فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
311 - 330
حوزههای تخصصی:
مضمون آفرینی و تصویرگری شاعران با حروف سابقه طولانی دارد. اغلب شاعران در بکاربردن حروف در تصویرگری ها جهت خلق مضامین، به شیوه ای زیبا و شورانگیز، نهایت تلاش خود را به کار گرفته اند. هر شاعری به نوبه خود در ابداع و خلق شگفتی های جدید، ابداعات بکر و نوع آوری های خاص در این وادی قدم برداشته است. سنایی و خاقانی از جمله شاعرانی هستند که با قریحه شاعری خویش این هنر را به غایت خود رسانده اند؛ به گونه ای که خواننده را به تفکر در خلق تصاویر شگفت غرق می کنند. آن ها با بهره گیری از پدیده ها و استعمال معانی نمادین و اسطوره ای از آنچه در محیط پیرامون خود دیده اند، شگفتی آفریده اند. این دو شاعر با خصوصیات منحصر به فردی که یکی از آن ها مضمون آفرینی و تصویرگری های زیبا با واژه ها و حروف است و با این کار ضمن نوآوری و خلاقیت، بر اهمیت شعر خود افزوده اند.
بررسی و تحلیل انتقادی اصول سوررئالیسم در تطبیق با حکایات جنید بغدادی با تأکید بر تذکره الاولیاء عطار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
82 - 98
حوزههای تخصصی:
سوررئالیسم مکتبی است که توسط آندره برتون و یارانش در اوایل قرن بیستم و بعد از جنگ جهانی اول به وجود آمد و موجب کشتار، هرج و مرج، ویرانی و پوچ گرایی شد. با نگاهی به مکتب سوررئالیسم و عرفان اسلامی - ایرانی متوجه می شویم که وجوه و جنبه های سوررئالیستی پس از بنیان گذاری این مکتب به وجود نیامده، بلکه در کهن ترین متون دینی و اساطیری سابقه داشته و در عرفان ایرانی، به ویژه ادبیّات صوفیانه و بالأخص حکایت های شهودی عرفانی به صورت گسترده، ولی با تفاوت های بنیادین، وجود داشته است. در متون عرفانی، بخصوص تذکره ها، حکایت ها، قالبی داستانی، تخیلی و ذهنی دارند؛ به گونه ای که رویدادهای شگفت و حیرت آور را در بستری واقع گرایانه ارائه می دهند. به همین علت این حکایت ها به سبب مبتنی بودن بر ناخودآگاه و فرم رؤیاگونه اشان با اصول و مبانی سوررئالیسم مطابقت دارد و همچنین سور رئالیست ها تأکید بر رهایی از عقل برای رسیدن به نقطه علیای هستی را با هدف طریقت عرفانی عرفا که در آن همه کثرات به وحدت مبدل می شوند، به اشتباه یکی دانسته اند؛ بنابراین در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی، سعی بر این است که به طور اجمالی کاربست عناصر و مولفه های سوررئالیستی گوناگون در حکایات جنید بغدادی با تأکید بر تذکره الاولیاء عطار پرداخته شود و در پایان نقد و تحلیلی مختصر از تفکّر فرامادی سوررئال ها و تفکّر فرانگر در عرفان ایرانی ارائه گردد.
بررسی تطبیقی پیرنگ در داستان های «مالون می میرد» و «بوف کور» با اتکاء به مؤلفه های سوررئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
215 - 238
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی پیرنگ در داستان های «مالون می میرد» و «بوف کور» با اتکاء به مؤلفه های سوررئالیسم چکیده در میان داستان های معاصر، «مالون می میرد» اثر ساموئل بکت و «بوف کور» اثر صادق هدایت جایگاه ویژه ای دارند. این دو اثر با درون مایه رازآلود خود، ساختار نامنسجم و روایت های گسیخته که ترتیب و تسلسل زمانی خاصی هم ندارند، پیرنگ داستان ها را نیز تحت تأثیر قرار داده اند. هدف نویسندگان در این مقاله، بررسی تطبیقی تأثیر مؤلفه های سوررئالیسم بر پیرنگ «مالون می میرد» اثر بکت و «بوف کور» اثر هدایت است. نوع پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و یادداشت برداری است. مطالب جمع آوری شده مورد تحلیل نشان می دهد که بکت و هدایت توانسته اند با استفاده از مؤلفه های سوررئالیستی از قبیل: رؤیا، نگارش خودکار، شک و ابهام، خلق فضای شگفت، گسست و بی نظمی و تصاویر سوررئالیستی، مرزهای پیرنگِ سنتی را کنار بزنند و پیرنگی تازه، نامتعارف و گاهی هنری خلق نمایند.
بررسی حضرات وجود از دیدگاه بیدل دهلوی وشانکارا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
44 - 65
حوزههای تخصصی:
حضرات وجود در عرفان اسلامی بیدل دهلوی، عارف، شاعر و نماینده سبک هندی به صورت نظام طولی و نزولی و بر اساس نظریه وحدت وجود و کثرت نمود و در قالب مقام ذات، احدیت و واحدیت تبیین می شود. بیدل اگر چه پرورش یافته سرزمین هند است ولی از پیروان فکری محیی الدین ابن عربی است. شانکارا نیز از برجسته ترین مفسرین مکتب ودانتا یا حکمت الهی هنداست. جهان بینی وحدت وجودی بیدل، معرفتی است که عالم آفرینش را در یک تجلی وحدت گرایانه تبیین می کند و از این جهت، به اندیشه های وحدت نگرانه شان کارا، نماینده وحدت وجودی نامکیف مکتب ودانتا شباهت دارد. در این راستا بنابر تفکر هندی، چهار حالت آتمان شامل: جاگرات (حالت بیداری)، اسواپتا (حالت رویا)، سوشوپتا (حالت خواب عمیق) وتوریا (حالت آتمان نامشروط) است. این مراتب چهارگانه وجود با حضرات وجود در عرفان اسلامی قابل تطبیق است. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به تطبیق دیدگاه های بیدل و شانکارا در مورد عوالم اربعه وجود پرداخته می شود و می توان به این نتیجه رسید که قلمرو عرفان که با درونی ترین جنبه های وجود آدمی سروکار دارد زمینه فهم همدلانه آموزه های دینی و فطری را در اقوام مختلف فراهم می آورد و می توان علاوه بر شباهت هایی در این نظریه ها، به تفاوت های آنها نیز پی برد. مهمترین تفاوت حضرات وجود در عرفان وحدت وجودی و اسلامی بیدل و عرفان هندی وحدت نگرانه شانکارا این است که اگر چه هر دو سیر طولی و نزولی دارند ولی اساس عرفان بیدل بر الوهیت و توحید ناب بنیان گذاشته شده است در حالی که در عرفان هندی شانکارا تأکید بر محوریت آتمان یاخود حقیقی فرداست.
بررسی تطبیقی رویکرد شهرگریزی در اشعار عبدالمعطی حجازی و پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
85 - 108
حوزههای تخصصی:
عبدالمعطی حجازی و پروین اعتصامی به سبب تشابه فرهنگی، اجتماعی و دینی، دیدگاه های مشترکی نسبت به مسائل اجتماعی در شعرشان دارند؛ هرچند گاه تفاوت ها در نگرش هایشان در نوع تعبیر، انتقادها و اعتراض هایشان به چشم می خورد. این پژوهش با تکیه بر شیوه توصیفی تحلیلی در صدد آن است که رویکرد شهرگریزی را در اشعار این دو شاعر بزرگ عربی و فارسی بررسی و مقایسه نماید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میزان بسامد درون مایه شهرگریزی، به عنوان یک مسأله اجتماعی، در شعر دو شاعر یکسان نیست؛ شهرگریزی در اشعار پروین اعتصامی، ریشه در عواطف و احساساتش دارد و روستا را آرمانشهر خود می داند؛ شهرگریزی او بیشتر از آن که صریحاً تنفر از شهر باشد، در روستادوستی نمود پیدا می کند. او مناظر طبیعی روستا و نیز تصویرهای شعری روستایی را با تکیه بر زبان کنایه، تمثیل و حکایت در شعر خود ترسیم می کند. این درحالی است که شعر عبدالمعطی حجازی، نقد صریح و آشکار از زندگانی شهرنشینی بوده و در اشعار او چنین تمثیل های دور از ذهن مبتنی بر حکایت و تمثیل را نمی بینیم. شهرگریزی در شعر وی نتیجه علاقه او به محیط روستا و آرامش آن و نیز بیزاری اش از ستمی است که در شهر تجربه کرده است.
مطالعات میان رشته ای ادبیات تطبیقی، رویکردهای روش شناسی آن و بحران هویّت ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
179 - 207
حوزههای تخصصی:
مطالعات میان رشته ای ادبیات تطبیقی، به عنوان یک رهیافت نوین در تحلیل و بررسی های ادبی قادر است تا با رها ساختن ادبیات از انزوا، زمینه گشودن افق های جدید فکری و برقراری رابطه ادبیات با سایر رشته های علوم انسانی از جمله زبان شناسی، هنر و مطالعات فرهنگی را فراهم آورد. همچنین، بسیاری از تنگناهای مطالعات علمی را بر طرف می کند و منجر به غنا، تنوع و گسترش حوزه مطالعات ادبی می شود. در این جستار، نخست نگارنده می کوشد تا پس از بررسی مفهوم میان رشته ای و ضرورت توجه به آن در مطالعات ادبی، با بررسی تحولات میان رشته ای ادبیات تطبیقی، درک روشنی از تفاوت رویکرد سنتی این نظریه و چرخش های میان رشته ای آن در عصر حاضر ارائه دهد. سپس به بررسی مفهوم بحران هویت که به دنبال ورود نظریه های مختلف به حوزه ادبیات تطبیقی مطرح می شود، می-پردازد، علل آن را تبیین می کند و می کوشد تا با بررسی چارچوب های صحیح و نظام مند برای بررسی های میان رشته ای در ادبیات تطبیقی، ضرورت نظام مند بودن و کاربردی بودن این نوع مطالعات را با حفظ مرزبندی های علمی و منطقی میان رشته ها را نشان دهد.
بلاغت تطبیقیِ هندی(اَلَنکار) و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
209 - 229
حوزههای تخصصی:
با فراهم آمدن امکان گفتگوی فرهنگی- ادبی میان ایران و هند در دوره صفویان/ تیموریان، مجال آن نیز پیش می آید که بلاغت هندی(اَلَنکار)، با بلاغت اسلامی تطبیق داده شود و محسّنات و مسائل زیبایی شناختی و بلاغیِ هندی همراه با پی آیه ای در «نایکابهید»(علم النسوان یا معشوق شناسی)، در تخاطب با بلاغت اسلامی در دو نمود عربی و فارسی اش، به زبان های فارسی و عربی برگردانده شود. در این باره سه کتاب بیشترین دستاوردها را داشته اند: «تحفه الهند»(1068-1118ق.) از میرزاخان ابن فخرالدّین محمّد و «سِبحَهُ المرجان فی آثار هندِستان»(1177ق.) و «غزلان الهند»( 1178ق.) از میرغلامعلی آزاد حسینی واسطی بلگرامی. به بویه معرّفی این جریان در بلاغت اسلامی و واکاوی ساحت های همانندی و ناهمانندی بلاغت هندی با بلاغت اسلامی، در این جستار که به شیوه توصیفی- تحلیلی فراهم آمده است، پس از به دست دادن شناخت نامه ای از آثار پیشگفته، نکاتِ چندی از بیان، بدیع و نایکابهید(معشوق شناسی) هندی در تطبیق با بلاغت اسلامی و زیبایی شناسی معشوق شعر فارسی دیده و بررسیده شده است. از جمله نتایج آنکه، در کنار محسّنات و صنعت های خاصّ بلاغت اسلامی و محسّنات و صنعت های مشترک میان بلاغت هندی با بلاغت اسلامی، که در نوع خود جذّاب اند و کارایی های گوناگونی در قلمروهای ادبیات خلّاق و پژوهش های ادبی دارند، گروهی از محسّنات و صنعت ها که خاصّ بلاغت هندی اند، عمدتاً محتوایی و معنایی اند؛ برای آن ها از شعر عربی و فارسی می توان شواهد فراوانی به دست داد و برخی از آن ا را نیز می شود در تحلیل زیبایی شناسانه شعر عربی و فارسی به کار برد.
کاربرد نظریه روانشناسی رنگ ماکس لوشر در نقد وتحلیل اشعار احمد مطر و میرزاده عشقی
حوزههای تخصصی:
گرایش ادیبان به رنگهای مختلف بیانگر بازتابهای مختلف روانی در آنان است. آزمایش ماکس لوشر از برترین آزمایشهای شخصیت شناسی در روانشناسی به شمار می آید. این پژوهش با کمک نظریه لوشر تحلیل شد و به روش توصیفی- تحلیلی به شناخت شخصیت احمد مطر و میرزاده عشقی پرداخته است. قرمز با فراوانی 195 در مرتبه اول اشعار مطر قرار دارد. با توجه به نظریه لوشر، مطر فردی پرتلاش وخواهان آرامش است. او کنترل دقیق بر روابط عاطفی خود دارد، به سختی به کسی اعتماد می کند و از رنگها برای بیان تبعیضهای جامعه خود کمک می گیرد. در اشعار عشقی زرد وسفید با فراوانی 306 در مرتبه اول قرار دارد. نتایج نشان می دهد وی به دنبال راه فراری برای خارج شدن از سختیهای جامعه خود می گردد و علاقه وافری به تجربه های جدید دارد. او می خواهد به مقام بلندی رسیده و مورد احترام دیگران قرار گیرد، هرگز آرام و قرار ندارد و برای رسیدن به بلند پروازیهای خود به محیط بیرونی خود فشار وارد می سازد.
بررسی دلالت معنایی نام های مستعار در آثار طنز محمد خرمشاهی با تکیه بر دیوان خرم و مجله توفیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
33 - 55
حوزههای تخصصی:
محمّد خرّمشاهی از شاعران و نویسندگان معاصر و یکی از مستعارگویان عرصه طنز است که در طول نود سال فعالیت، با بیش از نود نام مستعار در این حوزه قلم فرسائی نموده تا جایی که به یکی از رکوردداران اسم مستعار در فضای مطبوعاتی ایران بدل شده است؛ اما با این همه فعالیت، از دید پژوهشگران هم مغفول مانده است. از آنجایی که وظیفه طنز، ضمن آگاه کردن مسئولان از مشکلات و نارسائی ها باید تا حدّ امکان، درمان را نیز بازگو کرده و رفع موانع و مشکلات، ساعی و کوشا باشد. نگارنده در این مقاله تلاش نموده علاوه بر معرفی و شناساندن این شخصیت، رابطه و محتوای اسامی مستعار را با محتوا و مضامین اشعار و مطالب طنز وی بررسی کند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که به طور نسبی بین اشعار و مطالب طنز خرّمشاهی با اسامی مستعار انتخابی، ارتباطی معنادار وجود دارد.
بررسی تطبیقی مضامین مشترک در اشعار حسّان العرب و حسّان العجم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
255 - 273
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه در مقوله ادبیات تطبیقی با نگاهی به آثار و منظومه های ادبی و هنری کشورهای مختلف می توان شاهد اشتراکاتی در این آثار بود، نوشتار حاضر با هدف بازخوانی اهم مضامین و درونمایه های مشترک اشعار حسّان بن ثابت و خاقانی ، به شیوه توصیفی- تحلیلی این وجوه را مورد واکاوی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که در زمینه مدحیّات، خاقانی بر خلاف حسّان در ستایش سلاطین از اغراق های شاعرانه بهره گرفته؛ ولی در مدایح نبوی و منقبت خلفای راشدین، هر دو شاعر به بیان احوال و اوصاف واقعی پرداخته و از مبالغه گویی پرهیز کرده اند. حسّان در هجویات خود فقط به هجو اشخاص و قبایل خاص پرداخته؛ لیکن خاقانی علاوه بر هجو اشخاص، به هجو تیپ های شخصیتی پرداخته است. اشعار فخرآمیز خاقانی بیش تر محدود به خود اوست؛ لیکن اشعار فخرآمیز حسّان بیش تر دربرگیرنده مباهات به خاندان و قبیله اش می باشد. خمریّات خاقانی قبل از تحول روحی او و خمریّات حسّان در دوره جاهلی سروده شده است و هر دو در دوره دوم زندگی خود از شراب و وصف مجالس باده نوشی اجتناب ورزیده اند.
نوواژگان در آثار رضا براهینی و ولادیمیر مایاکوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (ادبیات تطبیقی) سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
109-130
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی: پیرامتن در برگردان اثر ادبی: مطالعه موردی سفرنامه نیکلا بوویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (ادبیات تطبیقی) سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
175-187
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی مقاومت در برابر سلطه ی مردانه در اشعار عالمتاج قائم مقامی و کنستانس دوسَلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر نظام های جنسیتی مردسالار بر مطالبات زنان در فرهنگهای گوناگون است. پرسش این است که آیا ساز وکار این نظام ها در جوامع متفاوت به گونه ای مشابه عمل می کند و منجر به نتایج یکسانی می شود؟ نکات اشتراک یا افتراق مطالبات زنان در راستای نیل به برابری مدنی و سیاسی با مردان در فرهنگ های مختلف کدام اند؟ دراین راستا با تکیه بر خوانشی موسّع از نظریّه فمینیستی، با توجه به نظریّه سلطه مردانه بوردیو و در چارچوب بایسته های ادبیات تطبیقی، نوشته های دو نویسنده زن از دو فرهنگ ایرانی (عالمتاج قائم مقامی) و فرانسوی (کنستانس دو سَلم) انتخاب شدند. مطالعه مضمونی آثار و اندیشه های ایشان در دو جامعه در حال گذار (انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب 1789 فرانسه) به روشی توصیفی-تحلیلی و با اتکا به ابزار اسنادی- کتابخانه ای، حاکی از این است که سلطه مردانه، فارغ از تفاوتهای فرهنگی و خاستگاههای سیاسی و جغرافیایی، مطالبات مشترکی را در راستای رفع تبعیض از زنان در خانواده، نظام آموزش و نیز سیاست شکل داده است.
سیمیوطیقا التوتر فی روایه طوق الحمام لرجاء عالم علی ضوء منهج جاک فونتانی وکلود زلبربیرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
41 - 64
حوزههای تخصصی:
السیمیوطیقا عباره عن نظریه عامه للأدله وسیرها داخل الفکر، ویعد الهدف الأساسی من المنهج السیمیوطیقی اقتحام النصّ الأدبی مثل الروایه، والاطلاع علی خفایاه وتمییز خصائصه؛ لیستخرج السیمیوزیس منها أسس النقد التحلیلی وأرکانه. وبهذا تعتمد سیمیوطیقا التوتر علی فصل الرغبه عن الإمکان والتحقق، وهو قائم علی جدلیه القوه والمدی، هذا من ناحیه ومن ناحیه أخری، التوتر یمثل مکاناً تخییلیّاً أنتجه تفاعل حالات الذات والوجدان مع عالم الأشیاء فی امتداده الزمانی والمکانی والکمی. اعتمدت هذه الدراسه علی المنهج الوصفی التحلیلی ونحن هنا بصدد دراسه روایه طوق الحمام ونقدها علی ضوء منهج سیمیوطیقا التوتّر مع دراسه أهمّ العناصرالسیمیوطیقیه التی نراها فی الروایه وبین شخصیات المجتمع المکی فی عصر ما بعد الکولونیالیه. توصّل البحث إلی أنّ هذه الدراسه فی سیمیوطیقا التوتّر أدّت إلی ظهور التوتّر الموجود بین شخصیات وحوادث الروایه بحیث قد یصل التوتّر إلی حدّ لا یفهم المتلقی معه الحوادث الموجوده فی الروایه وکلام الشخصیات فیها، أو قد یفهم معنی آخر یختلف عن قصد الکاتبه. ویتعیّن من البحث أنّ التصورات النظریه فی الروایه حسب سیمیوطیقا التوتر قد یؤدی إلی تحدید بعض القیم الأساسیه فی توتر الثقافه والحضاره لتحدید الشده والمدی بهما. واستنتجنا أنّ الأبعاد الأساسیه والمنظور الداخلی والخارجی والزمان والمکان والقیم الکونیه والمجرده من شخصیات وحوادث الروایه خاصه الأبعاد الفرعیه والذات المدرکه والمتلفظه قد أسهمت کثیراً فی توتر الثقافه والحضاره المکیتین.
دراسه سمنطیقیه للسرد فی قصه الملک والجاریه فی المثنوی المعنوی للرومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
73 - 96
حوزههای تخصصی:
من الأسالیب الجدیده فی دراسه وتحلیل النصوص الأدبیه استخدام نماذج من السمنطیقیه. فی هذا النهج، ترتبط عملیه إنتاج المعنى بالظروف الحسیه والإدراکیه، وتتحول الإشارات، جنباً إلى جنب مع المعنى، إلى سلسه دینامیکیه (سیاله) متکاثره ومتعدده الأبعاد. نظراً للتفسیر واتساع المعنى الذی یمکن رؤیته فی الحکایات العرفانیه للمثنوی، أصبح المنهج السمنطیقی أساساً للبحث فی قصه "الملک والجاریه" من الکتاب الأول للرومی فی المثنوی. تسعى هذه الورقه البحثیه، معتمده المنهج الوصفی التحلیلی، إلى دراسه أنواع أنظمه الخطاب المستخدمه فی هذه القصه. تشیر نتائج هذا البحث إلى أن الخطاب دینامیکی وأن تطور الخطاب قد أعطى صوره خاصه للقصه. وأنظمه الخطاب لها مکوّنات التفاعل، والتشویش، والتوتر، مع وظائف ظاهراتیه، ومتسامیه، ونشویه (حاله السُکر)، وأخلاقیه وثقافیه، ونظام الفعل القائم على التوتر العاطفی العالی حیث إن له دورا أکثر محوریه فی القصه مع الوظائف الظاهراتیه، المتسامیه الانجذابیه الأخلاقیه (الإتیکیت) والثقافیه. کما أنه فی تحلیل النص تم شرح کیفیه إنتاج وتأجیل المعنى بناءً على الوظائف التی تمت مناقشتها.
مقایسه تطبیقی رمزیابی و طلسم گشایی آغازگر بزم ها در شاهنامه و هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
161 - 183
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های برجسته تمامی آثار داستانی با بن مایه های ذهنی، رمزآمیز بودن آن هاست به طوری که این ویژگی در «شاهنامه» و «هفت پیکر»، جلوه و برجستگی خاصی دارد از آنجایی که شهریاران و پهلوانان برای گشودن رمزهای پیچیده و طلسمات، به مدد نیروی اهورایی و خردورزی به مبارزه با نیروهای اهریمنی می پرداختند و گاه برای گشودن گره های فرو بسته و دشوار به کردارهای رمزآمیز روی می آوردند و به میمنت رمزگشایی به شادخواری و بزم می پرداختند. قهرمانان داستان ها جهت گشودن رمزها و اسرار نهفته از ابزارهایی چون اخترشناسی و پیش بینی تقدیر الهی، و مشورت با موبدان و روحانیون و خوابگزاران سخن می گویند، و گاه برای نایل شدن به پیروزی، به طالع بینی و شناختن حالات سعد و نحس اختران سپهری روی می آورند. در این مقاله، به شیوه توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای علت یابی علمی به عمل آمده است و نتیجه تحقیق نشان می دهد اغلب جشن ها ریشه در گشایش رمزها و طلسم ها داشته است.
مقایسه مقامات سیر و سلوک در عرفان اسلامی و تائوئیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
147 - 177
حوزههای تخصصی:
سلوک، حرکت از نقطه مبدأ به سوی مقصد است. در سلوک عرفانی مقصد و نقطه پایان، فنای در توحید است. سلوک عرفانی که سفری انفسی و باطنی جهت نیل به ذروه کمال معنوی است در اندیشه های عرفانی در قالب مقاماتی ترسیم شده است. در این جستار با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از منابع کتابخانه ای منازل سلوک عرفانی در عرفان اسلامی و تائوئیسم مورد بحث تطبیقی قرار می گیرند تا به این سؤال پاسخ داده شود که وجوه اشتراک و اختلاف ساختار مقامات سلوک در عرفان اسلامی و عرفان تائوئی کدام اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد در هر دو سلوک عرفان و تصوف اسلامی و عرفان تائوئی، سالک با پشت سر گذاشتن مراحل و مقامات سلوک و تزکیه از آلایش های نفسانی به وارستگی و معرفت و بصیرت شهودی دست یافته و در نهایت در فقر و فنای عرفانی و معادل آن در تائوئیسم به اشراق و شهود تائو نائل می گردد. عمده ترین افتراقات، دید شریعت مدارانه سالک مسلمان است که با تأکید بر عبادات حبّی در پی عبودیّت و کسب رضایت پروردگار خویش است. حال آنکه نظام سلوکی تائوئیسم فاقد چنین مفاهیمی است.
بررسی جایگاه زنان در اشعار معجز شبستری و سید اشرف الدین گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
31 - 52
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه، مسائل زنان را به عنوان یکی از محوری ترین موضوعات اجتماعی مورد توجه قرار داد. شاعران ترک زبان در کنار شاعران فارسی گو به انتشار مشکلات اجتماعی مربوط به زنان پرداختند. شاعرانی چون معجز شبستری و سید اشرف الدین گیلانی در این زمره اند. این پژوهش به بررسی وجوه اشتراک و افتراق خطوط فکری این دو شاعر در مسائل مربوط به زنان با تکیه بر روش تطبیقی- توصیفی پرداخته است تا مسائل بازتاب یافته در شعر دو شاعر و موضع گیری اجتماعی آن ها در موضوع زنان را تحلیل و ارزیابی کند. آموزش زنان، تأسیس مدارس برای دختران، مبارزه با مذهبیون مخالف آموزش، مقایسه زنان ایران با زنان کشورهای دیگر، مبارزه با خرافات و ایجاد آگاهی برای زنان، آزادی زنان با رعایت حجاب، مشاغل زنان و ازدواج ایشان از محوری ترین مضامین مشترک در شعر هر دو شاعر است. هر دو شاعر بر آموزش زنان تأکید دارند و به مذهبیون مخالف آموزش دختران اعتراض می کنند. معجز بر شاغل بودن زنان تأکید دارد اما سیداشرف الدین موضع خود در مورد شغل زنان را آشکار بیان نمی کند.
سیمای ایرانِ عهدِ قاجاریه در «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» و «ستارگان فریب خورده»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
39 - 65
حوزههای تخصصی:
مایه اصلی رمانِ پیکارسکِ «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» به احتمال قریب به یقین نوشته یک ایرانی است نه جیمز موریه. تاریخ نگارش آن به قبل از سال 1195ش. برمیگردد. بعد از آن، دومین اثر داستانی منعکس کننده اوضاع اجتماعی ایران «ستارگان فریبخورده» (تاریخ نشر 1253ش.) نوشته میرزافتحعلی آخوندزاده است . در این مقاله تفاوتها و تشابهات این دو نویسنده را از نظر آبشخورهای فکری و جهانبینی و نحوه نگاه به ایران و همچنین تفاوتها و تشابهات این دو اثر را از نظر چگونگی انعکاس اوضاع اجتماعی و فرهنگی و اعتقادی ایرانیان بررسی کردهایم. روش بررسی دقت در جزئیات داستانها و تحلیل آن ها و استنباط مفاهیم مرتبط با آن هاست. نتیجه این بررسی این است که نویسنده «سرگذشت حاجی بابا» از جزئیات زندگی و فرهنگ و ادب ایرانیان شناخت نسبتا جامعی داشته است . او نه تنها از دستگاه حاکم بلکه از تعدادی از قشرهای مردمی دل خوشی نداشته و ناگزیر ترک وطن کرده و با استفاده از طنز و مبالغه تعدادی از عیوب و نقایص اجتماعی ایرانیان را برجسته کرده است . آخوندزاده با مقایسه ایران با ممالک صنعتی کمبودهای علمی و اجتماعی و رفاهی ایران را یادآوری کرده اما به با فاصله زیاد، بسیار کمتر از نویسنده «سرگذشت حاجی بابا» از جزئیات زندگی ایرانیان اطلاع داشته است . این نوشته برای مطالعات داستاننویسی و جامعهشناسی ادبیات فارسی می تواند مفید باشد.
بررسی تطبیقی-انتقادی تعریف سنت و نوآوری در نقد ادبی ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
231 - 252
حوزههای تخصصی:
مفهوم سنت از مفاهیم پرکاربرد در علوم انسانی است و در هر یک از حوزه های آن معنای اصطلاحی خاصی دارد . در این میان، سنت ادبی و نوآوری، به عنوان مفهوم متقابل آن، از اهمیت ویژه ای در ادبیات به ویژه نقد ادبی برخوردار است. این پژوهش با نگاهی انتقادی تعاریف سنت و نوآوری را در آراء صاحب نظران ایرانی بررسی کرده و نتایج به دست آمده را با مهم ترین نظریات منتقدان غربی و عربی تطبیق داده و وجوه شباهت و تفاوت آن ها را نشان داده است. بر اساس نتایج این پژوهش ، در یک نگاه کلی می توان گفت که این تعاریف دارای اختلافاتی از دو جنبه گستردگی عناصر تشکیل دهنده و الزامی بودن یا نبودن شرط تکرار در شکل گیری سنت اند . بر این اساس ، تمامی ویژگی های صوری و محتوایی که در آثار ادبی وجود دارند و پس از گذشت دوره های زمانی کوتاه یا طولانی تکرار و تدوام می یابند، سنت ادبی را تشکیل می دهند . در باب نوآوری نیز باید گفت رابطه پویای آن با سنت، جوهره اصلی آثار ادبی و ضامن موفقیت نوآوری-های ادبی و سبب نوزایی مداوم سنت است.