مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
دستور نقش گرا
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که اغلب در ترجمه با آن روبرو می شویم، مسئله روانی متن ترجمه شده است که گفته می شود باید جملات را به شیوه ای روان به زبان مقصد برگرداند. آیا روان بودن ترجمه، به هرشیوه و شکلی، ضروری است، یا حدود و ثغوری دارد؟ به عبارتی، آیا صرف روان بودن متن ترجمه شده، بدون توجه به حفظ نظم عناصر کلامی متن زبان مبدا کافی است و تغییری در هدف نویسنده متن اصلی آن ایجاد نمی کند؟ در این مقاله سعی کرده ایم مسائلی چند که آرایش عناصر کلامی یا ساخت اطلاعاتی متن را تعیین می کند، از قبیل اطلاعات موضوعی، جابجایی عناصر نحوی به ابتدای جمله یا مبتداسازی، مجهول و موارد مشابه که عناصر مهم در دستور نقش گرایی است را در ترجمه متن مورد بحث قرار دهیم. در نظر نویسنده متن زبان اصلی، این عناصر به وقت نگارش، چه از لحاظ پردازش ذهنی از سوی نویسنده و چه از لحاظ برقراری ارتباط با خواننده، از اهمیت خاصی برخوردار است و بر مترجم فرض است که نظم و توالی این عناصر را در زبان مقصد حفظ کند تا لطمه ای از این باب به هدف نویسنده وارد نگردد.
بررسی تجربه های عرفانی در عبهر العاشقین بر اساس فعل: رویکرد نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دﺳﺘﻮر ﻧﻘﺸﮕﺮا، ﻓﺮض ﺑﺮ این است کﻪ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺗﺠﺮﺑﻪ در ﻗﺎﻟﺐ ﻓﺮایﻨ ﺪﻫﺎ و از ﻃﺮی ﻖ ﻓ ﺮاﻧﻘﺶ اﻧﺪیﺸﮕﺎﻧی در زﺑﺎن ﺑﺎزﻧﻤﺎیی می شود. ﺑﺮ ایﻦ اﺳﺎس می توان ﺑﺎ ﺑﺮرﺳی اﻧﻮاع ﻓﺮایﻨﺪﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد در اﻓﻌﺎل و ﺗﻌییﻦ ﺑﺴﺎﻣﺪ آن ها در متن ادبی از ﺗﺠﺎرب، ﺗﻔکﺮات و دﻧیﺎی درون ﻧﻮی ﺴﻨﺪه آﮔﺎه ﺷﺪ. اﻣکﺎن و ﻗﺎﺑﻠیﺖ دﺳﺘﻮری ﺑﺮای ﺑﺎزﻧﻤﺎیی ﺗﺠﺮﺑﻪ در زﺑﺎن، از ﻃﺮی ﻖ ﻧﻈﺎم ﮔﺬرایی اﻧﺠﺎم می شود. ﻧﻈﺎم ﮔﺬرایی، ﻣکﺎﻧیﺴﻢ ﺑیﺎن ﻓﺮاﻧﻘﺶ اﻧﺪیﺸﮕﺎﻧی و ﺗﺠﺮﺑ ی در زﺑ ﺎن است. در این مقاله ﺑﻪ ﺑﺮرﺳی تجارب عرفانی روزبهان در کتاب عبهر العاشقین بر اساس فعل: رویکرد نقشگرا ﭘﺮداﺧﺘﻪ شده است. تجربه ها ﺑﺮ پایه ﻧﻈﺎم ﮔﺬرایی در چهارچوب دﺳﺘﻮر نقشگرای هلیدی، ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠیﻞ ﺷﺪه اﻧﺪ. با توجه به نتایج به دست آمده، در بیشتر موارد، تجربه گر فعال و کنش گراست، اکثر فعل های غیر رابطه ای، متعدی هستند و بر زمان گذشته دلالت می کنند، بیش از 70% فرایندهای فعلی رابطه ای در زمان حال اتفاق می افتند و بیش از 90% این تجربه ها که با وجه اخباری بیان شده اند، قطعیت دارند؛ به این ترتیب، تجربه عشقی که عبهر العاشقین با ما در میان می گذارد، با توجه به شیوه روایتگری در چند قدمی نگاشتن به وقوع پیوسته است. هنگام خواندن روایت، ذهن از زمان و مکان طبیعی خود جدا می شود و با راوی به لحظه دیدار و مشاهده می پیوندد.
بررسی آغازگرهای فرانقش متنی در عبهرالعاشقین روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی نقش گرا زبان را به عنوان یک نظام معانی به همراه صورت هایی می داند که از طریق همین صورت ها، معانی تشخیص داده می شوند. در دستورِ نقش گرای هلیدی، علاوه بر فرانقش تجربی و بینافردی که در درک تجربه ها و بیان روابط بینافردی دخیل اند، مؤلفه معنایی دیگری هم به نام فرانقش متنی وجود دارد که به نوعی، مکمل دو فرانقش یادشده است. در این فرانقش، زنجیره ها و توالی های موجود درگفتمان شکل می گیرند و همچنان که کلام پیش می رود، پیوستگی جریان سخن نیز ساماندهی می شود. زبان میان خود و بافت ارتباط برقرار می کند تا به تناسبِ بافتی که در آن بیان شده و با توجه به ویژگی های مترتب بر آن بافت، متن آفرینی کند. نوشتار حاضر بر آن است تا ویژگی های زبان شناختی روزبهان بقلی را در کتاب عبهرالعاشقینبراساس فرانقش متنی واکاوی کند و به کشف نظام معنایی موجود در متن و چگونگی ارتباط متقابل با خواننده دست یابد. بدین منظور بخش هایی از این کتاب برای بررسی از منظر فرانقش متنی انتخاب و در آن به تحلیل و بررسی انواع آغازگرها و میزان بسامد آن ها پرداخته شده است. آن گاه با تعیین درصد انواع آغازگرها و میزان بسامد هریک، مشخص شد که درص د وق وع آغ ازگر متن ی ب سیار بی شتر از آغازگر بینافردی است. این امر نشان دهنده انسجام و هماهنگی بیشتر بندهای عبهرالعاشقیناست که درواق ع رابطه منطق ی و معن ایی ب ین دو بن د را ب ه وج ود م ی آورد؛ در ح الی ک ه آغ ازگر بین افردی نگ رش، اح ساسات و قضاوت گوینده را در ارتباط با پیام نشان می ده د. وجود آغازگرهای تداومی، ساختاری و افزوده پیوندی، سهم بسزایی در پیوستگی کلام و انسجام میان بافت و گسترش مفهوم در بندهای به هم پیوسته دارد.
پژوهشی در نظریه میدان های کاربردی - معنایی و کاربرد آن در مطالعات مقایسه ای و مقابله ای زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
911 - 926
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به نظریه میدان های کاربردی – معنایی زبان و کاربرد آن در پژوهش های مقایسه ای و خصوصاً مقابله ای دو زبان در چارچوب دستور نقشگرا پرداخته شده است. این نگرش رویکردی بر اساس آرا و نظریات زبانشناسان روس و با ذکر نمونه هایی عملی از تحقیقات انجام شده آن ها صورت گرفته است. میدان های کاربردی- معنایی بر طبق تعریف به گروهی از واحدهای دستوری، واژگانی و یا ترکیبی گفته می-شود که بر مبنای یک مقوله ی معنایی مشخص در یک گروه قرار گرفته اند و بر اساس کاربرد معنایی مشترکشان با یکدیگر در تعامل قرار دارند. در این مقاله به طور خاص میدان کاربردی – معنایی بر اساس مقوله معنایی «امکان» بررسی شده است. هدف از این مقاله نشان دادن کاربرد این نظریه دربررسی ابزارهای دستوری و واژگانی زبان برای بیان یک مقوله معنایی و نقش مهمی است که این نظریه می تواند در بررسی های درون زبانی و در نهایت بین زبانی ایفا کند و راهکارهای مناسبی برای بهینه سازی ویا تغییرروش های آموزش یک زبان خارجی به زبان آموزان آن را در اختیار پژوهشگران قرار دهد.
تحلیل سبک شناختی «تمهیدات» عین القضات همدانی؛ با رویکرد پاول سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
77 - 90
حوزههای تخصصی:
گسترش دانش «زبان شناسی» پژوهش های «سبک شناسی» را سمت وسویی تازه بخشیده است؛ به گونه ای که امروزه مطالعه سبک آثار ادبی برمبنای زبان شناسی گسترش فراوان یافته است. پاول سیمپسون، سبک شناس معاصر، از نظریه پردازانی است که الگوی سبک شناسی خود را بر پایه زبان شناسی مطرح و در این زمینه راهکارهای عملی و روشمندی مطرح کرده است. یکی از مباحثی که سیمپسون به گونه ای دقیق و روشمند آن را بررسی کرده، «نظام گذرایی» است. الگوی سبک شناسانه «نظام گذرایی» سیمپسون در چارچوب نظام گذرایی در دستور نقش گرای هلیدی بنا شده است. نظام گذرایی ابزارهای دستوری خاصی هستند که برای تجسّم تجربه در زبان به کار می روند و شامل سه عنصر فرایند (عبارت های فعلی)، مشارکین (عبارت های اسمی) و عناصر پیرامونی فرایند (گروه قیدی و حرف اضافه ای) می شود. بنابراین، در تحلیل سبکی متون با الگوی تحلیل نظام گذرایی، به عناصر زبانی فوق تأکید می شود. از سویی دیگر، پژوهش های حوزه ادبیات عرفانی، بیشتر در خصوص ساختارهای درونی نظیر محتوای مفهومی و همچنین حوزه های فکری نویسندگان انجام شده و کمتر به ساختار بیرونی و سطوح زبانی این آثار پرداخته شده است؛ درحالی که ارزیابی آن ها با معیارهای نوین در شناخت هرچه بیشتر این میراث گران بها بسیار موثر خواهد بود. در این مقاله تمهیدات عین القضات همدانی با استفاده از رویکرد تحلیل «نظام گذرایی» در الگوی سیمپسون ارزیابی شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد عین القضات براساس روحیات و متناسب با اهداف خویش، به نحو گزینش گرانه ای دست به انتخاب زده است و ضمن استفاده از «نقش اندیشگانی» زبان، در انتقال محتوای تعلیمی و اعتقادی خویش در قالب گزاره های خبری، امری و پرسشی، از نقش بینافردی بیشتر از سایر انواع استفاده کرده است. همچنین با روش های نوآورانه در فرایندهای کلامی و ذهنی ویژگی هایی ایجاد کرده و با این شیوه ها به اثر خویش تشخّص های سبکی گاه منحصربه فرد بخشیده است.
تحلیل سبکی داستان های «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر اساس دستور نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
41 - 71
حوزههای تخصصی:
هلیدی، در زبان شناسی نقش گرای نظام مند، بر سه کارکرد اندیشگانی، بینافردی و متنی ﺗﺄکید فراوان دارد که به وسیله آن ها، می توان بندهای متون ادبی را مورد تحلیل قرار داد و به سبک خاص شاعر یا نویسنده دست یافت. شاهنامه، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزه های مختلف، از جمله؛ دستور نقش گرا داراست. از این روی، از میان داستان های مختلف شاهنامه، دو داستان «ایرج» و «رستم و شغاد» را، بر اساس نظریه هلیدی مورد تحلیل سبکی قرار داده ایم. این جستار درصدد است، با روش توصیفی- تحلیلی و با گردآوری اطّلاعات، به شیوه کتابخانه یی، ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، چگونگی انسجام یافتن متن و فرانقش بینافردی را در این دو داستان مورد بررسی قرار دهد. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که از میان فرایندهای به کار رفته، فرایند مادی، بیشترین بسامد را در هر دو داستان داراست که این، بیانگر رخدادها، کنش های عینی و ملموس به کار رفته در صحنه ها است. در بخش غیرساختاریِ فرانقش متنی، انسجام دستوری و انسجام واژ ه ها، سبب پیوستگی و هماهنگی متن گشته است. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژه ها- بازآیی، مولّفه تکرار، در انسجام واژه ها- باهم آیی، باهم آیی متداعی بیشترین بسامد را در هر دو داستان دارا هستند. نوع فعل های به کار رفته، گذشته و فاعل ها، اغلب آشکار هستند و وجه خبری که بر پای بندی حقیقت گزاره ها و قطعیّت متن ﺗﺄکید دارد، بسامد فراوانی در این داستان ها دارد. بررسی و تطبیق هر سه لایه معنایی نظریه هلیدی در داستان های «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر ساختاری واحد، یکپارچه و دارای انسجام هر دو متن ﺗﺄکید فراوان دارد.
تحلیل نقشی بند گردان های قصیده «المواکب» جبران بر اساس فرانقش بینافردی در رویکرد دستور نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستور نقش گرای نظام مند هلیدی زبان را در بافت متن و در سه حوزه فرانقش اندیشگانی، بینافردی و متنی بررسی کرده و کارکرد آن را در تحول فرایندهای شناختی توضیح می دهد. از آنجا که ساختارهای زبانی نظیر قواعد دستوری، نوع واژگان و ترکیب آن ها در تکوین و توسعه فرایندهای شناختی انسان و فهم و تحلیل متون مؤثر هستند، بررسی قصیده «المواکب» به عنوان اثری فلسفی و مطول با موضوعاتی چون تأمل در طبیعت، خیر، شر، زندگی و مرگ بر اساس رویکردهای تحلیلی زبان شناختی، ابعاد تازه ای از جنبه های فنی و متنی این اثر را آشکار می سازد. در این پژوهش، تحلیل بندگردان ها در ترجیع بندهای قصیده «المواکب» با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس فرانقش بینافردی انجام شده است تا با تبیین پیوستگی معنایی، ابعادی از ویژگی های زبان شناختی و درکی از محتوای قصیده، دلالت ها و پیام های آن به دست آید. یافته ها نشان دهنده این هستند که شاعر از انواع بیان خبری، تأکیدی، امری، آرزومندانه و قطبیت مثبت برای توصیف تجارب مادی و مفهومی استفاده کرده و با تکرار بیان خبری و تأکیدی، با مخاطب تعامل برقرار نموده و او را با اندیشه خود همراه می کند و از طریق استفاده از صیغه امر، او را به نواختن «نی» که نمادی از جاودانگی و آرامش است، فرا می خواند.