فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۱۳ مورد از کل ۱٬۷۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی کارآفرینی اجتماعی در توسعه گردشگری روستایی در روستاهای هدف گردشگری استان گیلان می باشد. روش پژوهش کیفی و از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 10 نفر از مدیران، صاحب نظران و اساتید دانشگاهی حوزه گردشگری می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نتایج پرسشنامه کیفی و مصاحبه باز با اعضای نمونه، بعد از یادداشت برداری و انتقال به سیستم، با استفاده از روش داده بنیاد و از طریق کدگذاری و نرم افزار Maxqda تجزیه و تحلیل شد و خروجی و مدل نهایی گزارش گردید. نتایج نشان داد که کارآفرینی گردشگری سنتی از رویکرد سرمایه داری پیروی می کند، به شدت سود محور است و جنبه های اجتماعی انجام کسب وکار را نادیده می گیرد که ممکن است به نوبه خود آسیب های بیشتری را برای جوامع در حال حاضر محروم ایجاد کند. کارآفرینی اجتماعی در گردشگری، که در اینجا به عنوان کارآفرینی اجتماعی گردشگری نامیده می شود، به عنوان یک رویکرد بازارمحور برای پرداختن به مشکلات اجتماعی مختلف از طریق کارآفرینی گردشگری قرار دارد.
ارتباط میان عوامل مؤثر بر توسعه استارتاپ های صنعتی با استفاده از متدولوژی نگاشت شناختی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارتباط میان عوامل مؤثر بر توسعه استارتاپ های صنعتی با استفاده از متدولوژی نگاشت شناختی فازی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 19 نفر از خبرگان حرفه ای در استارتاپهای صنعتی، شامل مدیران ارشد و مجموعه های آن می باشد و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. برای گردآوری داده ها از تکنیک دلفی فازی برای شناسایی مؤلفه ها استفاده شد و برای ارائه مدل از روش نگاشت شناختی فازی استفاده گردید. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که اصلی ترین عوامل مؤثر بر توسعه استارتاپ های صنعتی شامل یازده متغیر عبارتند از: شایستگی های توسعه، شایستگی های نیروی انسانی، نیازمندی های سازمان به توسعه، جذب و حفظ نخبگان، برند استارتاپ، ایجاد فرصت مناسب، توسعه مهارت های نخبگان، شرایط اقتصادی، رضایتمندی مشتریان، پیشرفت استارتاپ، فرهنگ توسعه، سپس با استفاده از متدولوژی نقشه های شناختی فازی، چگونگی ارتباط میان این عوامل مطابق تبیین گردید.
تلفیق اجتماعی مهاجران در محیط کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
73 - 86
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از ارکان هر زیست بوم کسب وکار، سرمایه انسانی است که انباشت آن ازطریق پرورش و جذب نیروی کار ماهر، می تواند عاملی کلیدی برای رشد بهره وری و توسعه اقتصادی مناطق و کشورها باشد. دراین بین، مهاجرت، نوعی پویایی جمعیت شناختی و تحرک جغرافیایی نیروی کار است که موجب تنوع بخشی و درنتیجه، زایش و بروز ایده های جدید و تأمین نیروی کار موردنیاز در زیست بوم های پذیرنده مهاجر می شود. این پژوهش به شیوه آمیخته از نوع اکتشافی باهدف شناسایی سازوکارهای تلفیق اجتماعی مهاجران در محیط کسب وکار در استان گلستان به انجام رسید.روش شناسی: این پژوهش ازمنظر گردآوری داده ها از نوع میدانی، ازمنظر کنترل متغیرها از نوع غیرآزمایشی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. به لحاظ روش شناسی، طرح آمیخته این پژوهش از نوع اکتشافی، الگوی توسعه ابزار (تأکید بر کمی) است. اطلاعات لازم از 15 نفر از خبرگان به شیوه کاری، همانند کنفرانس دلفی گردآوری شد. این پژوهش در دو مرحله کلی به انجام رسید. در مرحله اول، برمبنای روش گروه کانونی، ۳۳ سازوکار شناسایی و اولویت بندی شد. برخی از این سازوکارها درسطح کسب وکار و برخی دیگر، درسطح زیست بوم قابل پیگیری هستند. در مرحله دوم، نیز با انجام الگوسازی ساختاری تفسیری، به سطح بندی سازوکارهای شناسایی شده پرداخته شد.یافته ها: براساس یافته ها، سازوکارها در 11 سطح شناسایی شدند. درسطح اول (بالاترین سطح) سازوکارهایی قرار گرفته اند که نشان دهنده اثرپذیری و اهمیت بالای آن ها است (نظیر، تلفیق ملاحظات ویژه حمایت از نیروی کار مهاجر در قوانین و مقررات مربوطه). درسطح آخر (یازدهم) سازوکار هایی قرار دارند که همانند سنگ زیربنای تلفیق اجتماعی مهاجران هستند، شامل برگزاری تورهای آشنایی با اجتماع محلی، جلسات مشورتی اختصاصی و رویدادهای دورهمی برای مهاجران و خانواده های آن ها، کمک های مالی و ارایه امکانات، پرداخت به موقع حقوق، اعلام به موقع خاتمه کار، ترغیب هماهنگی و همکاری واحدهای صنفی برای تبادل و جابجایی نیروی کار مهاجر. با توجه به اینکه تلفیق اجتماعی نیروی کار مهاجر باهدف تاب آوری، سازگاری و بهره وری آن ها درچند سطح رخ می دهد، لذا مطابق یافته های پژوهش، نیاز است سازوکارهای شناسایی شده به تفکیک سطوح مربوطه دسته بندی و طرح شود. لازم به ذکر است، این طبقه بندی چندسطحی نه به معنای تمایز و جدابودگی اقدامات، بلکه مؤید هماهنگی بین سطوح مختلف برای تحقق ادغام و تلفیق اجتماعی نیروی کار مهاجر است.نتیجه گیری/ دستاوردها: نتایج این پژوهش می تواند برای سازمان های دولتی ازجمله ادارات کار استانی به ویژه در نواحی که با سرریز نیروی کار مهاجر مواجه هستند، جهت سیاست گذاری تلفیق بهتر نیروی کار مهاجر در محیط کسب وکار مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر جهت گیری محیط زیستی بر عملکرد تجاری کسب وکار الکترونیکی با نقش میانجی آمیخته بازاریابی سبز و راهبردهای محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
41 - 54
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه دنیا با چالش های محیط زیستی مواجه شده و نگرانی هایی درمورد چگونگی استفاده از منابع به وجود آمده است. ازآنجایی که امروزه عملکرد محیط زیستی بنگاه ها و پیروی از قوانین محیط زیستی به عنوان یک مزیت رقابتی برای بنگاه ها محسوب می شود و ازطرفی بازاریابی سبز با اعمال نقش مسئولیت اجتماعی- محیط زیستی در شرکت ها به منظور دست یابی به توسعه پایدار، سعی در کاهش اثرات نهایی خود بر محیط زیست دارد؛ ازاین رو، درشرایطی که موضوعات «سبز» برای تصمیم گیرندگان شرکتی اهمیت فزاینده ای پیداکرده است، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر جهت گیری محیط زیستی بر عملکرد تجاری کسب وکار الکترونیکی با نقش میانجی آمیخته بازاریابی سبز و استراتژی های محیط زیستی است.روش شناسی: جامعه آماری پژوهش شامل تمام کارکنان و مدیران شرکت های فعال در کسب وکارهای کوچک و متوسط درحوزه الکترونیک به تعداد 235 نفر بودند. حجم نمونه آماری بااستفاده از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 144 نفر به دست آمد که به صورت تصادفی دردسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه بود. پرسش نامه در سه بخش، نامه همراه، اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش های اصلی تنظیم گردید. در بخش اول، تحت عنوان نامه همراه، علاوه بر بیان عنوان پژوهش، هدف از گردآوری اطلاعات به وسیله پرسش نامه و ضرورت همکاری صمیمانه پاسخ دهندگان در تکمیل پرسشنامه توضیح داده شد. بخش جمعیت شناختی شامل پرسش هایی درمورد مشخصات عمومی پاسخ دهندگان ازقبیل جنسیت، وضعیت تأهل، تحصیلات و سن بود. آخرین بخش نیز شامل پرسش هایی درمورد متغیرهای اصلی پژوهش بود که از مقیاس های استاندارد بهره گرفته شد. روایی پرسشنامه با استفاده از معیارهای روایی همگرا و واگرا و پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ بررسی گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با کمک نرم افزارهای SPSS و PLS انجام گرفته است.یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که جهت گیری محیط زیستی بر عملکرد شرکت تأثیر مثبت و معناداری دارد. جهت گیری محیط زیستی بر بازاریابی سبز تأثیر مثبت و معناداری دارد. جهت گیری محیط زیستی بر استراتژی سازگار با محیط زیست تأثیر مثبت و معناداری دارد. بازاریابی سبز بر عملکرد تجاری تأثیر مثبت و معناداری دارد. استراتژی سازگار با محیط زیست بر عملکرد تجاری تأثیر مثبت و معناداری دارد. جهت گیری محیط زیستی نقش واسطه ای بین بازاریابی سبز و عملکرد تجاری شرکت دارد. درنهایت، نقش واسطه ای جهت گیری محیط زیستی بین راهبرد سازگاری و عملکرد تجاری شرکت تأیید شد.نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، پیشنهادهایی به صاحبان مشاغل و فعالان در حوزه کسب وکار ارائه می شود تا به منظور بهبود عملکرد خود درحوزه فروش و رشد و توسعه بازار خود، علاوه بر اتخاذ استراتژی های مناسب درحوزه های عملیاتی نظیر استراتژی بازاریابی مناسب، جهت گیری اصولی و صحیحی درخصوص محیط زیست نیز موردتوجه قرار دهند.
الگوی همکاری مبتنی بر اعتماد در بازرگانی بین الملل: تحلیلی بر نقش تفاوت های فرهنگی ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه محیط کسب وکار به طور فزاینده ای به همکاری مبتنی بر اعتماد در روابط بین المللی متکی است؛ با این حال غالباً، شرکت ها در همکاری های تجاری در بافت میان فرهنگی شکست می خورند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی همکاری مبتنی بر اعتماد در بازرگانی بین الملل، با تحلیلی بر نقش تفاوت های فرهنگی صورت گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی بوده که با رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) انجام شد. در مطالعه کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 11 نفر از مدیران ارشد شرکت های خودروسازی ایرانی و چینی، انجام شده و داده ها با روش تحلیل تم، تجزیه وتحلیل شد. اعتبارسنجی کیفی با تاییدپذیری مشارکت کنندگان و پایایی بازآزمون انجام شد. جامعه آماری در بخش کمی، کارشناسان واحد بازرگانی شرکت های خودروسازی ایرانی و چینی بودند که 359 نفر با روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن تایید شد. داده ها، با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار اموس مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحلیل تم نشان داد الگوی همکاری مبتنی بر اعتماد در بازرگانی بین الملل شامل 159 کد باز، 34 مقوله فرعی و 11 مقوله اصلی است. بر اساس نتایج تحلیل مسیر تاثیر 8 مقوله کسب اعتبار بین المللی، صلاحیت فرهنگی، عوامل سازمانی، عوامل مدیریتی، روابط بین المللی، فرآیندهای سازمانی، هدف گذاری اثربخش و تفاوت های فرهنگی بر همکاری مبتنی بر اعتماد تایید شد. در نهایت نتایج نشان داد 5 بعد ارزش های ملی شامل مردتبعی، جمع گرایی، اجتناب از عدم اطمینان، فاصله قدرت و افراط در برابر خویشتن داری قادر به پیش بینی همکاری مبتنی بر اعتماد در دو جامعه ایرانی و چینی است.
تبیین مؤلفه های بومی تولید و فراوری نیشکر با تأکید بر نوآوری های فرایندی: رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوآوری فرایند، زیرمجموعه ای از نوآوری است که به بهبود یا پیکربندی مجدد روش های تولید، گردش کار یا تکنیک ها مربوط می شود. هدف نوآوری فرایند، بهینه سازی روش تولید یا تحویل کالاها یا خدمات موجود است. اهمیت نوآوری فرایند، در پتانسیل آن برای ساده کردن عملیات، کاهش هزینه ها، به حداقل رساندن مصرف منابع و بهبود بهره وری و کیفیت کلی است. درحوزه کشاورزی، نوآوری به عنوان یک تسهیلگر برای تحول، تقویت کارایی، پایداری و انعطاف پذیری در سامانه های تولید عمل می کند. نوآوری فرایندی در تولید و فراوری نیشکر برای پرداختن به چالش های چندوجهی پیشروی صنعت، از جمله نوسانات تقاضای بازار، تخریب محیط زیست و نیز نابرابری های اقتصادی- اجتماعی، حیاتی است. با پذیرش نوآوری، ذی نفعان می توانند بهره وری را افزایش دهند، استفاده از منابع را بهینه کنند، اثرات محیط زیستی را کاهش دهند و درنتیجه، پایداری و انعطاف پذیری طولانی مدت بخش نیشکر را تضمین کنند. دراین راستا، پژوهش حاضر باهدف تبیین مؤلفه های بومی تولید و فراوری نیشکر با تأکید بر نوآوری های فرایندی طراحی و انجام شد.روش شناسی: در این مطالعه از رویکرد کیفی فراترکیب سندلوسکی و بارسو استفاده شده است. فرایند پژوهش با بررسی نظام مند 405 مقاله اولیه آغاز و درنهایت، 33 مقاله مرتبط باهدف پژوهش انتخاب گردیده است، معیارهای ورود مقالات منتش ر شده در حوزه تولید و فراوری نیشکر در فاصله زمانی سال های 2010 تا 2023 بوده است. برای اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی و افزایش مقبولیت از روش دلفی فازی توسط خبرگان این حوزه بهره گرفته شده و نتایج به دست آمده ازسوی خبرگان نیز تأیید و بازبینی شده است.یافته ها: یافته ها نهایی پژوهش در دلفی فازی، دست یابی به 57 شاخص کلیدی بومی در قالب چهار فرایند کاشت، داشت، برداشت و فراوری، را نشان داد. همچنین براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تلفیق سامانه های دانش بومی با نوآوری ها برای افزایش پایداری، انعطاف پذیری و فراگیری در صنعت نیشکر اهمیت دارد و نیاز به تلاش های مشترک بین ذی نفعان برای تقویت نوآوری، ترویج تبادل دانش و توسعه راهبُردهای جامع برای پیشبرد پایداری و شکوفایی بخش نیشکر است. نتیجه گیری/ دستاوردها: برمبنای یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که اهمیت نوآوری در فرایند تولید نیشکر را نمی توان نادیده گرفت؛ زیرا به عنوان یک تسهیلگر برای افزایش بهره وری، پایداری و انعطاف پذیری در صنعت عمل می کند. براین اساس پیشنهاد می شود، بستری بین رشته ای برای همکاری و تبادل دانش باهدف تلفیق سامانه های دانش بومی با نوآوری های نوین در فرایند تولید نیشکر ایجاد شود تا امکان گفتگو بین پژوهشگران، سیاست گذاران، بازیگران صنعت و جوامع محلی برای ایجاد و اجرای راه حل های نوآورانه متناسب با نیازها و زمینه های خاص تولیدکنندگان نیشکر تسهیل شود.
شناسایی ابعاد کارآفرینی فناورانه با نگرش استراتژیک: مطالعه ای در کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
55 - 72
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تغییرات زیاد در محیط های کسب وکار به عنوان یکی از نشانه های دنیای امروزی، سازمان ها را مجبور به تلاش بیشتر برای حفظ بقا نموده است؛ به گونه ای که توجه به موضوعاتی مانند انعطاف پذیری و کارآفرینی سازمانی و داشتن نگرش استراتژیک از اهمیت بالایی برخوردار است. دراین زمینه دو مقوله کارآفرینی و نگرش استراتژیک دارای اهداف مشترک بوده و هر دو مقوله به استفاده از فرصت ها برای مقابله با تغییرات تأکید دارند و کارآفرینی فناورانه در مرکزیت هر دو نگرش قرار دارد. بااین حال، تدوین الگوی کارآفرینی فناورانه با رویکرد استراتژیک برای سازمان های دولتی می تواند موضوعی جدید باشد؛ ازاین رو، هدف این پژوهش شناسایی ابعاد کارآفرینی فناورانه با نگرش استراتژیک و تدوین الگو بود.روش شناسی: دراین پژوهش از روش کیفی و نظریه بنیانی استفاده شد. جامعه موردمطالعه پژوهش شامل خبرگان (کارشناسان و مدیران اجرایی) سازمان های دولتی عراق بود. براساس روش نمونه گیری هدفمند، پس از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 31 نفر، اشباع نظری حاصل شد. دراین پژوهش جهت دست یابی به روایی، از مشاوران و کارشناسان صاحب نظر درزمینه کارآفرینی و کارآفرینی فناورانه استفاده گردید و برای تعیین پایایی، از راهبرد تأیید همکاران پژوهشی استفاده شد. روش تجزیه وتحلیل مورداستفاده در پژوهش حاضر، روش استراوس و کوربین بود.یافته ها: براساس نتایج مصاحبه ها، 32 مضمون به دست آمده است که عبارت اند از: شرایط علّی (فرصت گرایی و تهدید گریزی، توانمندسازی منابع انسانی، گرایش کارآفرینانه سازمانی، تغییر الگوی رفتاری سازمان با رویکرد کارآفرینانه)؛ عوامل زمینه ای (سطح مهارت و کیفیت نیروی انسانی، سواد دیجیتال منابع انسانی، مدیریت نوآوری فناوانه، کیفیت منابع فنی سازمان، سطح مدیریت دانش، دیدگاه سیستمی، فرهنگ ریسک پذیری و خلاقیت، سطح پذیرش ابهام، روحیه کار تیمی)؛ شرایط مداخله گر (ارتباط دانشگاه و صنعت، پویایی محیط، کمیت و کیفیت فناوری، سطح توسعه یافتگی، حمایت از مالکیت معنوی و سرمایه فکری، انعطاف پذیری فرآیندهای تعریف شده دولتی، سطح تسهیل گری قوانین و مقررات، تحریم فناوری ها)؛ پدیده محوری (توسعه کارآفرینی فناورانه با دیدگاه استراتژیک)؛ راهبردها (تقویت تحقیق و توسعه سازمانی، توسعه شبکه های علمی و فناورانه درون و برون سازمانی، اعمال سیاست های تشویق ریسک پذیری و خلاقیت، جذب، حفظ و ارتقا نیروی انسانی فناور، هوشیاری سازمانی، آینده پژوهشی)؛ پیامدها (ارائه خدمات مبتنی بر نوآوری های فناورانه، نوآوری فرایندی، بهبود عملکرد کلی سازمان، بین المللی سازی، توسعه کشور در مسیر فناوری). نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت کارآفرینی فناورانه مستلزم توجه به عوامل درون و برون سازمانی است. این عوامل منجر به بروز پیامدها یعنی ارائه خدمات مبتنی بر نوآوری های فناورانه، نوآوری فرایندی، بهبود عملکرد کلی سازمان، بین المللی سازی و توسعه کشور در مسیر فناوری می شود.
پیش بینی مهارت های کارآفرینانه دانشجویان براساس سواد فناورانه آنان و سبک تدریس مدرسان (مطالعه موردی: دانشگاه بوعلی سینا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
27 - 42
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسئله اشتغال دانشجویان اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا بیکاری دانشجویان بعد از تحصیل پیامدهای جبران ناپذیری را در ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی به وجود می آورد. تعداد زیادی از دانش آموختگان جدید یا بیکارند یا یافتن شغل در بخش هایی که در آن آموزش دیده اند و به آن علاقه مند هستند، برایشان دشوار است. به این ترتیب، دانش آموختگان جدید برای موفقیت در شرایط درحال تغییر فناوری، سیاسی و اجتماعی امروزی به چیزی بیش از انواع دانش رویه ای نیاز دارند. براین اساس، دانشجویان به یک مجموعه مهارت های کارآفرینی نیاز دارند که این مهارت ها تحت تأثیر آگاهی از فناوری و آموزش قرار دارد. درواقع، سواد فناوری و آموزش مناسب به دانشجویان اجازه می دهد تا با نیازهای درحال تغییر زندگی امروزی سازگار شوند؛ بنابراین، دانش و آگاهی از فناوری از شایستگی های کلیدی برای دانش آموختگان آینده است و همچنین مؤثرترین روش های ارائه محتوای آموزشی کارآفرینانه می توانند در افزایش مهارت کارآفرینی نقش مهمی ایفا کنند. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر پیش بینی مهارت های کارآفرینانه دانشجویان براساس سواد فناورانه آنان و سبک تدریس مدرسان دانشگاه بود.
روش شناسی: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 6701 نفر بودند که نمونه آماری مطابق جدول کرجسی و مورگان، به حجم 364 نفر، به شیوه تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد مهارت های کارآفرینی، پرسشنامه سواد فناورانه و پرسشنامه سبک تدریس استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بین سواد فناورانه دانشجویان و سبک تدریس مدرسان با مهارت های کارآفرینانه آنان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (01/0p< ). از بین مؤلفه های سواد فناورانه بیشترین تأثیر مربوط به مؤلفه آثار فناوری و کمترین تأثیر مربوط به مؤلفه درک فناوری در جهان اطراف بود و از ابعاد سبک تدریس، بیشترین تأثیر مربوط به سبک تدریس مولد و کمترین تأثیر مربوط به سبک تدریس تحلیلی بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: نتایج مطالعه حاضر نقش آگاهی از فناوری و سواد فناورانه و روش های تدریس کارآفرینانه را در افزایش و بهبود مهارت های کارآفرینی دانشجویان کارشناسی را مورد تأیید قرار داد. یافته های پژوهش نشان داد که دانش فناوری و آموزش مناسب نقش برجسته ای در کسب مهارت های کارآفرینی دارد. درواقع، این مطالعه با شناسایی عوامل مهمی که در افزایش مهارت کارآفرینی مؤثرند، راهنمایی و راهکارهای مناسبی برای سیاست گذاران نظام آموزش عالی فراهم می کند. این یافته ها می تواند به بهبود مهارت های کارآفرینی از طریق آموزش و تدریس مولد کمک کند.
رویکردهای مربی گری در کسب و کارهای نوپای نوآورانه و فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شتابدهنده ها یک فرآیند ساختاریافته را ارائه می دهند که شامل یک جزء آموزشی، مجموعه ای از شبکه ها و منتورهای توانمند است. علیرغم جایگاه ویژه منتور در شتابدهنده ها، هیچ توصیف جامعی از انواع، نقش ها و شیوه های منتورینگ در شتابدهنده ها و نحوه عملکرد آن ها وجود ندارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر پر کردن این شکاف در ادبیات با ارائه شرح و طبقه بندی جامع منتورها در شتابدهنده ها، بررسی نقش ها، اهداف، ویژگی ها و عملکرد آن ها است. پژوهش رویکردی کیفی دارد و از روش تحلیل محتوا استفاده می کند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی و انجام 14 مصاحبه اشباع نظری حاصل گردید. جامعه مورد مطالعه شامل مدیران و منتورها، کارشاسان و کارآفرینان در شتابدهنده های استارتاپی بود. به منظور رعایت اعتبار پژوهش از معیار حساسیت پژوهشگران، انتخاب مشارکت کنندگان مناسب، درگیری طولانی مدت با موضوع و تأیید مشارکت کنندگان و پایایی نیز از کدگذاری مجدد و بررسی همکار استفاده گردید و مورد تأیید قرار گرفت. یافته های پژوهش در چند بخش بدست آمد که طبقه بندی کاملی از منتورها در شتابدهنده ها، توصیف جامعی از انواع، نقش ها و شیوه های منتورینگ در شتابدهنده ها صورت گرفت و با تکیه بر ویژگی های منتور، بهترین شیوه از نظر سبک منتورینگ و تناسب منتور و کارآفرین پیشنهاد گردید.
طراحی الگوی تجربه هوش مصنوعی بر هویت آرمانی مشتریان با رویکرد رابطه فرا اجتماعی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر به طراحی الگوی تجربه مبتنی بر هوش مصنوعی بر هویت آرمانی مشتریان با رویکرد رابطه فرا اجتماعی ذهنی پرداخته شده است. همچنین، به شناسایی و تائید مواردی که مربوط به تجربه مبتنی بر هوش مصنوعی، رابطه فرا اجتماعی ذهنی و هویت آرمانی مشتریان می باشد ، پرداخته شده است و ارتباط بین متغیرهای پژوهش نیز تبیین شده است.روش: در پژوهش حاضر برای شناسایی شاخص ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. همچنین جهت تاثیرگذاری و تاثیر پذیری متغیرها از نرم افزار میک مک استفاده گردید. جامعه آماری مدیران ارشد و اجرایی شرکت های عضو اتاق بازرگانی شیراز بودند. روش نمونه گیری این پژوهش، از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد و به کمک این روش 13نفر انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزار مصاحبه برای جمع آوری نظر افراد استفاده شد.یافته ها: بر اساس یافته ها، عوامل مربوط به تجربه مبتنی بر هوش مصنوعی شناسایی و دسته بندی شدند. ابعاد مربوط به هویت آرمانی مشتریان و رابطه فرا اجتماعی نیز شناسایی و تایید شد. تاثیرپذیری و تاثیرگذاری متغیرها از طریق نرم افزار میک مک نیز مشخص گردید.نتیجه گیری: می توان از تجربه مبتنی بر هوش مصنوعی و رابطه فرا اجتماعی به عنوان دو فاکتور مهم و موثر برای افزایش هویت آرمانی مشتریان نام برد.
بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
43 - 62
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی یکی از ارکان حیاتی در پیشرفت اقتصادی و اجتماعی جوامع است و به ویژه در زمینه اشتغال زایی و کاهش معضل بیکاری نقش برجسته ای ایفا می کند. با توجه به اهمیت این مقوله، آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی برای پرورش کارآفرینان بالقوه و تقویت مهارت های ضروری در این زمینه شناخته می شود. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر رفتار کارآفرینانه دانشجویان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد کیفی است. جامعه مورد مطالعه شامل خبرگان حوزه کارآفرینی، مدیریت کارآفرینی و کارآفرینان دانشگاهی بود. برای انتخاب مشارکت کنندگان، از روش هدفمند از نوع گوله برفی استفاده شد و با معیار اشباع نظری 15 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2024 بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش کارآفرینی سبب بهبود رفتار کارآفرینانه در ابعاد مختلف از جمله نیات و مقاصد کارآفرینانه، مهارت های فکری و نگرشی، شبکه سازی و مربیگری، نقش حمایتی دولت و وظایف دانشگاه ها می گردد. به طور خاص، آموزش کارآفرینی زمینه بهبود انگیزش و توانمندی دانشجویان را برای شروع کسب وکارهای جدید فراهم می کند. همچنین یافته ها نشان دادند که آموزش کارآفرینی زمینه بهبود و توسعه شبکه های حمایتی و دسترسی به منابع لازم برای راه اندازی کسب وکارهای نوپا را فراهم می کند. یافته های این پژوهش دستاوردهای قابل توجهی را برای سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدرسان آموزش عالی ایران به همراه دارد و می تواند به ارتقاء فرهنگ کارآفرینی و رشد اقتصادی کشور کمک کند.
شناسایی عوامل موثر و پیامدهای نوآوری نرم و پیامدهای حاصل در شرکت های صادراتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل موثر و پیامدهای نوآوری نرم در شرکت های صادراتی انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری داده-ها از نوع اکتشافی است که دارای فلسفه پژوهشی قیاسی استقرایی می باشد. جامعه آماری پژوهش، خبرگان و صاحب نظران در حوزه مطالعه هستند که متشکل از اساتید دانشگاه دررشته بازاریابی و مدیریت به همراه مدیران تحقیق و توسعه و بازاریابی شرکت های صادراتی فعال در حوزه پوشاک و صنعت مد هستند که بااستفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری، 25 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری و در بخش کمی از روش نقشه شناختی فازی بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی عوامل موثر و پیامدهای نوآوری نرم در شرکت های صادراتی می باشد. براساس یافته های پژوهش، از میان عوامل موثر بر ایجاد نوآوری نرم، نوآوری نمادشناسانه و سمبل شناختی به عنوان مهمترین عامل و از میان پیامدهای شناسایی شده، پدیدایی موضع رقابت پذیر برای بازار به عنوان مهمترین پیامد شکل گیری نوآوری نرم شناسایی شده است.
نقش میانجی فرآیندها و زیرساخت های مدیریت دانش در رابطه بین رهبری کارآفرینانه دانش محور و عملکرد نوآورانه دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 90
حوزههای تخصصی:
رهبری کارآفرینانه دانش محور به عنوان عاملی کلیدی در پیشبرد نوآوری، در حوزه های دانشگاهی اهمیت بسزایی دارد. این مطالعه به تحلیل نقش میانجی فرایندها و زیرساخت های مدیریت دانش در ارتباط بین رهبری کارآفرینانه دانش محور و عملکرد نوآورانه دانشگاهی در میان مدیران دانشگاه های استان چهارمحال و بختیاری پرداخته است. پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل 410 نفر از کارکنان دانشگاه های استان چهارمحال و بختیاری بودند که 205 نفر از آن ها با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های استاندارد رهبری کارآفرینانه دانش محور، عملکرد نوآورانه و مدیریت دانش بودند که روایی صوری و محتوایی آن ها از طریق پنل خبرگان و همچنین روایی سازه ای آن ها بررسی و تأیید شد و پایایی آن ها با ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی و تأیید گردید. داده ها با بهره گیری از مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که رهبری کارآفرینانه دانش محور به طور مثبت و معناداری بر زیرساخت ها و فرایندهای مدیریت دانش اثر می گذارد و مستقیماً عملکرد نوآورانه دانشگاهی را تقویت می کند. افزون بر این، زیرساخت ها و فرایندهای مدیریت دانش نیز به صورت مستقیم بر نوآوری تأثیر دارند. تحلیل میانجی گری نشان داد که این دو متغیر به طور معناداری رابطه بین رهبری کارآفرینانه و نوآوری را میانجی گری می کنند. این نتایج بر اهمیت محوری مدیریت دانش در ایجاد پیوند رهبری کارآفرینانه با نوآوری دانشگاهی تأکید داشته و با تحقیقات پیشین هم خوانی دارند. پیشنهاد می شود مدیران دانشگاه ها با بهبود زیرساخت های فناوری و تقویت فرایندهای اشتراک دانش، نوآوری را ارتقاء داده و سایر پژوهشگران در مطالعات آتی متغیرهای تعدیل کننده را مورد بررسی قرار دهند.