فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
دستوری شدگی فرایندی است که منجر به شکل گیری واحدهای دستوری از منابع واژگانی می شود یا به موجب آن واحدهای دستوری در یک زبان، دستوری تر می شوند. یافتن مصادیق دستوری شده در زبان فارسی پیشتر موضوع پژوهش های زبان شناختی متعددی بوده است، اما آنچه که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان از قابلیت های دستور نقش و ارجاع به عنوان یک چارچوب دستوری نقش گرا برای نمایش درجات متفاوت دستوری شدگی استفاده کرد؟ پژوهش حاضر، نظری است و نگارنده برای پاسخ به پرسش مذکور، چهار فعل معین در زبان فارسی شامل «باید»، «خواستن»، «داشتن» و «توانستن» را برمی گزیند تا با بررسی رفتارهای واژی- نحویشان که بازتاب درجات متفاوتی از معین شدگی آنها برای نمایش نمود، وجهیت و زمان می باشد، قابلیت های نحویِ دستور نقش و ارجاع را در بازنمایی صوریِ دستوری شدگی به تصویر کشد. طبیعتاً چارچوب نظری اتخاذ شده در این پژوهش دستور نقش و ارجاع است و هدف، آزمودن سازوکارهای نحوی در این انگاره دستوری از جمله ساخت لایه ای بند مشتمل بر فرافکنی سازه ای و فرافکنی عملگر، و روابط پیوند- شبکه برای نمایش صوری دستوری شدگی می باشد.
Inform and entertain: An oxymoron in serious science communication(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current study aimed to explore the nature of discursive strategies academics would use to share their specialist knowledge to both specialists and non-specialists. To this end, a corpus of 40 academic research articles and 40 popular science articles were randomly selected from the archive of four English international peer-reviewed journals and four English popular magazines and newspapers in the field of Nutrition. Appraisal Theory (Martin & White, 2005), a discourse framework to examine evaluative and/or persuasive language, was used to analyze the data. The results revealed significant areas of similarity and difference in terms of certain discursive elements leading to discernible degrees of persuasion. The findings imply that in order to develop a scientifically literate society, scientists should appeal to diverse discourse resources to provide the public with their findings in an informative and entertaining way. The results of the study carry some pedagogical implications for EAP courses held in EFL settings since being able to both comprehend and produce scientific texts of different professional levels at international scale seems to be a requirement for the future scientists.
تحلیل نشانه - معناشناختی رمان سووشون بر مبنای مکتب پاریس
منبع:
رخسار زبان سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
65-91
حوزههای تخصصی:
هماهنگی شیوه تولید در کودکان فارسی زبان با رشد واجی عادی و بااختلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون پژوهشی درباره فرایند هماهنگی در شیوه تولید کودکان فارسی زبان، چه کودکان عادی و چه کودکان مبتلا به اختلال واجی غیر عضوی. انجام نشده است؛ از این رو، پژوهش حاضر، هماهنگی شیوه تولید را در این دو گروه از کودکان که زبان فارسی را به مثابه زبان اول یاد می گیرند، ، بررسی کرده است .برای دستیابی به این منظور، الگوهای هماهنگی شیوه تولید در تعدادی از کودکان با رشد واجی نرمال و کودکانی با اختلال واجی غیرعضوی بررسی شد. داده های زبانی لازم از آزمونی به نام آزمون تصویرنامی به دست آمد. این آزمون حاوی 132 تصویر از اشیا مختلف است که منجر به تولید 132 واژه از سوی آزمون شونده می شود. بررسی داده ها، تعداد زیادی از هماهنگی شیوه تولید را در داده های هر دو گروه نشان داد ؛ اما تفاوت هایی نیز در انواع این هماهنگی در دو گروه مذکور دیده شد؛ هماهنگی انفجاری و خیشومی در هر دو گروه از کودکان و هماهنگی سایشی فقط در کودکان با رشد واجی عادی ملاحظه شد. تحلیل الگوهای هماهنگی شیوه تولید ملاحظه شده در گفتار کودکان عادی و با اختلال واجی فارسی زبان در چارچوب فرضیه آسانی تولیدو رویکرد نشانه های درکی به این نتیجه منجر شده است که در کودکان با اختلال واجی فقط محدودیت های تولیدی عامل تعیین کننده در فرایند هماهنگی شیوه تولید هستند، حال آنکه در کودکان عادی، که در مجموع محدودیت های کمتری در تولید آواها دارند، عوامل درکی نیز در بروز هماهنگی شیوه تولید نقش دارند. همچنین، برخلاف یافته های پیشین، کودکان فارسی زبان تفاوتی در اعمال محدودیت بر انتخاب آوای هدف هماهنگی در انواع مختلف هماهنگی شیوه تولید نشان نداده اند.
مشکلات داوطلبان آزمون شنیداری تافل در استنباط معانی تلویحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
267 - 295
حوزههای تخصصی:
معنای تلویحی، معنایی است که به صورتِ غیر لفظی و غیر مستقیم در تعامل های گفتاری بیان می گردد و درکِ آن، وابسته به دانشِ مشترکِ گوینده و شنونده و آشنایی با زبان آن ها از جنبه فرهنگی است. به همین سبب، بررسیِ معنای تلویحی فقط در معناشناسی امکان پذیر نیست. همچنین، به دلیل آنکه درکِ آن دشوار است، از مبحث های مورد توجه کاربرد شنا سی زبان و تحلیل کلام است. ابهام، در استنباط معنایی به وسیله شنونده، سببِ قطعِ ارتباط و یا پاسخ دهی و درک نابه جای گفتار می گردد. در آزمون های تافل، این نوع معنا در قسمت های درک مطلب و شنیداری، مورد ارزیابی قرار می گیرد. بررسیِ پیشینه پژوهش نشان داده است که داوطلبان ایرانی آزمون تافل، در قسمت شنیداری در مقایسه با داوطلبان آزمون تافل در سایر کشورها، ضعف معناداری داشتند. بنابراین، این پژوهش به بررسی این مسأله از جنبه درک نکردنِ معنای تلویحی بر پایه اصول همکاری در نظریه گرایس (Grice, 1975) پرداخته است. شرکت کنندگان پژوهش، 62 نفر از دانش آموختگانِ دانشگاهِ شهید چمران، پیام نور و دانشگاه آزاد اسلامی بودند که به روش تصادفی طبقه بندی انتخاب گردیده و بر پایه آزمون شنیداری تافل به دو گروه قوی و ضعیف گروه بندی شدند. در پژوهش، از آزمون تی مستقل، برای تحلیل داده ها و مقایسه دو گروه بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد برای آزمون شوندگانِ هر دو گروه، تشخیصِ اصلِ ربط از همه ساده تر بوده و شناساییِ اصل های کمیت، شیوه و کیفیت از اصول دیگر دشوار تر است. اصل کمیت، بیشترین دشواریِ درکِ معنای تلویحی، در هر دو گروه را ایجاد کرد.
اعتبارِ شخصی تاریخ نگار به مثابه یک عامل بلاغی (مطالعه موردی: تاریخِ فتوحاتِ شاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اصلی در تاریخ نگاری میزان اعتبار شخصی و مرجعیت تاریخ نگار است. اهمیت این امر از آنجاست که هر چه میزان اعتبارِ شخصی تاریخ نگار بالاتر باشد، میزان اقناعِ مخاطب به طبع آن بالاتر می رود. در این جستار میزانِ تأثیرگذاری تاریخ نگار در اقناعِ مخاطب و شیوه ها و تمهیداتِ بلاغی و زبانی که به اعتبارِ سخنِ تاریخ نگار در جهت باورپذیریِ بیشترِ مخاطب به کار گرفته می شده است، موردِ بررسی قرار خواهد گرفت. در این مقاله با به کارگیری روشِ نقدِ نو ارسطویی برآنیم تا اعتبارِ شخصیِ تاریخ نگار و راهبردهایی را که تاریخ نگار برای بالا بردن اعتبارِ شخصیِ خود به کار می برده است، نشان دهیم. از آنجایی که یکی از کارکردهای متن های تاریخی در راستای تحکیم و تثبیت حکومت ها نوشته می شوند، این متن ها آوردگاه استفاده از تمهیداتِ بلاغی و زبانی اند. تاریخِ فتوحاتِ شاهی اثرِ امینیِ هروی به دلیلِ اینکه از نخستین تاریخ های نوشته شده و مؤثر در شکل گیری دولت و ایدئولوژی صفویان است، انتخاب شد، چراکه نقش و اعتبارِ شخصیِ تاریخ نگار و شیوه های اقناع گری وی بسیار اهمیت دارد.
رده شناسی ساخت شرطی در زبان فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
187 - 212
حوزههای تخصصی:
طبقه بندیِ انواعِ ساختِ شرطی در زبان های گوناگون از جنبه معنایی، نحوی، صوری، رده شناختی و موارد مشابه انجام گرفته است. در این مقاله، به بررسی انواع ساختِ شرطی در زبان فارسی نو، بر اساس رده شناسی دکلرک و رید (Declerck & Reed, 2001) پرداختیم. بر پایه این رده شناسی معنایی، جهانِ ممکنِ بندِ شرط، به دو دسته حقیقی و نظری گروه بندی می شود. جهانِ ممکنِ نظری، می تواند خنثی یا غیرخنثی باشد و غیرخنثی، به چهار گونه بسته، باز، غیرِ قطعی و ضدِ حقیقی دسته بندی می شود. در این پژوهش، جمله های شرطی برگرفته از 110 کتاب، از قرن های چهارم تا چهاردهم هجری قمری مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیلِ جمله هایِ شرطی زبان فارسیِ نو نشان داد که کاربرد ساخت شرطی در قرن های متقدم نسبت به قرن های متأخر بسیار بیشتر بوده است. همچنین، جمله های شرطی این زبان، مشتمل بر گونه های حقیقی، خنثی، بسته، باز، غیرِ قطعی و ضدِ حقیقی هستند و جمله های شرطی از نوع باز، بالاترین فراوانی رخ داد را دارند. بنابراین، ساخت شرطیِ زبان فارسیِ نو با رده شناسی موردِ اشاره همخوانی دارد. بالاتر بودن فراوانی رخ داد جهانِ ممکن دوباره از آن جا ناشی می شود که در این جهانِ ممکن، موقعیتی فرضی که احتمال وقوع دارد، در نظر گرفته می شود و قطعیتی درباره وقوع آن وجود ندارد. این تعبیر با کارکرد ساخت شرطی بیشترین همخوانی را دارد.
نقدی بر «برگزیدگان شعر ایتالیا در سده نوزدهم» به قلم امان الله مهاجر ایروانی
حوزههای تخصصی:
شش چهره از شخصیت های مهم و بنام ادبی سده نوزدهم ایتالیا در این اثر به ترجمه روان و زیبایی به زبان فارسی درآمده اند. آثار انتخابی از هرکدام از این شعرا علاوه بر معرفی اجمالی بوطیقای شعری و مهم ترین بن مایه ها و دغدغه های هنری ایشان، به خوبی از جایگاه و نقش آنها در شرایط سیاسی و فرهنگی حاکم در ایتالیای سده نوزدهم و سال های آغازین قرن بیستم پرده بر می دارد. لذا کتاب معرفی شده در این نقد می تواند با توجه به امکان تطبیق متون در دو زبان فارسی و ایتالیایی هم به عنوان کتاب کمکی برای درس ترجمه ادبی معرفی گردد و هم با عنایت به شرح حال جامعی که بر فعالیت های ادبی و آثار هر نویسنده ای ارائه گشته است، در درس تاریخ ادبیات قرن نوزدهم مورد استفاده قرارگیرد.
L’alternance codique langue maternelle/langue étrangère (FLE): stéréotypes et réalités d’un besoin pédagogique dans le contexte iranien(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dans la présente recherche, notre objectif est de savoir comment l’emploi de la langue maternelle en cours de FLE, peut simplifier et influencer l’apprentissage du français chez les apprenants iraniens, dans les universités et dans les instituts de langue. Selon les observations qui ont été faites dans les instituts de langues étrangères, l’utilisation de la langue maternelle dans l’enseignement du français, est considérée comme sévèrement nuisible et à bannir, tandis que les professeurs d’universités se montrent en général plus tolérants. La nouveauté de cette étude consiste à étudier les besoins pédagogiques des apprenants iraniens du FLE, en ce qui concerne l’emploi de la langue maternelle en classe de langue. À cet égard, nous avons élaboré un questionnaire contenant quinze questions, en tenant compte des éléments différents comme le sexe, la situation maritale, l’âge et le niveau d’études des apprenants, qui a été soumis à 61 étudiants en français. Après avoir analysé les réponses, à partir du test de Kolmogorov-Smirnov et du test T, l’importance de la langue maternelle en classe de FLE, a été validée, autrement dit, l’emploi de la langue maternelle en classe de FLE, a été reconnu comme un élément accélérateur et simplifiant pour les apprenants iraniens..
معرفی الگوی ارتباطی مؤثرِ تدریس در پرتو آموزش هَیَجامَدمحور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل مؤثر بین مدرس و فراگیران نقش مهمی در یادگیری آنان دارد. به منظور ایجاد هیجانات و انگیزه مثبت در فراگیران، باید رابطه دوسویه ای در ارسال پیام از فرستنده (مدرس) و گیرنده (فراگیر) در محیط کلاس وجود داشته باشد. از آنجایی که تدریس کارآمد به اثرگذاری مثبت بر فراگیر و هدایت او به سمت اهداف آموزشی اشاره دارد، هدف از پژوهش حاضر معرفی الگوی تدریسی است که زمینه را برای ایجاد ارتباط مؤثر میان مدرس و فراگیر فراهم سازد و با درگیری حواس بیشتر آنان، میزان هیجان مثبت بیشتری تولید نماید. در این راستا، با توجه به اهمیت نقش هیجانات حسی در تدریس و با در نظر گرفتن آموزش هَیَجامَدمحور، مدرس به عنوان فردی حس آگاه در نظر گرفته می شود که هدایتگر کلاس است و قدرت تعیین و مطرح کردن موضوعات مختلف در کلاس را دارد. چنانچه وی قادر باشد از شیوه های خلاقانه که به درگیری حواس بیشتر منجر می شود بهره گیرد، می تواند مطالب را بهتر در ذهن فراگیران نهادینه کند. در این شرایط وی با قرار گرفتن در کنار فراگیران در محیط کلاس نقش یاری رساننده را ایفا کرده و به آنان در هَیَجامَدافزایی کمک می کند. از سوی دیگر، وی می تواند نقش حس محرک را نیز ایفا کند. در این شرایط او فراگیر را تشویق می کند تا خود پلکان هَیَجامَدافزایی را طی نماید. از این رو، در جستار حاضر نگارندگان به معرفی نقش های حس آگاهی و حس محرکی مدرس پرداخته و با توجه به دو مؤلفه ارتباط و حواس، تکنیک های حس آگاهی را در دو زیرمجموعه ارتباط مرکز و حواس مرکز و تکنیک های حس محرکی را در دو زیرمجموعه پیراارتباط و پیراحواس مد نظر قرار می دهند. انتظار می رود چنانچه تدریس با توجه به این تکنیک ها صورت گیرد، ارتباط مؤثری میان مدرس و فراگیر برقرار و فرایند یادگیری تسهیل شود.
Exploring the Effect of Paper-and-pencil vs. Blog JW on L2 Writing in terms of Accuracy, Fluency, Lexical Complexity, and Syntactic Complexity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the field of second/foreign language learning, Journal Writing (JW) has been used as a tool for self-expression, acknowledged for its multiple benefits with regard to various aspects of language learning. With the advancements of technology, however, few studies have addressed the potentials of internet-based platforms such as blogs in the practice of JW. The present study, therefore, has attempted to juxtapose the traditional paper-and-pencil mode of JW with Blog JW to explore the potential impacts on L2 learners’ writing skill. To this end, four elements of accuracy, fluency, lexical, as well as syntactic complexity were examined in the participants’ writing samples through relevant measures. To analyze the data, (M)ANCOVAs and (M)ANOVAs were conducted, the results of which are summarized and presented. The general conclusion of the study was that, JW, in particular, in the form of blogging has the potential of enhancing the quality of language learners’ writing.
تأثیر ارزیابی پویا و غیرپویا بر درک یادگیرندگان زبان انگلیسی سطح متوسط از کنش های گفتاری معذرت خواهی و درخواست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیروِ پیدایش رویکردها و روش های نوین در حوزه تدریس زبان انگلیسی، ارزیابی زبان دست خوش تغییرات بسیار اساسی شده است و روش های سنتی جای خود را به ارزیابی پویا داده اند. ارزیابی پویا مبتنی بر نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی ( 1978 ) و منطقه مجاور رشد است. اگرچه رویکرد ارزیابی پویا برای بیشتر جنبه های یادگیری زبان دوم کاربرد دارد، اما به ندرت در جهت بررسی روند توسعه و تکامل منظورشناسی بین زبانی تحقیقی انجام نشده است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ارزیابی پویا بر درک کنش های گفتاری معذرت خواهی و درخواست در میان زبان آموزان زبان انگلیسی سطح متوسط در ایران نگاشته شده است. در این راستا، تعداد 66 زبان آموز زبان انگلیسی سطح متوسط که در آموزشگاه زبان شکوه در شهرستان کلاله مشغول به تحصیل بوده اند، برحسب نمره هایشان در آزمون تعیین سطح آکسفورد انتخاب و سپس به سه گروه تقسیم شدند: گروه ارزیابی غیرپویا، گروه ارزیابی پویا و گروه شاهد. در این پژوهش از طرح پیش آزمون پس آزمون استفاده شده است. برای ارزیابی توانش منظورشناختی در این تحقیق، در دوران پیش و پس از مداخله، آزمون درک منظورشناسی شنیداری بیرجندی و درخشان ( 2014 ) اجرا شده است. اعضای شرکت کننده در این تحقیق، هشت جلسه آموزش 45 دقیقه ای را در قالب کلیپ های ویدئویی منتخب از فصل ها و بخش های مختلف 13 Reasons Why و Suits دریافت کردند. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک متغیره نشان داده که میان این سه گروه، تفاوت معنادار آماری وجود داشته است و نتایج به دست آمده از آزمون تعقیبی توکی نیز حاکی از آن بوده که گروه ارزیابی پویا، نسبت به دو گروه ارزیابی غیرپویا و شاهد، عملکرد بهتری داشته است. پژوهش حاضر کاربردهای قابل ملاحظه ای برای معلمان، زبان آموزان و طراحان مواد آموزشی خواهد داشت.
بررسی مقایسه ای فضای واکه ای در کودکان دارای سمعک، کاشت حلزون شنوایی و کودکان بدون اختلال شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه فضای واکه ای کودکان دارای سمعک، کودکان کاشت حلزون شنوایی و کودکان بدون اختلال شنوایی با توجه به متغیر های اختلال شنوایی و جنسیت است. از سی کودک، ده کودک در هر گروه که شامل پنج دختر و پنج پسر بودند، خواسته شد تا 36 کلمه با ساختار CVC را که متشکل از همخوان های انسدادی آغازه و پایانه یکسان و واکه های زبان فارسی بودند تکرار کنند. کلمات موردنظر با استفاده از میکروفون شور و نرم افزار پرت ضبط شد . سپس مقادیر بسامد سازه های اول و دوم برای هر واکه اندازه گیری و مقایسه شد. نتایج نشان داد که کودکان دارای اختلال شنوایی واکه های [u , i, e, ᴂ] را در جایگاهی افتاده تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می کنند . واکه [ a ] در کودکان کاشت حلزون شنوایی در جایگاهی افتاده تر و واکه [ o ] در کودکان دارای اختلال شنوایی در جایگاهی افراشته تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شود. در حالی که واکه [a] در کودکان دارای سمعک در جایگاهی افراشته تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شود. به علاوه، تمامی واکه هایِ کودکان کاشت حلزون شنوایی و واکه های ᴂ] [u, i, e, a, در کودکان دارای سمعک در جایگاهی پیشین تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شوند. کودکان دارای سمعک دارای کوچک ترین فضای واکه ای در بین افراد شرکت کننده در تحقیق هستند، درحالی که فضای واکه ای کودکان کاشت حلزون شنوایی تفاوت فاحشی با فضای واکه ای کودکان بدون اختلال شنوایی نداشت. جنسیت نیز بر بسامد سازه اول واکه [a] و بسامد سازه دوم واکه [i] تأثیری معنادار داشت.
بررسی ساخت نحوی خرده جمله در کردی (گونه موکریانی) رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی مقوله نحوی خرده جمله و شیوه اعطای حالت به گروه های اسمی درون آن در زبان کردی، گونه موکریانی، در چارچوب برنامه کمینه گرا صورت گرفته است. در این مقاله، به بررسی سه فرضیه در باب مقوله نحوی خرده جمله پرداخته ایم که مطابق آن ها سازه مذکور فرافکنی واژگانی از محمول آن، گروه تصریف و گروه زمان در نظر گرفته شده است. تحلیل های ارائه شده در این مقاله نشان می دهند که فرضیه اول سبب بروز مشکلاتی در اصل فرافکنی گسترده، شیوه اعطای حالت و نظریه ایکس تیره می شود. در فرضیه دوم، به منظور برآورده شدن الزامات گروه تصریف، قائل به وجود فرافکن هایی فاقد تجلی آوایی شدیم. در نظرگرفتن عناصر تهی در ساخت های زبانی همسو با ماهیت اصلی برنامه کمینه گرا مبنی بر بهینه بودن ساخت های زبانی نیست و با اصل اقتصاد مغایرت دارد. در تحلیل آخر، با استناد به «مطابقه چندگانه» هیرایوا (2001) و «وراثت مشخصه» چامسکی (2005; 2006)، مقوله نحوی خرده جمله در این گونه، گروه زمان در نظر گرفته می شود.
Inaugural Addresses of American Presidents: A CDA-oriented Analysis of Party Affiliation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۹ , N. ۴ , ۲۰۲۰
539 - 560
حوزههای تخصصی:
The United States with its presidents stepping into power from either the Democratic or Republican parties influences global affairs in one way or another. These two main political parties have long been struggling for power and the significance of tapping into the ideological inclinations of the two parties underscores scholars’ accountability toward raising the critical language awareness of the public which could be an initial step toward a change for the better. The presidential inaugural speeches, due to their programmatic and strategic nature, are of significance to researchers. This study employed van Dijk’s (2006b) socio-cognitive framework where he defined two levels of analyses for a political discourse including the micro-level and macro-level text analyses. The former included 25 discursive devices such as polarization, generalization, hyperbole, etc. The latter drew on the dichotomy of ‘positive self-representation’ and ‘negative other-representation’. In the present study, the linguistic features in 16 inaugural speeches delivered by American Democratic and Republican presidents from 1961 to 2017 were examined at both levels. The overall data analysis revealed that Democrats employed ‘norm expression’ and ‘presupposition’ significantly more than Republicans, while Republicans made more use of ‘categorization’, ‘lexicalization’, and ‘populism’. The macro-level comparison of the two parties indicated that both Democrats and Republicans resorted to using ‘positive self-representation’ significantly more than ‘negative other-representation’ while the deployment of ‘negative other-representation’ by Republicans was significantly more than that by Democrats. The findings of this study have some implications for English for political purposes, political studies, as well as attempts in discourse studies.
Synchronous and Asynchronous Electronic Learning and EFL Learners’ Learning of Grammar(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
As a negative consequence of COVID 19, almost all students felt obliged to leave the universities and use electronic devices to learn. Some universities encouraged faculty members to use Electronic teaching as an alternative to traditional classrooms. Despite a large number of studies on different forms of electronic learning, the effectiveness of synchronous and asynchronous E-learning in teaching grammar to EFL learners has been neither investigated nor compared appropriately. Two intact classes of undergraduate students of English as a Foreign Language (EFL) from Farhangiyan university were selected. and each received the treatment through either synchronous or asynchronous E-learning activities. The same syllabus consisting of dependent Clauses, Appostive, infinitives, and gerunds were taught to the two groups. EFL learners’ knowledge of grammar was measured by recognition and production tests. The two groups’ scores were submitted to repeated measures ANOVA tests. The findings showed that both modes of E-learning greatly influenced the language learners’ knowledge of grammar as measured by recognition and production tests. Results also showed that the interaction between electronic modes and grammar recognition and production tests was statistically significant. Therefore, it could be concluded that E-learning learning is useful, synchronous learning is more effective for improving the language learners’ production, and asynchronous learning is effective for improving the skills and subskills which require reflection and comprehension.
“I Suppose I Am Now a More Creative Teacher”: An EFL Teacher’s Journey into Creativity within Constraints(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Considering the paucity of self-studies exploring English as Foreign Language (EFL) teachers' journeys into becoming a creative teacher, in this qualitative action research, a mainstream Iranian teacher-researcher narrates the changes and challenges she observed while planning her creative classroom practices, implementing, and reflecting on them. While she experienced changes like going beyond the textbook, becoming a caring observer, and becoming a moment catcher, she faced constraining challenges like overcoming inner fears, showing (non)-compliance with institutional rules, and coping with situations when things did not turn out as expected. Such an insider view of teacher creativity reiterates that creativity needs to be considered not just as a set of techniques and procedures to be mastered but as an ongoing passion for renovation which should be cultivated over time despite existing constraints.
The Relationship between EFL Learners' Mindsets and English Achievement: Engagement and Self-regulation as Mediators(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In educational psychology, mindsets refer to a set of core beliefs about intelligence and its role in successful learning in a specific domain. This study investigated the extent to which, the EFL learners’ mindsets might predict their English achievement considering the mediating roles of engagement and self-regulation. The data were collected by means of three questionnaires: The Language Mindset Inventory (LMI), the University Student Engagement Inventory (USEI), and the Academic Self-Regulated Learning Scale (A-SRL-S), as well as the institutes’ reports on their English achievement. We analyzed the data quantitatively using the SPSS 20 and Amos 8 Software. The results revealed that there was a significant direct relationship between language mindsets and English achievement of the EFL learners. Besides, this relationship was significantly mediated by the learners’ engagement and self-regulation. Drawing on the findings of this research, the challenge for teachers is to cultivate in students the mindsets that emphasize growth and potentials rather than constraints and stagnation.
سیاست ممیزی در دوبله رسمی در ایران: موردپژوهشی سه گانه پدرخوانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و طبقه بندی ممیزی های فیلم در رسانه ملی، نسخه دوبله شده سه گانه پدرخوانده را بررسی کرده و ممیزی های آن را استخراج و دسته بندی نموده است. این سه گانه که از آثار برجسته سینمایی جهان است، موضوعات فرهنگی و ایدئولوژیک بسیاری نظیر عشق، خشونت، جنایت و مذهب را در بردارد که در دوبله فارسی از طریق اعمال ممیزی با هنجارهای ایدئولوژیک و فرهنگی کشور همسو شده اند. پارادایم تحقیق، بهره گیری از رویکرد کیفی بوده است و نمونه گیری به روش هدفمند صورت گرفت و داده کاوی به روش تحلیل محتوای استقرایی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد ممیزی ها در سه سطح تصویر، کلام و صدا اعمال شده اند و مسائل مذهبی، فرهنگی و سیاسی را شامل می شوند. در این فیلم، اغلب صحنه هایی که نمادها و آیین های دین مسیحیت، روابط خارج از ازدواج، روابط جنسی، خشونت، نوشیدنی های الکلی و نمادهای آمریکا را به تصویر می کشند، حذف شده اند و اغلب گفتگوهایی که به همین دست موضوعات اشاره دارد نیز جایگزین یا حذف شده است. سپس یافته ها از طریق مصاحبه با پنج تن از گویندگان و مدیران دوبلاژ سه سویه سازی شد. در پایان، یافته های پژوهش با توجه به پژوهش های قبلی مرتبط بحث شده اند.
نقش دانش واژگان و دستور در مهارت خواندن در انگلیسی بعنوان زبان خارجی : بررسی دو مدل ساختاری-علّی از روابط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
363 - 384
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، به بررسی پیوندِ میانِ دانشِ واژگان و دستور زبان با مهارت خواندن در زبان انگلیسی - به عنوان زبان خارجی، می پردازد. به این منظور، 2961 زبان آموز ایرانی در آزمونِ پژوهش شرکت کردند. این افراد، همگی دانشجو یا دانش آموخته مقطع های تحصیلات تکمیلی بودند که خود را برای شرکت در آزمون های زبان انگلیسی- که برای ادامه تحصیل در دانشگاه های ایران به کار می آمدند- آماده می کردند. این آزمون، در بازه زمانی 5 ساله به اجرا در آمد و مشتمل بر صد پرسش بود. پرسش های پژوهش، شامل سه بخش واژگان، دستور و خواندن بودند که از جنبه محتوا شباهت بسیاری با آزمون های هدفِ آزمون دهندگان داشتند. داده های آزمون در مرحله نخست، با بهره گیری از ضریبِ همبستگی و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که همه انواع پرسش ها در بخش های گوناگونِ این آزمون، با هم همبستگی معناداری داشتند. همچنین، دانشِ واژگان، در مقایسه با دانشِ دستور زبان پیش بینی کننده بهتری در پیوند با مهارتِ خواندن بود. سپس، برای بررسی ارتباطات علّی چندسویه متغیرها، داده های پژوهش مورد تحلیل قرار گرفتند. به این منظور، دو مدل ساختاری، یکی در سطحِ متغیرهای اصلی و دیگری در سطحِ ریزمتغیرها، با توجه به پیشینه پژوهش و تحلیل اولیه داده ها در نظر گرفته شدند. ارزیابی این دو مدل نشان داد که هر دوی آن ها از برازش قابلِ قبولی برخوردارند و در بینِ ترتیبِ دانش واژگان و دستور در سطح های گوناگون، علت هایی در ارتباط با مهارت خواندن هستند. در این موضوع، دانش غیرِ بافت وابسته واژه و دستور، منجر به دانشِ بافت وابسته آن ها می شود که خود زیرساختی ضروری برای مهارت خواندن به شمار می آیند.