فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۵٬۱۲۱ تا ۱۵٬۱۴۰ مورد از کل ۳۳٬۸۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
برنامه ی هسته ای ایران، از مهم ترین مسائل سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب بوده است. این برنامه سه دوره ی ریاست جمهوری خاتمی، احمدی نژاد و روحانی را درگیر خود کرد. پژوهش حاضر بر مبنای نظریه ی منطقه ی توافق ممکن (ZOPA) و همچنین با بهره گیری از روش تاریخی تطبیقی به بررسی برنامه ی هسته ای در سه دوره ی ریاست جمهوری (خاتمی، احمدی نژاد و روحانی) می پردازد. سؤال اصلی این پژوهش این است که چرا در دو دوره ی ریاست جمهوری خاتمی و احمدی نژاد مذاکرات ایران و قدرت های غربی به توافق هسته ای ختم نشد، اما در دوره ی ریاست جمهوری روحانی این مذاکرات به توافق هسته ای منجر شد. فرضیه ی نوشتار این است که استراتژی ها و تاکتیک های ناهمانند، در دو محیط داخلی و خارجی (ایران و گروه 1+5) در سه دوره ی ریاست جمهوری (خاتمی و احمدی نژاد و روحانی) منجر به دو دستاورد گوناگون (عدم توافق و توافق) در برنامه ی هسته ای ایران شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در دوران خاتمی، انعطاف ایران، کشورهای غربی را بر این باور رساند که نیاز چندانی به کنارآمدن با ایران ندارند. در دوران احمدی نژاد نیز به دلیل سیاست خارجی تهاجمی، این فرصت به ایالات متحده داده شد که اتحادیه ی اروپا و حتی چین و روسیه را با خود همراه کند، و قطعنامه های تحریمی را علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل تصویب کند. اما در دوره ی روحانی، با بهره گیری از تجارب دولت های پیشین سعی شد مسیر اعتدال طی گردد؛ سیاستی که باعث گردید طرف مقابل ایران، در سیاست های خود تجدید نظر کند. همین امر دستیابی به توافق جامع هسته ای را امکان پذیر کرد.
قلمروسازی های ادعایی کشورهای ساحلی و همپوشانی قلمروها (مطالعه موردی: بررسی تزاحم قلمروسازی های ایران و پاکستان در دهانه خلیج مرزی گواتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اهمیت یافتن روزافزون دریاها، فرایند قلمروسازی در دریاها نیز اهمیت بیشتری یافته است و یکی از اقدامات مهم بین المللی در قرن بیستم، تشکیل کنفرانس ها و کنوانسیون های مربوط به حقوق بین الملل دریاها به منظور قاعده مندنمودن ادعاهای کشورهای ساحلی در زمینه قلمروسازی در دریا بوده است. اغلب کشورهای ساحلی نیز متعاقب و در راستای تصویب قوانین بین المللی حقوق دریاها، به تصویب قوانین مناطق دریایی ملی خود اقدام نموده اند. با این همه برخی از این قلمروسازی ها به دلایل مختلف از جمله ابهام در برخی مواد و یا تفسیر متفاوت مواد کنوانسیون، از سوی برخی صاحبنظران محل اشکال است. از سوی دیگر در برخی موارد قلمروسازی ادعایی دو کشور ساحلی در برخی موارد با همدیگر تزاحم و تعارض پیدا می کند. از جمله این موارد می توان به نحوه ترسیم خطوط مبدأ مستقیم از جمله خطوط محصور کننده دهانه خلیج و یا نحوه انتخاب نقاط خطوط مبدأ اشاره کرد. خلیج گواتر در منتهی الیه شمال شرقی دریای عمان، یک خلیج کوچک مرزی بین دو کشور ایران و پاکستان به حساب می آید. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی بر آن است تا اسناد و قوانین دو کشور ساحلی را در خصوص قلمروهای دریایی و مرز دریایی دو کشور مورد بررسی قرار داده و با ترسیم این ادعاها و قلمروسازی ها بر روی نقشه، با تحلیل کارتوگرافیکی و انجام محاسبات لازم، ضمن بررسی این اقدامات، انطباق یا عدم انطباق این قلمروسازی ها با همدیگر و احتمال همپوشانی آنها را مورد بررسی قرار دهد. مهمترین اقدامات مرتبط با قلمروسازی دو کشور ساحلی علاوه بر تصویب قوانین مربوط به مناطق دریایی، تعیین و اعلام مختصات نقاط خط مبدأ مستقیم و بالاخره تعیین مرز دریایی دو کشور است. از نقاط خطوط مبدأ دو کشور نقطه (25) خط مبدأ ایران و نقطه (a) خط مبدأ پاکستان در پهنه آبی و در دهانه خلیج گواتر قرار می گیرند که این از نظر برخی متخصصان ترسیم خطوط مبدأ براساس کنوانسیون مورد اشکال است. همچنین ترسیم این نقاط با توجه به مختصات جغرافیایی آنها نشان از عدم انطباق این دو نقطه با هم دارد. این عدم انطباق و تاکید بر این دو نقطه با مختصات مربوطه، احتمال بروز اختلاف و تنش را در این قسمت از مرزهای دریایی بین دوکشور به ذهن متبادر می سازد اما از آنجا که دو کشور ایران و پاکستان در سال 1997 مرز دریایی خود را تعیین و تحدید کرده اند، به نظر می رسد که نقطه (1) خط مرز دریایی ایران و پاکستان که در دهانه خلیج قرار می گیرد می تواند جایگزین مناسبی برای نقطه (25) ایران و نقطه (a) پاکستان تلقی گردد چرا که این نقطه در نزدیکترین فاصله از دو نقطه مذکور و در دهانه خلیج گواتر قرار دارد و از سوی دو کشور در تعیین مرز دریایی مورد توافق قرار گرفته است.
بررسی سیاست منطقه ای ترامپ در جهانی شدن اقتصاد از منظر اقتصاد بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار بررسی سیاست خارجی ترامپ در جهانی شدن اقتصاد از منظر اقتصاد بین الملل می باشد که به روش تحلیل اسنادی به انجام رسیده است. سوال اصلی پژوهش عبارت است از: سیاست خارجی ترامپ در جهانی شدن اقتصاد از منظر اقتصاد بین الملل چگونه است؟ نتایج نشان می دهد، فضای سیاسی آمریکا بعد از به قدرت رسیدن ترامپ به شدت قطبی و متعصبانه شده است. دموکرات ها و جمهوری خواهان در بسیاری از موارد، به طور فزاینده ای، انعطاف ناپذیر شده اند. ترامپ به عنوان یک رئیس جمهور پوپولیست با درخواست فزاینده مردم عمدتا رای دهندهای جمهوری خواه در حوزه اقتصاد مواجه است و این امر باعث اهمیت یافتن محیط داخلی آمریکا برای ترامپ شده است تا جایی که بعضی آن را سیاست انزواگرایی جدید در آمریکا نام نهاده اند. سیاست خارجی ترامپ مبتنی بر منافع محوری است چارچوب رویکرد منفعت محوری و ناسیونالیسم اقتصادی را به جهانی شدن اقتصاد بین الملل ترجیح می دهد و با دید تردید به جهانی شدن اقتصاد می نگرد. ترامپ اعتنایی به جهانی شدن اقتصاد ندارد، او به بهانه ی ملی گرایی، بعضی پیمان های تجاری را لغو و یا در پی اصلاح آنان است. ترامپ با ایجاد نظم لیبرال در آمریکا مخالف است و در پی پایان دادن به نظم است، به نظر اقتصاد جهانی منفعتی برای آمریکا ندارد و او در پی بازتعریف بنیادین از منافع ملی آمریکا می باشد. سیاست حمایت گرایی ترامپ وضعیت اقتصاد جهان را بدتر می کند. این سیاست بر نظم پولی و مالی بین المللی تأثیر خواهد گذاشت. چنین سیاستی به دلیل تخریب تجارت جهانی، جریانات مالی و پولی و ایجاد جنگ های ارزی بی ثباتی نظام مالی بین المللی را درپی خواهد داشت. با این تفاسیر اندیشه های ترامپ ممکن است جهان را با بن بست بازرگانی روبرو سازد و گذشته از دامن زدن به آشفتگی های کنونی موجب بالاگرفتن ناسازگاری های سیاسی حتی میان شرکا و متحدان آمریکا شود.
تحلیلی براثرگذاری ابعاد مدیریت شهری بر شاخص های زیست پذیری شهری (مطالعه موردی: شهر شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
1055 - 1069
حوزههای تخصصی:
ضرورت و اهمیت پرداختن به زیست پذیری شهری در ارتباط با وظایف جدید برنامه ریزی و مدیریت در پاسخ دهی به نیازهای جامعه پس از صنعتی شدن که شدیداً در جست وجوی امکانات و تسهیلات و کیفیت زندگی است به شدت افزایش یافته است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل نقش مدیریت شهری در زیست پذیری شهرکرد است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف (نوع استفاده) کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری مورد پژوهش شامل ساکنان شهرکرد است و محدوده آماری کل منطقه دربردارنده شهرکرد است. تعداد جامعه آماری پژوهش برابر با 160000 و تعداد نمونه برابر 383 نفر است که براساس فرمول کوکران و به شیوه تصادفی در دسترس تعیین شده اند. داده های گردآوری شده براساس مدل رگرسیون در محیط نرم افزار spssتجزیه و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که، در کل، مدیریت شهری اقدام متناسبی در زمینه زیست پذیری شهری در شهرکرد انجام نداده است. در سایر ابعاد زیست پذیری مشاهده شد که مدیریت شهری بر شاخص اقتصادی تأثیرگذار بوده است که به نسبت خوب است و نشان دهنده اقدام مدیریت در بهبود وضعیت اقتصادی است. از طرفی، مدیریت شهری بر شاخص اجتماعی نیز با میزان معناداری پایین تأثیرگذار بوده است و نشان دهنده اقدامات نه چندان چشم گیر مدیریت شهری شهرکرد در بهبود وضعیت اجتماعی شهر است که البته باید در این زمینه اقدامات بیشتری انجام گیرد. از طرفی، مدیریت شهری بر شاخص زیست محیطی تأثیرگذار نبوده است و این نشان از این دارد که مدیریت شهری در راستای بهبود وضعیت زیست محیطی شهر اقدامات متناسبی انجام نداده است.
مکانیابی بهینه جایگاه بازیافت پسماندهای شهری (مطالعه موردی شهرستان کلاردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواد زاید جامد جزءجدایی ناپذیر زندگی انسان ها هستند و تولید انواع این زایدات درکمیت ها وکیفیت های مختلف از بزرگترین معضلات زیست محیطی عصر حاضر است. جهت استفاده مجدد از مواد قابل بازیافت موجود در پسماندهای عادی و بازچرخش و بکارگیری دوباره آن ها در چرخه صنعت استفاده از ابزارها و فناوری جدید برای یافتن مکان مناسب بازیافت و استقرار و مکانی که بتوان درآن اقدام به کاهش حجم مواد قابل بازیافت نمود ضروری به نظرمی رسد. هدف از این پژوهش مکان یابی جایگاه بازیافت و صنایع تبدیلی آن در شهرستان کلاردشت می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است که جهت انجام آن درگام نخست با شناسایی افراد خبره و تشکیل پنل علمی اقدام به شناسایی معیارها به روش دلفی نموده و بدین ترتیب 5 معیار: فاصله از مناطق مسکونی و تجاری، فاصله از معابر شهری، فاصله از رودخانه، فاصله از بیمارستان ومراکز آموزشی، فاصله از هتل ها، بانک ها و ادارات انتخاب گردیدند و سپس با روش دلفی فازی فواصل مجاز برای این معیارها تعیین و با استفاده از روش مرکز ثقل فواصل قطعی تعیین، و برای تعیین وزن ها و استفاده آن ها در نقشه های رستری و تولید نقشه پهنه بندی از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی AHP و سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS استفاده گردیده است. سپس ازطریق پیمایش میدانی و براساس نقشه پهنه بندی، بهترین نقاط برای تعیین جایگاه بازیافت درشهرستان کلاردشت انتخاب شدند. بر اساس نتایج تحقیق، در نهایت4 سایت برای جایگاه بازیافت پسماندهای جامد قابل بازیافت مشخص شدند.
برآورد میزان رواناب حوضه آبریز لنبران چای در استان آذربایجان شرقی: کاربرد مقایسه ای روش های واسنجی و تحلیل عدم قطعیت مدل SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبیه سازی جریان رودخانه ها، پیش بینی رفتار هیدرولوژیکی حوضه های آبریز و درک درست از مؤلفه های مختلف چرخه هیدرولوژیکی برای برنامه ریزی و حفاظت از منابع آبی ضرورت دارد. از طرف دیگر، نبود برآورد مناسب رواناب حاصل از بارش در حوضه های آبریز، مدیریت بهینه منابع آب به ویژه مدیریت بهره برداری از سدها و شبکه آب رسانی را دچار مشکل می نماید. در این پژوهش، بیلان آبی حوضه آبریز لنبران با استفاده از مدل SWAT شبیه سازی شد. برای واسنجی و اعتبارسنجی مدل SWAT از دو روش GLUE و SUFI-2 استفاده شد. نتایج حاصل با استفاده از چهار معیار ارزیابی مدل ها شامل معیار نش ساتکلیف، ضریب تبیین، نسبت باقیمانده میانگین مربعات خطا به انحراف از معیار داده های مشاهداتی و دو فاکتور p-factor و r-factor مقایسه شدند. نتایج حاصل از کاربرد این دو روش نشان داد که روش SUFI-2 دارای الگوریتم موترتری برای واسنجی و تعیین عدم قطعیت مدل در این حوضه است. بر این اساس با اطمینان بیشتری می توان از مدل SWAT واسنجی شده با الگوریتم SUFI-2 در مدیریت منابع آب، کمی سازی سناریوهای تغییر اقلیم و تغییر کاربری در داخل حوضه استفاده کرد.
بررسی روند وارونگی های دمایی کلان شهرهای ایران (تهران، مشهد، و تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۰)
693 - 713
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی روند وارونگی دمای لایه مرزی کلان شهرهای تهران، مشهد، و تبریز است. در این راستا، از داده های پیمایش قائم جو سال های 20۰7- 20۱7 ساعت صفر (00) ایستگاه های هواشناسی تهران، مشهد، و تبریز از پایگاه داده های اقلیمی وایومینگ استفاده شد. برای تعیین انواع وارونگی دما، نمودارهای تفی گرام داده های جو بالا با استفاده از نرم افزار RAOB ترسیم شد. سه نوع وارونگی تابشی، فرونشستی و جبهه ای به عنوان سه تیپ اصلی و چهار نوع دیگر به عنوان تیپ های ترکیبی متشکل از این سه نوع وارونگی مشخص و توزیع زمانی فراوانی و درصد هر یک از 7 تیپ وارونگی در هر ماه محاسبه شد. روند یازده ساله هر یک از تیپ های وارونگی با استفاده از روش ناپارامتریک من- کندال و تخمینگر شیب سن تعیین و مقایسه شد. نتایج نشان داد تیپ وارونگی تابشی در همه ایستگاه ها کاهش معنادار در سطح اطمینان 01 / 0 (Z>2.58) و برعکس وارونگی فرونشستی روند افزایشی معناداری در سطح اطمینان 05 / 0 (z>1.96) نشان داده است. از میان تیپ های ترکیبی، تیپ تابشی- فرونشستی روند افزایشی معنادار داشت. در مجموع، نوع تیپ های وارونگی در دوره 20۰7-20۱7 از تیپ های وارونگی خالص به تیپ های ترکیبی و چندلایه و به طور شاخص تیپ تابشی- فرونشستی تغییر یافته است.
نقش ظرفیت نهادی در توسعه پایدار فضاهای شهری و پیراشهری بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سه دهه اخیر، کاربست ظرفیت نهادی در تحقق توسعه پایدار فضاهای شهری و پیراشهری در رأس برنامه ریزی های توسعه ای کشورهای جهان درآمده، با این حال در کشورهای کمتر توسعه یافته ای همچون ایران این مهم مورد غفلت واقع شده است. این نهادها به عنوان کارگزاران توسعه نقش بی بدیلی در تحولات فضایی در مقیاس سرزمینی دارند که در این پژوهش شهرستان بجنورد مورد مطالعه قرار گرفته تا ابتدا ظرفیت نهادهای متولی توسعه در آن ارزیابی گردد و سپس میزان اثرگذاری این ظرفیت ها بر روند و نهادینگی توسعه پایدار منطقه ای تحلیل گردد. جامعه آماری این پژوهش را کارکنان نهادها تشکیل می دهد که آگاهی و دانش بیشتری نسبت به ظرفیت نهادهای خود دارند و از میان آنان تعداد 400 نفر به صورت تصادفی مورد گزینش قرار گرفته اند. نتایج حاصله از طریق پرسشنامه محقق ساخت و با استفاده از آزمونT-testتک نمونه ای مستقل نشان می دهد که ظرفیت نهادی شهرستان بجنورد در تمامی گویه ها مجموعاً با میانگین 2.63 در سطح پایینی قرار دارد و هیچ کدام از مؤلفه ها به حد متوسط 3 دست نیافته اند. به همین ترتیب، این مؤلفه ها نتوانسته اند اثر مثبتی بر توسعه پایدار شهری-منطقه ای داشته باشند به طوری که بیشترین اثرگذاری مربوط به مؤلفه "منابع حیاتی" با امتیاز 2.78 و کمترین اثرگذاری مربوط به مؤلفه "منابع مادی و فیزیکی" با امتیاز 2.36 است. در نهایت پیشنهاداتی همچون بهره گیری از نیروهای متخصص در حوزه های مرتبط با دانش آنان و جلوگیری از اتلاف سرمایه های انسانی در برابر فعالیت های غیرتخصصی ارائه شده است.
بررسی اثرات تأسیس مدارس طبیعت در زیست پذیری شهری با استفاده از تکنیک دلفی، نمونه موردی پارک پردیسان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثرات احداث مدرسه طبیعت در زیست پذیری شهری در پارک پردیسان تهران است. پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است که تحلیل های آن با استفاده از تکنیک دلفی انجام شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که آموزش محیط زیستی به صورت مدارس طبیعت اثر مستقیم و غیرمستقیم در مؤلفه های زیست پذیری شهری پایداری دارد. مقدار اثرگذاری کل ابعاد مدارس طبیعت به ترتیب برای شاخص های زیست محیطی 538/0، اقتصادی 521/0 و اجتماعی 429/0 است، لذا ایجاد و توسعه مدارس طبیعت موجب بهبود زیست پذیری در شهر خواهد شد. علاوه بر این مقدار، اثر مستقیم که بیان کننده تأثیر شاخص بر زیست پذیری بدون دخالت سایر شاخص ها است، کمی متفاوت از اثر کل است و گویای این مطلب است که شاخص ها به طور مستقیم تأثیر زیادی بر زیست پذیری دارند.
بررسی فهم دانشجویان رشته های کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی از تنوع زیستی و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش ترکیبی، بررسی فهم و درک دانشجویان رشته های کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی از تنوع زیستی و عوامل مؤثر بر آن بود. با توجه به کاهش روزافزون تنوع زیستی و نقش انسان در کاهش روند آن، این پژوهش، دانشجویان رشته های کشاورزی و منابع طبیعی که با کشاورزان و تنوع زیستی ارتباط بسیاری دارند را مورد بررسی قرار داد. این پژوهش از نوع ترکیبی کیفی-کمی به توالی اکتشافی بود. طرح تحقیق در بخش کیفی، مطالعه مورد و در بخش کمی، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی، صاحب نظران تنوع زیستی در استان کرمانشاه بود که نمونه گیری به روش گلوله برفی انجام شد. جامعه آماری در بخش کمی شامل دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری رشته های کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی بود (1718=N) که 323 تن از آنها به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند و در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته بود. نتایج بخش کیفی نشان داد که برای بررسی فهم دانشجویان از تنوع زیستی 5 مقوله اصلی شامل مفهوم تنوع زیستی، اهمیت تنوع زیستی، حفاظت از تنوع زیستی، تهدیدهای تنوع زیستی و مسئولیت انسان در قبال تنوع زیستی باید بررسی شود. نتایج بخش کمی نشان داد که دانشجویان وضعیت نامطلوبی از فهم تنوع زیستی و مقوله های آن دارند. از نظر رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی، سن و تأهل، تفاوت معنی داری بین فهم دانشجویان از تنوع زیستی وجود داشت.
بررسی رابطه گسترش سکونتگاه های انسانی و ناپایداری منابع آب کشاورزی در حوضه آبریز زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
167 - 192
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز زاینده رود در منطقه مرکزی ایران از مناطق دارای مسئله ناپایداری منابع آب است. در دهه اخیر، منابع آبی حوضه کاهش یافته است؛ به طوری که بخشی از طول رودخانه در قسمت میانی و پایین دست جریان آب خشک شده یا به صورت موقتی درآمده و تخصیص آب کشاورزی به اراضی زراعی این بخش ها کاهش شدیدی یافته است. در این پژوهش، تغییرات کاربری زمین از طریق تحلیل تصاویر ماهواره ای لندست در دو دوره زمانی سال های 2000 و 2014 که منطبق بر دوره زمانی قبل و بعد از وقوع ناپایداری منابع آب حوضه زاینده رود بود، بررسی شده است. محقق محدوده مورد مطالعه را مشخص و به سه قسمت بالا، میانی و پایین دست تقسیم کرده و در قالب شش کاربری با هم مقایسه کرده است. طبق نتایج پژوش، همراه با وقوع ناپایداری منابع آب، طی این دو دهه کاربری ساخت وساز و مسکونی در کل محدوده افزایش و کاربری مرتع در کل محدوده کاهش یافته است. پوشش کشاورزی در بالادست افزایش، ولی در بخش های میانی و پایین دست کاهش یافته و برعکس، کاربری بایر و خالی از پوشش در بالادست کاهش و در بخش های میانی و پایین دست افزایش یافته است. با توجه به نتایج پژوهش می توان بخشی از ناپایداری منابع آب کشاورزی در حوضه را به گسترش سکونتگاهی، افزایش مصارف آب در کل محدوده و افزایش کشاورزی در بالادست حوضه نسبت داد.
تبیین ژئوپلیتیکی منازعات مرزی و سرزمینی کمربند صفر تا 15 درجه شمالی آفریقا از پایان جنگ سرد تا 2014 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱۲
167 - 185
حوزههای تخصصی:
منازعه اشاره به اختلاف و ناسازگاری در رویکردها، اهداف و اقدامات بازیگران در سطوح محلی، ملی، منطقه ای و جهانی دارد و دارای انواع مختلف است. منازعه مرزی و سرزمینی یکی از گونه های منازعه و از نوع منازعات بین المللی میان کشورها با همسایه یا همسایگان خود بر سر مالکیت و حاکمیت بر مناطق مرزی مشترک است. در میان ریشه های منازعه، نقش ارزش های جغرافیایی برجسته تر است. قاره آفریقا از گذشته تاکنون، درگیر انواع منازعات بوده است که کانون آنها را می توان کمربند صفر تا 15 درجه شمالی این قاره دانست؛ منطقه ای که یکی از پر منازعه ترین مناطق جهان پس از جنگ سرد است. یکی از گونه های منازعات کمربند صفر تا 15 درجه شمالی آفریقا، منازعات مرزی و سرزمینی است. با توجه به اهمیت تحولات این منطقه و نقش آفرینی متقابل جغرافیا، سیاست و قدرت در منازعات مرزی و سرزمینی آن، ضرورت دارد تا ریشه های این منازعات در چارچوب ژئوپلیتیک شناسایی و تبیین شود. پژوهش حاضر از نوع بنیادی نظری است و در دسته تحقیقات «توصیفی – تحلیلی» قرار می گیرد. روش تحلیل اطلاعات، کیفی است و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، در پی پاسخ به این سؤال است که از دید ژئوپلیتیک، ریشه ها و علل منازعات مرزی و سرزمینی کمربند صفر تا 15 درجه شمالی آفریقا کدامند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که در وقوع منازعات مرزی و سرزمینی کمربند صفر تا 15 درجه شمالی آفریقا، 9 علت ریشه ای با ماهیت ژئوپلیتیکی مؤثر بوده که نتایج آن در قالب «نظریه ژئوپلیتیکی منازعات مرزی و سرزمینی» قابل تعمیم به منازعات مرزی و سرزمینی در سایر نقاط جهان است.
تبیین نقش نماهای شهری در ایجاد دلبستگی به مکان در بین شهروندان (نمونه موردی: نماهای مسکونی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
217 - 232
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نماهای مسکونی منتخب مسابقات معماری و تبیین نقش نما در ایجاد دلبستگی به مکان در بین شهروندان تهران می پردازد. هدف اصلی تحقیق، بررسی و شناسایی عناصر نما با تأکید بر معانی و ادراکات ذهنی شهروندان و نقش نما در ایجاد دلبستگی به مکان می باشد. تحقیق از نوع کاربردی است و جهت ارزیابی مؤلفه های تدوین شده در مدل مفهومی از ترکیب روش های پژوهش پیمایشی و روش توصیفی تحلیلی (تحلیل محتوا) استفاده شده است. نتایج تحلیل های کمی و کیفی نمایانگر آن است که نماهای ساختمانی را می توان در قالب ابعاد کالبدی (بتا:322/0)، ادراکی-احساسی (بتا: 284/0) و عملکردی- فعالیتی (بتا: 217/0) بررسی نمود. همچنین، عامل کالبدی با ضریب بتا 322/0 مهم ترین اثرگذاری را بر احساس دلبستگی به مکان ایفا می کند. مبتنی بر یافته های آزمون فریدمن مؤلفه های نوع مصالح با میانگین رتبه 98/16، رنگ نما با میانگین رتبه 88/16، هماهنگی با ابعاد بومی و زمینه ای 64/16، وجود سطوح پر و خالی 28/16 مهم ترین معیارهای کالبدی، تعامل با بنا با میانگین رتبه 63/16 و تناسب فرم و عملکرد 76/15 و مشارکت مردم 55/15 در مکان مهم ترین عوامل عملکردی- فعالیتی و خاطره انگیزی بنا با میانگین رتبه 60/16 و دلبستگی به بنا 28/16 و تجارب و انباشت ذهنی 13/15 دارای بالاترین میانگین رتبه در عامل ادراکی- احساسی در بین شهروندان مورد مطالعه می باشند.
تحلیلی بر شاخص های پایداری مسکن (مطالعه موردی: منطقه یک شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۶
307-327
حوزههای تخصصی:
مهم ترین ویژگی عصر کنونی شهرنشینی، افزایش جمعیت و توسعه شهرها می باشد که با تداوم این امر، نیاز روز افزون به مکان های زیستی و ایجاد مناطق مسکونی بیش از پیش احساس می شود. از طرفی به علت جبر زندگی، اصل قرار دادن اقتصاد و انبوه سازی های متعدد در نقاط مختلف بافت شهری بدون توجه به نیاز های عملکردی، روحی و روانی ساکنین آینده آن، به هدف فایق آمدن بر مشکل کمبود مسکن، مشکلاتی دیگر تبلور می یابد که از مهم ترین آن ها صدمه به بنیان خانواده و جامعه را می توان نام برد. بر این اساس، ایجاد پایداری در بخش مسکن و برنامه ریزی آن در راستای توسعه پایدار شهری گامی مهم در کاهش ناپایداری های کنونی محسوب می گردد که می تواند از طریق سه بعد اساسی اجتماعی، اقتصادی و کالبدی در کنار یکدیگر، به وجود آید. هدف از پژوهش حاضر سنجش شاخص های پایداری مساکن منطقه یک شهرداری مشهد و کمک به ارتقاء این فضاها از طریق پیشنهادهایی برای پایدارتر نمودن آن ها و تعمیم آن به مناطق مشابه می باشد. این پژوهش از نظر هدف، پژوهشی کاربردی است که به روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای-اسنادی و بررسی های میدانی صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق افراد ساکن در منطقه یک شهر مشهد می باشند که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای تصادفی به حجم 384 نفر با ابزار پرسشنامه در نرم افزار SPSS توسط آزمون t تک نمونه ای مطالعه و تحلیل شده اند. یافته های تحقیق بیانگر این است که مساکن منطقه یک شهرداری مشهد در ابعاد اقتصادی و کالبدی دارای شرایط تا حدّی پایدار و در بعد اجتماعی در شرایط ناپایدار قرار دارند؛ چنانکه پایدارترین شاخص مساکن، میزان برخورداری از امکانات و ناپایدارترین شاخص، روابط همسایگی شناخته شده اند.
شناسایی عوامل اثرگذار و اثرپذیر بر پذیرش شهروندی شرکتی در کسب وکارهای گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
303 - 319
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری علاوه بر وجه تجاری خود، به عنوان صنعتی شناخته شده که حامی بهبود وضعیت معیشت جوامع محلی در مقصدهای گردشگری است؛ بنابراین، درگیر بودن با مفهوم مسئولیت پذیری اجتماعی و شهروندی شرکتی در صنعت گردشگری با تعهد سازمان های فعال، در فرآیند سفر، از ابتدای آن تا انتهای آن مرتبط است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر پذیرش شهروندی شرکتی در کسب و کارهای صنعت گردشگری است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش از نوع آمیخته اکتشافی مبتنی بر تحلیل مضمون از طریق مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر با استفاده از نرم افزار MAXQDA-12 و ساختاردهی و تعیین ارتباط متقابل عوامل از طریق تصمیم گیری چندمعیاره با استفاده از تکنیک دیمتل است. جامعه آماری در بخش کیفی، اسناد و مدارک آرشیوی و در بخش کمی، خبرگان دانشگاهی و مدیران کسب و کارهای گردشگری شهر تهران است که تعداد 7 منبع آرشیوی در بخش کیفی و 16 نفر از خبرگان به عنوان نمونه در بخش کمی انتخاب شدند. یافته های تحقیق بیانگر آن است که 21 عامل شناسایی شده در 3 بخش عوامل مربوط به محیط صنعت، عوامل مربوط به سازمان و عوامل مربوط به محیط کلان قابل تفکیک است که از این میان در کسب و کارهای گردشگری به ترتیب عوامل مربوط به محیط صنعت، عوامل مربوط به سازمان و عوامل مربوط به محیط کلان دارای بیشترین اهمیت هستند. همچنین، عوامل مربوط به محیط صنعت به عنوان یک محرک و معیار علّی در تمام سیستم تأثیرگذارتر از بقیه عوامل است.
تحلیل فضایی_ کالبدی توسعه شهر کرج با تاکید بر شاخص های رشد هوشمند شهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال پنجم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۷
33 - 52
حوزههای تخصصی:
توسعه کالبدی- فضایی شتابان شهر کرج طی سال های 1335 تا 1390 از جمعیت 14526 نفری در سال 1335 و حدود km2مربع وسعت به جمعیتی حدود 1614626 نفر و وسعتی حدود 187km مربع در سال 1390 رسیده است. این رشد شتابان و متمرکز منابع اکولوژیک از جمله خاک های حاصلخیز، معدنی، منابع آب سطحی و زیرزمینی را تخریب کرده است. توسعه ی نامتعادل کاربری ها و به دنبال آن ناهنجاری های اجتماعی و اقتصادی شهر ناشی از این فرآیند است. یکی از راه هایی که برای مقابله با چنین رشد نابسامانی در دنیا مطرح شده، بهره گیری از الگوی رشد هوشمند شهری در تهیه طرح های توسعه شهر است. رشد هوشمند با تمرکز بر تجدید حیات شهری و گسترش گزینه های حمل و نقل عمومی به دنبال ایجاد جوامعی است که مردم به زندگی در آن رغبت نشان دهند. هدف این پژوهش تبین رشد هوشمند و تحلیل فضایی آن است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن و رشد هوشمند شهری، طی سال های 1335 تا 1390 است. نتایج حاصله نشان می دهد که شهر کرج از سال 1335 تا 1390 رشد پراکنده ای در چند هسته جداگانه و ناموزون داشته است. ضریب آنتروپی محاسبه شده (4262/2) در سال 1390 توسعه ناموزون و غیرهوشمند را در سطح بالایی نشان می دهد. همچنین از میان چهار الگوی کالبدی مورد بررسی، الگوی چهارم (ساخت) متعادل منسجم همراه با محور - مراکز ناحیه ای و محله ای پس از وزن دهی، با امتیاز 116 به عنوان الگوی مناسب جهت توسعه آتی شهر کرج انتخاب گردید.
ارزیابی پدیده گرد و غبار و رتبه بندی روش های پیشگیری از آثار آن در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰۸
197 - 210
حوزههای تخصصی:
پدیده گرد و غبار یکی از مخاطرات طبیعی است که وقوع آن باعث وارد شدن خسارت هایی در زمینه زیست محیطی و بروز یا تشدید بیماری های تنفسی و قلبی، ترافیک هوایی و زمینی، گردشگری، کشاورزی و... می شود. با توجه به خسارت زیاد این پدیده و احتمال افزایش وقوع آن در سال های آتی، لزوم توجه به آن از سوی دولت و اجرای راهکارهای مناسب در این زمینه ضروری است. استان خوزستان به دلیل همجوار بودن با پهنه های وسیع بیابانی به طور مکرر در معرض گرد و غبارهای شدید قرار گرفته و این پدیده یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی چند سال اخیر می باشد، که محیط زیست منطقه را بشدت دچار مشکل نموده است. در این پژوهش روش های پیشگیری از آثار پدیده گرد و غبار با استفاده از مدل AHP در استان خوزستان وزن دهی شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که معیار عوامل کشوری با وزن 540/0 و عوامل برون کشوری با وزن 163/0 بالاترین و پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده است. همچنین زیر معیار روش اطلاع رسانی و آگاهی مردم از خطرات گرد و غبار از معیار عوامل کشوری با وزن 263/0 بیشترین رتبه و پاشیدن ریگ با وزن 034/0 در این معیار کمترین رتبه را به خود اختصاص داده اند.
بررسی عوامل موثر بر بهبود تاب آوری زیست محیطی شهرهای ساحلی (مطالعه ی موردی: شهرهای ساحلی استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای ساحلی در سراسر جهان به طور فزاینده تحت تأثیر انواع مخاطرات طبیعی و غیرطبیعی قرار دارند که به منظور کاهش آسیب پذیری آن ها در برابر این مخاطرات، بهبود تاب آوری در ابعاد مختلف نقش اساسی دارد. بُعد زیست محیطی تاب آوری با تأکید بر پایداری نظام اکولوژیکی شهرها به بهبود پایداری آن ها در برابر مخاطرات مختلف زیست محیطی می پردازد. این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی و به منظور بررسی عوامل مرتبط با بهبود تاب آوری زیست محیطی شهرهای ساحلی در دو مرحله انجام شده است. محدوده ی موردمطالعه شامل شهرهای ساحلی استان بوشهر است که نقش کارکردی به عنوان مرکز شهرستان دارند. جامعه آماری در مرحله اول عبارت اند از کارشناسان مدیریت شهری و فعالان محیط زیست و در مرحله دوم شامل متخصصان تاب آوری شهری است. به منظور تعیین عوامل مرتبط با بهبود تاب آوری زیست محیطی شهرهای ساحلی، از روش تحلیل عاملی و به منظور تعیین وزن هر یک از این عوامل و ارزیابی تاب آوری زیست محیطی محدوده موردمطالعه از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. بر اساس نتایج تحلیل عاملی، عوامل مؤثر پس از نام گذاری عبارت اند از "کنترل آلودگی"، "حفاظت از منابع موجود"، "جمعیت و دسترسی به خدمات" و "فعالیت گروه های داوطلب" که مقادیر ویژه به ترتیب برابر5.23، 3.08، 2.07 و 1.50 است. بر اساس نتایج حاصل از AHP، عامل "کنترل آلودگی ها" نسبت به سایر عوامل بیشترین اهمیت را دارد و از میان شهرهای ساحلی بررسی شده، شهر بوشهر با وزن برابر 420/0 بیشترین و شهر عسلویه با وزن برابر 068/0 کمترین سطح تاب آوری زیست محیطی رادارند.
ارزیابی تطبیقی گستردگی شهری با تأکید بر تغییرات کاربری اراضی طی دوره زمانی 2016-1987 (مورد شناسی: شهرهای آمل و بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
149 - 166
حوزههای تخصصی:
پراکندگی ﺷﻬﺮی کﻪ ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧی دوم به صورت ﭘﺮاکﻨﺶ ﺷﻬﺮی ﺗﻮﺳﻌﻪ یﺎﻓﺖ، ﭘیﺎﻣﺪﻫﺎی ﻧﺎﮔﻮار زیﺎدی را ﺑﺮای ﺷﻬﺮﻫﺎ ﭘﺪیﺪ آورد. عمده مشکلات شهرهای کشور، در هم تنیدگی کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ناشی از گسترش افقی بی برنامه است. با وجود همه مشکلات، این واقعیت را نیز باید قبول کرد که گسترش افقی شهرها امری اجتناب ناپذیر است؛ ازاین رو در دهه های اخیر در ایران، گسترش شهرها به صورت نوعی معضل درآمده و لزوم توجه به مسائل شهری در قالب چارچوب علمی، اهمیت و ضرورت یافته است. پژوهش حاضر گسترش افقی یا اسپرال شهری را با استفاده از داده های وضع موجود و تاریخی سنجش از راه دور و با کمک مدل های آماری ساده که می توانند برروی ابعاد مختلف زمانی و مکانی (فضایی) به کار برده شوند، آنالیز کرده و مشخص کرد که رشد شهری کدام یک از شهرهای آمل و بابل (شهرهای استان مازندران) از نوع اسپرال بوده و روند آن در طی زمان و همچنین میزان آن در قطاع های مختلف شهری چگونه بوده است و کدام یک از این دو شهر بیش ترین تغییرات کاربری اراضی را در پیرامون خود داشته و در آینده مسیر این تغییرات به کدام جهت است؟ ابزار گردآوری داده ها، مبتنی بر اطلاعات اسنادی می باشد. با استفاده از نرم افزار IDIRSI و ARC MAP کاربری اراضی و روش طبقه بندی نظارت شده (Fuzzy artmap) استخراج، از مدل «کراس تب» برای میزان تغییرات انواع کاربری ها، از مدل «هلدرن» در راستای شناخت گسترش افقی و برای پیش بینی روند تغییرات کاربری اراضی برای افق زمانی سال 2026، از روش زنجیره ای «مارکوف» استفاده شده است. ارزیابی تصاویر ماهواره ای نشان می دهد که تغییرات کاربری اراضی ساخته شده در شهر آمل نسبت به شهر بابل بیشتر است. همچنین نتایج مدل «کراس تب» نشان می دهد که در شهر بابل در سال 2016، بیش ترین تغییرات کاربری در اراضی کشاورزی با 55.54 درصد و کمترین تغییرات در پهنه آبی با 2.32 درصد صورت گرفته است. درحالی که در شهر آمل بیش ترین تغییر در اراضی کشاورزی آبی، 66.97 درصد است. رشد فیزیکی و کالبدی شهرهای آمل و بابل نیز بیشتر بر اثر عامل جمعیت است که نتیجه آن کاهش تراکم ناخالص جمعیت و افزایش سرانه ناخالص زمین شهری و درنهایت گسترش افقی و بدقواره بوده است. نتایج به دست آمده برای پیش بینی تغییرات اراضی نیز نشان می دهد که در شهر آمل باغات، ولی در شهر بابل اراضی کشاورزی آبی، بیش ترین تغییرات را خواهد داشت.
برنامه ریزی ساختار کالبدی- فعالیتی با تأکید بر تنوع پذیری (مطالعه موردی: محلات شاهین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد بالای جمعیت شهرنشین و عدم برنامه ریزی صحیح برای استقرار آن ها و سیاست های منطقه بندی دوران مدرنیسم باعث بروز مشکلات بسیاری در ساختار شهرها شده است که برای حل آن ها مفاهیمی نظیر توسعه پایدار و کیفیت زندگی اتخاذ شده که بر بازگرداندن تنوع به ساختار کالبدی-فعالیتی تأکید دارند. در شهر جدید شاهین شهر، کمبود فعالیت های متنوع در برخی محلات باعث شده این محلات به خوابگاهی برای ساکنان تبدیل شوند و برخی محلات با تراکم بالای فعالیتی، جمعیت زیادی را به خود جذب کنند. بر این اساس، این پژوهش با هدف برنامه ریزی برای افزایش تنوع ساختار کالبدی-فعالیتی محلات جامی، عطارمیانی و مخابرات شاهین شهر به عنوان محلات مورد مطالعه انجام شده است. برای دستیابی به هدف، ابتدا بیانیه مشکلات ساختار کالبدی-فعالیتی براساس شاخص های تنوع استخراج و پس از تدوین اهداف، با روش AIDA، سناریوهای ممکن برای افزایش تنوع معرفی و با استفاده از ماتریس دستیابی به اهداف مناسب ترین سناریو انتخاب شد (برای تدوین بیانیه مشکلات علاوه بر استفاده از شاخص های آنتروپی، سیمپسون و مرکز ثقل، 377 پرسشنامه در بین ساکنان توزیع و نتایج با آزمون میانگین تحلیل شد). نتایج پژوهش نشان می دهد که مقدار شاخص تنوع مسکن در محله جامی 1.87، در محله عطارمیانی 2.72 و در محله مخابرات 2.26، مقدار شاخص امنیت در محله جامی 2.38، در محله عطارمیانی 2.6 و در محله مخابرات 2.5 و مقدار شاخص ارتباط فیزیکی در محله جامی 3.07 و در محلات مخابرات و عطارمیانی 2.9 است. بنابراین برای افزایش تنوع در ساختار کالبدی-فعالیتی محلات باید سناریویی با 6 عرصه سرزندگی، عدالت اجتماعی، عدالت فضایی، مسکن، شبکه حرکت و امنیت درنظر گرفته شود.