فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
دستور نقش گرای هلیدی از آن رو که امکان بررسی متون را به صورت یک کلِ منسجم و یک پارچه فراهم می کند، در مطالعات ادبی نیز بسیار موثر واقع گردیده است. این شاخه از دستور نوین، با تکیه بر سه فرانقش عمده اندیشگانی، بینافردی و متنی، به واکاوی متون و هم چنین بررسی نقش زبان در بازنمود واقعیت، تعامل بینا فردی و معنای متون می پردازد. فرانقش اندیشگانی از میان این سه فرانقش، شامل شش نوع فرایند مادی، ذهنی، رابطه ای، رفتاری، کلامی و وجودی می گردد. در آثار حماسی کهن، بدان دلیل که حماسه سرا می کوشید تصویری عینی و ملموس از داستانی قهرمانی و ملّی خلق کند، از فرایندهای مادی بیش از دیگر فرایندها بهره می برد، اما در حماسه های نوین با توجه به تغییر مختصات جوامع انسانی، حماسه سرا، با توجه به شکلی که برای روایت برمی گزیند، ممکن است از فرایندهایی مختلف در اثرش استفاده کند. شعر خوان هشتم اثر مهدی اخوان ثالث از برجسته ترین حماسه سرایان معاصر است که از فرایندهای ذهنی و پس از آن فرایندهای ذهنی و کلامی بیش ترین استفاده را کرده است. شکل روایی داستان، حضور یک نقال در روایت و پس از آن حضور شاعر به عنوان نقال یا راوی دوم، غلبه ساختار وصفی قصه و هم چنین پیوند با داستان هفت خوان رستم را می توان از مهم ترین دلایل کاربست این نوع فرایندها در شعر خوان هشتم دانست.
تحلیل مؤلفه های مدرنیسم در شعر موج نو و حجم (با تکیه بر اشعار احمدرضا احمدی و یدالله رؤیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
103 - 122
حوزههای تخصصی:
جنبش مدرنیسم که از آن به نوگرایی یاد می شود از نیمه دوم سده نوزدهم در فرانسه پدید آمد و به سرعت راه خود را به سایر کشورهای جهان گشود. شعر ایران نیز در دوره مشروطه با نوجویی های شاعرانی چند به سوی تغییر و تحول پیش رفت ، اما تاریخ ادبیات مدرن رسما از نیما آغاز گردید و بعد از آن شاگردانش هر کدام به شیوه ای راه او را ادامه دادند. احمدرضا احمدی پرچم دار موج نو و یدالله رؤیایی بنیانگذار شعر حجم از اصلی ترین چهره های شاخص مدرن معرفی می گردند که از دهه چهل با تاثیرپذیری از مکاتب ادبی غرب و فضای باز نسبتا سیاسی و اجتماعی راه تازه ای را در عرصه شعر پیش گرفتند و در پی سنت شکنی بر آمدند. پژوهش حاضر هدفش پاسخ به این پرسش است که آیا اشعار احمدی و رؤیایی آثاری مدرن به شمار می آیند و طبق نظریات مدرنیسم اطلاق صفت مدرن بر آنها جایز است؟ یافته های این پژوهش که به روش تحلیل محتوا و با استفاده از ابزار کتابخانه ای انجام شده است، نشان می دهد؛ معیارهای مدرنیستی هم در فرم شعر و هم در محتوا به صورت برجسته ای نمود یافته است، به گونه ای که می توان این دو را از شاعران مدرنیست معاصر ایران به حساب آورد.
تحلیل زبان زنانه در شعر سعیده بنت خاطر الفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
165 - 184
حوزههای تخصصی:
زبان همواره محملی برای ظهور باورهای ذهنی، تفکرات و احساسات درونی شاعران بوده است. در این میان زنان شاعر با احساسات، عواطف و زبان زنانه موفق به خلق ادبیات زنانه شده اند. «سعیده بنت خاطر» شاعره برجسته عُمانی است که توانسته با کاربرد زبان، جهانی زنانه را در شعر خویش خلق کند و به تحولات عمیقی در حوزه زبان شعری زنانه دست یابد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی یکی از پیشگامان شعر زنانه عُمان، با تحلیل سیر تحولی ادبیات زنانه در شعر عربی؛ زبان زنانه این شاعر را در دو سطح واژگانی و نحوی، با روش توصیفی- تحلیلی بررسی می کند و به این سوال اصلی پاسخ داده است که بنت خاطر برای القای چه مفاهیمی از زبان زنانه استفاده کرده است؟ یافته ها نشان می دهد که وی از واژگان زنانه برای بیان مقاصد مختلفی مانند: مخالفت با اندیشه ی مردسالار، بیان مفاهیم دینی و بیان احساسات بهره گرفته است؛ دلی مالامال از تبعیض و نابرابری حقوق زنان در جامعه عربی دارد و اثرات این تفکر فمنیستی در جای جای اشعارش به چشم می خورد. همچنین شاعر از ساختار نحوی زبان زنانه با گفتاری قاطع برای بیان مقاصد سیاسی، اجتماعی خویش بهره می گیرد.
بن مایه مهر و محبت در روابط خانوادگی در آثار مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
93 - 110
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های مهم شعر غنایی، بُعد اجتماعی آن است که یکی از ابعاد آن زندگی خانوادگی است. مولوی یکی از شاعرانی است که به طور گسترده به صورت تمثیلی به موضوع خانواده و حقوق آن در آثار خود با رویکردی دینی و اخلاقی و البته غنایی پرداخته است. مولوی درباره زندگی زناشویی، فرزند و تربیت او، زندگی خانوادگی، حقوق والدین و... هم در آموزه ها و هم در تنظیم قواعد و قوانین، به جایگاه خانواده و زنان توجه بسیار دارد و موجب ارتقای شأن و منزلت نظام خانواده شده است. تفکرات و آرای وی درباره خانواده با احادیث و روایات اسلامی مطابقت دارد. از نظر وی رابطه عاشقانه ای باید بین زن و شوهر برقرار باشد و این دو وظیفه رفع نیازهای عاطفی یکدیگر را بر عهده دارند. مهر و محبت اساس روابط خانوادگی است هرچند وظیفه کسب معاش و توجه به رفاه و تربیت فرزندان بر عهده مرد و خانه داری، فرزندآوری و تربیت و تعلیم فرزندان بر عهده زن است. مولوی همچنین بین بسیاری از روابط خانوادگی و مفاهیم عرفانی پیوند ایجاد کرده است؛ مثلاً از نظر وی زندگی زناشویی نمادی از نظام آفرینش و رابطه انسان و پروردگار و آفرینشگری و الطاف مادرانه می تواند نمادی از خداوند باشد. از دیدگاه وی زن و مرد مکمّل یکدیگرند. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی با توجه به آیات و احادیث درباره زنان و خانواده به واکاوی نظریّات مولوی درباره خانواده بر مبنای چهار اثر وی پرداخته است.
غزل معاصر؛ ژانر غنایی و جایگاه غزل رمانتیک(تحلیلی محتوایی و جریان شناختی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
27 - 43
حوزههای تخصصی:
موضوع انواع ادبی و شعر فارسی از بحث های مهمی است که هنوز به طور شایسته و علمی بازنمایی و نقد و تحلیل نشده است. نوع یا گونه ادبیات غنایی در شعر فارسی از پرکاربردترین نوع های شعر فارسی است. شعر غنایی در لباس دیگری به نام مکتب رمانتیسم رخ نمایی می کند و ضمن از دست دادن گونه های غنایی قدیم، دارای وجه ها و گونه هایی جدید ساختاری و محتوایی شده است. بدین منظور در این نوشته که پژوهش کیفی است، با روش توصیفی- تحلیلی به مرور و نقد تعاریف ادبیات غنایی و سیر تطور آن پرداخته، در بخشی دیگر نیز سیر و امتداد ادبیات غنایی در قالب مکتب فراگیر و «گسترش یافته» رمانتیسم بررسی و بازنموده شده است. چگونگی برداشت منتقدان و صاحب نظران از این نوع ادبی و تغییرات آن، در این پژوهش نقد و تحلیل شده است. همچنین به دلیل تغییر نگاه به این نوع ادبی و حذف گونه های کلاسیک آن (هجو، چیستان، لغز، حبسیه، مدح و ...) در شعر معاصر، شایسته است پیوند ذهینت عاطفی شعر معاصر و رمانتیسم با این نوع ادبی نیز پژوهش شود؛ این که رمانتیسم چه نگاه تازه ای به شعر غنایی بخشید و چه تحولات غالب و پرتکراری را در این نوع ادبی نمودار ساخته است. از سوی دیگر، چون غزل فارسی را آینه تمام نمای نوع ادب غنایی برشمرده اند، با مطالعه ذهنیت غنایی غزل نو باید مؤلفه های نو و متفاوت از پیش را در غزل معاصر نیز بازجست.
توصیف و بررسی پوشاک رستم در شاهنامه دستنویس 953ه.ق پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رستم یکی از اسطوره های نام دار شاهنامه فردوسی است که به لقب پلنگینه پوش نیز شهرت دارد. فردوسی در شاهنامه، خفتانی به نام ببر بیان بر تن رستم می کند و در کنار آن در روایات حماسی غرب ایران نیز کلاهی از پوست سر دیو سفید (کلاه کله پلنگی) بر سر رستم می نهند. بدین سان ببر بیان و کلاه کله پلنگی نماد تصویری رستم می شود که در اکثر نگاره های نسخ مصور از شاهنامه، شناس نامه تصویری وی است. در میان نسخ مصور، نسخه شاهنامه دست نویس953ه .ق پاریس متعلق به مکتب دوم تبریز و قزوین عصر صفوی به جهت داشتن تصاویری واضح از پوشاک، منبعی مناسب برای پژوهش در این حوزه است. از آن جا که نمادهای فرهنگی اسطوره ها در آثار هنری بازنمود پیدا می کنند، این پژوهش گامی در جهت شناسایی و ریشه یابی نمادهای یاد شده است و از این رو میزان پای بندی به نمادهای اسطوره ای در نگاره های تاریخی را می توان سنجید. پرسشِ پژوهش این است: نگارگر نسخه 953 ه .ق پاریس از پوشاک تا چه میزان در نمایش رستم به عنوان یک اسطوره حماسه استفاده کرده است؟ با توجه به مطالعات و بررسی های صورت گرفته، نگارگر نسخه 953 ه .ق پاریس، با آگاهی از متن شاهنامه و تحت تأثیر نگارگری روایی، در ترسیم رستم به هنگام نبرد، از پوشاک در جهت القای اسطوره وار بودن این شخصیت بهره برده و هم چنین به الگویِ مرسوم زمان خود (صفوی) نیز وفادار بوده است. نویسنده در پژوهش انجام شده بر این نکته اذعان دارد که هنرمند قرن دهم هجری، به جهت وجود بسترهای مناسب علمی و هنری و دست رسی به نسخ مصور قرون ماقبل خود، چنان پرورانده شده که در هنرنمایی، با درایت و به طور آگاهانه از پوشاک در جهت نمایش بهتر قدرت و نیروی خارق العاده رستم در شاهنامه953 ه .ق بهره برده است.
تحلیل نشانه های اضطراب و ترس در دو رمان «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان» بر اساس نظریات گریماس و تاراستی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
91 - 104
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور در جزیرهسرگردانیو ساربان سرگردان ، مخاطب را با وضعیتی گفتمانی مواجه می کند که در آن «کنش» دچار شرایط شده است. در این حالت، کنش گر همواره با احساساتی چون اضطراب، سرگردانی، ترس، چالش با خود، نداشتن اطمینان، فرار از گذشته و احساس ناامنی روبرو می شود و نفی یک وضعیت او را وارد وضعیتی دیگر می کند. هر وضعیت برای او در حکم یک چاله معنایی است که عبور از آن به انرژی جهشی نیازمند است. در چنین وضعیتی، کنش گر توان هر کنشی را از دست می دهد و در وضعیت ناپایدار ماندن و نماندن، شدن و نشدن سرگردان است. در این پژوهش کوشش شده است از منظر نشانه معناشناسی و با توجه به نظریات گریماس و اییرو تاراستی به بررسی نشانه ها و کارکردهای سرگردانی در دو رمان جزیره سرگردانیو ساربان سرگردانپرداخته شود تا نشان دهد که چگونه سرگردانی از طریق فرایند سلبی- ایجابی سبب گسست شخصیت اول داستان از «من» شخصی اش می شود. نتیجه عبور از این گسست، بازیابی خود و شناخت انتزاعی از خود و اطرافیان است و این شناخت سبب می شود شخصیت اول داستان در یک وضعیت ایجابی که همان معرفت و تسلط بر خود است، قرار گیرد و «من» واحد وجود خود را دریابد و استعلا یابد.
غم غربت و عوامل شکل گیری آن در شعر «نزار قبانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«غم غربت» یا «یادمانه» یک احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیت های گذشته است که به دلیل رویدادهای سیاسی و اجتماعی پس از جنگ های جهانی، بسیار مورد توجّه روان شناسان، جامعه شناسان و بیش از هر قشری، شاعران قرار گرفت و مظاهر این پدیده بر شعر شاعران معاصر عربی و به ویژه «نزار قبانی» شاعر سوری غالب شد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی – توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده است و نگارندگان با در نظر گرفتن زندگی اجتماعی و سیاسی «نزار قبانی»، به واکاوی اشعار او از منظر «یادمانه» پرداخته اند. در رابطه با دستاوردهای پژوهش حاضر باید گفت نمود پنج قسم از یادمانه ها در شعر نزار قبانی قابل مشاهده است که عبارتند از: «یادمانه دوری از وطن»، «یادمانه دوران کودکی»، «یادمانه سوگ همسر» «یادمانه ناکامی اجتماعی» و «یادمانه از دست رفتن جامعه آرمانی». همچنین این دسته از اشعار وی در نتیجه عواملی چون مرگ همسر، دوری از وطن، مشاهده نابسامانی های جامعه و نیز سکوت مردم در برابر ظلم و بی عدالتی در دیوان وی تجلّی یافت.
جایگاه نخل در اشعار غنایی عامیانه مردم جهرم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر غنایی در لغت به معنای آوازخوانی، سرود و نغمه است و در اصطلاح به شعری گفته می شود که بیانگر عواطف و احساسات شخصی شاعر است. در این تعریف یادکرد زادبوم و احساسات شاعر نسبت به آن و مظاهر آن نیز قرار می گیرد. جهرم شهری در جنوب شرقی فارس است که نام آن از گذشته در متون کهن چون شاهنامه، آمده است. این شهر را در گذشته جنگل نخل می نامیده اند که بیانگر انبوه نخلستان های این شهر بوده است. به دلیل کاربردهای بسیار نخل و اجزای آن در زندگی روزمره مردم جهرم، این درخت در سنن، آداب و رسوم، اعتقادات و باورهای مردم وارد شده و باعث شده که این درخت و امور وابسته با آن نیز در شعر شفاهی و غنایی جهرم اعم از واسونک، اشعار، ترانه و متل های محلی متعدد با کارکردهای مختلف حضور داشته باشد. به این ترتیب نخل و خرما از مظاهر مهم شعر غنایی عامیانه جهرم است و واکاوی آن شناختن زمینه های ذهنی و روانی مردم این شهر کمک می کند. مهم ترین زمینه های حضور این درخت در ادبیات محلی و غنایی جهرم در زمینه های نوستالوژیک و بیان فراق و هجران و احولات عاشق و معشوق است.این مقاله با بررسی میدانی و کتابخانه ای به روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی جایگاه و اهمیت این درخت در شعرغنایی مردم جهرم پرداخته است و نمونه های مختلفی از آن را به دست داده است.
سهراب در آیینه ی سیاوش (بررسی مکانیسم دفاعی جابه جایی در رفتار عاطفی رستم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، یکی از دقیق ترین و هنرمندانه ترین آثار منظوم تاریخ ادبیات ایران و جهان است. تعّدد شخصیت ها در شاهنامه و نحوه ی کنش و تعاملات میان آن ها مُبین این نکته است که خالق آن به بسیاری از نکات و دقایق روانی و شخصیتی آگاهی داشته و در پرداخت شخصیت های داستانی، توجه لازم را داشته است. رستم، قهرمان ملی ایران، از موثّرترین چهره هایی است که نقش های فراوانی برای ایران می آفریند و گره گشاترین پهلوان در شاهنامه می باشد. این مقاله رستم پیلتن را در ترازوی عاطفه بررسی می کند؛ زیرا او در تراژدی های رستم و سهراب و داستان سیاوش، رقیق ترین عواطف را از خود بروز می دهد و از آنجا که فردوسی نگران سرنوشت و حالات روحی شخصیت های شاهنامه است، با سپردن تربیت سیاوش به رستم و جابه جایی عاطفه ی او به سمت سیاوش، تسلّای روحی و روانی اش را خواستار است. این مسأله توجه و شناخت عمیق نویسنده را به مسائل روانی و شخصیتی آدمی نشان می دهد. ایفای نقش رستم در داستان سیاوش منطبق بر نظریه مکانیسم های دفاعی و مقابله با فشار روانی است. از آنجا که وی نتوانسته است مربّی فرزند خود باشد، حال بر این است که کاستی های وجودی و روانی خود را در مواجهه با سیاوش جبران کند. او سهراب را در آیینه ی سیاوش نظاره می کند و انگیزه ها ی ارضا نشده ی خود را با مکانیسم جابه جا سازی به مجرایی می راند که موجب کاهش تنش های روانی و حفظ عزت نفس او می گردد.
تحلیل تصویرسازی های عاشقانه مشفقی بخارایی با استفاده از مفاهیم نجومی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
75 - 90
حوزههای تخصصی:
عبدالرّحمان مشفقی بخارایی از شاعران قرن دهم هجری است که در گفتن انواع شعر سلیقه نیکو دارد. قصاید خوب و غزل های مرغوب دارد و شهرت اهاجی کوبنده اش نیز با لطافت اشعار غنایی مطبوعش پهلو می زند. با این که در روزگار وی دانش هایی نظیر رمل و نجوم دیگر چندان مورد توجّه نبوده و با ظهور سبک هندی زبان شاعران نیز از اصطلاحات تخصّصی علمی دور و به زبان عامّه مردم نزدیک شده بود، مشفقی برای تصویرپردازی های عاشقانه از مفاهیم نجومی بسیار استفاده کرده است. در شعر وی نه تنها به مفاهیم و واژه های نجومی متداول در میان اکثر شاعران مثل طالع و ستاره بخت و نام سیّارات سبعه برمی خوریم، مضامین و کلمات تخصّصی تر دانش نجوم همچون ذنب، قدر، قران، شرف، مفهوم دیدن ساعات سعد و نحس را نیز در خلال ابیاتش مشاهده می کنیم. با توجّه به نحوه استفاده وی از مفاهیم و واژه های نجومی و تصاویر هنرمندانه ای که با به کار گرفتن این مضامین در شعر خود خلق کرده، می توان گفت که مشفقی با دانش نجوم تفسیری یا هیأت آشنایی کامل داشته و از مفاهیم آن برای بیان عواطف درونی خویش، بویژه در سوز و گدازهای عاشقانه به خوبی بهره برده است.
نظام های گفتمانی در حکایت های قابوسنامه
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
189 - 210
حوزههای تخصصی:
نشانه معنا شناسی یکی از رویکرد های جدید در شناسایی و تحلیل نظام های زبانی به شمار می رود که در تعامل با دیگر رویکرد های پژوهشی می تواند به عنوان رهیافتی میان رشته ای در حوزه های ادبی مورد استفاده قرار گیرد . این پژوهش در پی آن است که با رویکرد نشانه معنا شناختی به توصیف و تبیین نظام های گفتمانیِ موجود در حکایت های قابوس نامه بپردازد و با مقایسه نشانه معناهای موجود در این حکایت ها ، مواضع گفتمانی آن ها را مشخّص و تحلیل کند . پژوهش حاضر نتیجه تحلیل نشانه معناشناختی ده حکایت از کتاب قابوس نامه و بیانگر تنوّع و تعدّد گفتمان ها در این گونه حکایت هاست و نشان می دهد که نظام گفتمانی غالب در این حکایت ها از نوع تجویزی است. همچنین این پژوهش مؤلّفه های گفتمانی هر حکایت و تبدیل نظام های گفتمانی به یکدیگر را نشان می دهد.
«جمشید و خورشید» یا «جام جم» در شعر خواجو و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کیفی- کمی، نخست، ژرف ساخت عنصر قدیم اسطوره جمشید، یعنی «جم و خورشید» و پیشینه عنصر جدید آن موسوم به «جام جم»، توصیف و تحلیل و سپس میزان و چگونگی بهره مندی خواجو و حافظ از دو عنصر مذکور بررسی شده است: الف. خواجو افزون بر عنصر قدیم «جم و خورشید» در «گوهرنامه و گل و نوروز»، عنصر جدید «جام جم» را در «روضه الانوار، کمال نامه و همای و همایون» به فراخور اهداف برگزیده، حال آن که حافظ در دیوان، «جام جم» را با بسامد چیره اختیار کرده است. ب. خواجو گرچه هر دو عنصر قدیم و جدید اسطوره جم را در منظومه های خویش آورده است، میانگین بسامدی آثار خواجو مبیّن چیرگی «جام جم» است. ج. معادل سازی های «جم و خورشید» در «گل و نوروز و گوهرنامه»، نشان دهنده ارتباط و یگانگی «جم و خورشید» در این منظومه هاست. د. اگر «ایزد خورشید: مِهر»؛ در این معادله ها، جای گزین واژه «خورشید» گردد، معادله تازه «جم و مِهر» پدید می آید و این موضوع، به احتمال، مؤید بهره برداری مِهرپرستانه نیاکان ما از عناصر قدیم اسطوره جم به فراخور موضوع و ویژگی انعطاف پذیرانه و انطباق پذیرانه ذاتی اساطیر است.
بررسی کارکردهای ابیات در اسرارالتوحید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسرارالتوحید از برجسته ترین منابع عرفانی با نثری آمیخته به نظم که بیانگر زبردستی نویسنده در شیوه های گوناگون بیان، شیوه های داستان پردازی، اطلاعات تاریخی و اجتماعی، وصف دین و مذهب و غیره در صدر میراث ادبی قرار گرفته است. تلفیق نظم و نثر در ساختار این اثر به نقش و جایگاه شعر و کارکردهای آن اهمیتی وصف ناپذیر بخشیده است واکاوی و تأمل در اسرار التوحید نشان می دهد: که شعر به عنوان یک اصل سازنده و مفید، نقش و کارکردهای متنوعی دارد که راهگشای فهم ساختار کلی و مضامین حکایات نیز می باشد.نام ابوسعید با عرفان و شعر آمیختگی عمیقی دارد.این پژوهش با هدف شناخت کارکرد شعر در اسرارالتوحید به بررسی و تبیین کارکردهای لفظی و معنوی شعر در آن پرداخته و می کوشد میزان بهره گیری نویسنده از شعر را بسنجد و اهداف و کارکردهای آن را با روش توصیفی-تحلیلی تبیین کند. برآیند پژوهش نشان می دهد در مجموع کارکردهای شعری در اسرارالتوحید، کارکرد روایی، کارکرد عرفانی-غنایی و کارکرد ادبی- آرایه ای در مقایسه با سایر کارکردها، بسامد و حضور بیشتری دارد.
مقایسه سیاوش، انسان آرمانی شاهنامه با نوح، انسان کامل تورات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
107-127
حوزههای تخصصی:
سیاوش و نوح(ع) در شاهنامه و تورات، همسان و هم روزگار نیستند اما هر دو از یک ویژگی مشترک برخوردارند؛ یعنی کامل و آرمانی اند، دو شاخصه قدسی و مینوی که همواره مطلوب بشر کمال طلب بوده است. کمال طلبی، گاه در قامت سیاوش، انسان آرمانی شاهنامه فردوسی، و در روایتی اسطوره ای و حماسی ترسیم می شود و گاه در قالب نوح، انسان کامل تورات و ضمن روایتی تاریخی مذهبی ظهور و بروز می یابد. معیارهایی که شاهنامه به عنوان منبعی سرشار از نکته های اخلاقی و تربیتی از انسان آرمانی ارائه می دهد، با شاخصه های انسان کامل تورات به عنوان متنی تاریخی مذهبی، چندان تفاوتی ندارند؛ زیرا فردوسی به عنوان حکیمی خردورز تلاش می کند چهره ای الهی و جاودانه از سیاوش ارائه دهد که هم با دیدگاه اسطوره ای منطبق باشد و هم از نظر مذهبی قابل پذیرش و مقبول؛ بر همین مبنا، داستان سیاوش با وجود نقل در متون مهری و مزدیسنی پیش از شاهنامه، همواره مورد توجه ایرانیان مسلمان نیز بوده است. با مقایسه سیاوش و نوح(ع) و واکاوی برخی از ویژگی های شخصیتی و اخلاقی و تعلیمی دو انسان اسطوره ای و دینی، دریافت می شود که وجه مشترک هر دو، اخلاق و معیارهای تربیتی و آموزه های تعلیمی است و ارزش ها و ملاک های ارزشی در تورات و شاهنامه بسیار به هم نزدیک اند.
بررسی ارتباط ماه و زن از منظر اساطیری در ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
227 - 246
حوزههای تخصصی:
موضوعات اساطیری یکی از اساسی ترین و اوّلین موضوعات مطرح شده در ادبیات هستند و در این شکی نیست که ادبیات و اسطوره دو اصل جدانشدنی از یکدیگر می باشند و هر اسطوره، کوشش ساده و ابتدایی تخیل برای این همانی جهان بشری است که اغلب داستانی درباره یک ایزد یا ایزدبانو می باشد. یکی از این ایزدبانوان، ماه است که در اساطیر به صورت الهه سین، سِلین، آرتمیس، دیانا و اناهیتا جلوه گر می شود. این پژوهش برآن است تا اسطوره زن و ماه را که یکی از باورهای بنیادین بشری می باشد، در منظومه ویس و رامین بررسی کند. در این پژوهش هدف، استخراج و تبیین اسطوره ماه و زن و پاسخ دادن به این سؤال است که دلایل همانندی زن و ماه کدامند؟ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و درتحلیل نمونه های منظومه، ارتباط آن ها با اساطیر مورد بحث قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ماه به عنوان الهه آسمانی، مظهر زیبایی و فرّه بخشی به موجودات، خصوصاً زنان، به خاطر مناسباتی که با ماه دارند، می باشد.همچنین این باور، حجم زیادی از تشبیهات منظومه ویس و رامین را به خود اختصاص داده است.
ویژگی های وصفی منظومه حماسی آرش کمانگیر سیاوش کسرایی بر اساس نظریه توصیفی نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار در پی تبیین ویژگی های توصیفی منظومه آرش کمان گیرِ سیاوش کسرایی بر اساس نظریه توصیفی نیما یوشیج است. از آن جا که توصیف یکی از محورهای مهم نظریه شعری نیما و کسرایی از پیروان سبک شعر نیمایی است، این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به بررسی این مسأله در منظومه آرش کمانگیر می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد موضوعاتی مختلف چون طبیعت و عناصر آن، شخصیت ها، امور انتزاعی، زمان و مکان و اشیا در این منظومه توصیف شده اند. شگرد های بیانی به کار گرفته شده در این توصیفات به دو گروه شگرد های بیانی شاعرانه و دستوری تقسیم می شود. بسامد شگرد های دستوری به نسبت بیش تر از شگرد های شاعرانه است. از بین شگرد های دستوری، صفت بیش ترین بسامد را در وصف موضوعات گوناگون به خود اختصاص داده است. از میان شگرد های شاعرانه نیز تشبیه و تشخیص بیش ترین بسامد را داراست. از آن جا که آوردن صفت و تشبیه، جزو ارکان توصیف محسوب می شود، این امر بیان گر توصیفی بودن منظومه کسرایی است. از شگردهای وصفی کسرایی در این منظومه، کاربرد چند شگرد متفاوت وصفی در توصیف یک موضوع واحد است. از سوی دیگر وی گاه یک شگرد را به طور متوالی در توصیف موضوعات مختلف به کار می برد. به طور کلی می توان گفت که کسرایی در این منظومه تحت تأثیر نظریه وصفی نیما بوده و از عناصر آن در سرودن این منظومه بهره گرفته است.
نقد کهن الگویی سایه و نقاب در منظومه کوراوغلی
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها وجوه مشترک از ادراک هستند که در جاهای مختلف، به صورت های همسان نمود می یابند. در میان کهن الگوها، چند کهن الگو، به صورت کلیدی، در روان شناسی تحلیلی کاربرد دارد: خود، آنیما و آنیموس، نقاب و سایه. منظومه کوراوغلی، به خاطر بن مایه های حماسی، از نظر اسطوره ای بسیار غنی است. از آنجا که اسطوره ها الهام بخش تحقّق امکان کمال و تجلّی کامل قدرت هستند، توجه به کهن الگوهای مطرح در این منظومه، مدّ نظر قرار گرفت. این مقاله با بررسی نمادهای کهن الگوهای سایه و نقاب، به فردیت رسیدن قهرمان را مورد توجه قرار می دهد. سایه همواره تکانه هایی را در انسان فرامی خواند که از بخش حیوانی فرد برخاسته اند که این سایه در مسیر فردانیت، بارها و بارها و گاهی برای مقبول شدن، با نقاب موجّه حضور می یابد و قهرمان با جذب یا از بین بردن آن، تولّد دوباره را تجربه می کند؛ البته کهن الگوی نقاب فقط خاص سایه نیست؛ زیرا گاهی خود قهرمان یا نیروهای یاری گر نیز از نقاب استفاده می کنند که در این مقاله بدان پرداخته می شود.
بررسی کارکردهای توصیف شخصیّت در کتاب «آب هرگز نمی میرد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
147 - 176
حوزههای تخصصی:
توصیف، جوهرهادبی خاطره نوشته است. از میان گونه های توصیف؛ توصیف شخصیّت، رکن اساسی در خاطره نویسی محسوب می شود. خاطره نویس درحالی به شخصیّت پردازی اقدام می کند که به سبب جنبه رئالیستی خاطره از گستره ابعاد تخیلی، ابهام و ایهام گویی در داستان نویسی نسبت به توصیف شخصیّت در سایر آثار هنری و ادبی محروم است. کتاب «آب هرگز نمی میرد» روایت حمید حسام درخصوص دوران حضور سردار میرزا محمد سُلگی در جبهه است که موفق به کسب رتبه نخست هشتمین دوره جایزه جلال آل احمد شده است و در سال 1395 به سبب دقت در مباحث وصفی، رهبر انقلاب اسلامی برآن تقریظ نگاشتند. پژوهش حاضر قصد دارد کارکردهای توصیف شخصیّت را در کتاب «آب هرگز نمی میرد» به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد در بیان ویژگی های شخصیّت، توجه زیادی به بیان ویژگی های اخلاقی ذاتی رزمندگان شده است. 74 مورد [87/23 درصد] کارکردها، متعلق به کارکرد عاطفی است که 62 مورد آن مربوط به عواطف منفی و 12 مورد، متعلق به عواطف مثبت است. نویسنده صفات مثبت را در مورد لحظات معنوی و خصوصیات اخلاقی رزمندگان ایرانی به کار برده است؛ اما صفات منفی بیشتر در مورد موقعیت های جنگ تحمیلی و بی انصافی های دشمن و وضعیّت نابرابر جنگی است. اشاره به صفات منفی نیروهای ایرانی، بر دقت و گزینش صحیح و معنادار واژه های وصفی دلالت دارد که از یک آسیب شناسی آگاهانه حکایت می نماید.
تحلیل تفاوت بلاغی زبان عبارت و اشارت در نثر عرفانی خواجه عبدالله انصاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
45 - 58
حوزههای تخصصی:
خواجه عبدالله انصاری خالق آثار برجسته ای است که سبک جدیدی از نثر را رقم زده است، اما آثار خواجه همگی بر یک شیوه نیست و تفاوت زبان عبارت و اشارت را می توان در دو دسته از آثار وی مشاهده کرد. برخی از آثار خواجه مانند «صدمیدان» با هدف تعلیم مبانی عرفانی نوشته شده و برخی دیگر از جمله «الهی نامه» از نوع ادب غنایی است. مقاله حاضر کوشیده است با مقایسه ویژگی های بدیعی و بیانی دو اثر برجسته از این نویسنده صاحب سبک، الهی نامه و صدمیدان، به روش کتابخانه ای با هدف نشان دادن تفاوت ویژگی های بلاغی در زبان عبارت و اشارت خواجه، به مقایسه تطبیقی سبک بلاغی این دو دسته از آثار وی بپردازد. نتایج این پژوهش نشان دهنده کاربرد بیشتر اغلب آرایه های لفظی و معنوی در الهی نامه است مگر آرایه تضمین که خواجه برای اثبات سخنان خود در صدمیدان از آن بیشتر بهره برده است. همچنین تحلیل بسامدی آرایه های این دو اثر ثابت می کند که این عارف سخن شناس بر لفظ و معنا بسیار تسلط داشته و با رعایت تناسب و ارتباط بین آن ها به دو شیوه (زبان عبارت و اشارت) در زبان عرفانی رسیده است.