فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۴۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با به کاربستن رویکرد نقشگرای نظام مندی هالیدی بر داده های زبانی چند حکایت از گلستان سعدی سعی شده است که به این پرسش ها پاسخ داده شود: در سبک شناسی حکایات مورد نظر (که به طور اتفاقی انتخاب شده اند) چه عناصر زبانی برجسته شده اند و از چه فرایند تجربی در هر حکایت بیشتر استفاده شده است؟ دلیل کاربرد آن فرانقش در آن داستان چیست و آیا نوع فرانقش تجربی مضمون مطرح را برجسته سازی می کند؟ فرضیه این پژوهش نیز این بوده است که مضامین مطرح در این حکایت ارتباط نزدیک با صورت زبانی به کار گرفته شده در آن ها دارد. به بیان دیگر، مضامین مورد نظر نویسنده در صورت زبانی برجسته سازی شده اند. پس از تحلیل آماری داده ها این نتیجه حاصل شد که مضمون مورد نظر نویسنده در حکایتها با نوع فرآیند تجربی و فرانقش ارتباطی متبلور در افعال جملات از نظر بسامدی ارتباط دارد، اما تفاوت معنی دار میان فرایندهایی که مستقیماً به مضمون مرتبطند و دیگر انواع فرایندها تنها در نمونه های بزرگی که تعداد افعال در آن ها بیشتر است قابل مشاهده است.
جایگزینی واژگانی در متشابهات قرآنی با رویکرد سبک شناسی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی نقش گرا به عنوان رویکردی به نسبت نوظهور، نظامی است میان زبان شناسی و نقد ادبی جدید؛ چراکه هم به مباحث زیبایی شناسی و ارزش گذاری و قضاوت ورود می کند و هم بر یافته های زبان شناسی تکیه دارد. ازاین رو تحلیل سبک شناختی، در رویارویی با جهان متن، درصدد دریافت زیبایی های منحصربه فرد چینش آن متن و کلیت یکپارچه آن و بررسی توانایی خالق متن در بهره گیری از امکانات زبانی است. پژوهش حاضر با اعتقاد به اینکه یکی از ویژگی های سبکی و ساختاری قرآن، به عنوان نمونه والای سخن فصیح و بلیغ، روساخت متغیر و ژرف ساخت پیوسته آن است، با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی و با استناد به رویکرد سبک شناسی نقشگرا، مقوله چرخش سبک شناختی را نقطه آغاز خوانش متشابهات قرآنی قرار می دهد و در سیر تکوینی خود، به مؤلفه ساختاری جایگزینی واژگانی در سه سطح اسم و فعل و حرف، می پردازد. این جستار، با ارائه تحلیلی زبانی – سبکی از جملاتی که دارای ساختاری مشابه هستند اما از نظر سبکی با یکدیگر متفاوتند، در مقام پاسخگویی به سبب تغییر سبک در گونه قرآنی برآمده است و از این امر به عنوان استفاده ای خلاقانه و بدیع از امکانات زبانی یاد می کند و نیز با بررسی رابطه متن و بافت در پرتو دو محور جانشینی و هم نشینی، تنوع سبکی در گونه قرآنی را یکی از عوامل توسعه معنایی و انسجام متن دانسته و ظرافت های معنایی نهفته حاصل از آن را در آیات مذکور به نمایش می گذارد. از مهم ترین رهیافت های این جستار، برقراری پیوند میان مباحث بلاغت و علم مفردات سنتی و مسائل زبان شناسی نوین و ارائه نگاهی نو به صنعت التفات در علم بلاغت، و مساله ترادف و اشتقاق در دانش مفردات است. همچنین از مهم ترین کارکردهای بلاغی آرایش سبکی جایگزینی واژگانی به عنوان محور اصلی پژوهش، می توان به آشنایی زدایی و به تبع آن برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری اشاره کرد. وانگهی این آرایه، با توسعه معنایی خود موجب انسجام متن می شود. ازاین رو، می توان آن را یکی از عوامل انسجام واژگانی در نظریه نقش گرای هلیدی و حسن قلمداد کرد و انسجام کلام را از دیگر کارکردهای بلاغی آن دانست.
بررسی تجربه های عرفانی در عبهر العاشقین بر اساس فعل: رویکرد نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دﺳﺘﻮر ﻧﻘﺸﮕﺮا، ﻓﺮض ﺑﺮ این است کﻪ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺗﺠﺮﺑﻪ در ﻗﺎﻟﺐ ﻓﺮایﻨ ﺪﻫﺎ و از ﻃﺮی ﻖ ﻓ ﺮاﻧﻘﺶ اﻧﺪیﺸﮕﺎﻧی در زﺑﺎن ﺑﺎزﻧﻤﺎیی می شود. ﺑﺮ ایﻦ اﺳﺎس می توان ﺑﺎ ﺑﺮرﺳی اﻧﻮاع ﻓﺮایﻨﺪﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد در اﻓﻌﺎل و ﺗﻌییﻦ ﺑﺴﺎﻣﺪ آن ها در متن ادبی از ﺗﺠﺎرب، ﺗﻔکﺮات و دﻧیﺎی درون ﻧﻮی ﺴﻨﺪه آﮔﺎه ﺷﺪ. اﻣکﺎن و ﻗﺎﺑﻠیﺖ دﺳﺘﻮری ﺑﺮای ﺑﺎزﻧﻤﺎیی ﺗﺠﺮﺑﻪ در زﺑﺎن، از ﻃﺮی ﻖ ﻧﻈﺎم ﮔﺬرایی اﻧﺠﺎم می شود. ﻧﻈﺎم ﮔﺬرایی، ﻣکﺎﻧیﺴﻢ ﺑیﺎن ﻓﺮاﻧﻘﺶ اﻧﺪیﺸﮕﺎﻧی و ﺗﺠﺮﺑ ی در زﺑ ﺎن است. در این مقاله ﺑﻪ ﺑﺮرﺳی تجارب عرفانی روزبهان در کتاب عبهر العاشقین بر اساس فعل: رویکرد نقشگرا ﭘﺮداﺧﺘﻪ شده است. تجربه ها ﺑﺮ پایه ﻧﻈﺎم ﮔﺬرایی در چهارچوب دﺳﺘﻮر نقشگرای هلیدی، ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠیﻞ ﺷﺪه اﻧﺪ. با توجه به نتایج به دست آمده، در بیشتر موارد، تجربه گر فعال و کنش گراست، اکثر فعل های غیر رابطه ای، متعدی هستند و بر زمان گذشته دلالت می کنند، بیش از 70% فرایندهای فعلی رابطه ای در زمان حال اتفاق می افتند و بیش از 90% این تجربه ها که با وجه اخباری بیان شده اند، قطعیت دارند؛ به این ترتیب، تجربه عشقی که عبهر العاشقین با ما در میان می گذارد، با توجه به شیوه روایتگری در چند قدمی نگاشتن به وقوع پیوسته است. هنگام خواندن روایت، ذهن از زمان و مکان طبیعی خود جدا می شود و با راوی به لحظه دیدار و مشاهده می پیوندد.
بررسی و تحلیل نظریة نظم عبدالقاهر جرجانی در پرتوی نظریة نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی از جمله نظریات زبانی ارزشمند در میراث اسلامی ماست که در بسیاری از مبانی و مفاهیم، ارتباط تنگاتنگی با جدید ترین نظریات زبانی و نقدی معاصردارد. از جمله این نظریات، نظریه نقش گرای هلیدی می باشد آنجا که ما شاهد نقاط اشتراک فراوانی میان مفاهیم و اصول به کار رفته از جانب جرجانی و هلیدی می باشیم. پژوهش حاضر بر آن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی، در سه بخش اساسی به بررسی برخی از این اشتراکات پرداخته تا با درنوردیدن بعد زمانی بین دو اندیشه زبانی متعلق به دوران قدیم و معاصر، برخی جوانب نقش گرایانه نظریه نظم را آشکار ساخته و ثابت کند زبان به مثابه پدیده ای بشری، زمان و مکان و قومیت خاصی نمی شناسد. این سه بخش عبارتند از: نظریه نظم و دستور نظام مند، نظریه نظم و بافت، نظریه نظم و ساخت متنی. از یافته های پژوهش می توان به موارد ذیل اشاره کرد: تقارب بین مفهوم نظم (اراده معانی نحوی) نزد عبدالقاهر و مفهوم دستور نظام مند نزد هلیدی، اهتمام هر دو نظریه پرداز به بافت (زبانی و غیر زبانی) و نقش ویژه آن در تبیین معنای متن، اتفاق نظر هر دو نظریه پرداز در نقش بی بدیل متکلم و مخاطب بر چینش کلمات و تأثیری که این چینش بر بار اطلاعاتی کلام دارد.
سبک زبان زنانه در خاطرات تاج السلطنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل سبکی آثار زنانه با ابزارهای دقیق زبان شناسی برای دست یابی به مشخصه های نثر زنان و درنهایت نقد علمیِ این آثار، از اهداف مهم سبک شناسی زنانه است. این مقاله سعی دارد با مطالعه سبک شناختی خاطرات تاج السلطنه که یکی از آثار مهم نثر زنانه درباری در دوره قاجار است، ویژگی های زنانه این اثر را شناسایی کند. نشانداری واژگان، کاربرد فراوانِ صورت های بیانگر زبان همچون صفت و قید، صورت های مبهم و غیرصریح زبان و تشدیدکننده ها، کاربرد منادا و جملات معترضه و دعایی، صورت های خلاف قواعد دستور زبان فارسی و جملات ناتمام، تأثیر عوامل غیرخطی زبان، ساده نویسی، جزئینگری، بیان احساسات و ازتن نویسی. شرایط فردی و اجتماعی نویسنده موجب شده است تا برخی ویژگی های زنانه در این اثر دیده نشود. همچنین به سبب سطح بالای تحصیلات نویسنده، درصد قابل ملاحظه ای از کاربرد جملات پیچیده مشاهده می شود و به دلیل موقعیت برتر خانواده وی، وجهیت در سطح بالا است.
زبان شناسی متن و انطباق الگوی انسجام با زبان عربی در دیدگاه صاحب نظران معاصر عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی متن و موضوعات متعدد مربوط به آن، ازجمله عنصر انسجام، پیشینه ای نسبتاً جدید در حوزة زبان شناسی و به تبع آن، در حوزه های نقد ادبی دارد. مانند بسیاری از نظریات زبان شناختی و ادبی معاصر، خاستگاه این شاخة علمی نیز غربی است. نظریه ها و رویکردهای وارداتی دربین زبان شناسان و صاحب نظران عرب با بازخوردهای متفاوت همراه است. برخی با نگاهی متعصبانه، بسیاری از نظریات نوظهور در حوزة ادبیات و زبان شناسی (بینامتنیت، دریافت، خوانش، ساختگرایی و ...) را در گنجینة میراث ارزشمند عربی موجود می دانند که البته در برخی موارد درست است، برخی آن را نگرشی نو و بی سابقه در پژوهش های زبانی عرب می دانند و برخی دیگر با اینکه در رویکردی معتدلانه، کلیت این گونه نظریات را غربی می دانند، می کوشند که نظریات و رویکردهای وارداتی را با آنچه ویژگی های متمایز زبان عربی و میراث پربار لغوی و نقدی عرب می دانند تلفیق و به اصطلاح منطبق و بومی سازی کنند. در این مقاله، با روشی توصیفی- تحلیلی آراء و ایده های صاحب نظران معاصر عرب درمورد زبان شناسی متن و انطباق انسجام با زبان عربی را بررسی می کنیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که بیشتر این افراد بر عدم تناسب برخی عوامل انسجامی مطرح در الگوی هالیدی با زبان عربی تأکید می کنند و می کوشند این موارد را با حذف یا افزایش عواملی دیگر، به اصطلاح بومی سازی کنند.
بررسی عناصر انسجام متن در نفثةالمصدور بر اساس نظریّة هالیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقالة حاضر، با استفاده از نظریّة انسجامِ (Cohesion) متن هالیدی و حسن (1976م.) در زبانشناسی ساختگرا به تحلیل و بررسی کتاب نفثةالمصدور پرداخته شده است. بر اساس این نظریّه، یکی از ویژگی های متن، داشتن انسجام است. انسجام با عناصری در متن ایجاد می شود که این عناصر انسجام متن، به سه دستة «دستوری، واژگانی و پیوندی» تقسیم می شوند و در ارتباط میان جمله ها و پاره گفتارها نقش دارند. در این گفتار، عناصر و شگردهای ایجاد انسجام، از متن نفثةالمصدور استخراج شد و با شاهد مثال های مختلف مورد تحلیل قرار گرفت. پس از بررسی معلوم شد، با وجود اینکه متن کتاب نفثةالمصدور، ابعاد مختلفی از حوادث تاریخی، بحران های عظیم اجتماعی و مسائل عاطفی و تجربیّات تلخ زندگی نویسنده را در بر دارد، متنی بسیار منسجم و یکپارچه است و تعدادی از عناصر و شگردهای منسجم کنندة متن، نقش مهم تری در ایجاد انسجام دارند. همچنین عناصر انسجام بر عمق معنایی، تأثیرگذاری و جذابیّت متن می افزاید و موجب اقناع مخاطب می گردد. بدین ترتیب، متون مختلف نظم و نثر با توجّه به زبان و محتوای خاصّ خود و نحوة به کارگیری این عناصر، از یکدیگر متمایز می گردند و از نظر میزان انسجام، درجه بندی و ارزشگذاری می شوند.
سبک شناسیِ مقایسه ای تمهیدات و لوایح براساسِ فرانقشِ متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات همدانی یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان ادبیات فارسی در حوزه اندیشه و بیان بوده و از این رو، مانند هرنویسنده بزرگِ دیگر، بعضی از آثار به وی منسوب شده است. این پژوهش، به روش تحلیلی- آماری، به بررسی سبک شناختی- مقایسه ایِ مهم ترین تألیفِ قاضی، یعنی تمهیدات، و یکی از آثارِ منتسب به وی، یعنی لوایح، اختصاص دارد و در پی یافتنِ صحتِ این انتساب است. مقاله حاضر، با رویکرد زبان شناسیِ نقش گرا در حوزه فرانقشِ متنی و با تکیه بر نشان داریِ آغازبخش، حدود 1500 بند از بیست صفحه ی آغازین، میانی و پایانی ِهر یک از این دو کتاب را بررسی کرده است. علاوه بر این، سایر ویژگی های این دو کتاب، که در ایجاد تشخّص و برجستگیِ کلام نقش دارند نیز بررسی شده اند. طبق یافته های پژوهش و با تکیه بر نشان داربودنِ آغازبخش در ساخت جملاتِ عین القضات و بی نشان بودنِ آن در جملاتِ کتاب لوایح و دیگر شواهدِ سبکی، به نظر نمی رسد که این اثر از آثار عین القضات باشد.
روند رشد کاربرد ابزار انسجام واژگانی در کودکان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب نظریة انسجام هلیدی و حسن (1976)، توانایی سازماندهی روایی کودکان فارسی زبان را با به کارگیری روش تجربی= میدانی مورد بررسی و مقایسه قرار داده است. به این منظور، 15 کودک ( 8 پسر و 7 دختر) در سنین چهار تا هفت ساله از یک مهد کودک در غرب تهران گزینش شدند. سپس به منظور بررسی عملکرد این کودکان در سازماندهی گفتمان ازطریق به کارگیری ابزار انسجام واژگانی، دو آزمون بازگویی و تولید داستان، با استفاده از دو کتاب مصوّر کودک اجرا گردید و با درنظر گرفتن رشد انسجام واژگانی، داستان های آن ها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. هدف اصلی این تحقیق آن بوده است که با ارزیابی توانایی سازماندهی گفتمان روایی در کودکان فارسی زبان به شناخت و ارزیابی بهتری از توانش گفتمانی آن ها دست یابیم.
بر پایة یافته های این تحقیق می توان گفت که اولاً کودکان در هر سه گروه سنی قادر به به کارگیری صحیح ابزارهای انسجام واژگانی به منظور سازماندهی داستان های خود هستند. نتیجة دیگر این که تمامی گروه های سنی از میان زیرمجموعه های انسجام واژگانی (تکرار و باهم آیی)، در هر دو آزمون، بیشتر تمایل به کاربرد «تکرار» دارند و در نهایت این که عملکرد کودکان در آزمون بازگویی داستان در مقایسه با آزمون تولید داستان به لحاظ تعداد بندها و مؤلفه های انسجام واژگانی متفاوت می باشد.
دال و مدلول در اندیشة ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان و زبان شناسان از دیرباز درباب مفاهیم دال و مدلول تأمل کرده اند؛ اما با آغاز قرن بیست، مطالعات زبانی به طور عام و مفاهیم دال و مدلول به طور خاص عمقم و گسترش چشمگیری یافته اند. در سنت ما نیز اگرچه اندیشمندان به مسئلة زبان توجه کرده اند، کمتر کسی از وجهی زبان شناختی آن را بررسی است. ناصرخسرو را از معدود اندیشمندانی یافتیم که تلاش کرده است ماهیت دال و مدلول و نسبت میان آن ها را ازمنظری زبان شناسانه بررسی کند. وی با انتخاب نام و نامدار برای دال و مدلول، آن ها را قراردادی می داند و به نحوة تکوین حتی خود مدلول یا نامدار نیز توجه می کند. در این مقاله، با نقبی گذرا به دیدگاه سوسور دربارة ماهیت دال و مدلول، این فرضیه را ارزیابی می کنیم که آیا ممکن است دیدگاه ناصر خسرو در این زمینه در چرخة مطالعات زبان شناختی امروزی وارد شود یا نه.
تکرار موجز (سبک شخصی احمد غزالی بر اساس رویکرد اشپیتزر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش های سبک شناسی، سبک را به دو گونه سبک شخصی و سبک عمومی (دوره ای) دسته بندی می کنند. در سبک شناسی عمومی، متون را با توجه به اشتراکاتی که سبک در یک دوره خاص دارد، بررسی می کنند. اما در سبک شخصی، ویژگیهای فردی و روانی نویسنده مورد توجه قرار می گیرد به طوریری که سبک نگارش هر نویسنده در پیوند با عواملی چون ذوق، سلیقه، جهان بینی، مقام علمی و اجتماعی او ارزیابی می شود. «لئو اشپیتزر» از سبک شناسانی است که پژوهش های سبک شناسی را در گرو شناخت روحیات و ویژگیهای فردی نویسنده می دانست و بر این اساس روش سبک شناسی خود را در سه مرحله ارائه کرد. این مقاله بر آن است تا بر پایه مراحل نظریه اشپیتزر، ارزش سبک شخصی را در پژوهش های سبک شناسی نشان دهد. بدین منظور رساله سوانح «احمد غزالی»، به عنوان نمونه عملی این طرح، برگزیده شد و سبک شخصی غزالی در نگارش سوانح بررسی شد.
کاربرد استعاره دستوری گذرایی در مقایسه سبک دو رمان (تحلیل تطبیقی سبکِ مدیر مدرسه و اسرار گنج دره جنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره صاحب نظرانروش های مختلفی را برای گروه بندی یا به تعبیری، تعیین سبک آثار، مطرح کردند.بنابراین وجوداختلاف نظرها وجدال های فراوان برسر تعیین سبک آثار دراین میان امری اجتناب ناپذیر می نماید. در این جستار نویسندگان به دنبال تأیید یا رد روش های دیگر سبک شناسی نیستند، بلکه معیاری نو را به عنوان شاخص سبکی مطرح می سازند. دراین مقاله استعاره دستوری گذرایی به عنوان شاخصی برای تعیین سبک پیشنهاده شده است. به این منظور داستان ""مدیر مدرسه "" از جلال آل احمد و ""اسرار درّه ی جنّی"" از ابراهیم گلستان به عنوان نمونه انتخاب و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی و مقایسه شده است. در این آثار استعاره های دستوری گذرایی استخراج و به لحاظ میزان کاربرد باهم مقایسه شده اند. طبق بررسی های انجام شده، در کتاب اسرار درّ ه ی جنّی ابراهیم گلستان، تعداد استعاره ی دستوری در مقایسه با اثر جلال بسیار محدود است و بیشتر با استعاره ی دستوری گذرایی از نوع تبدیل ذهنی به وجودی و بعد از آن تبدیل ذهنی به رابطه ای روبرو هستیم. اما در کتاب مدیر مدرسه ی جلال، برخلاف اسرار درّ ه ی جنّی ابراهیم گلستان، استعاره ی دستوری گذرایی بکار رفته بسیار چشم گیر است و بیشتر این استعاره ها از نوع تبدیل فرآیند رابطه ای به مادی و بعد از آن کلامی به مادی است. نتایج به دست آمده فرضیه مارا، مبتنی بر کاربرد استعاره ی دستوری به عنوان شاخص، سبک تأیید می کند چرا که بر اساس بررسی این دو اثر، هم در میزان استعاره دستوری بکاررفته و هم در نوع آنها، تفاوت کاملأ مشهود است.
بررسی آغازگر نشاندار و بی نشان در کتب زبان انگلیسی مقطع متوسطه در ایران، براساس رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متخصصین علم آموزش زبان در طول تاریخ بر نظریات علم زبان شناسی تکیه داشته و جهت رسیدن به نتایج مطلوب تر از این یافته ها استفاده نموده اند. اما به نظر می رسد امر آموزش زبان در ایران، تاکنون چندان موفقیتی نداشته که متکی نبودن بر اصول علمی و کاربردی می تواند یکی از عوامل آن باشد. از زمان ظهور «نظریة نقش گرای نظام مند هلیدی» بررسی های علمی فراوانی بر این اساس، جهت کاربردی کردن آن در آموزش زبان انجام گرفته است؛ تحقیق حاضر نیز سعی نموده است کتب زبان انگلیسی مقطع متوسطه در ایران را از منظر فراتقش متنی نظریة نقش گرای نظام مند هلیدی بررسی کند و بسامد و نوع آغازگر متون خواندنی این چهار کتاب را مشخص نماید. آنچه پس از تحلیل 1303 بند موجود در منابع ذکرشده حاصل شد، نشان داد که تعداد و نوع بندها در این متون، تابع قاعده و روال خاصی نبوده و بر خلاف انتظار، نسبت بسامد بندهای با آغازگر نشاندار- که می تواند بر درجة مشکلی متن بیفزاید- از پایة پایین تر به بالا تر به بندهای با آغازگر نشاندار افزایش نداشته و حتی در پایة اول بیشتر نیز بوده است.
بررسی و تحلیل سبک شناختی فعل در غزل های تعلیمی سعدی با رویکرد زبان شناسی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث پرکاربرد در زبان شناسی نقش گرا این است که زبان، نظامی اختیاری و قراردادی نیست بلکه طبیعی و پرورده جامعه و انسان است.بر همین اساس در دستور زبان نظام مند نقش گرابرای تحلیل گفتمان،سه فرانقش متنی،بینافردی،واندیشگانی در نظرگرفته می شود. در کارکرد تجربی که زیرمجموعه فرانقش اندیشگانی است، این موضوع مطرح است که تجربیات دنیای درون و بیرونِ کاربرِ زبان از طریق زبان او بیان می گردد.محصول این کارکرد در جمله، گذراییاست که برای مشخص نمودن انواع متفاوت فرایندهادر جمله-که در فعل نمود می یابد-به کار می رود و از این طریق یک فرستنده،تجارب،اندیشه ها و برداشت های خویش را از حوادث، وقایع و پدیده های جهان بیرون و درونش به مخاطب عرضه می کند. لذا با توجه به این مسأله و ارتباط تنگاتنگ ذهن و زبان؛ این مقاله با روش تحلیلی- آماری و استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی سبکی افعال به کار رفته در غزل های تعلیمیِ سعدی با این رویکرد پرداخته است و از رهگذر این بررسی سبکی و ارتباط ذهن و زبان، ضمن ارائه شاخص یا شاخص های سبکی در این گونه غزل های تعلیمی سعدی، اشاره ای نیز به مهمترین و برجسته ترین اندیشه های تعلیمی و برخی ابعاد شخصیتی وی داشته است. نتایج این پژوهش حاکی از این است که یکی از شاخص های سبکی سعدی با این رویکرد،کاربرد فراوان فرایند رابطه ای است که نقش آن توصیف ویژگی ها و صفات یک موجود یا شناسایی و تعریف هویت آن است. همچنین سعدی در غزل های تعلیمی خود از طریق فرایند رابطه ایِ «وصفی یا هویتی» دو اندیشه تعلیمی را برجسته و مطرح می سازدکه یکی در راستای اندیشه غنایی غزل یعنی «عشق» است که مبیّن شخصیت عاطفی- عاشقانه و اخلاق گرای وی استو دیگری اندیشه فلسفی خیام است که حاکی از بشر دوستی و خیام گرایی سعدی است و نشان می دهد که وی شاعر عشق و زندگی است .لذا می توان گفت سعدی سعی دارد انسان ها را به سوی فلسفه زندگی یعنی تعلیم چگونه زندگی کردن و لذت بردن از آن سوق دهد و به آن دعوت کند.
بررسی ساختاری زبان حماسی در طومار جامع نقالان معروف به هفت لشکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان به مثابة شکل دهندة ساختمان داستان در تحلیل ساختار آن اهمیت ویژه ای دارد. براساس این دیدگاه، ساختار زبان و چگونگی کاربرد و ارتباط زیبایی شناسی و فرازبانی، نوع آن را در ارتباط با مضمون کلی اثر مشخص می سازد. زبان حماسی- که یکی از ارکان اساسی این متون است - قابلیت های ساختاری همچون به کارگیری کلمات، نحو کلام، لحن متناسب با فضا و حس حماسی در سطوح مختلف آوایی، لغوی و غیره را دارد.
در ادب شفاهی نیز افزون بر زبان ساده و یکدست قصه ها، حضور نقالان و سخنوران و دخل و تصرف آنان با ورود عناصر جدید در تدوین طومارها، سبب شده است تا بیش از پیش زمینة استفاده از ظرفیت های زبان حماسی در پیوند با مضمون اصلی طومارها افزایش یابد. هفت لشکر نیز ازجمله طومار جامع نقالان در عهد قاجار است که زمان کتابت آن به 1292ق بر می گردد. این اثر در اصل نام یکی از نبرد– روایت های مشهور نقالی است که به سبب شهرت بر یکی از طومارهای جامع نقالان نهاده شده است.
در این مقاله باتوجه به مضمون کلی هفت لشکر، ساختار حماسی آن در دو سطح آوایی و نحوی بررسی شده است. استفاده از واج های انفجاری- انسدادی و ساختمان هجای کشیده در کنار کاربرد پربسامد مصوت کوتاه در سطح آوایی، وجود فضا و حس حماسی را برای خواننده بیشتر ملموس ساخته است. در ساختمان نحوی کلام نیز، تقدم فعل و جابه جایی دیگر ارکان جمله، هم نشینی عناصر هم نقش، فضاسازی با بهره گیری نقال از لحن نمایشی، شگرد های کلامی- حرکتی و تکنیک های شفاهی از جمله عناصر شکل دهنده زبان حماسی هفت لشکر است. همچنین، ویژگی های موسیقایی نقل شفاهی، همچون ارتفاع صوت و کاربرد مصوت های بلند و کشیده در پایان جملات سؤالی و ندایی به افزایش آهنگ خیزان کلام و در نهایت زبان حماسی آن منجر شده است.
گروه های حرف اضافه ای در زبان فارسی:یک بررسی نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گروه های حرف اضافه در نظریه پردازی های نحوی جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. در دستور نقش و ارجاع این گروه ها به سه دستة افزوه، نشانگر موضوع و موضوع- افزوده تقسیم می شوند. دردستة اول، این گروه ها به عنوان ادات ایفای نقش می نمایند.در دستة دوم، گروه حرف اضافه یکی از موضوع های محمول می باشد. در دستة سوم، حرف اضافه، نشانگر موضوع برای محمول است اما بر معنای بند نیز می افزاید. نوشتار حاضر نشان می دهد که گروه حرف اضافه ای در زبان فارسی دارای کارکردهای مختلفی است و علاوه بر نقش ادات می تواند به منزلة نشانگر موضوع در ساخت های دو مفعولی و گاهی به عنوان مفعول مستقیم و برخی نقش های دیگر به کار رود. در این جستار گروه های حرف اضافه ای نشانگر موضوع با توجه به افعالی که با آنها تظاهر می یابند به ده دسته تقسیم شدند. گروه حرف اضافه ای همراه با فعل های ناگذر حرکتی، گروه حرف اضافه ای مکانی و غیر مکانی همراه با فعل ربطی و گروه حرف اضافه ای در ساختار های فعل سبک فارسی، از دیگر مواردی می باشد که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
بررسی انواع فرایندهای نقش اندیشگانی در غزلیات سعدی (با رویکرد شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه نقش گرایی از رویکردی شناختی نسبت به معانی و مفاهیم و تجربیات برخوردار است و اکتساب و بازنمایی تجربه های انسان را از طریق نظام گذرایی بیان می کند. هدف این بررسی دنیای تجربی یا جهان زندگی سعدی در غزلیاتش با استفاده از متغیرهای نقش اندیشگانی می باشد و فرضیه آن این است که از طریق فرایندهای نقش اندیشگانی می توان میزان ذهنی یا عینی بودن غزلیات را دریافت. ضرورت انجام این تحقیق فعل شناسی غزلیات سعدی و تشخیص و تعیین انواع آن بر اساس نقش و معنی است. پیکره ی تحقیق شامل9055 فعل است که بر مبنای نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که فرایندهای اصلی مادی 23%، ذهنی 11%، رابطه ای 23% بوده و فرایندهای فرعی رفتاری 27%، بیانی 11% و وجودی 5% می باشد. همچنین فرایندهای اسنادی و هویتی شامل 87% به 13% بوده است. می توان از یافته های مذکور استنباط کرد که رفتارها، کنش ها و حرکات بیشتر مورد توجه بوده است و درصد بالای نسبت های توصیفی حاکی از آن است که روابط انتزاعی اکثرا از نوع ساده ی اسنادی بوده است و هویت بخشی خیلی کم مورد توجه بوده است.
بررسی شعر «یادداشتهای درد جاودانگی» قیصر امین پور بر اساس نظریّة نقش گرایی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریّة مایکل هلیدی یکی از گرایش های نظریّة نقش گراست که بر دو مفهومبنیادیننظامو نقش استوار است. در این نظریّه، هلیدی از وجوه مختلفی به متن می نگرد. او در تمام بخش های نظریّة خود به بافت و معنای درون متنی و برون متنی توجّه ویژه دارد. بر همین اساس، برای اجزای مختلف کلام، فرانقش های سه گانة اندیشگانی/ تجربی، میان فردی و متنی قائل است. همچنین هلیدی به دلیل اهمیّتی که برای بافت بیرونی کلام قائل است، بر نقش اجتماعی زبان تأکید دارد و آن را پدیده ای کاملاً اجتماعی می شمارد. در این پژوهش، شعرِ «یادداشت های درد جاودانگی (یادداشت های گم شده)» سرودة قیصر امین پور بر اساس نظریّة هلیدی بررسی می شود. در این شعر، شاعر مضمون و دغدغه ای انتزاعی و کاملاً ذهنی را با استفاده از فرایندهای مادّی و فیزیکی زبان به صورت محسوس برای مخاطب بیان می کند. او با ذکر دغدغه های روزمرّة زندگی امروزی، سعی دارد ذهن مخاطب را به دغدغه ای کلان و جدّی تر معطوف کند که احتمالاً به دلیل اشتغال ذهنش به امور جاری، از آن غافل است.