کشاورزان خرده مالک و به حداقل رساندن تعداد آن ها سابقه ای طولانی دارد اما پذیرش اجرای این طرح توسط جامعه کشاورزان تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار دارد که بایستی در اجرای طرح یکپارچه سازی مدنظر قرار گیرد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی است تا بتوان راهکارهای مناسب جهت اجرای مطلوب این طرح را ارائه نمود. جامعه آماری این تحقیق را گندم کاران شهرستان شوش از توابع استان خوزستان تشکیل داد (2000=N). حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی- مورگان322 نفر برآورد شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین کشاورزان مناطق روستایی شهرستان شوش انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه بود که روایی آن با استفاده از نظرات گروهی از پژوهشگران دانشگاهی و متخصصان حوزه مدیریت اراضی موردبررسی، بازبینی و اصلاح قرار گرفت. جهت برآورد تأثیر متغیرهای مختلف بر روی پذیرش طرح از الگوی لوجیت استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای میزان درآمد، مالکیت ماشین های کشاورزی، داشتن شغل غیرکشاورزی، فاصله بین قطعات، سطح تحصیلات، شرکت در کلاس های ترویجی و داشتن آگاهی نسبت به مزایای طرح تأثیر مثبت و معنی داری بر پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی از سوی گندم کاران دارد و در مقابل متغیرهایی همچون میزان تجربه کشاورزان، تعداد قطعات، میزان وام دریافتی و تعداد اعضای خانوار دارای اثر منفی بر احتمال پذیرش این طرح هستند. نتایج حاصل از مدل ADOPT نشان داد که3/9 سال زمان لازم هست تا طرح یکپارچه سازی در شهرستان شوش توسط 98 درصد کشاورزان موردپذیرش قرار بگیرد. در پنج سال اول شروع طرح در شهرستان شوش 2/66 درصد از کشاورزان این طرح را پذیرش خواهند نمود. لازم به ذکر است که چهار سال زمان لازم است برای اینکه 50 درصد کشاورزان موردمطالعه طرح را بپذیرند.
آسیب شناسی تعاونی های آب بران (موردمطالعه: دشت میان دربند شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش آمیخته، شناسایی و اولویت بندی آسیب های مدیریت مشارکتی آبیاری در بین تعاونی های آب بران دشت میان دربند شهرستان کرمانشاه است. جامعه مورد مطالعه بخش کیفی افراد صاحب نظر در زمینه تعاونی های آب بران و مدیریت مشارکتی آبیاری به تعداد 15 نفر با انتخاب هدفمند بود. جامعه آماری بخش کمی نیز، 688 نفر از اعضای تعاونی های آب بران منطقه میان دربند بودند که تعداد 245 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختارمند و پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته های بخش کیفی نشان داد آسیب های عنوان شده به دو دسته آسیب های مربوط به تعاونی ها و اعضا (آسیب های درونی) و آسیب های مربوط به سازمان و ارگان های مرتبط با مدیریت شبکه های آبیاری و زهکشی (آسیب های بیرونی) تقسیم شدند. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده بخش کمی، مهم ترین آسیب های تعاونی های آب بران عبارت اند از: عدم برگزاری جلسات هیئت مدیره و مجمع عمومی، نارضایتی از سیاست گذاری های مدیریتی شبکه، بی اعتمادی اعضای تعاونی نسبت به یکدیگر، عدم تحویل به موقع آب در طول فصل زراعی، یکنواخت نبودن توزیع آب در تمام شبکه، بالا بودن نرخ آب بها و عدم اختصاص اعتبارات بلندمدت از طرف دولت برای احیای منابع آب. به منظور دسته بندی تعاونی های آب بران از لحاظ میزان تأثیرپذیری از آسیب های شناسایی شده از تحلیل خوشه ای استفاده شد. تعاونی ها بر اساس میزان تشابهی که از نظر تأثیرپذیری از آسیب ها داشتند در 5 خوشه قرار گرفتند.
بررسی رابطه تغییرات منابع آب کشاورزی با شاخص های اقتصادی و اجتماعی (مورد مطالعه: دهستان نیزار، بخش سلفچگان، شهرستان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی منابع آب کشاورزی در اختیار روستاهای منطقه و تغییرات آن و سپس بررسی رابطه آن با سایر تغییرات ایجادشده در روستاهای دهستان موردمطالعه و در بازه زمانی 1385 تا 1395 است. استفاده از روش های کتابخانه ای و پایشی برای بررسی وضعیت منابع آب کشاورزی و میزان تغییرات آن و سپس مراجعه مستقیم به جامعه موردمطالعه و گردآوری اطلاعات موردنظر برای ارزیابی اثرات تغییر در منابع آب از طریق پرسشنامه ای که روایی آن به تأیید کارشناسان و صاحب نظران رسید. یافته ها نشان می دهد ارتباط معنی داری میان تغییر در منابع آب کشاورزی با تغییرات جمعیتی در روستاها وجود ندارد، اما تغییر میزان دسترسی به این منابع منجر به افزایش تنش های اجتماعی، افزایش انگیزه های مهاجرت، کاهش سطح زیرکشت، کاهش رضایتمندی از زندگی و افزایش هزینه های بهره برداری از منابع آب منجر شده است اگرچه در حال حاضر به تغییر الگوی کشت منجر نشده است. درنتیجه باید تدابیر لازم با در نظر گرفتن ارتباط میان این شاخص ها مدنظر سیاست گذاران قرار گیرد و ضمن تقویت قدرت انطباق روستاییان با شرایط کمبود آب به افزایش سرمایه های اجتماعی و آموزش توجه ویژه ای داشت.
تحلیل عوامل مؤثر بر تغییر منظر کالبدی روستاهای حاشیه کلان شهرها (موردمطالعه: روستاهای حاشیه شمالی کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و مطالعه روستاها و تحولات کالبدی و بصری آن ها نمایانگر دخالت عوامل مختلفی است که گاه در حیطه اختیار روستائیان و گاه خارج از آن است. این عوامل از جهات مختلف روستاها را هدف قرار می دهند که منظر و تغییر آن یکی از این ابعاد است. هدف پژوهش حاضر شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر بر تغییر منظر کالبدی روستاهای حاشیه کلان شهر مشهد است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را 13 روستای واقع در 5 کیلومتری حاشیه شمالی شهر مشهد تشکیل می دهند که از طریق نرم افزار GIS تعیین شده اند و مبنای مطالعه و تعیین حجم نمونه قرار گرفتند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته ای است که شامل دو گروه عوامل درونی و بیرونی به عنوان متغیر مستقل تحقیق و شاخص های متغیر منظر به عنوان متغیر وابسته است. نتایج تحلیل داده های حاصل از تکمیل پرسشنامه در بین 228 نفر از ساکنین روستاهای موردمطالعه بیانگر این است که تغییر منظر و چشم انداز کالبدی در اغلب روستاهای موردمطالعه بالاتر از حد متوسط رخ داده است و بیشترین تغییرات منظر در شاخص تغییر کاربری اراضی روستایی صورت گرفته است. با توجه به نتایج همبستگی پیرسون مشخص شد بین تغییر عوامل درونی و بیرونی با تغییر منظر روستاها به ترتیب 482/0 و 551/۰ رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد. نتایج مدل ساختاری نشان داد که متغیر نیروهای ملی و فراملی از بعد بیرونی با ضریب 312/0 بیشترین تأثیر را بر تغییر منظر و چشم انداز کالبدی دارد.
شناسایی پتانسیل ها و الزامات تولید شیر ارگانیک در نواحی روستایی و عشایری از دیدگاه کارشناسان بخش دامپروری استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دامپروری ارگانیک استفاده توأم از تجربیات سنتی و اطلاعات علمی جدید برای کاهش مصرف سموم و مواد شیمیایی در تولید فرآورده های دامی ازجمله شیر ارگانیک است که این روزها به عنوان محصولات پرمخاطب در کشورهای اروپایی و برخی کشورهای آسیایی در دسترس مردم قرار دارد. هدف از انجام تحقیق حاضر شناسایی پتانسیل ها و الزامات تولید شیر ارگانیک در نواحی روستایی و عشایری از دیدگاه کارشناسان بخش دامپروری استان اردبیل بوده و به روش توصیفی - همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کارشناسان امور دام سازمان جهاد کشاورزی و شرکت های خدمات مشاوره ای دامپروری استان اردبیل تشکیل دادند (200= N) که تعداد 130 نفر بر اساس جدول نمونه گیری کرجیسی و مورگان تعیین شد برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید که روایی صوری آن توسط اساتید صاحب نظر و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت (85/0 تا 94/0). نتایج تحقیق زمینه های مختلف اقتصادی، زیست محیطی، فنی، تولیدی و پتانسیل محصول را جهت تولید شیر ارگانیک شناسایی نمود. دیگر یافته ها، الزامات اجتماعی، اقتصادی، تحقیقاتی، قانونی، نهادی و آموزشی و اطلاع رسانی را در روند به کارگیری و ساماندهی زمینه های تولید شیر ارگانیک در استان نشان دادند. با توجه به نتایج، استان اردبیل زمینه های مستعدی برای تولیدات دامی ارگانیک من جمله شیر ارگانیک را دارد که مستلزم ایجاد زیرساخت هایی بنیادین در حیطه های مختلف است.
تأثیر جهت گیری های ارزشی - فرهنگی و نگرانی محیط زیستی بر رفتار حفاظت خاک کشاورزان (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان میاندوآب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی تأثیر جهت گیری های ارزشی - فرهنگی (تقدیرگرایانه، فردگرایانه، مساوات طلبانه و پایورمحورانه) و نگرانی محیط زیستی در زمینه حفاظت خاک بر رفتار حفاظت از خاک کشاورزان بود. جامعه آماری موردمطالعه کشاورزان روستاهای شهرستان میاندوآب بودند (22750 N =) که 378 نفر از آن ها با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب استفاده شد. ابزار پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن با استفاده از نظرات متخصصان دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن نیز با استفاده یک مطالعه راهنما و ضرایب آلفای کرونباخ محقق گردید (91/0≤ α ≤ 73/0). نتایج نشان داد نگرانی محیط زیستی در زمینه حفاظت خاک اثر مثبت و معنی داری بر روی رفتار حفاظت خاک داشت. افزون بر این، جهت گیری های ارزشی مساوات طلبانه و پایورمحورانه در زمینه حفاظت خاک دارای اثرات مثبت و معنی داری بر نگرانی محیط زیستی در زمینه حفاظت خاک هستند. این در حالی بود که جهت گیری های فردگرایانه و تقدیرگرایانه در زمینه حفاظت خاک اثراتی منفی و معنی دار بر نگرانی محیط زیستی در زمینه حفاظت خاک داشتند. درنهایت متغیرهای مستقل موجود در چارچوب پژوهش توانستند 5/42 درصد از تغییرات متغیر وابسته رفتار حفاظت خاک را پیش بینی کنند.
شناسایی و تحلیل الگوی فضایی سکونت گزینی مهاجران خارجی در فضای روستایی و شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای ایران که در طی چهل سال اخیر تغییرات مهم جمعیتی را تجربه کرده، مهاجرپذیری از موضوعات مهم جمعیتی و سیاسی آن به شمار می آید. گر چه در طی سال های پس از انقلاب، ایران شرایط ثبات دایمی را تجربه نکرده و به طور مستمر با مسایلی مانند جنگ و تهدید و تحریم رو به رو بوده است، اما تاکنون مأمن پناهندگان کشورهای همجوار و غیرهم جوار بوده است. این مهاجران پناهندگانی هستند که نتیجه جنگ و ناآرامی داخلی و بین المللی و یا حوادث طبیعی در کشورهای افغانستان، عراق و پاکستان هستند. به جز این سه گروه عمده، مهاجرانی از سایر کشورها نیز در نواحی شهری و روستایی حضور دارند. در این پژوهش برای شناسایی الگوی فضایی سکونت گزینی مهاجران از آماره موران I استفاده شده و برای نمایش محلی نقاط داغ ترکیب جمعیتی مهاجران، از آماره *Getis-Ord Gi استفاده شده است. نتایج پژوهش به ما نشان داد که الگوی سکونت گزینی هم در نواحی روستایی و هم در نواحی شهری، از تمرکز به سمت پخش در حال حرکت است. همچنین در بررسی محلی شاخص ترکیب جمعیت اتباع به ایرانی برای نواحی روستایی 27 شهرستان با امتیاز 3 و برای امتیازهای 2 و 1 هر کدام سه شهرستان شناسایی شده و 34 شهرستان با امتیاز 3 ،10 شهرستان با امتیاز 2 و 10 شهرستان با امتیاز یک در نقاط داغ شاخص قرار گرفته اند.
واکاوی سازوکار تولید و نشر اطلاعات سامانه هشدار زودهنگام خشکسالی در شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی ازجمله بلایایی است که بیشترین خسارات مالی را در ایران برجای می گذارد. بااین وجود، برنامه های مدیریت خشکسالی عمدتاً بر پایه مدیریت بحران استوار است. درحالی که می بایست جهت گیری برنامه ریزی های خشکسالی به سمت مدیریت ریسک که یکی از مهم ترین ارکان آن، سامانه هشدار زودهنگام است، تغییر جهت یابد. در سامانه هشدار زودهنگام، اطلاعات به موقع برای افرادی که در معرض مخاطره قرار دارند، فراهم می شود تا بدین طریق بتوانند ریسک را کاهش دهند. پژوهش حاضر با هدف واکاوی سازوکار تولید و نشر اطلاعات سامانه هشدار زودهنگام خشکسالی در شهرستان کرمانشاه انجام شد. بدین منظور، از رویکرد کیفی (روش مطالعه موردی و روش اسنادی) بهره گرفته شد. جامعه موردمطالعه شامل کارشناسان سازمان هواشناسی، جهاد کشاورزی، شرکت آب منطقه ای، نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی، بانک کشاورزی، صداوسیما، اداره بحران و فرمانداری (26 نفر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری موارد ویژه انتخاب شدند. نتایج نشان داد ارائه اطلاعات و هشدار خشکسالی و مدیریت آن در قالب یک سیستم سازمان یافته در شهرستان کرمانشاه توسعه پیدا نکرده و گاهی سازمان ها به صورت مستقل و جزیره ای، اقداماتی را انجام می دهند و اطلاعاتی را به بهره برداران منتقل می کنند، بدون اینکه به شرایط محلی منطقه، نیازها و واکنش کشاورزان نسبت به این هشدارها توجهی داشته باشند. دستاوردهای این تحقیق می تواند گامی مؤثر در راستای طراحی سامانه هشدار زودهنگام خشکسالی در استان کرمانشاه باشد که به توانمندسازی کشاورزان جهت اقدامات به موقع و مناسب جهت کاهش ریسک خشکسالی منجر گردد.