فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
سعدی شیرازی، شاعر زبردست و نویسنده شیرین سخنی است که همگان به عظمتش در شعر و ادب مقرّ و معترفند. کسی چون او نیست که در زمینه پند و اندرز، داروی تلخ نصیحت را به شهد شیرین لطافت و ظرافت کلام بیامیزد و چون معجونی شفابخش، دل هر ادب دوستی را با کلامش التیام بخشد. وی در گلستان پرنقش و نگارش در هر بابی سخن رانده و به راستی داد سخن را در آن داده است. گویا سعدی در نگارش این کتاب گرانسنگ به قابوس نامه عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر نظر داشته و در بیان بسیاری از مسائل حکمی و اخلاقی از آن تأثیر پذیرفته است. اگر از دریچه ادبیات تعلیمی به کتاب گلستان و قابوس نامه بنگریم، به گنجینه ای سرشار از مواعظ مشترک و حکم مشابه و نکات ارزشمند تربیتی یکسان برخواهیم خورد که هر یک می تواند سرلوحه زندگی علمی و عملی بشر قرار گیرد. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی، به بررسی گلستان سعدی و قابوس نامه از دیدگاه ادبیات تعلیمی می پردازد تا در پایان بتوان از میزان تأثیرپذیری سعدی از قابوس نامه در خلق گلستان همیشه خوش وی آگاه شد.
بازتاب اندیشه های خیّام در اشعار محمود سامی البارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی صرف نظر از پایه های نظری، به جهانی بودن ادبیات می اندیشد و این که چگونه عرصة ادبیات آینه ای تمام نما از تعاملات و تبادلات فرهنگی ، اجتماعی و هنری ملت ها است. از این منظر رابطة دو زبان فارسی و عربی از جایگاه خاصی برخوردار است؛ تبادلات ادبی و فرهنگی این دو زبان سابقة دیرینه دارد و ادیبان بسیاری دستمایة پژوهش های تطبیقی بوده اند. در این میان عمر خیّام، شاعر معروف فارسی، همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. مسائلی چون معمای هستی، زندگی، مرگ، جبر و اختیار همواره فکر خیّام را به خود مشغول داشته و وی را به نوعی حیرت دچار کرده که این مسائل گاه او را به بدبینی و شک کشانیده، گاه به خوشباشی و دم غنیمت شمری دعوت می کند. بارودی، شاعر بنام قرن معاصر در ادب عربی نیز مانند خیام به موضوعاتی چون بدبینی نسبت به فلک دوّار، جبر، دعوت به اغتنام فرصت و کام جویی از آن پرداخته است.
پژوهش حاضر با روشی تحلیلی- توصیفی و با استقراء اشعار بارودی، ریشه ها و علائم تأثیرپذیری بارودی از خیام را در چشم اندازی تطبیقی مورد تحلیل قرار داده است. از جمله نتایج این تحقیق وجود مضامین مشترکی است که حاکی از آگاهی بارودی نسبت به خیام بوده است؛ البته فضای پیرامونی حاکم بر زندگی این دو شخصیت نیز در تولید متونی با مضامین مشترک بی تأثیر نبوده است؛ با این تفاوت که فلسفة بارودی بسیار محدودتر از خیّام است و نمی توان او را صاحب مکتب فلسفی دانست.
حکمتهای تعلیمی مشترک در شعر رودکی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و مطالعة نظام مند ویژگیهای شعری نویسنده، شاعر و هنرمند از جمله راهها ی دقیق و علمی است که ما را به دنیای آن ها نزدیک م یکند . رودک ی، پدر شعر کهن فارسی و بزرگ ترین شاعر دورة سامانی است. با این که از اشعار بیشمار او کمتر از هزار بیت به ما رسیده اما همین مقدار شعر باقی مانده نشان می دهد شعر او گنجینه ای از اندیشه، فکر، پند و حکمت است. شیخ اجل سعد ی ش یرازی نی ز با زبانی بس یار برجسته، سخنان خود را به مضامین حکیمانه می آراید. نگارندگان این نوشتار به بررسی اجمالی اندیشههای حکیمانة مشترک این دو شاعر بزرگ در محورهای ناپایداری دنی ا، غنیمت شمردن حال، ناگزیری از مرگ، مکافات عمل و… پرداختهاند. از این رو مبحث اصلی نوشتار حاضر، مضامین حکمی مشترک رودکی و سعدی است که به رغم وجود نمونههای قابل توجه، گویا تاکنون مغفول واقع شده است.
«از توارد تا سرقت ادبی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرقت ادبی از دیرباز تا امروز، در متون بلاغی و مباحث نقد ادبی، به انواعی تقسیم شده است و افزون بر آن بحثی درباره تأثیرپذیری شاعران از یکدیگر و توارد به میان آمده است. به نظر می رسد، جز مورد «نسخ و انتحال» که با اطمینان بیشتری می توان ذیل عنوان سرقت ادبی بررسی و طرح کرد، در بقیه موارد، چون نمی توان موضوع سرقت را اثبات کرد، باید بیشتر به تأثر و توارد و نقش ضمیر ناخودآگاه توجه داشت. در این مقاله، افزون بر نقل و بررسی نمونه هایی از تشابهات تام یا نسبی برخی متون از مقوله تأثرات و توارد یا نقلِ ناخودآگاهانه، بعضی سرقت های ادبی و آرا و نظریات برخی منتقدان ادبی و اهل بلاغت، پیشنهادهایی درباره نوع قضاوت و داوری هنگام مواجه شدن با تشابه متون با یکدیگر، به هر شکل و اندازه، ارائه شده است.
بررسی نماد خورشید در شعر امل دنقل و شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو شاعر متعهّد و اجتماعی مصر و ایران؛ یعنی امل دنقل و شفیعی کدکنی، «خورشید» را به عنوان نمادی نو در مفاهیمی چون عدالت، آزادی، حقیقت و... به کار گرفته اند. با نگاهی به شعر این دو شاعر درمی یابیم که نماد خورشید، پیام آور امیدها، آرزوها و آرمان های از دست رفته یا دست نایافتنی ای است که غبار تیره ابرهای ظلم و بی عدالتی و جهل، چون پرده ای در مقابل تشعشع انوار حقیقت و عدالت پرور خورشید قرار گرفته است. هر دو شاعر تأکید می کنند؛ تنها راه برون رفت از این سایه های تاریک و ظلمانی، کنار زدن حجاب هایی است که فراروی خورشید تابان حقیقت و عدالت قرار گرفته است. از سوی دیگر، خورشید در شعر این دو، بازتاب روشنی از عشق، محبّت و انسانیت است که در مقابل آن، سیاهی و تاریکی قرار دارد که آن هم بازتابی از ظلم و کینه و ددمنشی می باشد که انسان معاصر به آن دچار شده است. با توجّه به اهمیّتی که بازشناسی مسائل سیاسی و اجتماعی و بازخورد نمادین آن در فرآورده های ادبی ملل دارد، این مقاله سعی دارد با رویکردی تطبیقی به بررسی کاربرد نماد خورشید، که یکی از پر بسامدترین نمادهای ادبی - اجتماعی در شعر این دو شاعر است، بپردازد.
مقایسه تطبیقی داستان عروه و عفرای عربی با منظومه فارسی ورقه و گلشاه عیوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با دیدگاه فرانسوی از ادبیّات تطبیقی، به چگونگی تأثیر عروه و عفرا بر ورقه و گلشاه عیّوقی
می پردازد. عروه و عفرا از داستان های واقعی و عاشقانه عرب است، زمان وقوع آن به صدر اسلام برمی گردد و به دلیل عشق پاک (عذری) و عفیف بودن قهرمانان و ناکامی هایشان، بر سر زبان ها افتاده و با اندک تغییراتی، به شکل داستان کوتاه، در منابع عربی (بدون مؤلّف مشخّص) راه یافته است. در آثار عربی، اصل داستان، عاشقانه، کوتاه و از ماجراهای قبیله بنی عذره است و نویسنده مشخّصی ندارد. عروه در آنجا اغلب عاشقی شاعر نمایانده می شود. عیّوقی با اقتباس و گرفتن طرح اصلی داستان از عربی، آن را به رمان متوسّطی تبدیل کرده و موضوع حماسه و رزم را (که کنش ها و رفتارهای برون گرایانه دارد) به عشق (که با عواطف درونی سر و کار دارد) افزوده است. عیّوقی به پر رنگ کردن جنبه های دینی اثر هم با افزودن معجزه پیامبر برای مسلمان کردن یهودیان کوشیده است. در این معجزه، پیامبر، عاشق و معشوق را، دوباره زنده می کند تا مدّتی به زندگی مشترک بپردازند. این تغییرها مطابق خواست و تمایل دربار غزنوی است که خریداران شعر عیّوقی اند. مشخّص کردن نکات مشترک و متفاوت دو اثر، و پاسخ به اینکه؛ توفیق یا عدم توفیق عیّوقی در چه بوده است و تا چه حد توانسته است که به اعتلای داستان و اندیشه اصلی آن در ادب فارسی کمک کند، اهداف و پرسش هایی است که این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی بدان ها پاسخ می دهد.
بررسی تطبیقی جلوه های ادبیات شگرف در دو رمان درخت انجیر معابد و کوابیس بیروت(مقاله علمی وزارت علوم)
ادبیات تعلیمی در اندیشه رودکی و بشار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی نوعی فعالیت در حوزه نقد ادبی به حساب می آید، که در آن ادبیات در مفهوم کلی مقایسه، و درباره تلاقی آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف پژوهش می شود. به تعبیری دیگر موضوع آن بحث درباره "روابط و تأثیرات ادبی" دو ملت است. در واقع ادبیات تطبیقی به طور اساسی از زمانی مطرح شد که ارتباط بین ملت ها گسترش یافت و آثار ادبی هر ملت در سایر ملل ترجمه و استفاده شد. در مقاله حاضر ابتدا از مفاهیم، مبانی و اهمیت این شاخه جدید ادبیات سخن به میان آمده، و سپس در راستای بررسی تطبیقی زندگی نامه، زبان شعری و پاره ای از مضامین مشترک رودکی و بشار را بررسی کرده ایم.
بررسی تطبیقی مدح بحتری و عنصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۹
23-41
حوزههای تخصصی:
اشعار مدحی بخش قابل توجهی از اشعار فارسی و عربی را به خود اختصاص داده اند. مدیحه سرایی به عنوان یکی از گونه های مختلف ادبی بارها مورد توجه شاعران پارسی زبان و عرب زبان در دوره های مختلف قرار گرفته است. عنصری شاعر پارسی گو، و بحتری شاعر عرب زبان، در این عرصه طبع آزمایی کرده اند. بحتری شاعر دربار عباسی، و عنصری شاعر دربار غزنوی، که هر دو به مدح خلفا، سلاطین، وزرا و کارمداران عصر خود پرداخته اند. بین دو شاعر مضامین مشترک و متفاوتی است که تحت تأثیر عوامل محیطی زندگی آن دو به وجود آمده است. این مقاله برآن است تا به این سؤال ها پاسخ دهد: هدف از مدح در اشعار دو شاعر چیست؟ آیا هر دو شاعر به مدح شخصیت های اساطیری، باستانی ایران و اکاسره ساسانی پرداخته اند؟ میزان اخلاص در مدح، در شعر دو شاعر در چه مرتبه ای قرار دارد؟ دو شاعر چهره ممدوح خود را چگونه ترسیم کرده اند؟
نخستین شاعران تأثیرگذار در غرب(سعدی، خیام، فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
63 - 79
حوزههای تخصصی:
فرهنگ ایران از قرن یازدهم و دوازدهم میلادی توسط کشیشانی که برای ترویج مذهب به ایران آمده بودند به اروپا منتقل شد. از آن زمان ترجمه آثار فارسی به زبان های اروپایی آغاز شد. معمولاً سه گروه به شرق سفر می کردند: اعضای هیأت های سیاسی، مستشرقین و گردشگران که پس از بازگشت با نوشتن سفرنامه ها به معرفی ایران و فرهنگ آن همت می گماردند.. اولین شاعر فارسی زبان که مورد توجه اروپا قرار گرفت سعدی است. شاعرانی چون لافونتن ، دوسنسه ، ولتر ، لوبایی و ... از او الهام پذیرفتند. خیام توسط ترجمه فیتز جرالد و نیکلا به اروپا معرفی شد. بوشور ، ژان لاهور ، و گوتیه متأثر از خیام آثار ادبی خود را خلق کردند. فردوسی با ترجمه های چمپیون ، آتکینسون و ژول مول به اروپا شناسانده شد و شخصیتی چون ماتیو آرنولد با الهام از «شاهنامه» داستان «سهراب و رستم» را خلق نمود. بنابراین سه شاعر یادشده نخستین شاعرانی بودند که راه زبان و ادبیات فارسی را به اروپا باز کردند.
زن در اندیشه بزرگان ادب معاصر فارسی و تازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۹
59-86
حوزههای تخصصی:
زن روی دیگر سکه انسان است؛ رکن خانه هستی و هموارکننده راه زندگی است. انعکاس تصورات و باورهای اجتماعی گذشته پیرامون زن در برخی از آثار ادبی و اشعار شاعران بزرگ در عرصه های ادبیات فارسی و عربی نقش محوری و تعیین کننده ای داشته است. تا آنجا که این شاعران بسیاری از مکنونات و منویات خود را از راه عشق به زن بیان می کرده اند، و بر مسائل معنوی زنان مانند تعلیم و تربیت، آزادی، فضل، قناعت، پرهیزگاری و پاکی، هنر و عرفان و... تأکید بسیاری دارند. این تأکید حاصل تمایز دیدگاه های ادیبان فارسی و عربی معاصر به زن با دیگر دوره هاست و نتیجه اش در بسیاری مسائل معنوی، انسانی و اجتماعی نمایان است. چنانکه در پاره ای موارد، زنان شاعر، زبانی مردانه، تقلیدی و فاقد تشخیص را برای خود برگزیده اند. در مقاله حاضر تلاش می شود دیدگاه های شاعران و اندیشمندان بزرگ معاصر فارسی و تازی در مورد زن بررسی شود.
داستان کوتاه در دو سوی جهان (تحلیل و بررسی آثار مصطفی مستور و ریموند کاروِر با رویکرد تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ادبیات، به ویژه داستان کوتاه، را نوعی صنعت می دانند که قواعدی دارد و می توان با خواندن و کوشش زیاد آن را فرا گرفت. داستان کوتاه را می توان از نظر شخصیت ها، نوع بیان داستان، و کوتاهی و بلندی آن بررسی کرد یا با استفاده از ادبیاتِ نسبتاً نوپای تطبیقیِ «روابط و تأثیرات ادبی» عناصر مشترک داستان ها را در زبان های گوناگون کاوید. ریموند کارور و مصطفی مستور دو نویسنده بزرگی اند که در میان مخاطبان ادبیات داستانی به مقبولیت هایی دست یافته اند و با نگاه پدیدارشناسانه و برون گرایانه تصویرگر مفاهیم مشترک زندگی انسان ها همچون رنج، عشق، ترس، خیانت، و غیره اند. هدف از ارائه این مقاله، که به روش تحلیل تطبیقی انجام گرفته است، بررسی آثار دو نویسنده ای است که به علت تفاوت فرهنگی و اجتماعی و نیز وسعت نظر و عمق دید و زبان، اشتراکات و افتراقاتی دارند. این دو نویسنده با وجود خاستگاه های جغرافیایی، تاریخی، و فرهنگی اجتماعی متفاوت به یاری زبان مشترک داستان و بازنمایی هنرمندانه تحول شخصیت ها، بازگشت به خویشتن و رجعت به ریشه های معنا آفرین و روح نواز آدمی در روزگار غلبه ناباوری ها، انکار تردید، و تنهایی و بی پناهی توفیق یافتند که خالق داستان های کوتاه ماندگار باشند.
مشابهاتِ حماسه ارمنیِ دلاورانِ ساسون و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه دلاوران ساسون مهم ترین و معروف ترین اثر حماسیِ ارمنیان است که به رغمِ تأخّرِ زمانِ تدوینِ مکتوب آن (سده شانزدهم میلادی) ظاهراً سابقه هزار و صد ساله دارد و چندین سده به صورت شفاهی نقل می شده است. این اثر در چهار بخش به سرگذشت و روایاتِ چهار نسل از پهلوانان شهرِ ارمنیِ ساسون با نامهای ساناسار و باغداسار، مهر، داوید و مهرِ کوچک می پردازد. میان داستانهای این متن و شاهنامه فردوسی حدّاقل بیست و هشت بن مایه و مضمونِ مشترک و مشابه دیده می شود که عبارت است از: 1. آب چشمه مقدّس 2. آزمایش خردِ کودک 3. آزمون ازدواج 4. اسب مخصوصِ پهلوان 5. الگوی چند خان 6. بازوبندِ محافظ 7. بسیارخواریِ پهلوان 8. پانزده سالگی و بلوغ 9. پهلوان بانو 10. پیشگامی دختر در عشق ورزی 11. تن شویی در خون 12. خودکشیِ همسر پس از مرگ شوهر 13. دیو سپید 14. رزم افزارِ ویژه پهلوان 15. رشد سریع پهلوان 16. روییدن گل از خون 17. رویین تنی 18. فرو رفتن پای پهلوان در زمین 19. قدرت نمایی با فشردن دست 20. کام خواهی نامشروع 21. کشاندنِ زن، پهلوان را به سرزمین خویش 22. کشته شدن پهلوان به نیرنگ نزدیکان 23. نبرد پدر و پسر 24. نبرد پهلوان با اژدها و رهانیدنِ دختر 25. نبرد پهلوان با دیو در غار 26. نژاد آبیِ پهلوان 27. نعره سهمناک 28. نوشیدن خون دشمن. به استناد قراینی مانند پیشینه طولانیِ نفوذِ نامها و داستانهای شاهنامه ای در ارمنستان و آشنایی ارمنیان با حماسه ملّی ایران، ذکر نام دیو سپید در حماسه ارمنی، مشابهاتِ جزئیِ داستان داوید و مهر در این حماسه با رستم و سهرابِ شاهنامه و... احتمال دارد برخی از موضوعات و عناصرِ داستانیِ روایات ارمنی در فاصله مرحله تکوین و تدوینِ کتبی آنها از شاهنامه تأثیر پذیرفته باشد.
نقش مایه های شرقی- ایرانی در آثار نیکالای گومیلیوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن معرفی نیکالای گومیلیوف، «پدر آکمهایسم» روسیه کوشیده ایم، نحوه آشنایی او را با شرق و تأثیرپذیریش از آثار شرقی را بررسی کنیم. گومیلیوف با تأسی از شرق و الگو قرار دادن عناصر شرقی در اشعارش، آثار بینظیر و منحصربهفردی خلق کرده است که در این نوشتار با تجزیه و تحلیل برخی از آن ها سعی کرده ایم منابع الهام آن ها را مشخص کنیم. از مهم ترین و جالبترین اشعار او «درویش مست»، «تأسی از زبان فارسی»، «مینیاتور پارسی»، «زائر» و نمایشنامه منظوم «فرزند خدا» است که در آن ها به وضوح میتوان جهانبینی شرق گرایانة او را دید. گومیلیوف که در مکاتبات دوستانه خود نیز از تخلص «حافظ» استفاده میکرد، همواره در جست وجوی راهی برای غنی کردن فرهنگ سرزمین خود و نزدیک کردن آن به عناصر معنوی شرق بود؛ از همینروست که در آثار او سرچشمههای معنوی و روحانی شرق با صور و شمایل شاعرانه انعکاس یافته و جهانبینی او را تحتتأثیر خود قرار داده، بهطوریکه او را از سایر نویسندگان و شاعران عصر نقرهای روسیه متمایز کرده است. در این مقاله همچنین به موضوع چگونگی انعکاس عناصر شرقی، تعالیم عرفان اسلامی و تصوف، در آثار این شاعر اشاره خواهیم کرد.
تحلیل «خورشید و جمشید» بر پایه نظریه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
91 - 111
حوزههای تخصصی:
"ریخت شناسی" یکی از مباحث اساسی نقد ساختاری است کهدر آن منتقد در پی یافتن روابط میان ساختار داستان است. این مبحث را نخستین بار ولادیمیر پراپ با الهام از اندیشه های فردینان دو سوسور در بحث ساختارشناسی زبان وارد عرصه نقد ادبی کرد. وی که اساس کارش را بر پایه اعمال شخصیت های موجود در داستان «قصه های پریان» قرار داد، پس از تجزیه و تحلیل کنش ها و کارکردهای این داستان ها، به وضوح دریافت که همه داستان ها از قوانین و ساختار واحدی تبعیت می کنند، و می توان این قوانین ساختاری را به عنوان فرمولی کلی درباره داستان های سایر ملل نیز به کار برد. این مقاله با تجزیه و تحلیل ساختاری داستان «جمشید و خورشید» که یکی از سروده های موفق ادبیات غنایی فارسی است، سعی می کند تا با بررسی کارکردها و سیر توالی آن ها در هر نقش و مقایسه با نظریه پراپ، به میزان انطباق این کارکردها با نقش ها و خویش کاری های موجود در داستان دست یابد.
تأثیرپذیری عزالدّین عبدالسّلام مقدسی از عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزالدین عبد السّلام مقدسی از شاعران و نویسندگانِ اهل تصوف و عارفِ قرن هفتم هجری است. یکی از آثار مشهور و رمزی او کتاب «کشف الأسرار فی حکم الطیور و الأزهار» است. وی در این اثر برای بیان افکار صوفیانه ی خود، به فراوانی از رمز استفاده کرده است. او در تنظیم یکی از بخش های این کتاب، از پرندگانی که عطار برای حرکت به سوی سیمرغ استفاده کرده، بهره برده است به گونه ای که تردیدی در مورد تأثیرپذیری او از عطار باقی نمی گذارد. این مقاله بر اساس مکتب فرانسه در ادبیات تطبیقی به تأثیرپذیری مقدسی از ""منطق الطیر"" عطار، در استفاده از نماد پرندگانی مانند: بلبل، باز، هدهد، طاووس، مرغابی و سیمرغ می پردازد. او در بیان تمثیل هایی چون ""شمع و موم""، ""شمع و پروانه"" و مضامین عرفانی دیگر به مختارنامه عطار نیز توجه داشته است. از سویی دیگر با بررسی این کتاب با سایر آثار عطار، ردپایی از مضامین و تمثیل های عارفانه ی عطار در آن کاملاً مشهود است.
محمد الماغوط واحمد شاملو فی جدلیة العاطفة والفکرة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمّد الماغوط شاعر سوریّ معاصر، کاتب سیناریو، مسلسلات تلفزیونیّة، ومن روّاد قصیدة النّثر له دور کبیر فی تطّور الادب العربیّ عامّة والادب السّوریّ خاصّة. وذلک یأتی انطلاقا من تمرّده على القالب الکلاسیکیّ للوصول إلی قالب شعریّ یوافق ذهنیّة الانسان المعاصر ومقابل ذاک فی الفارسی، عندنا احمد شاملو، یعتبر شاعرا معاصرا و من روّاد قصیدة النّثر، قد عمل فی مختلف المجالات الادبیّة من بینها الشّعر والصّحافة والسّناریو والمسلسلات التلفیزیونیّة و ما إلی ذلک، و بفارق قلیل بالنّسبة لمحمّد الماغوط استطاع بتمرّده علی القالب الکلاسیکیّ أن یخلق فنّاً فی الادب الفارسیّ حیث جعل الشّاعر حرّاً فی اختیار الالفاظ والقوافی. تهدف هذه المقالة إلی کشف الغطاء عن تجربة الشّاعرین الشّعریّة اعتماداً علی المقارنة الادبیّة بین تجربه الشّاعرین الشّعریة فی البعد النّظریّ وانطلاقاً منه إلی تلمّس فکرة معیّنة تجعل المخاطب یتعرّف علی ماهیّة المکوّنات الادبیّة فی نصّهما الشّعری ولاسیّما الفکرة والعاطفة. هذا من جانب لکن من جانب آخر ترکّز علی جدلیّة العاطفة والفکرة نیلاً منها إلی الکشف عن مدی تأثّر الشّاعرین بهما فی قوتهما الابداعیّة. لکن منهجنا فی هذا البحث بنی علی المذهب الامریکیّ و الّذی یتجاوز بالدراسة عن قضایا «کالتأثیر التأثر» و «الخلاف اللغوی».