مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
ساخت ملکی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله در پی آنیم که پس از اشاره به دسته بندی انواع راهبردهای صرفی-نحویِ ملکی سازی در زبان های دنیا که حاصل مطالعات رده شناختی هستند و تعیین متغیرهای دستوری که در این دسته بندی مد نظر قرار گرفته اند، راهبردهای ملکی سازی در زبان فارسی امروز را بررسی کنیم و بر اساس متغیرهای دستوری فوق الذکر این راهبردها را تحلیل کنیم. سپس بر اساس معیارهای تعیین راهبرد غالب، راهبرد غالبِ به کار گرفته شده برای ملکی سازی در این زبان را مشخص کنیم و در نهایت، از نظر متغیر دستوریِ ساخت ملکی، رده زبانی زبان فارسی را تعیین کنیم. بر اساس بررسی های انجام شده در این تحقیق، از بین دو راهبرد صرفی-نحویِ وند افزایی و استفاده از پیونده، راهبرد غالبِ ملکی سازی در فارسی امروز، استفاده از پیونده است که در دسته راهبردهای دستوری شده تر، طبق تعریف کرافت (2003)، قرار می گیرد؛ با توجه به میزان استقلال عناصر موجود در ساخت ملکی (در این راهبرد غالب) این زبان جزو زبان هایی است که در حد واسط زبان های پیوندی و آمیخته قرار می گیرند و به لحاظ ترتیب عناصر دو سازه اصلیِ ساخت ملکی (یعنی مالک و ملک)، این زبان در دسته زبان هایی قرار می گیرد که آرایش ملک-مالک دارند.
توصیف و تحلیل کانونی سازی گسسته در زبان گیلکی (گویش اشکورات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ساخت کانونی سازی گسسته، یک سازه واحد زیرساختی مانند ساخت ملکی گسسته شده و بخشی از آن پیش آیند و بخشی دیگر ابقا می شود. این ساخت را می توان براساس اینکه هسته (سازه کانونی) از درون بند پایه یا بند پیرو حرکت کرده، به دو نوع کوتاه و بلند تقسیم کرد. سازه پیش آیند دارای مشخصه کانون و تقابل است و تکیه زیروبمی نیز روی آن قرار دارد. تبعیت از جزیره و اصل کوتاه ترین حرکت، عدم گسستگی متمم حرف اضافه، همبستگی بین پاره جمله ها و ساز ه های پیش آیند، و پیش آیند شدن بخشی از یک اصطلاح-پاره از مهم ترین ویژگی های نحوی این ساخت هستند و تمام آنها مؤید تحلیل حرکت اند. در این ساخت، هسته گروه کانون واقع در بالای گروه زمان دارای مشخصه کانون تعبیرناپذیر است. پس از بازبینی مشخصه مزبور از طریق تطابق، مشخصه [EPP] سبب حرکت غیرموضوع سازه کانونی می شود. در مقالة حاضر ساخت فوق و فرایندهای آن در زبان گیلکی (گویش اشکورات) مورد توصیف قرار می گیرد.
بررسی مبتداسازی ضمیرگذار ساخت ملکی و مفعول متممی زبان فارسی برپایۀ دستور گفتمانی نقشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی فرایند مبتداسازی ضمیرگذار از ساخت ملکی و مفعول متممی فارسی و چگونگی ظهور واژه بست ضمیری در پی اعمال آن براساس دستور گفتمانی نقشی است. در مقاله پیش رو نحوه نگاشت عناصر مبتداسازی شده ضمیرگذار فارسی در قالب های ساخت واژی-نحوی معرفی شده در دستور گفتمانی نقشی تحلیل شد. نتایج بررسی و تحلیل تعدای ازجمله های منتخب از گفتار و متون نوشتاری زبان فارسی نشان می دهد که در این ساخت، با عنایت به نیت ارتباطی سخنگو عناصر مختلفی نظیر مالک در ساخت اضافی و مفعول متممی می توانند سازه مبتدا واقع گردند و روش پویای تعیین ترتیب سازه ای این دستور روشی مناسب و کارآمد برای تبیین آن است. از طرف دیگر، با توجه به اینکه سازه مبتداشده در سطح بینافردی براساس اصول این دستور در اولویت ورود به قالب های ساخت واژی-نحوی قرار می گیرد، لذا فرایند مبتداسازی حاصل حرکت نیست بلکه عنصر مبتداشده به صورت پایه زایشی در جایگاه اصلی خود تولید می شود. مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر تبیین علت ظهور واژه بست ضمیری در فرایند مبتداسازی ضمیرگذار فارسی از هر دو ساخت ملکی و مفعول متممی و تعیین اجباری و غیراجباری بودن آن است که برای نخستین بار با اِعمال سازوکارهای دستور گفتمانی نقشی صورت می پذیرد.
مالکیت انتقال پذیر در زبان فارسی: رویکرد فرازبان معنایی طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
283-305
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی مفهوم مالکیت انتقال پذیر در زبان فارسی در چارچوب نظریه فرازبان معنایی طبیعی پرداخته می شود. در این نظریه تنها نخستی معناییِ مرتبط با مفهوم مالکیت، نخستی (IS) MINE است که ادعا می شود براساس آن می توان تمامی عبارات زبانی مرتبط با مفهوم مالکیت را توصیف نمود. هدف این پژوهش آن است که با بررسی عبارات زبانی مرتبط با مالکیت انتقال پذیر، درستی این ادعا را در زبان فارسی بیازماید. نتایج پژوهش نشان می دهد که عبارات ملکی دارای ساختار «مال X (است)» (مانند «مال کسی/شما/رضا است») همگی از نخستی معنایی «مال من (است)» مشتق شده اند و ساخت ملکی گروهی «X-e Y» (مانند «کتابِ مهشید») را می توان براساس این نخستی توصیف نمود. همچنین پس از بررسی افعال ملکی «دادن»، «داشتن» و «دزدیدن» که با مالکیت انتقال پذیر در ارتباط اند، مشخص شد که این فعل ها را نیز می توان به کمک نخستی معنایی «مال من» توصیف کرد. بنابراین، این نخستی معنایی نقشی کلیدی در بیان مفهوم مالکیت انتقال پذیر در زبان فارسی ایفا می کند.
ساخت ملکی در کردی گورانی: رویکردی رده شناختی
حوزه های تخصصی:
ساخت ملکی یکی از ساخت هایی است که در پژوهش های رده شناسی توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده و ویژگی های گوناگون آن در میان زبان های مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. نگارندگان در این پژوهش بر آن هستند تا به واکاوی ساخت ملکی در کردی گورانی از دیدگاه رده شناسی پرداخته و آن را از نظر آرایش سازه، شیوه پیونددهی میان مالک و مملوک، میزان آمیختگی میان این دو و نیز تمایز مالکیت انتقال پذیر از انتقال ناپذیر بررسی کنند. یافته های پژوهش گویای آن است که کردی گورانی از نظر رده شناختی در زمره زبان هایی است که برای ملکی سازی در سطح گروه از دو راهبرد ساده بهره می گیرد: الف) راهبرد هم کناری با آرایش NG و عناصر مستقل از هم؛ ب) راهبرد وندافزایی با آرایش NG و عناصر پیوندی. در سطح جمله نیز ساخت های «داشتن» و «متعلق بودن» را به کار می گیرد که میان این دو از لحاظ آرایش سازه، معرفگی یا نکرگی مالک و مملوک، و همچنین انتقال پذیری و انتقال ناپذیری مالکیت تفاوت هایی دیده می شود.
رویکرد رده شناختی به ساخت ملکی در گویش سُرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش راهبردهای ملکی سازی در گویش سُرخی را بررسی می کند و بر مبنای دسته بندی انواع راهبردهای غالب صرفی- نحوی ملکی سازی مطرح شده در رویکرد رده شناختی کرافت (2003) رده زبانی این گویش را آشکار می سازد. پژوهش پیش رو همچنین بر مبنای راهبرد غالب به کار گرفته شده برای ملکی سازی، آرایش سازه ها، روش پیونددهی میان دارنده (مالک) و داشته (مملوک)، اندازه آمیختگی این دو سازه و تمایز ملکیت انتقال پذیر و انتقال ناپذیر در این گویش را بررسی می کند. گویش سُرخی از گروه زبان های ایرانی غربی-جنوبی است که در منطقه کوهمره سُرخی واقع در استان فارس بدان سخن می گویند. یافته های به دست آمده از بررسی داده ها نشان می دهد که راهبرد غالب ملکی سازی در گویش سُرخی از دیدگاه رده شناختی بهره گیری از پیونده و وندافزایی است. این گویش در سطح جمله، از دو ساخت «داشتن» و «متعلق بودن» بهره می گیرد که به لحاظ آرایش سازه ها، شناخته یا ناشناخته بودن (معرفه و نکره) دارنده و داشته و انتقال پذیری و انتقال ناپذیری با هم متفاوت هستند.
مبتداسازیِ ضمیرگذارِ ساخت ملکی در زبان فارسی بر اساس رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
201 - 223
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی کارایی نظریه بهینگی در تجزیه و تحلیل مقوله ساخت ملکی زبان فارسی است. مقاله پیش رو می کوشد با استفاده از نظریه نحو ترازمند (2004; Newson, 2010 Newson,) و در چارچوب نظریه بهینگی (Prince & Smolensky, 1993/2004) نشان دهد که در ایجاد مبتداسازی ضمیرگذار ساخت ملکی در زبان فارسی محدودیت هایی مشتمل بر محدودیت های تقدم، مجاورت و وفاداری اعمال می شوند که ترتیب مرتبه بندی آن ها صورت یا صورت های بهینه را مشخص می سازد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و نمونه های مورد بررسی مشتمل بر زبان محاوره است. مواردی که در این مقاله بررسی می شوند عبارتند از الف) ماهیت سازه مبتداشده در ساخت ملکی ب) وضعیت موضوع اول (فاعل) به صورت اسم خاص یا ضمیر فاعلی محذوف و ج) وضعیت مبتداسازی مضاعف در ساخت ملکی زبان فارسی. یافته های مربوط به تابلوها نشان می دهد که مبتداسازی ضمیرگذار مالک در ساخت ملکی در واقع مبتداسازی افزوده است و نه موضوع. بر مبنای یافته های پژوهش، حضور فاعل به صورت اسم خاص و یا ضمیر فاعلی تأثیر یکسانی بر تحلیل تابلوها دارد. از سوی دیگر، در ساخت ملکی زبان فارسی امکان مبتداسازی مضاعف وجود دارد. این پژوهش نشان می دهد که نظریه بهینگی و یک نظام ترازمند مبتنی بر ترتیب خطی سازه ها در تجزیه و تحلیل ساخت مبتداسازی ضمیرگذار مالک زبان فارسی کارایی لازم را دارد.