فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۸۱ تا ۷٬۱۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، پردازش بندهای موصولی و بررسی پیچیدگی های آن ها در زبان های مختلف نقش عمده ای در تحقیقات زبان شناسی و روان شناسی ایفا کرده است. این تحقیق برای مقایسة پیچیدگی دو نوع بند موصولی فاعل- فاعل و فاعل- مفعول در زبان فارسی انجام شده است. این پیچیدگی را بر اساس معیار روان شناختی میزان درک یا عدم درک این نوع جملات در کودکان 3 تا 6 ساله سنجیده ایم؛ چنانکه 96 کودک را در سه گروه سنی 3- 4، 4- 5 و 5- 6 سال (هر گروه 32 نفر) انتخاب کردیم و به هریک جملاتی شامل بندهای موصولی مورد نظر به دو صورت مجزای خبری و پرسشی با روش های نشان دادن شکل، اشیای واقعی یا درخواست برای اجرای یک فرمان ارائه دادیم و درک آنان را از این جملات ارزیابی کردیم. نتیجه نشان داد که بند موصولی فاعل- مفعول هم در جملات خبری و هم پرسشی به طور کاملاً واضح، پیچیده تر از بند موصولی فاعل- فاعل بوده است.
راهی به سوی گفتار
بررسی صوری و معنایی تکرار در گویش کردی سورانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ویژگی های فرایند تکرار در گویش کردی سورانی بررسی می شود و با ساخت تکرار در زبان فارسی، از حیث صوری و معنایی، مطابقه داده می شود. از حیث صوری، ساخت تکرار را هم از نظر صرفی و هم از نظر آوایی بررسی می کنیم و، از حیث معنایی، مفاهیمی که بیشتر در ساخت تکرار رخ می دهند مدّ نظر است. در این راستا، با استفاده از دیدگاه موراوچیک (١٩٧٨)، ویژگی های صوری و معنایی تکرار را بررسی می کنیم و سپس به بیان ویژگی های صوری و معنایی این ساخت در سورانی و مقایسه آن با فارسی می پردازیم. در پایان، نتیجه می گیریم که از حیث ویژگی های صرفی ساخت تکرار در دو زبان مثل هم است، از حیث ساخت آوایی، همان طور که انتظار می رود، در ساخت های تکرارِ دو زبان تفاوت هایی وجود دارد و، از حیث ویژگی های معنایی، بسامد مفهوم افزایش کمیت در هر دو زبان بیشتر است.
معرفی کتاب: بررسی زبانی ـ اجتماعی تغییر زبان در مازندرانی، مینو شهیدی، اُپسالا، 2008، 319 صفحه
حوزههای تخصصی:
زبان نهادی است اجتماعی که از تحولات جوامع بشری تأثیر می پذیرد و دچار دگرگونی می شود. از دهة 1960 به بعد، نقش عوامل اجتماعی در ساخت، کاربرد، و تنوعات زبانی به طور جدی مورد توجه پژوهش گران قرار گرفت و مطالعاتی آغاز شد که به پیدایش شاخه جدیدی از دانش زبان شناسی با عنوان «زبان شناسی اجتماعی» انجامید. این شاخه نوپای زبان شناسی نه تنها به توصیف متغیر های اجتماعی مانند سن، جنسیت، شهرنشینی، طبقه اجتماعی و تحصیلات می پردازد، بلکه ردپای این متغیر ها را در تحولات زبانی دنبال و نحوه تأثیر آن ها را در ساخت ها و صورت های زبانی بررسی می کند.
مقاله به زبان انگلیسی: بافه های واژگانی در نوشتار دانشجویان تحصیلات تکمیلی: بررسی موردی پایان نامه های کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی؛ The Use of Lexical Bundles in Native and Non-native Post-graduate Writing The Case of Applied Linguistics MA Theses(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور دستیابی به مهارت کامل نوشتاری در هر سبکی، نویسندگان می بایست الزامات متنی مخصوص آن سبک را به طور مناسب به کار برند. به کار بردن برخی صورت های زبانی یکی از این الزامات است و بافه های واژگانی نقش مهمی را در ساخت این صورت ها بازی می کنند. محققان بسیاری نوشتار دانشگاهی را با استفاده از بافه های واژگانی به کار رفته شده در آنها بررسی کرده اند. نوشتار زبان آموزان پیشرفته غیربومی و نوشتار دانشجویان تحصیلات تکمیلی با توجه به بافه های واژگانی موجود در آنها بررسی شده است. ولی عاملی که همواره در نوشتار دانشجویان تحصیلات تکمیلی مورد مطالعه قرار گرفته تفاوت بین رشته ای بوده است. به عبارت دیگر، در بررسی بافه های واژگانی« بومی بودن نویسنده» مورد توجه قرار نگرفته است و همواره اینگونه تصور شده که نوشتار دانشجویان بومی و غیربومی خصوصیات مشابهی دارند. با توجه به این شکاف در تحقیقات بافه های واژگانی، مطالعه حاضر سعی دارد تا بافه های واژگانی را در نوشتار دانشجویان تحصیلات تکمیلی بومی و غیربومی زبان انگلیسی بررسی کند. بدین منظور، در این تحقیق، پیکره زبانی شامل یک میلیون کلمه از پایان نامه های ارشد آموزش زبان انگلیسی دانشجویان ایرانی با پیکره ای با همین اندازه از پایان نامه های ارشد آموزش زبان انگلیسی دانشجویان انگلیسی زبان مقایسه شد. نتایج به دست آمده تفاوت چشمگیری در تعداد بافه های واژگانی مورد استفاده و همچنین الگوهای ساختاری و کاربردی آنها در دو پیکره را نشان می دهند.
تحلیل نشانه- معناشناختی شعر «آرش کمانگیر» و «عقاب» تحول کارکرد تقابلی زبان به فرایند تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه- معنا شناسی یکی از ابزارهای علمی تحلیل نظام های گفتمانی است که سازکارهای شکل گیری و تولید معنا را در متون بررسی و مطالعه می کند. در نشانه- معناشناسی با عبور از نشانه شناسی ساخت گرای محض به نشانه شناسی پدیدار شناسی و نشان دادن مسیر حرکت نشانه ها به نشانه های استعلایی، عوامل معرفت شناسانة آثار فرصت بروز و ظهور بیشتری می یابد.
شعر «عقاب» از پرویز ناتل خانلری و «آرش کمان گیر» از سیاوش کسرایی، اشعاری روایت محور هستند که به دلیل در برداشتن ماهیت های شوشی و کنشی گوناگون و پروراندن کنش های ارزش آفرین و اسطوره ساز در نهایت داستان، ویژگی های یک روایت را دارند و از این جهت، برای بررسی و تجزیه و تحلیل نشانه- معنا شناختی گفتمان های حاکم بر آن ها ارزشمند و درخور توجه هستند.
در ابتدا و میانة این دو داستان، نظام های گفتمانی تجویزی و القایی یا تعاملی شناختی جریان دارد. در ادامه، به دنبال گفت وگوها و پدیداری روایت های تعاملی، دو نظام ارزشی شکل می گیرد که از چالش میان آن ها دینامیک معنایی گفتمان تأمین می شود و به نظام تنشی می انجامد که براساس دو ارزش گستره ای و فشاره ای قابل تبیین است.
این پژوهش ضمن تحلیل انواع نظام های گفتمانی مانند نظام گفتمانی تجویزی، القایی و رخدادی در این دو شعر، به بررسی این متون ازدیدگاه نظریات تقابلی گرمس و مربع معنا و گذر از مربع معنایی به فرایند تنشی می پردازد و درپی پاسخ به این پرسش است که شعر روایی فارسی تا چه حد ظرفیت تحلیل نظام های گفتمانی را داراست.
برخی پیامدهای نظریه ساخت اطلاع برای ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت اطلاع به عنوان یکی از بخشهای دستور زبان (Lambrecht, 1994) به میزان بجایییک صورت زبانی در یک موقعیت ارتباطی و کلامی خاص مرتبط میشود. به عبارت دیگر، در ساخت اطلاع مسئله این است که در یک موقعیت خاص از بین چندین صورت زبانی با معنای گزارهای و تحلیلی مشابه، کدام صورت زبانی بجا و کدام نابجاست. در این پژوهش برخی از پیامدهای عملی نظریه ساخت اطلاع برای ترجمه تبیین شده است. برای تحقق این هدف، پرسش نامهای طراحی شد که در آن آزمودنیها در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون به سؤال هایی درمورد صرف و نحو جواب دادند. نتایج به دست آمده از به کارگیری آزمون T4 جفتی روی دادهها نشان می دهد در آزمون صرف تفاوت مشاهده شده بین عملکرد آزمودنیها در دو مرحله آزمون معنادار بوده؛ درحالی که در آزمون نحو تفاوت معنادار نبوده است. پیامد این پژوهش برای ترجمه این است که ترجمه تحت اللفظی صورتهای زبانی به ویژه در حوزه صرف به تولید صورتی نابجا منجر میشود؛ اما در حوزه نحو ممکن است به تولید ساختی بینجامد. پیامد دیگر این است که برای ارائة ترجمه ای با ارزشِ نقشی برابر، مانند دیگر حوزههای دستور زبان، مترجمان به آموزش صوری ساخت اطلاع نیاز دارند.
A Sociopragmatic Analysis of Textual Metadiscourse Markers in English and Persian Scientific Texts
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱, Issue ۳, Autumn ۲۰۱۳
61 - 76
حوزههای تخصصی:
This study aimed to explore the function and frequency of textual metadiscourse markers (MDMs) in scientific English and Persian texts. Based on the qualitative and quantitative analysis of textual markers characterizing the selected genre, four different textbooks, two written in English and two in Persian were analyzed to identify the textual metadiscourse categories (including logical markers, code glosses, and sequencers) used in these texts and to determine the sociopragmatic differences existing in these languages, chi-square test was run and the findings suggested that textual MDMs were present in both English and Persian texts, but they differed in their frequency of occurrence. The contrastive comparison between the English and Persian texts revealed that the frequency of the textual MDMs was greater in the Persian texts. Therefore, it was concluded that such discrepancy could be attributed to the differing rate of explicitness in these two languages. The Persian writers were more interested in explicating their ideas for readers through the text via the use of textual markers (TMs) to a greater extent. It was further found that different factors may influence the use of MDMs, namely the culture, the writer's preferences, the text, and its genre. The implications could include the precaution that Iranian EFL writers ought to be advised to approximate their writing style, in terms of using MDMs, to that of native speakers of English while writing in English.
بازشناسی نشانه زبانی
مقایسة فرایندهای واجی لهجة اصفهانی و زبان فارسی در چارچوب نظریة بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، توصیف و تحلیل چند فرایند واجی پربسامد در لهجة اصفهانی و مقایسة آن با فارسی معیار در چارچوب نظریه بهینگی است که نظریه ای نوین در واج شناسی است. این پژوهش به شیوة توصیفی- تحلیلی انجام شده و در گرد آوری داده ها از روش میدانی استفاده شده است. بدین منظور، ده ساعت از مکالمة گویشورانِ بین سی تا پنجاه سال ضبط و سپس این داده ها آوانویسی و دسته بندی شده است. بدین ترتیب، با بررسی داده ها در چارچوب اصول واج شناسی بهینگی، مهم ترین محدودیت های حاکم بر صورت های بهینه در لهجه اصفهانی فارسی معیار مشخص شده است. از مهم ترین فرایندهای موجود در این لهجه، فرایند تبدیل واکه به غلت، هماهنگی واکه ای و ناهمگونی همخوان و واکه مطالعه شده است. بررسی ها نشان می دهد صورت های بهینه در لهجة اصفهانی و لهجة معیار متفاوت است و در اکثر موارد محدودیت های نشان داری بر صورت های بهینة لهجة اصفهانی حاکم است؛ درحالی که در لهجة معیار، محدودیت های پایایی در سلسله مراتب محدودیت ها بر بقیه تسلط دارند.
تأثیر عوامل کلامی بر تعیین نوع الگوی حالت در گویش هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر درصدد یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا نظام حالت غالب در گویش هورامی متأثر از ویژگی های کلامی است یا نه؟ دوبوا (1987, 2003) معتقد است که تعیین نظام حالت در هر زبان را تنها می توان در پرتو ملاحظات کلامی و فرانحوی به صورت کامل تحلیل کرد. وی نشان داده است که برخی ویژگی های کلامی سبب به وجود آمدن گرایش کلامی ویژه ای به نام «ساخت موضوعی ارجح» می شود که ویژگی های آن منطبق با ویژگی های ساخت های نحوی «ارگتیو» است. نحوة رقابت این گرایش با سایر گرایش های کلامی که عمدتاً ویژگی هایی شبیه به نظام حالت مفعولی در حوزة نحو دارند، درنهایت، موجب تعیین نظام حالت در حوزة نحو می شود. در این مقاله نخست نشان می دهیم که با وجود مشاهدة الگوی ساخت موضوعی ارجح در کلیة ساخت های زبانی گویش هورامی، میزان تأثیرگذاری این الگو در ساخت های گذشتة ساده بیشتر از ساخت های مضارع است و همین موضوع موجب ارگتیو شدن ساخت های گذشتة ساده در این گویش می شود. سپس به این موضوع می پردازیم که سایر گرایش های کلامی رقیب نظیر گرایش «جانداری مبتدا» و «پیوستگی مبتدا»، بر خلاف ساخت موضوعی ارجح، همواره محرک الگوی حالت مفعولی در حوزة نحو هستند و تأثیر آن ها در هر دو دسته از ساخت های ارگتیو و مفعولی گویش هورامی دیده می شود ولی میزان تأثیرگذاری هریک از این دو گرایش کلامی بر مفعولی شدن انگارة حالت در این گویش متفاوت است؛ چنانکه فقط گرایش جانداری مبتدا می تواند الگوی حالت را در ساخت های غیرارگتیو در گویش هورامی به سوی نظام حالت مفعولی سوق دهد. دستاوردهای تجربی این پژوهش می تواند به لحاظ نظری مؤید رویکردهایی باشد که معتقدند پدیده های نحوی بنیادین نظیر الگوی حالت غالب، تحت تأثیر عوامل کلامی و بر اساس ملاحظات کاربردشناختی شکل می گیرند.
بررسی ساختواژی و معنایی پسوند «-گر» در زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش پسوند «-گر» زبان فارسی را از نظر ساختواژی و معنایی بر پایه داده هایی از دو گویش زبان کردی بررسی می کند. در گویش سورانی این پسوند به صورت «-کَر» به کارمی رود. در گویش هَورامی، ستاک حال فعل کردن، «-کَر» و در گویش سورانی، «-کَ» است. سورانی یک پسوند «-َر» ()، مشابه پسوند -er انگلیسی، نیز دارد که نقش عمده اش ساخت اسم فاعل و اسم ابزار است.
در مورد ساختواژه «-گر»، در این نوشتار دو فرضیه مطرح شده است: نخست اینکه این وند از دو تکواژ مقیّد درست شده است (ستاک حال فعل کردن+پسوند «-َر»، هر دو در سورانی)؛ دوم اینکه این وند خود به تنهایی ستاک حال فعل کردن در هَورامی است. سپس این دو فرضیه بر پایه معنی شناسی واژگانی لیبر (2004) و (2009) (اسکلت معنایی، بدنه معنایی، مشخّصه های معنایی و اصل هم نمایگی) به روش توصیفی-تحلیلی ارزیابی و این دستاورد حاصل شده که پسوند «-گَر»، از افزوده شدن پسوند «–َر» به ستاک حال فعل کردن یعنی «-کَ» به دست آمده است.
کدام معنی؟
حوزههای تخصصی:
در نوشته حاضر به دنبال طرح مسأله ای هستم که سال هاست مرا درگیر خود کرده و هنوز در هیچ مقاله یا کتابی ندیده ام که کسی به آن پرداخته باشد. مسأله بر سر این است که اگر قرار باشد، مطالعه «معنی» پیچیده ترین بخش زبان شناسی را به خود اختصاص دهد، در هریک از شاخه های مطالعه زبان، کدام «معنی» باید مدّ نظر قرار گیرد. برای دستیابی به پاسخی مقبول برای این پرسش، ابتدا به معرفی عمده ترین نظریه هایی خواهم پرداخت که ادعای مطالعه «معنی» را داشته و دارند. سپس نارسایی های هریک از این دیدگاه ها را برخواهم شمرد، و در نهایت معلوم خواهم کرد که دست کم به باور من، در مطالعه بخش ها و سطوح مطالعه زبان، ما نیازمند کدام «معنی» هستیم.