فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بعد از تحول عمیقی که در سده هفتم هجری در عرفان اسلامی پدید آمد، هستی شناسی نیز به دو رکن دیگر معرفت عرفانی، خداشناسی و انسان شناسی، افزوده شد. بر این اساس در سنت دوم عرفانی، شناخت هستی صرفاً یک شناخت نظری نیست؛ بلکه این شناخت با رسیدن به مراتب کمال به دست می آید و معرفت خدا با معرفت انسان و هستی حاصل می شود. پیوند انسان شناسی و هستی شناسی برای کسب معرفت، افقهای تازه ای را به روی عرفای سنت دوم گشود. بدین ترتیب با تطبیق میان جایگاه انسان و هستی به عنوان دو عالم صغیر و کبیر، وجوه تازه ای از این دو عالم شناخته شد.
عزیز نسفی، یکی از عارفان نوآور در سنت دوم عرفانی، درباره هستی شناسی عرفانی طرحهای تازه ای به دست می دهد که درکلیات، قابل انطباق با سایر طرحهای هستیشناسانه سنت دوم است؛ ولی در جزییات، منحصر به فرد است. در این مقاله ضمن تحلیل دیدگاههای نسفی در باب هستی و مراتب گوناگون آن، محورهای فکری وی در مباحث هستی شناسانه تبیین و تشریح می شود.
این تحقیق از نوع مطالعه اسنادی و کتابخانه ای است و با روش توصیفی انجام گرفته است.
غربت اندیشی صوفیانه و بازتاب آن در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم غربت با اندیشه، احساس و رفتار آدمی درآمیخته است و در بسیاری از حوزه های فکری چون فلسفه، عرفان، انسان شناسی، روان شناسی، ادبیات و مانند آن مجال بروز یافته است. در تصوف و عرفان اسلامی نیز غربت، حضوری قابل اعتنا دارد و صاحب ابعاد معنایی و تفسیرهای گوناگون است. در این مقاله پس از مقدمه ای کوتاه درباره مفاهیم چندگانه غربت (سنتی، مدرن و پسامدرن) و نگاهی کوتاه به مقوله غربت در فلسفه، علوم اجتماعی و روان شناسی، به بحث اصلی درباره غربت اندیشی صوفیانه تحت عناوینی چون «غربت روح در قالب»، «غربت انسان در دنیا»، «غربت عارف در میان اهل ظاهر» و «غربت در میان غیر اهل وطن» پرداخته می شود و با تمرکز بر اندیشه های مدون ابن عربی و برخی از بزرگان صوفیه و با استناد به پاره ای شواهد شعری، موارد ذیل تبیین می شود: 1-غربت مفهومی است آزموده انسان. 2- بیشتر عارفان به دلیل تأمل در ویژگی های روحی و روانی آدمی از چنین احساسی آگاهی داشته اند و برای آن ادله و تفاسیر گوناگونی ذکر کرده اند. 3-غربت با مفاهیمی بنیادی چون فنا و سیر و سلوک، شهرت گریزی و گمنامی و مانند آن پیوستگی دارد. 4-غربت صوفیانه با مفهوم سفر ارتباط دارد. 5- غربت و غربت اندیشی رنگ و بویی ملامتی دارد و از اصول ملامتیان است.
رابطة شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به رابطة مقوله های شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی پرداخته شده است. انگیزة انتخاب این موضوع تشکیک مولانا در تطابق عین و ذهن است و این خود یکی از اشتراکات او با فیلسوفان است؛ به همین دلیل، در بخشی از مقاله دیدگاه برخی از فیلسوفان درباره توانایی انسان در شناخت حقیقت به اختصار بررسی شده است. از دید مولانا امکان شناخت حقیقت به وسیله چشم حس، غیر ممکن است. او عوامل گوناگونی را بر بینش و شناخت انسان مؤثر می داند؛ عواملی چون تقدیر، نفس و انواع تمایلات درونی، شیطان، تغییر ناشی از زمان، تقلید و...؛ اما از تأثیر ذهنیات بیش از دیگر موارد سخن گفته است. پرداختن به عوامل مخلّ دید در مثنوی لزوماً برای رسیدن به تطابق میان عین و ذهن نیست، بلکه برای رسیدن به بینشی از گونه ای دیگر است؛ بینشی که خود طریقی بکر و فراتر از دریافت عقلی است که تنها معتقدان آن را درک می کنند. در این بینش فرد باید بتواند به مقام آخِر بینی برسد و هستی حقیقی را در ورای جهان نمودها مشاهده کند.
چهار نکته
ساختار معنایی الهی نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکر اصلی عطار در الهی نامه در قالب پیرنگی منعکس شده است که در آن روح به عنوان پدر همراه با اطوارش به صورت شش پسر، در قالب بیست و دو مقاله و صد و هشتاد و دو حکایت، هفت شهر عشق را می پیماید و مراحل تکامل را پشت سر می گذارد. این پژوهش تلاش دارد تا الگوهای مورد نظر عطار را در شیوة ساختارمند اثر در ارتباط دقیق لفظ و معنا، با به دست دادن شواهدی از متن ذکر کند؛ قوانینی که در چهار سطح کلی به صورت یک شبکة منسجم لفظی ـ معنایی، منطق درونی اثر را مشخص می سازند. با یک نگاه محققانه می توان دریافت که عطار در سراسر اثر به این الگوها پایبند است؛ گویا این شیوه برای بیان تفکر اصلی او در الهی نامه به صورت خط یا رشته ای در خلال اثر کشیده شده است و موقعیت های مهم داستان را به هم پیوند می دهد.
بررسی دایره های تعالی در گلشن راز و مفاتیح الاعجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلشن راز و شرح آن، مفاتیح الاعجاز، شرح تعالی و سلوک انسان و جهان هستی در حرکتی دوار و مستمر است. دایره های متعدد، نظام هستی را به معبدی مقدس که محل تجلی امر مینوی است، تبدیل می کنند. از حرکت های تودرتوی نظام هستی، تصویری ماندالایی شکل می گیرد. هر حرکت با تکرار چرخش پرگار، از نقطه ای مرکزی و ثابت برخوردار است. مرکز تمام دوایر تودرتو انسان کامل است؛ جایی که مرکز هستی، انسان، فراتاریخ، روان بشری، دایره ولایت و... بر هم منطبق می شود. انسان کامل در دو شکل هندسی دایره و مربع، ماندالا و تربیع، هر دو ظرفی هرمسی برای استحاله معنوی اند و هر دو فانی را به ابدیت می رسانند. نگرش یونگی به نظام این دایره ها، منجر به کشف ساحت روان شناختی آن ها می شود. فرآیند فردیت بر سیر مکاشفه انسان منطبق می شود و انسان روان شناخته ای که به مرکز درون رسیده است، سیر خود را بر نظام هستی فرافکنی می کند؛ لذا هستی نیز باید از تعین به سوی وجود که مرکز است، حرکت کند و با تجلی های جلالی و جمالی حق، لطف و قهر الهی را تجربه کند.
بررسی تطبیقی شخصیت، زندگی، احوال و اقوال ابراهیم ادهم و بودا
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، بودا و ابراهیم ادهم به عنوان دو شخصیت موثر در تفکرات عرفانی دو قوم هند و ایرانی مطرح هستند. بودا متولد شمال هند است و با پایان دادن به دوران ریاضت خود، راهی را انتخاب کرد که بعدها ، آن را «راه میانه» نامید. ابراهیم بن ادهم نیز از قبیله ای منسوب به بکربن وائل در بلخ است که عمل قهرمانانه او در ترک تعلقات دنیایی و روی آوردن ایشان به زهد و فقر و عالم درون، از او چهره ای محبوب و متفاوت از دیگر صوفیان ساخت. شباهتهای موجود در خصوص نحوه تحول و زندگی عرفانی این دو در طول ایام، باور افراد را به این نکته نزدیک ساخته است که ابراهیم، بودای عرفان اسلامی است. لذا در این مقاله بر آن شده ایم که ضمن بررسی کامل زندگی این دو عارف، شباهتها، تفاوتها و ویژگیهای خاص آنها را از متون معتبر استخراج نموده و در پایان به این نکته دست یابیم که نشانه های موجود در شخصیت و زندگی آنها، بیانگر تفاوت آنهاست، نه یکی بودنشان.
عشق پژوهشی؛ از خدا تا انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور اصلی این نوشتار، تحلیل روشمند موضوع عشق با نظری بر آموزه های کتاب مثنوی معنوی مولانا است. نویسنده مقاله بر اساس یک ساختار منطقی و الگوی نظری خاص درباره «عشق»، به جست وجوی این مفهوم در رابطه انسان و خدا می پردازد. در این جست وجو نویسنده، به برخی منابع و پایه های این آموزه ها در قرآن و سنت نیز نظر داشته است. بدین ترتیب برای بررسی و تحلیل معنا و مفهوم عشق در آموزه های دینی و عرفان الهی، بایستی در یک تحقیق جامع از «خدا پژوهی» به سمت «انسان پژوهی» حرکت کرد تا در نهایت بتوانیم به «عشق پژوهی» بُنیادینی دست یابیم. نوشتار کنونی بر اساس همین الگوی کلّی شکل گرفته است و مسأله را از زاویه این سه نگاه پی می گیرد.
تأمّلات مرگ اندیشانه در چند متن منثور صوفیانه تا قرن پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار به تحلیل و بررسی تأمّلات مرگ اندیشانه در متونِ مهمّ منثور صوفیانه تا قرن پنجم هجری می پردازد. پژوهش حاضر نشان می دهد که مرگ اندیشی در متون عرفانی قرن پنجم هجری در مقایسه با متون عرفانی سده های پیش از آن بسامد بیشتری دارد. این نکته می تواند نشان دهنده عمق و اصالت تجربه های صوفیان و عارفان و اراده معطوف به مرگ در وجود آنان باشد. سویة دیگر این بررسی نشان می دهد که در آثار صوفیان اهل قبض که متّصف به مقام خوف بودند، مرگ هراسی نمودِ بیشتری دارد، ولی در آثار صوفیان اهل بسط و سُکر، پدیده مرگ دوستی بیشتر تجلّی یافته است.
پیوند اسطوره و عرفان؛ برداشت های عرفانی سهروردی از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهروردی از جمله عارفان علاقه مند به حکمت ایران باستان است که در آثار خود به عناصر و شخصیّت های اساطیری ایران بسیار اشاره کرده است. وی از برخی از شخصیّت های اساطیری، مانند «سیمرغ»، «زال»، «رستم» و «اسفندیار» و سرگذشت آنان برداشت های عرفانی کرده و هر یک را نمادی برای بیان حقایق فلسفی و عرفانی خود قرار داده است. در نوشتار حاضر به بررسی مفهوم «خورنه» (فّر)، ارتباط آن با نور محمّدی و سکینه، و یکی شدن این دو مفهوم در اندیشه های سهروردی پرداخته شده است؛ همچنین برخی شخصیّت ها و عناصر حماسی و اساطیری که در آثار رمزی سهروردی صورت عرفانی به خود گرفته اند و سرگذشت آنها تأویل ها و تفسیرهایی به همراه داشته است، بررسی شده اند.
بررسی سِیرِ آراء و عقایدِ اهل تصوف درباره نظریه «بدایه الاولیاء، نهایه الانبیاء»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنیادی ترین اصل و مهم ترین مسأله در تصوف و عرفان اسلامی، موضوعِ ولایت و شناختِ ولی است. اکثرِ قریب به اتفاقِ موضوعاتی که در عرفانِ اسلامی مجالِ طرح و بررسی یافته اند، برحولِ محورِ ولایت شکل گرفته و تکامل پیدا کرده اند. از زمانی که تصوف از مرحله زهد وارد مراحلِ پیچیده ترخود شد، بحث درباره ولی و مقامِ ولایت هم روی در رشد و کمال نهاد. در طول تاریخِ عرفان و تصوف اسلامی، مباحثی گوناگون و حاشیه های متعدد درباره موضوع ولایت و شخصیّتِ ولی شکل گرفته است. این مباحث در برخی موارد بسیار جنجال برانگیز شده و برای چندین قرن ذهنِ صاحبان اندیشه را به خود مشغول ساخته بودند. یکی از این مسائل مورد نزاع، نظریه «بدایة الاولیاء، نهایة الانبیاء» است. این نظریه، بیان کننده برتری مقامِ ولایت بر مقامِ نبوّت است؛ و به ظاهر، در مقابلِ نظریه «نهایة الاولیاء، بدایة الانبیاء» که بیان کننده برتری مقامِ نبوت بر مقامِ ولایت است، قرار دارد. در این مقاله، ضمن نشان دادنِ سیرِ تاریخی و فرایندِ شکل گیری این نظریه، به بررسی عقاید و آرایِ دو گروه درگیر در این نزاع فکری نیز توجه شده است. از دیگر مواردِ مورد نظر در این مقاله، تبیینِ چگونگی برقراری پیوند میان طرفداران هر دو گروه و توضیح درخصوصِ استدلال های مطرح شده برای پایان بخشیدن به این نزاع عقیدتی است
بایزید بسطامی در شبه قاره ی هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه های بایزید را نخستین بار هجویری، در قرن پنجم هجری در شبه قاره منتشر کرد. پس از آن سلسله های صوفیه ی هند مثل سهروردیه و چشتیه و نقشبندیه و شطاریه و قادریه هر یک به نوعی از اندیشه های بایزید تأثیر پذیرفتند و برخی از آن ها، بایزید را در سلسله ی سند خود جای دادند. مهمترین مسأله ی صوفیان شبه قاره در قبال بایزید، شطحیات او بود. هجویری نخستین کسی است که به تفسیر و تبیین شطحیات بایزید در شبه قاره دست زده و سنتی از خود به جای گذاشته که سایر صوفیه بعد از او در شبه قاره، تقریباً پا جای پای او گذاشتند. پس از هجویری، اکثر صوفیان در برابر او، حالت انفعالی به خود گرفتند و در آثار خود، جز آن چه در کتب پیشینیان درباره ی بایزید موجود بود، چیز تازه ای ارائه ندادند و برخی همچون احمد سرهندی نیز در عین احترام والایی که برای او قائل بودند، به نقد حالات و اقوال، خصوصاً شطحیات او پرداختند. این پژوهش در پی بررسی و تحلیل سنت به جا مانده از بایزید در شبه قاره است.
نقش قرائت و استماع قرآن در سیر و سلوک (در متون عرفانی زبان فارسی تا پایان قرن ششم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفا همواره به قرآن به عنوان سرچشمه اصیل و ناب عرفان اسلامی توجه داشته اند و بنای تمام مراحل و منازل سلوک را بر آن استوار کرده اند. علی رغم وضوح این موضوع که بنیاد زندگی، تفکّر و سیر استکمالی عرفا بر قرآن استوار است؛ اما برای تبیین نحوه نگرش عرفا به قرآن لازم است که دیدگاه ها و اقوال عرفا در باب قرآن بدقت بررسی و تحلیل شود. یکی از نکات مهم در متون عرفانی، توجه ویژه عرفا به تمثیل و استشهاد به آیات قرآن کریم برای اثر بخشی بیشتر کلام است. این موضوع سبب شده است که بعضی از این آیات به مشهورات خانقاهی تبدیل شود. علاوه بر آن از نظر عارفان، قرائت و سماع قرآن اهمیت بسزایی در سیر و سلوک عرفانی دارد. قرائت و سماع قرآن در مراحل مختلف سلوک و بویژه در طی مقامات و احوال عرفانی نقش پررنگی دارد. براین اساس سالک بوسیله این دو می تواند از عقبه های طریقت عبور کرده و به مقصود دست پیدا کند. این پژوهش بر آن است که با بررسی و تحلیل متون مهم عرفانی، جایگاه قرائت و سماع قرآن را در سیر و سلوک تبیین کند.
سماع اهل تصوف و رویکرد سعدی بدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سماع اهل تصوف و عرفان از دو منظر قابل بررسی است: یکی سماع رسمی که دارای آداب و رسوم و ترتیباتی خاص است و موافقان و مخالفان آن فراوانند؛ دیگر سماعی که ناظر بر مراتب تکاملی و تبدّلات وجودی سالک است. یکی از عمده ترین دلایل مخالفان با مکتب تصوّف، سماع ترسّمی است. از اسرارالتوحید برمی آید که از زمان ابوسعید ابوالخیر این اختلاف نظرهای عقیدتی در مورد سماع فراوان بوده است. برخی از صاحب نظران آن را غذای روح دانسته، از آن بر حالت و صفت روحانی تعبیر می کنند و سماع این جهان را سایه ای از آن حقیقت مجرد فرض می کنند و برخی دیگر آن را آلت شیطان دانسته اند. سعدی سماع را خاص هر کسی نمی داند و معتقد است که از هزاران تن، سماع تنها در یک نفر (آشنایان راه) اثر خواهد کرد. در این مقاله کوشیده شده است ضمن بررسی این اختلاف نظرها، به بررسی سماع از دیدگاه اهل سماع و رویکرد سعدی بدان پرداخته شود.
نقد کتاب عرفان و تفکر از تأملات عرفانی مولوی تا عناصر عرفانی در طریق هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات و مطالعات تطبیقی امروزه در حوزة پژوهش های علمی ـ فرهنگی توجه پژوهش گران را به خود جلب کرده است. کمترین فایدة این گونه تحقیقات این است که زمینه ای را فراهم می آورند برای این که وام دهی و وام گیری داد و ستدهای آگاهانه، ناخواسته، و ناآگاهانه و تواردهای پنهان و آشکار میان دستگاه های فکری گوناگون و فرهنگ ها و تمدن های متنوع را بیان دارند. در میان آن ها در چند دهة اخیر، تطبیق اندیشه های عارفان نامدار ایرانی، خاصه مولانا جلال الدین محمد، با فلسفه های اگزیستانسیال از رواج بیشتری برخوردار شده و عنایت فزون تری را به خود جلب کرده است. این پژوهش بر آن است تا به بحث و نقد کتاب عرفان و تفکر، از تأملات عرفانی مولوی تا عناصر عرفانی در طریق تفکر هایدگر بپردازد. برایند تحقیق نشان از آن دارد که نویسنده در هفت فصل مطالب بسیار ارزنده ای در باب برخی از تفکرات عرفانی مولانا و اندیشه های فلسفی هایدگر در اختیار خواننده می گذارد. در فصل آخر با خوانش های دلخواهانه شباهت های موجود و یا بهتر است بگویم «شباهت سازی های» موجود را هم با اما و اگر و ... به دست می دهد، اما همین امر که باید حاکی از شباهت فکری این دو متفکر شرق و غرب باشد، از تفاوت های بنیادین آنان حکایت دارد که در این پژوهش بدان اشاره شده است.
غم و شادی عرفانی و کیفیت آن در دیوان سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه غم و شادی به عنوان مهمترین حالات روحی انسان در زندگی او آشکار است. شاعران عارف ایرانی درآثارشان مفصلاً به غم و شادی و انواع و جلوههای آن پرداختهاند که با بررسی آن علاوه بر شناخت تفکرآنان درمورد غم و شادی انسان، میتوان به ارائه ی راهکارهایی برای رساندن انسان به شادی های حقیقی و غیرزودگذر پرداخت. سنایی غزنوی به عنوان اولین شاعر عارف ایران، در کلیاتش به تفصیل به انواع غم و شادی پرداخته و غم های محمود (غم هایی که انسان را به شادی میرساند) و شادی های محمود (حقیقی و بادوام) را از غم های مذموم (غم هایی که در ظاهر با اهمیت هستند اما انسان را دچار شدیدترین اندوهها میکنند) و شادی های مذموم (زودگذر و فریبنده) جدا کرده و مصادیق و موارد هریک را مفصلاً بیان کرده است. در این مقاله با روش تحلیل محتوایی دیوان سنایی به بررسی انواع غم و شادی محمود و مذموم در شعر سنایی میپردازیم و اندیشه ی وی را درباره ی غم و شادی بیان میکنیم.
معرفت کشفی در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت مجموعه آگاهی های آدمی است که همواره متعلق به امری غیر از خود است؛ جز در یک مورد، یعنی معرفت های عرفانی که ورای حیث التفاتی اند؛ معرفت های آدمی یا حسی اند و یا مفهومی؛ اما دسته ای از معارف وجود دارند که از آنها می توان با عنوان معرفت های کشفی یاد کرد که بدون توجه به حیث التفاتی و بدون داشتن مصداقی در درون و بیرون، تحقق می یابند که همان معرفت های عرفانی اند. در این مقاله سعی شده است کمّ و کیف معرفت کشفی، اعم از معرفت التفاتی و غیرالتفاتی (هو هویّت) در نهج البلاغه بررسی شود. بر اساس نهج البلاغه معرفت کشفی از راه های معمول عقلانی و حسی به دست نمی آید، بلکه از راه عروض احوال عرفانی و تأمل حاصل از نیایش به دست می آید و معروض این احوال واجد نوع خاصی از آگاهی می شود که پیش از آن سابقه نداشته است؛ برای مثال شخص در این فرایند آگاهی خاصی به امور غیبی پیدا می کند که قبلا هیچ سابقه ای از آن نداشته است؛ مانند آگاهی خاص به احوال آدمیان.
تأثیرپذیری سهراب سپهری از عرفان شرق در حوزه اخلاق زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری، شاعر و نقاش مسلمان و طبیعت گرا، در گذر از کشورهای شرق دور، با عقاید و باورهای آنان آشنا و این آشنایی موجب شد که شعر او رنگی از عرفان و اخلاق آیین های شرقی به خود بگیرد. «هندوییسم»، «بودیسم»، «تائوییسم» و «ذنیسم»، اصلی ترین ادیان و آیین های کشورهای شرق دور (چین، هند، و ژاپن) هستند که سهراب تحت تأثیر آموزه های آنها به ویژه در حوزه اخلاق قرار گرفت؛ اخلاقی که هر سه حوزه فرد، اجتماع، و زیست کره را دربر می گیرد.
در این مقاله، پس از معرفی دیدگاه های ارزشی درباره اخلاق زیست محیطی، مباحث مربوط به اخلاق زمین در شعر سهراب و مطابقت آن با آیین های شرقی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که کانون ارزشی زیست محور در دیدگاه سپهری و آیین های شرق مشترک است.