فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
1 - 29
حوزههای تخصصی:
عشق از مهم ترین و اساسی ترین مباحث عرفانی است که در عرفان اسلامی و در آثار و اندیشه مولانا به طور بارز، مطرح گردیده است؛ به نحوی که در مثنوی، عشق، یکی از راه های رسیدن به وصال پروردگار و فنا شدن در ذات او و بقا یافتن به اوست. در اندیشه عرفانی مولانا، غایت و نهایت عشق، وحدت عاشق و معشوق است؛ ولی در نظر یالوم، عشق یکی از مؤلفه های معنابخش زندگی است. او به قدرت عشق در تحوّل فرد و معنابخشی به زندگی اذعان دارد. اگرچه او عشق را به خلسه های مذهبی تشبیه کرده است؛ اما به دلیل عدم باور به ماوراءالطبیعه و عدم توجّه به امور معنوی در میان اقسام عشق، تنها به عشق زمینی توجّه کرده است. در میان اقسام عشق زمینی، توجّه او بیشتر معطوف به عشق نفسانی و به نوعی اخلاقی است. این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تطبیقی به بررسی مؤلفه های عشق در اندیشه مولانا و یالوم بپردازد. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که یالوم برآن است که عشق باید بالغانه و رشد یافته باشد و معتقد است، عشق با خود مسئولیّت به دنبال می آورد و فرد عاشق باید در برابر نیازهای جسمانی و روانی معشوق، پاسخگو باشد و برای منحصر به فرد بودن او، ارزش قائل شود. مولانا نیز همانند یالوم معتقد است که عشق به زندگی، معنا و گرمی می بخشد و همچنین عشق با خود مسئولیت را به دنبال می آورد؛ به نحوی که همسو بودن او در این نظریّه با یالوم به وضوح در اشعارش نمایان است.
بررسی ویژگی های محتوایی مکتب رمانتیسم فردی در سروده های واصف باختری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
1 - 27
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم، مکتب ادبی، هنری و فلسفی است که در اواخر قرن هجدهم میلادی و اوایل قرن نوزدهم در حوزه ادبیّات، در غرب به وجود آمد؛ سپس سایر جوامع را تحت تأثیر خود قرار داد و آثار تأثیرگذار و ارزنده ای در حوزه نثر و نظم به وجود آورد. مهم ترین ویژگی های این مکتب، بهره گیری از مکان های دور افتاده و ناشناخته، تصویر موقعیّت های اسرارآمیز، بازتاب اندوه و افسردگی درونی نویسنده، بیان احساسات و عواطف فردی، عدم توجّه به عقلانیّت و استفاده از نیروی تخیّل است. بسیاری از شاعران در دوره معاصر از مکتب رمانتیسم به گونه های مختلف، تأثیر پذیرفتند. واصف باختری یکی از شعرای معاصر افغانی است که می توان او را به عنوان سمبل شعر معاصر افغانستان به حساب آورد. واصف با احاطه بی نظیر بر ادبیّات کهن فارسی و تسلّط بر ادبیّات فارسی معاصر و شعر نو، دارای جایگاهی دست نیافتنی در شعر معاصر افغانستان است. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای، درصدد آن است تا میزان بهره گیری واصف از مکتب رمانتیسم فردی را شرح و تبیین کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که می توان در سروده های واصف، مؤلفه های مکتب رمانتیسم فردی را مشاهده نمود. از بین ویژگی های متعدد رمانتیسم فردی، واصف بیشتر به طبیعت گرایی گرایش داشته است. پس از آن، بن مایه های تغزلی همچون عشق، تخیّل و تصویر، نوستالژی، غم و اندوه، تنهایی و یأس و ناامیدی، نمود آشکارتری دارد.
بررسی تأثیر هوش فرهنگی بر سازگاری بین فرهنگی و عملکرد زبان آموزان غیرفارسی زبان در یادگیری زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
671 - 692
حوزههای تخصصی:
امروزه مسأله آموزش و یادگیری در نظام آموزشی ایران بسیار متفاوت از گذشته است. بخش اعظم این تفاوت ناشی از حضور زبان آموزانی از ملّیت های مختلف از اقصی نقاط دنیاست. این حضور و به تبع آن قرارگرفتن در محیط فرهنگی جدید، نیازمند سازگاری بین فرهنگی است. در چنین شرایطی برای عملکرد بهتر زبان آموزان و درک آن ها از مسائل بین فرهنگی، توجه به مسأله هوش فرهنگی و استفاده مطلوب از آن یک ضرورت به حساب می آید. پژوهش حاضر در پی آن است تا با نگاه به دو مفهوم هوش فرهنگی و سازگاری بین فرهنگی، تأثیر این دو مفهوم را در عملکرد زبان آموزان غیرفارسی زبان در یادگیری زبان فارسی بررسی نماید. برای نیل به این هدف، مباحث نظری ارائه شده در این زمینه و تعدادی از پژوهش-های انجام شده از منابع داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش ها حاکی از آن است که بین برخی از مؤلفه های هوش فرهنگی و سازگاری بین فرهنگی رابطه معنادار و بین برخی از مؤلفه ها با سازگاری بین فرهنگی رابطه منفی وجود دارد. همچنین، در شرایطی که از هوش فرهنگی استفاده مطلوبی شود، بر سازگاری بین فرهنگی و عملکرد زبان آموزان در یادگیری زبان فارسی تأثیر مثبت می گذارد.
تطبیق و تحلیل داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ در رمان «زنی با موهای قرمز» اثر اورهان پاموک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
30 - 54
حوزههای تخصصی:
اورهان پاموک نویسنده رمان «زنی با موهای قرمز» در روایت رمان به صورت پرتکرار و پردامنه به داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ پرداخته است. این رمان نویسِ معاصر ترک علاوه بر نقل کلیت داستان ها ، با بازآفرینی موضوعی، توصیف و تحلیل درون مایه ها، انگیزه ها و جزئیات داستان «رستم و سهراب» و «شاهزاده اودیپ» این پرسش را در ذهن متبلور می کند که نویسنده با استفاده از درونمایه های این دو داستان چه هدفی را پیگیری می کند؟ در این پژوهش، کیفیت و هدف بهره مندی پاموک از دو اسطوره متعلق به دو تمدن کهن با درونمایه روابط پدر و پسر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد، نویسنده در این رمان کهن الگوی «پدرکشی» و کهن الگوی «پسرکشی» برآمده از داستان های اسطوره ای غرب و شرق را در تقابل با هم مقایسه کرده است. پاموک خواسته و توانسته نشان دهد فرهنگ ترکیه همانند موقعیت مکانی اش پلی میان شرق و غرب است و با وجود این که در جامعه کنونی ترکیه به علل مختلف داستان ها فراموش شده اند؛ امّا مفاهیم و نمود فرهنگی آن ها زنده و فعّال هستند. در واقع ابتکار عمل پاموک در «زنی با موهای قرمز» این است که نویسنده به صورت هدفمند با بهره مندی از آثار ادبی کهن، رمانی پست مدرن آفریده و بدین وسیله توانسته تفسیری نمادین از فرهنگ و روان شناسی ملی جامعه خود ارائه کند. در پژوهش حاضر جمع آوری داده ها به شیوه کتاب خانه ای صورت گرفته و روش این مقاله توصیفی تحلیلی است.
تحلیل ریخت شناسانه ی” داستان اسکندر و دارا " در شرفنامه بر اساس نظریه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
131 - 145
حوزههای تخصصی:
تحلیل داستان ، نوین ترین شیوه های تحقیقات ادبی است .کانون توجه دانش پژوهان قرار گرفته. مقالات زیادی مانندمقاله ادبیات تطبیقی نوشته جعفر حمیدی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی مقاله بررسی تطبیقی عنصر" طرح " درداستانهای کهن و امروزی نوشته منصوره شریف زاده هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و زارت علوم در مجله مطالعات ادبیات تطبیقی انجام شده . روش فرمالیستها که منجر به مکتب ساختارگرایی شد، برروش تحقیقات پزوهشگران موثر واقع شد. چهره ی تاثیر پذیر از روش فرمالیستها، ولادیمیر پراپ است. اوبا بررسی قصه پریان می کوشید قصه را به کوچکترین واحد ساختاری ( سی و یک خویشکار ) تجزیه کند و با کل داستان ارتباط دهد. روش پراپ بهترین شیوه های تحلیل و طبقه بندی ریخت داستان های حماسی آنهاست . این مقاله نمودار خویشکارهای پراپ و روش او در داستان " اسکندر و دارا" شرفنامه ی نظامی را بررسی می کند تا مشخص شود نظریه پراپ تا چه اندازه بر این داستان منطبق است . نتیجه بررسی نشان می دهد داستان قابل بررسی با کار کردهای ریخت شناسی پراپ می باشد. داستان ، حرکت از تعادل به عدم تعادل تا رسیدن به فاجعه نهایی است «بخواسته رسیدن» و «ناکام ماندن» دو کنش اساسی داستان هستند که اسکندر جویای برقراری عدل و داد تا حدی به آن دست می یابد به مقام پیغمبری می رسد. به آب حیات دست نمی یابدخویشکاریهای داستان ( کشمکش و پیروزی ) ؛ ( کشمکش و ناکامی )است.
بررسی روان شناختی زنانگی در اشعار فروغ فرخزاد
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
42 - 21
حوزههای تخصصی:
یونگ معتقد است که فرد برای رسیدن به رشد روانی و فردیت شخصیت خود از سه مرحله ی کهن الگویی کلان (سایه، آنیما/ آنیموس و خویشتن) عبور می کند و در هر مرحله با گذر از سطوح کهن الگوی به امکانات بیشتری از یکپارچگی روانی دست می یابد. در این پژوهش، نمادهای رشد مرحله دوم فردیت با تأکید بر کهن الگوی آنیما، در اشعار فروغ فرخزاد، بررسی و تحلیل شده است. نمادهای چهار مرحله ی رشد آنیما که با چهار شخصیت اسطوره ای حوا، هلن، مریم و سوفیا نمادین شده اند، در تمام دفتر های شعری فروغ فرخزاد حضور دارند، اما بسامد آن ها همزمان با رشد روانی شاعر تغییر می کند. در سه دفتر اول، بسامد ظرفیت های روانی حوا و هلن و در دو دفتر پایانی بسامد ظرفیت های مریم و سوفیا بیشتر است. فروغ در شعر خود توانست رشد آنیما را تا متعالی ترین سطح آن نشان دهد و در عین حال هرگز سطوح پست تر آن را سرکوب نکرد. به همین دلیل در دو دفتر پایانی نه تنها شاهد حضور مریم و سوفیا هستیم، بلکه ردّپایی از حوا و هلن نیز در پس زمینه ی شعر او دیده می شود. اشعار فروغ فرخزاد بازتاب دهنده ی رشد و یکپارچگی روانی شاعر در حوزه ی آنیماست. وی توانست پرده از چهره های مختلف و متناقض کهن الگوی آنیما برگیرد و زنانگی را لااقل در شعرش از غریزی ترین تا متعالی ترین خصیصه هایش بیان کند و به عنوان یکی از هنرمندان اصیل امروز، تمامیت آنیما را به نمایش گذارد.
فقر و رفاه: تحلیل رمزگان های اجتماعی در رمان «بازی آخر بانو»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
76 - 105
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی اجتماعی، موقعیت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سوژه را عامل اصلی در تعیین کنش های او معرفی می کند. در رمان بازی آخر بانو، جایگاه اجتماعی سوژه های اصلی رمان در طی زمان و از فقر به رفاه تغییر می یابد. هدف این مقاله، نشان دادن تحول رمزگان های اجتماعی در نتیجه تغییر شرایط از فقر به رفاه و جابه جایی طبقه اجتماعی سوژه است. مقاله با روش توصیفی تحلیلی سه رمزگان رفتار، خوراک و لحن را در دو وضعیت فقر و رفاه بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییر در شرایط اقتصادی به تنهایی رمزگان اجتماعی را که سوژه در موقعیت های مختلف به کار می گیرد و نیز تمایزهای اجتماعی را، تبیین نمی کند، بلکه هنجار حاکم بر شخصیت سوژه نقشی بسیار تعیین کننده در رفتارها، گزینش ها و لحن او دارد. غلبه هنجار عینی بر شخصیت سوژه باعث می شود، سوژه هم زمان با تغییر در شرایط عینی تغییر کند، اما غلبه هنجار ارزشی سبب تأخیر در تغییر سوژه می شود؛ بدین صورت که شرایط تغییر می یابد، اما سوژه تنها پس از اطمینان به همسانی شرایط با هنجار ارزشی اش، با آن همراهی رمزگانی می کند.
بررسی تطبیقی بازتاب آموزه های تعلیمی ایران پیش از اسلام در دو کتاب ادب الکبیر و ادب الصغیر و قابوس نامه
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
69 - 90
حوزههای تخصصی:
آموزه های تعلیمی و اندرزهایی اخلاقی از جمله مضامینی هستند که حکیمان و پادشاهان ایران پیش از اسلام به آنها توجهی ویژه داشته اند. این مضامین و اندرزها به سبب ترجمه متون پهلوی به زبان عربی، ابتدا به ادبیات عرب و در ادامه، با پیدایش زبان فارسی دری و نگارش متون فارسی به ادبیات فارسی دوره ی اسلامی راه یافت. از نمونه ی این آثار، کتاب ادب الکبیر و ادب الصغیر از ابن مقفع و کتاب قابوس نامه، اثر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر است. این مقاله در پی آن است تا با واکاوی آموزه های تعلیمی ایران باستان و استخراج این آموزه ها در دو اثر مذکور، ضمن بیان شباهت های آنها، اثبات نماید که ابن مقفع و عنصرالمعالی کیکاووس در تألیف آثارشان از منبعی واحد بهره جسته اند. بر اساس یافته های این پژوهش، مفاهیم تعلیمی همانند خردورزی، راست گویی و دوری از دروغ، اعتدال، رعایت پیمان، ونظایر آن که از مفاهیم بسیار مهم در تعالیم ایران باستان هستند، به روشن ترین شکل در ادب الصغیر و ادب الکبیر و قابوس نامه جلوه گر شده اند و این امر بیانگر این مطلب است که هر دو نویسنده تحت تأثیر تعالیم ایران باستان بوده، بر اساس آن به خلق آثار خود دست یازیده اند.
بررسی ترجمه عربی عناصر فرهنگی داستان مدیر مدرسه با تکیه بر نظریه نیومارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
1 - 24
حوزههای تخصصی:
متون ادبی و به ویژه متون داستانی نقشی مؤثر در انتقال فرهنگ ایفا می کنند؛ ازاین رو، ترجمه این متون از زبانی به زبان دیگر نیازمند انتقال صحیح عناصرفرهنگی هر زبان می باشد. جستار پیش رو بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به بررسی ترجمه عربی داستان مدیر مدرسه جلال آل احمد براساس نظریه فرهنگی نیومارک بپردازد تا از یک سو مهم ترین عناصر فرهنگی داستان و چالش های ترجمه ای این عناصر استخراج گردد و از سوی دیگر راه کارهایی عملی به منظور انتقال و برگردان صحیح عناصر فرهنگی مطابق با نظریه نیومارک ارائه دهد. داستان مدیر مدرسه نمایی روشن از نظام اجتماعی، فرهنگی و اداری دوره زندگی نویسنده کتاب را تجلّی ساخته می سازد. ارزیابی کیفیت انتقال عناصر بومی و فرهنگی این اثر از صافی ترجمه، نشان از درهم تنیدگی عناصر فرهنگی و زبانی ست که مترجم را ناگزیر به استفاده از راهبردهای متنوّع در تعریب این عناصر ساخته است. برخی از عناصر ترجمه ناپذیر فرهنگی، به شکل مفهومی برگردان شده است. معادل های کارکردی و شرح مفهوم عناصر فرهنگی در ترجمه اثر، رویکرد غالب و پربسامد مترجم است. وی از این طریق تلاش داشته متن داستان را هرچه بیشتر به زبان مقصد نزدیک تر سازد.
بررسی تطبیقی بازنمایی استعمار در رمان های «الصبار» و «سمفونی مردگان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مردم خاورمیانه –از جمله مردم ایران و فلسطین- در قرن بیستم با جریان مدرنیته روبرو شدند. آنها در این تقابل، وضعیت نسبتا همسانی داشتند؛ چراکه آن ها از یک سو، وارث سنت هایی سخت تنیده و کهن -چون پدرسالاری- بودند و از سویی دیگر با جریانی عصیان گر رویارو شدند که همه چیز را در خود می بلعید و می برد. در عرصه سیاست نیز با استعمار مواجه شدند که به انحاء مختلف سعی در بهره بری از سرزمین شان داشت. سنت ( به شکل خاص سنتِ پدرسالاری)، مدرنیته و استعمار سه بن مایه اصلی داستان های سمفونی مردگان از عباس معروفی و الصبار از سحر خلیفه اند. بررسی تطبیقی این دو اثر داستانی، تجربه تاریخی مشترک دو ملت ایران و فلسطین را در مواجهه با مدرنیته نشان می دهد و ماهیت استعمار و نظام سلطه را عریان می کند و از ضعف ها و قوت های سنت و مدرنیته پرده برمی دارد. از این رو، در پژوهش حاضر سعی شده که نمودهای استعمار، نظام سلطه در دو رمان تحلیل شود و پیوند این دو با جوامع سنتی (خانواده، روشنفکران و بازاری ها) تبیین گردد. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که در هر دو داستان، سنت پدرسالاری، چون عنصری همگام با استعمار و استبداد به تصویر کشیده شده است. نویسندگان دو داستان، نظام سرمایه داری را دنباله استعمار دانسته اند و تجربه های همسانی را از استثمارگری های این نظام در خاورمیانه، روایت کرده اند. در هر دو داستان، قهرمان، جوانی شاعر است که با یاری دیگر شخصیت ها -خاصه، زنان- در برابر استبداد و استعمار می ایستد.
کاربرد رمز در شعر خزعل الماجدی و نسیم شمال بر اساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
107 - 130
حوزههای تخصصی:
ادبیات هر دوره ای متأثّر از اوضاع و شرایطی است که با آن تعامل دارد. شعر خزعل ماجدی (متولّد 1951) و نسیم شمال (1313- 1249) نیز متأثّر از شرایطی است که از دیرباز، دشمنان برای عراق و ایران پدید آورده بودند. این دو شاعر در ابعادی گسترده و با نگرشی سلبی نگر، وضعیت جامعه خود را نقد کرده اند. نظریه زیبایی شناسی انتقادی به عنوان محصول مکتب فرانکفورت در قرن بیستم پا به عرصه وجود گذاشت و عمده ترین هدفش را می توان مخالفت با وضعیت موجود و درنهایت رهایی انسان معاصر به عنوان موجودی آزاد دانست. جریان ادبی شعر عربی و فارسی به دلیل اشتراک در شرایط اجتماعی – فکری - سیاسی، تجربه های مشترکی را رقم زد که این تحوّل تقریباً هم در محتوا و هم در فرم آثار ادبی دو ملّت قابل مشاهده است. یکی از مهم ترین عناصر شعری مشترک خزعل ماجدی - به عنوان شاعر عراقی - و نسیم شمال - شاعر ایرانی - روح و فضای انتقادی است که بر اشعارشان سایه افکنده است. شیوه به کار گرفته شده در نوشتار پیش رو، تطبیق اشعار دو شاعر ایرانی و عراقی براساس مکتب آمریکایی و برمبنای تحلیل و تفسیر کتابخانه ای است. این دو ادیب همچون نظریه پردازان مکتب فرانکفورت و نظریه زیبایی شناسی انتقادی، ایدئولوژیکی بودن هر نوع اثر ادبی و غیر ادبی را نفی می کنند و اصالتش را در استقلال آن می دانند. پژوهش حاضر بر آن است تا اصلی ترین دغدغه های فکری هردو شاعر را از چهار جنبه مشترک: رمز سیاسی، رمز اجتماعی، رمز اسطوری و رمز تاریخی که دارای بار نمادین است؛ ازنظر زیبایی شناسی انتقادی مقایسه و تحلیل کند. از تحلیل اشعار ایشان چنین استنباط می شود که ریشه تمام مشکلات ایران و جهان عرب براساس این نظریه، سلطه سیاسی حاکم است و راه ایجاد آزادی در جامعه، حذف سلطه گری در کشور است. خزعل ماجدی و نسیم شمال به طور رمزی اندیشه های ضدّ استعماری خود را بیان نموده و برای تجسّم بخشیدن به واقعیت کشور و تهییج جامعه از رمزهای اجتماعی و سیاسی و اسطوری و تاریخی کمک گرفته اند تا بدین وسیله اهداف و ارزش های مورد نظر خود را رواج دهند.
نشانه شناسی فرهنگی رمان های هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها و واحه غروب (خوانشی تطبیقی برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ یوری لوتمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1 - 18
حوزههای تخصصی:
یوری لوتمان نشانه شناسی فرهنگی را برپایه تقابل های تعاملی در سه الگوی طبیعت و فرهنگ، آشوب و نظم، خودی و دیگری تبیین کرده است، چنان که نشانه شناسی فرهنگی وی توانسته است پیوند ساختارهای مبتنی بر رمزگانی ویژه را در یک نظام تقابلی - تعاملی تفسیر کند. لوتمان تأثیر و تأثّر طبیعت، فرهنگ و رمزگان آن ها را روی شخصیت ها و کنش های آنان با سه الگوی یادشده نشان داده است. هدف نشانه شناسی فرهنگی، مطالعه مناسبات بینافرهنگی نظام تقابلی و تعاملی الگوی طبیعت و فرهنگ است که گستره فرهنگ خودی و رمزگان آن را دربرابر نافرهنگ یا فرهنگ دیگری تبیین می کند. رمان های مهاجرت گستره مناسبی برای مطالعه تقابل، تعامل، تنگناهای طبیعت و فرهنگ و رمزگان آن ها هستند. نوشتار پیش رو مؤلّفه های اساسی ساختار شخصیت ها و کنش های آنان را در رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها از رضا قاسمی و رمان واحه غروب از بهاء طاهر برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ لوتمان با خوانشی تطبیقی به روش توصیفی - تحلیلی بررسی کرده است. هدف پژوهش تبیین جایگاه شخصیت ها و کنش های آنان مبتنی بر تقابل و تعامل بینافرهنگی فرهنگ مبدأ و مقصد در رمان های مورد مطالعه است. دستاورد پژوهش نشان می دهد، این دو نویسنده فرهنگ خودی را در تلاطم مهاجرت شخصیت ها به فرهنگ میزبان مبتنی بر مؤلّفه های طبیعت و فرهنگ حفظ کرده اند، چنان که رمان های این دو نویسنده در مؤلّفه های اجتماعی جنسیت، ازدواج و غلبه قدرت (قتل) با الگوی نسبی طبیعت - فرهنگ هم خوانی دارند. بافت مکانی و فضاسازی واحه غروب با الگوی طبیعت سازگار است، امّا رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها با الگوی فرهنگ هم گرایی دارد.
بررسی هم پیوندی ادبیات ملی با مفهوم «ادبیات جهان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، هم پیوندی ادبیات (بوم) ملی را با مفهوم ادبیات جهان بررسی می کند. از دید گوته، ادبیات ملی در مقابل و متضاد ادبیاتی است که وی آن را «ادبیات جهان» می نامد. اما آیا براستی ادبیات ملی به طور عام و سایر ادبیات ها«در برابر»، «مقابل»، یا «متضاد» نگره «ادبیات جهان» هستند یا «در کنار»، «متمم» یا «مکمل» ادبیات جهان؟ پیداست ادبیات جهان حیات و نضج و توسعه خود را مدیون ادبیات ملی است، چه اگر اثری ابتدا به جرگه ادبیات ملی یک کشور درنیاید، کمتر احتمال می رود که بتواند به جرگه آثار ادبی جهانی بدل شود. البته، هیچ ارتباط مستقیمی میان ادبیات ملی و ادبیات جهان برقرار نیست، یعنی الزامی ندارد که اثر برای آنکه به چرخه ادبیات جهان درآید، حتماً ملی باشد. لیکن، ملی بودن یعنی احراز شاخص ها و کیفیت های لازم در سطح ملی، ممکن است زمینه را برای ورود اثر ملی به سطح تراملی و بین المللی فراهم کند. در واقع، غنای ادبیات جهان ممکن است به غنای ادبیات ملی وابسته باشد و برعکس. با این حال، اگر پای ادبیات ملی در میان نباشد، از ادبیات جهان نیز کمتر خبری در میان خواهد بود. این مقاله می کوشد نسبت میان ادبیات ملی و جهان را از منظری نظری بررسی کند.
تأثیر بافت موقعیتی در معناشناسی وصف های هنری اشعار حافظ موسوی و سعاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ابزارهای کارآمد زبان شناسی نقش گرا که به بررسی عوامل مؤثر در استنباط معانی می پردازد؛ بافت موقعیتی1 است که رابطه واژگان و جملات را با مصادیق خارج از نظام زبان بررسی می کند. بررسی این بافت منجر به درک معانی شگردهای ادبی از جمله وصف های هنری می گردد. وصف های هنری2 همان کاربست هنریِ صفت در کلام است که به سبب قرار گرفتن در بافت کلام ادبی، دلالت های متفاوت پیدا می کند. در این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی بر آن شدیم تا با توجه به نظریه زبان شناسی نقش گرای هلیدی، به معناشناسی وصف های هنری اشعار حافظ موسوی (1333ش) شاعر معاصر ایرانی و ودیع سعاده (1948م) شاعر معاصر لبنانی بپردازیم. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مدلول های وصف های هنری اشعار دو شاعر به دو دسته تاریک و روشن قابل تقسیم است که بسامد مدلول های تاریک در اشعار به سبب ترسیم موضوعات اجتماعی بیش از مدلول های روشن است؛ اگرچه غالباً روزنه ای از امید در سراسر اشعار دو شاعر نمایان است. روایی بودن و افعالِ متناسب با آن از بارزترین ویژگی های سبکی وصف های هنری اشعار دو شاعر است. انتخاب شاعر به عنوان مشارک اصلی بندها باعث حضور مستقیم آن ها در فضای اشعار شده است. وجه اخباری در بندها پربسامد بوده و القاگر مفهوم احتمال و تداول در قالب عنصر وجهی وابسته سازی است؛ زیرا دو شاعر وصف های هنری را چون عرصه ای برای بیان شرح حال خود و جامعه برگزیده اند. .
تأثیرگذاری هنر مدرن بر ادبیات نوگرا و بازی های ویدیویی (مطالعه موردی رمان «اولیسِ» جیمز جویس و بازی «دارک سولزِ» هیدتکا میازاکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی های رایانه ای به جهت تازه تاسیس بودن و هم پوشانی بسیار با سینما و ادبیات، دو جنبه متفاوت از خود را نمایش می دهند که درخور مطالعات تطبیقی است. در این مقاله عناصر هنر مدرن و تاریخ ادبیات نوگرا در شکل گیری بازی های ویدیویی بررسی می شوند و سپس موارد مشابه در رمان « یولسیس» از جیمز جویس و بازی های «دارک سولز» از هیدتکا میازاکی مورد تحلیل و تطبیق قرار می گیرند. هدف پژوهش بررسی تاثیرگذاری ویژگی های هنر مدرن بر ادبیات نوگرا و بازی های ویدیویی و همچنین بیان تغییر ماهیت عناصر مشترک آنها است. هدف فرعی پژوهش مقایسه این بازی ها با دیگر عناوین رسانه بازی های رایانه ای و پاسخ به این سوال است که: چگونه بازی ها و بطور کلی رسانه های جدید هم می توانند در بطن خود هویتی کلاسیک و مدرن را شکل دهند؟ و جایگاه بازی های مورد مطالعه در این عرصه کجا قرار دارد؟ روش تحقیق تحلیلی و تطبیقی است. یافته های پژوهش مبین این است که رمان اولیس از « جیمز جویس» و بازی های مجموعه «دارک سولز» از هیدتکا میازاکی در عناصر «رد روش روایی رمان»، «رد قهرمان سنتی»، «رد حادثه پردازی»، «تجربه های جدید زبانی»، «رهایی از زمان و آزادی زمان»، «اهمیت دادن به تداعی معانی»، «اهمیت ندادن به متعارفات»، «تمایل به توهم و خیال»، «شرکت دادن خواننده در رمان»، «طرح مساله حقیقت» و «بحث از عقاید و فلسفه ها» مشابهت و تطابق دارند.
بردار کردن رستم؛ بررسی فرایند دگرگشت شخصیت تَهمتن در «غُرَرُ الملوک» ثعالبی در قیاس با شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
85 - 105
حوزههای تخصصی:
رستم از بارزترین شخصیت های ادبیات حماسی ایران است که در متون حماسی ادبیات فارسی به ویژه شاهنامه فردوسی منزلت و جایگاه درخور ویژه ای دارد، امّا این بدین معنا نیست که آثار دیگری که در راستای گزارش پهلوانان حماسی ایران به نگارش درآمده اند، به همان اندازه در تبیین جایگاه وی کوشیده اند. این اهمال و بی توجّهی به وسیله بسیاری از نویسندگان عربی - اسلامی که در زمینه های دینی و فرهنگی جدید سر برآورده اند، پدیده ای عجیب و شگفت انگیز نیست، امّا دگرگشت و اهمال آن در شاهنامه ثعالبی که نزدیک ترین متن عربی - اسلامی به شاهنامه است و توسّط ادیبی از نیشابور که در خراسان می زیسته و از منابع مشترکی با ابوالقاسم فردوسی در تدوین تاریخ حماسی ایران بهره برده و از جهت های زیادی همچون نام ها، توصیفات، رویدادها با آن مشترک است، شگفت انگیز و جای بحث و بررسی دارد. پژوهش حاضر می کوشد، به نقد و ارزیابی فرایند کاسته شدن جایگاه رستم و دگرگشت شخصیت تهمتن در کتاب غرر الملوک ثعالبی بپردازد و علّت ها و جلوه های آن را در مقایسه با شاهنامه فردوسی به بوته نقد و تطبیق بکشاند. براساس یافته ها، با تکیه بر فرضیه بازآفرینی رستم در شاهنامه و اشتراک منابع فردوسی و ثعالبی، عواملی همچون مغایرت مبنایی شرح پهلوانی فردوسی با کتاب شرح شاهان ثعالبی، رویکرد تاریخی و دینی وی، تضاد گفتمانی و نگرشی میان شاعر و مورخ در رابطه با تجسّم ابرقهرمانان حماسی، در دگرگشت این شخصیت حماسی در متن عربی، مورد بحث نقش بسزایی دارد. لازم به ذکر است که روش به کاررفته در نوشتار پیش رو، توصیفی - تحلیلی برپایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است.
بارقه های تحول در ادبیات فارسی و روسی با محوریت نیما یوشیج والکساندر پوشکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الکساندر پوشکین و نیما یوشیج به عنوان دو شاعر پیشرو و نوآور در ادبیات روسی و فارسی شناخته می شوند. شاعرانی شیفته و عاشق، که در درجه اول عاشق فردیت خود و در درجه دوم عاشق جامعه ای هستند که در آن زندگی می کنند. شاعرانی که نمی توانند رنج مردم ستمدیده را تحمل کنند و ساکت بنشینند، به دنبال راهی برای همدردی با مردم و بیداری توده مردم هستند، هر دو شاعر به خاطر افکار آزادی بخش دوره ای از زندگی خود را در تبعید به سر می برند، همچنان در تبعید عاشق وطن و طبیعت سرزمین خود هستند هر دو طعم عشق فردی را چشیده و از آن گذر کرده به عشق والا و برتر می اندیشند، گاهی دچار یأس می شوند اما اجازه نمی دهند که یأس آنها را از ادامه مسیر باز دارد؛ دوباره تلاش می کنند و راهی می گشایند برای بیان آنچه باید بیان شود. نیما و پوشکین با حضور همیشگی در شعرشان فاصله شعر و شاعر را از بین می برند شعر را به زمان خود نزدیک می کنند و در واقع با شعر خود یکی می شوند، نیما واقعیت را با طبیعت در می آمیزد و پوشکین واقعیت را با تاریخ همراه می سازد و با زبانی نو بیان می کنند آنچه را که باید بیان شود.
معرّفی و تحلیل توصیفی دیدگاه های سعید علّوش در ادبیّات تطبیقی جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
99 - 126
حوزههای تخصصی:
سعید علّوش منتقد و مترجم مغربی از پژوهشگران برجسته ادبیّات تطبیقی در جهان عرب به شمار می آید. آثار وی در این حوزه در معرّفی مکتب های مطرح ادبیّات تطبیقی و کتاب شناسی این دانش در جهان عرب نقش اساسی داشته است. علّوش در ادبیّات تطبیقی معاصر، بیشتر در مسیر تحقّق پنج هدف اساسی حرکت نموده است؛ الف: معرّفی تاریخچه و نقد مکتب های مشهور ادبیّات تطبیقی. ب: نقد فرهنگی ادبیّات تطبیقی. ج: بررسی وضعیّت کنونی ادبیّات تطبیقی در جهان عرب و چالش های فراروی آن. د: تأکید بر نظریه اسلامی ادبیّات تطبیقی. ه : نقش ترجمه در ادبیّات تطبیقی. لذا این پژوهش توصیفی تحلیلی برآن است ضمن معرفی سعید علّوش، به تحلیل دیدگاه های وی در باب ادبیات تطبیقی عربی نیز بپردازد که درنهایت به این مهم ره یافت ه است، که علّوش ضمن در پیش گرفتن اهداف نامبرده و برجسته نمودن نقش عرب در ادبیّات تطبیقی غرب، نقص ها و اشتباهاتی چند در آثار و گفته های خویش داشته است؛ ازجمله آنکه علّوش بعد از نوشتن رساله دکتری و چاپ آن کار جدیدی نکرد و تمام کارهای چاپ شده وی تکرار مطالب رساله دکتری است. متهم کردن مجله الدراسات الادبیه و تلاش های محمد محمدی به تلاش برای تقویت جنبش امل از اشتباهات فاحش کتاب مکونات الادب المقارن و مدارس الادب المقارن است که با روح علمی سازگاری ندارد و نیز پریشانی نویسنده در کاربرد واژگان غلوآمیزی چون مکتب اسلاوی و عربی هم از دیگر اشکالات کار اوست.
تطبیق ضدهای مرگ و زندگی و دنیا و آخرت در اندیشه مولانا جلال الدین رومی و ابوالعلای معری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
539 - 566
حوزههای تخصصی:
یکی از مبانی و معیارهای نوشته های ادبی که منجر به ماندگاری آن می شود، اندیشه مربوط به آن آثار است. در ادبیات فارسی شاعران و نویسندگان تنها به سرودن اشعار و آفریدن آثار ادبی نپرداخته اند بلکه توانسته اند اندیشه های کلامی، اخلاقی، فلسفی، عرفانی و ... را در آثار ادبی وارد کنند. مولانا جلال الدین رومی از شاعران سده هفتم ه.ق با اندیشه های عرفانی و ابوالعلای معری از شاعران سده پنجم ه.ق با پندارهای دینی و فلسفی است. در این پژوهش نگارندگان به صورت تطبیقی مطابق مکتب امریکایی، در پی بیان شباهت و تفاوت نگاه دوشاعر شرقی و هم آیین اما با مسلک متفاوت، نسبت به مسائل متضاد هستی در زمینه مرگ و زندگی و دنیا و آخرت بوده اند. فرضیه نگارندگان این است که به دلیل وابستگی دوشاعر به مکتب شرقی باید نگرش های همسانی در اندیشه ها داشته باشند ولی وابستگی دو شاعر به دو مکتب فکری متفاوت، باعث تضارب آرای این دو شاعر شده باشد. مهمترین نتیجه به دست آمده این است که نگاه مولانا در زمینه یادشده نسبت به امور متضاد ، نظر عارف اندیشمند است و پدیده ها را با دریچه اشراقی خود نگریسته ولی فلسفه ابوالعلا در مواجهه با تضادها، فلسفه شاعرانه، شک و بدبینی بوده است. روش این پژوهش، کتابخانه ای است که بر مبنای توصیفی-تحلیلی به دسته بندی و بررسی داده ها پرداخته شده است.
شک و بدبینی بوده است.
واژههای کلیدی: مولانا ،ابوالعلا، ادبیات تطبیقی، اضداد.
بررسی تطبیقی کاربرد ادبی و نمادین عنصر رنگ در اشعار فردوسی طوسی و بشار بن برد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
37 - 48
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین عناصر، در بروز خلاقیت های هنری به کارگیری رنگ است. در واقع رنگ از عناصر ویژه ای است که می توان از طریق شناخت ویژگی ها و تأثیرات آن، از بسیاری از رمزها پرده برداری کرد و به رازهای پنهان بسیاری دست یافت. شاعران به عنوان زیباشناسان جهان هستی، از رنگ ها در تصاویر شعری خود استفاده کرده اند و گاه از آن در تبیین مفاهیم بیان ناشدنی و فضای نمادین اشعار خود بهره برده اند . در این پژوهش که به روش کتابخانه ای انجام شده است، ضمن ارائه شواهد شعری از اشعار فردوسی طوسی و بشاربن برد به عنوان شاعران مورد مطالعه که به نحوی از رنگها استفاده کرده اند، به تحلیل شگردها و چگونگی کاربرد ادبی، نمادین و بلاغی آنها از رنگ( خصوصاً از رنگ سیاه و سفید) در القای پیام به مخاطب پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رنگهای سیاه و سفید در این اشعار فردوسی و بشاربن برد بسامد بالایی را نسبت به دیگر رنگها دارند. فردوسی و بشاربن برد، از ظرفیت عظیم رنگ ها، برای انتقال اندیشه ها، مقاصد و پی ام های خود در حوزه های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، دینی و سیاسی در فضای واقعی، کنایی، نم ادین و اسطوره ای به مخاطبان خود، به خوبی بهره برده اند.