فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
جانشین پروری به عنوان یک سازوکار ارزشمند در پیشرفت و بهبود سازمان ها از اهمیت فراوانی برخوردار است. پرورش مدیران را به صورتی برنامه ریزی می کند که توانایی و شایستگی مدیران هم راستا با تحولات و تغییرات محیطی و همچنین پیشرفت سازمان باشد. شهرداری به عنوان یک سازمان عمومی که وظایف متعددی را داراست از جمله سازمان هایی است که توجه به اصل جانشین پروری در آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. با درک این اهمیت؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش های اجرای ساز و کار جانشین پروری در سازمان عمومی انجام گرفت. برای انجام پژوهش حاضر از 20 نفر از صاحب نظران دانشگاهی، مدیران و کارشناسان شهرداری در حوزه منابع انسانی مصاحبه به عمل آمد و داده ها از مصاحبه ها استخراج شد. تحقیق حاضر از نظر نوع و ماهیت کاربردی و روش آن نیز توصیفی_تحلیلی است. نمونه گیری این پژوهش مطابق با روش های کیفی، نمونه گیری هدفمند محسوب می شود. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار Maxqda و روش گراندد تئوری استفاده شد. یافته های پزوهش نشان داد چهار مانع مدیریتی، ساختاری، فرآیندی و فرهنگی اصلی ترین چالش های پیش روی شهرداری تهران در فرآیند جانشین پروری در شهرداری به شمار می آیند. بنابراین تدوین نظام جانشین پروری و تهیه برنامه های آموزشی و صرفه بودجه برای دوره های آموزشی کاربردی و تدوین قوانین در راستای همسو نمودن مدیران با نظام جانشنی پروری موضوعاتی است که بایستی در راستای دستیابی به الگوی بهینه جانشین پروی مورد توجه قرار گیرد.
تبیین نقش استقرار خانه های مهارت آموزی در توسعه اشتغال پایدار روستایی با روش سناریونگاری (موردمطالعه: نواحی روستایی شرق گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جوامع روستایی، تنوع بخشیدن منابع درآمدی از طریق کارآفرینی روستایی با تکیه بر ایجاد خانه های مهارت آموزی می تواند راهکار مناسبی در جهت توسعه اشتغال، کاهش بیکاری، افزایش درآمد و بهبود کیفیت زندگی روستاییان باشد. خانه کارآفرینی و مهارت آموزی، تشکلی مردمی و داوطلبانه است که در راستای اهداف کارآفرینی و توانمندسازی، با رویکرد روستا محوری با همکاری ساکنان، ذی نفعان و ذی مدخلان محلی، ناحیه ای و منطقه ای فعالیت خواهد کرد. ایجاد سازمانی که با مهارت آموزی و کشف ایده های جدید و حمایت از آن ها توسعه روستایی را نوید می دهد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی و تدوین سناریوهای بهینه برای اشتغالزایی مناطق روستایی شرق گیلان و با تأکید بر نقش خانه های مهارت آموزی در ایجاد اشتغال پایدار، در تلاش است تا به این سؤال پاسخ دهد که سناریوی مناسب برای تدوین برنامه اشتغال زایی پایدار مبتنی بر خانه های مهارت آموزی کدام است؟ سطح جغرافیایی شامل پهنه روستایی شرق گیلان و واحد تحلیل روستا است. در این پژوهش 260 روستا موردبررسی قرار گرفته و در ارتباط با تعیین شاخص های تأثیرگذار بر اشتغال روستایی مبتنی بر خانه های مهارت آموزی 385نفر به روش کوکران از فعالان اقتصادی به روش کوکران، 400 تن از مدیران و نخبگان محلی و 150 نفر از کارشناسان سازمان ها و نهادهای متولی توسعه روستایی مشارکت داشته اند. نتایج این پژوهش نشان داد که سناریو بهینه برای توسعه اشتغال پایدار مبتنی بر خانه های مهارت آموزی در ناحیه شرق گیلان؛ سناریوی «اشتغالزایی سازگار با محیط طبیعی» است.
ارائه مدل الگوی مشارکت اجتماعی در توسعه پایدار محلات شهری (مطالعه موردی منطقه ۶ شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر عبارت است از شناسایی متغیرهای اصلی اثرگذار بر تمایل شهروندان در مشارکت و نیز تعیین میزان و سهم اثرگذاری هریک از این متغیرها بر متغیر وابسته تحقیق و همچنین ارائه راهکارها وپیشنهادهای جدید جهت بالا بردن میزان مشارکت اجتماعی در بین شهروندان منطقه 6 تهران. در این پژوهش از روش میکس متود استفاده شده است تا ابعاد مشارکت شهروندان به نحوی بهتر و کاملتر مشخص شوند. به این مفهوم که ابتدا از روش کیفی استفاده شد و با 20 نفر از شهروندان منطقه 6 تهران مصاحبه شد تا عوامل موثر بر مشارکت شهروندان این منطقه در توسعه پایدار را گردآوری گردد، سپس از روش کمی استفاده شد و پرسشنامه ای بر اساس ملاکهای عنوان شده توسط شهروندان در مصاحبه تهیه گردید تا بین تعداد بیشتری از شهروندان منطقه 6 تهران توزیع شود و تحلیل آماری لازم صورت گیرد. با توجه به بررسی های انجام شده مشخص شد که میزان اعتماد پاسخگویان، متوسط بوده؛ و پاسخگویان نسبت به شهر و محیط اجتماعی خود احساس تعلق و وابستگی متوسطی داشته اند. میزان مسئولیت پذیری پاسخگویان نیز در حد خوبی بوده ولی میزان رضایت شهروندان از خدمات شهری نسبتا ضعیف بوده است. اکثر مردم نگرش مثبتی نسبت به مشارکت داشتند ولی اذعان داشتند امکان مشارکت کمی برای مشارکت شهروندان فراهم است. همچنین پاسخگویان از نظر ذهنی آمادگی نسبتاً بالایی جهت مشارکت اجتماعی داشته اما به لحاظ عینی و عملی مشارکت بسیار پایینی داشته اند. بنابراین بطورکلی میزان مشارکت اجتماعی افراد در حد نسبتا پایینی بوده است
عوامل اجتماعی مرتبط با مشارکت شهروندان تبریز در روند توسعه پایدار شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها در کشورهای درحال توسعه، با مشکلات قابل توجهی از جمله مشارکت اجنماعی پایین ، رشد بدون توسعه ، کنترل نرخ رشد بی رویه مهاجرت ، افزایش شمار فقرا ، نابرابری در فرصت ها و درآمدها مواجه هستند . هدف این بررسی تعیین رابطه برخی عوامل اجتماعی و فرهنگی با مشارکت شهروندان شهر تبریز به منظور کمک به توسعه پایدار شهری بود . روش تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود . جامعه آماری ، کلیه شهروندان در سنین 45-15 ساکن در نقاط شهری تبریز اعم از زن و مرد به تعداد 820000 نفر و حجم نمونه 680 نفر بود که در سه گروه سنی انتخاب شدند. در این پژوهش، متغیرهای انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی، رضایت از دولت، نوگرایی، جنس و پایگاه اقتصادی اجتماعی شهروندان با متغیر مشارکت رابطه معنی داری داشتند . البته متغیر نوگرایی رابطه معنی دار معکوسی با مشارکت داشت. با توجه به پایین بودن میزان مشارکت شهروندان می توان گفت این وضعیت ناشی از موانع ساختاری در نظام سیاسی و فرهنگی ایران است. پیوند افراد با جامعه و برقراری رابطه با آن و گسستگی آنها از جامعه، همه به محیط اجتماعی و فرهنگی که در آن قرار گرفته اند، برمی گردد. این وضعیت ، در کم و کیف توسعه پایدارشهری نقش دارد . مشارکت به عنوان مهمترین عامل در توسعه شهری به شمار می رود ، بطوری که بدون مشارکت مردم ، برنامه ریزی و توسعه پایدار شهری امکان پذیر نیست.
واکاوی بازتاب تغییرات اقلیمی در امنیت غذایی زنان روستایی (مورد مطالعه: دهستان کوهک- اسفندک در شهرستان سراوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی پدیده ای جهانی است اما پیامدهای محلی دارد. تاثیرات محلی تغییرات اقلیمی در منطقه مورد مطالعه با توجه به بررسی های میدانی هم متاثر از خشکسالی، هم سیلاب و هم جابجایی زمانی بارش است. یکی از نتایج این رخدادها آسیب پذیری اجتماعات محلی فقیر ساکن در روستاهای منطقه از نظر تغذیه بوده که این بحران بر زنان بیشتر تاثیرگذار بوده است؛ به نحوی که در ده سال گذشته امنیت غذایی این لایه اجتماعی بیشتر به خطر افتاده است. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی و بررسی های میدانی آن به صورت پرسشنامه ای انجام گرفته است. پژوهش حاضر به دنبال شناخت و تبیین ادراک زنان از تغییرات اقلیمی و تاثیرآن بر امنیت غذایی روستائیان دهستان کوهک- اسفندک در شرقی ترین نقطه مرزی ایران بوده است. هدف اصلی این پژوهش سنجش امنیت غذایی در میان روستاییان دهستان کوهک اسفندک می باشد. به همین منظور نمونه آماری متشکل از 150 زن سرپرست خانوار که به روش تصادفی ساده سیستماتیک و بر اساس فرمول کوکران انتخاب گردید و نخست به صورت انفرادی به بررسی ادراک، آگاهی و نظرات آنان نسبت به موضوع و سپس به صورت گروهی بحث و مصاحبه با آنان صورت گرفت. نتایج نشان داد که در ده سال گذشته، تغییرات محسوسی در آب و هوای منطقه رخ داده و متأثر از آن وعده های غذایی برخی از خانواده ها کم شده است؛ در عین حال کیفیت و کمیت غذا در منطقه پایین آمده و سطح درآمد خانوارها نیز افت داشته و در این بین زنان بیشترین تأثیر را پذیرفته اند. اینک آگاهی از وضعیت ناامنی غذایی زنان متاثر از تغییرات اقلیمی در این منطقه، به مدیران و سیاست گذاران ملی و منطقه ای کمک می کند تا در انتخاب استراتژی های متناسب جهت بهبود وضعیت معیشت این قشر و ارتقای کارکردها و توانمندی های مردم منطقه برنامه ریزی و اقدام شایسته تری نمایند.
تحلیل مکانی تاب آوری نواحی روستایی در برابر زلزله (مورد مطالعه: دهستان دولت آباد در شهرستان جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق سنجش ضریب تاب آوری مناطق روستایی دهستان دولت آباد شهرستان جیرفت در برابر زلزله است که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق توصیفی-تحلیلی به شمار می رود. داده های نظری به روش کتابخانه ای و با استفاده از داده های مرکز آمار ایران، کتب موجود و مقالات جمع آوری شده است. همچنین اطلاعات میدانی به روش مشاهده گردآوری شد. پس از استخراج شاخص ها (طبیعی و انسانی)، وزن شاخص ها با استفاده از مدل چند متغیره(FAHP) بدست آمد؛ سپس به وسیله سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تجزیه و تحلیل شده است. تحلیل یافته ها با استفاده از مدل فازی نشان می دهد در بین شاخص های تحقیق بیشترین ارزش وزنی را شاخص گسل اصلی و فرعی به خود اختصاص داده است و کمترین ارزش مربوط به شاخص شاغلان ده سال و بیشتر بوده است. همچنین روستاهای مورد بررسی از یک الگوی واحدی پیروی نمی کند و میزان تاب آوری آنها در برابر زلزله متفاوت ارزیابی شده است؛ به گونه ای که 60 درصد از کل روستاهای دهستان دولت آباد در پهنه ای با تاب آوری زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است؛ همچنین روستاهایی نظیر دولت آباد، علی آباد و رضی آباد بیشترین آسیب را در هنگام وقوع زلزله دارد و دارای تاب آوری خیلی کم است. روستاهایی که در محدوده با تاب آوری خیلی زیاد قرار دارند، 53 درصد از کل روستاهای محدوده مورد مطالعه را شامل می شود.
واکاوی نقش کارآفرینی روستایی در توسعه پایدار محلی، با تاکید بر پیوستگی روستایی- شهری (مورد شناسی: ناحیه دالاهو، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی روستایی از طریق فعال شدن نوآوریها در زمینه بهره گیری از منابع محدود، می تواند با استفاده از منابع محدود سرمایه ای، به گسترش فعالیتها و ایجاد اشتغال در سطح محلی بیانجامد. در این ارتباط، افراد دخیل در این فرایند نه تنها به کسب مهارت، بلکه به گسترش کسب وکارهای درآمدزا و افزایش سطح درآمد و پس انداز خویش و دیگران یاری رسانند. از این رو، فرض بر این است که کارآفرینی روستایی می تواند تسهیلگر ارتباط موثر بین فعالیتهای مرتبط با تولید کشاورزی و بخشهای غیرزراعی، از جمله صنایع کوچک و خدمات، گشته و سرانجام، به بهبود شرایط زندگی و فعالیت در سطح روستاها بیانجامد. این مقاله از طریق بررسی نقش پذیری کارآفرینی روستایی در ناحیه دالاهو (استان کرمانشاه)، می کوشد نشان دهد، گسترش این فعالیتهای مرتبط با آن می تواند نه تنها به گسترش تعامل بیشتر و پیوستگی روستاها با کانونهای شهری، بلکه در ترغیب روند توسعه پایدار در سطح محلی اثرگذار باشد. جامعه آماری این پژوهش 139 سکونتگاه روستایی پراکنده در سطح ناحیه است که به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، برای گردآوری داده ها و اطلاعات لازم، از روشهای کتابخانه ای و میدانی، با بهره گیری از شیوه های پرسشگری و مصاحبه استفاده شده است. شاخصهای مورد استفاده برای سنجش کارآفرینی روستایی و نقش آن در توسعه پایدار محلی، از جمله عبارت بوده اند از دامنه افزایش اشتغال، افزایش سطح درآمد، امکان دسترسی به خدمات، تلاش برای حفاظت از محیط. تحلیل داده های گردآوری شده با بهره گیری از روشهای آمار توصیفی و استفاده از نرم افزارهای Spss و Excel و همچنین از آزمون T و آزمون همبستگی پیرسون به انجام رسیده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ناحیه دالاهو، با وجود برخورداری از برخی توانهای محیطی و قابلیتهای اجتماعی- اقتصادی، به سبب پراکنش افراطی سکونتگاههای روستایی و فاصله زیاد آنها از مرکز ناحیه ای، همچنین عدم دسترسی آسان به بازارهای مبادله کالایی و سازوکارهای خاص حاکم بر این بازارها، فعالیت کارآفرینان روستایی نتوانسته آنچنان که باید و شاید، با رونق و گسترش همراه باشد و به درستی به پیوستگی روستایی- شهری و توسعه پایدار نسبی در سطح ناحیه بیانجامد.
بررسی رابطه متقابل امنیت و توسعه در مناطق مرزی ایران (مطالعه موردی: شهرستان های استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
1143 - 1163
حوزههای تخصصی:
منطقه جنوب شرق کشور و درواقع استان سیستان و بلوچستان به لحاظ توسعه در جایگاه نامناسبی قرار دارد که با توجه به پتانسیل های بالقوه خود ملزم به بحث و بررسی است. هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه امنیت و توسعه شهرستان های استان در جهت یافتن عواملی است که تنش های موجود را کاهش دهد و نیز دست یابی به راهکارهایی جهت برقراری توسعه نسبی و پایدار در سطح منطقه. پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و از نوع تحقیقات علمی است و بر اساس ماهیت از دو روش توصیفی - تحلیلی و همبستگی استفاده شده است. نخست امنیت و ابعاد آن طی مطالعات کتابخانه ای و میدانی با استفاده از تکنیک اِی.اِچ.پی[1] ارزیابی شد. سپس ، توسعه و ابعاد آن با توجه به شاخص های منتخب در سطح هر شهرستان با روش تاکسونومی بررسی شد و با روش همبستگی ارتباط میان ابعاد امنیت و توسعه در سطح استان آزمون پیرسون گرفته شد. نتایج حاکی است که امنیت و ابعاد آن با توسعه و ابعاد آن شامل توسعه اجتماعی ، فرهنگی ، و اقتصادی ارتباط چشم گیری دا رد و تغییر در هر بعد از امنیت تأثیر بسزایی در توسعه و ابعاد آن خواهد داشت و بالعکس. فقط در زمینه توسعه زیربنایی همبستگی معنادار حاصل نشد که با توجه به اینکه استان از لحاظ استقرار دارای فرصتی یگانه در میان همه استان های کشور است، توجیه شدنی است. درنهایت ، بین امنیت و توسعه رگرسیون گرفته شد که براساس نتایج 6/91 درصد از توسعه استان را می توان با برنامه ریزی در راستای بهبود امنیت استان تبیین کرد.
شناسایی عوامل مؤثر بر آسیب پذیری سیلاب شهری بندرعباس با تاکید بر مدیریت رواناب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
236 - 246
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، به بررسی آسیب پذیری سیلاب شهری بندرعباس با استفاده از شاخص های وضعیت اقتصادی اجتماعی، تراکم شهری، تراکم جمعیت و کیفیت ساختمان و روش تاپسیس -سلسله مراتبی پرداخته شد. از این رو در ابتدا وزن و اهمیت شاخص ها براساس نظرات کارشناسی و روش تحلیل سلسله مراتبی تعیین گردید. سپس آسیب پذیری شهر در برابر سیل با استفاده از روش تاپسیس محاسبه گردید. محدوده موردمطالعه به 5 بلوک شهری تفکیک، و سپس ماتریس تصمیم گیری با توجه به 5 بلوک و 4 شاخص تشکیل گردید. در نهایت نقشه نهایی آسیب پذیری سیل شهری بندرعباس در نرم افزار ArcGIS تهیه گردید. نتایج تحلیل آسیب پذیری نشان داد که عامل تراکم جمعیت با وزن 306/0 دارای بیش ترین اهمیت است. در نهایت، تحلیل جامع آسیب پذیری سیل بندرعباس اثبات کرد که بخش های جنوبی و مرکزی این شهر و بلوک شهری شماره 5، دارای آسیب پذیری بالاتری بوده و این بخش ها برای مدیریت رواناب شهری و آبگرفتگی در اولویت بالایی هستند. تراکم جمعیت بالا می تواند از علل آسیب پذیری این منطقه در برابر سیل باشد. توسعه ی فضای سبز و افزایش ظرفیت سیستم جمع آوری رواناب خیابان ها، از جمله اقدامات مهم برای کاهش آب گرفتگی شهری است. هم چنین توزیع مکانی تراکم جمعیتی و تراکم شهری در بندرعباس، نامتوازن بود و این موضوع باید در برنامه های مدیریتی این شهر لحاظ شود تا میزان تمرکز جمعیتی در مناطق دارای آسیب پذیری زیاد کاهش یابد.
برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری در نقاط پیراشهری موردپژوهی: محور گردشگری وردیج-واریش؛ منطقه 22 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
296 - 311
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری به عنوان یکی از پیشران های توسعه جوامع به شمار می رود. در این میان گردشگری پیراشهری نیز همچون سایر گونه های گردشگری نقش مهمی در توسعه محلی و منطقه ای و اقتصاد محلی بر عهده دارد. هدف پژوهش حاضر که به صورت موردی در محور گردشگری وردیج-واریش صورت پذیرفته، تدوین راهبردهای مناسب توسعه گردشگری است. روش انجام پژوهش، توصیفی-تحلیلی است که جهت گردآوری داده ها از روش های اسنادی و مراجعه به منابع کتابخانه ای و پیمایشی و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل سوات و ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمّی (QSPM) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که راهبرد مناسبِ توسعه گردشگری در محور مورد مطالعه، راهبرد رقابتی است. رویکرد مدیران محلی و منطقه به موضوع گردشگری و لزوم توسعه محور گردشگری و نزدیکی به قطب های جمعیتی و فعالیت کلانشهرهای تهران و البرز در زمره فرصت های مهم محور گردشگری به شمار می رود. همچنین در اولویت بندی راهبردها بر اساس ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمّی، راهبرد برنامه ریزی جهت سوق دادن محور به سوی استفاده از آگروتوریسم و اکوتوریسم، تنوع بخشی به اشتغال روستاییان برای ایجاد معیشت پایدار و جلب گردشگران به روستاها و راهبرد تنوع بخشی به فعالیت ها و امکانات و خدمات و تسهیلات گردشگری به منظور افزایش تنوع شغلی به ترتیب بالاترین امتبازها را کسب کردند؛ در نتیجه از اولویت بیشتری برخوردارند. تنوع بخشی به برنامه های تبلیغاتی برای معرفی جاذبه های محور به گردشگران و جلب مشارکت های مردمی در حفاظت و بهره برداری پایدار از منابع طبیعی با تأکید بر حفظ محیط زیست نیز از دیگر راهبردهای مهم در توسعه گردشگری در محور وردیج-واریش است.
تبیین نقش سازمان های غیردولتی در افزایش تاب آوری اجتماعی در برابر پاندمی کرونا (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1079 - 1102
حوزههای تخصصی:
سازمان های غیردولتی می توانند نقش اساسی در ارائه خدمات دست اول به جوامع در کاهش اثرات و آسیب پذیری در برابر بحران ها ایفا کنند؛ بنابراین در پژوهش حاضر به بررسی نقش سازمان های غیردولتی در افزایش تاب آوری اجتماعی در برابر پاندمی کرونا پرداخته شده است. پژوهش حاضر کیفی و توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و مقالات استفاده شده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل نیز از تکنیک دلفی فازی و روش معادلات ساختاری بهره گرفته شده است. در مرحله اول دلفی از 26 مؤلفه، 22 مؤلفه بالاتر از 7/0 به دست آمده است و در مرحله دوم نیز همه مؤلفه های بررسی شده تأیید شده است. نتایج نشان می دهد متغیرهای مستقل پژوهش حاضر مشارکت، پیشگیری، توانمندسازی و حمایت طلبی به ترتیب بر متغیر مستقل پژوهش (تاب آوری)، تأثیر مثبت و معناداری داشته است، یافته های پژوهش نیز حاکی از آن است که در افزایش تاب آوری اجتماعی در بحران کرونا شاخص پشتیبانی مالی و خدماتی برای ممانعت از گسترش و واگیری ویروس و تسهیلگری شفافیت در اطلاع رسانی از آخرین وضعیت و موارد مربوط به کرونا و رایزنی با بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری برای توجه بیشتر آن ها به اقشار آسیب پذیر بیشترین اثرگذاری را داشته است.
تحلیل فضایی فقر شهری از لحاظ شاخص های کالبدی در کلان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
21 - 38
حوزههای تخصصی:
استان اصفهان ، به عنوان صنعتی ترین استان کشور در مدت یک دهه گذشته شناخته می شود و به همین خاطر به یکی از مهاجرپذیرترین استان های کشور تبدیل شده است. این مهاجرت بی رویه و کنترل نشده پیامدهای نامطلوبی از جمله حاشیه نشینی و تشکیل محله های فقیرنشین را به دنبال داشته است. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر، تحلیل فضایی و پهنه بندی محله های فقیرنشین کلان شهر اصفهان بر اساس شاخص های کالبدی جهت برنامه ریزی بهتر برای ساماندهی، توانمندسازی و افزایش کیفیت زندگی آنها است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن، توصیفی-تحلیلی است. داده های پژوهش از بلوک های آماری(1395) مرکز آمار ایران تهیه شده اند. روش های آماری مورد استفاده برای تحلیل داده ها، مشتمل بر AHP ، تاپسیس (Topsis) وHotspot است. بر اساس یافته های پژوهش، شاخص های قدمت بنا(با امتیاز 246 %)، ریزدانگی(با امتیاز 192/0) و تسهیلات(با امتیاز 181/0) تأثیر بیشتری در شکل گیری پهنه های فقر در کلان شهر اصفهان را داشته اند. شاخص های قدمت بنا و تعداد اتاق به ترتیب بیشترین و کم ترین ضریب تاثیر را داشته اند. بر اساس شاخص نهایی وضعیت فقر از لحاظ شاخص های کالبدی، 30 محله(16/15 %) دارای کیفیت مناسب، 35 محله(23/18 %) دارای کیفیت نسبتاًمناسب، 38 محله(79/19 %) در وضعیت متوسط، 45 محله (44/23 %) در وضعیت نسبتاً نامناسب و در نهایت 22 محله معادل 46/11 % از کل محله ها در وضعیت نامناسبی قرار دارند. در واقع، حدود 35% از محله های کلان شهر اصفهان در وضعیت نامناسبی قرار دارند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که محله های دارای ارزش های بالاتر از میانگین در مرکز و تا حدودی در جنوب شهر و محله های دارای ارزش پایین تر از میانگین در شرق کلان شهر اصفهان قرار گرفته اند.
برنامه ریزی راهبردی توسعه پایدار شهری با رویکردی ویژه بر شهر کم کربن (مطالعه موردی : شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
111 - 129
حوزههای تخصصی:
امروزه فعالیت های موجود در شهرها نظیر سوخت های خانگی و حمل و نقل، مدیریت نامطلوب پسماندهای شهری همگی به طور مستقیم و غیر مستقیم موجب ازدیاد تولید گازهای گلخانه ای شده و اثرات نامطلوب بسیاری را بر تغییرات اقلیمی گذاشته است، بنابراین لازم است تا عوامل تاثیرگذار بر این مهم مورد بررسی قرار گرفته و به تعدیل اثرات نامطلوب آن پرداخت. هدف از انجام این پژوهش ارائه راهکارهای لازم برای تحقق شهر کم کربن و همچنین بررسی شاخص ها و مولفه های تاثیرگذار بر آن می باشد. به این صورت که ابتدا با ترکیب مدل های سوات و تاپسیس فازی برتری نقاط ضعف در محیط داخلی و تهدیدها در محیط خارجی بر یکدیگر مشخص گردید. سپس با استفاده از مدل کاپراس و استفاده از پرسشنامه ای شامل 6 مولفه و 30 شاخص به بررسی مهمترین مولفه های موثر بر تحقق توسعه شهری کم کربن پرداخته شد. در مرحله بعدی پژوهش با بررسی کیفیت ساختار ارتباطی و تاثیر استراتژی های برنامه ریزی راهبردی شهر کم کربن بر تحقق مؤلفه های آن در شهر سنندج با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری در قالب نرم افزار ایموس گرافیک، به بررسی" نقش برنامه ریزی راهبردی توسعه شهر کم کربن در تحقق آن در شهر سنندج" پرداخته شد. نتایج نشان داده اند که مولفه توسعه شهری کم کربن بیشترین امتیاز را داشته و بر اساس معماری ساختار ارتباطی، برنامه ریزی راهبردی شهر کم کربن از طریق چهار استراتژی تبیین کننده آن دارای تاثیر مثبت و معناداری در تحقق شهر کم کربن، در قالب 6 مؤلفه آن می باشد که این میزان بر اساس رگرسیون وزن دار به دست آمده برابر با 486/0 می باشد. نتایج به دست آمده بیانگر آنست که تدوین استراتژی های دقیق و راهبردی در راستای شهر کم کربن می تواند در تحقق یک شهر کم کربن پایدار در قالب محیط زیست کم کربن، جامعه کم کربن، اقتصاد کم کربن، حمل ونقل کم کربن، توسعه شهری کم کربن و برنامه ریزی آن راهگشا باشد.
تحلیلی بر مؤلفه های تبیین کننده حس تعلق مکانی در محلات نوبنیاد شهری (مطالعه موردی: محله ی یاغچیان تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه ریزی و توسعه ی شهری روندی پایین به بالا بوده که از مقیاس خرد یعنی محله شروع می شود و هدف اولیه ی آن، ایجاد مکان های (محلات) مطلوب برای زندگی از طریق پیوند انسان با مکان و به عبارتی ارتقای حس تعلق مکانی محسوب می گردد. در این راستا، با توجه به اهمیت برنامه ریزی و توسعه ی محله محور در دست یابی به توسعه ی شهری و نقش تأثیرگذار ارتباط و پیوند انسان با محلات و توسعه ی آن، هدف از تحقیق حاضر شناسایی مؤلفه های تبیین کننده ی حس تعلق مکانی در محلات نوبنیاد تبریز(محله ی یاغچیان) می باشد. روش تحقیق در مطالعه ی حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد که به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل حداقل مجذورات جزئی در نرم افزار Warp-PLS استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق نیز ساکنان محله ی یاغچیان تبریز (حدود 150000 نفر) می باشد که حجم نمونه بر مبنای فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردیده و براساس فرمول اصلاح شده ی کوکران به تعداد 340 نفر تقلیل یافته است. یافته های تحقیق بر مبنای مدل ساختاری حاکی از آن است که در محله ی مورد مطالعه مؤلفه های تبیین کننده ی حس تعلق مکانی در وهله ی اول تعلق کارکردی: انعطاف پذیری، آسایش و جذابیت به ترتیب با ارزش 65/0، 59/0 و 44/0، در وهله ی دوم تعلق حسی و عاطفی: سیمای بصری و اجتماع پذیری به ترتیب با ارزش 41/0 و 38/0 و در وهله ی سوم تعلق مفهومی: هویت و شخصیت مکان، خوانایی و قابلیت ادراک و تصور مکان به ترتیب با ارزش 32/0، 27/0 و 22/0 می باشند.
واکاوی ظرفیت های توسعه درونی محلات مسکونی با نگرش توسعه میان افزا ، مطالعه موردی: محله شریعتی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
119 - 134
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر با ظهور انگاره های جدید، رشد و توسعه شهری به صورت هوشمند مطرح شده است و توسعه درون زا جزئی از آن به شمار می آید. به ویژه با گسترش مفهوم توسعه پایدار شهری که در آن بهره گیری مؤثر و پایدار از ظرفیت های توسعه ای رهاشده در درون مناطق شهری را توصیه می کند اهمیت ویژه و بخصوصی پیدا کرده است. هدف از این تحقیق ظرفیت سنجی توسعه میان افزا به منظور توسعه آتی محله شریعتی (شهناز سابق) در شهر تبریز و به دست آوردن پتانسیل های توسعه مسکونی آن می باشد که از چندین شاخص ازجمله نرخ فضای باز، کیفیت ابنیه، دسترسی و نفوذناپذیری، فشردگی و ریزدانگی و ... استفاده شده است. محدوده موردمطالعه در این پژوهش شهر محله شهناز تبریز می باشد. هدف تحقیق کاربردی و روش تحقیق آن، تحلیلی – توصیفی می باشد. نتایج نشان می دهد که 04/34 درصد از مساحت محله دارای پتانسیل خیلی زیاد و 42/37 درصد پتانسیل زیاد، 37 /23 درصد پتانسیل متوسط، 7/5 درصد دارای پتانسیل کم می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت محله موردمطالعه که از محلات فرسوده کلان شهر تبریز به شمار می رود، نیاز مبرم به برنامه ریزی به منظور توسعه میان افزا دارد. در نتیجه استفاده از الگوی رشد هوشمند و ظرفیت های درونی خود محله می تواند به توسعه و پایداری محله کمک شایانی کرده باشد. با در نظر گرفتن دو گروه توسعه پذیری خیلی زیاد و زیاد می توان گفت که بیش از نیمی از مساحت کل محدوده موردمطالعه مستعد توسعه از درون می باشد که این امر الزامی برای تدوین برنامه ریزی مناسب بر اساس اصول رشد هوشمند می باشد.
گون گزی به عنوان پیش بینی کننده کارکردها و خدمات اکوسیستم های مرتعی در قلمرو زاگرس نشینان بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین راه های شناخت خصوصیات هر منطقه، مطالعه پوشش گیاهی آن می باشد. از این رو، شناسایی ویژگی های پوشش گیاهی، تبیین خدمات، کارکردها و ارزش های اکولوژیکی و اقتصادی آن می تواند راهنمای خوبی برای تفکیک و تمایز پتانسیل مناطق باشد. جنس گون یکی از جنس های گیاهی با تنوع و وفور فراوان است. این جنس در ایران و اکثر مناطق جهان پراکنش و رویش دارد. از مهم ترین گونه های این جنس، گونه گون گزی است که به عنوان گیاه مولد کتیرا و تنها میزبان حشره پسیل گز که محصول انحصاری به نام گزانگبین تولید می کند شناخته شده است. هدف پژوهش: تنوع گیاهی در مراتع و به تبع آن، وفور فون جانوری می تواند پتانسیل ها و ارزش های خدماتی و کارکردی متنوعی را ارائه دهد. با توجه به شرایط اقلیمی و شیوه های بهره برداری مراتع خشک و نیمه خشک این گونه گیاهی اهمیت ویژه ای یافته است. روش شناسی تحقیق: با توجه به ماهیت مروری بودن تحقیق، با بهره گیری از روش گردآوری داده ها و اطلاعات به شیوه اسنادی- کتابخانه ای استفاده شده است. قلمروجغرافیایی پژوهش: با توجه به وسعت و پراکنش گونه گون گزی در منطقه زاگرس و قلمرو ایل بختیاری ضروری است بوم شناسی، توزیع جغرافیایی و کارکردهای این گونه مورد بررسی قرار گیرد. یافته ها و بحث: این پژوهش به مطالعه بوم شناسی، توزیع جغرافیایی و کارکردها و خدمات اکوسیستمی گونه گون گزی پرداخته است. نتایج: با معرفی و شناسایی نیازها و ارزش های اکولوژیکی و کارکردهای این گونه در قالب کالا و خدمات اکوسیستمی و شناسایی عوامل تهدیدکننده این گونه و حشره پسیل آن بهتر می توان به راهبردهای موثر و کارآمد برای حفاظت و مدیریت این گونه دست یافت.
تبیین نقش ظرفیت نهادی در رقابت پذیری شهرهای میانی ایران (موردمطالعه: شهرهای سنندج و زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش ظرفیت نهادی در رقابت پذیری شهرهای میانی زنجان و سنندج به نگارش درآمده تا، علاوه بر ارزیابی وضعیت این شهرها به لحاظ ظرفیت نهادی در رقابت پذیری شهری، میزان اثرگذاری ظرفیت نهادی بر رقابت پذیری آن ها را تعیین کند. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی - تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها به صورت میدانی با استفاده از تکنیک پرسش نامه بوده است؛ بدین ترتیب، داده های تحقیق از دو گروه جامعه آماری یعنی نهادها(مسئولان) و مراجعه کنندگان(مردم) جمع آوری و برای تحلیل داده ها از نرم افزارهایSPSSوLisrelاستفاده شده است. روش نمونه گیری نهادها غیرتصادفی وهدفمند ومردم به صورت تصادفی بوده است. براساس نتایج پژوهش، وضعیت ظرفیت نهادی در رقابت پذیری شهرهای زنجان وسنندج، براساس نظر هردو گروه، وضعیت قابل قبولی نیست؛ به گونه ای که، ازنظر مسئولان، شهرزنجان با ارزش عددی87 / 2 و سنندج با 91 / 2 و از نظر مردم زنجان با ارزش02 / 3 و سنندج با 82 / 2 از لحاظ ظرفیت نهادی در سطح کلی دروضعیت نامناسبی قرار گرفته اند؛ در این میان، در هر دوشهر، شاخص «سرمایه انسانی» بیشترین ارزش را به خود اختصاص داده و مؤلفه«توانایی نهادی» نیز در شهرهای زنجان(02 / 3) و سنندج(08 / 3) به عنوان مؤثرترین مؤلفه ظرفیت نهادی در رقابت پذیری شهری تعیین شده است. درنهایت، ارزیابی میزان تأثیرگذاری متغیر مستقل بر متغیروابسته درمدل معادلات ساختاری، علاوه بر تأیید معناداری رابطه دو متغیر، تأثیر ظرفیت نهادی بر رقابت پذیری شهری را درسطحی بالا با ارزش عددی98 / 11 پذیرفته که این امر نشان دهنده تأثیر «بسیار بالای ظرفیت نهادی بر رقابت پذیری شهری» است. بنابراین، برمبنای نتایج پژوهش حاضر، تأثیر بسیار بالای ظرفیت سازی در امورشهری به طور عام و رقابت پذیری شهری به طور خاص نمایان می شود.
مدیریت سیاسی فضا در عصر هخامنشی و تأثیر آن بر همگرایی و واگرایی اقوام ساکن قلمرو آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت سیاسی فضا، با کارکرد و رویکرد سازمان دهی بهینه کشور،به صورت بالقوه و بالفعل شالودهبرنامه ریزی ها در همه سطوح مدیریت سرزمین است. این نوع مدیریت مبتنی بر واقعیت های فضای جغرافیای سیاسی کشور موجب کاهش نابرابری های توزیع فضایی منابع محدود و افزایش پایدار و توسعه در کشور می شود. ایران،به رغم فرازوفرودهای طولانی تاریخی در سازمان دهی سیاسیِ فضا و تقسیمات کشوری،در برخی موارد دچار چالش هایی مانند رقابت های ناسالم در جذب منابع و منافع، خلأ های مربوط به ساختار دولتی مناسب، کارایی به نسبت ضعیف آمایش سرزمین و رقابت های قومی است. این امر، لزوم تحلیل جغرافیایی-تاریخی تقسیمات کشوری ایران در دوره های تاریخی و تأثیر آن در واگرایی و همگرایی اقوام را برای عصر کنونی محسوس می نماید. هدف از انجامپژوهش حاضر بررسی شیوه مدیریت سیاسی قلمرو هخامنشی، راهکارهای اعمال شده توسط آن ها،و میزان موفقیت این راهکارها در حفظ یکپارچگی دولت و قلمرو آنان است که، جدا از افزایش دانش تاریخی ما، با توجه به ترکیب جمعیتی و قومی ایران در عصر حاضر، از بُعد نظری و تجربی درخورتوجه است. داده های مورد نیاز پژوهش حاضر به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و پس از دسته بندی بررسی و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که هخامنشیان،به منظور کنترل بهتر قلمرو خود، کشور را به واحدهای سیاسی کوچک ترتقسیم کرده بودند و شاخص اصلی در این تقسیم بندی، گزینش مدلی کارآمد برای اداره کشوری با ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی سرزمین ها و اقوام مختلف ساکن در قلمرو آنان بوده است که همگرایی حداکثری و واگرایی حداقلی از حکومت مرکزی را به دنبال داشته باشد.
بررسی نقش مولفه های جغرافیایی در بحران های ژئوپلیتیکی کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران ها سرچشمه ها و انواع مختلف دارند؛ اما بحران ژئوپلیتیکی عبارت است از منازعه و کشمکش کشورها و گروه های متشکل سیاسی - فضایی و بازیگران سیاسی بر سر کنترل و تصرف یک یا چند ارزش و عامل جغرافیایی. هدف اصلی از این مقاله عبارت است از تحلیل و بررسی نقش متغیرهای جغرافیایی در وقوع بحران های ژئوپلیتیکی ایران. سؤال اصلی مقاله این است که متغیرهای جغرافیایی به ویژه آلودگی هوای کلان شهرها چه نقشی در بحران های ژئوپلیتیکی کلان شهرهای ایران دارند؟ روش تحقیق پژوهش توصیفی- تحلیلی و استنباطی است. در گردآوری اطلاعات میدانی از هر دو روش کمّی و کیفی استفاده شده اس ت. در بخش کمّی، چهل نفر از متخصصان حوزهجغرافیای سیاسی به عنوان جامعه آم اری م ورد اس تناد ق رار گرفتند و در قسمت کیفی هفت نفر از متخصصان حوزهمدیریت بحران به روش گلوله برفی برای مصاحبه انتخاب شدند. برای ارزیابی میزان تأثیر بُعد جغرافیایی در شکل گیری بحران های ژئوپلیتیکی در کلان شهرهای ایران از آزمون t تک نمونه و برای اولویت بندی میزان تأثیر هر یک از عوامل مربوط به بُعد جغرافیایی از آزم ون فریدمن استفاده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که متغیرهای جغرافیایی از آنجا که باعث نزاع بر سر منابع کمیاب می شود در بحران های ژئوپلیتیکی کلان شهرهای ایران نقش دارند و نهایتاً اینکه بحران های ژئوپلیتیکی، که عمدتاً حاصل تلاش برای تسلط بیشتر بر منابع کمیاب جغرافیایی هستند، اغلب، به دلیل آنکه این منابع در بعضی مناطق دچار بحران طبیعی می شوند به وقوع می پیوندد و بنابراین بحرانی جغرافیایی به بحرانی ژئوپلیتیک تبدیل می شود.
برهم کنش مؤلفه های رفتاری و کالبدی فضای باز مجتمع های مسکونی نمونه موردی : مجتمع های مسکونی منتخب کلان شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش درصدد ارزیابی تبیین همبستگی الگوی رفتار تعاملی با الگوی محیط کالبدی و در پی آن ارتقای کیفیت مجتمع های مسکونی است. ب نظریه پردازان محیط، سینومورفی را سازگاری بیشتر فضا و رفتار می دانند. همچنین توجه به جایگاه علوم رفتاری در طراحی شهری و معماری و چگونگی تأثیرگذاری فضا بر بروز رفتار انسانی ازجمله مواردی است که نیازمند بررسی و بازبینی مفهومی و عملیاتی در طراحی معماری است. مسئله اساسی: در این مقاله تبیین همبستگی الگوی رفتار تعاملی با الگوی محیط کالبدی فضای باز در مجتمع های مسکونی منتخب در شهر کرمان است . هدف کلی: از انجام تحقیق حاضر بررسی میزان تأثیر شاخصه های کالبدی مؤثر بر قرارگاه رفتاری در فضای باز سه نمونه مجتمع های مسکونی منتخب در شهر کرمان و بهبود کاربری محیط از طریق بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر سینومورفی قرارگاه رفتاری در فضای باز مجتمع های مسکونی و رسیدن به قرارگاه رفتاری مطلوب از طریق شناسایی تأثیر شاخصه های رفتار و محیط کالبدی و قابلیت های محیط است. سؤال اساسی: که در این پژوهش مطرح است عبارت است از این که چه عواملی در ایجاد سینومورفی در فضای باز مجتمع های مسکونی منتخب در شهر کرمان تأثیرگذار هستند؟ روش پژوهش: روش پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی می باشد . برای جمع آ وری اطلاعات از طریق پرسشنامه اقدام شده است و برای سنجش متغیرها و فرضیات پژوهش از آزمون های معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار اموس 24 بهره برده شده است. یافته ها: حاکی از آن است که نسبت بالاتر فضای باز مسکونی در قرارگاه رفتاری در تبیین مؤلفه های سینومورفی معناداری ایجاد می کند.