مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
غربت
حوزه های تخصصی:
رمان ثلاثیه نجیب محفوظ، برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1988 م. رنگین کمانیست از واقعیت های اجتماعی که نجیب محفوظ درآن تصویری زنده و کامل از ارزش ها و گرایش های طبقه متوسط مصری را ارایه داده و کوشیده تاجامعه را در قالب یک خانواده به تصویر بکشد و پیوند آن را با حرکت اجتماعی و تاثیر و تاثر ناشی از آن را نشان بدهد. در این میان نویسنده با به تصویر کشیدن شخصیتی به نام کمال عبدالجوادکه قهرمان رمان و نماینده نسل فرهیخته مصری است مسایل و مشکلات روانی و فکری خود و نسل فرهیخته را بیان می کند،که اساسی ترین آن ها عبارتند از: بحران دینی و شخصیتی، احساس غربت و بی هویتی، تحیر و سرگردانی در شناخت ارزش ها، احساس عدم وجود وطن در زندگی و عدم ثبات و استقرار در داخل وطن به گونه ای که ارزش های پیرامون آن هانه تنها امنیت و آرامش را به ارمغان نمی آورد، بلکه بر عذاب آن ها نیز بیشتر از پیش می افزاید و احساس به پوچی و بی هدفی رانسبت به نسل های دیگر بیشتر می کند. کمال قهرمان رمان در نتیجه این بحران ها دچار عدم هماهنگی با جهان و جامعه خود می شود و از پذیرش ارزش های آن سر باز می زند، و از جامعه، دین و دولت روی برمی گرداند و دچار نوعی غربت اجتماعی می شود.
فردوسی، خارج از دایره اوهام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نمودهای التقاط در متون تولید شده در «غربت» و «وطن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
التقاط ویژگی ایست که در فضاهای فرهنگی خاصی مانند «دایاسپورا» یا غربت ظهور می کند. با این حال، صرفا متون تولید شده در غربت از این ویژگی برخوردار نیستند. متونی که در وطن - در این پژوهش، ایران - تولید می شوند نیز ممکن است تا اندازه ای دورگه محسوب شوند. اما اینکه این دو دسته - متون تولید شده در وطن و غربت - تا چه اندازه به لحاظ نوع ومیزان التقاط با یکدیگر متفاوتند، پرسشی است که تاکنون بدان پاسخ داده نشده است. از این رو، مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از پیکره عظیم 670000 کلمه ای، متشکل از یازده رمان و مجموعه داستان کوتاه که در بازه زمانی 10 سال، از 1378 تا 1388، در ایران و در غربت توسط مهاجران ایرانی تولید شده اند، معلوم نماید که بین این دو دسته متون، از نظر نوع و میزان التقاط چه تفاوت هایی وجود دارد.
مطالعه فواید الفواد : متن ، شواهد و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدود هفتصد سال است که فواید الفواد امیر حسن علا سجزی دهلوی در میان آثار مشابهش یعنی ملفوظات بعنوان اثری ماندگار در زمینه تصوف بحساب می آید.این اثر بر خلاف سایر آثار نوشته شده در این زمینه همچنان اعتبارش را بعنوان سندی قابل اعتماد و معتبر تاریخی دوران توقلق شاهی مربوط به تاریخ قرون وسطی هند، حفظ کرده است.
در این پژوهش من به این مساله پرداخته ام که چگونه و به چه دلیل فواید الفواد بعنوان یک سند تاریخی معتبر توانسته است بر شواهد شخصی تاریخ نگار تاثیر متقابل بگذارد و این دو همدیگر را کامل کنند. باور کلی بر این است که در تاریخ نگاری، برای اینکه بتوان به آن اعتماد کرد ، باید تاریخ نویس را حذف کرد یا نادیده گرفت ولی برعکس در فواید الفواد این حضور حسن سجزی است که اطمینان از معتبر بودن نوشته را به ما می دهد. اما حسن سجزی همچون تاریخ نگاران درباری هم عصر خویش، مانند امیر خسرو دهلوی نیست که به دلیل ارتباط نزدیکش با دربار آنچه می نویسد رسمی و دولتی باشد. در مورد سجزی، ارتباط وی با آنچه که او ثبت می کند هر چند سرشار از احساسات تاریخی اوست ولی متاثر از رابطه پیر و مرید است ( رابطه استاد و شاگرد ) و این کار از روی ایمان انجام می گیرد. من در این پژوهش خواهم کوشید تا فواید الفواد را اثری مفید در زمینه مرید – تاریخ نگار معرفی کنم که به هیچ عنوان قابل قیاس با آثاری که تماما تاریخ نویسی دولتی دوران حکومت سلطانهاست، نمی باشد.
La douleur d’être étranger en ce monde: Essence de l’amour dans la mystique persane(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون شک واژه غربت واژه ای است جهانی. انسان طبیعتاً با ابن درد غربت زاده می شود زیرا که از بدو خلقت، خود را دورافتاده از اصل خویش می بیند. در پی این جدایی، او در جستجوی چشیدن طعم سعادت، وصل و عشق مطلق خواهد بود (آیا در دوران جنینی نیز طعم وحدت را می چشد؟). تمامی متون کلاسیک ادب پارسی به ویژه ادبیّات عرفانی از این غم دوری از عشق ازلی (موطن اصلی روح)، متأثر شده اند. در جستجوی معشوق و معشوقه بودن در آثار ادبی، نماد این غم جدایی و دوری از یار است و حاکی از یک عشق مطلق پاک. منبع این عشق پاک در شرق و آثاری که به ابعاد الهی وجود می پردازند هویدا است. درد اصلی انسان این است که خود را غریب، در تبعید و تنها حس می کند. با یأس به دنبال معشوق بودن او فقط زمانی مداوا می شود که خود را از قید دستیابی به معشوق برهاند. وصل زمانی محقق می شود که شخص از نیاز به وصل رها شده باشد. البته ابن چشم پوشی، ثمره دوبینی عرفانی نیست، زیرا که منشأ عرفان پارسی دریکی شدن دو واقعیت به ظاهر متضاد است که به نوعی به یکدیگر وابسته اند، زیرا که هر دو واقعیّت از خداوند نشأت می گیرند. موطن اصلی روح، عالم نور و عشقی است که منبع و منشأ وجود کلیّه موجودات است. شرایط انسانی ما ایجاب می کند که با قدرت پالایش روحی که در جدایی وجود دارد، شعله بر خرمن ""خود"" زنیم و این مانع حریص اصلی وبانی و باعث جدایی از مظهر وجود را ریشه کن کنیم. ارزش این جهان درمکان آزمایش بودن آن است. تنها عامل و بزرگترین منبع انرژی که می تواند ما را به بوته این آزمایش هدایت می کند و باعث گذراندن و با موفقیّت سپری کردن آن می شود، عشق است، زیرا که از عشق زاده شده ایم و به عشق نیز باز خواهیم گشت.
غربت اندیشی صوفیانه و بازتاب آن در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم غربت با اندیشه، احساس و رفتار آدمی درآمیخته است و در بسیاری از حوزه های فکری چون فلسفه، عرفان، انسان شناسی، روان شناسی، ادبیات و مانند آن مجال بروز یافته است. در تصوف و عرفان اسلامی نیز غربت، حضوری قابل اعتنا دارد و صاحب ابعاد معنایی و تفسیرهای گوناگون است. در این مقاله پس از مقدمه ای کوتاه درباره مفاهیم چندگانه غربت (سنتی، مدرن و پسامدرن) و نگاهی کوتاه به مقوله غربت در فلسفه، علوم اجتماعی و روان شناسی، به بحث اصلی درباره غربت اندیشی صوفیانه تحت عناوینی چون «غربت روح در قالب»، «غربت انسان در دنیا»، «غربت عارف در میان اهل ظاهر» و «غربت در میان غیر اهل وطن» پرداخته می شود و با تمرکز بر اندیشه های مدون ابن عربی و برخی از بزرگان صوفیه و با استناد به پاره ای شواهد شعری، موارد ذیل تبیین می شود: 1-غربت مفهومی است آزموده انسان. 2- بیشتر عارفان به دلیل تأمل در ویژگی های روحی و روانی آدمی از چنین احساسی آگاهی داشته اند و برای آن ادله و تفاسیر گوناگونی ذکر کرده اند. 3-غربت با مفاهیمی بنیادی چون فنا و سیر و سلوک، شهرت گریزی و گمنامی و مانند آن پیوستگی دارد. 4-غربت صوفیانه با مفهوم سفر ارتباط دارد. 5- غربت و غربت اندیشی رنگ و بویی ملامتی دارد و از اصول ملامتیان است.
هویت در آستانه کولی های ساکن در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق از طریق تحلیل، روایت هایی از کولی بودن ونحوه حضور اجتماعِ کولی ها در شهر تهران مطالعه شده است.عمده ترین و مکررترین تعاملاتی که کولی ها با محیط اجتماعی پیرامون خود در دوران اخیر تجربه کرده اند یعنی چهار چرخه گدایی مصرف، اعتیاد پاکی، زندان آزادی و روابط ناپایدار جنسی در پرتو مفهوم آستانگی توضیح داده شده است؛ چگونگی «بودنِ» کولی ها به عنوان یک اجتماع در حال گذردر بستر های کنونی جامعه ایران به طور عام و در متن های شهری ای چون محله های خاک سفید، دروازه غار و لب خط در تهران به طور خاص توضیح و نشان داده شده است که چگونه کولی ها با گذر از مرحله پیشاآستانگی در مرحله آستانگی باقی مانده و نتوانسته اند از این مرحله خارج شوند و بدین ترتیب دارای هویت های درآستانه ای شده اند که گذار آنها را به مرحله پساآستانگی و جذب ایشان در بسترهای کنونی شهر تهران را با موانع جدی روبه رو ساخته است.
أبوحیان التوحیدی بین النزعه العقلیه والإتجاه الصوفی(مقاله علمی وزارت علوم)
یعتبر الکاتب الألمعی أبوحیان التوحیدی من روّاد النزعه العقلیه والإتجاه الإنسانی فی القرن الرابع الهجری، وهو الراویه لماکان یجری من مقابسات علمیّه ومفاوضات ممتعه فی الندوات الأدبیّه والحلقات الفلسفیّه، ومن خلال مؤلفاته الرائعه تعرّفنا علی کثیر من الوجوه العلمیه فی هذا القرن وعلی آرائهم وتوجهاتهم الفکریّه سیّما أبی سلیمان السجستانی الذی لولا التوحیدی لبقی مجهولاً مهجوراً. و للتوحیدی صوره أخری لم یُکشف النقاب عنها وهی نزعته الصوفیه المتمثله فی کتابه الإشارات الإلهیّه . وقد عنیت هذه المقاله ضمن المنهجین الوصفی والتاریخی بالتعریف بها وبمضامینها واتجاهاتها ومناهجها والتأکید علی وسطیّه أبی حیان التوحیدی فی إتجاهه الصوفی ونزعته العقلیّه وأنه لایوجد تضاد بین الإتجاهین، أو تطّور فکری فی المرحلتین، أی مرحله النتاجات الأدبیه والفلسفیه ومرحله الإشارات الإلهیّه والحیاه الصوفیه التی قضی التوحیدی الشطر الأخیر من عمره فیها. والمقاله تلقی الضوء علی بعض المفاهیم العرفانیه والحقائق الربانیه التی اشتمل الکتاب علیها مثل معرفه النفس وتجریدها والغربه.
موتیف الإغتراب فی شعر یحیی السماوی(مقاله علمی وزارت علوم)
لقد حظی البحث عن الموتیف باهتمام واسع فی النقد الأدبی الأوربی باعتباره عنصراً فعالاً فی النقد وتحلیل النصوص الأدبیه. وأصل کلمه «الموتیف» فرنسیه، تعنی فی الأدب الفکره الرئیسه أو الموضوع الذی یتکرر فی النتاج الأدبی أو المفرده المکرّره أو الحافز والباعث. والإغتراب والذی یعنی ابتعاد الإنسان عن وطنه الأم قد یصیر موتیفاً عند الشاعر إذا اضطرّ أن یعیش بعیداً عنه وعن کل ما یؤنسه ویحبّه فیکرره ویحوم حوله من قریب أو من بعید ویتحدّث عما ینتابه من مشاعر سلبیه. تهدفُ هذه الدراسه التی اعتمدت فی خطتها علی المنهج الوصفی - التحلیلی، إلی الکشف عن الموتیف وتوظیفه فی شعر الشاعر العراقی المقیم فی استرالیا یحیی السماوی، لتجیب عن الأسئله التالیه: ما هو سبب إلحاح الشاعر علی الإغتراب وتکراره؟ وما هی الموتیفات والرموز المتعلقه بهذا الموضوع؟ وما هی دلالاتها وإیحاءتها الرمزیه؟ والإغتراب بما فیه من القلق النفسی والمراره والحزن سری فی هیکل شعر السماوی فی کلماته وعباراته وصوره ومعانیه؛ فقد طُرِد من وطنه الحبیب فعاش غربه جسمیه کما أن التزامه بقضایا وطنه وإحساسه المرهف جعلاه یعیش غربه روحیه وفکریه. وقد توصلنا فی هذه الدراسه إلی أن الإغتراب من أهم الموتیفات فی شعر السماوی والذی ینقلنا إلی أجواء الشاعر النفسیه وینطوی علی محاور تعود إلی إحساسه بالغربه، وأهمّها الحزن والموت والمرأه والحنین، وبعض الرموز التی تدل علی الغربه کالطیور المهاجره والحمامه والبحر والریح.
غربت و چله نشینی عارفان با تأکید بر ویژگی های بصری چله خانه های عارفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
147 - 164
بحث غربت انسان در عرفان، مبحث مهمی است. مهم ترین مشکل انسان عارف، دور شدن از وطن اصلی است و همت او برای بازگشت به دوران وصال مضمون تمام کتاب های عرفانی است. عارف به دلیل اعتقاداتی که دارد نمی تواند همانند سایر مردم زندگی کند؛ ازاین رو، غالباً به گوشه نشینی و کناره گیری از مردم روی می آورد. با توجه به این که غربت دارای انواع مختلف است و در مثنوی غربت عارف به اشکال مختلف مانند غربت در دنیا، غربت روح در جهان مادی، غربت در میان اهل ظاهر اشاره شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. در این پژوهش به بررسی غربت در میان اهل ظاهر از دیدگاه مولوی پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مولوی به عنوان عارفی وارسته، زندگی عرفای بزرگ را در گوشه نشینی و خلوت بیان نموده و حضور در جمع عوام را آفتی برای سلوک می داند؛ زیرا غالباً عامه و اهل ظاهر درکی از کنش های عارف ندارند؛ علاوه بر این که به قضاوت نادرست می نشینند، صحبت آن ها نیز برای عارف بی فایده و گاه مضر است؛ بنابراین خلوت گزینی و سفرکردن و دورشدن از مردم راهکار مناسبی برای پوشش دادن این غربت است. در این میان چله خانه ها با ساختار بصری خاص خود محیطی امن برای چله نشینی عارفان مسلمان هستند. اهداف پژوهش: بررسی اهمیت غربت و چله نشینی عارفان با توجه بر مثنوی مولوی. بررسی ویژگی های بصری چله خانه های عارفان اسلامی. سؤالات پژوهش: غربت و چله نشینی چه اهمیتی در زندگی عارفان دارد؟ چله خانه های عارفان اسلامی دارای چه ویژگی های بصری است؟
بررسی تطبیقی جلوه های میهن دوستی در سروده های خیرالدّین زرکلی و احمد شوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
89 - 105
در این مقاله به بررسی تطبیقی جلوه های میهن دوستی در سروده های خیرالدین زرکلی و احمد شوقی پرداخته ایم. روش تحقیق، کتابخانه ای بوده و نوع آن، تحلیلی-توصیفی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اگرچه این دو شاعر همواره در اشعار خویش به موضوع میهن دوستی توجه ویژه نشان داده اند، اما بسامد مضامین مرتبط با میهن-دوستی در اشعار زرکلی بیشتر از اشعار شوقی است. علاوه بر این، شوقی به موضوع فلسطین واکنشی نشان نداده است. البته در کنار این تفاوت ها، اشتراکات زیادی در زمینه ی توجه دو شاعر به موضوع میهن دوستی وجود دارد. زرکلی در کل دوران زندگی خویش به موضوع میهن دوستی توجه نشان داده اما شوقی تا زمانی که در دربار بود، به موضوعات سیاسی چندان حسّاس نبود و در مراحل بعدی زندگی خویش به طور فزاینده به موضوع میهن دوستی و مضامین مرتبط با آن توجه و علاقه نشان داده است. زرکلی بیش از شوقی به وطن خویش عشق می ورزد و این موضوع با توجه به بازتاب چشمگیر موضوع غم غربت در اشعار زرکلی، قابل استناد و استنباط است. هر دو شاعر تنها راه رستگاری ملّت ها را اتحّاد ملی و منطقه ای می دانند. البته زرکلی به موضوع فلسطین توجه ویژه نشان داده اما شوقی به این موضوع چندذان نپرداخته است.
بررسی تطبیقی اسطوره «غربت روح» در سروده گنوسی مروارید و قصه غربت غربی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
139 - 168
باور به هبوط روح به سراپرده هستی و بازگشت آن به موطن و منزلگاه اصیل و آغازین خویش، جوهره اصلی تعالیم و آموزه های مکتب گنوسی و اندیشه های سهروردی است. این باور، در دو داستان رمزی تمثیلی «سروده مروارید» (بازتابی از اندیشه های معرفت شناختی گنوسی) و «قصه غربت غربی» (بیانگر نظام اندیشگانی شیخ اشراق) نمود و تجلی یافته است. این پژوهش با روش کتابخانه ای و رویکرد تحلیلی تطبیقی، برآن است که محورهای اساسی جهان شناختی گنوسی و سهروردی را از خلال این دو رساله به تصویر بکشد، وجوه اشتراک و افتراق میان آن ها را بازخوانی کند و از این رهگذر، به دستاوردهایی در بررسی تطبیقی و بینامتنی میان این دو داستان برسد. به رغم وجود تفاوت های بسیار فکری میان این دو طیف اندیشه، یافته های پژوهش نشان از وجود اشتراکات بسیاری دارد. از درون مایه های مشترک میان این دو داستان، می توان به آموزه هایی همچون غربت آگاهی، جهان نگری شرقی غربی، حضور پیر و راهنمای طریق، عنصر آگاهی بخشی و نیز ساختار رمزی و اسطوره ای هر دو داستان اشاره کرد؛ همچنین از وجوه تمایز میان این دو داستان، آموزه هایی چون بازگشت و تولد ثانوی، حضور مداخله گرانه الوهیت در هستی و جهان نگری غیر ثنوی است که در قصه غربت غربی بازتاب یافته است.
غربت اندیشی عارفانه خواجوکرمانی و سلمان ساوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
233 - 256
حوزه های تخصصی:
زبان مهم ترین ابزار برقراری ارتباط است که از طریق آن انسان می تواند به بیان مفاهیم و نیازهای گوناگون خود بپردازد؛ یکی از این نیازها، بیان حسرت ، دل تنگی و غم غربت نسبت به گذشته است که نوستالژی نامیده می شود.مفهوم غربت با اندیشه، احساس و رفتار آدمی درآمیخته است. غربت درتصوف و عرفان اسلامی، حضوری قابل اعتنا دارد و صاحب ابعاد معنایی و تفسیرهای گوناگون است، همچنین غم غربت از موثرترین انفعالات روحی درادب فارسی به ویژه در قرن هشتم قلمداد می شود. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و با هدف بررسی اشعار خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی در حوزه نوستالژی عرفانی صورت گرفته تا بتوان از نگاه این شاعران عارف انواع غم غربت و عوامل مؤثر در ایجاد این اندیشه بررسی و تبیین گردد. مهم ترین دستاورد این پژوهش شناسایی عوامل مختلف تاثیرگذار بر فکر و ذهن شاعر و بررسی میزان انعکاس آن برای درک و ارتباط بهتر با اشعار ایشان می باشد. دوری از وطن اصلی و معشوق حقیقی، مضمون نوستالژی دو شاعر است. نتایج این مقاله بیانگر آّن است که سلمان ساوجی مانند خواجوی کرمانی، غربت عرفانی برخاسته از فراق محبوب حقیقی و دوری از وطن اصلی را دریافته است.
«غم و خودپیدایی» در غزلیات دیوان شمس مولانا
حوزه های تخصصی:
با آنکه گفته شده است که عارف اهل غم نیست، اما عشق به مبدأ وجود و دور ماندن از وطن اصلی یکی از عوامل اندوه عارفان است. مولوی با اعتقاد به وحدت وجود، فراق و جدایی از حقیقت هستی را بر خود نمی پسندد و در اشعارش به شکوه و شکایت برمی خیزد، به ویژه آنگاه که رابطۀ وجودی خویش را در برابر معبود در می یابد؛ چه با این دریافت است که عظمت عنایت او را در می یابد و چه از این نظر که خواهان یکی شدن با دریای وجود است و این امر گاه در مکاشفه محقق می گردد. با این دیدگاه غم و اندوه عارفانه از احوال روحی عرفاست که از آن به وجد هم تعبیر می کنند و برای آن درجات و مراتبی قائلند. در این پژوهش با توجه به مفاهیم وجد و خوف و قبض و... که در عرفان اسلامی با غم در پیوند هستند، غزلیات دیوان شمس، از نظر کاربرد مضامین مرتبط با غم و اندوه و غربت عارفانه مورد بررسی قرار گرفته است و نتیجه آنکه مولوی این شاعر شور و شادی و شیدایی نیز با غم بیگانه نبوده است و به انحاء گوناگون با آن درجوشیده است، غمی که با خود پیدایی و دریافتن خویشتن خویش در پیوند است.
بررسی گفتمان برخی از فراقی های خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی - اجتماعی خراسان سال ۶ زمستان ۱۴۰۰ و بهار ۱۳۹۱ شماره ۲ و ۳ (پیاپی ۲۲ و ۲۳)
81 - 115
پژوهش حاضر قصد دارد از طریق بررسی گفتمان «فراقی » در استان خراسان جنوبی برخی از باورها، نیات و مقاصد افراد در فراقی خوانی ها را نشان دهد. فراقی که در غم دوری و فراق از هر آنچه که فرد به آن تعلق ذهنی و قلبی دارد سروده می شوند، طیف گسترده ای از مضامین را در بر می گیرند. در این پژوهش که یک بررسی توصیفی است، تنها به ارائه فراقی هایی با مضمون «دوری از وطن» و «جدایی» اکتفا شده است. در این فراقی ها باورها و اعتقادات مختلفی مانند باورهای مذهبی و دینی افراد در مورد مرگ، نفرین، دعای خیر، باور به اتحاد و پیمان برادری مسلمانان و نیز احترام به بزرگان و پیران، عشق به وطن، عشق مادر و فرزندی، استیصال در غربت، درد فراق یار و ... بازتاب یافته است. با توجه به این که با ورود فناوری، شیوه های زندگی و تفکر افراد تغییر کرده است، این آواها و فراقی ها کمتر توسط نسل جوان بکار می روند و این فرهنگ شفاهی، رو به فراموشی است. معرفی، ثبت و بررسی و تحلیل آن ها برای حفظ این فرهنگ ضروری می نماید.