فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مرگ پدیده ای است که سایه ی پر رمز و راز و ابهام آلود آن بر سراسر فرهنگ انسانی گسترده شده و ناشناختگی و رازناکی ماهیت آن در طول تاریخ اندیشه ی بشر موجب پیدایش افکار و تاملات بعضاً متناقض در خصوص مرگ در عرصه های مختلف فکری از جمله در شعر و ادب فارسی گردیده است و هر کدام از شاعران با تکیه بر پایگاه های فکری و معرفتی خود، از لونی دیگر به این پدیده نگریسته اند و مفاهیم ذهنی خود را در قالب تصاویر و تعابیر متنوع به جامعه ی بشری ارائه داده اند. در این پژوهش نگارنده بر آن است تا ساحات اندیشه ی سهراب سپهری و فریدون توللی را در مورد مرگ، بررسی و تحلیل کند و در تحقیقی مقایسه ای به نتایج عمده ی ذیل دست یابد.
مرگ در دیدگاه سهراب سپهری، استمرار حیات و جزء لاینفک و شرط مقدس زندگی است اما در نگاه توللی پایان هستی و عامل رهایی از مشکلات زندگی محسوب می شود.مرگ در شعر سپهری با نگاهی خوش بینانه و استقبال از دنیای پس از مرگ به تصویر کشیده شده است و قلب تصاویر مرگ در شعر او با عناصر زنده و جانبخش طبیعت می تپد اما در شعر توللی مرگ با چهره ی ناپسند معرفی شده و عناصر تصاویر مرگ در شعر او، نوعی نیستی و نابودی را به ذهن متبادر می کنند.
غزل نو و پیش زمینه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزل نو با ویژگی های خاص ظاهری و معنایی خود، تقریباً از اواخر دهه چهل و با غزلیات شاعرانی چون حسین منزوی و سیمین بهبهانی در ادبیات معاصر آغاز گردید. امروزه نیز در شاخه های گوناگون و تازه ای با استقبال بسیار شاعران مواجه شده است. غزل نو حاصل برخورد شعر سنتی فارسی و شعر نیمایی است. اما پیش از آن، زمینه های این برخورد در غزل نیمه سنتی و غزل واره فراهم شده بود. این مقاله کوششی است برای آشنایی با غزل نو و ویژگی های آن و بررسی پیش زمینه هایی چون غزل نیمه سنتی و غزل واره است که باعث شکل گیری غزل نو شده است. در این مقاله ابتدا به اجمال ویژگی های غزل نو بیان شده و پس از آن به بررسی پیش زمینه ها و بسترهایی پرداخته شده که غزل نو از آن ها تاثیر پذیرفته است.
بازشناسی مفهوم قرب در آثار عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مباحث مهم و مشروح تصوف، مقامات و احوال است که صوفی و عارف در طریق وصول به حق و کمال حقیقی باید مقامات را طی کند و حالات را که در درون او وارد میشود، دریابد. یکی از مهم ترین احوال عرفانی، قرب است. قرب، استغراق وجود سالک و نزدیکی او به خداوند و جمع خود با غیبت از صفات خود و تقرب الی الله است تا جایی که از خود غایب باشد و به فنا برسد، حتی تقرب خود را نیز نبیند. تمام تعاریف قرب بر دو محور اساسی متمرکز است که از آن به «قرب با وجود» و «قرب لا وجود» تعبیر میشود. برخی از شاعران شعر را در خدمت عرفان اسلامی قرار داده و به طرح مباحث و مبانی عرفان و تصوف پرداخته اند. عطار از جمله شاعرانی ست که آثار مختلف خود را با زبانی شیرین و روان و متاثر از مباحث عرفانی سروده است. مقامات و احوال عرفانی و به ویژه قرب الهی در آثار منظوم عطار بازتاب گسترده ای پیدا کرده است.
در این مقاله ضمن تعریف مختصر قرب از دیدگاه عرفا، بازتاب این حال عرفانی در آثار منظوم عطار که بخش عمده ی تالیفات وی را در برمی گیرد، بررسی می شود.
بررسی کارکرد راوی اوّل شخص در امر روایتگری رمان دا
حوزههای تخصصی:
دو ضمیر «من» و «ما» راویتگر رمان دا هستند. اگر چه نویسنده ی این داستان، چندان به شاخصه های از پیش تعیین شده ی انتخاب روایتگر اوّل شخص پایبند نیست و گهگاه زاویه ی دید روایت را به ناگاه تغییر می دهد، اما زاویه ی دید راویِ اوّل شخص، تا پایان داستان، وجه غالب روایتگری است. راوی در رمان دا، گاه از حدّ فردیّت فراتر می رود و از زاویه ی دید راوی «دانای کلّ شخصی» به روایت می پردازد تا چنین پنداشته شود که راوی اوّل شخص، در بخش هایی از داستان به منظور انتقال صریح اطلاعات، به دانای کل استحاله می یابد. از میان روش های ارائه زاویه ی دید، جریان سیّال ذهن بیش از هر چیز، منتقل کننده ی احساسات و هیجانات راوی است که بدین ترتیب، اطلاعات لازم در اختیار خواننده قرار می گیرد.در این پژوهش، نخست انواع زاویه ی دید به کار برده شده و نوآوری های روایی موجود در رمان مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته اند سپس انواع تک گویی ها با ذکر مثال ذکر گردیده اند تا در نهایت، درکی کامل از نقش راوی و اهمیت زاویه ی دید انتخابی وی در موفقیت رمان، مورد بررسی قرار بگیرد
روضه خوانی؛ نقل مذهبی ـ شیعی در ایران و تمهیدهای ادبی ـ اجرایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«روضه خوانی» از گونه های مرسوم قصه گویی نمایشی مذهبی ایرانی است که اساساً کارکردی تبلیغی داشته، با گذشت زمان فراگیر شده و به رسمی مذهبی بدل گشته است؛ چنان که از چندین قرن پیش تاکنون به طور مستمر و همه ساله، روضه خوانی های عمومی و خصوصی بسیاری در سطح شهرها و روستاهای ایران در کنار دیگر آیین های عزاداری ماه های محرم و صفر برگزار می شده است. برقراری این مجالس و همچنین حضور در آن، به شکلی خودانگیخته بوده و با استقبال فراوانی از سوی اهل شیعه روبرو می شود و این به دلیل علاقة بسیار شیعه به امامانش و یادآوری مصائب ایشان در راه نجات دین و شریعت شان است. از این رو شیعیان حضور در این مجالس و گوش سپردن به روضه را ثوابی بزرگ می دانند. روضه خوانی به عنوان پدیده ای فراگیر که چندین قرن از عمر آن می گذرد، مستلزم توجه بیشتر و شناخت عمیق تر است؛ بنابراین این مقاله فرصتی است برای پرداختن به رایج ترین گونة نقل مذهبی در ایران یعنی روضه خوانی و بررسی هرچه بیشتر این موضوع که آیا نقل های مذهبی همچون روضه خوانی، علاوه بر کارکرد دینی و اجتماعی گسترده شان، از منظر زیبایی شناسی نیز غنی بوده و در شأن یک هنر محسوب می شوند؟
بررسی تطبیقی رنگ های سرخ و سبز در تصویرپردازی اشعار گرمارودی و محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ به عنوان برجسته ترین عنصر حوزة محسوسات از دیرباز تا کنون مورد توجّه انسان بوده و همواره روح و روان او را مسحور قدرت نافذ خویش نموده است. از آنجا که شاعران از ژرف بین ترین اقشار جامعه هستند و نوع نگاه آنان به رنگ، اصیل تر و معنادارتر از دیگر افراد است، لذا این پژوهش، تلاش نموده براساس چارچوب های ادبیّات تطبیقی، از میان رنگ های گوناگونی که دو شاعر برجستة ادبیّات پایداری معاصر؛ یعنی گرمارودی و درویش، به کار برده اند، دو رنگ سرخ و سبز را از لحاظ تعامل و تقابلی که با هم در تصویرپردازی آنان از مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و... داشته اند، مورد بررسی قرار دهد. نتیجه حکایت از آن دارد که رنگ قرمز در شعر گرمارودی نشانة تمایل انسان به داشتن زندگی پر جنب و جوش است و زندگانی سرشار از مبارزة گرمارودی خود مبیّن همین نکته است. رنگ سبز نیز نمادی از آرامش، حیات و جاودانگی و گاه نماد تقدّس و پاکی است. در شعر درویش، رنگ سرخ، عشق به فلسطین و ملّتش را تجلّی داده، رمز شهادت، فداکاری و ایثار در راه آزادی است و رنگ سبز، نماد امید، آزادی طلبی، حیات و حرکت بوده و عشق به فلسطین و ملّت مبارزش را به تصویر می کشد. افزون بر این، گرایش این دو شاعر به ادبیات پایداری، باعث ایجاد شباهت های زیادی در آن دو از لحاظ کاربرد نمادین رنگ شده است.
حافظ و باورهای مهرپرستی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
65 - 86
حوزههای تخصصی:
این مقاله، آن گونه که از نامش برمی آید، بررسی و بازتاب راز و رمزهای آیین میترایی بر اندیشه ها و غزلیات حافظ است که تلاش شده از منابع گوناگون اساطیری، تاریخی و ادبی در این زمینه استفاده و با کمک آن زوایای ناشناخته اشعار حافظ شناسایی گردد؛ چرا که دیوان او تنها یک مجموعه ادبی نیست، بلکه ویژگی های قومی، ملی و تاریخی در آن نهفته است که به خاطر آشنایی او با فرهنگ ریشه دار ایران زمین، از بسیاری از مظاهر و نمادهای فرهنگی ایران پیش و پس از اسلام بهره گرفته است. نخست برای آشنایی بیشتر با کیش میترایی به کلیاتی درباره آن اشاره و سپس تأثیر حافظ را از کیش مهر بررسی می کنیم. این مقاله در سه بخش تنظیم و نوشته شده: بخش نخست: کلیاتی در باره میترا؛ بخش دوم: شناسایی راز و رمزهای آیین میترایی؛ بخش سوم: بازتاب نمادهای مهرپرستی در غزلیات حافظ.
نوستالژی در سروده های نازک الملائکه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نوستالژی یکی از مباحث روانشناسی است که که در عصر حاضر وارد عرصه ی ادبیات شده است. در جستار پیش رو نگارندگان بر آنند تا به بررسی این پدیده ی روانی در سروده های شاعره ی عراقی «نازک الملائکه» بپردازند. تحقیق نشان از آن دارد که اوضاع نابسامان سیاسی اجتماعی روزگار شاعر، عدم توجه به زن، فاصله های طبقاتی، از دست دادن عزیزان و... باعث شده است که این شاعر به ناخودآگاه خود رجوع کند و با حسرت و دیدی تراژیک از آن روزگاران یاد کند. مهمترین دستاورد پژوهش بیانگر آن است که بن مایه های نوستالژیک یاد عشق، اندوه هبوط، یادکودکی، یاد زادبوم، یاد عزیزان دارای بیشترین بسامد در سروده های نازک الملائکه هستند.
گورنوشته پهلوی سنگ زین (کازرون 16)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درباره پیدایی و قرائت کتیبه ای نویافته از نوع گورنوشته های پهلوی ساسانی است. این کتیبه به مانند بسیاری از این نوع کتیبه ها در منطقه غنی کازرون یافت شده است. تا کنون از این منطقه گورنوشته های بسیاری به خط پهلوی متصل یافت شده که مربوط به آغاز دوره اسلامی در این منطقه است. بخش انتهایی این کتیبه به دست نیامده، ولی ساختار آن مطابق معمول این نوع کتیبه هاست. این گورنوشته از آنِ شخصی به نام خورشید گشنسپ است.
مقاله به زبان فرانسه: کارکردها و نمادهای درخت در حکایتهای فرانسه زبان شرق آفریقا (Fonctionnalité et symbolisation de l’arbre dans les contes ouest africains ’expression française)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنمود درخت در متون شفاهی روایی (اسطورهها، افسانهها و حکایتها) عمیقاً به مسایل قومشناختی همچون محیط، عقاید و سنتها مرتبط است. مقالة حاضر نشان خواهد داد که درخت در متون شفاهی آفریقا ماهیتی حمایتکننده و مقدس دارد و بیانگر مرگ و رستاخیز نیز هست. علاوه بر این کارکردها، درخت در نوعی بیسرزمینی قرار دارد و مرزی است بین دو دنیا: دنیای انسانها و «دنیای دیگر»، یعنی دنیای نیروهای فراطبیعی. درخت، سمبل فرهنگ و طبیعت، سمبل گذر از سادگی به پیچیدگی و وسیلهای برای شناخت انسان از محیط و جامعه خود می باشد. بنابراین درخت با مفهوم انسان در ارتباط است.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی مکان در رمان حسادت اثر آلن رب گریه (L’étude de l’espace dans La Jalousie d’Alain Robbe-Grillet)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان یکی از عناصر اصلی داستان محسوب میشود و نحوة انتخاب و گنجاندن آن در ساختار داستان بایستی با دیگر عناصر داستان همخوانی داشته باشد. نویسندة رمانهای نو که از قوانین رمان نویسی گذشته سرپیچی کرده است سعی میکند تا مکانی که حوادث داستان در آن اتفاق میافتند را به شکلی کاملاً نو و متفاوت ترسیم کند. در این مقاله سعی بر این است که تغییرات و نوآوریهایی که نویسندة فرانسوی آلن رب گریه در رمان معروف خود به نام حسادت اعمال کرده است، مورد مطالعه قرار گیرد مثلاً خواهیم دید که مکان دیگر عینی نیست بلکه انتزاعی و بازتاب تصورات و تخیلات بیمارگونة شخصیت اصلی داستان میباشد
تحلیل کهن الگویی حکایت «پادشاه و کنیزک » مثنوی بر اساس دیدگاه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن نمونه اصطلاحی یونگی است برای محتویات ناآگاه جمعی؛ یعنی افکاری غریزی یا میلی که به سازمان دهی تجربیات بنا بر الگوهای از پیش تعیین شده ی فطری در انسان می پردازد. این تصاویر نخستین در طول روزگاران به اشکال گوناگون بروز کرده است ازجمله در قالب اسطوره و داستان چنانکه یونگ اسطوره ها وافسانه های پریان را تجلی کهن نمونه ها می داند.
نمونه ی بارز این کهن نمونه ها را در ادب فارسی می توان در حکایت ها و داستان های مثنوی معنوی مشاهده کرد. یکی از داستان های آموزنده ی مثنوی که بیان گر توجه عمیق مولوی به مسائل روانی است، حکایت پادشاه و کنیزک در دفتر اول مثنوی است که اگر با دیدی تحلیلی و از منظر نقد روانشناسانه توجه شود، برخی از مسائل روانشناسی تحلیلی یونگ، از جملـه تـوجـه به نـاآگاه جمعی و برخی کهن نمونه های آن و خواب و رویا را می توان مشاهده کرد که پرداختن به آن ها در تحلیل اندیشه های مولوی راه گشا می باشد. در این مقاله سعی برآن است که حکایت پادشاه و کنیزک مثنوی از نظرگاه روانشناسی تحلیلی یونگ بررسی شود.
بررسی جنبه های تاریخی دو منظومه غنایی «خسرو وشیرین» نظامی و«شیرین و خسرو» امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان داستان های خمسهی نظامی، ماجرای عشق خسرو پرویز، پادشاه ساسانی به شیرین برادر زادهی بانوی ارمن، به سبب رنگ ملی و برخورداری اززمینه های افسانه ای و غنایی از زیبایی و اهمیت خاصی برخوردار است. امیرخسرو دهلوی دومین منظومهی خمسهی خویش را به این داستان اختصاص داده است. او با آنکه سوژه و سیر اصلی داستان را مطابق روایت نظامی سروده است اما تغییراتی نیز در جریان داستان ایجاد کرده است. ضرورت و اهمیت این پژوهش از آن جهت است که برتری و تواناییهای زبانی، انتخاب واژگان و صور خیال نظامی در خمسه سبب شده است تا دیگر جنبه های داستانی، افسانهای و تاریخـی نادیده گرفتـه شود. لذا در پژوهش حاضر با شیـوهی توصیفی- تحلیـلی وتاریخی داستان غنایی خسرو و شیرین بر اساس قدیم ترین منابع معتبر مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت و در نهایت این نتیجه به دست آمد که: امیرخسرو، بیش از نظامی، به الگوی تاریخی پایبند بوده است. او هر چند به اعتراف خود هرگز نتوانست به پای نظامی برسد، اما توانسته است، با روی آوردن به الگوی تاریخی و تغییراتی جزئی اما هنرمندانه در بخشهای افسانهای و تاریخی، از بین دیگر نظیره پردازان این اثر غنایی بزرگ تاحدّی نوآور باشد.
تحلیل نظام بودشی گفتمان: بررسی موردی داستان داش آکل صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است تا با بهره گیری از رویکرد تحلیلیِ نشانه معنا شناسی ادبیات، به بررسی نحوة حضورکنشگران و نوع بودش آن ها در جریان شکل گیری معنا بپردازیم. در این مطالعه، به بررسی داستان «داش آکل» از صادق هدایت خواهیم پرداخت. این داستان، حول محور شخصیت کانونی داش آکل و کنش های او در محیط پیرامونش شکل می گیرد. درواقع، کنشگر درطول داستان دچار بحران هایی می شود که ناگزیر به ترک وضعیت قبلی یا به عبارت دیگر، نفی آن وضعیت برای رسیدن به موقعیتی جدید می گردد. هدف اصلی از نگارش این مقاله، بررسی روند حضور و حرکت کنشگران اصلی داستان داش آکل براساس نظریة نشانه معنا شناسی بودشی است. در این نظریه، کنشگر به دلیل احساس خلأ در زندگی با خروج از دازاین (این بودگی)، وضعیت موجود را نفی می کند و درنتیجه، این نفی به سوی نوعی وضعیت ایجابی پیش می رود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی کارکرد بودشی نفی و ایجاب در گفتمان داش آکل با هدف تبیین شرایط تولید معنا و عبور از بحران حضور است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه نفی و ایجاب به عنوان دو عنصر مهم گفتمانی در شکل گیری فرایند بودشی گفتمان اثرگذار
بررسی حضور نویسنده در داستان های جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلال آل احمد (1302- 1348 ه.ش.) نویسنده ای متعهّد، آرمانگرا و عملگراست که داستان نویسی را با نگارش داستان های کوتاه از سال 1323 شروع کرد و تا پایان عمر ادامه داد. آنچه در داستان های آل احمد چشمگیر به نظر می رسد شیوه های حضور نویسنده در این آثار است که گاه شکل مداخله گرانه به خود می گیرد و گاه نیز این حضور به صورت غیر مستقیم است و در هرحال برآمده از نگرش خاص نویسنده و الزاماتی است که این نگرش بر داستان های وی اعمال می کند. داستان های بلند جلال آل احمد «سرگذشت کندوها» و «مدیر مدرسه» (1337)، «نون والقلم» (1340) و «نفرین زمین» (1346) که در دهه پایانی زندگی وی به نگارش درآمده، حاصل نگرش ویژه نویسنده به قالب داستان است. در مقاله حاضر کوشش شده است تا چگونگی حضور نویسنده و رابطه آن با این نگرش خاص و الزاماتی که موجب حضور نویسنده در این آثار گردیده است بررسی شود.
حضور نویسنده در داستان های مورد نظر را می توان ناشی از تعهّد نویسنده دانست که داستان را به عنوان ابزاری برای آگاهی دادن در شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص در نظر گرفته و با صراحت و تکیه بر گنجینه سنتهای قصّه های ایرانی کوشیده است رسالت خود را به انجام برساند.
تحلیل موضوعات غنایی در منظومه حماسی بهمن نامه
حوزههای تخصصی:
گونه های ادبی از لحاظ محتوا به ادب حماسی، غنایی، تعلیمی و نمایشی دسته بندی
شده است. این گونه ها با یکدیگر تداخل دارند. به دیگر سخن، یک اثر غنایی ممکن است
دارای بخش های حماسی باشد و در یک اثر حماسی می توان نشانه هایی از شعر تعلیمی یا
غنایی دید. که حضور عناصری از یک گونه ادبی در گونه ای دیگر، گاه موجب تنوع و
افزایش جذابیت اثر است و گاهی گسیختگی لحن و زبان اثر را سبب می شود.
بهمن نام ه (ق 5-6) اثر
ایرانشاه بن ابی الخیر یکی از منظوم ه های حماس ی است که تهی از جنبه های غنای ی
نیست. در این مقاله، بررسی موضوعات غنایی و هماهنگی یا عدم تناسب آنها با متن
حماسی مدّ نظر بوده است؛ زیرا دو گونه ادب حماسی و ادب غنایی با یگدیگر تفاوت
دارند. در این مقاله موضوعات غنایی موجود در این منظومه، استخراج و دسته بندی شده
که حاصل آن شناسایی دوازده موضوع غنای ی از جمله: اعتذار، سوگند، نیایش ، مرثیه،
مدح، شکواییه، مفاخره، هج و و ... است. در این موضوع ات غنایی، لحن حماسی و قدمت
زب ان رعایت شده است. حضور موضوع غنای ی موجب گسست در لحن حماسی نبوده و این اثر
دارای وحدت لحن است.
نمایش شخصیت ها (شخصیت پردازی نمایشی) در سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سووشونِ سیمین دانشور، از جمله رمان هایی است که حضور شخصیت، در آن بسیار پر رنگ است و نویسنده، از شخصیت پردازی- به ویژه شخصیت پردازی نمایشی- برای تقویت ساختار اثر و انتقال بهتر معنا، بسیار سود برده است.
شخصیت پردازی به دو شیوه ی گزارشی و نمایشی انجام می شود. شخصیت پردازی گزارشی به وسیله ی توصیف مستقیم و شخصیت پردازی نمایشی به کمک برخی از تکنیک های ویژه (از جمله گفتگو، عمل، صحنه پردازی، نام، لحن و شیوه بیان) صورت می پذیرد. کاربرد هریک از این تکنیک ها به نوبه ی خود به زیبایی اثر و تواناساختن مخاطب در درک معنا و شناخت شخصیت ها کمک می کند. درحالی که در شخصیت پردازی گزارشی، نویسنده خود به توصیف مستقیم خصلت ها و مشخصات ظاهری، رفتاری و روحی شخصیت می پردازد، در روش نمایشی، تنها شخصیت را وادار به ""عمل"" و ""صحبت"" می کند و به خواننده اجازه می دهد که خود استنباط کند و با درنگ دریابد که چه انگیزه و خلق وخویی در پشت آنچه شخصیت انجام می دهد، پنهان است؛ در واقع نویسنده تنها حرکات و گفتار را به نمایش می گذارد.
از هر دو تکنیک نمایشی و گزارشی، در سووشون استفاده شده است، اما شخصیت پردازی نمایشی، در این اثر کاربرد بیشتری دارد. البته از بین تکنیک های شخصیت پردازی نمایشی، گفتگو و انتخاب هوشمندانه ی نام شخصیت ها، به خلق شخصیت های سووشون بسیار کمک کرده است.
مقاله به زبان فرانسه: استبداد حکومتی، تصویر ایران صفوی از منظر سیاحان اروپائی (Despotisme du pouvoir ; L’image de la cour safavide d’après les voyageurs européens)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت ایران در عصر صفویه و سلاطین بعد از آن توجه بسیاری از سیاحان اروپائی مثل شاردن˛ تاورونیه˛ تِوِنو ... را برانگیخته است. ایران در این دوره به شیوة مستبدانه و سلطنتی اداره می شده و شاه و حاکمان شهرها از قدرتی مطلق و بیچون و چرا برخوردار بودند. سلسلة صفویه به دو دوره تقسیم می شود. از یک سو دورهای که تمام قرن 17 را تشکیل می دهد و سیاحان از ایران تصویری بسیار زیبا و جالب توجه از جانشینان صوفی کبیر ارائه می دهند اما از سوئی دیگر و در قرن 18 نوعی خشونت و بی رحمی کم نظیر از شاهان صفوی به نمایش گذاشته می شود. دربار ایرانی بارها توسط این سیاحان به دربار فرانسه تشبیه شده است. اما تضادی بزرگ میان دربار ایران که تحت سلطة شاه عباس بوده و بسیار مورد تحسین شاردن قرار گرفته با دربار فرانسه وجود دارد. دربار ایران بعد از سلطنت شاه عباس دچار موقعیتی بسیار غم انگیز می شود. در حالی که دربار فرانسه بعد از 30 سال جنگ مداوم که در زمان لوئی 14 بوده بالاخره در قرن 18 میلادی 77 سال سرشار از صلح و آرامش را می بیند.
شخصیت و شخصیت پردازی در حکایات اسرارالتوحید
حوزههای تخصصی:
تداعی معانی و آفات آن در مثنوی مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مثنوی مولوی دارای شیوه های مختلف بیانی است، که ما در ابتدای مقاله بعضی از آن ها را بررسی می کنیم. یکی از اصلی ترین این شیوه ها، تداعی معانی است. در این شیوه بسط سخن به گونه ای است که مؤلف با یادآوری موضوعات جدید به صورت سلسله وار به دنبال آن ها می رود. درباره محاسن این شیوه در کتاب هائی که درباره مثنوی نوشته شده، صحبت شده است، ولی ما در این نوشته می کوشیم نشان دهیم که گاه این شیوه به یکدستی منطقی کلام مولوی آسیب رسانده و او را از محتوای بحث اصلی اش دور نموده و گاه رشته سخن را گسسته و در مواردی به پریشانی منطقی در مثنوی انجامیده است.