مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بجنورد
حوزه های تخصصی:
هدف: ازجمله مشکلات و نابهنجاری ها در سکونتگاه های روستایی، عدم مکان یابی بهینه کاربری های پیشنهادی در طرح های هادی روستایی است، به نحوی که مکان یابی نامناسب کاربری ها زمینه ساز استفاده با بهره وری پایین و درنهایت عدم دست یابی به توسعه خواهد شد. هدف از این تحقیق، بررسی موضوع مکان یابی کاربری های پیشنهادی در طرح هادی و تأثیر آن بر توسعه و عمران روستایی در شهرستان بجنورد است.
روش: روش تحقیق در این مطالعه ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و روش تجزیه وتحلیل اطلاعات هم به صورت آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل عاملی، همبستگی و رگرسیون) صورت گرفته است. برای این منظور 30 نفر از مسؤولین شهرستانی و مدیران اجرایی تعدادی از روستاهای شهرستان مورد پرسش قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج پژوهش بر اساس تحلیل عاملی نشان می دهد که عوامل زیست محیطی، رفاه و امید به آینده، بهره وری و کالبدی به ترتیب با تبیین 11، 3/9، 7/8 و 3/8 درصد واریانس ها بیشترین تأثیر را بر توسعه و عمران روستایی داشته اند. در ادامه با استفاده از رگرسیون گام به گام، از بین هشت عامل مستخرج از تحلیل عاملی، پنج عامل تأثیر مثبتی را بر توسعه و عمران روستایی نشان دادند که سه متغیر اجتماعی، تناسب کاربری و رفاه و امید به آینده به ترتیب با 404/0، 383/0 و 226/0 بیشترین تغییرات توسعه و عمران روستایی را تبیین می نمایند.
راهکارهای عملی: بنابراین، پیشنهاد می شود که در طی اجرای طرح های هادی روستایی به مکان یابی بهینه کاربری های پیشنهادی توجه فراوان شود و با در نظر گرفتن تمامی ابعاد مرتبط با ابعاد اثرات مکان یابی بهینه کاربری ها در توسعه و عمران روستایی از نگاهی صرفاً کالبدی به مکان یابی پرهیز شود تا میزان رضایت روستاییان افزایش یابد و درنهایت موجب ارتقاء کارایی طرح های هادی در سکونتگاه های روستایی گردد.
ارزیابی سیستمی بعد اجتماعی در استقرار شهر الکترونیک بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت موضوع شهر الکترونیک، این مقاله به بررسی بعد اجتماعی آن پرداخته و به دلیل مقبولیت روش تفکر سیستمی در حوزه های مختلف برنامه ریزی این بعد بر اساس تفکر سیستمی بررسی شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و استنباطی است و از هر دو روش کمی و کیفی استفاده شده است. در قسمت کمی جامعه آماری شامل شهروندان و مدیران شهری و نمونه به دست آمده از جامعه آماری شهروندان بر اساس فرمول کوکران 340 نفر بود و در جامعه آماری مدیران 69 مدیر پرسش نامه را تکمیل کردند. در قسمت کیفی 4 نفر از مدیران به روش گلوله برفی برای مصاحبه انتخاب شدند. برای بررسی ارتباط میان عوامل مؤثر اجتماعی شناسایی شده از مبانی نظری با میزان تمایل افراد به استفاده از فناوری های جدید از آزمون رگرسیون ترتیبی، برای اولویت بندی عوامل مؤثر از روش میانگین موزون، برای شناسایی چالش های موجود از آزمون خی دو، به منظور رسم دیاگرام های علی و معلولی بر اساس تفکر سیستمی از نرم افزار Vensim و برای تکمیل سیستم نهایی از روش مصاحبه استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که میان عوامل مؤثر شناسایی شده و میزان تمایل افراد به استفاده از فناوری های جدید ارتباط وجود دارد و از جمله چالش های موجود در بعد اجتماعی بی توجهی مدیران به تدوین برنامه آموزشی است. همچنین از دیدگاه هر دو گروه، در بین عوامل مؤثر اجتماعی، آموزش شهروندان در اولویت است که با شناسایی عنصر بحرانی بر اساس تفکر سیستمی مطابقت دارد.
بررسی تأثیر میان کنش فضایی بر تعادل فضایی در ساختار شهری بجنورد با استفاده از فنِّ چیدمان فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گوناگونی در دیدگاه های ارائه شده در زمینه ی رشد و توسعه ی ساختاری کارکردی شهرها، بیانگر گستردگی و پیچیدگی شهر و مسائل مرتبط باآن است که همین مسئله بیان کننده ی ویژگی پویایی شهر است. یکی از اهداف مهمِّ این نظریّه ها رسیدن به تعادل فضایی است. هدف این مقاله، بررسی ساختار فضایی شهر بجنورد و نقش عوامل کالبدی عملکردی در شکل دهی به این ساختار است. این بررسی با مطالعه ی هم کنش های فضایی کاربری ها و میزان هم پیوندی شبکه ی شهری برای دستیابی به ساختار فضایی مناسب، انجام شده است. یکی از مباحث این مقاله، چگونگی ایجاد تعادل فضایی در شهر بجنورد، در چهارچوب تولیدوجذب سفرهای درون شهری به کمک مدل چیدمان فضاست. در این مقاله با فرض اینکه همبستگی بین میان کنش فضایی و موقعیّت مکانی مناطق شهری از عوامل مؤثّر کالبدی بر تحقّق تعادل فضایی هستند، فرضیه ی بیان شده را بر روی شهر بجنورد برای تعیین وضعیّت دو عامل مهمِّ میان کنش فضایی و موقعیّت مکانی هر یک از سی ویک منطقه ی شهری بجنورد را برای بررسی تعادل فضایی به آزمون گذاشته است. روش تحقیق تحلیلی اسنادی بوده که به صورت ابتکاری و ترکیب مدل ها و با استفاده از روش نظریه جاذبه ی میزان میان کنش فضایی بین مناطق شهری، انجام شده است. سپس با استفاده از مدل چیدمان فضا، میزان یکپارچگی مناطق برآورد شده و آن گاه با استفاده از رگرسیون خطّی رابطه ی علّی بین این عوامل معادله سازی شده است. در شهر مورد مطالعه، میان کنش فضایی مناطق و یکپارچگی آنها و ارتباط این دو عامل با یکدیگر بیانگر این موضوع بوده است که تعادل فضایی، شاخص مهم و اساسی بوده که درنتیجه ی بررسی در این پژوهش، در شهر بجنورد کمتر نمایان است. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد همبستگی بین موقعیّت مکانی مناطق و میان کنش فضایی یا وجود ندارد یا در کمترین مقدار قرار دارد. بنابراین ساختار کالبدی فضایی شهر نامتعادل بوده و میزان یکپارچگی مناطق بسیار کم است.
مدیریت پایدار گردشگری (مطالعه موردی: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه گردشگری شهری آثار مثبت و منفی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی به دنبال دارد، ایجاد تعادل در این زمینه- به گونه ای که آثار مثبت بیش از آثار منفی باشد- نیازمند اتخاذ سیاست های مدیریتی و راهبردی قوی است. بنابراین پایداری در گردشگری شهری، مستلزم توجه نظام مند به ابعاد فنی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، تاریخی و زیست محیطی است. با در نظر گرفتن اهمیت موضوع، مقاله حاضر از نوع توصیفی تحلیلی و در زمره تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه گردشگران ورودی به شهرستان بجنورد بوده اند. با استفاده از جدول مورگان، 384 نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب و مورد مصاحبه و پرسش قرار گرفتند. همچنین از آزمون های آماری، نظیر آزمون همبستگی اسپیرمن و آزمون تی برای بررسی فرضیه ها استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که به علت ضعف های مدیریت شهری، عدم یکپارچگی مدیریت در بهره برداری پایدار از جاذبه ها، کمبود امکانات، عدم دسترسی و اطلاع رسانی، عدم همکاری و هماهنگی نهادهای گوناگون شهری در تأمین بهداشت و نظافت شهر و مشکلات مربوط به برنامه ریزی، بخش گردشگری نه تنها از توسعه پایداری فاصله گرفته، بلکه روندی منفی را طی می کند.
برنامه ریزی برای درون زاکردن توسعه در فضاهای شهری (مورد مطالعه: بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف از این تحقیق، تبیین مدل های توسعة پیرامونی و درون زا و بررسی آن در شرایط موجود کشور و همچنین بررسی وضعیّت گسترش فیزیکی شهر بجنورد طیّ دهه های اخیر است.
روش: این تحقیق، از نوع کاربردی است و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و مطالعة موردی آن، شهر بجنورد است. برای بررسی مدل رشد این شهر، از روش های آنتروپی هلدرن و شانون استفاده شده است. به منظور بررسی و تحلیل فضای شهر، سه دسته شاخص های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی انتخاب شده است و برداشت اطّلاعات به صورت پیمایشی از طریق 270 پرسش نامه از واحدهای مسکونی در سه محلّه از سه بافت قدیمی، میانی و جدید انجام شده است و سپس به صورت تصادفی سنجش شده است.
یافته ها/نتایج: بررسی ها نشان می دهد که گسترش شهر بجنورد تا حال حاضر، در تبعیّت کامل از مدل توسعة پراکنده شهری بوده است، این در حالی است که ظرفیّت سنجی فضای شهر حاکی از آن است که فقط اراضی بایر، نظامی و صنعتی به عنوان فضاهای ناکارآمد شهری با 762 هکتار مساحت، با مصوبات طرح جامع شهر و حتّی با تداوم شرایط موجود، ظرفیّت پذیرش جمعیّت اضافی شهر تا افق طرح جامع جدید شهر را دارا است و افزایش تراکم های جمعیّتی و ساختمانی تا استاندارد طرح جامع، حاکی از ظرفیّت های بالای فضای موجود شهر است.
نتیجه گیری: مطالعات نشان می دهد که شهرهای ایران و از جمله بجنورد به دلیل اینکه به شدت با الگوی رشد پراکنده و افقی مواجه هستند، باید رویکرد توسعة درون بافتی را در پیش بگیرند و با توجّه به شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر شهرها، برنامه ریزی اجتماع محور با مقیاس محلّه، بهترین رویکرد برای توسعة درون بافتی محسوب می شود.
مدلسازی رشد شهری بجنورد با استفاده از داد ه های سنجش از دور (بر اساس شبکه عصبی– مارکوف و مدلساز تغییرات زمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر سرعت لجام گسیخته شهرنشینی و متقابلاً گسترش کالبدی شهرها و دست اندازی آن ها به زمین های مستعد کشاورزی حومه شهری تخریب های غیر قابل جبرانی بر محیط زیست داشته است. ضرورت مدل سازی و مهار این گسترش های خارج از برنامه، محققین زیادی را از حوزه های مختلف بر آن داشته است تا جهت جلوگیری از چنین گسترش هایی، مدل های پایش و پیش بینی مختلفی را ارائه دهند. هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی رشد شهری شهر بجنورد بر اساس تلفیق طبقه بندی شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه و مدل زنجیره مارکوف با استفاده از مدلساز تغییرات زمین بوده است. از تصاویر لندست 5 مربوط به سال 1384 و لندست 8 مربوط به سال 1392 جهت تهیه نقشه کاربری اراضی به روش شبکه عصبی پرسپترون چند لایه استفاده گردید و با اعمال متغیرهای فاصله از جاده، شیب و متغیر های کیفی مدلسازی رشد شهری برای سال 1410 انجام گرفت. نتایج مدلسازی پتانسیل تبدیل در همه زیر مدل ها صحت بالای 2/95 درصد را نشان داد. اعتبار سنجی مدل با محاسبه ضرایب کاپا (ضرایب کاپای بالای 86 درصد) بیانگر اعتبار مدل می باشند. نتایج بدست آمده از بررسی تغییرات و پیش بینی کاربری اراضی نیز، گویای رشد توسعه مناطق شهری و متقابلاً کاهش کلاس های دیگر کاربری اراضی بوده و با توجه به نتایج حاصل این روند در آینده نیز ادامه خواهد داشت. اراضی شهری از 38/1529 هکتار در سال 1384 به 1837 هکتار در سال 1392 افزایش یافته است. این روند صعودی در آینده نیز ادامه خواهد داشت و طبق نتایج بدست آمده به 31/2856 هکتار می رسد.
تأثیر روابط اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با سنجش رابطه اجتماعی از دو بعد ساختی و کارکردی در پی بررسی تأثیر رابطه اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان 19-15 ساله شهر بجنورد است. بعد ساختی رابطه اجتماعی با شبکه اجتماعی در چهار خرده مقیاس (خویشاوندان بلافصل، خویشاوندان گسترده، همسایگان و دوستان) و بعد کارکردی با حمایت اجتماعی و عزت نفس سنجیده شده است. رفتارهای پرخطر در هفت گروه (خشونت و حمل سلاح سرد، خودکشی، رابطه جنسی، مصرف سیگار، قلیان، مواد مخدر و مشروبات الکلی) مورد بررسی قرار گرفته اند. جمعیت مورد مطالعه شامل کلیه نوجوانان 19-15 سال شهر بجنورد در سال 1393با حجم نمونه 455 نفر است و نمونه گیری به روش سهمیه ای بر حسب سن و جنس، گردآوری شده است. نتایج پژوهش در بعد ساختی رابطه اجتماعی نشان می دهد شبکه روابط اجتماعی نوجوان با خویشاوندان بلافصل تأثیر منفی و معنادار و شبکه دوستان و همسایگان تأثیر مثبت و معنادار بر رفتارهای پرخطر نوجوانان دارد. شبکه خویشاوندان گسترده تأثیری بر بروز رفتارهای مذکور ندارد. نتایج پژوهش در بعد کارکردی رابطه اجتماعی نشان می هد عزت نفس بر رفتارهای پرخطر نوجوانان تأثیر منفی و معنادار دارد اما مقیاس کلی حمایت اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان تأثیری ندارد، هرچند دو زیر مقیاس از شش خرده مقیاس حمایت اجتماعی شامل زیر مقیاس های اطمینان از ارزش و احساس پیوند قابل اعتماد، تأثیر منفی و معناداری بر رفتارهای پرخطر نوجوانان دارند. مدل معادله ساختاری برگرفته از مدل نظری پژوهش، از اعتبار مناسبی برای بررسی تأثیر رابطه اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر برخوردار است.
نیازسنجی اطلاعاتی بازنشستگان اداره آموزش وپرورش شهرستان بجنورد، پیش درآمدی بر طراحی خدمات برون کتابخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی نیازهای اطلاعاتی بازنشستگان اداره آموزش و پرورش شهرستان بجنورد به منظور برنامه ریزی برای عرضه خدمات برون کتابخانه ای به آنان است.
روش: این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری آن کلیه بازنشستگان اداره آموزش و پرورش شهرستان بجنورد تا سال 1392 بودند. حجم نمونه آماری 130 نفر برآورد و از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته با 19 گویه برای سنجش چهار دسته نیازهای اطلاعاتی فردی، آموزشی، فرهنگی- اجتماعی و سیاسی، و معنوی- مذهبی صورت گرفت. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها، با کمک نرم افزار اس. پی. اس. اس. در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد.
یافته ها: در میان چهار دسته نیازهای اطلاعاتی، اولویت نیازهای اطلاعاتی بازنشستگان، به ترتیب نیازهای فردی، فرهنگی- اجتماعی و سیاسی، آموزشی، و معنوی- مذهبی بود. بازنشستگان بیشترین اطلاعات خود را از طریق تلویزیون به دست می آورند. تعداد کمی از بازنشستگان (9/26 درصد (35 نفر)) عضو کتابخانه عمومی بودند و 9/76 درصد (100 نفر) از آنان از کتابخانه های عمومی استفاده نمی کردند. بازنشستگان به ندرت از کتابخانه ها استفاده می کردند. دور بودن از کتابخانه علت عمده استفاده کم یا عدم استفاده بازنشستگان از کتابخانه عمومی و دلیل اصلی استفاده این تعداد کم بازنشستگان از کتابخانه عمومی، امانت گرفتن کتاب بود. میزان آشنایی بازنشستگان با کتابخانه های عمومی و خدمات آنها کمتر از حد متوسط (64/2) و میزان احساس ضرورت خدمات دهی از سوی کتابخانه های عمومی از نظر بازنشستگان بیشتر از حد متوسط (20/4) بود.
اصالت/ارزش: یافته های این پژوهش می تواند به مسئولان امور در رفع نیازهای اطلاعاتی گروه های ویژه ای از جامعه کمک کند؛ چرا که شناسایی نیاز های اطلاعاتی بازنشستگان باعث می شود کتابخانه های عمومی با آگاهی از این نیاز ها بتوانند با تصمیم گیری های درست به رفع کاستی های احتمالی موجود، تدوین خط مشی مناسب مجموعه سازی و خدمات دهی و بهبود کانال های دستیابی به اطلاعات بپردازند.
مطالعه ای در مورد الگوی ارائه خدمات برون کتابخانه ای از سوی کتابخانه های عمومی به بازنشستگان اداره آموزش و پرورش شهرستان بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارائه الگویی به منظور تأمین خدمات برون کتابخانه ای برای بازنشستگان اداره آموزش و پرورش شهرستان بجنورد است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه بازنشستگان اداره آموزش و پرورش شهرستان بجنورد تا سال ۱۳۹۲ تشکیل دادند. ۱۳۰ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته و تجزیه وتحلیل داده ها، با کمک نرم افزار اس. پی. اس. اس. در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد، بیش ترین منابع درخواستی از نظر بازنشستگان روزنامه ها بود. از نظر بازنشستگان در میان چهار گروه خدمات کتابخانه، بیش ترین تمایل به استفاده از خدمات به ترتیب خدمات امانت، خدمات جنبی، خدمات مرجع و پژوهشی و خدمات اطلاع رسانی بود. به طورکلی برنامه های مذهبی (از خدمات جنبی) بیش ترین و تشکیل گروه های نمایش (از خدمات جنبی) کم ترین تمایل به استفاده بازنشستگان در میان چهار گروه خدمات کتابخانه بود. بیش تر بازنشستگان تمایل داشتند، شیوه ارائه خدمات از سوی کتابخانه ها غیر از خدمات جنبی کتابخانه، به صورت غیرحضوری باشد. از نظر آنان بهترین زمان برای ارائه خدمات کتابخانه ای در طول ایام هفته و به طور ویژه هنگام عصر بود. با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها در راستای بهینه سازی وضعیت آزمودنی های مورد مطالعه از نظر دسترسی به اطلاعات، الگویی محقق ساخته در راستای ارائه خدمات برون کتابخانه ای (از جنبه منابع اطلاعاتی درخواستی، نوع خدمات، شیوه ارائه خدمات و زمان های مناسب ارائه خدمات) به بازنشستگان ارائه شد.
سنجش رضایتمندی از کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیررسمی، مطالعه موردی: شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی و مطالعه رضایتمندی کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیررسمی شهر بجنورد می باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از نوع هدف، کاربردی می باشد. برای تحلیل متغیرهای تحقیق از روش های تحلیل آماری شامل آمار توصیفی، تحلیل عاملی و رگرسیون گام به گام استفاده گردید و روش گردآوری داده های تحقیق میدانی است. شاخص های تحقیق شامل محیط کالبدی، محیط اقتصادی و محیط اجتماعی است. مؤلفه محیط کالبدی (دسترسی به بانک ها، داروخانه ها، مغازه ها و سایر امکانات) بیش ترین و مؤلفه پس انداز شاخص محیط اقتصادی کم ترین میزان رضایتمندی را نشان می دهد. از مجموع 26 گویه، 6 عامل با استفاده از روش تحلیل عاملی استخراج شد. این عوامل شامل بهداشت محیط، زبیاشناسی محیط، توزیع خدمات عمومی، رفاه اقتصادی، همبستگی اجتماعی و خرسندی می شود. بر اساس نتایج تحقیق تنها شاخص دسترسی به بانک ها، داروخانه ها، مغازه ها و سایر امکانات با میانگین 6/3 بالاترین میزان رضایتمندی ساکنین از محیط کالبدی، شاخص وضعیت تغذیه با 2/3 از محیط اقتصادی و شاخص اعتماد به همسایه با 1/3 از محیط اجتماعی بیش ترین میزان رضایتمندی را از محیط های 3 گانه نشان دادند. براساس نتایج مطالعه حاضر می توان گفت، بخش قابل توجهی از ساکنین سکونتگاه های غیررسمی از کیفیت زندگی خود در ارتباط با استانداردهای محیط های 3 گانه رضایت کمی دارند.
بررسی و تحلیل متغیرهای حق به سلامت شهری (مطالعه موردی: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
285 - 309
حوزه های تخصصی:
حق به سلامت یکی از اساسی ترین و مهم ترین حقوق شهروندان در شهر است که بسیاری از گزارش ها، منشورها، قوانین، رویکردها و نظریه های جهانی بر آن تأکید دارند. در حق به سلامت شهری تأکید می شود هرکس با هر ویژگی، نگرش و پایگاه اقتصادی-اجتماعی و در هر مکانی از شهر که زندگی می کند، حق به سلامت کامل جسمی، روانی و اجتماعی و همچنین حق به عوامل تعیین کننده سلامت شهری اعم از امنیت و ایمنی، تغذیه مناسب، درآمد مناسب، شغل مناسب، مسکن مناسب، آب آشامیدنی سالم، پارک و فضای سبز، هوای پاک، پیاده روهای قابل پیاده روی، حمل ونقل عمومی، سازمان های پاسخگو، قوانین سلامت محور، فرهنگ سالم و... دارد. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر متغیرهای حق به سلامت شهری، شناسایی و تجزیه و تحلیل شدند. پژوهش حاضر نیمه بنیادی-کاربردی و توصیفی-تحلیلی است که گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات آن به صورت کیفی-کمی صورت گرفت. گردآوری داده ها و اطلاعات به کمک روش های کتابخانه ای و پیمایشی (مصاحبه) و تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات با استفاده از نرم افزار میک مک فازی انجام شد. براساس نتایج، 57 متغیر حق به سلامت شهری شناسایی شدند. این متغیرها در مرحله انتخاب نهایی که به روش مصاحبه دلفی انجام شد به 31 متغیر کاهش یافتند. براساس نتایج تجزیه و تحلیل اثرات که با نرم افزار میک مک فازی انجام شد، متغیرهای درآمد مناسب، آموزش و اطلاعات، عدالت اجتماعی، سلامت اجتماعی، قوانین و سیاست ها، فرهنگ سالم، محیط فیزیکی سالم، سلامت روان، همکاری بین بخشی و شرایط کاری مناسب به ترتیب تأثیرگذارترین متغیرها به شمار می آیند. همچنین متغیرهای سلامت اجتماعی، مشارکت در سلامت، عدالت اجتماعی، سلامت روان، سرمایه اجتماعی، امنیت و ایمنی، سلامت جسم، فرهنگ سالم و محیط فیزیکی سالم، به ترتیب تأثیرپذیرترین متغیرهای حق به سلامت شهری محسوب می شوند. براساس نتایج پژوهش، توجه اساسی به متغیرهای تأثیرگذار نقش بسزایی در تحقق و پایداری حق به سلامت شهری دارد.
تعیین مؤلفه های تاب آوری کالبدی در بافت مسکونی شهر بجنورد با استفاده از خودهمبستگی فضایی موران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه عمدتاً شهرها و جوامع سکونت گاهی در مکان هایی ایجاد یا بنا شده اند که به لحاظ مخاطرات طبیعی در معرض وقوع انواع سوانح طبیعی و یا به دلیل پیشرفت های تکنولوژی در معرض انواع سوانح انسان ساخت هستند از این رو یکی از مهم ترین الزامات پرداختن به مسائل کالبدی بافت های مسکونی در شهرها و تبیین مفهوم تاب آوری و به تبع آن مقاوم سازی این بافت ها در مواجهه با حوادث و مخاطرات احتمالی است. قلمرو مطالعه حاضر بافت مسکونی شهر بجنورد است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی تحلیلی مبتنی بر رویکرد مطالعات کالبدی- سازه ای است. برای دستیابی به اهداف تحقیق شاخص های منتخب اسکلت ساختمان، جنس مصالح، تعداد طبقات، دانه بندی، قدمت ساختمان و کیفیت ابنیه استخراج شد. برای کشف روند الگوها از ابزار رگرسیون و برای وزن دهی به لایه ها در داده های فضایی از روش خودهمبستگی فضایی ابزار موجود در نرم افزار Geoda استفاده شد. برای تعیین نوع توزیع تاب آوری کالبدی (خوشه ای، تصادفی و پراکنده) از ابزار Moran’s I استفاده شده است. همچنین برای بررسی توزیع فضایی اولویت بندی تاب آوری بافت مسکونی از روش خودهمبستگی فضایی موران در نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج مکانی در پژوهش حاضر نشان می دهد که 2235783 مترمربع یعنی 45/28 درصد از کل مساحت که تعداد 10187 بلوک ساختمانی را در بر می گیرد در بازه تاب آوری نسبتاً کم تا خیلی کم قرار دارند و 3513732 مترمربع یعنی 70/44 درصد از کل مساحت که تعداد 15269 بلوک ساختمانی را در بر می گیرد در بازه تاب آوری متوسط قرار دارد که نیازمند برنامه ریزی هرچه سریع تر برای این قسمت ها از بافت است. در پایان بر مبنای یافته های پژوهش و در چارچوب 6 مؤلفه ی منتخب، پیشنهادهایی برای تاب آور نمودن بافت مسکونی شهر بجنورد در بعد کالبدی ارائه شد.
تحلیل توزیع خدمات عمومی با رویکرد عدالت فضایی (مطالعه موردی: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توزیع نامناسب و نابرابر خدمات در شهرها به دلیل جاماندن توسعه شهر از رشد آن، در حال حاضر یکی از چالش های مدیریت شهری در پاسخگویی به شهروندان است. با بررسی میزان نابرابری ها در توزیع خدمات و شناسایی الگوی فضایی بی عدالتی در سطح شهر می توان پی برد که کدام یک از خدمات در وضعیت نامناسب تری هستند و بی عدالتی ها بیشتر در کدام بخش و محله شهری تمرکز یافته است؛ از این رو مدیریت شهری می تواند با عمل آگاهانه در توزیع فضایی خدمات عمومی و منافع اجتماعی، نابرابری های فضایی را کاهش دهد و با ارتقای کیفیت زندگی، توسعه پایدار شهری را تضمین کند. بدین منظور در پژوهش حاضر به مسئله توزیع خدمات عمومی با تأکید بر عدالت اجتماعی توجه شده است. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و کاربردی است که داده های آن به صورت کتابخانه ای گردآوری شده است. سپس با استفاده از روش های تحلیل خوشه ای، تکنیک ویکور فازی و آزمون های آمار استنباطی میزان برخورداری از خدمات عمومی به تفکیک محله و بافت های شهری تحلیل شده است. براساس نتایج، شهر بجنورد با کمبود شدید مراکز خدمات عمومی روبه روست. همچنین این کمبود به صورت ناعادلانه در محله های شهری مشاهده می شود و شاهد بروز نابرابری و بی عدالتی میان محله ها هستیم. این نابرابری ها به صورت مرکز پیرامونی است و هرچه از بخش مرکزی شهر به سمت حاشیه ها حرکت می کنیم، به محرومیت محله ها افزوده می شود. درواقع توسعه شتابان این شهر در سال های اخیر و برخی مشکلات ساختاری مربوط به نظام برنامه ریزی شهری سبب ناکارآمدی در تخصیص خدمات میان محله ای شده است؛ به طوری که تمرکز و تجمع امکانات در محله های مرکزی شهر سبب بروز مشکلات عدیده ای برای ساکنان این محله ها شده و دسترسی به خدمات عمومی برای ساکنان محله های محروم و حاشیه ای دشوارتر شده است.
تحلیل و ارزیابی پارامترهای ژئومورفولوژیکی تأثیرگذار بر جهات توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از روش هایANP وAHP و الگوریتم های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
147 - 170
حوزه های تخصصی:
افزایش روزافزون جمعیّت شهرنشین، تبدیل روستاهای بزرگ به شهر و پذیرفتن نقش مرکزیت اداری یک روستا-شهر، باعث رشد ازهم گسیخته کالبد شهری می شود. نابهنجاری در ساختار فضایی شهر باعث چالش ها و مشکلات عدیده ای در نظام برنامه ریزی شهری و مدیریت مخاطرات شهری می شود. عوامل ژئومورفولوژیکی، مهم ترین و اثر گذارترین پارامترهای مؤثر در پیدایش، استقرار و توسعه یک شهر هستند. هدف از این پژوهش، تحلیل عوامل مؤثر در توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره و منطق فازی است. در این تحقیق از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی وتصاویر ماهواره ای استفاده و اطلاعات حاصل از آن در ژئودیتابیس (GIS) ساماندهی شد؛ سپس 15 شاخص مهم و اساسی در 4 گروه اصلی ژئومورفولوژی، زمین شناسی، کاربری و محیطی، دسترسی، تعیین و لایه های اطلاعاتی آن ها ساخته شد. در راستای هدف تحقیق، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، روش تحلیل شبکه (ANP) و منطق فازی استفاده و پهنه های مناسب توسعه فیزیکی شهر بجنورد معرفی شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی نرخ رشد جمعیت شهری نشان دهنده افزایش وسعت شهر و تغییر کاربری هاست. مطابق با بررسی های انجام شده، مساحت محدوده شهری در سال 1999، 36/28 کیلومتر مربع بوده است که این میزان در سال 2016 به 38/38 کیلومتر مربع رسیده است که حاکی از آن است که 11/10 کیلومتر مربع به وسعت شهر افزوده شده است. 3/5 درصد از محدوده های افزایش یافته در کلاس کاربری باغی، 05/4 در کلاس اراضی کشاورزی، 5/7 در کلاس مراتع درجه 1، 89/17 درصد در کلاس درجه 2 و 09/65 درصد در محدوده های بایر اطراف شهر و روستاها واقع شده اند. نتایج تحقیق حاصل از سه روش نشان می دهد، به ترتیب 1/51 و 5/81 کیلومتر مربع از دشت بجنورد در کلاس مناسب و بسیار مناسب قرار دارند که جمعاً 5/16 درصد از دشت بجنورد را در بر می گیرند. این عرصه ها منطبق بر مناطق غربی و جنوب غربی شهر بجنورد در امتداد جاده بجنورد-گرگان و بجنورد-اسفراین قرار گرفته و از نظر ژئومورفولوژیکی مناسب ترین اراضی هستند. محاسبات نشان می دهد، روش منطق فازی در اختصاص شرط های ریاضی و جبری و ایجاد لایه های اطلاعاتی دقیق و علمی است و در مقابل، در روشANP ارتباط و همبستگی بین معیار ها در سیستم، لحاظ شده و تصمیم گیری را واقعی و سازنده تر می کند؛ ازاین رو پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی، از تلفیق این دو مدل (FANP) استفاده شود.
تحلیل فضایی اثرگذاری سرمایه اجتماعی بر تغییرات سطح توسعه پایدار در حوزه های روستایی مطالعه موردی: شهرستان بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح مسئله: در دو دهه اخیر بر مفهوم سرمایه اجتماعی به واسطه ارتباط آن با مؤلفه های بنیادین اجتماعی شامل آگاهی، مشارکت، اعتماد، انسجام و شبکه اجتماعی در راستای توسعه پایدار جوامع به ویژه جوامع روستایی تأکید شده است؛ بنابراین برای رسیدن به توسعه پایدار روستایی، برخورداری از سرمایه اجتماعی از ضروریات است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، ارزیابی درجه اثرگذاری سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی و تحلیل فضایی آن در شهرستان بجنورد است. روش: پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و نوع آن ازنظر هدف، بنیادی است. برای گردآوری اطلاعات از روش های اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه نمونه، 22 روستای با بیش از 20 خانوار در شهرستان بجنورد است و از مجموع 4849 خانوار ساکن در نقاط روستایی نمونه، با فرمول کوکران حجم نمونه 298 خانوار محاسبه شد. این افراد با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش و بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی، تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS و مدل رگرسیون موزون جغرافیایی به کار رفت. نتایج: با توجه به نتایج، ضرایب t بین متغیرهای اصلی پژوهش بیش از 58/2 است؛ یعنی رابطه معنادار و غیرمستقیم است؛ بدین ترتیب سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی تأثیر مثبت و معناداری دارد. براساس ضرایب کل، شبکه اجتماعی با ضریب 575/0، بیشترین و انسجام اجتماعی با ضریب 046/0، کمترین تأثیر را بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی دارند. نتایج تحلیل فضایی با استفاده از مدل GWR نشان داد ضریب تأثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار روستایی در روستای ایزمان کم است و در میان زو در بالاترین سطح قرار دارد. درمجموع حدود 6/36درصد روستاها و 41درصد جمعیت روستایی شهرستان بجنورد ضریب تأثیری بین 871/0 تا 885/0 داشته اند. نوآوری: در پژوهش حاضر برای نخستین بار بحث تحلیل فضایی اثرگذاری سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار با رگرسیون موزون جغرافیایی بررسی شده است.
بررسی چند سند تاریخی از تجارت زنان و دختران در عهد قاجاریه در شمال خراسان
حوزه های تخصصی:
در تاریخ معاصر ایران و در عصر قاجارها یکی از پدیده هایی که امنیت روانی جامعه ی ایران و مردم آن را به گونه ای جدی تهدید و آرامش را از آنان سلب کرد، موضوع خرید و فروش زنان طبقات فرودست؛ درنتیجه ی ناتوانی از پرداخت مالیات، فقر مفرط بود، ناامنی و در سایه ی بی تفاوتی و گاه مشارکت دولت بود. عوامل مختلفی در این موضوع تاثیر گذار بود و به گسترش آن کمک می کرد. به نظر می رسد سهم دولت در این جریان بیش از سایر عوامل موثر بوده است؛ زیرا ماموران اداری و حکام و کارگزاران بیش از سایرین در این مبادلات غیر انسانی سهیم هستند. بررسی و ارائه ی توضیح پیرامون 3 سند تاریخی با موضوع زن و دخترفروشی، در بخشی از شمال خراسان بحث ما در این مقاله خواهد بود. این اوراق؛ جزء اسناد وزارت خارجه ی کشورمان و مربوط به دوره ی قاجاریه است، که برای نخستین بار مطرح می شود. بی قانونی و فقدان حقوق شهروندی در ایران عصر قاجار از بررسی موردی این اسناد بیشتر آشکار می شود. شمال خراسان نمونه کوچکی از وجود رفتاری نامناسب در نقاط مختلف جامعه ایران بود که شاید بتوان آن را نوعی تجارت انسان در قرون جدید نامید.
خوانش هویت شهری با تأکید بر ارزش های فرهنگی نهفته در خاطرات-جمعی شهروندان (مطالعه موردی: شهر بجنورد)
حوزه های تخصصی:
خاطراتجمعی بخشی از ارزشهای فرهنگی شهرهاست که علاوه بر نقشی که در هویتبخشی به آنها ایفا مینماید، موجبات لمس تجربه تکرارنشدنی از نسلی به نسل دیگر را فراهم میسازد. تحولات پرشتاب شهر بجنورد پس از مرکز استان شدن تأثیرات فراوان و گاه مخربی را بر شهر داشتهاست. مسأله بدهویتی شهرهای ما مسأله جدیدی نیست لیکن چگونگی برخورد با آن، با وجود سابقه مسأله، هنوز مششخص نیست. هدف این تحقیق، شکلدهی به هویت ویژه شهر بجنورد بر مبنای ارزشهای فرهنگی درون شهر (خاطراتجمعی و روایتها) است. لذا سعی شده است بر اساس تجربیات ساکنین شهر بجنورد، مفهوم خاطرهجمعی شهر بررسی شود. پژوهش با بهرهگیری از پارادایم کیفی و به روش گراندد-تئوری انجام شده است. مشارکتکنندگان 51 نفر شامل 32 زن و 19 مرد و ساکن(بومی) شهر بجنورد بودند. برای جمع آوری دادهها از مصاحبههای نیمه ساختارمند استفادهشد. طبق یافتهها، که حاصل بررسی دادهها در 6 مقوله هستهای، 41-مقوله، 55مفهوم اصلی و 156نشانه (کد) در محیط نرمافزار مکس کیودا است، «نشانداری مکان (مکان با ویژگی خاص)» (73 ارجاع) و «هنرهای بومی و مراسمات محلی» (35 ارجاع) بعنوان دو مقوله هستهای با بیشترین فراوانی نشانههای ارجاعی استنباط شدند. این مفهوم معرف چگونگی خلق خاطراتجمعی در شهر بجنورد است. بر اساس یافتههای مطالعه، توصیه میشود در برنامههای توسعهشهری بجنورد، تقویت نشانهها با بیشترین فراوانی و همچنین سرمایهگذاری بر روی سایر نشانههای معرفی شده، به منظور تولید خاطراتجمعی مشترک شهروندان در دستور کار قرار بگیرد.
ناسیونالیسم، قومیت و قوم گرایی (مطالعه موردی شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله رابطه ناسیونالیسم (باستانی، مدنی و مذهبی) با متغیرهای قومیت و قوم گرایی در میان گروه های قومی (تات، ترک، ترکمن، فارس و کرد) ساکن در شهر بجنورد مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام پیمایش و توزیع پرسشنامه نمونه ای به حجم پانصد نفر به شیوه نامتناسب از میان مردان و زنان هیجده سال به بالای ساکن شهر بجنورد انتخاب شد. نتایج نشان داد؛ از میان متغیرهای مورد آزمون تنها دو متغیر مذهب و فاصله نسلی با ناسیونالیسم باستانی رابطه معنادار دارد و سایر متغیرها رابطه معناداری ندارند. همچنین از میان متغیرهای مورد آزمون فقط رابطه میان دو متغیر فاصله نسلی و سطح تحصیلات با ناسیونالیسم مذهبی معنادار است. ناسیونالیسم مدنی با هیچ کدام از متغیرهای مورد آزمون رابطه معناداری ندارد. رابطه بین قومیت، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، سطح تحصیلات و جنس نیز معنادار بود و سایر متغیرهای مورد نظر رابطه معناداری با قوم گرایی نداشتند. در پایان می توان گفت گرایش به ناسیونالیسم مدنی اولویت اول و غالب مردم شهر بجنورد است و سپس ناسیونالیسم باستانی و ناسیونالیسم مذهبی در اولویت های بعدی آنها قرار دارند. همچنین رابطه ضعیف و مثبتی بین قوم گرایی و گرایش های سه گانه ناسیونالیسم ایرانی وجود دارد.
تبیین اصول، ابعاد و مؤلفه های رویکرد شهر اکولوژیک (مطالعه موردی: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
391 - 413
حوزه های تخصصی:
ترویج رویکردهای جدید که افقی نو به روی برنامه ریزان شهری نمایان کرده است، نگاه به شهر را به عنوان سیستمی اکولوژیکی-اجتماعی بر نگاه کالبدی صرف غالب می کند و روابط اکولوژیکی-اجتماعی مؤثر بر شهر را در جهت رفع مسائل شهری در اولویت قرار می دهد. رویکرد شهر اکولوژیک، به عنوان یکی از رویکردهای نوظهور توسعه پایدار، از جمله آن هاست. شهر اکولوژیک، شهر هماهنگ با طبیعت، به دنبال تحقق پویایی اقتصادی و عدالت اجتماعی است. در این میان، رشد و توسعه شتابان شهرها با قابلیت های اجتماعی، اقتصادی و محیطی آن هماهنگی و سازگاری لازم را ندارد و این تطابق نداشتن موجب بروز مشکلات جدی در وضعیت موجود، ابهام در توسعه آتی آن ها، توسعه ناپایدار و آسیب پذیری این شهرها می شود. بجنورد از جمله شهرهایی است که به دلیل رشد سریع، پراکنده و نامتعادل پیرو برعهده گرفتن نقش های جدید سیاسی و اداری و افزایش یکباره جمعیت شهری، با مشکلات جدی در ابعاد مختلف به ویژه پایداری در وضع موجود و آینده روبه رو است. از این رو باید با اتخاذ رویکرد مناسب در جهت توسعه متعادل و پایدار آتی آن، سیاست گذاری و برنامه ریزی لازم صورت گیرد. این شهر با پتانسیل های بوم شناختی و طبیعی از جمله شهرهایی است که با وجود زمینه های اکولوژیکی، به دلیل تغییرات ناگهانی رشد جمعیت شهری و توسعه های اخیر، از حرکت در مسیر توسعه شهری پایدار بازمانده است؛ بنابراین، رویکرد شهر اکولوژیک نسخه مناسبی برای توسعه پایدار شهر بجنورد است. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و اکتشافی مؤلفه های اصلی شهر اکولوژیک را شناسایی و در ابعاد مختلف سطح بندی می کند و درنهایت با ارائه مدلی، بومی سازی رویکرد شهر اکولوژیک در شهر بجنورد را محقق می سازد. در این پژوهش، ابتدا مؤلفه های شهر اکولوژیک در پنج دسته زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و کالبدی در قالب 88 مؤلفه طی مراحل مصاحبه دلفی طبقه بندی، و 16 مؤلفه دارای اولویت برای بومی سازی در شهر بجنورد شناسایی شدند. در گام دوم، بار دیگر اولویت بندی مؤلفه ها به روش گروه اسمی انجام گرفت و با مقایسه نتیجه آن با نتیجه دلفی و میزان انطباق پذیری آن ها، مؤلفه ها در سه دسته طبقه بندی شدند. طبقه اول شامل مؤلفه هایی با بالاترین انطباق پذیری است که عبارت اند از: بهبود وضعیت پسماند و زباله و فاضلاب شهری، هوشمندسازی شهری، بهره گیری از حمل ونقل عمومی و انرژی های پاک، تدوین قوانین جامع، مدون و یکپارچه در زمینه پهنه اکولوژیک، فرهنگ و سبک زندگی شهروندی، وجود کالبدهای ارزشمند فرهنگی در بافت قدیم شهر بجنورد، کنترل و مدیریت حاشیه نشینی و سکونتگاه های غیررسمی. از این رو، پیشنهاد می شود نقش این عوامل در تحقق شهر اکولوژیک، بررسی و در برنامه های آتی به آن توجه شود.
ظرفیت سنجی داستان های فولکلور خراسان شمالی در خلق شخصیت های انیمیشنی؛ مطالعه موردی: داستان حاتم طائی
داستان های فولکلور هر خطه سرشار از آموزه ها و نگرش های مردمان آن سرزمین نسبت به هستی و پیرامون است که هرکدام دارای خصائص فرهنگی بی شمار می باشند. استان خراسان شمالی از جمله سرزمین هایی است که دارای فرهنگی پربار است و در حوزه ادبیات و فرهنگ شفاهی و عامه غنی بوده و در این حوزه آثار ارزشمندی دارد. بومی سازی و استفاده از داستان های قومی در جهت تولیدات هنری گوناگون از جمله انیمیشن علاوه بر حفظ این گنجینه ها، باعث می شود که مخاطب کودک و نوجوان با این آموزه های فرهنگی آشنا شود و با توجه به سبک زندگی ایرانی رشد کند. بنابراین تمرکز بر داستان های محلی هرمنطقه دارای اهمیت بوده و تحقیق در این زمینه امری مهم و ضروری می باشد. در این پژوهش سعی بر این است تا در ضمن بررسی ویژگی های شخصیت و قهرمان داستانی، ظرفیت خراسان شمالی در جهت خلق شخصیت های قهرمانی انیمیشن مورد تامل قرار گیرد. تحلیل و بررسی داستان های فولکلور برای شناسایی ظرفیت های موجود آن در جهت تولید داستان مناسب برای انیمیشن که مورد توجه نسل امروزی واقع شود شکل می گیرد.