مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
شعر عامیانه
حوزههای تخصصی:
بررسی وزن اشعار عامیانه فارسی براساس نظریه وزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی وزن اشعار عامیانه فارسی براساس نظریه وزنی بروس هیز اختصاص دارد. شعر عامیانه فارسی وزنی تکیه ای – هجایی دارد؛ یعنی وزنی که براساس تکرار تکیه ها در فواصل هجایی مساوی به وجود می آید. نظریه وزنی که یکی از شاخصه های منشعب از
واج شناسی زایشی است، سلسله مراتب وزنی را در شعر تعیین می کند و آنها را بر نمودارهای درختی نشان می دهد. در این مقاله پس از شرح نظریه وزنی، شعر عامیانه فارسی را که به ترتیب، مصراع، شطر و پایه ها هستند، بر نمودارهای درختی نشان می دهیم و قواعد مطابقه
وزن تکیه ای – هجایی را در این نوع اشعار ارائه می کنیم.
ویژگی های زبانی و محتوایی دوبیتی های عامیانة تالشی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوبیتی، شعر عامیانة چهارمصرعی، متداول ترین قالب شعری ایرانیان است و آن را بازماندة شعر هجایی دورة ساسانی می دانند. دوبیتی از دیرباز با موسیقی همراه بوده است و این نیز از قدمت آن حکایت دارد. به دوبیتی فهلویات نیز گفته اند. دوبیتی زبانی عامه فهم، وزنی ساده و ساختاری روان دارد و با احساس، اندیشه و زندگی اقوام گره خورده است. از این رو، با بررسی دوبیتی های هر قومی می توان به فضای فکری، روحی، واژگانی و زبانی آن قوم پی برد. در این مقاله، بیست وچهار دوبیتی از مجموعة چهارصد دوبیتیِ جمع آوری شدة بخشی از قوم تالش را از نظر زیبا شناختی، زبانی و محتوایی بررسی می کنیم. این دوبیتی ها نمایندة تمامیِ دوبیتی های جمع آوری شده اند. اغلب دوبیتی ها دست مایة موسیقی و آواز بوده اند، از نظر زبانی متحول شده اند، و واژه ها و ترکیب های قدیمی کمتر در آنها دیده می شود.
تصاویر و توصیف های پیکر معشوق در اشعار عامیانه بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم خرداد و تیر ۱۳۹۸ شماره ۲۶
101-128
حوزههای تخصصی:
تصویر و توصیف سیمای معشوق، از مهم ترین موضوع های مطرح شده در شعر فارسی و شعر عامیانه است. تصاویر و توصیفات، هم به ترسیم عینی پیکر معشوق کمک می کنند و هم نگرش شاعر و نگرش کلی جامعه و فرهنگی را که شاعر در آن زیسته است، نشان می دهند. هدف از این پژوهش، بررسی تصاویر و توصیفات پیکر معشوق در اشعار عامیانه بختیاری و مقایسه آن با تصویر معشوق در شعر فارسی است تا نشان داده شود در اشعار عامیانه بختیاری، از چه عناصری برای توصیف پیکر معشوق استفاده و چه صفت هایی برجسته شده است و تفاوت و تشابهات با شعر فارسی در این زمینه در چیست. نتایج پژوهش نشان می دهد در اشعار عامیانه بختیاری، تصاویر بیشتر از نوع تشبیه (حسی به حسی، مفرد به مفرد و مفصل) و مشبه به ها اسم نوع و اسم خاص هستند. سرایندگان از آن جا که بیشتر در پی ملموس و مجسم کردن پیکر معشوق اند، از این نوع تشبیهات استفاده کرده اند که در آن ها مدلول به مصداق نزدیک تر می شود. زندگی بختیاری ها مبتنی بر کوچ نشینی و در مرتبه بعد، کشاورزی است و برای انجام این امور، به آسمان و صور فلکی توجه بسیار می شود، لذا برای تصویرسازی نیز بیشتر از این عناصر استفاده شده و بدین سبب، رنگ اقلیمی تصاویر بسیار پررنگ است. در مقایسه با شعر فارسی نیز تفاوت ها و تشابهاتی دیده می شود که تشابهات بیشتر در زمینه توصیفات و تفاوت ها در زمینه تصویرسازی هاست.
نوستالژی در شعر برزگری؛ یکی از گونه های شعر عامه بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هشتم بهمن و اسفند ۱۳۹۹ شماره ۳۶
281-311
حوزههای تخصصی:
شعر عامه بختیاری، از نظر گونه شناسی، تنوع و بسامد بالایی دارد. گونه های مختلفی مانند سُرو، دوالالی، صیادی، شَوخین، بَلال و برزگری از آن جمله است. گونه برزگری که با نام های بَوِرو، باوِرو، بیداد و بَرزِیَری نیز شناخته می شود، روایتگر دلتنگی ، عشق، اندوه، آرزوها، و دغدغه های دروگرانی است که فصل بهار، در گرمسیر بختیاری، دور از خانواده و ایل، به درو و برداشت محصولات کشاورزی مشغول بودند. آنان احساسات و عواطف خود را در قالب شعر با آواز بیان می کردند. یکی از مضامین اصلی این اشعار، حس نوستالژی برزگر دورافتاده از خانواده است. در پژوهش حاضر عوامل و وجوه مختلف نوستالژی در اشعار برزگری بررسی شده است. این نوستالژی به دو گونه زنانه و مردانه تقسیم می شود. از وجوه برجسته نوستالژی مردانه در شعر برزگری می توان به دلتنگی برای زادگاه، یادآوری خاطرات وصال با معشوق، حسرت برای وارگه ها و چشمه های سردسیر، دلتنگی برای طبیعت به ویژه گیاهان سردسیر، غم غربت و تنهایی اشاره کرد. نوستالژی زنانه، حالات روحی زنان چون انتظار و فراق را نشان می دهد.
جایگاه نخل در اشعار غنایی عامیانه مردم جهرم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر غنایی در لغت به معنای آوازخوانی، سرود و نغمه است و در اصطلاح به شعری گفته می شود که بیانگر عواطف و احساسات شخصی شاعر است. در این تعریف یادکرد زادبوم و احساسات شاعر نسبت به آن و مظاهر آن نیز قرار می گیرد. جهرم شهری در جنوب شرقی فارس است که نام آن از گذشته در متون کهن چون شاهنامه، آمده است. این شهر را در گذشته جنگل نخل می نامیده اند که بیانگر انبوه نخلستان های این شهر بوده است. به دلیل کاربردهای بسیار نخل و اجزای آن در زندگی روزمره مردم جهرم، این درخت در سنن، آداب و رسوم، اعتقادات و باورهای مردم وارد شده و باعث شده که این درخت و امور وابسته با آن نیز در شعر شفاهی و غنایی جهرم اعم از واسونک، اشعار، ترانه و متل های محلی متعدد با کارکردهای مختلف حضور داشته باشد. به این ترتیب نخل و خرما از مظاهر مهم شعر غنایی عامیانه جهرم است و واکاوی آن شناختن زمینه های ذهنی و روانی مردم این شهر کمک می کند. مهم ترین زمینه های حضور این درخت در ادبیات محلی و غنایی جهرم در زمینه های نوستالوژیک و بیان فراق و هجران و احولات عاشق و معشوق است.این مقاله با بررسی میدانی و کتابخانه ای به روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی جایگاه و اهمیت این درخت در شعرغنایی مردم جهرم پرداخته است و نمونه های مختلفی از آن را به دست داده است.
کلمات مختوم به «- ای» و «- وی» در متون قدیم فارسی؛ تمرینی در فنّ تلفّظ شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله کوشش شده است تا با بررسی برخی جنبه های اجتماعی و اقتصادی شعر فارسی، به ویژه شیوه های امرار معاش شعرا و چگونگی ارتباط آنها با دربارها و دیگر مراکز ثروت و قدرت، برخی عوامل ایجاد سنن شعری و معیارسازی متون رسمی مشخص شود. در این بررسی معلوم خواهد شد که برخی کاربردهای شعرا نه تابع زبان طبیعی ایشان، که پیرو سنن شعری و معیارهای زبان رسمی بوده است و از این روی در همه موارد نمی توان از کاربردهای ایشان درباره زبان طبیعی خودشان و روزگارشان نتیجه گیری کرد. با مطالعه موردی درباره کلمه «روی/ رو» روشن می شود که کدام صورت/ صورت های آن در شعر سده های چهارم و پنجم هجری رواج داشته است؛ اما مقصود اصلی به دست دادن قواعد و معیارهایی قابل تعمیم به دیگر پژوهش ها در تاریخ زبان فارسی و تحوّلات واژگانی است.