فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
اندیشه مرگ و زندگی یکی از مهم ترین اصول عقاید و باورهای آدمیان است. انسان از گذشته های دور تاکنون، بعد از آفرینش و مشاهده مرگ، همواره در پی جاودانگی و در آرزوی بی مرگی بوده است. در باور مردم گذشته و در بیشتر آیین ها، مرگ پایان زندگی و نابودی مطلق نیست؛ بلکه می تواند عاملی برای زندگی بهتر و والاتر باشد. در اسطوره و روایت های کهن مرتبط با انسان نخستین، حیوان (گاو) و گیاه، مرگ و زندگی از اهمیت خاصی برخوردار بوده به گونه ای که این سه عنصر آفرینش را به یکدیگر پیوند زده است. هدف این پژوهش بازشناسی شکل ارتباط میان سه عنصر اصلی آفرینش (انسان، حیوان یا گاو و گیاه) در اسطوره های ایران است؛ افزون بر آن دریافت رابطه میان مرگ و زندگی دوبارة این سه عنصر از اهداف دیگر این جستار است. بنابراین این مقاله بر آن است تا به این سؤالات پاسخ دهد که این سه عنصر اصلی آفرینش چگونه در اساطیر ایران نمود یافته اند و چه ارتباطی میان مرگ و زندگی آنها وجود دارد؟ این پژوهش با بررسی اسطوره مرگ و زندگی انسان نخستین در ایران، با رویکرد نمادگرایانه و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شد. در این جستار می توان دریافت افراد مختلفی در اسطوره های آفرینش ایرانی، در جایگاه نخستین انسان قرار دارند؛ کیومرث در اسطوره های زردشتی، جمشید در اساطیر ایران و هند و مهر یا میترا در آیین میتراییسم، در جایگاه نخستین انسان معرفی شده اند. ارتباط میان مرگ و زندگی انسان، گاو و گیاه نیز به صورت مستقیم است؛ به طوری که مرگ یکی به زندگی دیگری می انجامد و رشد و حیات دیگری مرگ یکی دیگر از عناصر آفرینش را به همراه خواهد داشت؛ البته سرانجام، این عمل به تکمیل آفرینش و عناصر آن می انجامد.
هارمونی، آهنگ و سجع در ترجمة آلمانی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا چه میزان در ترجمه های متون قرآنی ʺآهنگʺ و ʺفرمʺ آیات و سوره های قرآن رعایت می گردد و تا چه میزان این اصول مهم متن قابل ترجمه هستند در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد. هر متنی دارای ابعاد مختلفی است و از نظر شکل و آهنگ نیز متون دینی دارای پیام خاصی هستند، که از جهت تأثیرگذاری خاص بر مستمعین دارای اهمیت فراوانی است. این ویژگی های مهم متنی بایستی لزوماً در ترجمه منعکس شوند. در تحقیق حاضر سعی می گردد این مشخصه ها و معیارهای متن در ترجمه های آلمانی قرآن کریم توسط فریدریش روکرت (Friedrich Rückert 1788 – 1866) بررسی گردد و به این سئوال پاسخ داده شود، که تا چه میزان این ترجمه از قرآن موفق به انتقال شکل و لحن بیان متن اصلی خود شده است. با مثالهای مختلف از سوره های آهنگین و کوچک قرآن و در مقایسه با ترجمه های فارسی این ظرافتهای ادبی و زبانی مهم متون دینی بررسی می گردد و کیفیت ترجمه در مقابل اصل متن قرآنی مورد سنجش و ارزیابی قرار می گیرد.
خطاهای ترجمه در باهم آیی های قرآنی با تکیه بر دیدگاه های نیومارک، بیکر و لارسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان ترجمه به نقش باهم آیی در ترجمه اذعان کرده اند و در بخشی از مطالعات خود، نقش این پدیده زبانی در ترجمه را بررسی نموده اند، اما در حوزه ترجمه قرآن، هنوز این مسئله بررسی نشده است و با چالش های زیادی روبه روست. در پژوهش حاضر با تکیه بر دیدگاه های نیومارک، بیکر و لارسون از یک طرف، و ترجمه قرآناز طرف دیگر، یک تقسیم بندی جدید از چالش های ترجمه در باهم آیی های قرآنی، فارغ از تقسیم بندی نحوی آن، ارائه شده است و با استخراج شواهدی برای این چالش ها از ده ترجمه معاصر قرآن، راهکارهایی برای حل این چالش ها پیشنهاد می کند. جامعه آماری این پژوهش شامل صد باهم آیی قرآنی است که بر اساس معیار بسامد از قرآناستخراج شده اند و مواردی از باب نمونه در این مقاله به بحث گذاشته شده است. پنج چالشی که در باهم آیی های قرآنی فراروی مترجم است، عبارتند از: 1 برداشت نادرست از یک باهم آیی. 2 تفاوت بین درست بودن و طبیعی بودن معادل ها در زبان فارسی. 3 تفاوت ترتیب قرار گرفتن باهم آیی ها در زبان مبدأ و مقصد. 4 رعایت وحدت معادل. 5 یکسان سازی و هماهنگی در معادل ها و ترجمه واحد از باهم آیی های مختلف در قرآن. با عنایت به این چالش ها و راهکارهای پیشنهادی نگارندگان، می توان ترجمه ای شیواتر و رساتر از قرآنارائه کرد.
اثرپذیری حافظ ازسوره یوسف (ع)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شمس الدین محمد حافظ شیرازی، ، از حافظان قرآن واز زمره شعرایی است که به بازتاب مفاهیم و مضامین قرآنی درغزلیاتش پرداخته است .تا آن جایی که کمتر غزلی ویا بیتی رامی توان در دیوان اشعارش پیدا نمود که جلوه ای از قرآن و حدیث در آن مشهود نباشد واز جمله سوره هایی که بیشتر از سایر سوره ها مدّ نظر وی بوده سوره یوسف (ع) می باشد که ۱۵ بار در غزلیاتش از آن اثر پذیرفته است که بیشتربه شکل «تلمیح»می باشد.این سوره از نظر موضوع و قالب ، ویژگی های یک داستان کامل را دارد تا آن جا که خود قرآن نیز آن را «احسن القصص» نامیده است ودرحقیقت خداوند متعال آن رابرای دلگرمی حضرت رسول(ص)ویارانش درسال« عام الحزن»بازگومی نماید. حافظ علاوه بر مفردات و ترکیباتی چون یوسف، بیت الحزان، کلبه احزان، مسند مصر و ... ازمضامینی چون جمال یوسف (ع)، فروختن یوسف، به چاه افتادنش، فرمانروایی مصر، فراق و امید و وصال و در نهایت پیراهن یوسف اثرپذیرفته است .پیراهن یوسف ، یک بار توسط برادران حسودش ویک بار توسط نامادری اش ،زلیخا،موردحمله قرارمی گیردو یک بار هم که وسیله بینا شدن چشمان پدرش می شود..در حقیقت پیراهن یوسف، نماد جمال و شأن و شوکت و تقوای وی می باشد که همواره حافظ می خواهد حوادث داستان را با با شخص خودش و یا افراد مورد پسندش مقایسه نماید.
انواع بازنویسی و بازآفرینی های بهرام بیضایی از داستان های کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل شگردهای بازنویسی و بازخوانی در آثار ادبی بهرام بیضایی است. او نویسنده ای قاعده گریز و ساختارشکن است که در سطوح مختلف، ساختار ذهنی و زبانی خواننده و پیش فرض های متعارف و مقبول او را در هم می ریزد. نمایش نامه، فیلم نامه و برخوانی هایی که در این مقاله بررسی می شوند، عبارت اند از: اژدهاک، آرش، آهو، سلندر، طلحک و دیگران، پرده نئی، سیاوش خوانی، شب هزارویکم، و مجلس قربانی سنمار. دراین پژوهش، نخست، به شیوه توصیفی تحلیلی، شگردهای ادبی بیضایی معرفی می شوند، سپس، این شگردها در نمونه های انتخابی هدف بررسی و تحلیل قرار می گیرند. شگردهایی که بیضایی در بازخوانی و بازنویسی آثار کهن از آنها استفاده می کند عبارت اند از: 1. «بازآفرینی» اثر کهن که در دو سطح کلی «تغییر در چهارچوب کلی اثر» و «تغییر در خویش کاری های شخصیت ها» صورت می گیرد. 2. «بازنویسی» اثر کهن که به چند شیوه انجام می پذیرد؛ ازجمله «افزودن گفت وگو میان شخصیت ها»، «برقراری روابط علی و معلولی» و «تغییر در شیوه روایت گری».
بررسی همسنج جایگاه زن در ضرب المثل های امثال و حکم و فرهنگ ضرب المثل های آکسفورد بر بنیاد دیدگاه های روان شناختی آلفرد آدلر و اریک برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان گونه هایی که ما به عنوان ادبیات عامیانه می شناسیم، ضرب المثل ها یکی از بهترین زمینه های پژوهش بر روی اندیشه های گویشوران یک زبان به شمار می آیند؛ در حقیقت این گونه، بخشی از ادبیات هر سرزمین است که مردم آن را به عنوان بهترین راه برای بیان اندیشه های رایج میان خویش برگزیده اند و از آن به عنوان زبان گویای حالات روانی خود بهره می برند؛ از این رو بررسی تطبیقی ضرب المثل های پارسی و انگلیسی با تمرکز بر موضوع زن، با اتکا بر امثال و حکم و فرهنگ ضرب المثل های آکسفورد، می تواند نمایانگر بخشی از ذهنیت گویشوران زبان پارسی و انگلیسی باشد؛ به ویژه زمانی که این بررسی همسنج با بهره گیری از دیدگاه های روان شناسی اریک برن و آلفرد آدلر صورت گیرد. آموزه هایی که تحت عنوان اصطلاح آلودگی در روا ن شناسی برن و اصطلاح اشتباه های بنیادی در روان شناسی آدلر مطرح شده است، می تواند زمینه را برای تحلیل دقیق ضرب المثل های این دو مجموعه فراهم سازد؛ بررسی دقیق و آماری ضرب المثل ها بر پایه دیدگاه های یادشده، رهگشای درک دقیق و واکاوی تطبیقی جایگاه زنان در ضرب المثل های دو زبان خواهد بود. بررسی تطبیقی دو مجموعه ضرب المثل یاد شده، این نکته را بر ما آشکار می سازد که درصد آلودگی و اشتباهات بنیادی در ضرب المثل هایی که در پیوند با موضوع زن هستند، در هر دو زبان بسیار بالاست؛ البته بسامد ضرب المثل های سالم در فرهنگ ضرب المثل های آکسفورد به میزان 14.035درصد از ضرب المثل های فارسی امثال و حکم افزون تر است.
جلوه های سیمای امام رضا(ع) در برخی آیین های نمادین و ادب عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و ادبیات آیینی ایران ریشه در اعتقادات دینی و پیوند عمیق عاطفی با معصومین، به خصوص امام رضا (ع)، دارد و از این آبشخور های ارزشمند و متعالی بهره مند شده است. تحلیل و تبیین آیین های نمادین و ادبیات آیینی رضوی عامه، علاوه بر تبیین پیوندهای آن با فرهنگ رضوی و شخصیت امام رضا (ع)، معتقدات و باورهای ما را نیز غنا و گسترش می دهد. آیین های نمادین و ادبیات عامه رضوی و کارکرد و برآیند آن، مانند توسل جویی، هویت بخشی، انسجام یابی، همبستگی، کاستن از روزمرگی، ایجاد امید و شادی در میان نسل معاصر از نظر مؤلفه های تربیتی و ایجاد خودباوری بسیار مهم است؛ زیرا این کارکردها و آثار آن در تعمیم درک بهتر آموزه های دینی و گسترش آن در میان نسل های جوان، نقش ویژه ای را ایفا می کنند. این پژوهش برخی آیین های نمادین رضوی ازجمله چاووشی خوانی، نصب عَلم، بستن شال و روسری، نذورات، جاسبزی، سوغاتی های زیارتی، دخیل بستن به پنجره فولاد، آب نوشی از سقاخانه اسماعیل طلایی، گنبدنمای رضوی و مژدگانی، و نیز ادبیات آیینی رضوی عامه مانند لالایی، مولودی خوانی، نوحه خوانی، کارآوا و ماشین نگاره های مردمی را که متأثر از فرهنگ رضوی هستند، با رویکردی توصیفی- تحلیلی بررسی و تبیین می کند و نشان می دهد که شخصیت امام رضا(ع) با ویژگی های برجسته ای در فرهنگ و ادبیات عامة ایرانی متجلی شده و آن را آیینی کرده است.
امیر داد: منصبی دیوانی در تعدادی از متون تاریخی و ادبی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزههای تخصصی:
نظام حکومتی و تشکیلات اداری ایران در طول تاریخ تغییر کرده و دگرگون شده است. یکی از مناصبی که در بعضی از اعصار دایر بود و جزو مشاغل مهم دیوانی به شمار می رفت منصب امیر دادی است. صاحب این سمت را امیر داد یا میر داد می گفتند. فرهنگ نویسان و اربابان لغت چندین وظیفه متفاوت را برای امیر داد برشمرده اند. عده ای او را همان قاضی القضات می دانند. برخی وی را مجری اوامر شاه در روز مظالم و بعضی دیگر متصدی رسیدگی به امور توده مردم تلقی کرده اند. عده ای نیز از او با عنوان وزیر یا سرپرست دیوان عدالت یاد کرده اند. نگارنده در این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است: امیر داد در تشکیلات اداری قدیم چه جایگاهی داشته و چه وظایفی برعهده او بوده است؟ این مقاله در چهار بخش تدوین شده است: در بخش نخست، ساخت واژگانی امیر داد بررسی می شود. بخش دوم، روزگار رواج این اصطلاح را می کاود. در بخش سوم، با توجه به برخی شواهد ادبی و تاریخی موجود، وظایف امیر داد و جایگاه او در نظام های حکومتی ای شرح داده می شود که این منصب را به رسمیت می شناختند. سرانجام در بخش چهارم، نگارنده به ذکر چند نکته درباره آداب تفویض سمت امیر دادی پرداخته است.
معنی شناسی حرف «فاء» در قرآن و چالش های ترجمه ی آن به زبان فارسی با تکیه بر دستور زبان عربی (بررسی موردی ترجمه های الهی قمشه ای، فولادوند و خرّمشاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم ساختار نحوی، صرفی و بلاغی محکمی است. فرآیند برگرداندن این کتاب آسمانی مستلزم توجّه شایانی به نحو یا دستور زبان عربی است. در این زبان، حرف «فاء» یکی از حروف معانی است که از تنوّع بسیاری برخوردار است و این مسئله کار مترجم را هنگام برگردان آن به زبان فارسی دشوار می کند. مترجمان فارسی برای ترجمة «فاء» برابر نهادهای «پس»، «سپس» و «آنگاه» را ارائه داده اند که با توجّه به تنوّع این حرف، ناکافی است. هدف این پژوهش آن است که از نظر دستوری بررسی کند مترجمانی مانند الهی قمشه ای، فولادوند و خرّمشاهی چگونه این حرف را در قرآن ترجمه کرده اند. از جمله نتایجی که به دست آمده این است که مترجمان در ترجمة «فاءِ» عطف و جزای شرط عملکرد مطلوبی داشته اند، امّا در ترجمة «فاءِ» استیناف، سببیّه، زائده و فصیحه به خوبی از عهده برنیامده اند، به گونه ای که برای فاءِ استیناف و زائده برابرنهادهایی را قرار داده اند که نادرست است؛ زیرا نباید این نوع از فاء، ترجمه شود. آنها در ترجمة فاءِ سببیّه نیز در بسیاری موارد جنبة سبب و مسبّب بودن را رعایت نکرده اند و علّیّت را نشان نداده اند. چنان که در فاء فصیحه نیز فقط جنبة عاطفه بودن آن را لحاظ کرده اند و به بخشی از جمله که حذف شده است و وظیفة افصاح کلام را بر عهده دارد، توجّهی نداشته اند و این بی توجّهی نیز سبب شده است که در برگردان آن به اشتباه بروند.
سیمای عرفانی پیامبر (ص) در متون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیمایی که از پیامبر عظیم الشّأن اسلام در متون ادبی پارسی ترسیم گشته، بسیار متعالی و منحصربه فرد بوده است. همواره تلاش شده تا با استعانت از روایات تاریخی- مذهبی، بخشی از بزرگواری ها و برجستگی های فکری-اخلاقی ایشان بیان گردد. در کنار سیمای تاریخی پیامبر (ص) که بیانگر زندگی تاریخی ایشان است، مطالبی در متون ادبی روایت گردیده که بن مایة تاریخی و حقیقی ندارد؛ بلکه بیانگر خصوصیاتی است که با مبحث عرفانی «حقیقت محمّدیه» همسو و همسان است. حقیقت محمّدیه که درحقیقت اشاره به نور نخستین دارد، در مقطعی خاص بر پیامبر اسلام اطلاق شده است. این فرآیند موجب شکل گیری مباحث و مسائلی پیرامون شخصیت ایشان شده که در این پژوهش، سیمای عرفانی پیامبر نامیده می شود که در برابر سیمای تاریخی و حقیقی ایشان، مبیّن مباحثی نظیر نخستین مخلوق، واسطة فیض، غایت آفرینش و ... شده که از خصوصیات اصلی حقیقت محمدیّه است. در این پژوهش بر آن هستیم تا با دسته بندی خصوصیات مطرح شده برای پیامبر ،آن چه را که در حقیقت بیانگر حقیقت محمدیّه است از سایر خصوصیات پیامبر که ریشة تاریخی دارد، متمایز کنیم.
اسطوره باروری و آیین های باران سازی در کوهمره سرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی های میدانی در مناطقی که هنوز بکر و دست نخورده باقی مانده اند، نشان می دهد که باورهای اساطیری پس از قرن ها همچنان زنده اند و با اندکی تغییر و تحول به حیات خود ادامه می دهند. این باورها گاه چنان با زندگی مردم آمیخته اند که بر همه ارکان آن تأثیر می گذارند؛ به گونه ای که جداکردن و گاه تشخیص آن ها بسیار دشوار است. منطقه کوهمره سرخی یکی از منابع غنی اسطوره ها و باورهای کهن ایرانی است که پیوندی عمیق و مانا با اسطوره ها و باورهای ساکنان سرزمین ایران و حتی بین النهرین دارد. امروزه بخشی از باورهای اساطیری مردم این منطقه کهن مسکونی همچنان باقی مانده است.
در این جستار بخشی از باورهای اساطیری بومیان منطقه در قالب اسطوره باروری و جشن های آب واکاوی شده است. همچنین کوشش شده است اگر شباهت و یا تفاوتی میان اسطوره های این منطقه و اسطوره های ایرانی و غیرایرانی وجود دارد، بازنموده شود. اسطوره باروری در این منطقه از چهار ضلع زمین، ورزاو، اناهیتا و تیشتر تشکیل شده است که بومیان منطقه درباره هریک باورهای ویژه ای دارند. از سوی دیگر دو آیین «کوسه کلی» و «قدح رو برد» بازمانده آیین های باران سازی در این منطقه است.
ارزش یابی و تطبیقِ داستان رستم و شغاد با برجسته ترین مدل های ساختاریِ فیلم نامه سه پرده ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی گمان شاهنامه در آثار ممتازِ ادبیات فارسی، از غنی ترین دست مایه ها برای فیلم نامة اقتباسیست. هر فیلم نامة خوب نیاز به ساختاری استوار دارد که با شناختِ الگوهای برتر حاصل می شود. از استادان نام آورِ فیلم نامة سه پرده ای، سید فیلد نماینده الگوی ساختاریِ داستان محور و کریستوفر وگلر، نمایندة الگوی ساختاریِ سفر قهرمان یا شخصیّت محور است. شاه پور شهبازی نیز به عنوان تنها ایرانی، الگویی منسجم و نوین برای فیلم نامه پیشنهاد داده است. نگارندگان در این مقاله برآنند تا با تطبیق و ارزش یابیِ ساختار داستان رستم و شغاد با این الگوها، آشکار سازند که شاهنامه فردوسی نه تنها شایستة تطبیق با الگوهای برجسته است، بلکه از چنان ظرفیّتِ دراماتیک و سینمایی برخوردار است که خود الگویی برتر می نماید، زیرا معیار نهاییِ توفیق و عالی بودن داستان، لزوماً انطباق با الگوهای پذیرفته نیست و همانا متکی به دوام حضور و تأثیر بر مخاطب است. با این همه، از دلایل اصلیِ ناکامیِ فیلم های اقتباسی ایران، شناخت نادرستِ متن ادبی و بکار نبستنِ هنرمندانة الگوهای کارآمدِ فیلم نامه است.
تحلیل تطبیقیِ پنج فیلم سینمایی اقتباسی در سینمای ایران با متن داستان های مربوط به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، به بحث درباره اقتباس های ادبی و فنون اقتباس در سینمای دهه هشتاد ایران خواهیم پرداخت و از این منظر، پنج اثر سینمایی دهه هشتاد («شب های روشن»، «گاوخونی»، «دیشب بابات رو دیدم آیدا»، «زمستان است» و «پاداش سکوت») را با آثاری از حوزه ادبیات داستانی که فیلمنامه های فیلم های یادشده از آنها اقتباس شده است، مقایسه کرده ایم. این آثار حوزه ادبیات داستانی به ترتیب عبارتند از: «شب های روشن»، «گاوخونی»، «بابای نورا»، «سفر» و «من قاتل پسرتان هستم». این پژوهش ضمن مقایسه، بررسی و تحلیل تطبیقی آثار داستانی با آثار سینماییِ اقتباس شده از آنها را از نظر محور روایی اثر، چگونگی وام گیریِ یک اثر سینمایی از یک اثر داستانی، چگونگی تبدیل دال های نوشتاریِ داستان به دال های تصویریِ فیلم در عین وفاداری به اصل اثر و تبدیل ذهنیت به عینیت و سوژه به ابژه و یا برعکس در پروسه تبدیل متن به فیلم، بررسی و تحلیل تطبیقی کرده و نشان می دهد که آثار مورد بحث، تا چه میزان اقتباسی موفق از رمان یا داستان کوتاهی که از آن استفاده کرده اند بوده اند. همچنین مقاله تلاش می کند به این پرسش اصلی پاسخ دهد که اقتباس موفق از یک اثر داستانی در حوزه سینما، چه تعریفی دارد و چه اثری را با چه مؤلفه هایی باید برگزید تا بتوان از آن فیلم اقتباسی موفق ساخت.
شیوه های کاربرد آیات و احادیث در تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی آثار ادبی با تکیه بر آرایه های سخن و هر گونه شگردی که کلام را از سطح زبان به سطح ادب فرا ببرد، در فرایند معناسازی از اهمیّت بسزایی برخوردار است، به گونه ای که کشف لایه های پنهانی متون به درک تازه ای از خواندن متن می انجامد. آیات و احادیث به عنوان شگردی ادبی در هر دوره ای از زبان و ادبیّات فارسی با توجّه به مقاصد شاعران و نویسندگان، در بیان مقصودی خاص مورد استفاده قرار گرفته اند. تاریخ جهانگشای جوینی از برجسته ترین متون تاریخی ادبی است که کاربرد آیات و احادیث، یکی از خصیصه های مهمّ نثر این کتاب می باشد. در این پژوهش توصیفی تحلیلی سعی شده است جایگاه هنری و اثرپذیری های جوینی در اقتباس از آیات و احادیث بررسی و تحلیل شود. لذا دو پرسش اصلی مطرح می شود: الف) با توجّه به نوع کاربرد آیات و احادیث در نثر آن دوره، جوینی بیشتر از چه شیوه هایی بهره برده است؟ ب) مهم ترین اهداف معنایی و انگیزشی جوینی در استفاده از این هنر سبکی چه بوده است؟ نتیجة این بررسی حاکی از آن است که آیات و احادیث در این اثر، با تنوّع کاربردها و شیوه های معنادار زبانی، توانسته است جایگاه ویژه ای در ایراد مفاهیم ذهن نویسنده داشته باشد، به طوری که می توان آیات و احادیث را به عنوان یکی از شیوه های تحلیل متن معرّفی کرد. بیشترین اهداف به قصد تبیین و توضیح، استشهاد و استناد، تعلیل و توجیه و نکته پردازی به کار رفته است.
واکاوی تطبیقی خاستگاه پدیداری اسطورة جفت گیاهی در تمدّن های فارسی و عربی (مطالعة موردپژوهانه: اسطورة سیاوش و سودابه و تمّوز و عشتار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاوش و سودابه، جفت گیاهیِ اسطورة ایرانیِ مرگ و باززایی دوباره هستند که در سیر گریزناپذیر اساطیر کهن، سرنوشتی همچون جفت گیاهی اسطورة مرگ و باززایی بین النّهرین برایشان رقم خورده است. بر بنیاد پژوهش های نگارندگان، در تصاویر پیوندخورده با این دو جفت گیاهی، ایزدبانوان آب، سبب مرگ ایزدان گیاهی و هبوط آنان به جهان فرودین مرگ می شوند. در این جستار، نگارندگان کوشیده اند تا با شیوة نقد اسطوره گرا به خوانش و تفسیر تطبیقی اساطیر یادشده و بررسی خاستگاه ظهور این جفت گیاهی در دو تمدّن ایران و بین النّهرین بپردازند. در راستای نیل بدین مقصود، به حضور گستردة این اساطیر، تحلیل مضامین هبوط به عالم فرودین و بن مایة قربانی و رستاخیز در نمونه هایی از شعر و ادب فارسی و عربی اشاره خواهد شد. دریافت فرجامین جستار حاضر، حکایت از آن دارد که از یک سو خاستگاه پدیداری اسطوره در دو تمدّن، بر آب در جایگاه بزرگ - مادر سبزینه و گیاه و به عنوان بن مایة زندگانی طبیعت استوار است و از دیگر سوی، بن مایة اسطوره در دو تمدّن، دارای خاستگاه آیینی متأثّر از شرایط اقلیمی و جغرافیایی متغیّر با ریزش های جوّی اندک و غلبة خشکسالی است و از همین روست که نمودهای آیینی این اسطوره تا روزگار حاضر نیز همچنان در آیین های آب و تمنّای باران قابل بازیابی است و اشعار عامیانة فولکلور و سروده های ناب زبان معیار، این اساطیر را جاودانه ساخته است.
بررسی جنبه های نمایشی حکایت «رابعه، دختر کعب» الهی نامة عطار برای اقتباس تئاتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایت رابعه، دختر کعب، از الهی نامة عطار نیشابوری، در بین ده ها حکایت این شاعر و نویسندة صاحب نام، ازجمله معدود حکایت هایی است که حائز ویژگی های نمایشی است. این ویژگی ها که نشأت گرفته از بهره گیری عطار از تصویر و نمایش به جای نقل و توصیف صرف است، به این متن ارزش نمایشی بخشیده است و وجود عناصری چون کشمکش، گره افکنی، بحران، گره گشایی، شخصیت پردازی و صحنه پردازی در بطن ساختار داستانی منسجم و مناسب، همچنین درون مایة ارزشمند و اخلاقی، آن را به متنی مبّدل ساخته است که می توان از آن در ساخت نسخه ای نمایشی (تئاتری) بهره گرفت. مقالة حاضر با دیدگاه ادبیات تطبیقی و به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تبیین جنبه های نمایشی این حکایت بر اساس عناصر تراژدی ارسطویی برگرفته از کتاب فن شعر، می پردازد و ظرفیت ها و جنبه های نمایشی این حکایت کهن ادبی را برای تبدیل به نمایش نامه ای جذاب و تأثیرگذار، به مخاطبان نشان می دهد. علاوه بر آن می کوشد با ارائة تصویری دقیق از عناصر تئاتر ارسطویی، برداشت نسبتاً جامعی دربارة خصوصیات این نوع تئاتر به مخاطب ارائه نماید.
فرهنگ عامة ایرانی در سفرنامة ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ عامه به شناخت عادات، رسوم، حکایت ها، باورها، سرودها، مثل ها و گفتار شفاهی مردم می پردازد و امروزه در حوزه های مختلف علوم انسانی، ازجمله جامعه شناسی و
شاخه های آن، تاریخ، روان شناسی، ادبیات، هنر و حتی ادیان بررسی می شود. ادبیات در مفهوم خاص و در شاخه های مختلف، سرشار از عناصر فولکلور است و توجه ویژه به آن در حوزة مطالعات میان رشته ای، نگرشی نو است.
سفرنامه نوعی گزارش است که سفرنامه نویس در آن اوضاع شهرها و سرزمین هایی را که بدان جا سفر کرده است، از زاویة دید خود و در نتیجة ارتباط مستقیم به تصویر می کشد. سفرنامه ها دربردارنده اطلاعات مفیدی هستند که از طریق آن می توان به واقعیت های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دوره های مختلف تاریخ ملت ها پی برد. همچنین یکی از
راه های مهم شناخت ملت ها و مقایسة آن ها با یکدیگر و بهترین روش برای شناخت پدیده های گوناگون مرتبط با فرهنگ عمومی و ارتباطات اجتماعی است که حتی منابع تاریخی درباره آن ها سکوت کرده اند.
این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی سفرنامة ابن بطوطه عناصر فرهنگ عامه و فرهنگ عمومی و ارتباطات اجتماعی ایرانیان (ادبیات فولکلور ایران) را بررسی می کند و به معرفی رفتارهای مبتنی بر فرهنگ عمومی از نگاه سفرنامه نویس مغربی- که در دورة مغول به نقاط و شهرهای مختلف ایران سفر کرده است- می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که عناصر فولکلور در سفرنامة ابن بطوطه در بخش ایران جایگاه خوبی دارد و نمود این عناصر، بیشتر در زمینة عادات غذایی و وصف خوردنی هاست.
مغلطة تأثیر عاطفی در بازنمایی تاریخ (نگرشی انتقادی بر تاریخ نگاری شهاب الدّین نسوی در سیرت جلال الدّین و نفثةالمصدور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت و اعتبار حوادث تاریخی را قوه تشخیص مورخ تعیین می کند و از آنجا که مورخ تحت تاثیر امور درونی و مقتضیات زمانه خود می باشد، عینیترین بازنمایی های تاریخی کم و بیش به پیش داوری ها و نگرش های عاطفی مورخان آلوده است. در این جستار، در پی کندوکاو شیوه تاریخ گویی شهاب الدین نسوی در دو اثر تاریخی او هستیم که هر دو شرح حکومت خوارزمشاهیان و ذکر احوال حمله تاتار است. «سیرت جلال الدین» نسبت به «نفثهالمصدور»، کمتر دستخوش احساسات و انقلاب های عاطفی مولف شده است و به همین دلیل، شیوه تاریخ گویی آن، علمی تر و عینی تر و به همان میزان، نثرش ساده تر و زبان روایی آن بهنجارتر است. این در حالی است که در نفثهالمصدور، نسوی بیشتر از آنکه دغدغه بیان حقایق و وقایع را داشته باشد، درگیر احساسات شاه پرستانه، مصایب عاطفی و نیز در قید عبارت پردازی و تکلفات زبانی است. به همین سبب، بیش از آنکه گزارش دهد، توصیف می کند و تحلیل تاریخی او نقدی عاطفی می نماید. این مسئله به پرسش اصلی پژوهش منجر می گردد که به چه میزان و کم و کیفی، تعصبات و تاثرات عاطفی نسوی در بازگویی وقایع و عینیت تاریخی مطالب آن دخالت و سرایت داشته است؟ برای این منظور، با دو شاخصه زبان و روایت به چونی و چرایی مسئله پرداخته ایم.