فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
167 - 194
حوزههای تخصصی:
«محیط شهری» فضایی است مادی، با ابعاد اجتماعی و روان شناختی به منظور جریان یافتن زندگی روزمره و بستری برای تجارب متنوع. درعین حال، فضای عمومی به ما این امکان را می دهد که حضور مردم، تجربه و درک شود و شناخت دیدگاه ها را فراهم می کند. بررسی ترجیحات استفاده کنندگان از فضاهای شهری رویکردی درجهت دستیابی به تجارب شهری جمعی است؛ درحالی که مسئله پیشِ رو در جهان مدرن، جایگزین شدن تجربیات جمعی با تجربیات آنی در فضای شهری و بی توجهی به ترجیحات محیطی استفاده کنندگان فضایی است. هدف از این پژوهش، خوانش ترجیحات استفاده کنندگان فضاهای تجاری شهر اصفهان است و درپی پاسخگویی به این هدف، مقایسه ای تطبیقی بین ترجیحات استفاده کنندگان از فضاهای تجاری سنّتی و فضاهای تجاری نوظهور برمبنای نظریه تکاملی انجام گرفته است. روش این پژوهش در تبیین و تکمیل شاخص های بررسیِ تجربه و ترجیحات استفاده کنندگان، روش کِیفی بوده و رویکرد پدیدارشناسی تفسیری مد نظر است و با استفاده از تکنیک افتراق معنایی در پنج فضای شهری هم مقیاس (شهری-فراشهری) اصفهان با کارکرد تجاری (میدان نقش جهان، میدان امام علی، مجموعه سیتی سنتر، ارگ جهان نما، مجتمع پارک) ارزیابی شده است. در این پژوهش، سه بُعد اساسیِ تجربه در مدل ترجیحات مکان (بُعد منظر عینی، بُعد منظر ذهنی و بُعد منظر ارزیابانه) در نظر گرفته شده است که درنهایت می توان نتایج حاصل از بررسی شاخص های سه گانه ترجیحات شهروندان را در ابعاد تجربه مکان موردسنجش قرار داده و بر این مبنا فضا های شهری را در یک مقایسه تطبیقی بررسی کرد. جمع بندی صورت گرفته از یافته ها و مقایسه شاخص ها در هر فضا و در مقایسه با سایر فضاها نشان می دهد که از میان ابعاد مطرح شده، شاخص های مطرح در بُعد ارزیابانه فضا (ازجمله شاخص امنیت) منجر به ترجیح فضا می شود؛ هرچند شاخص های منظر ذهنی (ازجمله شاخص خوانایی) و شاخص منظر عینی (ازجمله شاخص وجود عناصر طبیعی و سبز) نیز لازمه ترجیح یک فضای شهری است.
بررسی تأثیر ارزش ویژه برند گردشگری بر وفاداری گردشگران مطالعه موردی: ایران مال تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
59 - 71
حوزههای تخصصی:
در قرن بیست و یکم رقابت شهرها برای جذب گردشگر بیشتر اهمیت شایانی به خود گرفته است. جاذبه های گردشگری در مقاصد شهری به دلیل تأثیر جهانی شدن و تأکید بر برند سازی به عنوان عنصر ملموس و فیزیکی به خصوص در مقصدهای شهری بیشتر شبیه هم شده اند. چنین امری رقابت برای متمایز ساختن جذب گردشگر را دشوار ساخته است. در این راستا هدف پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر ارزش ویژه برند مقصد گردشگری ایران مال از دیدگاه گردشگران می باشد. این پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه گردشگران بالقوه ایرانی، می باشد که در بازه زمانی 1 مهرماه الی 30 آبان ماه 1399 از ایران مال بازدید کرده اند. در پژوهش حاضر، از روش نمونه گیری تصادفی ساده بهره گرفته شده است. همچنین، به منظور تعیین حجم نمونه از نرم افزار Sample Power استفاده گردید که تعداد 160 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که آگاهی از برند با ضریب مسیر 410/0، تصویر برند با ضریب مسیر 235/0 و کیفیت ادراک شده با ضریب مسیر 212/0 بیشترین تأثیر را بر ارزش ویژه برند دارند. همچنین، ارزش ویژه برند با ضریب مسیر 540/0، تصویر برند با ضریب مسیر 203/0 و ارزش ادراک شده با ضریب مسیر 164/0 و کیفیت ادراک شده با ضریب مسیر 110/0 بیشترین تأثیر را بر وفاداری به برند دارند. بنابراین، به وضوح روشن است که ارزش ویژه برند به همراه معیارهای تصویر برند، ارزش ادراک شده، و کیفیت ادراک شده می توانند منجر به وفاداری به برند مقصد شوند.
دستیابی به معماری سبز از طریق بکارگیری BIM (نمونه مورد مطالعه: دانشکده معماری- شهرسازی، عمران و مکانیک دانشگاه علم و صنعت ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۵
۱۱۵-۱۳۲
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM) در کشورهای پیشرفته رواج فراوانی یافته، در حالی که در کشور ایران کاربرد نرم افزارهای بر پایه BIM، به دلایلی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این مهم در حالی است که با افزایش جمعیت (حاصل از گسترش روزافزون شهرها) و عدم وجود نشریه ی بومی (مدل سازی اطلاعات ساختمان) شاهد ساخت وسازهایی مغایر با استانداردهای جهانی (معماری و انرژی) بوده که این مهم منجر به استفاده بیش از حد سوخت های فسیلی, تولید بیشتر دی اکسید کربن و در نهایت گرم شدن کره زمین خواهد شد. مجموعه عوامل بالا موجب افزایش سطح آسیب رسانی بر محیط زیست می شود که کشورهای جهان را بیش از پیش با مشکل کمبود انرژی روبه رو سا خته و حیات بشر را تهدید می کند. با توجه به مسائل مطروحه و اهداف تحقیق، از جمله خروجی های مهم تحقیق حاضر می توان به شناسایی شاخص های بومی معماری سبز در شهر تهران اشاره کرد. در پژوهش حاضر در وحله ی اول به مطالعات کتابخانه ای و جمع آوری داده های مرتبط با اهداف پژوهش پرداخته شده، سپس شناسایی شاخص های بومی معماری سبز در ایران از طریق روش دلفی با ضریب همبستگی Kendall's Wa در نرم افزار SPSS بصورت جدول Test Statistics تبیین گردید، در نهایت پس از مدل سازی ساختمان دانشکده معماری-شهرسازی، عمران و مکانیک دانشگاه علم و صنعت ایران در نرم افزار Autodesk Revit 2021؛ با بهره گیری از نرم افزار DesignBuilder آنالیز میزان تولید دی اکسید کربن شبیه سازی گشت. نتایج و تحلیل های حاصل از پژوهش نشان می دهد، میزان تولید دی اکسید کربن در ساختمان منتخب در طی یکسال برابر با 4/136179695 کیلوگرم خواهد بود که از این میزان 4/48475871 کیلوگرم در فضاهایی با طراحی بهینه و میزان قابل توجهی از آن برابر با 97/87703823 کیلوگرم در فضاهایی بدون بهینه سازی مصرف انرژی حاصل شده است. بنابراین باید گفت، در زمینه مدل سازی اطلاعات ساختمان سبز در ایران؛ به علت عدم تدوین راهنمای بومی (بر حسب مصرف انرژی) توسط متولیان مربوطه، منجر به خطر افتادن اکوسیستم محیطی که یک سرمایه جهانی است می شود؛ در انتها جهت حفظ اکوسیستم راهکار بهره گیری از سیستم «مدیریت پروژه سبز» (GPM) با استفاده از متدولوژی PRISM که یک رویکرد مدیریت پروژه با محوریت توسعه پایدار است، پیشنهاد می گردد، تا بدین شکل اثرات منفی ساختمان سازی بر محیط زیست کاهش یابد.
کاربست سیاست های کاربری زمین در راستای ارتقای تاب آوری شهری، مطالعه موردی: شهر رودبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
39 - 54
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری زمین قابلیت بالایی در بهبود شرایط سکونتگاه های انسانی و افزایش تاب آوری شهرها در برابر مخاطرات دارد. با توجه به ابعاد ساختار مکانی- فضایی و تأثیرگذاری ابزارهای تحلیلی و سیاست های برنامه ریزی کاربری زمین بر شدت و نوع توسعه، ابزاری مهم برای کاهش خطرات محسوب می شوند. درواقع هدف از این پژوهش، کاربرد سیاست های برنامه ریزی کاربری زمین در راستای بهینه سازی و استفاده از توانایی ها و تاب آور کردن شهر در برابر مخاطرات طبیعی است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش ماهیتی توصیفی- تحلیلی است. گردآوری داده ها با مطالعات اسنادی- کتابخانه ای و برداشت های میدانی از طریق ابزارهایی همانند مشاهده و تکمیل پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان ساکن در شهر رودبار بوده که تعداد نمونه ها با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر محاسبه شده است. پایایی پرسشنامه نیز با آزمون آلفای کرونباخ 915/0 محاسبه شد. از رگرسیون چندگانه که یک پیش شرط لازم برای موردبررسی قرار دادن رابطه معناداری است استفاده شد. متغیر سیاست کالبدی کاربری زمین به میزان 68 درصد توانایی برآورد ارتقاء شاخص نهادی، 61 درصد اقتصادی، 57 درصد کالبدی و 55 درصد بعد اجتماعی تاب آوری شهری را دارد. و همچنین ضریب بتای متغیرها نیز از بیشترین به کمترین بدین شرح است؛ 826/0 نهادی، 761/0 کالبدی و 742/0 اجتماعی. این ضرایب مثبت بیان گر آن است که اگر یک انحراف معیار از متغیر سیاست کالبدی کاربری زمین در شهرستان رودبار افزایش یابد به این میزان که اگر سیاست کالبدی حفظ تناسب میان توسعه عمودی و افقی اجرا شود به همان میزان نیز تنوع مسکن به لحاظ تاب آوری در شهر افزایش می یابد. با مقایسه برخی از شاخص های تاب آوری شهری با ابعاد سیاست های کاربری زمین مشخص شد که اگر سیاست های کاربری زمین در شهر رودبار طبق برنامه ها و طرح های تهیه شده اجرا شود شاخص های تاب آوری شهری رودبار نیز قابل ارتقاء است.
تبیین حس تعلق به مکان در بافت تاریخی شهرهای بندری، مطالعه موردی: بندرلنگه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
87 - 99
حوزههای تخصصی:
حس تعلق به مکان به عنوان عامل ارتقاء دهنده تعامل و ارتباط میان فرد با محیط، رفاه ذهنی فرد، سطح امنیت و مشارکت شهروندان و در مؤثر در فرایند بازآفرینی شهری و کاهش استرس و افسردگی یکی از عناصر کلیدی توسعه پایدار محلی در فضاهای شهری است که در دهه های اخیر تاکنون، موردتوجه سیاست گذاران و برنامه ریزان توسعه قرارگرفته است. در اکثر فضاهای شهری کنونی ایران، تقابل شدیدی میان بافت های تاریخی و جدید شکل گرفته است که در صورت برنامه ریزی یکپارچه و منسجم، می توان از تقابل موجود به عنوان فرصتی برای تعامل و هم افزایی در راستای توسعه کالبدی فضایی و اجتماعی اقتصادی دو بافت مذکور بهره برد. هدف پژوهش کاربردی حاضر که با روش کمی انجام گرفته است، بررسی تطبیقی حس تعلق به مکان در بافت تاریخی و جدید شهرهای بندری ایران است که به صورت مطالعه موردی، در بندرلنگه انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را سرپرستان خانوار ساکن در بافت تاریخی و جدید شهر بندرلنگه تشکیل می دهد که از میان آن ها 399 نفر (190 نفر در بافت تاریخی و 209 نفر در بافت جدید) به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شده اند. نتایج پژوهش نشان داد میانگین محاسبه شده برای حس تعلق به مکان در بافت تاریخی با مقدار 022/4 به صورت معناداری بیشتر از حد متوسط (عدد 3 به عنوان مبنای آزمون) بوده است و میانگین محاسبه شده حس تعلق مکانی برای بافت جدید با مقدار 68/2، در سطح پایین تر از متوسط قرار داشته است. نتایج نشان داد در بافت تاریخی بیشترین و کمترین میانگین حس تعلق به مکان به مؤلفه های عناصر طبیعی و آسایش محیطی و مبلمان و تجهیزات به ترتیب با میانگین 42/4 و 47/3 اختصاص یافته است و در بافت جدید مؤلفه های مبلمان و تجهیزات و عناصر طبیعی و آسایش محیطی به ترتیب با میانگین 13/4 و 12/ 2 دارای بیشترین و کمترین میانگین بوده اند. نتایج آزمون لون با سطح معناداری کوچک تر از 05/0، نشان دهنده عدم برابری واریانس حس تعلق به مکان در بافت تاریخی وجدید بود و نتایج آزمون t مستقل با مقدار 95/24 نشان داد در سطح اطمینان 95 درصد، حس تعلق به مکان در بافت تاریخی شهر بندرلنگه نسبت به بافت جدید آن در سطح بالاتری قرار دارد. بنابراین در راستای تقویت حس تعلق به مکان در بافت های جدید شهری، باید ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های حس تعلق به مکان در بافت تاریخی را به عنوان الگوهای معماری بومی سنتی، موردتوجه ویژه قرارداد.
شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه پایدار کشاورزی شهری و پیراشهری با رویکرد کارآفرینانه (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
426 - 445
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار کشاورزی شهری و پیراشهری برای مقابله با بحران ها می تواند مؤثر باشد. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر در توسعه پایدار کشاورزی شهری و پیراشهری با رویکرد کارآفرینانه تدوین شده است. منطقه موردمطالعه این پژوهش بخش مرکزی شهرستان خرم آباد با تأکید بر شهر و پیراشهر خرم آباد بوده است. پژوهش حاضر به لحاظ روش کمی، از نظر هدف بنیادی و به روش توصیفی - تحلیلی است. گردآوری داده ها و اطلاعات مبتنی بر شیوه های اسنادی و میدانی صورت پذیرفته و ابزار گردآوری داده ها مشاهده و پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل دو گروه خبرگان و بهره برداران هستند. از کل جامعه آماری به تعداد 14086 خانوار و با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه خانوار 364 خانوار محاسبه گردید. یافته های به دست آمده نشان می دهد که عوامل مؤثر بر توسعه پایدار کشاورزی شهری و پیراشهری با رویکرد کارآفرینانه عبارت اند از: 1- فراهم کردن زمینه های اقتصادی و سرمایه گذاری در کشاورزی شهری و پیراشهری - توسعه زیرساخت های کشاورزی شهری و پیرا شهری 3- توسعه نوآوری، روش ها و فناوری های نوین در کشاورزی شهری و پیراشهری 4- توانمند سازی و مشارکت بهره برداران کشاورزان شهری و پیراشهری 5- توسعه فرهنگ و روحیه کارآفرینی کشاورزی در منطقه و بهره برداران محلی 6- توسعه نهادی در راستای کارآفرینی کشاورزی شهری و پیراشهری. توسعه نوآوری و فناوری های نو، خلق ایده های نو و به کارگیری روش های کارآفرینانه در توسعه پایدار کشاورزی شهری و پیراشهری در منطقه موردمطالعه مؤثر است.
واکاوی عوامل مؤثر بر نگرش زنان روستایی نسبت به ایجاد گروه های خودیار؛ مطالعه موردی: بخش بزینه رود، شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
873 - 886
حوزههای تخصصی:
گروه های خودیار، به عنوان یکی از مهم ترین راهبردهای توانمندسازی زنان، اهمیت زیادی در زمینه اشتغال، تولید درآمد، کاهش فقر، و ارتقای صادرات و درآمد ارز خارجی کشورهای در حال توسعه دارند. ایجاد این گروه ها می تواند متأثر از عوامل مختلف جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی باشد. بنابراین، تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر نگرش زنان روستایی نسبت به گروه های خودیار در بخش بزینه رود تدوین شده است. پژوهش به صورت ترکیبی - اکتشافی متوالی انجام شده است. در مرحله نخست نگرش زنان روستایی به ایجاد گروه های خودیار با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از طریق مصاحبه احصا و در مرحله دوم به تحلیل بیشترین عوامل مؤثر د ر نگرش زنان روستایی نسبت به ایجاد گروه های خودیار از طریق پرسش نامه محقق ساخته با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای پرداخته شده است. در مرحله اول پژوهش ، عوامل مؤثر د ر ایجاد گروه های خودیار در قالب 27 مفهوم احصا و در پنج بُعد طبقه بندی شد. نتایج مرحله دوم نیز حاکی از آن است که میانگین عددی حاصل در ابعاد اجتماعی- اقتصادی، پذیرش فناوری و مشارکت، بازاریابی، آموزش و حمایت، بانکداری/ اعتبارات به ترتیب مبیّن بالابودن عوامل مؤثر د ر نگرش زنان روستایی نسبت به ایجاد گروه های خودیار بوده و عوامل اجتماعی- اقتصادی مهم ترین عامل تأثیرگذار در ایجاد گروه های خودیار زنان روستایی است. بنابراین، نتایج نشان می دهد استفاده از سرمایه جمعی در اجرای فعالیت ها و استفاده مشاع از ابزارهای تولید باعث صرفه جویی در عوامل تولید خواهد شد و تلاش های جمعی در امور مربوط به گروه های خودیار و انعطاف پذیری در قوانین و مقررات سبب افزایش بازدهی زنان عضو می شود.
تحلیل چالش های متغیرهای کلان مدیریت منابع محیطی در سکونتگاه های روستایی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
109 - 130
حوزههای تخصصی:
منابع محیطی در مناطق روستایی نقش زیربنایی در اقتصاد کشور دارد و زمینه ساز حرکت درجهت دستیابی به اهداف توسعه است. این در حالی است که با توجه به اهمیت این منابع، بحران های زیست محیطی روزبه روز افزایش می یابد؛ ازاین رو، پرداختن به مسائل مدیریت منابع محیطی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این پژوهش، تحلیل چالش های متغیرهای کلان مدیریت منابع محیطی در سکونتگاه های روستایی استان مازندران است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از مطالعات میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 50 نفر از کارشناسانی هستند که در حوزه مدیریت منابع محیطی فعالیت داشتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های t تک نمونه ای و تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که براساس آزمون t تک نمونه رابطه معنی داری بین شاخص ها وجود دارد و تفاوت مطلوبیت آن ها به شکل مثبت برآورد شده است. نتایج آزمون تحلیل عاملی با مقدار 564/.KMO و مقدار بارتلت 533/1092 نشان داد که 44 شاخص مورد بررسی در 10 عامل شناسایی شد، در مجموع 96/56 درصد از کل واریانس را تبیین و بیشترین مقدار آن با واریانس 77/6 و مقدار ویژه 98/2 مربوط به عامل ضعف قوانین و مقررات و کمترین آن با واریانس 82/4 و مقدار ویژه 201/2 مربوط به عامل مشکلات انسان ساخت است؛ بنابراین به ترتیب عوامل «قوانین و مقررات، مشکلات سیاسی و اجتماعی؛ برنامه ریزی؛ مشکلات نظارتی؛ عملکردی یا کارکردی؛ صلاحیت مدیران و کارمندان؛ مشکلات کارفرمایان و مجریان طرح ها؛ مسائل اقتصادی؛ مهارت های فردی و مشکلات انسان ساخت» را می توان از چالش های مدیریت منابع در روستاهای استان مازندران نام برد.
تبیین سیاست های دولت محلی و توسعه شهری با تأکید بر شهرهای ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
17 - 26
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه و استقلال درون شهرها، از جمله دغدغه های اصلی حاکمان جوامع گوناگون در جهان می باشد. توجه به امور شهرها در عصر جهانی شدن در گرو مدیریت قوی و کارامد است. این امر جز با اجرای الگوی دولت محلی و دخالت دادن مردم در امور شهری خودشان و احقاق حقوق شهروندی آنها، امکان پذیر نیست. کانون اصلی مشکلات توسعه نیافتگی در کشورهای در حال توسعه، شهرها هستند. افزایش جمعیت شهری و مهاجرت پیوسته روستاییان به شهرهای پرجمعیت، فشار شدیدی بر زیربناهای شهری وارد آورده و بیشتر آنها را از ایفای نقش مطلوب در فرایند توسعه در کشورهای در حال توسعه بازداشته است. توسعه شهری بستگی زیادی به زیربناهای شهری مانند انرژی، جاده ها و منابع دیگری دارد. لذا این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای درصدد آن است که توسعه شهری با رویکرد به نقش دولت محلی در ایران را مورد بررسی قرار دهد. نتایج یافته های این مقاله نشان می دهند که در ایران برخی شهرها، از فضا و سیمای شهری زیبایی برخوردار نیستند. تصمیمات عموماً از بالا به پایین به شهرداری ها دیکته می شوند. در شهرداری ها، حضور افراد متخصص و کارشناس در امور شهری و شهرسازی بسیار کم می باشد. با توجه به ویژگی هایی جغرافیایی سرزمین ایران (جغرافیای فرهنگی، جغرافیای اقتصادی، جغرافیای ناحیه ای) الگوی دولت محلی در مدیریت شهری و توسعه شهرها، می تواند کارایی داشته باشد.
تدوین مدل مفهومی تحقق بازآفرینی پایدار شهری از منظر آینده پژوهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
27 - 44
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر رشد شتابان شهرنشینی، معضلات و پیچیدگی هایی را به همراه آورده است که از پیامدهای این پدیده، شدت یافتن ضریب آهنگ تغییرات فضایی- کالبدی شهرها و ناکارآمدی بافت های شهری می باشد. این روند افزایش جمعیت، افت منزلت های اجتماعی، نابسامانی در سازمان فضایی- کالبدی، اقتصادی و کارکردی را در محله های شهری که نقش اساسی در حیات و زوال شهر دارند؛ منجر شده است. علاوه بر این بافت های ناکارآمد، به عنوان کوچکترین سلول و مهمترین عامل در تداوم حیات شهری نقش بسیار مهمی را در آینده شهر دارند. از اینرو لزوم توجه به چشم انداز آینده این بافت ها، سبب پایداری محلات و در نهایت پایداری کل شهر می شود. در سال های اخیر رویکرد بازآفرینی پایدار شهری با اهداف یکپارچه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فیزیکی و محیطی به منظور ارتقای کیفیت زندگی در بافت ناکارآمد در پیوند با کل شهر پا به عرصه مرمت و حفاظت گذاشته است. لذا این پژوهش با هدف تدوین چارچوب مفهومی و ارائه ی ابعاد و معیارهای بازآفرینی پایدار با استفاده از روش آینده پژوهی سعی بر آن دارد با روش توصیفی و تحلیل محتوا و همچنین بررسی نظریات مربوط به بازآفرینی و پژوهش های انجام گرفته شده با این رویکرد، دیدی جامع از ابعاد و معیارهای آن داشته باشد. یافته ها نشان می دهد تا کنون نظریات بسیاری با این موضوع انجام شده که هرکدام اصول و معیارهایی برای تحقق بازآفرینی پایدار پیشنهاد شده است که در این میان نظریه پیتر رابرتز به دلیل جامع بودن و در رابطه بودن با هدف پژوهش انتخاب می شود.
بررسی و تحلیل وضعیت حکمروایی شهری در منطقه 22 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمروایی ساختاروفرایندهایی است برای تعیین نحوه استفاده ازمنابع موجوددرجهت منفعت عمومی. حکمروایی نه تنها با تشکیلات دولتی ورسمی و هم چنین نهادهای شهری ومنطقه ای که رسما امور عمومی را اداره می کنند ارتباط میابد، بلکه فعالیت بسیاری از گروه های سیاسی و اجتماعی دیگررانیز در برمی گیرد. حکمروایی، هنر حکومت کردن و بهترین شیوه سرپرستی و مدیریت منفعت عمومی است . در این پژوهش هدف ،ارزیابی شاخص حکمروایی خوب شهری در منطقه 22 تهران با توجه به مدیریت یکپارچه در ابعاد ملی (زیر ساخت ها وبستر های قانونی ) و منطقه ،محلی (سازمان ها و شهرداری ها در سطح منطقه و محلی ) می باشد .روش تحقیق این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده که از منابع کتابخانه ای – اسنادی ، پرسشنامه و پیمایش های میدانی جهت گرد آوری اطلاعات مورد نیاز استفاده گردیده است .از آنجایی که دیدگاه شهروندان و مدیران منطقه 22 در مورد وضعیت شاخص حکمروایی خوب شهری و بویژه شاخص مشارکت مقایسه شده است ،حجم نمونه در این پژوهش 322 نفر از شهروندان منطقه 22 و 50 نفر از مدیران شهری شهرداری می باشد .روش تحلیل داده ها به دو طریق آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت و از نرم افزار spss وExcel جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات بهره برده شده .جهت تحلیل دیدگاه های شهروندان و مدیران از آزمون تی مستقل بهره برده شده . نتایج پژوهش نشان می دهد وضعیت شاخص حکمروایی خوب شهری در زیرشاخص مشارکت از دیدگاه شهروندان در وضعیت نسبتا خوب و از دیدگاه کارشناسان در وضعیت بدی قرار دارد. در راستای هدف تحقیق برای علت یابی نبود حکمروایی خوب شهری در قالب سوالات بسته از مدیران پرسیده شد نتایج نشان می دهد حکمروایی در صورتی تحقق پیدا می کند که مدیریت یکپارچه با اصلاح قوانین و زیر ساخت ها ایجاد شود.
طراحی مدل مفهومی توسعه کارآفرینی در بخش بوم گردی با رویکرد رفاه اجتماعی به روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل توسعه کارآفرینی اکوتوریسم با رویکرد رفاه اجتماعی روستاهای هدف گردشگری است. این پژوهش از لحاظ هدف بنیادی، از نظر ماهیت اکتشافی و از نظر روش گردآوری داده ها کیفی و با روش داده بنیاد انجام شده است. با بهره گیری از مبانی نظری، پیشینه تحقیق و مصاحبه نیمه ساختاریافته با استفاده از روش تحلیل محتوا به استخراج مفاهیم پرداخته شد. تیم مشارکت کننده متشکل از خبرگان دانشگاهی هستند که با روش نمونه برداری هدفمند به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. فرآیند جمع آوری داده ها تا جایی ادامه پیدا کرد که محقق به مرز اشباع نظری در مصاحبه پانزدهم رسید و سپس با استفاده از روش داده بنیاد به کدگذاری مفاهیم استخراج شده در سه گام اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی پرداخته شد. در نهایت با استخراج، تلفیق و ترکیب مفاهیم و دسته بندی در مقوله های بزرگتر الگوی پارادایمی پژوهش ارائه گردید. مدل پارادایمی نشان داد عوامل فردی، عوامل بازاریابی، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی، عوامل محیطی و عوامل حمایتی برای توسعه کارآفرینی اکوتوریسم با رویکرد رفاه اجتماعی روستاهای هدف گردشگری، شرایط علّی محسوب می شوند. عوامل نهادی، عوامل اجتماعی و عوامل عمومی به عنوان شرایط زمینه ای؛ متغیرهای مالی و نظام مدیریتی ازشرایط مداخله گر و راهبرد برنامه ریزی، راهبرد اقتصادی و فرصت های محیطی از راهبردهای توسعه کارآفرینی اکوتوریسم با رویکرد رفاه اجتماعی روستاهای هدف گردشگری هستند. شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و راهبردها، پیامدهای مثبت شامل کارکرد اقتصادی، کارکرد اجتماعی، کارکرد ساختاری، کارکرد فرهنگی و پیامدهای منفی را در پی خواهند داشت.
راهبردهای توسعه گردشگری تاریخی فرهنگی بر پایه برنامه ریزی راهبردی مشارکتی (مورد: شهرهای قبله، لاهیج، خینالیج در کشور آذربایجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه م ی راث تاریخی(فرهنگی) وگ ردش گ ری ب رای م ردم ب ه م وض وعی آشنا تبدیل شده و برهمین اساس، مناطق تاریخی و بافتهای کهن به دلیل فضاهای ارزشمند می توانند به-عنوان اماکن مناسب برای جذب گردشگران بویژه خارجی باشند که در جست وجوی مکانهای منحصر به فرد، جذب این مناطق شده و زمینه ساز رونق گردشگری و منافع ناشی از آن می شوند. در همین راستا پژوهش پیش رو، با هدف شناسایی پتانسیلها وتنگناهای گردشگری تاریخی-فرهنگی در مناطق باستانی قبله،لاهیج و خینالیق کشور آذربایجان و ارائه راهبردهایی براساس نتایج پژوهش به نگارش درآمده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی می باشد. روش جمع آوری داده ها براساس روش کتابخانه ای و پیمایشی بوده و از جامعه آماری یعنی خبرگان و مدیران جمع آوری شده است. جهت شناسایی عوامل کلیدی داخلی و خارجی توسعه گردشگری و راهبردهای توسعه آن، از الگوی تحلیلی سوات براساس دیدگاه جامعه نمونه استفاده شده است. همچنین، جهت اولویت بندی و مشخص کردن درجه تاثیر عوامل چهارگانه سوات و زیرعوامل و راهبردهای تدوین شده، از فرایند تحلیل شبکه ونرم افزار Super Decision استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که S8(ارزش منطقه به لحاظ تاریخی،فرهنگی،معماری و قوم نگاری) و S6(ورود تعداد بالایی از گردشگران به منطقه) با امتیازهای989/0 و972/0 بیشترین تاثیر را در بین زیرمعیارها داشته اند و همچنین، راهبرد برنامه ریزی برای حمایت از مناطق حفاظت شده جهت پایداری تقاضای گردشگری منطقه (بویژه تاریخی-فرهنگی) (SO2) با 3651/0 به عنوان راهبرد اصلی و ایجاد مراکز خدماتی و تسهیلاتی اقامتی گردشگران در محدوده حفاظتی و مرمت شده تاریخی و ارتقاء استانداردهای آن برای ارائه خدمات بهتر درمنطقه تاریخی موردنظر(SO1) با 3455/0 به عنوان راهبرد جایگزین شناخته شده اند.
مناسب سازی فضاهای شهری برای کودکان بر اساس اصول شهر دوستدار کودک (موردمطالعه: محدوده هزارجریب و تخت فولاد منطقه 6 اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۲
55-66
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری بخش عمده ای از زندگی روزمره شهروندان را به خود اختصاص می دهند. تجارب طراحی و برنامه ریزی فضاهای شهری نشان داده است که این فضاها در پاسخگویی به نیاز کودکان، به عنوان حساس تری ن و مهم ترین قشر جامعه، ناکارآمد بوده اند و برنامه ریزی ها بیشتر بر اساس خواست و نیاز بزرگ سالان انجام می گیرد. هرچند در سال های اخیر توجه به کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف موردتوجه قرارگرفته ولی اقدامات کالبدی و محیطی مناسبی اتخاذ نشده است. با این وجود با پررنگ تر شدن مباحث حقوق شهروندی، توجه به تمام اقشار جامعه به خصوص کودکان به عنوان یک شهروند، بیشتر موردتوجه برنامه ریزان و مدیران شهری قرارگرفته است. شهر دوستدار کودک علاوه بر تأمین نیازهای اولیه، امکان مشارکت و اظهارنظر را برای کودکان محقق می سازد. در همین راستا پژوهش حاضر به منظور شناخت و بررسی اصول و معیارهای شهر دوستدار کودک و میزا ن رعایت ای ن اصو ل د ر د و محدود ه هزارجریب و تخت فولاد اصفهان انجام گرفته است. روش تحقی ق د ر ای ن پژوهش، توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، بررسی های میدانی و مصاحبه است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از بهره گرفتهشد. در این پژوهش ابتدا در قالب مبانی نظری به شناخت نیازهای کودکان و اصول Arc GIS و SPSS نرم افزارهای مطرح شده توسط اندیشمندان مختلف درباره شهر دوستدار کودک پرداخته شد. سپس با توجه به مطالعات انجام گرفته و امکانات و اطلاعات در دسترس، پنج شاخص ایمنی و امنیت، دسترسی، اوقات فراغت، مشارکت و سلامت محیط برای سنجش میزان کودک مداری محدوده های موردمطالعه انتخاب شد و ارزیابی هر شاخص با توجه به اطلاعات موجود از طریق پرسشنامه، بررسی های انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که امتیاز شاخص های شهر دوستدار GIS میدانی، مصاحبه و تحلیل اطلاعات در کودک به غیراز مشارکت کودکان که دارای وضعیت بسیار نامناسبی می باشد، از مقدار متوسطی برخوردار است و درمجموع امتیاز هر دو محدوده، با برتری ناچیز محدوده هزارجریب نسبت به محدوده تخت فولاد، نزدیک به هم است و نسبتاً دوستدار کودک می باشند. در پایان نیز با توجه به مصاحبه ها و نیازسنجی های انجام شده، راهبردها و سیاست هایی جهت دستیابی به رفاه کودکان و شهر دوستدار کودک ارائه شد.
تحلیل فضایی میزان برخورداری شهرستان های استان اصفهان از شاخص های فناوری اطلاعات و ارتباطات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
47-56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل فضایی نحوه برخورداری شهرستانهای استان اصفهان از شاخصهای فناوری اطلاعات و ارتباطات تدوین یافته است. نوع تحقیق با توجه به هدف؛ کاربردی- توسعهای و از نظر ماهیت و روش از نوع توصیفی، کمی و تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را 23 شهرستان استان اصفهان تشکیل میدهند. اطلاعات موردنیاز از سالنامه آماری و نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390 به دست آمده است که از میان متغیرهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، 20 شاخص انتخابی استخراج و با بهرهگیری از مدلهای ک می تاپسیس به عنوان یک روش تصمیمگیری چند شاخصه، ضریب پراکندگی و ... به رتبهبندی و تعیین میزان اختلاف و نابرابری شهرستانها از لحاظ شاخصهای فناوری اطلاعات و ارتباطات پرداخته شده است. سپس با توجه به امتیاز حاصل از تاپسیس، شهرستانهای استان در پنج گروه (بسیار برخوردار- برخوردار- نیمه برخوردار- محروم و بسیار محروم) سطح بندی و جایگاه هر یک در میزان برخورداری از شاخصهای مذکور مشخص گردیده است. یافتههای پژوهش نشاندهنده آن است که شهرستانهای استان اصفهان در برخورداری از شاخصهای فناوری اطلاعات و ارتباطات برابر نیستند و تفاوت آشکاری در میزان درجه برخورداری 30 درصد در سطح / دیده میشود. از مجموع 23 شهرستان ب ه جز شهرستان اصفهان که در سطح بسیار برخوردار قرار دارد 43 17 درصد در سطح بسیار محروم قرار دارند و نهایتاً با در نظر / 13 درصد محروم و 39 / 34 درصد نیمه برخوردار، 04 / برخوردار، 78 گرفتن گروه سطح بندی و جایگاه شهرستانها به منظور کاهش نابرابریهای فضایی و ایجاد تعادل ناحیهای در توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات، شهرستانهای استان اولویتبندی شدهاند.
تلفیق چارچوب های کمی و کیفی در ارزیابی تغییرات کاربری اراضی، گامی به سوی توسعه پایدار (منطقه مورد مطالعه: نوار ساحلی مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
35-54
حوزههای تخصصی:
روند توسعه در نوار ساحلی استان مازندران طی دهه های گذشته موجب تخریب اراضی با ارزش طبیعی و آلودگی فزاینده دریای مازندران شده است. بنابر اصول شهرسازی و بر مبنای رویکرد توسعه پایدار برای دستیابی به جامعه ای زیستپذیر نیاز است تا اقداماتی جهت جلوگیری از تخریب فزاینده اراضی طبیعی انجام شود. بدین ترتیب پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد توسعه پایدار در تلاش است تا از روند تخریب اراضی با ارزش طبیعی در پی توسعه منطقه نوار ساحلی استان مازندران بکاهد. بر مبنای اهمیت و ارزش محیطی این اراضی و جهت جلوگیری و کاهش تخریبات اراضی طبیعی نیاز است تا با استفاده از مدل سازی و پیش بینی تحولات توسعه آتی این محدوده به برنامه ریزی با رویکرد حفاظت اکولوژیک پرداخت. بدین ترتیب هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در سال 1420 است و دستیابی به این امر که تحولات توسعه در چشم انداز طبیعی چه تأثیری می گذارد. پس از پیش بینی تغییرات کاربری اراضی، نیاز است تا با استفاده از ابزاری همچون سناریوسازی به انتخاب وضعیت مطلوبی پرداخت ک ه کمتری ن خط ر و تهدی د را ب ر محیط طبیعی وار د سازد . لذا ب ا استفاد ه ا ز مد ل چشم انداز منتخب جغرافیایی به تجزیه وتحلیل توسعه شهری و تغییرات کاربری اراضی پرداخته می شود. پس از مدل سازی به این نتیجه رسیده شد که سناریوی منتخب به واسطه ارتباط مراکز شهری و روستایی می تواند زمینه ساز شکل گیری شبکه ای از مراکز باشد که به واسطه ارتباط و تعاملات قوی به انسجام اقتصادی محدوده کمک کنند. در این سناریو ساخت وساز تحت نظر مدیریت شهری و محلی است تا بتوان روند سوداگری اراضی را کاهش داد.
شناسایی و طراحی رهیافت معیشت پایدار مکمل در نواحی روستایی کشور افغانستان مورد: شهرستان اندر در استان غزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور پایداری فعالیت های معیشتی می بایستی تلاش های زیادی صورت گیرد تا بتوان از راه فعالیت های تولیدی، منابع پایداری برای امرار معاش خانواده ها ایجاد کرد. در این راستا، هدف این پژوهش شناسایی و طراحی رهیافت معیشت پایدار در روستاهای شمالی شهرستان اندر در کشور افغانستان می باشد. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با بهره مندی از روش نظریه مبنایی انجام شده است. به منظور تحلیل داده ها از روش استراوس و کوربین در نظریه مبنایی استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه های عمیق و مشاهده بوده و به منظور گردآوری داده ها از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش حاضر منجر به شناسایی 19 مقوله اصلی و 27 مقوله فرعی شد که در قالب مدل پارادایمی دسترسی به معیشت پایدار به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (وابستگی بیشتر به بخش کشاورزی، جنگ و چالش های امنیتی و کارایی ضعیف بخش دامداری و طیور)، عوامل زمینه ای (ضعف در زیرساخت و خدمات، پایین بودن سطح آگاهی کشاورزان و تکانه های اقتصادی و مالی)، شرایط مداخله گر (فروش و بازاریابی محصولات کشاورزی، مسایل اجتماعی و هزینه های بالایی منابع مصرفی)، راهبردها (صنعتی سازی روستاها، استفاده از انرژی های خورشیدی، مقاوم سازی مساکن روستایی، اثربخشی عوامل تولید و پرورش طیور بومی در حیاط) و پیامدها (ایجاد فرصت های شغلی متنوع، کاهش میزان وابستگی به بخش کشاورزی، کاهش هزینه های زندگی، تقویت صنایع دستی و بهبود روش های کسب درآمد) قرار گرفت.
تحلیل وضعیت فقر چندبعدی در جوامع روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر همچنان یکی از چالش های اساسی بشر است که همچنان بیشتر چهره ای بیشتر روستایی دارد. اهمیت پرداختن به مسئله فقر و محرومیت به حدی است که سازمان ملل کاهش آن را به عنوان اولین هدف از اهداف توسعه پایدار قرار داده است. در حال حاضر رویکرد محققین و سیاست گذاران نسبت به پدیده فقر از حالت تک بعدی به چندبعدی تغییر کرده است. درنتیجه دیگر به فقر به عنوان یک مسئله صرفاً اقتصادی نگاه نشده بلکه برای آن ابعاد گوناگون از جمله آموزش، سلامت و رفاه نیز تصور شده است. لذا، شناخت و مقابله با فقر مستلزم درک جامع و نظام مند آن است. مطالعه حاضر با بهره گیری از مفهوم فقر چندبعدی، ضمن بومی سازی شاخص های سنجش ابعاد فقر، از سطح خانوار فراتر رفته و با هدف کمک به سیاست گذاری و برنامه ریزی در راستای کاهش فقر، این پدیده را در سطوح شهرستان، استان و کشور نیز مورد ارزیابی قرار داده است. برای این منظور از داده های سرشماری سال 1395 حدود 20 هزار خانوار روستایی استفاده شد. بر اساس یافته های این تحقیق شاخص فقر چندبعدی در ایران حدود 349/0 است که به ترتیب ابعاد آموزشی، سلامت و رفاه بیشترین سهم را در آن داشته اند. شاخص های شدت و گستردگی فقر نیز به ترتیب 558/0 و 628/0 بوده است. ماهیت فقر در ایران نه تنها از متغیرهای اقتصادی و اجتماعی، بلکه از عوامل مکانی و اقلیمی نیز متأثر است. درنتیجه، نظر به گستردگی و پیچیدگی روابط بین عوامل تأثیرگذار و متأثر از فقر هرگونه برنامه ریزی و سیاست گذاری برای آن نیازمند نگرشی جامع و نظام مند به پدیده فقر است.
تبیین کیفیت های مورد انتظار از رودخانه شهری به عنوان یک مکان عمومی پایدار (مورد شناسی: اصفهان، اردبیل، اهواز و رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
117 - 142
حوزههای تخصصی:
مردم با انگیزه های متفاوتی همچون ارتباط با طبیعت و گذراندن اوقات فراغت خود در فضاهای رودکنار شهری حضور می یابند؛ از این رو تبدیل همه فضاهای شهری مبتنی بر رودخانه ها به «مکان عمومی پایدار» می بایست در زمره رسالت های شهرسازی قرار گیرد. چنین مکان هایی، برای مطلوب ماندن در چرخه حیات خود و اثرگذاری بر شهر، رودخانه، مردم و محیط زیست باید کیفیت های متعددی داشته باشند؛ در پژوهش حاضر نیز نخست از طریق مرور ادبیات شاخص ها و معیارهای کیفیت، مکان های عمومی پایدار رودخانه محور شناسایی و استخراج شد و سپس با بررسی میدانی، نظرات مردم و کارشناسان در نمونه های موردی (رودخانه های بالیقلی اردبیل، زاینده رود اصفهان، کارون اهواز و زرجوب رشت) از طریق مشاهده، مصاحبه نیمه ساختار یافته و تکمیل پرسشنامه بسته، داده های لازم برای نظرسنجی شاخص ها و معیارها در نمونه های موردی گردآوری شدند و برای بررسی اعتبار نتایج، از آزمون اسمیرنف و t تک نمونه ای درجهت تبیین آن ها به کمک تحلیل عاملی در نرم افزار spss پرداخته شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که برآورده شدن انتظارات و پاسخ به انگیزه های حضور مردم، می تواند به موفقیت و مطلوبیت این مکان ها بیانجامد و سازنده اصلی کیفیت مکان های عمومی پایدار رودخانه محور را می توان در قالب پایداری، تاب آوری، انسان مداری، کارایی و اثربخشی، همگانی و بازبودن، نگهداری و پرورش، انسجام و ارتباط طبقه بندی کرد. در ذیل این شاخص ها، معیارها و سنجه های مرتبط به طور کامل گنجانده شده که ارزیابی نقاط ضعف و قوّت آن ها، برای بهبود وضع موجود یا راهنمایی عام برای توسعه های آتی در سه سطح کلان، میانی و تفصیلی، کارایی زیادی خواهد داشت. به عنوان یک نتیجه کلی می توان گفت کیفیت های موردنیاز، باید با اتکاء بر سازنده های مکان عمومی پایدار تأمین شوند و به محدوده رودکنار خلاصه نمی شوند.
تحلیل تأثیر قالیبافی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی شهرستان آق قلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تولید فرش دستبافت یکی از فعالیت های مهم و یاریگر معیشت بسیاری از خانوارهای روستایی به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر تحلیل تأثیر قالیبافی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی شهرستان آق قلا است. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر پیمایش و جامعه آماری آن را خانوارهای ساکن در 10 روستای شهرستان آق قلا تشکیل می دهد که 367 خانوار دارای زنان شاغل در تولید فرش دستبافت به عنوان حجم نمونه با فرمول کوکران تعیین گردید. به منظور بررسی شاخص های اقتصادی و اجتماعی از 33 متغیر در قالب طیف لیکرت استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها مبتنی بر پرسشنامه محقق ساخته که روایی محتوایی آن توسط اساتید تأیید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای اقتصادی 82 درصد و متغیرهای اجتماعی 91 درصد به دست آمده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل همبستگی کای اسکوئر و مقایسه میانگین فریدمن و کروسکال والیس در محیط نرم افزاری SPSS و برای تهیه نقشه از نرم افزار ArcGis استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی در مؤلفه های موردبررسی نشان می دهد که رابطه معنادار در سطح اطمینان 99 درصدی بین سطح تحصیلات با متغیرهای اقتصادی و اجتماعی وجود دارد. همچنین نتایج آزمون کروسکال-والیس بیانگر عدم تفاوت خاص به جز افزایش پس انداز بین روستاهای موردمطالعه بوده و تأثیر تولید فرش دستبافت بر تمام روستاها یکسان است. مهم ترین چالش ها را می توان در غیرقابل پیش بینی بودن قیمت مواد اولیه، مشکلات مربوط به تأمین مالی، تولید و عرضه بعضاً تولیدات غیراستاندارد بیان نمود.