فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۴۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
نتیجهً لتطوّر العلوم فی جمیع المجالات وبخاصه الأدب ظهرت نظریات جدیده تحاول تحلیل النصوص وتفسیرها من منظار یختلف عمّا تعوّدنا علیه فی القدیم. فتغیّرت أغراض أدوات البیان ووسائله عمّا کان فی العلوم القدیمه فی ضوء هذه النظریات. ومن أکثر هذه النظریات انتشاراً وشیوعاً هی ما یتّصل بلسانیّات النص التی تعتبر النص کلاماً متّصلاً ذا وحده جلیّه تنطوی علی بدایه ونهایه ویتّسم بالانسجام والتماسک.
یعدّ الانسجامُ من أبرز خصائص النصّ الذی تحدّث عنه اللغویون، ومنهم: هالیدای ورقیه حسن اللذین ألفّا کتاباً یحمل نفس العنوان وذکرا عوامل مختلفه تربط بین أجزاء النص، منها التقابل الذی هو نوع من التضام الذی یندرج فی المصاحبه اللغویه التی تلعب دوراً بارزاً بأنواعها المختلفه فی انسجام النص واستمراریته. إنّ هذا التقابل یُعدّ من أکثر علاقات المعنی شیوعاً وانتشاراً فی الصحیفه السجادیه، ویشکّل ظاهره لغویه أسلوبیه ممیزه فیها.
یهدف هذا البحث إلی دراسه دور هذا العنصر البدیعی کعاملٍ من عوامل الانسجام فی الصحیفه السجادیه متّبعاً فیه الأسلوب الوصفی - التحلیلی. وتدلّ النتائج علی أنّ أسلوب التقابل فی الصحیفه یؤدّی إلى تحسین النص کمحسّنٍ بدیعیٍ معنویٍ فی ضوء البلاغه القدیمه ویعدّ وسیله من أبرز وسائل الانسجام بین الجمل فی ضوء اللسانیات الحدیثه، بحیث یتجاوز هذا الانسجام دائره جمله واحده أو عدّه جمل ویربط کلّ الأدعیه کنصّ واحد یتمحور حول محور التقابل بین موقفَی الحق والباطل اللذین یتمثّلان فی الکلمات البیضاء والسوداء.
مطالعة دستور نقشگرای هلیدی در ده رمان از ده داستان نویس زن ایرانی
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های بررسی تحول گفتمان زنانه در آثار داستانی زنان، تحلیل کاربرد زبان در این آثار بر مبنای نظریه دستور نقشگرای هلیدی در چارچوب « انتخابگری در زبان» است. دیدگاه های گوناگون درباره تحول و تکوین گفتمان زنانه و شکل گیری «گونه کاریردی زنان» در آثار نویسندگان زن ایرانی در دست است. در پژوهش حاضر با بررسی ده اثر از آثار نویسندگان زن ایرانی، به این فرضیه پاسخ داده شده است. روش تحلیل بر مبنای دستور نقشگرای هلیدی و در دو بخش تحلیل بر مبنای «فرانقش اندیشگانی: فرایند افعال» و «فرانقش بینافردی: وجه» است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین انتخاب نوع واژگان (فرایند افعال) و همچنین کاربرد وجه در آثار داستانی زنان در دهه های مختلف و به تبع آن تحول اندیشه، تناسب معناداری وجود دارد.
تأثیر گزینش ادبی در سبک با تأکید بر دیدگاه پاول سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک یک متن چگونگی استفادة نویسنده یا شاعر از زبان و حاصل انتخاب های وی از میان گنجینة زبانی فرهنگ خود است. در این انتخاب ذهن و روان هنرمند تأثیر دارد و هنرمند است که تصمیم می گیرد یک مضمون را به چه شیوه ای بیان کند.
بنابراین، سبک نویسنده یا شاعر بازتاب نگاه خاص او به جهان درون و بیرون است که در بیان وی متجلی می شود. اگر هنرمند نگاه تازه ای داشته باشد، برای انتقال مفاهیم ذهنی خود از زبان تازه ای استفاده می کند و ناگزیر دست به گزینش های خاص در زبان می زند. وی در این گزینش سلیقه های شخصی خود را در زبان اعمال می کند و گاه از هنجارهای متعارف زبان خارج می شود. به این ترتیب سبک محصول گزینش خاص هنرمند از واژه هاست.
در این مقاله تأثیر گزینش زبانی در شکل گیری سبک یک هنرمند از دیدگاه پاول سیمپسون (P. Simpson)، سبک شناس معاصر، بررسی می شود.
سبک شناسی انتقادی رویکردی نوین در بررسی سبک بر اساس تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، سبکشناسی فارسی به وضعیت رکودی- پژوهشهای منفردی که اغلب سبک را جدا از بافت موقعیتی متن بررسی می کنند- دچار شده که خروج از آن ضروری است. راه حلی که در این مقاله پیشنهاد می شود، معرفی شاخههای جدید سبکشناسی و بازیابی ابزارهای مناسبی جهت تجزیه و تحلیل متون فارسی است. به منظور برداشتن یکی از گامهای نخست در این زمینه، مقالة حاضر به معرفی سبک شناسی انتقادی میپردازد و در معرفی این شاخه از سبک شناسی، به دو پرسش بنیادی پاسخ میدهد: 1. سبکشناسی انتقادی بر چه مبنایی متون را مطالعه و بررسی می کند؟ 2. سبکشناسی انتقادی در تحلیل متن از چه ابزارهایی استفاده می کند؟ در این پژوهش، به مفاهیم «سبک»، «انتقادی»، «ایدئولوژی» و «قدرت» بهعنوان چهار مفهوم پایه در سبکشناسی انتقادی پرداخته می شود و سپس ابزارهایی که صاحب نظرانی ازقبیل فولر، سیمپسون و جفریز ارائه کردهاند، معرفی می شود. در پایان، به زمینههای سبک پژوهی انتقادی در ادبیات فارسی و پژوهشهایی که می توانند انتخابهای زبانی و سبک گسترش یافته در متن را با هدفِ نشان دادن ارتباط های پنهانی و ایدئولوژی پوشیدة متن تجزیه و تحلیل کنند اشاره می شود.
نقش عوامل ربط غیرزمانی در انسجام متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حروف ربط از عوامل مهم انسجام متن در زبان فارسی و به طورکلی، همة زبان ها به شمار می روند؛ چه میان جمله های متن پیوند برقرار می کنند و آن ها را به یکدیگر مرتبط می سازند؛ لیک عناصر دیگری نیز مانند قید و گروه حرف اضافه ای به عنوان عامل ربط در متن فعال اند که عملکرد همة آن ها همانند عملکرد حروف ربط است. این عوامل بخش کوچکی از عواملی است که جمله های متن را به یکدیگر پیوند می زند. این عوامل را از دیدگاه های مختلفی می توان طبقه بندی کرد. یکی از این دیدگاه ها نظریة نقش گرای هلیدی است. وی در این نظریه ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی جمله های یک متن را با یکدیگر انسجام نامیده است. از این دیدگاه، انسجام علاوه بر عوامل ربط، عوامل دیگری نیز دارد. به دلیل گستردگی مطلب، نگارندگان تنها به بررسی یکی از این عوامل، یعنی ربط، می پردازند. از مجموعة عوامل ربط نیز تنها عوامل ربط افزایشی، شامل ساده، مرکب، مزدوج، توضیحی، تمثیلی؛ عوامل ربط تقابلی، شامل ساده، مرکب، مزدوج؛ و عوامل ربط علّی، شامل عادی و معکوس را بررسی می کنند.
بررسی و تحلیل انواع زمان در دفتر اول، دوم و سوم مثنوی مولوی با رویکرد سبک شناسی رایانشی پیکره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با رویکرد سبک شناسی رایانشی- پیکره ای به بررسی توزیع فراوانی و درصدی انواع زمان در دفتر اول، دوم و سوم مثنوی می پردازد و بر این فرضیه استوار است که می توان با استفاده از متغیر زمان به میزان واقع گرایی، سبک روایی و جنبه هایی از صدای دستوری در این اثر دست یافت. مبانی نظری و کاربردی این نوشتار، تلفیقی از دستور نظام مند هلیدی و دستور سنتی است. پیکره زبانی آن شامل 16122 فعل در سه دفتر نخست مثنوی بوده که بر اساس روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شده و 16 متغیر زمان در پیکره داده ها تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد در سه دفتر نخست مثنوی، زمان حال %63، گذشته %36 و آینده %5/0درصد افعال را به خود اختصاص داده است. این یافته ها بیانگر این نکات است که مولانا در اشاره گری زمانی فلسفه روانشناسی انسانگرایانه داشته که به زندگی در اینجا و اکنون می اندیشد. همچنین وی از داستان ها و رویدادهای گذشته نیز برای تبیین احوال افراد استفاده می کند و سپس به پند و نصیحت می پردازد که سبک روایی نقل، نتیجه گیری و نصیحت را در مثنوی تایید می کند.
نظری انتقادی بر سبک شناسی در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سبک، در زبان عربی به معنی گداختن و ریختن زر و نقره است و سبیکه پاره نقره گداخته را گویند. در اصطلاح ادبی به معنای طرز خاصی از نظم و نثر است که معادل style اروپایی است.Style خود از ستیلوس یونانی ماخوذ است، به معنای آلتی فلزی یا چوبین که به وسیله آن حروف و کلمات را بر روی الواح مومی، نقش می کرده اند.
نقش بافت و مخاطب در تفاوت سبک نثر امیرارسلان و ملک جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نقیب الممالک شیرازی، نقال باشی دربار ناصرالدین شاه دو قصه امیرارسلان و ملک-جمشید به جا مانده است. او امیرارسلان را برای ناصرالدین شاه ساخته و بارها برای او نقل کرده است، اما ملک جمشید را در شرایط متفاوتی پدید آورده است. این مقاله به بررسی تفاوت های سبک نثر این دو اثر اختصاص دارد و هدف آن نشان دادن نقش عوامل بافتی و زمینه آفرینش در تفاوت سبک این دو متن است. تفاوت های به دست آمده در سه حوزه ساختارهای نحوی، واژگان و ترکیبات عامیانه، و گزاره های قالبی (ضرب المثل ها، سوگندها و دشنام ها) دسته بندی و ارائه شده اند و در هر مورد، نقش عامل بافت متفاوت و روایت شنو در این تفاوت های سبکی نمایانده شده است.
تحلیل انسجام و پیوستگی در غزلی از حافظ با رویکرد زبان شناسی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش گران ادبی غالباً در مورد انسجام و پیوستگیِ میان ابیات غزل حافظ اختلاف عقیده دارند: گروهی به طور ضمنی غزل حافظ را فاقد انسجام دانسته اند و، ویژگیِ اصلی غزل حافظ را گسسته نمایی و به عبارتی نداشتن انسجام و ارتباط معنایی در محور عمودی غزل بیان کرده اند. در مقابل، گروه دیگری از محقّقان به وجود ارتباط میان ابیات و در نتیجه انسجام در غزل حافظ معتقد هستند. در مقالة حاضر با استفاده از نظریة تکامل یافتة انسجام هلیدی و حسن (1985) در زبان شناسی نقش گرا به تحلیل انسجام و پیوستگیِ غزلی از حافظ که به ظاهر از انسجام کاملی برخوردار نیست پرداخته ایم. بر اساس این نظریه یکی از ویژگی های متن داشتن انسجام است؛ اما صرف یافتنِ عوامل انسجام در متن، به معنی این نیست که آن متن واقعاً منسجم است بلکه پس از نشان دادن این عوامل، دستیابی به پیوستگی متن مورد نظر بر پایه هماهنگی انسجامی ضروری است. پس از این تحلیل و بررسی به این نکته دست یافتیم که غزل مورد نظر از انسجام و پیوستگی بالایی برخوردار است. بنابراین، با کاربست این نظریه که بر پایه ای علمی استوار است، می توان درجة انسجام و پیوستگی هر یک از غزلیات حافظ یا دیگر متون ادبی را از نظر کمّی مشخص کرد.
پیوند میان زمان و نوشتار در خود زندگی نامه گلی ترقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات مربوط به خود- زندگی نامه نویسی ، بازگشت به گذشته به شدت با دلتنگی و نگاه حسرت بار نویسندگان به گذشته، به این لحظات شادی، همراه است. لحظاتی که با گذشت انکار ناپذیر زمان ناپدید شده اند. با این حال ، گلی ترقی ، یکی از معدود چهره های حال حاضر ادبیات معاصر ایران که به نگارش زندگی نامه خود پرداخته ، توانسته با ورود به دنیای گذشته وبر قراری ارتباط میان گذشته و حال ، احساسات و عواطف دوران کودکی و نوجوانی خود را دوباره تجربه کند.
هدف از این مقاله بررسی چارچوب زمانی و پدیده های سبک شناسی در خود- زندگی نامه این نویسنده ، تجزیه و تحلیل لحظاتی که حال و آینده در هم میامیزند و این « من » که همراهی خواننده را طلب میکند، می باشد. فرایندی که به نویسنده اجازه می دهد که میان لحظات مختلف حرکت کند، احساسات خود را بیان کند و این احساسات را نزد خواننده ایجاد نماید.
پیامک، اسپرانتویی(1) نوین؛ بررسی ساختاری- محتوایی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی پیام کوتاه و زبانی می پردازد. که حاصل مخفف سازی جوانانی است که از تلفن همراه استفاده می کنند، می پردازد. اختصارسازی انواعی دارد، اما آنچه در این مقاله بدان اشاره می شود اختصار و کوتاه شدگی مختص پیامک است که جوانان برای غلبه بر سختی تایپ و اتلاف وقت مبدع آن شده اند. خالق ادبیاتی که قواعد زبانی را در هم شکسته و وارد حوزه جدیدی از کلام شده است و به شدت قوانین حاکم بر تلفظ و دستور زبان معیار را نادیده می گیرد. زبانی که محدودیت های مرزهای جغرافیایی را نمی بیند و نشانی از جهانی شدن به همراه آورده است. این پژوهش نشان می دهد که حذف حروف در پیامک منظم و قابل پیش بینی است و قواعد آن تحت کنترل دو اصل واج شناختی «شکل و زمینه» (درسلر1996) و «قوی-قویتر» (دونگان 1985/1978) می باشد. نتایج نشان می دهند که اصول واج شناختی، فرایند کاهش طول کلمات پیامک را البته بدون در نظر گرفتن سطح هموندی یا نواختی، در کنترل دارد.