فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۶۱ تا ۲٬۸۸۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
31 - 51
حوزههای تخصصی:
زبان نمادین و اسطوره ای در شعر معاصر جایگاهی در خور یافته است. اسطوره ها بخشی از هویّت، تمدن و فرهنگ هر سرزمین به شمار می روند. بدر شاکر السیاب و احمد شاملو در شعر خود به اساطیر و افسانه ها توجّهی ویژه داشته اند. در این مقاله با بررسی اسطوره در شعر این دو شاعر، به این نتیجه می رسیم که افزون بر گرایش این دو به بهره گیری از اسطوره، شیوه کاربرد اسطوره در شعر سیاب در دو سطح امید قطعی به تحوّل وضع موجود و ناامیدی شدید از آن متغیر است؛ در حالی که شاملو با استفاده از اساطیر و باز آفرینی آن ها با کلی نگری و مطلق گویی، با صدور حکم و استفاده از زبان فخیم و آرکائیک حماسی به شعرهایش رنگی از قدرت و استحکام می بخشد.
بررسی انگیزه های جنگ در شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
291 - 318
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی، دانشی است که برخی آثار را با برخی آثار ادبی دیگر تطبیق می دهد یا ادبیات دو کشور یا چند کشور و معمولاً یک نوع ادبی را که در دو زبان مختلف پدید آمده است را با هم مقایسه می کند تا نقاط اشتراک و وجوه اختلاف فرهنگی آن ها را آشکار نماید. بنابراین ادبیات تطبیقی، چشم اندازی از افق های رنگارنگ هنر و ادبیات است که می تواند زمینه های فرهنگی ملت های گوناگون جهان را کشف کند و ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم آن ها را با یکدیگر نشان دهد. از آنجا که همه ملت ها خواسته یا ناخواسته از ادبیات یکدیگر الهام می گیرند، این ادبیات همواره همگانی تر و جهانی تر می شود. ادبیات شرق و ادبیات غرب مدام در حال تأثیر و تأثرند. این پژوهش به روش تحلیل کیفی، نگاهی تازه به متون کهن حماسی ایران و یونان دارد که برخی انگیزه های جنگ، در متن «شاهنامه» فردوسی و «ایلیاد و ادیسه « هومر را نشان داده. کارکردهای اساطیر مشترک را در دو منظومه برجسته کرده است.
اشعار «سیلویا پلات»1 و فروغ در نقد و بررسی دیدگاههای «الاین شوالتر»2
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۵
57 - 80
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر جستاری است بر درک بهتر اشعار پری شادخت شعر معاصر ایران، فروغ فرخ زاد و نامدارترین شاعره معاصر آمریکا، سیلویا پلات. بر طبق نظر شوالتر، نقد و بررسی آثار شاعران و نویسندگان زن براساس چارچوب های برآمده از آثار ادبی نویسندگان مرد از یک سو به معنای تأیید گفتمان مردسالارانه حاکم بر فضای نقد می باشد و از سوی دیگر منجر به سکوت زنان حتی در تجزیه و تحلیل آثار خودشان می شود. این مقاله بر آن است تا با بررسی تطبیقی اشعار فرخ زاد و پلات، پی به وجوه مشترک اندیشه های این دو شاعر ببرد. به راستی فرخ زاد در دو دفتر آخر خود بار دیگر متولد می شود و به فصل جدیدی از ایمان در زندگی خود دست می یابد و پلات نیز در شاه کار ادبی اش آریل تکامل و پختگی یک شاعر بزرگ را تجربه می کند.
بررسی تطبیقی کهن الگوی آنیما در اشعار محمود درویش و فریدون مشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
113 - 140
حوزههای تخصصی:
بنابر دیدگاه یونگ، روان شناس سوئیسی، ضمیر ناخودآگاه بشر یک سویه جمعی دارد که آکنده از کهن الگوهای موروثی از نیاکان اوست. این میراث می توانند بر افکار و احساسات بشر تأثیر بگذارند. یکی از آن کهن الگوها آنیما نام دارد که به شخصیت زن پنهان در وجود هر مردی اطلاق می شود. در آثاری که برآمده از احساسات مردانه هستند، به ویژه آثاری که مضمونی عاشقانه دارند، بهتر می توان ردّ پای آنیما را دید؛ زیرا در این آثار، زنِ درون مرد، مجال یافته تا خود را به مرحله ظهور و بروز رساند. نوشتار پیش رو با روش تحلیلی - تطبیقی و با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی که شباهت آثار ادبی را ناشی از مشترکات روان همه انسان ها می داند، به بررسی موشکافانه این کهن الگو در اشعار عاشقانه دو شاعر عشق پرداز معاصر، یعنی محمود درویش و فریدون مشیری می پردازد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که می توان از آنیما به عنوان مبنای مشترک در تطبیق اشعار دو شاعر استفاده کرد؛ زیرا با اینکه آن ها از دو فرهنگ و نژاد مختلف هستند؛ امّا به طور مشترک، بسیاری از کارکردها و فرافکنی های مثبت و منفی آنیما را به کار برده اند. وقتی احساس غم، ترس، پوچی و مرگ دارند، در سیطره آنیمای منفی قرار دارند و آنگاه که همسر ِدل و بانوی رؤیاهای خویش را سراپا همه خوبی و زیبایی می نامند و در آرزوی وصال او هستند، تحت سلطه آنیمای مثبت خویش هستند.
دو زن (مقایسه سودابه و زلیخا در داستان سیاوش (با نگرش فردوسی) و در داستان یوسف (به روایت قرآن)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
173 - 201
حوزههای تخصصی:
در یک نگاه کلی بین داستان پیامبران و اسطوره های ایرانی خصوصاً در کلیت ماجرا و اوج و نقطه عطف داستانها شباهت بسیاری وجود دارد. این شباهتها به هر دلیلی که به وجود آمده باشد تامل هر خواننده ای را به خود جلب می کند (البته در مقایسه این داستانها به اختلافهایی هم برخورد می کنیم). یکی از داستانهای درخور مقایسه و توجه درین باره داستان یوسف و سیاوش است. شباهت میان این دو داستان جدا از ماجراها، کنشها، گفتگوها و تک گوییهای شخصیتهای هر یک با هم، خصوصاً از آن بابت که داستان سیاوش سروده فردوسی است و منظومه ای نیز به نام یوسف و زلیخا به فردوسی منسوب است یا به تاثیر از فردوسی سروده شده است ، بیشتر توجه ما را بر می انگیزد. البته مقایسه این دو با هم فرصت بسیاری می طلبد به همین دلیل ما درین مجال تنها به تحلیل دو شخصیت سودابه و زلیخا در مقایسه با هم و جایگاهشان در داستانهای یوسف و سیاوش خواهیم پرداخت زیرا یکی از موارد مهمی که این دو داستان را درخور مقایسه می کند، شخصیت و رفتار زنان آنست و چالب اینست که به رغم مشابهت بسیار سودابه و زلیخا ،تفاوتهای ظریفی میان این دو زن در داستان هست که قابل تاملست. برای نمونه، زلیخا پس از ناکام ماندن از یوسف دست به دسیسه گری نمیزند اما سودابه چون مراد خویش نمی یابد به هر حیله ای دست می یازد تا شخصیت سیاوش را تخریب کند و بر خلاف زلیخا هرگز به گناه خویش معترف نمیشود. در قیاس با سودابه،زلیخا پس از سالهای درازی که از رخ دادن ماجرای او با یوسف می گذرد هرگز زنی منفور و هوسباز (چون سودابه) معرفی نمی شود و تلاش مفسران برای ساختن پایانی خوش برای عشق زلیخا (جوان شدنش توسط یوسف و وصلتش با او) این را تایید می کندکه بدیهی است اگر عشق زلیخا از دید آنان هوس آلود بود ، هرگز به دنبال سهمی برای او درین عشق نبودند.
جُستاری در دیدگاه های رادویانی و ارتباط ترجمان البلاغه با محاسن الکلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
201 - 219
حوزههای تخصصی:
ملت های اهل ادب در پی ارتباطات فکری و فرهنگی ناگزیر از تأثیر و تأثرند. یکی از جلوه های تأثیرپذیری در گستره فرهنگ اسلامی، بی گمان در حوزه بلاغت نمایان است. نظریه بینامتنیت درباره روابط و تأثیر و تأثرات متون از یکدیگر بحث می کند؛ بر اساس این نظریه، هیچ متنی متکی به خود نبوده و به نحوی با متون پیش از خود ارتباط دارد . کتاب «ترجمان البلاغه» یکی از آثار برجسته بلاغت زبان فارسی است که طبق شواهد موجود، به عنوان اولین اثر بلاغی مطرح شده و تا به امروز باقی مانده است. این اثر ارزشمند جایگاه ویژه ای در بلاغت فارسی دارد و اغلب کتب بلاغی نیز متأثر از این کتاب شده اند. هرچند مؤلف در نگارش «ترجمان البلاغه»، صاحبنظر و نوآور است، اما این کتاب از حیث نامگذاری و غالب تعاریف ترجمه ای از کتاب «محاسن الکلام» است. روش پژوهش رادویانی در کتاب خود، دقیق تر از منبع اصلی اش بوده و فهرستی از آرایه ها را در ابتدای کتاب ارائه داده است. تعداد آرایه های آن بیش از تعداد آن ها در «محاسن الکلام» است. رادویانی در ترجمه کتاب سعی کرده است روح زبان فارسی را در آن بدمد.
بررسی تطبیقی مؤلفه های هستی شناسی در شعر حلاج و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
309 - 334
حوزههای تخصصی:
بحث اصلی عرفان اسلامی، بحث درباره هستی و هستی شناسی است که در طول قرن ها نسل به نسل ادامه یافته است، هستی شناسی یک اصطلاح امروزی است و با این عنوان در ادب عرفانی مطرح نبوده و اغلب با عنوان معرفت شناسی، انسان شناسی و شناخت جهان توأمان شده است، عرفا با نگاهی متفاوت از فلاسفه به هستی شناسی نگریسته اند و در تبیین مباحث آن طبق طریقت عرفانی سخن گفته اند و آفرینش جهان را با نظریه تجلی و وحدت وجود حل کرده و به انسان نگاهی فراتر از جسمیت مادی داشته و معتقدند، انسان با فنا در همین دنیا می تواند به بقای معبود برسد. در این پژوهش اشعار حسین بن منصور حلاج و عطار نیشابوری دو تن از سرآمدان شعر عرفانی در ادب عربی و فارسی، به لحاظ نمودهای هستی شناسانه دو شاعر، با رویکرد تحلیلی- تطبیقی بررسی شده است، هستی شناسی موضوع اصلی عرفان دو شاعر است که در محورهای، خدا، جهان و انسان قابل تقسیم است.
واکاوی و تحلیل کتاب بررسی انتقادی تاریخ ادبیات نگاری در ادب عربی اثر سید حسین سیدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نگارش در ارتباط با تاریخ ادبیات، در طول زمان دچار تحول شده است. این تغییرات باعث گوناگونی کتاب های تاریخ ادبیات و همچنین تنوع برداشت های ارائه شده در خصوص این کتاب ها شده است. هدف این پژوهش واکاوی و تحلیل کتاب بررسی انتقادی تاریخ ادبیات نگاری در ادب عربی و مقایسه این اثر با کتاب های مشابه می باشد. دلیل نگارش کتاب آقای سیدی، طرح پرسش ها و نقد تاریخ ادبیات نگاری در حوزه زبان و ادب عربی است، اما به نظر می رسد که نویسنده به بیان کلیات و مفاهیم و تعاریف ادبیات، ارائه نظریه های تاریخ ادبیات، بیان سیر تاریخ ادبیات نگاری و روش های تاریخ ادبیات نگاری و تأثیر خاورشناسان در این زمینه پرداخته است که الگو مطالب کتاب شباهت زیادی به کتاب هایی همچون فی تاریخ الادب مفاهیم ومناهج تألیف حسین الواد و کتاب فلسفه الإستشراق وأثرها فى الأدب العربى المعاصر تألیف احمد اسماعیل لوویچ و کتاب مناهج الدراسه الادبیه فی الادب العربی تألیف فیصل شکریاست. نتایج این تحقیق نشان می دهد کتاب های عربی تألیف شده نسبت به کتاب آقای سیدی پخته تر بوده و اثر آقای سیدی بیشتر نقل نکات عنوان شده کتاب های سه نویسنده مذکور بوده است. روش تحقیق در این مقاله بر اساس روش توصیفی – تحلیلی و کتابخانه ای است و سپس با روش تطبیق و مقایسه نسبت به مقایسه اثر با آثار مشابه مذکور اقدام شده است.
بررسی تطبیقی اسطوره گاو در اساطیر ملل مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
29 - 44
حوزههای تخصصی:
دین و اساطیر هیچ ملتی را نمی توان جدا از بافت تاریخی آن دریافت و اساطیر نماینده پیشینه فرهنگی و عقاید و تفکرات ملل مختلف است. رابطه انسان و حیوانات، همچنین انسان و خدایان، در اساطیر و روایات کهن از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. در این میان گاو به خاطر ویژگی ها و مشخصه های خاص، بیشتر مورد توجه بوده است. این نوشتار به بررسی موقعیت و جایگاه گاو در اساطیر و به دلایل اهمیت آن در اساطیر و فولکلور ایران و برخی ملل دیگر از جمله مصر، چین، یونان، هند و... پرداخته است؛ چراکه هرگاه یک اثر ادبی در کنار اثری دیگر مورد مقایسه قرار گیرد و هر یک از آن ها در مقام مقایسه با دیگری مورد ارزیابی قرار گیرند، معنایی عمیق تر را به نمایش می گذارند.
بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی و سیاسی در شعر جواهری و فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
45 - 63
حوزههای تخصصی:
جواهری و فرخی از پرچم داران نهضت ادبی در شعر ملی هستند؛ شعرشان سرشار از مضامین مشترکی است که خود ناشی از داشتن حوزه های مشترک فکری، موضع گیری برخاسته از فرهنگ مشابه و هم چنین سرنوشت تاریخی یکسان است. شخصیت بیگانه ستیز و سیاسی آن دو را نمی توان انکار کرد. هر دو به پهنای کتاب تاریخ معاصر، عصری پرتلاطم، سرنوشت ساز، جنگ های جهانی، حکومت های پر از کودتا و تعویض، هجوم و مقاومت را دیده اند و دریافته اند که در این میان استعمار، کارگردان تمام رنج ها و تاخت و تازها بر پیکره ملت ها است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است.
انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری ، (با رویکردی به علم، عشق و مرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
178 - 192
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین موضوعاتی که فلاسفه و عارفان شرقی بدان پرداخته اند مسئله انسان شناسی است و از مولفه های مهم مربوط به آن شناخت مرگ، عشق و علم انسان است که علم به این موضوعات در سرنوشت آدمی تأثیر به سزایی دارد، انسان معاصر با توجه به مکاتب و نظریه های مختلف در این مورد دچار سردرگمی شده است مطالعه در باب این موضوعات باعث برطرف شدن برخی ابهامات ذهنی و انتخاب مسیر درست زندگی خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف بررسی انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری با رویکرد به علم، مرگ و عشق به روش کتابخانه ای به انجام رسیده است. یافته های پژوهش: از تشابهات اندیشه دو شاعر: یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در ارتقای مقام انسان را کسب علم می دانند، مولانا سه علم، علم تجربی، علم شغل و علم صوفیانه را باور دارد،عنایت او به علم صوفیانه است. اما اقبال به علم حصولی و حضوری معتقد است. در مورد مرگ هر دو شاعر مرگ و جاودانگی را برای تمامی انسان ها محتوم می دانند. مولانا نوع زندگی و مرگ شخص را بازت اب ض میر و دل آدم ی می داند اما اقبال می گوید: جاودانگی حقیقی زمانی مطلوب است آدمی گوهر وجودی مفهومِ خودی را بشناسد. عشق از نظر هر دو از سوی خدا آمده است مولانا غایت و نهایت عشق را وصول به حضرت حق می داند . اما از نظر اقبال عشق به خدا در نهاد آدمی موجود است و اگر لحظه ای عشق به خدا از آنها گرفته شود نابود می شوند.
کلان استعاره دانش: بررسی تطبیقی اشعار شیرکو بی کس و عباس یمینی شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله نوین ترین رویکردهای نقد آثار ادبی، رویکرد شناختی می باشد. کلان استعاره ها که برای درک آثار ادبی مورد نیاز هستند، از ساز و کارهای استعاره های مفهومی در این نگرش بهره می برند. در این جستار با تکیه بر مفهوم شناختی استعاره، نگارندگان قصد دارد کلان استعاره دانش را در اشعار بی کس و یمینی شریف به صورت تطبیقی بررسی کند. داده های پژوهش، شعر «کتاب» از مجموعه شعر «اینک دختری سرزمین من است»(2011)، سروده بی کس و شعر «کتاب خوب» نوشته یمینی شریف می باشد. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از مفهوم دانش چگونه در این اشعار نمود پیدا کرده است و چگونه استعاره های مفهومی خُرد در روساخت این اشعار توسط کلان استعاره دانش انسجام یافته اند. پژوهش حاضر بر اساس نظریات لیکاف و جانسون (1980) و کووچش (2010)، و به روش کیفی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که استعاره های خُرد بکار رفته در روساخت این اشعار دارای زیرساختی پایه ای به نام کلان استعاره دانش هستند.
تطبیق رواییِ داستان مشترکِ آن درویش که در هری غلامان عمید خراسانی را آراسته دید از مثنوی و منطق الطیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
102 - 118
حوزههای تخصصی:
روایت یکی از شیوه های بسیار کارآمد و مؤثر ادبی و تعلیمی است. داستان پردازی در مثنوی معنوی، جایگاهی منحصر به فرد و کاملاً متمایز دارد. مثنوی به عنوان یک اثر تعلیمی سرشار از داستان ها و حکایات می باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای درصدد آن است تا به تطبیق رواییِ یکی از داستان های مثنوی و منطق الطیر با عنوان «داستان مشترکِ آن درویش که در هری غلامان عمید خراسانی را آراسته دید از مثنوی و منطق الطیر» بپردازد. از آنجایی که داستان های تمثیلی، بخش وسیعی از مثنوی را تشکیل می دهند و برترین شیوه و شگرد مولوی در القای تعالیم، شیوه خاص روایتگریِ اوست، با تحلیل این داستان می توان به چگونگی روایتگری و نقش تداعی معنایی در شیوه روایت مولوی پی برد؛ یعنی اطلاع از سبک روایی متن به ما کمک می کند که به ذهنیّت نویسنده نیز نزدیک شویم و با شناسایی سبک رواییِ مثنوی می توان به این پرسش ها پاسخ داد که انتخاب شیوه خاص روایت در داستان مثنوی چه تفاوتی را در برداشت و معنا بخشی به متن یا داستان منطق الطیر به وجود می آورد و مولوی تا چه حد توانسته است در اثر تغییر در شیوه روایت داستان منطق الطیر به خلق معانی جدید بپردازد؟ در بررسی فرایندهای دگرگونی و مطالعه تغییرات داستان های مشترک مولوی و عطار می توان نتیجه گرفت که هم عناصر متغیر داستان و هم عناصر بنیادی که عبارت از محور جانشینی و هم نشینی هستند در مثنوی و منطق الطیر تغییر می کند.
حدیث نفس در شعر فروغ فرخزاد و نازِک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
119 - 137
حوزههای تخصصی:
فروغ فرخزاد شاعر نوپرداز معاصر ایران و نازک الملائکه شاعر معاصر عرب و از پیشگامان شعر نو در ادبیات عرب، وظیفه انتقال بخش های مهمی از مفاهیم شعرهای خویش را به عهده حدیث نفس گذاشته اند. این دو شاعر زن که هر دو نماینده مطرح ادبیات زنانه در ایران و عراق هستند، علاوه بر زبان و احساس زنانه، روایت گر اندیشه های حاکم بر روزگارشان می باشند و مسائلی همچون تنهایی و غربت، مردستیزی، مظلومیت زن، بدبینی، مسائل اجتماعی و ... در شعرشان نمود دارد. فروغ و نازک الملائکه برای بیان این افکار و اندیشه ها و بیان ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه شان به گفت وگوی درونی یا حدیث نفس پرداخته اند، و سعی کرده اند از این طریق تأثیرگذاری شعرشان را بیش تر کنند.
بررسی تطبیقی شخصیت پردازی و طرح داستان در مقامات حمیدی و مقامات حریری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
429 - 459
حوزههای تخصصی:
مقامه یکی از انواع داستان های کهن است که با نثر مصنوع آمیخته با شعر، در مورد قهرمانی است که به صورت ناشناس در حکایت ها ظاهر می شود و به قصد گدایی، حوادثی را به وجود می آورد و همین که در پایان کار شخصیتش شناخته می شود، ناپدید می گردد تا آنکه دوباره در هیبتی دیگر در مقامه بعدی ظاهر گردد. «مقامات حمیدی» در شمار کتاب های بسیار مهم در زبان عربی و فارسی است. حمیدی با برگزیدن قالب داستان و بهره گیری از اصول داستان نویسی، همچنین گزینش حوادث این داستان ها از واقعیت های زندگی و انتخاب شخصیت های داستانی از مردمی که در میانشان زندگی می کند، همراه با ویژگی های فردی و اجتماعی آنان، شیوه نویسندگی مقامات را به سبک نویسندگان رئالیستی نزدیک گرداند. جوشش زندگی از درون حوادث مقامات، به همراه کنش شخصیت های واقعی در صحنه های آن و تأثیر فضای معنوی، اخلاقی، اجتماعی، مادی، علمی و ادبی بر شخصیت ها، حقیقت مانندی داستان ها را تحقق می بخشد. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی تلاش شده است تا مهم ترین داستان در مقامات حمیدی و حریری بررسی گردد.
أسالیب "عُبیدٍ الزاکانیّ"، الساخره وفق "نظریه تفریغ الکبت" الفرُویْدیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
63 - 83
حوزههای تخصصی:
قد تمّ فی هذا البحث تصنیف کلّ أسالیب عبید الساخره، فاتّضح أنّ جلّها یستقیم فی مجموعتین لا غیر من أدبیّاته الساخره: الأولى، أدبیات ساخره تنطوی على مضامین کاشفه للمستور، سیاسیّه خارقه للناموس أو اجتماعیه طوباویه؛ وهی کلّها محظوره، مسکوت عنها فی أغلب الأحایین، لا بل محرّمه فی أحایین أخرى، ولا یمکن المساس بها أو الدنو منها بالمرّه؛ والثانیه، مزاحات أو ملاطفات أو فلنقل هزلیات أو بالأحرى فکاهات ترتبط بعاهات جسدیّه ونقائص جسمیّه. والأولى، تنحصر –کما مرّ- فی موضوعات لا یمکن البوح بها أو حتى التلمیح إلیها. وهی إمّا أن تکون محظورات جنسیّه، وإمّا محرّمات دینیه، أو محاذیر قانونیه أو عُرفیّه، أو خطوط حمراء سیاسیه. والثانیه، فهی تمثّل موضوعات تتناول عاهات بشریّه، ونقائص آدمیّه، ترتبط بنقص ظاهری مادّیّ، أو نقص نفسیّ أخلاقی سلوکی، أو نقص عقلی؛ وهی فکاهات تتطرق إلى نواقص جسدیّه وعاهات جسمیّه، تنطوی فی مجامیع من فکاهات ثقافیّه وأخلاقیّه، وتنطوی فیها أحیاناً فکاهات تتعلّق بغباوات إنسانیّه وجهالات بشریّه وعنجهیات آدمیّه. وفی هذه الدراسه، ینهض السعی للبحث عن الدواعی النفسیّه وحوافزها المحرّکه التی تُمکّن هذه الأدبیات من دغدغه المشاعر أو الإضحاک، ضحکاً دفیناً ألیماً کان أو سافراً عذباً؛ وذلک بتسلیط الضوء علی مختلف مواضیع عُبید الفکهه: وتنتمی الموضوعات الأولى من فکاهات عبید إلى المجموعه الأولی من تصنیف فرُویْد فی نظریته الکبتیّه ورؤیتها التفریغیّه والتحریریّه؛ أی الفکاهات التی تسبب الإضحاک عن طریق التنفیس عن المشاعر المکبوته وتفریغها. وترتبط الموضوعات الثانیه منها بمجموعه فروید الثانیه من تصنیفه فی تلک النظریه؛ أی التقلید البحت وغیر المتقن والمحترف للحرکات والقوانین الطبیعیّه والأعراف الاجتماعیّه، مما یکون مدعاه للإضحاک، وذلک بسبب تحریره لطاقات فکریّه أو ذهنیه مکنونه، وتحفیزه لإطلاقها وإخراجها للعلن. أمّا المجموعه الثالثه من تصنیف فروید، فهی لاتتعلّق بموضوع بعینه، بل تتعلّق بإحدی التقنیّات، ألا وهی تقنیه المباغته التی قد أفاد منها عُبید فی صیاغه فکاهاته وسخریاته؛ إذ أنّ أیّه فکاهه، فی أیّ موضوع کانت، إذا ما وظّفت فیها تقنیه المباغته، فهی تثیر الضحک، لکونها تدفع بالفکر أو الذهن لیکون علی مشارف مفارقه تنفیس عن شعورین مختلفین فی آن واحد.
بررسی تطبیقی «رساله الغفران»، «کمدی الهی» و «آفرینگان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
11 - 28
حوزههای تخصصی:
این مقاله کوششی است در بررسی و تطبیق چند معراج نامه که عبارتند از: «رساله الغفران» ابوالعلاء معری، «کمدی الهی» دانته و «آفرینگان» صادق هدایت. وجه شباهت هر سه آن ها، سفر به عالم ارواح و جهان پس از مرگ، و تفاوت آن ها در نگرش دینی «رساله الغفران» و «کمدی الهی» با نگرش نیهیلیستی «آفرینگان» است. هدف مقاله بررسی تاثیرپذیری «کمدی الهی» از «رساله الغفران» و نیز تبیین دو نگرش دینی و نیهیلیستی در زمینه جست جوی آدمی درباره جهان پس از مرگ است.
بررسی تطبیقی طنز سیاه در "دیوان شوخ" از ابوالقاسم حالت و "بدوی سرخ پوست" از محمد ماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
241 - 265
حوزههای تخصصی:
ادبیات هموارهیکی از ابزارهای مهم نقد در جوامع بوده است و ادیبان و نویسندگان آن را به صورت غیر مستقیم و نمادین به کار برده اند. یکی از روش هایی که ادیبان برای بیان مشکلات اجتماعی و همدردی با مردم از آن بهره می جویند، طنز است. طنز سیاه خنده ای است آمیخته به درد که از درون فرد عاصی برای مقابله با عقاید و رفتارهای سیاسی و اجتماعی رایج و نادرست برمی آید. اشعار ابوالقاسم حالت و محمد ماغوط سرشار از این نوع طنز است که آن را برای بیان مشکلاتی چون فقر، دخالت بیگانان و... استفاده کرده اند. اما ماغوط طنز سیاه را در مفهومی گسترده تر به کار برده و به موضوعاتی چون جنگ، زندان، و مسائل دنیای عرب نیز پرداخته است. این دو شاعر از تکنیک هایی چون تناقض، تحقیر، و کوچک نمایی استفاده کرده اند. اما در عین حال از عبارات و واژگانی استفاده نکرده اند که منافی اخلاق و فرهنگ باشد. شرایط متفاوت فردی و اجتماعی این دو شاعر باعث شده که لحن کلام حالت ملایم و گزندگی کلام ماغوط بیش تر باشد.
"اغراق" در زبانِ حماسی فردوسی و متنبّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۳۹۱ شماره ۲۱
103 - 135
حوزههای تخصصی:
جلوه های اغراق در نزد ملّت های مختلف با توجّه به شرایط فرهنگی و جغرافیایی و باورهای قومی متفاوت است در فرهنگ ایران و عرب اغراق بیشتر جنبه ی عینی دارد و غالباً در بزرگ نمایی های فیزیکی ظهور می یابد: کوه های بسیار بلند، چاه های عمیق، پهلوانان قد بلند، پرخوران سیری ناپذیر و ... . وجه افتراق این دو نیز در بسامد بالای بکارگیری غلوّ مردود است؛ چرا که از دیر بازگفته اند که اگر ممدوح شاه بود هر چه می خواهی بگو؛ و لذا اغراق های شعر متنبّی که بیشتر در حوزه ی مدایح درباری بوده با همین مسئله مواجه است، یعنی با وجود هنر شاعری منحصر بفرد و بی نظیرِ شاعرش، دچار نقصان شده، عیب و نقصی که در شعر دوره های بعد از فردوسی نیز اندک اندک سبب انحطاط شعر فارسی گردید بنابراین؛ متنبّی بر خلاف فردوسی که دارای اغراق های مفاخره آمیز و پرقدرتی است، گاهی اوقات دچار گزافه گویی های بسیار شده است. انجام یک بررسی دقیق در زمینه ی اغراق های شاهنامه و یا اشعار متنبّی، مستلزم فراهم آوردن کتابی به اندازه دیوان شعر متنبّی و یا شاهنامه فردوسی است. در این مقاله تلاش بر آن بود تا مطالبی را برگزینیم که دارای ارزش هنری بیشتری بوده از ذکر نمونه های بی ارج و منزلت که تعبیر بر همان غلوّ مردود می شوند اجتناب گردد. امید است خواندن آن برای خواننده محترم خالی از لطف نباشد.
خوانش تطبیقی مؤلّفه های فانتزی در رمان های ارض زیکولا از عمرو عبدالحمید و شوومان از نازنین جودت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
141 - 162
حوزههای تخصصی:
ادبیات فانتزی گونه ای نو در ادبیات است که اصلی ترین مشخصه آن، استفاده از قدرت خیال و خلاقیت در گریز از جهان و چارچوب های شناخته شده آن و درهم شکستن قوانین طبیعت است. در ادبیات فانتزی همه وقایع بر پایه خیال شکل می گیرد و فانتزی نویسان، جهانی متشکل از عناصر و حوادث عجیب، موجودات و فضایی خارق العاده و قواعدی منحصربه فرد را می آفرینند. در دو رمان ارض زیکولا و شوومان، شباهت های قابل توجّهی در استفاده از عناصر فانتزی دیده می شود. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد که با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی تطبیقی مؤلّفه های فانتزی در این دو اثر، وجوه اشتراک آن ها را تبیین نماید. برخی از بن مایه های فانتاستیک مشترک در این دو اثر شباهت در طرح داستان و شخصیت اصلی، به کارگیری تلفیقی از شخصیت های حقیقی و خیالی، استفاده از کنش های کارکردی مشابه مانند طلسم، تصادف و یاری گری و همچنین اصول فانتزی مشترک ازجمله شگفتی و هیجان، تعلیق ارادی ناباوری، دگردیسی و اصل پایان باز است.