فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
سنت در مسیحیت
حوزههای تخصصی:
آوا و معنا در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میان صوت و معنی و نحوة به کارگیری واج ها در القای مفاهیم، رابطة تنگاتنگی وجود دارد. سخنوران در انتخاب واژگان، ناخواسته تحت تأثیر عواطف خود قرار می گیرند و واژگانی را به کار می برند که واج های آنها بیانگر عواطف و احساسات گوینده است؛ یعنی واژگان علاوه بر انتقال معنا به انتقال عواطف و احساسات نیز می پردازند. ساختار آوایی کلمه علاوه بر نقش معنایی خویش از رهگذر مجموعة اصوات، به طور غیر مستقیم، مفهومی که در ذهن شاعر می گذرد، بیان می کند. موریس گرامون، زبان شناس نامدار فرانسوی، با قاطعیت در مورد لایه های زیرین واژگان و واج ها و قوة القاگری آنها بحث می کند که اساس کار این پژوهش مبتنی بر نظریة اوست. در پژوهش حاضر با بررسی 300 بیت از ابیات مربوط به سه حوزة معنایی حماسی و غنایی و مرثیه شاهنامه معلوم شد که رابطة معنا داری میان زمینة معنایی شاهنامه با آواها و هجاهای به کاررفته وجود دارد و زبان فردوسی در حوزه های معنایی متفاوت، به تناسب معنا تغییر می کند و شاعر از واج هایی بهره می جوید که معنای ثانوی زبان را به ذهن القا می کند. فردوسی در ابیات عاشقانه بیشتر از همخوان سایشی(24درصد)،لرزشی(5/13درصد) و روان(5/6) و هجاهای باز(cv) و (cv:) استفاده می کند. در ابیات حماسی بیشترین سهم همخوان ها را به انفجاری ها(7/38) و در هجاها به cvc اختصاص می دهد. در مراثی نیز از همخوان های خیشومی(3/19) و انفجاری- سایشی (3/3) و هجای کشیده (cv:cc) بیش از دو حوزه معنایی دیگر سود می جوید.
نقد و بررسی کتاب: هستی شناسی حافظ (نقد و بررسی هستی شناسی حافظ)
منبع:
بخارا مرداد ۱۳۷۷ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
نام و ماهیت ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: «نام و ماهیت ادبیات تطبیقی» یکی از چهارده مقاله ای است که رنه ولک (1903 ـ 1995)، منتقد مشهور چک تبارِ امریکایی، در سال های دهه 1960 منتشر کرده و در سال 1970 در مجموعه مقالات او با عنوان بازشناسی: مفاهیم دیگری از نقد به چاپ رسیده است.1 هدف هر یک از مقالات این مجموعه بررسی توسعه مفهومی است که به درک بهتر اثر ادبی کمک می کند. مقاله حاضر به تاریخچه اصطلاح comparative literature (ادبیات تطبیقی) و تکامل معانی آن، به ویژه در زبان های اروپایی، اختصاص دارد. از نظر ولک، در ادبیات تطبیقی باید به دنبال چشم انداز، ماهیت و روش شناسی دیگری باشیم. ادبیات را باید در چشم اندازی جهانی و عمومی مطالعه کنیم نه در چشم اندازی ملی یا در قالب آثار پراکنده. ادبیات تطبیقی، در کنار ادبیات عمومی و ادبیات ملی، از مهم ترین رویکردها در مطالعه ادبیات است. در مطالعات ادبی، باید صرفاً به آن چیزی پرداخت که حاصل بینشی در کلیّت ادبیات باشد، یعنی ادبیات جهان، و این کار با روش «علّی» میسر نیست. در رویکرد تطبیقی، بی تردید باید بر تعصبات ملی و نگرش های بسته غلبه کرد، اما وجود و حیات سنّت های گوناگون ملی را نباید نادیده یا دست کم گرفت. در این رویکرد، هم به ادبیات ملی نیاز است هم به ادبیات عمومی؛ هم به تاریخ ادبی هم به نقد ادبی؛ هم به درون مایه ها و صورت های ادبی توجه می شود هم به جنبه های زیباشناختی و هم به چشم انداز گسترده تری که تنها با این رویکرد قابل رؤیت است. (س. ر. خ.)
دین و اخلاق در «شهریار» ماکیاولی و «سیاست نامه» نظام الملک؛ یک مطالعه تطبیقی با تکیّه بر تفاوت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ین و اخلاق در «شهریار» و «سیاست نامه» و وجوه تفاوت آن ها، موضوع اصلی این نوشتار است. روشی که برای این کار مدنظر است، مطالعه تطبیقی است. آنچه این مطالعه مفروض داشته، این است که دید ماکیاولی در «شهریار» نسبت به دین یکسره فایده گرایانه، واقعگرا، مدرن و البته غیرسکولار بوده و آن را تنها وسیله ای جهت اتّحاد مردم می داند و در اخلاق نیز بی پروا، عاری از احساسات و گاه بی اخلاق است، بعلاوه که هیچ اخلاقی مقدّم بر جامعه و حکومت نمی داند و اخلاق را محصول زور و قانون حکومت می پندارد. از سوی دیگر نگرش نظام الملک در «سیاست نامه» نسبت به دین متعصّبانه، کلاسیک و محافظه کارانه است و برخلاف ماکیاولی، دین را هم به خاطر خود دین و حقانیّت آن، ارزش می نهد و هم اینکه از آثار سیاسی آن غافل نیست. در اخلاق نیز چون آن را برآمده از دین (اسلام) می داند معتقد بود در صورت عدم وجود حکومت، باز اخلاقی وجود خواهد داشت، یعنی اخلاق را منوط به وجود حکومت نمی انگارد. همه اینها به عنوان فرضیه این نوشتار، با رجوع به متن هر دو اثر مذکور، بررسی می شود.
رستم، شخصیتی اسطوره ای یا حماسی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره جهان پهلوان شاهنامه، رستم، پژوهش های بسیاری انجام گرفته است. برخی او را شخصیتی تاریخی، و گروهی شخصیتی اسطوره ای به حساب آورده اند. پژوهشگران دیگری خاستگاه راستین رستم را حماسه می دانند. بهمن سرکاراتی در جستاری با نام «رستم یک شخصیت تاریخی یا اسطوره ای؟» پس از آوردن دیدگاه کسانی که تهمتن را شخصیتی تاریخی یا اسطوره ای تصور کرده و او را با گندفر و گرشاسپ یکی می پندارند، انگاره هر دو گروه را ناپذیرفتنی می داند و چنین نتیجه می گیرد که رستم نه شخصیتی تاریخی است، و نه اسطوره ای، بلکه خاستگاهی حماسی دارد. نگارنده در این جستار می کوشد به دو روش یا دلیل، احتمال اسطوره ای بودن رستم را نشان دهد: نخست براساس شواهد و اسناد گوناگون، به نقد و تحلیل دیدگاه سرکاراتی و نارسایی دیدگاه او درباره بی پیوندی رستم با گرشاسپ می پردازد، سپس با آوردن انگاره پیوند ایندرا و رستم، آن را به عنوان دلیل دیگری برای اسطوره ای بودن تهمتن مطرح می کند.
حکیم طوس و شاهنامه
حوزههای تخصصی:
طنز پردازی در مقالات «تنکیت و تبکیت» عبدالله ندیم و «چرند پرند» دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از انواع ادبی است که در آن طنز پرداز، به قصد اصلاح، با سلاح قلم و چاشنی خنده، زبان به انتقاد از معایب و مفاسد موجود در جامعه باز می کند. عبدالله ندیم و دهخدا هر دو از طنز پردازان زبان فارسی و عربی و زبانزد عالمان اهل قلم هستند. هردو با قلم خود به شیوه ای که خواننده را به تفکر وا دارد، از معایب جامعه زمان خود انتقاد کرده و آن را مورد تمسخر قرار دادند؛ یکی از آن ها در انقلاب عرابی پاشا شرکت کرده و دیگری در نهضت مشروطه نقش بارزی داشت.
در مقالات آن ها ویژگی های مشترک فراوانی، باوجود اختلاف های اندکی که از نظر محتوایی و ساختارهای زبانی با هم دارند، وجود دارد و درواقع می توان گفت مقالات این دو، زبان حال مردمان آن روزگاران و استعمار ستیزی آن ها است. هر دو از دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورشان شکوه و شکایت کرده اند و این مفاهیم را در قالب های مختص خو، بیان می کنند. محدود بودن دوره انتشار این مقالات، خود مؤید جو خفقان و اختناق آور آن دوره است. از دیگر ویژگی های مشترک آن ها متاثر بود آن ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم از آموزه های سید جمال الدین اسدآبادی است که اعتقاد داشت نشریه باید میدانی برای افکار متعالی و دفاع از وطن باشد. هدف از این پژوهش بررسی بیان طنزهای ندیم و دهخدا در زمینه استبداد ستیزی و تاثیر آموزه های سید جمال الدین اسد آبادی بر این دو ادیب، با وجود اختلاف محیطی است.
بررسی دلایل اجتماعی تشتّت روایات در باره پادشاهی همای چهرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همای چهرزاد به روایت حماسه ملی نخستین پادشاـ زن ایرانی است که سرگذشتش آمیزه ای از افسانه، حماسه و تاریخ است. او دختر،همسر و جانشین بهمن اردشیر، پسر اسفندیار و پادشاه ایران بود. حضور همای در نقش پادشاهی و رهبری سیاسی کشور، حضوری غیر متعارف و چالش برانگیز بود. تکثر و اختلاف روایات در مورد او چون ضبط 8 نامِ متفاوت، هویت یکسان پدر و همسر، رها کردن فرزند در رودخانه، یافتن فرزند، اختلاف در پادشاهی و مدت سلطنت و حتی ساختگی بودن شخصیت و پادشاهی او، موضوعی قابل بحث در حماسه، تاریخ و مطالعات زنان ایران است. از این رو در این جستار عامل این پراکندگی آرا و اطلاعات ریشه یابی و با خوانشی نو نقشِ جنسیتی همای و نگرش و واکنش سنتی جامعه به این تغییرِ نقش بیان شده است. در این تحلیل به این نتیجه رسیده ایم که موقعیت اجتماعی همای به عنوان زن ـ پادشا سبب تکثر روایات و رویدادهای زندگی او شده است.
بررسی نمادهای تصویری «فَر» (با تأکید بر نگاره های شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش مایه های نگاشته شده در نگاره های شاهنامه، از سویی در پیوند با نظام نشانه های متنی است و از سوی دیگر از تبار نظام نشانه های تصویری. نمونه ای از این نظام دوگانة تصویری- متنی، در مفهوم مینوی فَرّ و نقش مایه های تصویری آن بچشم می خورد. در نظام متنی، فرّة کیانی نشان دهندة مشروعیّت شاه است. در پژوهش های انجام شده دربارة فرّ، پژوهش گران عموماً به توصیف مفهوم فَرّ و چگونگی کاربرد آن در شاهنامه و متون کهن پرداخته اند. تأکید این آثار، بیش تر بر جنبة معنایی فَرّ است. نویسندگان در پژوهش حاضر سعی دارند تا از روی کردی دیگر، بر بررسی مفهوم فرّه بپردازند. آنان مفهوم فَرّ را در میان نقش ها و نگاره ها جست وجو می کنند تا دریابند تصویرگران چگونه این مفهوم را به نقش کشیده اند؟ نویسندگان این جستار در جست وجوی نمادهای تصویری فَرّ از لابه لای نگاره های شاهنامه، سنگ نگاره ها و نقش درفش ها هستند. به این منظور، علاوه بر منابع متنی، از نگاره ها نیز به مثابه منابع تصویری بهره می گیرند. بررسی نگاره ها نشان می دهد که فرّ، در قالب سه نقش مایة نور، پرنده و سریر نمود یافته است. این سه نقش مایه هریک نمودهایی مختلف دارند که در این پژوهش به بررسی آن ها خواهیم پرداخت. هدف در این جستار، یافتن نمادهای فرّه از طریق کندوکاو در منابع تصویری است.
فقیه طیران و منظومه کردن شیخ صنعان
حوزههای تخصصی:
عشق و مصائب آن از نگاه مولوی
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوع هایی که عارفان توجه ویژه ای به آن داشته اند«عشق» است. آنان عشق را جان و اساس عالم می دانند که به واسطة آن، همة موجودات از جماد و نبات گرفته تا انسان، درتکاپو و حرکت هستند.مولاناجلال الدین بلخی یکی از بزرگ ترین عارفانی است که «عشق» در آثار ونوشته هایش نقش محوری دارد. «اهمیت عشق»، «عشق در موجودات»، «عشق مجازی پلی است برای رسیدن به عشق حقیقی»، «عفت و پاکدامنی در عشق»، «تقارن عشق باسختی و بلا»و «فناء فی الله» از جمله موضوع هایی است که این عارف بزرگ بدانها پرداخته است.در این جستار برآنیم، تا پس از بیان مقدمه ای دربارة «عشق»، دیدگاه مولانا را در خصوص این موضوع بررسی کنیم.
مثال و خیال در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی یکی از برجسته ترین عارفان اهل حکمت در تاریخ تفکر فارسی است و همین امر سبب شده است تا اثر ارزنده او مثنوی، سرشار از مفاهیم عرفانی- حکمی باشد. از جمله این مفاهیم، مفهوم عالم مثال است که تاکنون اهل حکمت بیشتر در آن تأمل کردهاند و کمتر مورد توجه اهل عرفان و ادبیات قرار داشته است. در این پژوهش سعی شده است مفهوم عالم مثال و حس مرتبط با آن یعنی قوه خیال و رابطه بین آن دو در مثنوی مولوی بررسی و تحلیل شود. نتایج به دست آمده نشان میدهد که از نظر مولوی، عالم مثال و نیروی خیال، مفاهیمی هستیشناسانه و معرفتشناسانه هستند که تأمل در آنها چگونگی رابطه انسان با جهان و عالم ماورای ماده و نحوه دریافت های عرفانی و شهودی عارفان و حتی شاعران عارف را تبیین می کند.
تحلیل کارکرد کهن الگوها در بخشی از داستان بهرام چوبین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرگذشت قومی و ملّی ما شاهنامه فردوسی، نسیجی گرانقیمت، بافته از تار و پود اسطوره، حماسه و تاریخ است که برخی کوشیده اند آن را به سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی تقسیم کنند؛ اما در هم تنیدگی این سه قسمت چنان است که تعیین حدّ و مرز و جداسازی آن از یکدیگر امری ناممکن می نماید. برای نمونه آنچه ایشان آن را بخش تاریخی شاهنامه می دانند، مزیّن به طرازی زربفت از اندیشه اساطیری و مفاهیم نمادین و کهن الگویی قومی و بدوی ایرانیان و همچنین دارای رنگ و بویی حماسی است. یکی از این داستانها، داستان تاریخی- افسانه ای بهرام چوبین است که در بخشی از آن «کهن الگوی فرایند فردیت روانی» نمودی برجسته یافته است. در این بخش، بهرام به پیشروی گوری، وارد قصری نمادین می شود و با آنیمای پری پیکر مستور در ناخودآگاهی خویش ملاقات میکند و در پی این ملاقات، تحوّلی عظیم در شخصیت وی پدید میآید؛ چنان که سودای پادشاهی در سر میپروراند و به دنبال این سودا بر هرمزد شاه میشورد و چندگاهی نیز بر تخت حکومت ایران مینشیند. اما این پادشاهی دیری نمیپاید و بهرام محکوم به مرگ میشود؛ زیرا از یک سو به شاه که بن مایه ای مقدس و الهی در نظام فکری ایران کهن است، بیحرمتی کرده است و از دیگر سوی هنجار پهلوانی را شکسته و فراموش کرده است که پهلوان هرچند هم نیرومند باشد، تنها فرّه پهلوانی دارد و سریر پادشاهی از آن کسی است که از فرّه شاهی برخوردار باشد.
پهلوی ، پهلوانی در شاهنامه
منبع:
سیمرغ تیر ۱۳۵۷ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
خرد و دانش و کوشش در شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی:
نقش اجتماعی، موقعیت و مقام زن در شاهنامه ی فردوسی و هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان در دو کتاب «شاهنامه فردوسی» و «هزار و یک شب»، نقش های اجتماعی گوناگون، گاهی مثبت و گاهی منفی، به عهده دارند؛ نقش و جایگاه زن در این دو اثر تا حدودی متفاوت است. بیشتر حکایت های هزار و یک شب، خلاف شاهنامه، با بیزاری از زنان آغاز می شود. در آغاز حکایت ها، چنین به نظر می رسد که زن مغلوب است، ولی این گونه نیست؛ او در پایان ماجرا با زیرکی زنانه ای که به خرج می دهد، برنده می شود. این مقاله با روش توصیفی_ تحلیلی، جایگاه و نقش اجتماعی زنان در این دو اثر بزرگ را بررسی و با هم مقایسه کرده است. در این مقاله، بیشتر داستان هایی مطالعه شده که نقش محوری آنان را زنان خوب بر عهده دارند. نتایج این پژوهش گویای آن است که در افسانه های هزار و یک شب، خلاف شاهنامه، نقش زنان بیشتر منفی و گاهی آمیخته با خباثت های شیطانی است.\n.