فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در آثار غنایی با استفاده از من شخصی (بیشتر) و اجتماعی (کمتر)، دغدغه های درونی صاحب اثر یا شخصیت های مخلوق او روایت می شود. عنصر احساس در این گونه ادبی اهمیت ویژه ای دارد. بدیهی است که عواطف بشری در قالب یک گونه ادبی خاص نمی گنجد و در همه آثار خلق شده، کم و بیش نمود دارد. متون حماسی نیز، از این قاعده مستثنی نیستند. در روایت های حماسی، شاهد پیوند مسائل درونی شخصیت ها با دغدغه های بیرونی آنها هستیم. هر کدام از پهلوانان از ویژگی های انسانی برخوردارند و عاطفه و احساس در تار و پور کردار، اندیشه و گفتار آنها جای گرفته است. به این اعتبار، در مقاله حاضر، مؤلفه های غنایی پرتکرار در سروده حماسی بانوگشسب نامه بررسی شده است. به نظر می رسد شاعر با ذکر ماجراهای عاشقانه، توصیف، هجو و نکوهش، نیایش و مناجات، تقاضا، خمریه سرایی، مفاخره و رجزخوانی، و طنز، ضمن کاستن از خشونت ماهوی داستان های حماسی، با استفاده از عنصر عاطفه، باعث باورپذیری بیشتر شخصیت ها شده و به دغدغه های انتزاعی و ذهنی پهلوانان، عینیت بخشیده و مخاطبان را در جریان آن قرار داده است. همچنین، بخشی از آیین های پهلوانی و رسوم ایرانیان باستان با طرح موضوعات غنایی نشان داده شده است.
La parodie du nom et du caractère des personnages réalistes chez Queneau(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L'œuvre de Queneau s'apparente à une mosaïque de parodies et de voix polyphoniques. Texte qui a fait du jeu ludique et de l'humour son principe esthétique et qui se situe entre le déclin du réalisme et du naturalisme et l'essor du Nouveau Roman. C'est ainsi que le personnage quenien reçoit également une identité hybride, entre son caractère vraisemblable et réaliste et son déconstruction ultérieur. Il semble être le produit mixe d'un réseau complexe des textes parodiés. Or, ce palimpseste vertigineux, aussi bien que cet usage généralisé de la parodie, sont loin d'être gratuits ou même secondaires. Il semble que derrière ce jeu, un exercice de discernement hautement signifiant se cache. Dans cet article, choisissant comme corpus, les deux œuvres exemplaires de Queneau –Le Chiendent et Les Fleurs Bleues- qui présentent le même goût de la parodie, nous essayerons d'expliquer les procédés par lesquels le nom et le caractère du personnage quenien se construisent et se déconstruisent respectivement. Nous cherchons aussi de trouver le sens qu'un jeu parodique pourrait apporter à l'œuvre de Raymond Queneau.
ابزارهای بلاغی و دستوری توصیف در غزل های سعدی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
25 - 36
حوزههای تخصصی:
توجه به مضامین حکیمانه و نه چندان دشوار سعدی، سبب شده است تا عنصر ادبی وصف و تصویر ادبی در حاشیه قرار گیرد و قوّت زبان سعدی در ترکیب جمله ها و عبارت ها مغفول بماند. اگر چه سعدی در زمانه ای می زیست که تصنع زبانی رواج داشت اما وی هوشمندانه شیوه ایی را برگزید که آراسته به زیور فصاحت و بلاغت و پیراسته از کاستی های لفظی و معنوی بود. ابیات سرشار از توصیف و تصویر وی که اغلب با تخیل و موسیقی و توازن آوایی و معنایی آمیخته است، خواننده را وا می دارد تا به زوایا و خفایای تجربه های سعدی وارد شود و به توانایی وی در توصیف و تصویر اذعان نماید. پژوهش حاضر، در مرحله نخست به بررسی توصیف و انواع آن می پردازد سپس ابزارهایی (بلاغی و دستوری) را که سعدی در توصیف از آن ها بهره جسته است، در بیست غزل سعدی مورد مداقه قرار می دهد.
«محمود و ایاز» و« لیلی و مجنون» در عرفان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شخصیت ها و داستان های محمود و ایاز و لیلی و مجنون، بازتاب گسترده ای در عرفان داشته اند و از آنها برای بیان مفاهیم عرفانی استفاده شده است. این دو داستان به دلیل قابلیت های فراوانی که در تأویل پذیری عرفانی در درون خود دارند نسبت به سایر داستانهای عاشقانه دیگر نظیر: ویس و رامین، خسرو و شیرین و ...بیشتر مورد توجه عرفا قرار گرفته اند. هر یک از شخصیت های محمود و ایاز و لیلی و مجنون نمادهای خاص عرفانی هستند که از آنها برای بیان مفاهیمی چون: لطف و قهر حق، عاشق و معشوق عرفانی و بنده و سالک مطیع اوامر الهی و ...استفاده می شود. به علاوه از حکایت های این دو داستان برای بیان مفاهیم عرفانی دیگری نظیر: اتحاد عاشق و معشوق و بنده و حق، غیرت حق، عشق مجازی، بندگی حق، ظهور وحدت در کثرت، کرامات عرفا، فنا و بقا ،تغییر جایگاه عاشق و معشوق و ... استفاده می شود. در این پژوهش ضمن بررسی علت توجه عرفا به این دو داستان، مقایسه ای بین این دو داستان و شخصیت های آنها در آثار عرفانی صورت می گیرد و مفاهیم عرفانی حاصل از حکایت ها و شخصیت های آنها در برخی از آثار عرفانی ذکر و بررسی و تحلیل می گردند.
جلوه های پایداری و تعهّد در شعر سلمان هراتی و سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات پایداری، واکنش شخص یا نسلی مبارز و متعهّد به منظور رهایی، استقلال و آزادی سرزمین، اجتماع، دین و فرهنگ از چنگال متجاوزان و منافقان است که از سرِ تعهّد، در گونه های مختلف ادبی خلق می شود. مهم ترین عامل پیدایش این ادبیّات در کشورهایی نظیر ایران، حملة عراق به این کشور و در فلسطین، اشغال آن سرزمین توسّط صهیونیست ها است که به عنوان حلقة مشترک میان ادیبان این دو سرزمین قرار گرفته و موجب موضع گیری ادیبان متعهّد نسبت به آن شده است. در این مقاله، سلمان هراتی و سمیح القاسم به عنوان شاعران نامدار و برجستة این گونه از ادبیّات معاصر در این دو کشور، مورد واکاوی قرار می گیرند. شاعران یادشده، ضمن بهره گیری از نمادهای مختلف، متعهّدانه و آرمان گرایانه به خلق تصاویر شعری بی بدیل همّت گمارده و شعرشان را در خدمت مکتبی قرار دادند که به آن اعتقادی راسخ داشته اند. این شاعران، دارای اشتراکات معنایی و ساختاری اند که از جمله عمده ترین مضامین شعری ایشان، عشق به وطن، بزرگداشت پایداری های مردم، ستایش مضمون والای شهادت و تجلیل از شهدا و خادمان وطن، ترسیم ماهیّت حقیقی دشمنان و منافقان، انگیزه های ملّی و دینی، آرمان گرایی و القای حسّ امید و بشارت در نسل حاضر و نهادینه کردن ارزش های والا در نسل آینده رقم خورده است.
مدح و اغراض آن در قصاید ابوالقاسم قائم مقام فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از زیرمجموعه های انواع ادبی، «مدح و ستایش» است که بنا به وجود توصیفات اغراق آمیز و صله طلبی های خفّت بار برخی از شاعران در دوران متمادی، بهره گیری از این نوع ادبی، مورد انتقاد و حتّی نکوهش برخی از محقّقان و شاعران نیز واقع شده است؛ امّا گفتنی است که مدح و ستایش گری در آثار برخی از شاعران، دارای اغراضی غیر از خوشایندی ممدوح، دریافت صله، کسب اعتبار و... می باشد. این پژوهش بر اساس منابع کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، و برآیند تحقیق، حاکی از آن است که «ابوالقاسم قائم مقام فراهانی» سیاستمدار ادیب دوره قاجار، در قصاید دیوان اشعار خود -که دارای انواع ادبیِ «گلایه»، «اندرز»، «هجو»، «نکوهش»، «مطایبه» و «طنز» است- مدیحه سرایی را ابزاری در جهت بیان اغراضی همچون: تهنیت (تهنیتِ فتوحات/ تهنیت و نکوهش خائنان)، اعتذار (پوزش، امان طلبی، گلایه و دادخواهی)، قَدْح (انتقاد و نکوهش) و تهییج و ترغیب مخاطب، قرار می دهد.
جایگاه اشعارِ آوازهای محلی در فرهنگ فارسی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ناحیة جنوبِ شرق استان فارس با وجود تنوع نژادی، زبانی و قومی، فرهنگی متنوع موسوم به فرهنگ فارسی وجود دارد که نمایانگر پیوستگی اقوام و فرهنگ های گوناگون این منطقه است. این پیوستگی به ویژه در رابطه با اشعار و موسیقی محلی جلوة بیشتری دارد. همراهی شعر و موسیقی در اجرای آوازهایی چون شروه، سرکوهی، حاجیونی، صابوناتی و جهرمی، درک هرچه بهتر از دوبیتی و تک بیتی های فرهنگ فارسی را میسر می سازد. هدف اساسی از طرح این مسئله، شناخت فرهنگ فارسی از خلال اشعار به کارگرفته شده در آوازهای محلی است. از یک طرف، گستردگی و تنوع در مضامینِ اشعار آوازها، با محوریت مفهوم عشق و دوری، دغدغه ها، باورها و اندیشه های مردم را می نمایاند و از طرف دیگر، پدیدة آواز به واسطة حضورش در موقعیت های گوناگون زمانی و مکانی، کارکردی اجتماعی دارد. به یک معنا درک ارتباط شعر و آواز با فرهنگ فارسی در معنای آوازهای محلی نهفته است. بنابراین برای جمع آوری اشعار و درک موقعیت های اجرایی آوازها، علاوه بر اینکه از دو روش معمول کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است، تحلیل اطلاعات، بر مبنای دیدگاه های ادبی، انسان شناسی و روان شناسی قرار دارد.
بنیان تعلیم شاهان در برسازی زندگی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
171-196
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی را به سبب تنوع مقولات تعلیم بخشی، قدرت و غنای مباحث تعلیمی و اشکال گوناگون تعلیم گسترده در لایه های پیدا و پنهان متن، اگر در زمره ادبیات تعلیمی به شمار آوریم، راه اغراق نپیموده ایم. شاهنامه پرحجم ترین و قدیمی ترین میراث بر اندرزنامه های ایران باستان در باب سلوک ملوک است و به چند معنا پایه گذار تعلیم پادشاهان، ترغیب آنان به نیکوروشی و تحصیل نیک نامی و تحذیرشان از بدکرداری و بدنامی است. این اثر نه فقط در متن خودش مبادی تعلیم به رأس قدرت را پایه می گذارد، که حتی زندگی نامه ساخته شده برای مؤلفش مشابه سازی مبادی تعلیمی این متن و تأویلی تعلیمی برای آن است. زندگی برسازی شده فردوسی در متون، محصول گفتگوی متون بعد از فردوسی با شاهنامه اند و از همان عناصر تعلیم به رأس قدرت برخوردارند. هم شاهنامه و هم زندگی نامه برسازی شده فردوسی، دستمایه و درسنامه تعلیم در متون تعلیمی بوده اند و گفتمان اخلاق گرای تاریخ، از حیث نصیحه الملوک از گفتگوی شاهنامه با زندگی مؤلفش و گفتگوی این دو با متون تعلیمی دیگر شکل گرفته است. در این جستار بنا به روش شناسی هرمنوتیک در واکاوی و تحلیل متون، به زندگی نامه برسازی شده فردوسی از بعد تبعات و نتایج تعلیمی آن برای تاریخ نگریسته شده است.
نگاهی زیبایی شناسانه به شعر سیدیعقوب ماهیدشتی کرمانشاهی از منظر بازتاب عشق به محبوب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
غزل از شورانگیزترین قالب های شعری است و عشق، لطیفه ای است که از عهد الست و بدو آفرینش در وجود انسان نهاده شده است. مفهوم عشق و تکرار آن در کلام و آثار شاعران و نویسندگان از آغاز حیات بشری، جاذبه ای وصف ناپذیر ایجاد کرده که جلوه های آن، تحت تأثیر رخدادهای فرهنگی و اجتماعی و شرایط روانی، فکری و اجتماعی فرد در زمان ها و مکان های مختلف متفاوت بوده است. سیدیعقوب ماهیدشتی، یکی از شاعران توانمند کردی سراست که به لهجه های مختلف کردی، شعر سروده است. عشق، درون مایه اصلی سروده های اوست؛ عشق وی، عشقی زمینی است که به زنان ابراز می کند. توصیفات خاص او، متوجهِ زیبایی های ظاهری و مادی معشوق؛ مانند: چشم، ابرو، زلف، رخ و ... بوده و کمتر به صفات معنوی او توجه داشته است. شاعر، گاهی از سختی عشق، ناله سر می دهد و گاهی زبان به شکایت از محبوب می گشاید. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی سیمای معشوق در دیوان کم حجم سیدیعقوب پرداخته است.
سبک شناسی و جلوه های غنایی غزلیات حسن خان شاملو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حسن خان شاملو (متوفیّ ۱050 ه.ق) شاعر، نویسنده، خطاط، بیگلر بیگی و امیرالامرای کل خراسان و حاکم هرات، در قرن دهم و یازدهم ه .ق [17م]است. او از شاعران توانا، ناشناخته و نازک خیال است که متأسفّانه نه تنها دیوان و دیگر آثار وی تصحیح نشده، حتیّ در تذکره ها و تاریخ ها مطلب چندانی درباره شعر و سبک شعر او نیامده است. مهم ترین اثر وی، دیوان که به گفته نصرآبادی حدود سه هزار بیت است که بخش اعظم آن را غزلیات تشکیل داده است. غزلیات حسن خان شاملو گنجینه ای سرشار از مضامین و بن مایه های غنایی است. فضای کلیّ و حال و هوای غزل وی را عشق و عاشقی و عرفان تشکیل می دهد. نیز مضامین دیگری چون: اخلاق، پند و اندرز و حکمت های عملی، طنز و طعنه، شکوه، مفاخره و... که از گونه های شعر غنایی هستند، در شعر او دیده می شود. حسن خان شاملو در شاعری، به ویژه غزل سرایی، توانایی بالایی داشته است. غزل های پخته و سنجیده وی با مضامین رنگارنگ و گوناگون و تصویرسازی های زیبا و شوق انگیز در هم آمیخته شده است. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی، بر آن است تا ضمن سبک شناسی غزلیات وی، شعر غنایی حسن خان شاملو را معرفّی کند و نشان دهد غزلیات وی از نمونه های برجسته در حوزه ادبیات غنایی است.
بررسی همسانی ِزن ِپارسا در الهی نامه عطار و شخصیت شیرین در منظومه غنایی خسرو و شیرین ِنظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
49 - 60
حوزههای تخصصی:
داستان ِمنظوم ِغنایی زن پارسا که دراولین مقاله الهی نامه عطار آمده دارای ساختار نوول است، این داستان حول محورزنی زیباست که عاشقان بسیاری دارد و همه درپی تصاحب وی هستند، اما وی به عشق آن ها وقعی نمی نهد. زن پارسا شباهت های فراوانی با شخصیت ِ شیرین در منظومه خسرو و شیرین نظامی دارد. مقاله حاضر به مقایسه این دو اثرو بیان شباهت های آن ها پرداخته است. در واقع مضمون اصلی هر دو اثر، پیروزی بردباری، عفت و پاکدامنی بر خودکامگی و هوسبازی است. جانمایه این شاهکارعطار و نظامی، در پرورش شخصیت زن پارساست که نسبت به همتایانش در سایر معاشیق ازپختگی وکمال بیشتری برخوردارند، عطار و نظامی، این دو زن را به گونه ای پرورده اند که تجسم بانویی آزاده هستند که هم عاشقند و هم معشوق. درپی عشق خطر می کنند، برهمه آرزوهای دنیوی برمی آشوبند، در راه عشق حقیقی پای در رکاب می نهند، دشواری عشق را با شکیبایی به جان خریدار می گردند، زیرا که عاشقان دنیوی را پخته نمی یابند. مقاله تلاش دارد تا در ساختار روایی این داستان، تصاویر و نشانه های عشق عرفانی را ازخلال بررسی شخصیت ورفتار زن پارسا و همسانی آن با شخصیت شیرین ِ نظامی، بر اساس معیارهای مندرج در متون غنایی و عرفانی باز جوید.
بررسی تأثیرپذیری خاقانی از شاهنامه فردوسی در مضامین مدح و مفاخره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی متنی است تأثیرگذار بر تمام ادبیات فارسی پس از خودکه حتی خاقانی شروانی ، با همه خلّاقیت هایی که در دیوانش هویداست و با تمام تلاشی که در گریز از آشکار شدن این تأثیرپذیری دارد، نتوانسته است بدون هیچ تأثیری از فردوسی بماند. به طوری که برای بررسی تمام جنبه های تأثیرپذیری خاقانی از فردوسی رساله ای مفصّل و جداگانه نیاز است. در این مقاله تأثیر مضمونی شاهنامه فردوسی بر خاقانی ، تنها پیرامون دو دسته مضمونِ مدح و مفاخره بررسی شده است. خاقانی نیز همچون اکثر قصیده سرایان زبان فارسی، مقدار قابل توجهی از اشعارش را با هدف ستایش سروده است. در این دسته مضامین با ذکر شواهدی تأثیر سخن فردوسی را می توان بررسی و طبقه بندی کرد. بخش مهمی از شاهنامه حماسه است. در حماسه خودستایی ، به هر ریخت، جایگاه ویژه ای دارد. بنابراین شاهنامه بهترین آبشخور برای این دسته از مضامین است. خاقانی نیز که در مفاخره زبانزد است و مفاخرات او محل بحث هایی نیز بوده است، از تأثیر شاهنامه بر کنار نمانده است
بررسی ویژگی های نیوکلاسیک و رومانتیک در اشعار توماس گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات در طول سده ۱۸ میلادی بازتابی از جهان بینی عصر روشنگری بود: عصری که با رویکردی عقلایی و علمی به مسایل دینی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مروج نگاهی سکولارگرایانه به جهان و احساس پیشرفت و کمال گرایی بوده است. توماس گری(TomasGray ) از شاعران برجسته دو مکتب نیوکلاسیسم و رومانتیسم اروپا است و در قصاید مشهورش برشی عقلایی بین این دو مکتب زده است. پژوهش حاضر می تواند به شناخت بیشتر این شاعر و شناخت غیرمستقیم این دو مکتب در شعر معاصر انگلستان کمک کند. در این مقاله سعی شده است تا با بررسی ویژگی های نیوکلاسیک و رومانتیک در سه قصیده انتخابی از وی به بررسی عناصر ادبی موجود و بازخوانی آنها پرداخته شود. روش تحقیق به شیوه تحلیل محتوا و توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای و نیز بیان ویژگی های نیوکلاسیسم و رومانتیسم است. برآیند تحقیق نشان می دهد که خصوصیاتی مانند اخلاق گرایی، بیان حزن در قالب قصیده در اشعار سده 18 انگلیس، مساله انسانیت و نیز بیان احساس رقیق و بی آلایش از زندگی و مرگ از نکات برجسته در قصاید توماس گری است.
صهبای جور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از درون مایه های مهم شعر فارسی، برخی مؤلفه های معنایی مشترک است که به اندیشه های خیامی، شهرت یافته است. نشانه های این اندیشه ها را در یونان باستان و ایران پیش از اسلام و ایران بعد از اسلام می یابیم و حتی در اشعار فارسی شاعران پیش از خیام همچون رودکی و فردوسی نیز بسامد این اندیشه ها، چشمگیر است ولی در رباعیات خیام فراگیر گشته و سراسر اشعار خیام را در بر می گیرد. عمق و ژرفای پرسش های فلسفی درباره هستی و انسان، سادگی کلام، شیرینی و نیکویی طنزهای خیام، باعث شد که شاعران بعد از او از اندیشه های وی تأثیر پذیرند. دو تن از شاعران سبک هندی که شعر آنها کمتر از دیگر شاعران مشهور این سبک، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته، صیدی تهرانی و صامت اصفهانی هستند. کاربرد اندیشه های خیامی در غزل های صامت اصفهانی از غزل های صیدی تهرانی، بیشتر است و شاید، دلیل اصلی آن، گرایش و توجه صامت اصفهانی به اندیشه های خیامی باشد. دلیل دیگر آن است که هم تعداد غزل های صامت و هم شماره ابیات هر غزلش، از غزل ها و ابیات صیدی بیشتر می باشد.روش انجام این پژوهش توصیفی – تحلیلی است.
مصادیق «پیرنگ» فرمالیستی در داستان های کوتاه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر مبنای تعاریف نوینی که در بوطیقای فرمالیسم، از دو مقولة «داستان» و «پیرنگ» ارائه گردیده است، «داستان» یا همان زنجیرة رخدادها در توالی زمانی، به منزلة مادّة خام و سازمایة روایت شناخته شده است و «پیرنگ» برخلاف پندار منتقدان پیشافرمالیسم، نه به ساختمان منطقی و علّی اثر روایی، بلکه به تمام تمهیدات زیبایی شناسانه و آشنایی زدایانه ای اطلاق می گردد که برای پیکربندی هنری آن مادّة خام به کار بسته می شود. این تمهیدات در سه سطح «زبان، درونمایه و صناعات» متجلّی گردیده است و پیرنگ هنری روایت داستانی را برمی سازند. نویسندگان داستان کوتاه معاصر فارسی با عنایت به جریانات نوگرایانة ادبی، به ویژه آرای فرمالیستی و به مدد بهره گیری مبتکرانه از امکانات زبانی، صناعتی و درونمایگانی، گونه ای شکل شکنی خلاّقانه را در روایتگری داستان هایشان رقم زده اند، به گونه ای که داستان را از بافتی متکّی بر حادثه پردازی و پیرنگ سازی در مفهوم سنّتی و پیشافرمالیستی خود خارج ساخته و تلاش برای برجسته سازی فرم داستان از رهگذر کشف و کاربست تکنیک های روایی جدید را جایگزین آن کرده اند و بدین سان، آشنایی زدایی و پیرنگ هنری مطمح نظر فرمالیست ها را محقّق ساخته اند. نظر به اینکه مصادیق پیرنگ سازی هنری در سطح صناعات داستانی از گستردگی و تنوّع بیشتری برخوردار است، در این جستار، بر آن بوده ایم تا به واکاوی و دسته بندی مصادیق و جلوه های گوناگون آشنایی زدایی و پیرنگ سازی در این سطح از داستان های کوتاه شکل گرای معاصر بپردازیم و بدین وسیله، از اصلی ترین عوامل رازناکی و غریب نمایی جهان این داستان ها پرده برداریم.
بازتاب چهره ساقی در کلیات شمس مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
99 - 109
حوزههای تخصصی:
بازتاب چهره ساقی در کلیات شمس (غزلیات )مولانا اگرچه معنای اولیه ساقی "شراب ریزی باده گردانی" است،در متون عرفانی اما با حفظ کارکرد اولیه اش، توسع مفهومی یافته،به مقام"جان جانان و ساقی باقی"هم رسیده است. وقتی مرکزی ترین موضوع هستی شناسان مولوی عشق است،وشادی و بی غمی از اصلی ترین مظاهر آن، پیداست ساقی هم چه نقش محوری خواهد داشت،تاآنجاکه مولانا حتی برای رهایی از یگانه غم خود که همانا گرفتاری آدمی در این جهان خاکی است از ساقی که" دستگیر عاشقان است مدد می جوید.بررسی واژه ساقی در غزلیات شمس نشان داد که مولانا وظایف بسیاری برای ساقی قایل است اما نکته مهم ومعنادار این است که مولوی حتی از کارکردهای مادی و معمول ساقی چون " باده ریزی و.." برداشتی نمادین وآن سری دارد، چرا که معتقد است ساقی باید شراب انگوری را به "محبوسان غم " بدهد و عارفان "از می هم خوشدل ترند".. .
بررسی تطبیقی استعاره مفهومی عشق در اشعار ابن فارض و سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر که باهدف تحلیل و بررسی استعاره مفهومی عشق در شعر ابن فارض و سلطان نگاشته شده است، سعی بر آن است با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی، حوزه های مفهومی محمل مشترک و متفاوت در شعر دو شاعر مورد کنکاش و بررسی تطبیقی قرار گیرد. نتایج حاکی از آن است که دین، شراب، آتش، سفر، پادشاه و دریا، حوزه های محمل مشترک برای مفهوم سازی عشق در شعر ابن فارض و سلطان ولد است. از دیگرسو، حوزهمحمل دین در شعر ابن فارض و حوزهمحمل شراب در شعر سلطان ولد بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است. این بسامد ها نشانگر تفاوت های ظریف نگاه این دو شاعر به مقوله عشق است؛ علاوه بر این، از جمله حوزه های محمل غیرمشترک در شعر دو شاعر می توان به حوزه های گمراهی، معلم، غذا، شیر، زندگی و نابودگری در اشعار ابن فارض و حوزه های مکان، غم، بازار، نور، شادی و جنگ در اشعار سلطان ولد اشاره کرد.
بررسی کارکردهای تکرار در القای مضامین اخلاقی و تعلیمی (مطالعه موردی شعر شفیعی کدکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تکرار» در زیبایی شناسی شعر معاصر نقش بسزایی دارد و این آرایه بلاغی موجب پیوند نا گسستنی شعر معاصر با موسیقی و اندیشه شده است. هدف این مقاله بررسی نقش تکرار و کارکردهای آن در تبیین و تعلیم اندیشه های اخلاقی شعر شفیعی کدکنی در دو مجموعه «شبخوانی» و «در کوچه باغ های نشابور» است و این که عنصر تکرار و کارکردهای آن تا چه اندازه در القای مضامین تعلیمی کلام شفیعی کدکنی نقش دارد. تکرار در این اشعار بیشتر در چهار حوزه صامت ها و مصوت ها، هجاها، واژگان و جملات صورت گرفته است. این عامل در به وجود آمدن مضامین اخلاقی و تعلیمی نقش مهمی بر عهده گرفته است؛ مفاهیم و مضامینی همچون دعوت به مبارزه با ظلم، وطن خواهی، بیان محرومیت ها و ستم کشی ها، توجه به فرهنگ شهادت و بیان مطالب مربوط به آن، دمیدن روح امید در دل مخاطب و عصیان علیه خفقان و استبدادو ... . شفیعی کدکنی برای انتقال و تعلیم آموزه های اخلاقی، باورهای ملی و دینی و مسائل اجتماعی به بهترین وجه از عنصر تکرار در شعر خود بهره برده است.
رگه های تعلیمی در شعر دفاع مقدس (دهة 60)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشاعة فرهنگ دینی در ادبیات پس از انقلاب اسلامی(57) از پیامدهای فرهنگی این انقلاب است. با وقوع جنگ و استمرار هشت سال دفاع مقدس، مضامین دینی و مذهبی، همچون غزوات صدر اسلام، جنگ های امام علی(ع) با معاندان در دوران خلافت آن حضرت و به ویژه حماسة خونین کربلا، در شعر انقلاب و دفاع مقدس بازتاب گسترده ای می یابد، به گونه ای که این مباحث مهم ترین درون مایه ها و یکی از بارزترین ویژگی های آن را تشکیل می دهد. این موضوع بُعد تعلیمی سروده های مورد بحث را بر پایة مبانی دین و تعالیم قرآن کریم، تقویت می کند. سرایندگان این اشعار غالباً شخصیت های انقلابی و اهل جبهه و جنگ اند و آنچه می سرایند از سر ایمان و سرشار از شور و هیجان است؛ به همین دلیل بعد غنایی و حماسی سروده های آنان، چنان بارز و قوی است که جنبة تعلیمی آن را تحت الشعاع قرار می دهد، و درک آموزش های نهفته درآن، بدون تأمل و تعمق، مشکل می شود و از دید خواننده پنهان می ماند. دراین نوشتار لایه های پنهان و پیدای تعلیمی و رگه های آموزشی در سروده های انقلاب و دفاع مقدس واکاوی می-گردد، تا نمایان شود، سرایندگان برای ترویج اصول اخلاقی و برانگیختن خوانندگان به پیروی از ارزش های اسلامی-انسانی از چه شیوه ها و مضامینی بهره گرفته اند. بررسی ها نشان می دهد که جنبه های تعلیمی این سروده ها بنا به دلایل مختلف، به صورت رگه های باریک و پوشیده در زمینة پررنگ حماسی-آیینی، با بیانی غالباً غیر مستقیم و با تکیه برمضامینی چون حریت، شهامت و صداقت، معطوف به متخلق شدن جوانان به خلق و خوی اهل بیت(ع) است.
بعضی اشارات و تلمیحاتِ حماسیِ برگرفته از روایت های نقّالی و شفاهی- عامیانه در شعرِ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ابیات و اشعارِ بعضی از شعرا از گذشته تا دوره معاصر، اشاره هایی به نامها و داستانهایِ ملّی- پهلوانیِ ایران یافته می شود که مأخذِ آنها شاهنامه فردوسی، منظومه های پهلوانیِ پس از آن و متونِ ادبی و تاریخیِ رسمی نیست بلکه توضیح و گزارشِ آنها را باید در روایتهای نقّالی (طومارها) و صورتِ شفاهی- عامیانه برخی داستانهای شاهنامه جُست. راه یابیِ این گونه تلمیحاتِ حماسی به شعر فارسی به دلیلِ رواجِ فنِّ نقّالی و داستان گزاریِ شفاهی در ادواری از تاریخ اجتماعیِ ایران و علاقه همگانی به این روایتها بوده است. در این مقاله بدون اینکه استقصایی تام صورت گرفته باشد، بیست و هفت اشاره داستانی به نامها و روایاتِ نقّالی و شفاهی- مردمی در شعرِ سخنورانِ مختلف از سده ششم تا امروز آورده و بررسی شده و یازده تلمیحِ مبهم نیز که احتمالاً برگرفته از این نوع روایتهاست برای توجّه و تحقیقِ پژوهشگران معرّفی شده است. تلمیحات نقالی تلمیحات نقالی تلمیحات نقالی تلمیحات نقالی تلمیحات نقالی تلمیحات نقالی تلمیحات نقالی