فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار جدیدترین شعار جنبش زیست- محیطی در سطح جهان است و در درجه اول بر پیامدهای زیست-محیطی و اکولوژیک رشد و توسعه اقتصادی کشورها در سطح بین المللی و منطقه ای تاکید داشته است و هدف اصلی آن، این است که توان نسل های آینده را در برآوردن نیازهایش کاهش ندهد تا آیندگان نیز بتوانند به میزان نسل های حاضر از منابع طبیعی و محیطی بهره ببرند. با توجه به اهمیت این موضوع در سطح جهانی و نیز در سطح مناطق خشک با تکیه بر مشکلات و کمبودها، این مقاله به ارزیابی و بررسی توسعه پایدار در شهر اردکان در بعد زیست- محیطی می پردازد. دراین بعد بر مبنای ادبیات توسعه پایدار و با نگرشی به شاخص های منتخب ارایه شده توسط کمیسیون توسعه پایدار، شاخص هایی به صورت منتخب در نظر گرفته شده و براساس آنها در ابتدا با استفاده از آزمون ویلکاکسون، مقایسه ای با مناطق شهری کشور صورت گرفته است. در مرحله دوم، با استفاده از روش شاخص نابرابری موریس، تفاوتها در محلات شهر اردکان بررسی شده و در نهایت، پایداری و ناپایداری محلات نسبت به هم مشخص شده است. ارزیابی های صورت گرفته بیانگر آن است که در مقایسه شاخص های زیست- محیطی شهراردکان با مناطق شهری کشور تا حدودی نابرابریهایی به چشم می خورد و روند توسعه پایدار در این شهر با کشور هماهنگ نبوده است. همچنین در سطح محلات شهر اردکان نیز ناپایداری هایی در بعد زیست- محیطی بوضوح مشاهده می شود که به نظر می رسد اقداماتی، نظیر توسعه منابع آب، ذخیره سازی آبهای زیرزمینی، گسترش و توسعه فضاهای سبز شهری و غیره تا حدودی در کاهش ناپایداری ها مؤثر خداهد بود.
تاثیر ویژگی های ژئومورفولوژی و تغییرات بارش بر آب های زیرزمینی دشت گزیر مورد مطالعه: شهرستان بندرلنگه
حوزههای تخصصی:
توسعه کشاورزی در چند دهه اخیر سبب افزایش بهره برداری از منابع آب های زیر زمینی دشت گزیر واقع در شهرستان بندر لنگه شده است. در نتیجه برداشت زیاد و عدم تغذیه آبخوان ها، افت زیادی در سطح آب زیرزمینی به وجود آمده است. این مساله همچنین موجب کاهش کیفیت آب این منطقه و افزایش شوری آن نیز شده است. هدف این تحقیق، بررسی علل افت سطح آب های زیرزمینی این دشت می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش تجربی و تحلیلی استفاده شده است. شکل های مختلف، تصاویر و نرم افزارها ابزارهای اصلی پژوهش را تشکیل داده اند. همچنین از کارهای میدانی گسترده و پرسش نامه هم زمان با بررسی مطالعات پیشین در مرحله گردآوری اطلاعات استفاده شده است. تکنیک کار تحقیق بررسی ارتباط تغییرات بارش و تغییرات سطح آب زیر زمینی این دشت از طریق اندازه گیری سطح آب چاه ها و نیز تغییرات دوره ای آن ها از طریق داده های آماری سطوح پیزومتری چاه های مذکور بوده است. همچنین تاثیر واحدهای ژئومورفولوژی بر وضعیت آب زیر زمینی منطقه نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که بالاترین رقوم افت سطح آب زیرزمینی مربوط به نواحی شرقی دشت است و از این بخش به سمت غرب از میزان افت سطح آب زیرزمینی کاسته می-شود. این روند ارتباط مستقیمی را با فراوانی چاه های حفر شده و ویژگی های آن ها نشان می دهد. علاوه بر این خشکسالی های چند سال اخیر نیز مزید بر علت شده و موجب خارج شدن آبخوان از حالت تعادل و کسری حجم مخزن آب زیر زمینی این دشت شده است.
بررسی کیفی توسعهی پارک های شهری و بهینه سازی استفاده شهروندان از آن در بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ایجاد هماهنگی لازم بین خواسته های شهروندان و نوع و امکانات پارک ها، از ملزومات ارتقایکیفی فضاهای سبز شهری است. از این رو جهت بهسازی و بازنگری پارک ها، بایستی عوامل جمعیت شناسی مؤثر در توزیع و رشد فضاهای سبز، مطالعه شود.هدف این تحقیق بررسی دیدگاه شهروندان در خصوص توسعه کیفی پارک های شهر بیرجند است. محورهای مورد بررسی در این پژوهش جهت تدوین برنامه های آتی توسعه ی فضاهای سبز شهر بیرجند عبارتند از: الویت تفریحی شهروندان، مدت زمان صرف شده برای رسیدن به یک پارک، میزان مراجعه به پارک ها در طول سال، قالب های اصلی مراجعه به پارک ها، ترجیحات فصلی در مراجعه به پارک ها، مقیاس پارک های مورد استفاده و الویت های مردمی در توسعه ی انواع مختلف پارک ها.
روش انجام تحقیق به صورت اسنادی-تحلیلی و پیمایشی است که بخش اعظم اطلاعات از طریق توزیع پرسشنامه بین ساکنان نواحی چهارگانه ی شهر بیرجند أخذ شده و تحلیل نهایی بر روی آن صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان میدهد که استفاده از پارک های شهری، مهم ترین الویت تفریحی شهروندان شهر بیرجند بوده، ولی عواملی موجب گشته که میزان استفاده ی مردم از این فضاها در فصل های سرد سال به حداقل کاهش یابد. همچنین شهروندان تمام نواحی شهری بر توسعه پارک های بزرگ حومه ای جهت گذران اوقات فراغت تأکید نموده اند.
ناحیه بندی اقلیمی جنوب و جنوب غرب ایران با رویکرد برنامه ریزی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، پهنه بندی اقلیمی منطقه جنوب و جنوب غرب ایران بر اساس روش های آماری چند متغیره صورت گرفته است. برای این منظور از15 پارامتر اقلیمی در 30 ایستگاه هواشناسی محدوده مورد نظر استفاده شده است. با انجام میان یابی، آرایه ای به ابعاد ایجاد گردید که ردیف های آن مبین مکان و ستون ها نمایانگر متغیرهای اقلیمی می باشند. اجرای تحلیل عاملی بر روی آرایه مزبور نشان داد که اقلیم محدوده مورد مطالعه تحت تأثیر سه عامل بارش، دما و رطوبت می باشد که 90درصد پراش داده ها را تبیین می نمایند. عامل بارش بیشینه پراش داده ها را تبیین و بیشینه وزن آن در امتداد کوه های زاگرس با آرایش شمال غربی - جنوب شرقی گسترش دارد. عامل دما بیش از 30درصد پراش داده ها را تبیین نموده و بیشینه وزن آن در مناطق کم ارتفاع دامنه جنوبی غربی ارتفاعات زاگرس قرار دارد. عامل رطوبت 10 درصد از پراش را تبیین و آرایش مکانی بار این عامل در مناطق ساحلی گسترش دارد. در نهایت با بهره گیری از روش تحلیل خوشه ای سه پهنه اقلیمی متمایز شناسایی شد. این نواحی اقلیمی عبارت اند از: ناحیه گرم و مرطوب که بخش بیشتری از کرانه های خلیج فارس و استان خوزستان را در بر می گیرد؛ ناحیه گرم و خشک و کم بارش که بخش های جنوب شرق محدوده مورد مطالعه را شامل می شود و ناحیه سرد و پربارش که شمال ارتفاعات زاگرس (بخش های زیادی از استان های یاسوج، شهرکرد، قسمت های شمالی خوزستان، لرستان و ایلام) را شامل می شود. به منظور ارزیابی نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای، از روش های تحلیل ممیزی و آزمون تفاضل گیری استفاده گردید. نتایج آزمون های صحت سنجی در پهنه بندی نشان داد که 7/97 درصد از اعضای گروه ها به طور درست جایابی شده اند.
تحلیلی بر روند تغییرهای سطوح توسعه و نابرابری های ناحیه ای در نقاط شهری استان آذربایجان شرقی در سال های 1365، 1375 و 1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تعیین درجه توسعه یافتگی نقاط شهری استان آذربایجان شرقی و تحلیل روند نابرابری های ناحیه ای در استان، طی سال های 1365، 1375 و 1385 است. محدوده مورد مطالعه، شامل نقاط شهری استان آذربایجان شرقی در سال های مذکور است. روش پژوهش «توصیفی - تحلیلی» است. شاخص های مورد بررسی متشکل از 39 شاخص، شامل شاخص های بهداشتی و درمانی، فرهنگی و آموزشی، اقتصادی، زیربنایی و مسکن، ورزشی و تلفیقی از شاخص های مورد مطالعه است. با استفاده از روش های تحلیل عاملی و موریس، درجه توسعه یافتگی و رتبه هر یک از نواحی محاسبه شده است. سپس با بهره گیری از مدل تحلیل خوشه ای، نقاط شهری استان آذربایجان شرقی در سه سطح توسعه یافته، نیمه توسعه یافته و محروم طبقه بندی شده است.با توجه به شاخص های مورد مطالعه، با وجود توسعه نامتعادل بین نقاط شهری استان، شکاف و واگرایی بین ناحیه ای در سال 1385 نسبت به سال 1365 تا حدودی کاسته شده و یک نوع همگرایی و تجانس بین ناحیه ای در حال شکل گیری است.
تحلیل شاخص دسترسی در کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاصله بین محلّ کار و فراغت در زندگی شهری، یکی از مسائل مهم در برنامه ریزی شهری است و کاهش آن از طریق جلوگیری از گسترش افقی شهری و تحقّق فرم کالبدی فشرده در قالب کاربری ترکیبی امکان پذیر است، که نتیجة آن کاهش طول سفرها ومصرف انرژی، سرانجام کاهش آلودگی هوا و محیط زیست است. بنابراین دسترسی مطلوب یک عامل ضروری برای تحقّق توسعة پایدار محیط زیست شهری است. هدف این مطالعه سنجش شاخص دسترسی و شناسایی نقاط قابل دسترس نسبت به محیط مجاور در نواحی شهر مشهد است. روش کار برای دستیابی به این هدف، شاخص دسترسی با مدل گرانشی فرصتی هنسن (تعداد جمعیت (سرشماری 1385 و مسافت بین نواحی) است که در 40 ناحیة شهرداری مشهد با ابزارهای نرم افزاری Matlab 7، ArcGIS10 محاسبه شده است. میانگین ضریب شاخص دسترسی برابر عدد 5/727 می باشد که حدأکثر برابر عدد 1038 و با محدودة مرکزی شهر مشهد (پیرامون محدودة حرم مطهرحضرت رضا(ع)) منطبق می باشد. حدأقل ضریب دسترسی برابر عدد 320 محاسبه شده است که با محدوده های پیرامونی(حاشیه ای) کلان شهر مشهد منطبق است. این اعداد نشان می دهد که مشهد به لحاظ شاخص دسترسی به سه منطقه: 1- منطقه با دسترسی بالا (محدودة مرکزی شهر) 2- منطقه با دسترسی متوسط(محدودة میانی شهر) 3- منطقه با دسترسی پایین (محدودة حاشیه ای و بیرونی شهر) تقسیم شده است. همچنین نتیجة سنجش رابطه بین شاخص دسترسی و جمعیت در سطح نواحی شهرداری مشهد با نرم افزار SPSSنشان می دهد که این رابطه منفی و برابر r = - 0/32 و در سطح اطمینان 0/5 معنی دار می باشد؛ یعنی با افزایش ضریب دسترسی، جمعیت نواحی شهری کاهش می یابد. همچنین بیانگر این واقعیت است که مناطق پرجمعیت شهر که بیشتر شامل مناطق کم درآمد نیز می باشد، دارای ضریب دسترسی پایینی است. افزون بر این ضریب دسترسی با فاصله از مرکز شهر مشهد به سمت نواحی پیرامونی کاهش می یابد.
گردشگری زمین شناسی
حوزههای تخصصی:
تبیین عوامل موثر بر الگوی سفر شهروندان با استفاده از رویکرد توسعه حمل و نقل محور (نمونه پژوهشی مرکز شهر سنندج)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر توسعه ی حمل و نقل محور به عنوان یکی از الگوهای جدید توسعه شهری، در راستای توسعه پایدار جوامع مطرح شده است. این توسعه براساس اقدام هماهنگ بین برنامه ریزی کاربری زمین و برنامه ریزی حمل و نقل استوار است که سعی در ایجاد جوامعی پاکیزه، انسان دوستانه، با نشاط و با جایگاهی افزون در اقتصاد محلی دارد. از سوی دیگر مراکز کهن شهری امروزه با چالش های عظیمی در زمینه کارکرد و کالبد آنها مواجه شده که یکی از عوامل موثر، تراکم ترافیک ناشی از جابه جایی وسایل نقلیه موتوری است. این پژوهش سعی دارد تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی پس از شناسایی اصول مرتبط با توسعه ی حمل و نقل محور، با استفاده از ابزار سنجش وضعیت SWOT، مهمترین عوامل موثر بر شیوه سفر ساکنان را در هسته مرکزی شهری سنندج را براساس شاخص های کاربری لیتمن( موثر در رفتارهای حمل و نقلی) ارزیابی نماید. به این منظور از فرایند تحلیل سلسله مراتبی برای تشخیص اولویت عوامل و طرح رهیافت های پیشنهادی استفاده شده است. سپس باتوجه به فرصت ها و پتانسیل های هسته مرکزی شهر سنندج از رهیافت های محتوایی کاربری زمین در قالب اصول عملیاتی TOD جهت کاهش چالش های موجود استفاده شده است. نتایج حاصل از انجام روند پژوهش بیانگر آن است که عواملی همچون دسترسی به حمل و نقل همگانی(266/0)، مدیریت تقاضای حمل و نقل(195/0) و وضعیت دوچرخه و پیاده(123/0) بیشترین اهمیت را در تعیین نحوه جابه جایی ساکنان مرکز شهر سنندج دارند. همچنین به کارگیری تمهیداتی همچون تقویت ابعاد اجتماعی محله و هویت محله ای، باززنده سازی پهنه ها و بناهای با ارزش تاریخی، بهسازی شبکه معابر با تاکید بر حرکات انسانی، توسعه ی سیستم حمل و نقل پایدار و یکپارچه و تغییر در تراکم و گسترش کاربری های سازگار و پشتیبان حمل و نقل همگانی به منظور احیا یک مرکز شهری پایدار در سنندج از اهمیت بسزایی برخوردار است.
پیامدهای فضایی شهر صنعتی کاوه بر شهر ساوه
حوزههای تخصصی:
به دنبال اجرای سیاستهای عدم تمرکز فعالیتهای صنعتی در کلان شهر تهران و استقرار صنایع در شعاع 120 کیلومتری تهران، شهر صنعتی کاوه با هدف استفاده از اراضی غیرکشاورزی و تامین تاسیسات زیربنایی و خدمات رفاهی برای واحدهای صنعتی در سال 1352 ساخته شد.
ایجاد شهر صنعتی مزبور، اثرات فضایی گسترده ای را برای شهر ساوه که در فاصله ده کیلومتری آن قرار دارد، بر جای گذاشت. پیامدهای اثرات یاد شده از دو زاویه قابل ملاحظه است،پیامدهای مثبت و پیامدهای منفی.توسعه صنعتی، ایجاد اشتغال ، افزایش سطح درآمد های عمومی و … از جنبه های مثبت این پیامدها قلمداد میگردد و رشد شتابان بیرویه شهر و سیل گسترده مهاجرتها، که عمدتاً از روستاها صورت میگیرد، و نبود امکانات و گرانی بخش زمین و افزایش بیرویه بهای مسکن و اجاره بها، جدایی گزینی قومی، حاشیه نشینی وخلق مشکلات زیست محیطی و … از پیامدهای منفی این توسعه محسوب میشود. نگارندگان در این پژوهش تلاش مینمایند ضمن بررسی موضوع به تجزیه وتحلیل پیامدهای یاد شده و ارائه رهنمود بپردازند.
تعیین عدم قطعیت حاصل از داده ورودی در خروجی آنالیزهای مسیریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین کاربردهای سامانه های اطلاعات مکانی در زمینه مدیریت بهینه فراهم آوردن تسهیلاتی در حمل ونقل است. قابلیت های تجزیه و تحلیل شبکه در سامانه های اطلاعات مکانی، از جمله محاسبه کوتاه ترین مسیر، می تواند بسیار مفید واقع شود. تا کنون معیارهای مختلفی از قبیل مسافت، زمان سفر، راحتی مسیر، زیبایی مسیر و مانند اینها برای انجام آنالیز کوتاه ترین مسیر در تجزیه و تحلیل شبکه در سامانه های اطلاعات مکانی در نظر گرفته شده اند. اما یکی از موضوعاتی که تا کنون در مورد این مسیریابی ها به آن توجه چندانی نشده، مسئله عدم قطعیت حاصل از خطای داده ورودی در مسیر خروجی است. به عنوان مثال در مورد معیار طول، خطای موقعیت که تابعی از روش جمع آوری داده و مقیاس داده است می تواند در نتیجه آنالیزهای مسیریابی تاثیرگذار شود و نتایج آنالیزهای مسیریابی را تغییر دهد. این عدم قطعیت در مورد معیارهای دیگر مسیریابی نیز وجود دارد. در پژوهش حاضر کوشش شده است که راه حلی برای تعیین میزان عدم قطعیت در مسیریابی های براساس معیار فاصله و زمان ارائه شود. برای این منظور از قوانین انتشار خطا برای مدل کردن عدم قطعیت معیار طول و از نظریه مجموعه های فازی برای مدل کردن عدم قطعیت معیار زمان استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که با استفاده از قوانین انتشار خطا و نظریه مجموعه های فازی در مدل سازی عدم قطعیت معیارهای طول و زمان می توان به جای ارائه مسیری واحد به عنوان خروجی، چندین مسیر مجزا را که هر کدام دارای طول ها و عدم قطعیت های متفاوتی هستند، به کاربر ارائه داد. آنگاه کاربر براساس نیاز خود مسیر مناسب را انتخاب خواهد کرد. نظریه ها و روش های ارائه شده در این مقاله در مطالعه ای موردی اجرا شده است. نتایج به دست آمده در مطالعه مذکور نشان داد که مدل کردن عدم قطعیت در آنالیزهای مسیریابی براساس معیار فاصله و زمان می تواند منجر به مسیرهایی هر چند کمی طولانی تر، اما مطمئن تر شود.
برنامه ریزی استراتژیک و ارائه راهبردهای بهبود جایگاه سیستم حمل و نقل شهری در شهرکرد با استفاده از تلفیق رویکردهای SWOT و QSPM
حوزههای تخصصی:
اهمیت حمل و نقل درون شهری با اختصاص حدود 25 درص د از فضای شهرها به خ ود و همچن ین ب ا ف راهم س ازی زمینه تحول و پویایی شهرها و شهروندان آنه ا بس یار واضح و غیر قاب ل انک ار اس ت. امروزه حم ل و نق ل شهری ب ه دلی ل مس ائل و مشکلات و چالشها از قبیل آلوده س ازی ه وای ش هرها و آلودگی صوتی مورد توجه برنامه ریزان شهری و محققان است. در شهر شهرکرد در زمینه حمل و نقل پایدار برنامه ریزی صورت نگرفته و زیرساخت های ضعیف حمل و نقل موجود، کفاف جمعیت رو به رشد شهر را ندارد و شهر با مشکلات جدی از جمله آلودگی های زیست محیطی، ترافیک، تصادفات روبرو است. از این رو ضروری است که مدیران و برنامه ریزان شهری با نگاه راهبردی به تحلیل و برنامه ریزی در توسعه سیستم حمل و نقل شهری بپردازند. لذا در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، ابتدا بوسیله مدل SWOT نقاظ ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدات سیستم حمل و نقل شهرکرد شناسایی شده و سپس با استفاده از ارزیابی عوامل و ماتریس عوامل داخلی و خارجی جایگاه و موقعیت سیستم حمل و نقل شهر مشخص گردیده و بر این اساس راهبرهای ترکیبی برای بهبود وضعیت موجود پیشنهاد شده است. در نهایت با استفاده از ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی (QSPM) به اولویت بندی راهبردهای پیشنهادی پرداخته شده است.
تبیین نظری مبانی توسعة میان افزا و رویکردهای رویه ای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از دهة 70 میلادی، واکنش های شدیدی نسبت به رشد و گسترش بی رویة شهرها، بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد و راهبرد «توسعة درون زا» برای مقابله با این مشکل شکل گرفت. در این بین، «توسعة میان افزا» که زیرمجموعه ای از جنبش رشد هوشمند است، ساده ترین راهبرد برای تحقق توسعة درون زا محسوب می شود. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و برمبنایِ مطالعة متون نظری و کاربستی انگاشت های مذکور در ادبیات جهانی، پیش می رود. در این پژوهش، ابتدا تعریفی اجمالی از مفهوم «توسعة درون زا» و «توسعة میان افزا» و رابطة آنها با هم ارائه خواهد شد. در ادامه، زمینه های تئوریکی که سببِ رشد و باروری مفهوم توسعة میان افزا شدند، به اختصار مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد؛ این زمینه ها عبارت اند از: «توسعة پایدار»، «نوشهرگرایی» و «رشد هوشمند». در این بخش سعی بر آن است که رابطة توسعة میان افزا با هریک از این جنبش ها تاحدّی تبیین شود. جمع بندی پژوهش با مرور فرایند عام توسعة میان افزا، مفاهیم کلیدی و اصلی رویه ای در این فرایند (مشارکت، ظرفیت سنجی و فازبندی) توضیح داده می شوند. دستاورد پژوهش، یافتن دو اصل اساسی حاکم بر مفاهیم رویه ای در توسعة میان افزاست که اساس به وجود آمدن مراحل مختلف فرایند هستند؛ این دو اصل عبارت اند از: «اصل بهبود و ارتقا» و «اصل زمینه گرایی».
پهنه بندی مناطق مناسب برای تغذیه مصنوعی دردشت ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش شهرهای کوچک در تعادل بخشی نظام سکونتگاهی روستایی استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"امروزه موضوع نابرابری و عدم تعادل های فضایی میان سکونتگاههای شهری و روستایی از مباحث مهم اقتصاددانان و برنامه ریزان منطقه ای می باشد. وجود دوگانگی اقتصادی، قطب های رشد و پراکندگی نقاط روستایی از آثار این پدیده است. از این رو به منظور دستیابی به توسعه متوازن و یکپارچه در فضای منطقه ای، ایجاد سلسله مراتب متعادل و نظام یافته سکونتگاهها از نیازهای اساسی به شمار می آید که در این میان توجه به شهرهای کوچک یکی از راهکارهای تعادل بخشی به این وضعیت می باشد.
این مطالعه با هدف شناخت وضعیت الگوی استقرار سکونتگاهها، نحوه تمرکز و روند توزیع جمعیت در فضای منطقه ای یزد در طی سال های 1345 تا 1385 صورت گرفته است. در این راستا ابتدا از مدل های تمرکز شهری جهت سنجش میزان تمرکز جمعیت در شبکه سکونتگاهها و مدل کشش پذیری جمعیت، جهت تعیین اهمیت شهرهای کوچک در تعادل بخشی منطقه ای استفاده شده است. سپس به منظور شناخت نحوه پراکندگی روستاها و تعیین مرکزیت آنها مدل تحلیل نزدیکترین مجاورت، مدل ویژگی و تئوری تاثیر متقابل به کار گرفته شده است.
بر اساس نتایج این تحقیق، میزان تمرکز جمعیت در شبکه شهری در سال 1385 حدود 3.7 و حاکی از توسعه قطبی در استان یزد است. این در حالی است که در همان سال تنها 20 درصد از کل جمعیت استان در 1390 آبادی پراکنده و کوچک ساکن بوده اند. از مجموع این آبادی ها فقط 30 درصد آنها جمعیتی بالای 20 خانوار در خود جای داده اند. الگوی استقرار این سکونتگاهها طبق محاسبات میزان نزدیکترین مجاورت، به صورت خوشه ای با فضاهای معین است (0.73) که بنا به نحوه پراکندگی و اندازه آنها در سطح منطقه، سطح بندی فضاهای روستایی و تعیین مرکزیت آنها صورت گرفته است. تعداد 69 مرکز روستایی در سطح فضاهای خرد روستایی و تعداد 13 شهر کوچک و روستا- شهر، نقش رابط میان سطوح روستایی و سطوح کلان شهری (شبکه شهری) برعهده خواهند داشت. در پایان به منظور توسعه متعادل منطقه یزد به ویژه توسعه هماهنگ شبکه شهری با شبکه روستایی، پیشنهاداتی ارایه گردیده است"
بررسی کارکردها و توانمندی های شهرهای ساحلی شمال ایران (با تأکید بر بندرترکمن)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی کارکردها و توان های محیطی شهرهای ساحلی بویژه بندر ترکمن صورت گرفته و در پی یافتن پاسخ این سؤال اساسی بوده است که توان های شهرهای ساحلی کدامند و بندر ترکمن در این مقوله در چه جایگاهی قراردارد. بدین منظور ضمن مراجعه به ادارات و کتابخانه ها و جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها به نتایجی دست یافته است که عبارتند از: شهرهای ساحلی عمدتاً دارای سه کارکرد اصلی؛ فعالیت شیلاتی، بندری و گردشگری هستند و در صورت توجه کامل به آن ها این شهرها دارای توان فوق العاده ای در توسعه ی منطقه ای خواهند بود و بندر ترکمن تنها از یکی از این سه کارکرد خود (فعالیت شیلاتی) برخوردار است و در زمینه ی فعالیت بندری و گردشگری در حال رکود بوده، توجه همه جانبه ای را می طلبد.
برنامه ریزی و تخصیص بهینه منابع تولید کشاورزی در شرایط عدم قطعیت؛ کاربرد رهیافت چندهدفه برنامه ریزی آرمانی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نادقیق بودن و عدم قطعیت از جمله جوانب اجتناب ناپذیر در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های زراعی است. لحاظ نمودن عدم قطعیت در بهینه سازی برنامه ریزی محصول و مدیریت منابع آب و خاک، طی سال های اخیر به کمک انواع مدل ها و رهیافت های برنامه ریزی ریاضی فازی میسر شده است. تحقیق حاضر به معرفی و کاربرد رهیافت چندهدفه برنامه ریزی آرمانی فازی (FGP) در بهینه سازی الگوی کشت و برنامه ریزی کاربری اراضی زراعی در شرایط عدم قطعیت در منطقه روستایی براآن شمالی در شرق شهر اصفهان می پردازد. برای این منظور معیارهایچندگانه حداکثرسازی سطح زیرکشت، سود خالص و فرصت های اشتغال در قالب اهداف فازی و کاهش هزینه ها و جلوگیری از فشار بر منابع آب (بصورت ماهانه) در کنار محدودیت های ماهانه نیروی کار و تناوب زراعی نیز در قالب محدودیت های فازی در تدوین مدل تحقیق در نظر گرفته شده اند.علاوه بررهیافت FGPبعنوان مدل اصلی تحقیق، مدل های GP و LP دیگری نیز تدوین و همگی به کمک نرم افزار LINDO حل گردیدند. تحلیل کمی نتایج حاصل، بیانگر برتری رهیافت FGP بر دیگر مدل ها به لحاظ دستیابی همزمان به اهداف و همچنین کاهش هزینه ها و مصرف منابع آب نسبت به الگوی کشت فعلی، با وجود مجموع سطح زیرکشت تقریباً برابر در این دو الگو می باشد که نشان دهنده بهینه نبودن وضعیت موجود بهره برداری از منابع آب و خاکدر منطقه مورد مطالعهاست.ترکیب کشت محصولات در الگوی FGP با حذف جو، برنج، ذرت دانه ای و پیاز، کاهش سطح زیرکشت یونجه و افزایش سطح زیرکشت گندم و سیب زمینی نسبت به الگوی فعلی به گونه ای تغییر کرده است که مجموع سطح زیرکشت این دو الگو تقریباً مساوی می باشد. .
تاثیر فرآیند جهانی شدن بر ساختار شبکه شهری جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن به عنوان اصلی ترین عامل همگرایی های اقتصادی در سطوح بین اللملی، از طریق جریانات در گردش سرمایه های جهانی و با کمک تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات، توانسته است سازمان فضایی سیستم های سکونتگاهی را در سطوح ملی و بین المللی دگرگون سازد و سازمان بندی جدیدی را به وجود آورد. در این مقاله فرایند شکل گیری این سازمان بندی جدید تشریح می شود و ضمن مقایسه الگوهای کلاسیک و جدید سیستم های شهری، مولفه های موثر در ساختار شبکه شهری متاثر از جهانی شدن را مورد شناسایی قرار گرفته اند. همچنین سهم، رتبه و اندازه شهرهای واقع در کشورهای مرکزی، پیرامونی و نیمه پیرامونی در این سیستم شهری جدید با هم مقایسه شده اند. مشخص شد که شهرهای جهانی مدنظر فریدمن و ساسن (لندن، نیویورک و توکیو) کماکان نقش جهانی و مرکزی خویش را بر عهده دارند و شهر پاریس نیز طی سالهای 1981 تا 2000 نقش جهانی خود را ارتقا داده و در کنار سه شهر فوق قرار گرفته است. شهرهای کشورهای در حال توسعه وضعیت متفاوتی را دارند و برخی نظیر تهران از دایره کارکرد سیستم شهری جهانی عملا خارج هستند. در این مقاله از دیدگاه و روش تحلیل سیستمی به منظور تحلیل سطوح عملکردی سکونتگاه ها استفاده و برای تدوین آن به ادبیات و متون علمی موجود در این زمینه مراجعه شده است.
الزامات پدافند غیرعامل در طراحی ایستگاه های مترو با استفاده از تکنیک دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دفاع مفهومی یکپارچه است که شامل دو بخش دفاع عامل و دفاع غیرعامل است. در اثر بروز جنگ، صدمات و آسیب های انسانی و مادی سنگینی به شهرهای کشور وارد می شود که با بکارگیری تمهیدات و شیوه های پدافند غیرعامل قبل از وقوع جنگ، امکان کاهش آسیب پذیری، وجود دارد. قطارهای شهری به عنوان یکی از مستحدثات حیاتی و حساس کشور و همچنین کاربردی می تواند در مواقع بحران و تهدید مکانی امن جهت اسکان پناهجویان در نظر گرفته شود. رعایت ضوابط ایمنی و محافظت در برابر تهدیدات می تواند رویکردی پدافندی را شاخصه اصلی ساختمان های مترو نماید. به همین سبب هدف از این پژوهش بدست آوردن الزامات معمارانه در طراحی ایستگاه مترو با رویکرد پدافند غیرعامل است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و تکنیک مورد استفاده در آن دلفی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه متخصصان حوزه پدافند و معماری است که از آنها 6 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که الزامات معمارانه از منظر پدافند غیرعامل در 4 دسته کلی اعم از الزامات طراحی، الزامات دسترسی و مکانیابی، الزامات مدیریتی و الزامات تاسیساتی طبقه بندی می شوند. هم چنین اعضای پانل از بین معیارهای متعدد بیشترین امتیاز را به 11 معیار فرعی اختصاص دادند به طوری که گویه ""چند منظوره بودن مترو که قابلیت پناهگاهی در شرایط بحران و کاربری های معمولی در شرایط عادی را داشته باشد"" نخستین معیار با بالاترین میانگین و با موافقت 100 درصد از نظر متخصصان دارای بیشترین اهمیت بوده و گویه"" استفاده از سطوح کف و دیواره های سفید یا براق برای تقویت نورپردازی و لحاظ نمودن لامپ های شب تاب و کم انرژی"" با کمترین میانگین و با موافقت60 درصد از متخصصان، دارای کمترین اهمیت از دیدگاه متخصصان پدافندی بوده است.
تمرکز گرایی و عدم تمرکز گرایی و اثرات آن «نمونه مسائل اداری»
حوزههای تخصصی:
کاربرد شاخص های ارزیابی تکتونیک جنبا در برآورد وضعیت تکتونیکی (بخش علیای زاینده رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توچه به اینکه کشور ایران بر روی کمربند زلزله خیزی آلپ- هیمالیا قرار دارد و هر چند یک بار شاهد زلزله های مخرب ویرانگری همانند زلزله های بم و طارم و غیره در کشورمان میباشیم، بررسی وضعیت تکتونیک فعال (جنبا) که از جمله عوامل ایجاد و بروز زمین لغزه ها میباشند و ارزیابی تهدیدات و خسارات بروز این فعالیت ها در شهرها از اهمیت بالایی برخوردار است. رودخانه زاینده رود، بزرگترین و مهم ترین رودخانه دائمی ایران مرکزی است که سد عظیم زاینده رود بر روی آن بسته شده است. بخش علیای رودخانه، در شمال شرق استان چهارمحال و بختیاری و غرب استان اصفهان در مختصات طول جغرافیایی 50 درجه و 45 دقیقه تا 50 درجه و 53 دقیقه و 50 ثانیه شرقی و عرض جغرافیایی 32 درجه و 30 دقیقه و 45 ثانیه تا 32 درجه و 45 دقیقه و 50 ثانیه شمالی قرار گرفته است. این منطقه از نظر زمین شناسی بخشی از زون سنندج- سیرجان میباشد.
در این پژوهش با استفاده از شاخص های مورفومتریک کمّی از قبیل منحنی هیپسومتری (بیبعد) حوضه های آبریز، انتگرال منحنی هیپسومتری حوضه های آبریز، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره، نسبت "" V "" عدم تقارن آبراهه ها، شاخص گرادیان- طول رودخانه، شاخص تقارن توپوگرافی عرضی، فعالیت های تکتونیکی و فرایشی در دره ی طولی رودخانه زاینده رود و دره های عرضی سواحل سمت راست و چپ در مساحتی حدود 400 کیلومتر مربع مطالعه گردید.
بررسی این شاخص ها نشان داد که دره اصلی (طولی) رودخانه از نظر شاخص های ""Vf "" و نسبت "" V "" نیمه فعال، دره های فرعی در سواحل سمت راست و چپ رودخانه از لحاظ شاخص های ""Vf "" و نسبت "" V "" فعال و نیمه فعال قرار داشت. همچنین نتایج مؤید این مطلب بود که منطقه ی مورد مطالعه از لحاظ شاخص ""SL "" در وضعیت غیرفعال بوده و از نظر شاخص عدم تقارن آبراهه ها در حوضه های آبریز، سمت چپ رودخانه نسبت به سمت راست از فعالیت بیشتری برخوردار است.
از لحاظ شاخص تقارن توپوگرافی عرضی "" T ""، شمال حوضه از جنوب آن فعال تر ولی درکل از شدت زیادی برخوردار نیست و از نظر دو شاخص منحنی بی بعد و انتگرال منحنی بی بعد، می توان گفت منطقه مورد مطالعه در حالت بالغ مایل به پیر قرار دارد. بررسی و ارزیابی نتایج حاصل از تلفیق کلیه شاخص ها، منطقه ی مورد مطالعه از لحاظ نئوتکونیک در وضعیت نیمه فعال متمایل به غیر فعال قرار دارد.