پژوهش های زبان شناسی

پژوهش های زبان شناسی

پژوهش های زبان شناسی سال سیزدهم پاییز و زمستان 1400 شماره 2 (پیاپی 25) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

دگردیسی پدیداری-گفتمانی در رابطه کلامی/بصری؛ با بررسی شعری دیداری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شعر دیداری فضای پدیداری گفتمان متن کلامی متن بصری استعاره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۱۰۴
این مقاله به واکاوی رابطه متن و تصویر در فضای پدیداری و گفتمانی در شعر دیداری «باز قطار حرکت کرد» از افشین شاهرودی می پردازد. نتایج پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی به دست آمده نشان می دهد در این متن، رابطه متن کلامی و تصویر ثابت نیست بلکه «طیفی» است و به تبع فرایندی بودن سطح محتوا، در سطح بیان، این رابطه پیوستاری را به شکل گسست-موازنه-همجوشی را نشان می دهد. سطوح نشانه نیز از نمایه ای به شمایلی و سپس نمادین استحاله می یابد. در سطح گفتمانی، نخست گفته پرداز ابزار پیشاگفتمانی را به صورت نمایه ای برای برانگیختن سوژه گفته یاب، جهت ورود به فضای گفتگو به کار می بندد، در سطح دوم تحول نشانه شناختی، نشانه شمایلی شکل می گیرد، بدین گونه که تکرار واج ها صدای قطار را بازنمایی می کند و در سومین سطح، نشانه نمادین «قطار» بر صورت متن پدیدار می شود. شکل گیری استعاره مفهومی «قطار زندگی»، تقطیع مجدد دو لایه کلامی و بصری را لازم می دارد. دیداری شدن استعاره مفهومی در فرایند استحاله سطوح نشانه، سبب شده همپای حرکت نشانه ها در بستر متن و گفتمان، در هر لحظه مرحله ای از عینیت مفهوم استعاری بر روی پیوستار متن کلامی-دیداری نمایان شود.
۲.

سببیت در زبان فارسی (تحلیلی بر اساس دستور نقش و ارجاع)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دستور نقش و ارجاع روابط الحاق - پیوند ساخت های سببی سلسله مراتب معنایی سلسله مراتب میان بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۱۴۶
دستور نقش و ارجاع در راستای تحلیل ساخت های مرکب چارچوبی ارائه می دهد که «سلسله مراتب روابط میان بندی» نام دارد و به عنوان قاعده ای کلی برای بررسی های بینازبانی به کار می رود. این سلسله مراتب خود متشکل از دو « پیوستار معنایی» و «پیوستار نحوی» است و بر اساس تصویرگونگی بنا نهاده شده است، به این معنی که ساخت هایی که دارای همبستگی زیاد معنایی هستند در قالب ساخت های نحوی مستحکم تری بیان می شوند و برعکس. در این سلسله مراتب، ساخت های سببی نیز جای دارند و محور مطالعه پژوهش حاضر قرار گرفتند. ساخت های سببی در مطالعه حاضر به سه نوع سببی نوع یک، سببی امری و سببی نوع دو تقسیم شدند. بر این اساس نخست به بررسی ابعاد نحوی، معنایی و تعامل این دو بعد در ساخت های سببی پرداختیم. در بعد نحوی نوع رابطه الحاق-پیوند و در بعد معنایی، سلسله مراتب معنایی مورد بحث بودند. یافته ها حاکی از آن است که سببی های نوع یک در رابطه هم وابستگی هسته ای و سببی های نوع دو و امری در رابطه هم وابستگی مرکزی به سر می برند. تعامل دو سطح نحو و معنا در ساخت های سببی نیز در قالب الگوریتم های پیوندی تبیین شدند. در نهایت چنین محرز شد که یافته های زبان فارسی در جهت تائید «سلسله مراتب میان بندی» عمل می کنند و از این رهگذر می توان بر کفایت تبیینی آن صحه گذارد.
۳.

صفت فعلی در فارسی: حامل زمان یا نمود؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صفت فعلی صفت مفعولی زمان دستوری نمود زمان دستوری تقدمی نمود ایستای محقق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶ تعداد دانلود : ۱۳۰
خوانش های نمودی علاوه بر نمود دستوری و نمود ذاتی، می توانند برخاسته از عوامل دیگری نظیر زمان دستوری نیز باشند. صفت های فعلی از ریشه و پسوند «-ته/ده» تشکیل می شوند. این پسوند زمان دستوری تقدمی را بازنمایی می کند که همان هسته معنایی/دستوری مشترک در تمام صیغگان حامل صفت فعلی است. از طرف دیگر، مطالعات تاریخی نشان می دهد که صفت های فعلی ابتدا از فعل های متعدی ساخته می شدند و عملکرد آن ها حذف فاعل از ساخت موضوعی فعل و برجسته کردن مفعول بوده است. شهرت آن ها به «صفت مفعولی»، شرکت آن ها در ساخت مجهول و همچنین انحصار خوانش مفعولی از بعضی کاربردهای آن ها از همین جا ریشه می گیرد. اما حذف فاعل موجب شباهت یافتن فعل های متعدی از نظر ساخت موضوعی به فعل های لازم غیرمفعولی شده است. به همین دلیل، غیر از فعل های متعدی، صفت های فعلی از لازم های غیرمفعولی و متعاقباً و قیاساً (به صرف شباهت نحوی) از لازم های غیرکنایی نیز مشتق شدند. حذف فاعل هم چنین از طریق هم افزایی با  زمان دستوری تقدمی موجب یک تعبیر نمودی از تمامی صفت های فعلی شده است که «ایستای محقق» نام دارد. در واقع، صفت فعلی نمود ذاتی فعل را (هرچه باشد) به نمود ایستا تغییر می دهد. اینکه این مفهوم را فرزند دو ویژگی پیش گفته دانستیم از آن رو است که اولاً تحقق رویداد برای حصول وضعیت ایستای محقق ضروری و بر آن مقدم است و در زمان دستوری تقدمی نیز، از موقعیت مرجع که بعد از موقعیت رویداد قرار دارد، به موقعیت رویداد نگریسته می شود. به عبارت دیگر، زمان دستوری تقدمی شرط لازم برای خلق نمود ایستا را فراهم می کند. ثانیاً پیامد حذف فاعل، تنزل میزان کنشی بودن رخداد است که فعل پایه صفت فعلی را (اعم از هر نوع) به ایستایی میل می دهد؛ چرا که دیگر کننده ای در میان نیست تا کنشی را رقم زند؛ پس صفت فعلی صرفاً می تواند دال بر وضعیتِ حاصل از وقوع رخداد مذکور یعنی همان ایستای محقق باشد. قائل شدن به این مفهوم محدودیتی مترتب بر  صفات فعلی در زبان فارسی، یعنی ناممکن بودن اشتقاق این صفات از فعل های دارای نمود ذاتی ایستای پایدار و ایستای آنی را نیز توضیح می دهد. بنا بر آن چه در این پژوهش آمده می توان گفت که صفت های فعلی دلالت های زمانی و نمودی را توأمان دارند؛ هرچند که دلالت نمودی امری متأخر و مترتب بر دلالت زمانی است.
۴.

اصطلاحات زبانی: گفتمانه هایی خلاق، برآینده از گسست ریزوماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی اجتماعی تئو ون لیوون گفتمان گفتمانه اصطلاحات زبانی ژیل دلوز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۷۲
این مقاله در نظر دارد تا از منظر نشانه شناسی اجتماعی و به طور مشخص رویکرد نشانه شناختی ون لیوون به گفتمان و کردار اجتماعی، گفتمان برساخته ای از کردار اجتماعی، فرآیند شکل گیری اصطلاحات زبانی را بررسی کرده، مسیر پیموده شده در این فرآیند را توصیف کند و با هدف معرفی این ساخت های زبانی به عنوان ساخت هایی گستره آفرین و قدرت آفرین، به این سؤالات پاسخ بدهد که اولاً، براساس رویکرد ون لیوون ارتباط میان اصطلاحات زبانی و واقعیت های اجتماعی چگونه رابطه ای است؟ ثانیاً، از دیدگاه نشانه-معناشناسی، اصطلاحات زبانی برخاسته از چه گفتمان هایی هستند؟ و ثالثاً، بر اساس رویکرد ژیل دلوز، در تعامل میان اصطلاحات زبانی و متن کلامی معنامندی چگونه حاصل می شود؟ فرضیه های نگارندگان از این قرارند که: 1- به نظر می رسد اصطلاحات زبانی گفتمان هایی برساخته از واقعیت های اجتماعی باشند. 2- از سوی دیگر، با توجه به اینکه کردارهای اجتماعی غالباً به صورت کنش هایی توسط کنشگرانی اجتماعی رخ می دهند پس این گفتمان ها غالباً کنش محورند و 3- معنامندی از طریق ارزش زدایی و ارزش گذاری، تغییر شناخت و ایجاد عمق و حجم معنایی حاصل می شود. مسئله اصلی پژوهش بررسی این امر است که چگونه ساختِ خلاقانه اصطلاحات زبانی از فضایی واقعیت- محور، شناخته شده و معمول خلق می شود. برای بررسی موارد فوق تعداد ده اصطلاح زبانی، از میان اصطلاحات پرکاربرد امروزی، از جلد اول کتاب «ریشه های تاریخی امثال و حِکم» تألیف مهدی پرتوی آملی (1391) انتخاب شده و مورد تحلیل قرار گرفتند. از جمله دستاوردهای اصلی این تحقیق معرفی اصطلاحات زبانی به عنوان گفتمانه هایی است که از گفتمان های برساخته از کردارهای اجتماعی نشأت می گیرند و دارای سه کارکرد ریزومی، شبکه ای و پازلی هستند.
۵.

نشانه شناسی فضای قدسی: رویکردی انتقادی به تولید فضا در آیین یارسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضا بوم شناسی انتقادی دستور فضا یارسان تولید فضا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۱۴
هدف جستار حاضر تحلیل و بررسی راهبردهای تولید و بازنمایی فضای قدسی در متون آیین باطنی یارسان (با تمرکز بر متن بارگه بارگه) است. برای این منظور، ابتدا الگوهای مکان یابی بکار رفته در متن را با استفاده از رویکرد لویسنون (2004) بررسی کرده، و سپس راهبردهای بازنمایی و تولید انگاره های فضایی را از منظر بوم شناسی انتقادی (Westphal 2011) مورد بررسی قرار می دهیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که متن مورد نظر از دو الگوی ایستای فضایی توپولوژی و اشاری و همچنین از الگوی پویای حرکتی برای مکان یابی و تعیین جایگاه فضایی عناصر بهره می برد. از سوی دیگر، نتایج روشن ساخت که انگاره های فضایی در متن مذکور بر اساس دو کلان استعاره کاروان و رنگرزی شکل گرفته اند. این ساخت های استعاری منجر به تفکیک ناپذیری انگاره های فضایی و دوره های زمانی در متن شده است، به گونه ای که هر ایده فضایی در متن به صورت غیرمستقیم یک دوره تاریخی را نیز نشان می دهد (اصل فضا-زمانمندی). از سوی دیگر نتایج این مطالعه نشان داد که متن مورد بررسی مرزهای متعارف و تثبیت شده فضایی را میان انگاره های فضایی و جغرافیایی به چالش کشیده، و در راستای انگاره های ایدئولوژیک خود ساخت و ترکیبی جدید را از آنها ارائه می دهد. بعلاوه متن مذکور با  واسازی مرزهای جغرافیایی واقعی و خیالی (اصل ارجاعیت) و همچنین با بکار بردن نام جای های متکثر و متنوع به شیوه ای نوین در جهت تثبیت معانی و پیام های الهیاتی خود عمل می کند. در نهایت باید ذکر کرد تمام این الگوها و راهبردهای فضایی در این متن در راستای ارائه نوعی نقشه فضایی نوین (سطح بازنمایی های فضایی) و یا یک ایدئولوژی فضایی جدید بکار می روند.
۶.

محدودیت های واج آرایی در وام واژه های سه هجایی دارای توالی سه همخوانی: رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وام واژه توالی سه همخوانی قانون مجاورت هجا بازهجابندی رویکرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۳۴
این پژوهش محدودیت های واج آرایی را در وام واژه های سههجایی که در زیرساخت، توالی سه همخوانی دارند، در چارچوب بهینگی بررسی می کند. از نظر پولگرام و میچ (1965:76) رشته ای از همخوان ها که درون یک هجا هستند، خوشه نام دارند و اگر در در دو هجای متوالی باشند، توالی تشکیل می دهند. اغلب توالی های سه همخوانی، در زیرساخت نتیجه وجود خوشه همخوانی آغازی در هجای دوم یا سوم می باشند که با پایانه هجای قبل تشکیل توالی می دهد. برای مطالعه این توالی ها، 9725 واژه بسیط سه هجایی موجود در زبان فارسی از فرهنگ مشیری و دهخدا استخراج شدند و پس از ثبت و تحلیل در نرم افزار اکسل، 36 واژه دارای توالی سه همخوانی در مرز هجاها شناسایی گردید. مطالعات نشان می دهند  همه واژه های دارای توالی همخوانی، وام واژه هستند، بجز سه مورد که متعلق به فارسی قدیم با کاربرد مهجور هستند. همچنین، توالی های سه همخوانی حاصل از خوشه آغازی برای شکستن خوشه آغازی و انطباق با ساخت هجایی فارسی بازهجابندی می شوند و بازهجابندی بدون درج واکه و یا همراه با درجِ واکه به صورت اجباری و همنوا رخ می دهند تا از تشکیل خوشه آغازی در فارسی جلوگیری شود. در همه این موارد، بازهجابندی منوط به برقراری رسایی در مرز هجاست و با استفاده از استدلال گوسکوا (2001) درباره نقش محدودیت مجاورت هجا تبیین می شود
۷.

جمله های شبه مرکب در فارسی و راهبردهای ساخت آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گروه قیدی گروه اسمی گروه حرف اضافه ای بند موصولی بند مرکب متمم اشاره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹ تعداد دانلود : ۱۱۷
قید را می توان از جنبه های صرفی، نحوی و معنایی تعریف و به انواعی تقسیم کرد. نقش معنایی قید توصیفگری است. مفاهیم قیدی تنوع معنایی گسترده ای دارند. به لحاظ ساختمانی، نقش قیدی (افزوده) را می توان از طریق گروه های قیدی، گروه های اسمی، گروه های حرف اضافه ای و بندها بیان کرد. در زبان فارسی، در بسیاری موارد، این نقش را گروه های اسمی و حرف اضافه ای بر عهده دارند. این گروه ها خود می توانند وابسته های گوناگونی از جمله «بند» داشته باشند. مواردی مانند «وقتی که»، «جایی که»، «به محض این که»، «در حالی که»، «به خاطر این که»، «همچنان که»، «به گونه ای که» را در کتاب های دستور و بسیاری از دیگر منابع، معمولاً حرف ربط مرکب یا گروه ربطی در ساخت جمله های مرکب در نظر گرفته اند و بندِ موصولی یا متممیِ درون گروه اسمی یا حرف اضافه ای را با بند قیدی یکی انگاشته اند. ولی از نظر ساختی اینها بخشی از گروه اسمی و گروه حرف اضافه ای با نقش قیدی اند. از این رو، به نظر می رسد این گونه ساخت ها را نمی توان جمله مرکب در نظر گرفت. به هر روی، برای تمایزگذاری میان این موارد از موصولی سازی در نهاد و مفعول، در این مقاله آنها را «راهبردهای ساخت بند شبه مرکب» نامیده ایم. در این پژوهش، که پژوهشی توصیفی است، مفاهیم بیانگر روابط قیدی را در 19 گروه (10 گروه اصلی و 9 زیرگروه) طبقه بندی کرده ایم. همچنین نشان دادیم ارتباط مستقیمی میان آشکار شدن «که» موصولی یا متممی با امکان گسست بند وجود دارد. از این گذشته، با استناد به مثال های متعدد نشان داده ایم «مصدر» در زبان فارسی، اگرچه اسم است (ویژگی های تصریفی فعل را ندارد) ولی می تواند به شکل «فعلی تنزل یافته» عمل کند. داده های این پژوهش از میان 3000 دقیقه برنامه های گوناگون شبکه های مختلف رسانه ملی (رادیو و تلویزیون) در بازه زمانی خرداد تا بهمن1400 با تمرکز بر روابط قیدی استخراج شده است.
۸.

تحلیل بهینگی تغییرات آوایی قیاسی در فعل های زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان فارسی تغییر آوایی قیاسی بازتحلیل ستاک فعل نظریه بهینگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۳۴
پژوهش حاضر به تغییرات آوایی قیاسی ستاک های فعلی زبان فارسی و تحلیل آنها بر مبنای نظریه بهینگی پرداخته است. ۷ نوع از این تغییرات، در قالب ۱۲ الگوی قیاسی، در مجموعه ای شامل ۸۰ فعل ساده این زبان که از افعال پرکاربرد هستند، دسته بندی و توصیف شده اند. سپس، چگونگی رخداد این تغییرات در قالب دو رویکرد متفاوت، اما مرتبط نظریه بهینگی، شامل تغییر در مرتبه محدودیت ها و بازسازی درون داد، تبیین شده است. بررسی ها نشان می دهد که تغییرات آوایی قیاسی اساساً در ستاک های گذشته، بر پایه ستاک های حال و در چارچوب الگوی چهاربخشی بینا صیغگانی یا هم ترازی درون صیغگانی، رخ داده اند. شباهت آوایی میان ستاک های حال افعال، زمینه ساز قیاس و رسیدن به شباهت در ستاک های گذشته است. هر دو نوع قیاس در رویکرد نخست، با تسلط محدودیت های اختصاصی برون داد-برون داد بر محدودیت های درون داد-برون داد، قابلِ تبیین هستند و در رویکرد دوم، با اتکا به مفهوم بهینه سازی واژگان و برقراری رابطه یک به یک میان برون داد و درون داد.
۹.

ساخت نمود کامل در فارسی بر پایه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نمود کامل زمان دستوری صفت مفعولی واژگونگی درج مؤخر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶ تعداد دانلود : ۱۵۳
رویکرد ناواژه گرای صرف توزیعی که به کوشش هله و مرنتز (1993, 1994) در اوایل دهه نود میلادی پی ریزی شد، فاقد واژگان زایای پیشانحوی برای ذخیره واحدهای چندجزئی است و همه عناصر صرفی نحوی برای درج در هسته فرافکن های نقش نمای مستقل رقابت می کنند. مقاله حاضر برپایه این رویکرد صوری به دستور و بی آن که گام به ساحت معنا بگذارد، به بررسی ساخت هایی می پردازد که دارای عنصر دستوری نمود کامل اند. این عنصر که در سنت دستور زایشی، وند «-en» خوانده می شود، یکی از پرکاربردترین هسته های نقش نمای زبان فارسی است و فارغ از زمان و وجه، در افعال حال و گذشته، و وجوه اخباری و التزامی حضور می یابد و علاوه بر بندهای خودایستا و ناخودایستا (یعنی بندهای با یا بدون زمان و شخص وشمار)، حتی در سازه های کوچک تری همچون واژه نیز یافت می شود. این پژوهش در دو بخش پیاپی ماهیت این وند و ساختار سازه هایی را که میزبان آن هستند، بررسی و تحلیل می کند. در بخش نخست می کوشیم تا مستقل از نظریه صرف توزیعی و تنها با تکیه بر شواهد زبانی و استدلال های صرفی نحوی، نشان دهیم که صورت انتزاعی «-De» گونه زیربنایی وند نمود کامل است که در سطح آوایی، با یکی از دو واژگونه « ده» یا « ته» بازنمود می یابد و در زبان فارسی، هرگز با وجه التزامی در زمان گذشته همراه نمی شود. پیامد این سخن آن که اولاً صورت موسوم به صفت مفعولی، متشکل از نشانگر زمان گذشته و پسوند « ه» نیست، بلکه واژگونگی بافتی که نقش مهمی در این پژوهش ایفا می کند، شکل خاصی از یک ریشه را در برخی از بافت ها، و از جمله در مجاورت وند نمود کامل، عینیت می بخشد. ثانیاً اگرچه وند نمود کامل توزیع گسترده ای در زبان فارسی دارد، اما این زبان فاقد بندهایی با ساختار گذشته کامل التزامی است. در بخش دوم مقاله، یافته های این تحلیل را در چارچوب بنیادهای نظری صرف توزیعی بررسی می کنیم و با تمرکز بر ساخت حال کامل اخباری (ماضی نقلی)، یافته های خود را با اندک تفاوت هایی در فرایندهای پسانحوی، به افعال گذشته کامل اخباری و حال کامل التزامی و صورت سببی این ساخت ها بسط می دهیم. در این میان، تصریح می کنیم که وند نمود کامل در هسته گروه نقش نمای حرف درج می شود که از سوی فرافکن نمود مجوزدهی شده است.
۱۰.

ماجرای پایان ناپذیر «فعل مرکب»: درآمدی به مفهوم شناسی و اصطلاح شناسی فعل غیر بسیط در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعل مرکب محمول انضمام ترکیب فعل سبک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۶ تعداد دانلود : ۱۷۱
بخش وسیعی از نوشتگان موجود درباره «فعل مرکب» در زبان فارسی به تعیین مصادیق این اصطلاح اختصاص یافته است. با این حال، پس از قریب به چهار قرن از شناسایی این ساخت در زبان فارسی، هنوز پژوهشگران بر سر تعریف یا تلقی واحدی از آن به اجماع نرسیده اند. در نوشتار پیش رو بر آنیم تا نشان دهیم این اختلاف نظر بیشتر ریشه اصطلاح شناختی دارد تا مفهوم شناختی. بدین منظور پس از مرور آراء عمده نویسندگان درباره زنجیره های موسوم به «فعل مرکب»، این زنجیره ها را بر اساس تعاریف مقبول نزد زبان شناسان از دو مفهوم «فعل» و «مرکب» مورد ارزیابی قرار داده و نشان می دهیم که اولاً «فعل» بودنِ آنها چندان وجهی ندارد و ثانیاً مشکل بتوان همه آنها را «مرکب» (به مفهوم ترکیب ساخت واژی) محسوب نمود. در پایان پیشنهاد کرده ایم که همه این ساخت ها را می توان تحت مقوله «محمول مرکب» (معنایی یا دستوری) گنجاند و بدین ترتیب به اتفاق نظر نزدیک شد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲