مطالب مرتبط با کلیدواژه

عُبَید


۱.

أسالیب "عُبیدٍ الزاکانیّ"، الساخره وفق "نظریه تفریغ الکبت" الفرُویْدیّه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عُبَید فروید فکاهات محظوره فکاهات النقائص تقنیه المباغته نظریه الکبت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۳۶۷
قد تمّ فی هذا البحث تصنیف کلّ أسالیب عبید الساخره، فاتّضح أنّ جلّها یستقیم فی مجموعتین لا غیر من أدبیّاته الساخره: الأولى، أدبیات ساخره تنطوی على مضامین کاشفه للمستور، سیاسیّه خارقه للناموس أو اجتماعیه طوباویه؛ وهی کلّها محظوره، مسکوت عنها فی أغلب الأحایین، لا بل محرّمه فی أحایین أخرى، ولا یمکن المساس بها أو الدنو منها بالمرّه؛ والثانیه، مزاحات أو ملاطفات أو فلنقل هزلیات أو بالأحرى فکاهات ترتبط بعاهات جسدیّه ونقائص جسمیّه. والأولى، تنحصر –کما مرّ- فی موضوعات لا یمکن البوح بها أو حتى التلمیح إلیها. وهی إمّا أن تکون محظورات جنسیّه، وإمّا محرّمات دینیه، أو محاذیر قانونیه أو عُرفیّه، أو خطوط حمراء سیاسیه. والثانیه، فهی تمثّل موضوعات تتناول عاهات بشریّه، ونقائص آدمیّه، ترتبط بنقص ظاهری مادّیّ، أو نقص نفسیّ أخلاقی سلوکی، أو نقص عقلی؛ وهی فکاهات تتطرق إلى نواقص جسدیّه وعاهات جسمیّه، تنطوی فی مجامیع من فکاهات ثقافیّه وأخلاقیّه، وتنطوی فیها أحیاناً فکاهات تتعلّق بغباوات إنسانیّه وجهالات بشریّه وعنجهیات آدمیّه. وفی هذه الدراسه، ینهض السعی للبحث عن الدواعی النفسیّه وحوافزها المحرّکه التی تُمکّن هذه الأدبیات من دغدغه المشاعر أو الإضحاک، ضحکاً دفیناً ألیماً کان أو سافراً عذباً؛ وذلک بتسلیط الضوء علی مختلف مواضیع عُبید الفکهه: وتنتمی الموضوعات الأولى من فکاهات عبید إلى المجموعه الأولی من تصنیف فرُویْد فی نظریته الکبتیّه ورؤیتها التفریغیّه والتحریریّه؛ أی الفکاهات التی تسبب الإضحاک عن طریق التنفیس عن المشاعر المکبوته وتفریغها. وترتبط الموضوعات الثانیه منها بمجموعه فروید الثانیه من تصنیفه فی تلک النظریه؛ أی التقلید البحت وغیر المتقن والمحترف للحرکات والقوانین الطبیعیّه والأعراف الاجتماعیّه، مما یکون مدعاه للإضحاک، وذلک بسبب تحریره لطاقات فکریّه أو ذهنیه مکنونه، وتحفیزه لإطلاقها وإخراجها للعلن. أمّا المجموعه الثالثه من تصنیف فروید، فهی لاتتعلّق بموضوع بعینه، بل تتعلّق بإحدی التقنیّات، ألا وهی تقنیه المباغته التی قد أفاد منها عُبید فی صیاغه فکاهاته وسخریاته؛ إذ أنّ أیّه فکاهه، فی أیّ موضوع کانت، إذا ما وظّفت فیها تقنیه المباغته، فهی تثیر الضحک، لکونها تدفع بالفکر أو الذهن لیکون علی مشارف مفارقه تنفیس عن شعورین مختلفین فی آن واحد.
۲.

سیمای دولتمردان در آینه ی آثار عبید

کلیدواژه‌ها: دولتمردان عُبَید امرا وسلاطین وزرا حاجبان قاضیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۹ تعداد دانلود : ۴۸۰
تشکیل دولت عالی ترین مرحله ی تکامل جامعه ی پویاست و آن مهم ترین و پیچیده ترین نهادی است که بر اثر رشد هماهنگ دیگر نهادها و سازمان های اجتماعی شکل می گیرد و به عنوان نهاد برتر مسئولیت دشوار هماهنگ سازی کلیه ی آنها را عهده دار می شود. این نهاد مهم اجتماعی در عصر عبید یعنی سده ی هشتم هجری که قرن ریا، ستم و قرن زروزور بوده، چنان بی ثبات گشته که در آن هر روز یک سلطان و یک آیین و یک دستور حاکم بوده است. بنابراین در آن روزگار آشفته از تهاجم و چپاولگری مغولان و اعمال ناروای حکام و امرایِ محلّی، عبید به عنوان یک مصلح اجتماعی آگاه و دردمند، باریک بینانه و نازک گویانه با شهامت و مهارت، تازیانه ی انتقادش را در قالب طنز برپیکرنهاد حکومتی عصرکه جاهل، ستمگر، مدیحه پسند، چاپلوس پرور، باج گیر، رشوه ستان وگرفتار انحرافات اخلاقی بوده، فرود آورده است. از این رو، در این مقاله سعی بر این است که آن چه را که از نهاد حکومتی حاکم بر روزگار وی و آسیب های اجتماعی آن در آینه ی آثار پرچم دار طنز بر ما تابانده شده، برطالبان علم و دانش و دوستداران مشتاق ایران زمین عرضه کنیم تا غبار از چهره ی حقیقی لطیفه پرداز هوشمند زدوده شود و ابتکار شیرین امّا تند و گزنده اش چراغ راه آیندگان باشد.
۳.

بنیه الفکاهه فی النصوص الفارسیه والعربیه القدیمه؛ "محاضرات الأدباء" و"رساله دلکشا" نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لراغب عُبَید محاضرات رساله دلکشا البنیه الفکاهه عدم التوافق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۲۹
ساختار طنز در حکایات "رساله دلگشا" اثر عبید زاکانی و طنزهای موجود در "محاضرات الأدباء" اثر راغب اصفهانی ساختاری ناسازگار است. این پژوهش با هدف دست یابی به الگویی واحد در طنزهای این دو اثر و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی بر مبنای تطبیق، به این نتیجه رسیده است که بر اساس نظریه ناسازگاری در طنز، ساختار و به تبع آن محتوا و فرم طنز در این دو اثر را می توان ناسازگار دانست. محتوای طنز این دو اثر ناسازگار است زیرا با تعریف ها و هنجارهای سازگارشده در ذهن مخاطب در تعارض است. فرم ناسازگار است زیرا وارونه انتظارات ذهنی مخاطب است و پیش زمینه های سازگاریافته با ذهن او را نقض می کند و بر این اساس در هر دو اثر یک الگوی طنز وجود دارد: محتوایی نامتعارف با فرمی وارونه بر مبنای ساختاری ناسازگار با یک اصل از پیش پذیرفته شده، در همدیگر ترکیب می شوند. این الگوی واحد پیامد خنده از پی طنزهای این دو اثر را برای هر دو مخاطب فارس و عرب زبان تبیین می کند و نشان دهنده اشتراکات ذهنیت فردی و جمعی میان آن ها است و در نهایت از قابلیت مطالعات تطبیقی در مورد این دو اثر خبر می دهد.